سرمقاله
الموضوعات :
1 - بنیاد حکمت اسلامی صدرا
الکلمات المفتاحية: توسعه علمی,
ملخص المقالة :
در اين چند سال اخير دربارة رشد منفي علوم و نزول كشور در جدول پيشرفتهاي علمي جهاني، مطالب بسيار و آمارهاي متفاوتي در رسانهها بيان شده است كه مانند همة پديدهها و رويدادهاي اجتماعي بايد بدقت بررسي و تحليل شود و عوامل اين نزول و سقوط، چه عوامل اتفاقي و چه عوامل عمدي و اختياري، تحت مطالعه قرار گيرد. در يك بررسي اجمالي ميتوان براحتي به اين نتيجه رسيد كه علت يا علل اين سقوط و نزول، اتفاقي يا بسبب قصور يا نبود انگيزه و همت دانشمندان ما نيست و عزم ملي دانشمندان و چراغ دانشافروزان جامعة انقلابي اسلامي ايران بهيچوجه نقصان نپذيرفته و همچنان در اوج قدرت خود باقي است و بايد اسباب و علل آنرا در عوامل اختياري و سوء كردار عمدي آنان يافت؛ چه عوامل داخلي و نفوذي و چه عوامل ديگر خارجي. از روزي كه انقلاب اسلامي ايران پيروز شد و در مدت اندكي، نظامي مستحكم و استوار ـ داراي فرهنگ خاص انساني و ايدئولوژي و جهانبيني الهي و طرح و نقشة ايجاد تمدني بشري براي خود و بشرـ به عرصة وجود آمد و به جريان ضدبشري استكبار و جهانخوار طعنه زد، توطئه و عمليات تخريب و جنگ ظاهري و پنهاني آغاز شد؛ انواع شورشها، كودتاها و اقدامات براندازي ظاهري در طول مدت سه تا چهار دهه بعمل آمد كه بارادة الهي شكست خورد. اما از همان روزهاي اول، اقدامات تخريبي ديگري پنهاني نيز پا گرفت و دنبال شد كه مهمترين آنها تخريب اقتصاد كشور و تضعيف بنيانهاي علمي، اعتقادهاي ديني و فلسفي بود. حمله به اقتصاد و زيرساختهاي اقتصادي و شتاب بخشيدن به تورم همراه و همگام با ركورد، بمنظور به فقرمادي كشاندن ملت و كشيدن آنها به زاري و ذلت تا آنكه مردم در فشارهاي روحي در عرصة اقتصاد نابود شده و دست از عقيده و حمايت خود از اسلام و نظام اسلامي بردارند و بدنبال دفاع از آن نباشند و عرصة جامعه را از انبوه طرفداران از جان گذشته خالي كنند تا دشمن با يك يا دو تك ديگر و فتنه و آشوبي ساختگي، كار نظام را بخيال خود يكسره كند! با وجود اهميت اين بخش از نقشة تهاجم به ملت و نظام، اما طرح تخريب دشمنان در زمينههاي فرهنگي بمراتب جايگاه مؤثرتر و مهمتري دارد؛ چون نه به نيازهاي مادي ملت بلكه مستقيم به هويت فرد ايراني و خود انساني آنها ضربه ميزند و مردم را از خودي خويش و ملت خود جدا مينمايد و در بحران بيهويتي، آنان را به بردگي بيگانگان ميگيرد و افرادي ميسازد كه در خاك خود زندگي ميكنند و نان خود را ميخورند ولي عامل دشمنند و به ملت و كشور خود خيانت ميكنند! اين حمله و هجمه به فرهنگ، از دبستان و دبيرستان آغاز و در دانشگاهها و حتي مراكز پژوهشي بطور مختلف متجلي شده است و اگر در مراكز فرهنگي قادر به نصب افراد نفوذي خود نبودند، آنرا با فشار اقتصادي و بستن راه درآمدها و كمكهاي عمومي به تعطيل يا تعليق كشاندند. در اين ميان، حكمت و فلسفه از همه مظلومتر بوده و دشمن ـ كه سياستهاي خود را بر پاية اصول فلسفي اما شيطاني خود تنظيم و اجرا ميكندـ مستقيماً و آگاهانه، فلسفة اسلامي و سياست آگاهانة آنرا هدف قرار داد و بقول پزشك ظريفي، زرنگترين ويروسها، مغز را نشانه ميروند و از اين راه همة ساختار بدن تخريب ميشود. دشمن كه براي اجراي سياستهاي خود پشتوانهيي از فلسفههاي ضدبشري خويش دارد، اما در جوامعي مانند جامعة انقلابي ما، چنين تبليغ (و عمل) ميكند كه رابطة سياست و فرهنگ انقلابي ايران را از عقلانيت و انديشة فلسفي و قرآني و اسلامي ـ كه نيروي متفكر ماستـ دور سازد تا بتواند انديشههاي براندازي خود را به اجرا و عمل بگذارد و براي اين كار، كمر همت شيطاني خود را بر تضعيف و تعليق و تعطيل كانونهاي حكمت و فلسفه و عقل و عقلانيت قرآني بسته است و بدتر آنكه چارهگري آشنا نيز نيست تا در فكر چاره باشد و همچنان سنگ بسته و سگ گشاده!