ايده نظم در تاريخ فلسفه يونان؛ بررسي وجوه معرفتي- هستي¬شناختي نظم در فلسفه سياسي افلاطون
الموضوعات :عبدالرسول حسني فر 1 , حمزه عالمي چراغعلي 2
1 - دانشگاه سيستان و بلوچستان
2 - دانشگاه تربيت مدرس
الکلمات المفتاحية: نظم تاريخ فلسفه فيثاغوريان فلسفه سياسي افلاطون,
ملخص المقالة :
يكي از مسائلي كه نقطه اتحاد وجوه هستيشناسي، معرفتشناسي و انسانشناسي تفكر فلسفي در طول تاريخ و تأثير گذار و تعيينكننده جهت و جريان كلي سياست و اجتماع است، موضوع و ايده نظم است. بعبارتي، نظم هم وجه هستيشناسي و معرفتشناسي و هم وجه انسانشناسي در ارتباط با زندگي سياسي در شهر و جامعه دارد بطوري كه تاريخ فلسفه را ميتوان بر محوريت اين ايده نظم تفسير و صورتبندي كرد. نظم در تفكر فلسفي يونان يكي از انديشه هاي فلسفي است كه بسبب تأثير و جهتدهندگي به ساير انديشه ها و متفكران در طول تاريخ تفكر فلسفي، نقش و جايگاه مهم و يگانهيي دارد و در اين ميان انديشه افلاطون يكي از نقاط عطف آن بشمار ميرود. بر اين اساس، در نوشتار حاضر تلاش گرديده مفهوم فلسفي نظم از جهات معرفتي، هستي شناسي و انسان شناسي در تاريخ تفكر فلسفي يونان و بصورت خاص افلاطون مورد بررسي قرار گيرد و تأثير و جهتدهندگي آن در فلسفه سياسي افلاطون نشان داده شود. از اين جهت در اين نوشتار با روشي تحليلي توصيفي در گام اول نگاهي تاريخي به مفهوم نظم در انديشمندان قبل از افلاطون انداخته شده است و سپس فلسفه افلاطون بطور عام از جهات هستي شناسي و معرفت شناسي و بطور خاص فلسفه سياسي افلاطون با تأكيد بر نظام سياسي مطلوب، نظام تربيتي و ... بر اساس اين ايده نظم، مورد بررسي قرار گرفته است. بطور كلي بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد تفكر فلسفي معطوف به نظم، اگرچه با نوعي نگاه افسانهيي و طبيعت گرايي آغاز ميگردد ولي با تحول تفكر انسان از جهان افسانهيي و نگرش نظم طبيعي، به نظم با سويه رياضي، جهانشناسانه و متافيزيكي متحول ميشود. در ادامه اين جريان در تفكر افلاطون، نگرش طبيعي و رياضي به نظم با نگرش الهي و فضيلت مندانه پيوند مييابد و نظم بعنوان هم زمينه و اساس ديگر فضيلتها و هم هدف نهايي فلسفه، صورتي سياسي ـ اجتماعي در ارتباط با قانون مييابد.
اروين، ترنس، تفکر در عهد باستان، ترجمه محمدسعيد حنايي کاشاني، تهران، نشرقصيده، 1380. #
اکرمي، موسي، کيهان شناسي افلاطون، تهران، نشر دشستان، 1380. #
افلاطون، دوره آثار، ترجمه محمد حسن لطفي و رضا کاوياني، تهران، انتشارات خوارزمي، ج1، 1367. #
ايوز، هاورد، آشنايي با تاريخ رياضيات، ترجمه محمدقاسم وحيدي اصل، تهران، مرکز نشر دانشگاهي، ج1، 1379. #
پاپاس، نيکلاس، کتاب راهنماي جمهوري افلاطون، ترجمه بهزاد سبزي، تهران، انتشارات حکمت، 1389. #
رو، کريستوفر، «افلاطون: علمالجمال و علمالنفس»، در تاريخ فلسفه غرب از آغاز تا افلاطون، س.س.و. تيلور، ترجمه حسن فتحي، تهران، انتشارات حکمت، 1392. #
سارتون، تاريخ علم، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات اميرکبير، 1357. #
شوفيلد، ملکوم، «ايوني¬ها»، در تاريخ فلسفه غرب از آغاز تا افلاطون، س.س.و. تيلور، ترجمه حسن فتحي، تهران، حکمت، 1392. #
عالم، عبدالرحمن، تاريخ فلسفه سياسي غرب (از آغاز تا پايان سده¬هاي ميانه)، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1382. #
کاپلستون، فردريک چارلز، تاريخ فلسفه، ج1، ترجمه سيدجلالالدين مجتبوي، تهران، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1393. #
گاتري، دبليو.کي.سي، افلاطون؛ لذت آفرينش جهان، ترجمه حسن فتحي، تهران، انتشارات، فکر روز، 1378. #
گاتري، دبليو.کي.سي.، تاريخ فلسفه يونان، ترجمه حسن فتحي، تهران، انتشارات فکر روز، ج3، 1375. #
گاتري، دبليو.کي.سي.، تاريخ فلسفه يونان، ترجمه حسن فتحي، تهران، فکر روز، ج15، 1377. #
لائرتيوس، ديوگنس، فيلسوفان يونان، ترجمه بهراد رحماني، تهران، نشر مرکز، 1393. #
مکللند، جان، تاريخ انديشه سياسي غرب، (از يونان باستان تا عصر روشنگري)، ترجمه جهانگير معيني علمداري، تهران، نشر ني، 1393. #
ياسپرس، کارل، افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران، انتشارات خوارزمي، 1357. #
يگر، ورنر، پايديا، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران، انتشارات خوارزمي، ج1 و2 و3، 1376. #
Dover. K. j, Greece Popular Morality in the Time of Plato and Aristotle, Oxford, Basil Black Well, 1974. #
Plato, Complete Works, edited with Introduction and Notes by John M. Cooper, Associate editor D. S. Hutchinson, Hackett Publishing Company, Inc, 1997. #
Szlezák, A. Thomas, Reading Plato, translated by Graham Zanker, Taylor & Francis e-Library, 2005. #
Fine, Gail, “Knowledge and Belife in Republic V-VII”, in S. Everson, (ed.), Cambridge Companions to Ancient Thought I: Epistemology, Cambridge: Cambridge University Press, 1990. #