بررسی رویکردهای سنّتی سبک شناسی در خمسه نظامی
الموضوعات :
1 - دانشگاه ازاد اسلامی سنندج
2 - دانشگاه ازاد اسلامی سنندج
الکلمات المفتاحية: سبک شناسیرویکرد سنّتیخمسۀنظامیطرز نو,
ملخص المقالة :
سبک و سبک شناسی از مباحث داراز دامن و گستردۀ حوزۀ ادبیات و نقد ادبی است که با تاریخ ادبیات و زبان شناسی نیز پیوند دارد. از اینرو بررسی سبک شناسانۀ متون نظم و نثر ادبی و دیدگاه های شاعران و نویسندگان از اهمیّت خاصی برخوردار است که همواره مورد توجّه محققان و پژوهشگران اعصار گذشته و روزگار معاصر بوده است. در این مقاله برآنیم تا با استفاده از منابع کتابخانهای و روش تحلیلی – توصیفی، پس از تعریف اصطلاحات و رویکردهای سبکشناسی سنّتی و زیر مجموعه های آن (سبک شناسی شمّی، عاطفی، بیانی و تفسیری)، شواهدی از خمسۀ نظامی گنجه ای بیاوریم و از این راه دیدگاهها و نگاه تازه و نو او را دربارۀ شعر و شاعری، براساس آن رویکردها، بررسی کنیم. یافتهها نشان میدهد که نظامی گنجه ای شاعر برجسته و سبکسازی است که شیوۀ شاعری خاص خود را داشته است. او با خلّاقیت در ساختن ترکیبات خاص و تازه (اشتقاق و مرکبسازی)، ابداع معانی جدید و مضامین نو، دقّت در وصف، تصویر جزئیات و توصیفهای زیبا و دقیق، انتخاب الفاظ و چینش مناسب در محور همنشینی و جانشینی، به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و دل انگیز، اطناب، تناسب و تکرار دست به ابتکاراتی زده است و با هنجارگریزی شیوۀ بیان مخصوص (سبک شخصی) خود را یافته و سبک نو و طرز جدید خود را بنیان نهاده است و در طول دوران، پیروان و مقلّدان بسیاری نیز یافته است.
منابع -. بهار، محمد تقی. (1370). سبک شناسی. ج1، تهران: امیر کبیر.
-. جورارد، سیدنی، ام. (1387). شخصیت سالم از دیدگاه روانشناسی انسانگرا. ترجمة فرهاد منصف، اصفهان: جهاد دانشگاهی.
-. حمیدیان، سعید. (1388). آرمانشهر زیبایی. تهران: علم و دانش.
-. دریاگشت، محمدرسول. (1371). صائب و سبک هندی. تهران: قطره.
-. زرقانی، سیدمهدی. (1391). بوطیقای کلاسیک. تهران: سخن.
-. زرینکوب، عبدالحسین. (1372). پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد. تهران: سخن.
-. ________ . (1371). سیری در شعر فارسی. تهران: علمی.
-. ________ . (1383). آشنایی با نقد ادبی. تهران: سخن.
-. ________ . (1373). با کاروان حلّه. تهران: علمی.
-. سلدن، رامان و ویدوسون، پیتر. (1377). راهنمای نظریة ادبی معاصر. ترجمة عباس مخبر، تهران: طرح نو.
-. سمرقندی، دولتشاه. (1382). تذکرة الشعرا، تصحیح ادوار براون. تهران: اساطیر.
-. شفيعي كدكني، محمدرضا. (1368). موسیقی شعر. تهران: آگاه.
-. ________ . (1387). شاعر آینهها. تهران: آگاه.
-. شمیسا، سیروس. (1374). سبکشناسی شعر. تهران: فردوس.
-. ________ . (1384). کلیات سبکشناسی. تهران: فردوس.
-. ________ . (1368). نگاهی تازه به بدیع. تهران: فردوس.
-. صفا، ذبیح الله. (1371). تاریخ ادبیات ایران. ج2، تهران: فردوس.
-. صفوی، کوروش. (1383). از زبان شناسی به ادبیات. جلد اول نظم، تهران: سوره مهر.
-. غلامرضایی، محمد. (1387). سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو. تهران: جامی.
-. فتوحی رودمعجنی، محمود. (1389). بلاغت تصویر. تهران: سخن.
-. ________ . (1391). سبکشناسی (نظریهها، رویکردها و روشها)، تهران: سخن.
-. محجوب، محمد جعفر. (1345). سبک خراسانی در شعر فارسی. تهران: دانشسرای عالی.
-. نظامی گنجه¬ای. (1380). شرف¬نامه. تصحیح برات زنجانی. تهران: دانشگاه تهران.
-. ________ . (1381). اقبالنامه. تصحیح برات زنجانی. تهران: دانشگاه تهران.
-. ________. (1387). هفت پیکر. تصحیح بهروز ثروتیان. تهران: امیرکبیر.
-. ________ . (1389). مخزن الاسرار. تصحیح بهروز ثروتیان. تهران: امیرکبیر.
-. ________ . (1392). خسرو وشیرین. تصحیح بهروز ثروتیان. تهران: امیرکبیر.
-. ________ . (1313). لیلی و مجنون. تصحیح وحید دستگردی. تهران: یادگار و ارمغان.
-. ولک، رند. (1379). تاریخ نقد جدید. بخش دوم؛ ترجمة سعید ارباب شیروانی. تهران: نیلوفر.
-. یوسفی، حسینعلی. (1376). کعبة جان. مشهد: آستان قدس رضوی.
-. یوسفی، غلامحسین. (1386). چشمة روشن. تهران: علمی.
مقالات -. بچکا، یرژی. (1370). «مجموعة مقالات کنگرة بینالمللی بزرگداشت نهمین سدة تولد حکیم نظامی گنجوی». به کوشش منصور ثروت، تبریز، دانشگاه تبریز.
-. پورنامداریان، تقی. (1388). «سبک شاعران آذری و نظامی»، مجموعه مقالات همایش سبک آذربایجانی. بهار 1388، شماره 35: 174-151.
-. ثروت، منصور. (1372). «مجموعه مقالات کنگرة بینالمللی بزرگداشت نهمین سدة تولد حکیم نظامی گنجوی». جلد 2. تبریز: انتشارات دانشگاه.
-. شمیسا، سیروس. (1370). «نه هرکس سزای سخن گفتن است». شماره 78 ، کیهان فرهنگی، آذر 70، سال هشتم، شمارة 6 : 33 _28.
سال چهارم، شماره 11، تابستان 1400
ISSN : 2645-6478
بررسی رویکردهای سنّتی سبک شناسی در خمسۀ نظامیگنجهای
تاریخ دریافت :01/02/1400تاریخ پذیرش نهایی :21/06/1400
(از ص 53 تا ص 77 )
نوع مقاله : پژوهشی
20.1001.1.26456478.1400.4.11.2.9
چکیده
سبک و سبکشناسی، از مباحث داراز دامن و گستردۀ حوزۀ ادبیات و نقد ادبی است که با تاریخ ادبیات و زبانشناسی، پیونددارد. از اینرو بررسی سبکشناسانۀ متون نظم و نثر ادبی و دیدگاههای شاعران و نویسندگان، از اهمیّت خاصی برخوردار و مورد توجّه پژوهشگران اعصار گذشته و روزگار معاصر بودهاست. مشخصههای رویکردهای سبکشناسی سنّتی (سبک شناسی شمّی، عاطفی، بیانی و تفسیری) که در آن ذوق، احساس و دریافت شهودی و شمّ شخصی دخالت دارد، در آثار نظامیگنجهای به وضوح دیدهمیشود. در این مقاله برآنیم تا با استفاده از منابع کتابخانهای و روش تحلیلی– توصیفی، پس از تعریف اصطلاحات، شواهدی از آثار او بیاوریم و دیدگاهها و نگاه تازهاش را دربارۀ شعر و شاعری و همچنین برجستگیها و مشخصههای سبکی آثارش را بررسی کنیم و با رویکردهای سبکشناسی سنّتی تطبیق دهیم. یافتهها نشانمیدهد که نظامیگنجهای شعر را از مقوله الهام میدانستهاست و در اشعارش از هاتف، سروش، جن و خضر سخن میگوید که شعر را به او تعلیم میدادهاند. این شاعر برجسته و سبکساز با ساخت ترکیبات خاص و تازه، ابداع معانی جدید، تصویر جزئیات، انتخاب الفاظ و چینش مناسب در محور همنشینی و جانشینی و استفاده از آرایههای ادبی دست به ابتکاراتی زدهاست و سبک نو و طرز جدید خود را بنیان نهادهاست و در طول دوران، پیروان و مقلّدان بسیاری نیز یافتهاست.
واژههای کلیدی: سبکشناسی، رویکرد سنّتی، خمسۀنظامی، طرز نو.
1. مقدمه
از سبک تعاریف گوناگونی شدهاست و کلمات: طرز، طریقه، اسلوب، روش، سیاق و نمط در ادبیات فارسی مترادف سبکشناسی بودهاند. سبک، شیوۀ خاص سخن شاعران و نویسندگان، در آثارشان است. این شیوۀ خاص (انتخاب الفاظ، طرز تعبیر، ترکیب کلمات، روش خاص در بیان ادراک و احساس، نحوۀ بیان و اندیشه و اسلوبهای لفظی) میتواند اثر یک شاعر یا نویسنده را از آثار دیگران متمایز کند. نخستین بار محمّد تقّی بهار در تعریف سبک نوشت: «سبک در لغت تازی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پارۀ نقرۀ گداخته را گویند، ولی ادبای قرن اخیر سبک را مجازاً به معنی «طرز خاصی از نظم یا نثر» استعال کردهاند و تقریباً آن را در برابر «ستیل style» اروپائیان نهادهاند» (بهار، 1370، ج 1: هفده). شمیسا سبک را «تکرار ویژگیهای یک اثر» میداند. (شمیسا، 1384: 17) علاوه بر بسامد و تکرار عوامل لفظی و زبانی تفکّر و بینش شاعر و نویسنده هم نقش در تعیین سبک تأثیر دارد. به دیگر سخن زبان و فکر با هم نقش دارند. پس «سبک هماهنگی کامل بین زبان و اندیشه شاعر است که با انتخاب واژههای مناسب و شیوۀ بیان مخصوص نمود پیدا کردهباشد. (رک. محجوب، 1345: 18)
در گذشتة ادبی ایران، به هیچ تعریف خاصی از سبک یا شیوة شاعری اشاره نشدهاست و «معمولاً شاعران برای بیان ویژگیهای شعری خود یا هنگام اشاره به شعر شاعران دیگر بیشتر در مقام مقایسه، مقام و رتبة شعر و شاعری خود با پیشینیان و همعصران و در مقام تفاخر از اصطلاحاتی مانند: طرز، شیوة سخنی و طریقه، استفادهکردهاند و غالباً چون مقسمی در سخن نداشتهاند، سبک شعری را به گویندة آن نسبت میدادهاند» (دریاگشت، 1371: 470).
پژوهشگران معاصر، به سبک و سبکشناسی نگاه دقیقتری کردهاند. از میان این تعاریف، رنه ولک3سخنی از جورج سینسبری4نقل میکند: «سبک ... گزینش و آرایش زبان است، همراه با توجّه ثانوی به معنایی که قرار است، منتقل شود» (ولک، 1379، ج 4: 247). تعریف جورج سینسبری از یک طرف در بردارندة ویژگیهای ظاهری اثر است و از طرف دیگر به چگونگی تظاهر معنا و محتوای سخن توجّهدارد. پژوهشگران معاصر ایرانی، برای بررسی بهتر و دقیقتر سبک شعر فارسی آن را به چند دوره (خراسانی، عراقی، هندی و بازگشتادبی) تقسیمکردهاند. هر کدام از این دورهها (سبکها) چند قرن را شامل میشوند و هنگام گذر از سبکی به سبک دیگر چند دهه بلکه بیشتر زمان لازم بودهاست و بعد از افول یک سبک و قبل از به وجود آمدن سبک جدید، سبک بینابینی به وجود آمدهاست. سبک بینابین، برخی از ویژگیهای سبک قبل و بعد را در خود دارد.
از عوامل موثر در تغییر سبکها میتوان به تغییر حکومتها و تحوّلات اجتماعی اشارهکرد که این تغییرات در گذر زمان موجب تغییر ذائقه و سلیقه شاعران و نویسندگان میشود و از آنجایی که شعر شاعر انعکاس مسائل خاص دوره و جامعة اوست، موضوعی که انتخاب میکند و گزینش کلمات برای بیان و ارائهی موضوعاتش مؤثر است. «زیرا هر موضوعی شیوة بیان خاص میخواهد و شاعر خوب و صاحب سبک کسی است که شیوة بیان متناسب با موضوع را یافتهباشد. یکی از اختلافات لغات و ترکیبات و صور خیال و لحن کلام در حماسه و مدیحه و اشعار بزمی و انتقادی و عرفانی و امثال آن همین است» (غلامرضایی، 1387: 16).
بیشترین تحلیلهای سبکشناسانۀ پژوهشگران و محققان، از آثار شاعران و نویسندگان، در سه سطح زبانی، ادبی و فکری انجام میگیرد. آنها براساس دادههای آماری و ویژگیهای برجستة آثار به تبیین سبک نوشتاری نویسندگان یا شاعران میپردازد. گروهی دیگر از پژوهشگران به دنبال اثبات نظریههای سبکشناسی در آثار شاعران و نویسندگان هستند.
رویکردهای سبکشناسی سنّتی (سبکشناسی شمّی، عاطفی، بیانی و تفسیری)، مجموعهای از روشهای سبکشناسی است که در بحث اصلی، به آنها پرداختهایم. در روش تحقیق این جستار، پس از تعریف اصطلاحات تخصصی رویکردهای سبکشناسی سنّتی شواهدی از اشعار نظامی در مورد هر کدام از این رویکردها آوردهایم. نگارندگان به دنبال تعریف سبکشناسی از زبان نظامی نیستند. محور اصلی بررسیهای در این پژوهش، یافتن دیدگاهها و نگاه تازه و نو نظامی، دربارۀ شعر و شاعری است. همچنین بررسی برجستگیها و مشخصههای سبکی اشعار او، از زبان خودش و تطبیق آنها با رویکردهای سبکشناسی سنّتی، که با روش کتابخانهای و از طریق مطالعۀ منابع مورد نظر و گردآوری اطّلاعات مورد نیاز (اشعار پنجگنج (خمسة نظامی) انجام شدهاست.
1-1. پیشینه
در زمینة سبک و سبکشناسی کتابهای فراوانی به چاپ رسیدهاست. از جمله آثار محققانی چون: محمّدتقی بهار، محمّدجعفر محجوب، سیروس شمیسا، محمّد غلامرضایی، محمود عبادیان، مختار ابراهیمی، محمود فتوحی و ... . همچنین در این زمینه مقالات زیادی چاپ شدهاست. از جمله: مقالة «ویژگیهای سبکی بنیادی سبکهای شعر فارسی» از علیرضا مظفریان (1391)، که در آن به بررسی جنبة مغفول و مسکوت رها ماندة تزها و نظریههای بنیادین سبکها پرداختهاست و تأثیر آنها را در دگرگونیهای سبکشناسی شعر فارسی بررسیکردهاست. مقالة «سبکشناسی ادبی، سرشت ادبی، برجستگی و شخصیسازی زبان» از محمود فتوحی (1388)، که در آن به اهمیّت سبک در ادبیات و کارکردهای سبکشناسی و تمایز فرمالیستی میان زبان و ادبیات پرداختهاست. مقالة «سبک نظامی در گسترش ترکیبات هندی» از داود اسپرهم (1391)، که بررسی سبکی دو زمینة زبانی و بلاغی شعر نظامی است. مقالة «بررسی سبک غزلیات نظامی گنجوی» از زینب نوروزی و محبوبة حسینزاده (1392)، که به بررسی شاخصههای سبکی غزلیات نظامی در سه سطح فکری، ادبی و زبانی پرداختهاند. مقالة «سبکشناسی ساختاری منظومة لیلی و مجنون با رویکرد به فرآیند برجستهسازی» از فرشته ناصری و عبدالحسین فرزاد (1392) و در آن به سبکشناسی ساختاری منظومة لیلی و مجنون پرداخته و میخواهند زبان خودکار را از زبان ادبی متمایز کنند. مقالة «سبک آذربایجانی و نمودهای فنّی آن در شعر قرن ششم» از دکتر اسماعیل والا و حسین اسماعیللو (1392)، که در آن به مباحث سبکشناسی آذربایجان و مختصات آن در محدودة شعری سبک عراقی پرداختهاند. همانگونه که اشارهشد، در مورد سبکها و نظریههای سبکشناسی و سبکشناسی آثار نظامی، پژوهشها و تحقیقات فراوانی انجامگرفتهاست که با موضوع و اهداف پژوهش ما نسبتی ندارند. بنابراین نوآوری این مقاله در این است که به بررسی رویکردهای سبکشناسی سنّتی در خمسة نظامی، با استفاده از نگاه او، به اشعار و سبک تازهاش میپردازد.
2. بحث اصلی
نظامیگنجهای، سبکشناس ماهر و زبدهای را میماند که در اشعارش، مشخصههایی را برای شعر خود و توصیههایی برای کسانی که میخواهند شعر بگویند، ذکرکردهاست. او شعر خود را طرز نو و شیوة تازه میخواند.
حکیم جمالالدّین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکّی بن مؤیّد، متخلّص به نظامیگنجهای «در حدود سال 522 هجری در گنجه به دنیا آمد و در حدود سال 603 هجری در همان شهر دیده از جهان فرو بست» (زنجانی، 1380: 10). آثار او به ترتیب سرایش عبارتند از: مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفتپیکر و اسکندرنامه، وی دیوان اشعار بیست هزار بیتی نیز دارد. (رک: دولتشاه سمرقندی، 1382: 129)
گسترش قلمرو حکومتی سلجوقیان و ارتباط میان بخشهای دور ایران و خراسان، منجر به تغییر سبک خراسانی به عراقی، شد. «معهذا بیشترین نتیجة این اختلاط، نشر شعر و ادب خراسان در آذربایجان و عراق بود» (زرینکوب، 1371: 34). این اختلاط موجب شد، شعرا با عناصری از فکر و زبان شعر خراسان، سبکهای جدیدی در عراق و آذربایجان ایجادکنند. سبک شاعران شمال غربی ایران، منطقة ارّان و آذربایجان، حد واسط سبک خراسانی و عراقی است. از شاعران بزرگ آن میتوان: ابوالعلا گنجوی، فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی، خاقانی شروانی و نظامی را نامبرد. ویژگیهای شعری شاعران این دوره «از نظر بنیان زبان همان زبان خراسانی است امّا از نظر فکر و مخصوصاً از نظر مختصات ادبی تحوّل شگرفی را نشان میدهد»(شمیسا، 1374: 142).
باید توجّهداشت که در قرن ششم دعوای بین نو و کهن و بین نظامیگنجهای با دیگر شعرا مطرح بودهاست، بدین معنی که شعر، سبک خراسانی در حال افول و سبک عراقی در حال طلوع بود. شعرای ارّان و شروان (آذربایجان) نیز سبکی نو در میان آن دو سبک داشتند.
کهنکاران سخن پاکیزه گفتند درنگ روزگار و گونهای گَرد سخنهای کهن، زالی مطراست |
| سخن بگذار، مروارید سفتند کند رخسار مروارید را زرد اگر زال زر است انگار عنقاست |
نگویم زر پیشین نو نیرزد |
| چو دقیانوس گفتی جو نیرزد |
(نظامی، 1392: 506)
نظامیگنجهای تغییر سبک را یک ضرورت لازم میدانستهاست. از اینرو برای تغییر و ایجاد آن تلاشهایی کردهاست. در اقبالنامه به این ضرورت اشارهکردهاست.
نظامی، خود را شاعر دورة خود و صاحب سبک شخصی5 معرفیمیکند.
به هر مدتی گردش روزگار سر آهنگ پیشینه کژ رو کند ... چو پیری در آن پیکر آرد شکست بدینگونه بر نوخطان سخن زمان تا زمان خامة نخلبند چو کم گردد از گوهری آب و رنگ عروس مرا پیش پیکرشناس |
| ز طرزی دگر خواهد آموزگار نوایی دگر در جهان نو کند جوان پیکری دیگر آید به دست کند تازه تاریخهای کهن سر نخل دیگر برآور بلند دگر گوهری سر برآرد ز سنگ همین تازهرویی بس است ازقیاس |
(نظامی، 1381: 12)
نظامی، خودش را پیشوای نوگرایی میداند و برای سخنان کهن و تقلیدی ارزشی قائل نیست. او سبک خویش را عراقیوار میداند و از تلاش خود، برای رسیدن به سبک تازۀ میگوید:
در این پیشه چو پیشوای نوی |
| کهن گذشتگان را مکن پیروی |
نهادم ز هر شیوه هنگامهای |
| مگر در سخن نو کنم نامهای |
(نظامی، 1380: 39 و 40)
او چون دیگر شاعران صاحب سبک، دربارة شعر و شاعری، ماهیت شعر و سبک خاص خودش سخنان ارزشمندی گفتهاست. او خود را صاحب سبکی خاص در سخنسرایی و نوآوری میداند و در مخزن الاسرار میگوید:
عاریت کس نپذیرفتهام |
| آنچه دلم گفت بگو گفتهام |
(نظامی، 1389: 65)
او سخن خود را بکر می خواند و هر کسی را لایق شاعری نمی داند.
سخن گفتن بکر جان سفتن است |
| نه هرکس سزای سخن گفتن است |
(نظامی، 1380: 38)
نظامی نمیخواهد سخنان دیگران را تکرار کند. او شاعران قبل از خود را به خوبی میشناسد و به دنبال راهی برای نشان دادن برتری خود و آثارش است که در مفاخرات او بیشتر نمایان است. او خود را پیشوای نوگرایی و سیمرغ عرصه سخن میداند و کسی را بهتر از خودش نمیبیند. او در جای جای آثارش به سحر کلام شیرینش میبالد و سبک و شیوة شاعری خود را «طرز غریب و نو»، «شیوه مصیب و غریب» میداند.
شیوة غریب است مشو نامجیب |
| گر بنوازیش نباشد غریب |
(نظامی1389: 66)
من در این شیوه مصیب آمدم |
| دیدنی ارزم که غریب آمدم |
(همان: 73)
بلی آن کز معانی با نصیب است |
| بداند کاین سخن طرزی غریب است |
(نظامی، 1392: 508)
او بارها شعر خود را «سخن بکر»، «سخن تازه» و «شعبده تازه» میخواند.
گر بنمایم سخن تازه را |
| صور قیامت کنم آوازه را |
(نظامی، 1389 :73)
شعبدة تازه برانگیختم |
| هیکلی از قالب نو ریختم |
(همان: 65)
او به دلیل نوآوری و تازگی سبک، دشمنان و حاسدان بسیار دارد و در اشعار خود از ایشان گلایهمیکند. باید توجّهداشت که شاعران بزرگ نوآور در عصر خود مورد طعن و لعن شاعران متوسطالحال و ادیبان متحجر بودهاند.
بر سخن تازهتر از باغ روح |
| مُنکر دیرینه چو اصحاب نوح |
(نظامی، 1380: 38)
او میداند که حاسدان، نقادان و خردهگیران شعرش را نقد خواهندکرد. از اینرو میکوشد، سخن بیعیب و نقض (نظامی، 1313: 25) و شعر عیاری بگوید تا دهان خردهگیران را ببندد. (نظامی، 1387: 108) دیگران را سایه و مقلّد خود میداند که نان میخورند و زنده به جهاناند. آنها را رقبیان بینمکی میداندکه قدرت اندیشه و کلام ندارند. (نظامی، 1313: 41) او چون دیگر شاعران نوآور و مبدّع، در مفاخرات خود میخواستهاست، جایگاه و مرتبت خویش را متذکّر شود. از اینروست که خودش را ساحر کلام و ختم سخن میداند.
در سحر سخن چنان تمامم |
| کابینۀ غیب گشت نامم |
(نظامی، 1313: 40)
محققان و پژوهشگران رویکردهای زیادی را در سبکشناسی معرفی کردهاند و از میان آنها چهار رویکرد: سنّتی، زبانشناسانه، آماری، فرهنگی- اجتماعی از همه مشهورترند. (ر.ک: فتوحی، 1391: 125).
1-2. رویکردهای تأثری و سنّتی
رویکردهای تأثری و سنّتی، شامل سبکشناسی شمّی، عاطفی، بیانی و تفسیری میشود. این رویکردها «به مجموعهای از روشهای سبکشناسی اطلاق میشود که در آنها ذوق، احساس و دریافت شهودی و شمّ شخصی دخالت دارد و سبکشناس کمتر به جانب عینیتگرایی و روشهای اثباتی یا بهرهگیری از مبانی و روشهای دیگر رشتهها میگراید» (فتوحی، 1391: 126).
در تائید این که دریافت شهودی و شمّ شخصی در سبک و رویکردهای تأثری و سنّتی دخالت دارد، همین بس که نظامی گنجوی شعر را از مقوله الهام میداند و در اشعارش از هاتف، سروش، جن و خضر سخن میگوید و اذعان میکند که آنها شعر را به او تعلیممیدهند. این تفکّر، از اساطیر ایران باستان نشأت میگیرد که در آن دوران نقش ویژة ایزدان «سروش» و «نریوسنگ» الهام به انسان بودهاست (رک. زرقانی، 1391: 233). در اساطیر یونان نیز الهة شعر و موسیقی «میوز6» را الهامدهندة هنرمند مینامند. در ادبیات عرب «شیاطین را تابعة شعرا میخوانند و اعتقاد کردهاند که تلقین شعر، شیاطین میکنند، ایشان را و هر کس را که شیطان او در این باب قویتر باشد، شعر او بهتر باشد» (زرینکوب، 1383: 87). نظامی در اقبالنامه میسراید: پیر شدهام و «سرایندة نهفت» آن نیروی درونی (هاتف، سروش و...) دیگر به من الهام نمیکند.
دل هر که را کو سخن گستر است ... سرایندهای داشـتم در نهفت کنون آن سراینده خاموش گشت |
| سـروش سـراینده یاریـگر است که با من سخنهای پوشیده گفت مـرا نـیز گـفتن فـرامـوش گشت |
(نظامی، 1381: 12)
نظامی در شرفنامه تعلیم دهندۀ نهانی خود را خضر و در هفتپیکر جبرئیل و جن میداند.
مرا خضر تعلیم گر بود دوش |
| به رازی که آید پذیرای گوش |
(نظامی، 1380: 39)
و
جبرئیلم به جنی قلمم کاین فسون را که جنّی آموز است |
| به صحیفه چنین کشد رقمم جامه نو کن که فصل نوروز است |
(نظامی، 1387: 9)
و
چو دلداری خضرم آمد به گوش |
| دماغ مرا تازه گردید هوش |
(نظامی، 1380: 41)
شاید این عقیده نظامی که شاعران همردة پیامبران و بر هر دوی آنها وحی و الهام میشود، از همینجا نشأت بگیرد که در این ابیات آوردهاست.
پردة رازی که سخن پروری است پیش و پسی بست صف کـبریـا |
| سایدی از پردة پیغمبری است پـس شـعرا آمد و پیش انـبیا |
(نظامی، 1389: 70)
2-2. سبکشناسی شمّی
آرا و نظرات اکثر نویسندگان و شاعران فارسیگوی دربارة سخن، سبکشناسی، سبک و طرز شاعران بیشتر شمّی و احساسی بودهاست و در این روش بررسی کمیّتها و استدلال روشهای آماری جایگاهی ندارد. نظامی گنجوی نیز از این قاعده مستثنی نیست. دو شیوه برای رسیدن به متغیرهای سبکی در سبکشناسی شمّی پیشنهاد شدهاست. یکی فهرست متغیرهای بالقوه (شامل کلّیه مقولات زبانی و بلاغی) و دیگری خواندن اثر و اُنس گرفتن با آن تا شناسایی مشخصههای برجسته که با ذوق ادبی و شمّ زبانی بهدستمیآید. (رک. فتوحی، 1391: 126-127)
بیشک نظامیگنجهای هیچ فهرستی از متغیرهای بالقوة به عنوان نقشة راهنما برای بررسی سبک شعر خود و دیگران در اختیار نداشتهاست و تنها بر اثر تسلّط بر علوم زمانه و اُنس گرفتن با شعر دیگر شعرا مثل فردوسی، سنایی و خاقانی است که به ذوق ادبی و شمِّ زبانی رسیدهاست و میتواند در مورد تفاوتها یا خوب و بد بودن شعرها نظر بدهد. در روش شمّی «الگوها و صناعات و روشهای بیان، صرفاً عواملی برای آرایش محتوا به حساب میآیند. نتایج حاصل از روش شمّی در واقع فهرستی است از مشخصههای سبکی به عنوان «جامهی محتوا» که ویژگیهای طرز یک متن، نویسنده یا دورة خاصی را شکل میدهند» (فتوحی، 1391: 127).
فتوحی در کتاب سبکشناسی، نظریهها، رویکردها و روشها مینویسد: «سبک عبارت است از شیوههای مشابه برای بیان یک محتوای واحد» (فتوحی،1391: 127). این تعریف عین جدیدترین تئوریهای فن شعر رایج امروز است. این تئوری جدید «عقیده دارد اگر آرایههای بدیعی و بیانی را از شعر حذف کنیم. دیگر چیزی از شعر باقی نمیماند. به عبارت دیگر شعر مسأله چگونه گفتن است نه چه گفتن» (شمیسا، 1370: 30). در واقع آرایههای ادبی این توانایی و قدرت را دارند که متن را مفصلتر، هنریتر و به شعر تبدیل کنند. نظامی به آراستن سخن سفارش میکند. البتّه در حد اعتدال، یعنی همانطور که سخن ساده و بیزینت را نمیپسندد، افراط و زیادهروی در آن را هم ناپسند میداند:
و آرایش کردی ز حد بیش |
| رخسارة قصه را کند ریش |
(نظامی، 1313: 27)
وی تلاش میکند از آرایشهای کلامی به اندازه استفادهکند تا از نقد خردهگیران و حسد حاسدان در امان باشد.
جهد کردم که در چنین ترکیب |
| باشد آرایشی ز نقد غریب |
(نظامی، 1387: 90)
در شرفنامه میسراید: میتواند تمام تاریخ زندگی اسکندر را در یک ورق بازگوید، امّا آرایههای ادبی آن را مفصل و هنری کردهاند.
و گر راست خواهی سخنهای راست گر آرایش نظم از او کم کنم همه کردة شاه گیتی خرام |
| نشاید در آرایش نظم خواست به کم مایه بیتش فراهم کنم درین یک ورق کاغذ آرم تمام |
(نظامی،1380: 46)
برای اثبات این ادعای خود، تمام تاریخ زندگی اسکندر را در یکی دو صفحه شرح میدهد. همانطور که گفته شد، در روش شمّی الگوها و صناعات و روشهای بیان صرفاً برای آرایش محتوا به حساب میآیند. نظامی گنجهای این ویژگی را به خوبی شناختهاست و در اشعارش به آن اشاره کردهاست. نظامی در مورد نظم خسرو و شیرین میگوید:
نهادم تکیهگاه افسانهای را چو شد نقّاش این بتخانه دستم |
| بهشتی کردم آتشخانهای را جز آرایش بر او نقشی نبستم |
(نظامی، 1392: 136)
منظورش این است که اصل داستان (افسانه) را حفظ کردهاست و با استفاده از هنرهای بدیعی و بیانی آن را آراستهاست. او داستان (افسانه) لیلی و مجنون را عاری از آرایههای ادبی و هنرهای بدیعی و بیانی میداند.
زیبارویی بدین نکویی |
| و آنگاه بدین برهنه رویی؟! |
(نظامی،1313: 28)
از اینرو آن را به زبان شعری خود بازسازی میکند و به آن جنبه هنری درخشانی میدهد. دیدگاه نظامی در مورد کمیّت و کیفیت شعر خواندنی است. او شعر خود را همچون آب لطیف میداند با این وجود اعتقاد دارد که شاعر باید کمگوی و گزیدهگوی باشد.
با این که سخن به لطف آب است |
| کم گفتن هر سخن صواب است |
(نظامی، 1313: 47)
او در منظومهی شرفنامه، کم گفتن خود را میستاید:
سخن تا نپرسند لب بستهدار نپرسیده هر کو سخن یاد کرد ... سخن گفتن آنگه بود سودمند چو در خورد گوینده ناید جواب |
| گهر نشکنی تیشه آهستهدار همه گفتة خویش را باد کرد کز آن گفتن آوازه گردد بلند سخن یاوه کردن نباشد صواب |
(نظامی،1380: 35)
و در لیلی و مجنون می سراید:
یک دسته گل دماغ پرور |
| از صد خرمن گیاه بهتر |
(نظامی، 1313: 48)
او در این ابیات به نقص سبکشناسی شمّی که تنها به استدلال دربارهی کمیّت رخدادها میپردازد، اشاره کردهاست. هرچند «همة روشهای سبکشناسی به نوعی کمیّت گرایند زیرا هر رخداد زبانی و پدیدهی متنی براساس میزان پراکندگی و تکرار بسامدها تحلیل میشود» (فتوحی، 1391: 129).
3-2. سبکشناسی عاطفی
در این روش، خواننده به مثابهی عنصری فعال در درک اثر ادبی و در خلق اثر به وسیلۀ نویسنده نیز اهمّیّت دارد. این سبک با نام نظریهپرداز آمریکایی استنلی فیش7 شناخته شدهاست. طرفداران سبکشناسی عاطفی (تأثری) به نسبیت مطلق در تفسیر قائل نیستند. هدف اصلی بررسی نقش خوانندهاست. هرخوانندهای به یک جامعهی تفسیری با گفتمان و یا ایدئولوژی خاص تعلّق خاطر دارد و طبیعی است که ارزشها، باورها و عقاید حاکم بر آن جامعه، بر تفسیر وی تأثیر دارد.
در شعر نظامی با خواننده و سفارشدهندهی آگاه و سخنشناس مواجه میشویم، آنجایی که پادشاه به نظامی سفارش نظم لیلی و مجنون را میدهد. شاه (خواننده) تأکید میکند که سخن نو باشد:
[1] . دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران.(نویسنده مسئول)karimi1353m@gmail.com
[2] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران. Shelhame@yahoo.com Email:
[3] .René Wellek
[4] . George saintsbury
[5] . Indiridual Style
[6] .Muse
[7] . Stanley Eugene Fish