بررسی سبکشناختی اشعار مهدی اخوان ثالث
الموضوعات :مهین زنده دل 1 , سید محمود رضا غیبی 2
1 - دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرند
2 - دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرند
الکلمات المفتاحية: سبکشناسیاخوان ثالثشعر معاصرسطح فکریسطح زبانیسطح ادبی,
ملخص المقالة :
یکی از راههای تشخیص سبک و تمایز آنها، بررسی ویژگیهای زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناکترین چهرههای شعر معاصر، با توشهای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنهپرست ثابت نمود که پرداختن بهصورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمیشود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بیبدیل و گنجینۀ ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگیهای سبکی اشعارش با ذکر نمونههای موجود، موردبررسی و طبقهبندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستانگرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیبسازیهای بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهمترین ویژگیهای سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند.
1- آل احمد، جلال. (1357)، ارزیابی شتابزده، تهران: امیرکبیر.
2- اخوان ثالث، مهدی. (1378)، ناگه غروب کدامین ستاره، تهران: انتشارات بزرگمهر.
3- -------------. (1390) ، متن کامل ده کتاب شعر، ج1و2، تهران : نشر زمستان.
4- ایران زاده، نعمتالله. (1390)، «نظریة سبک در ایران»، فصلنامة تخصصی سبکشناسی نظم و نثر(بهار ادب)،سال چهارم، شمارة دوم، صص1-20.
5- بــهار، محمدتقی.(1389)، سبکشناسی، تهران: انتشارات زوّار.
6- پور نامداریان، تقی. (1391)، «بررسی و تأویل چند نماد در شعر معاصر»، ماهنامة ادبیّات پارسی معاصر، شمارة اوّل، سال دوّم، صص25-48.
7- تجلیل، جلیل. (1376)، معانی وبیان، چاپ ششم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی
8- حسین پور جافی، علی.(1387)، جریانهای شعری معاصر، تهران:امیرکبیر.
9- داد، سیما. (1375 )، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران:انتشارات مروارید.
10- رجائی، محمدخلیل. (1390)، معالم البلاغه در علم معانی و بیان و بدیع، دانشگاه شیراز، مرکز نشر.
11- روزبه، محمد رضا. (1386)، ادبیات معاصر ایران(شعر)، تهران: نشر روزگار.
12- زرقانی، مهدی. (1384) ، چشمانداز شعر معاصر ایران، تهران: نشر ثالث.
13- زمردی، حمیرا، مرشدی، هانیه. (1389)، «بررسی تاثیر شاهنامه فردوسی بر آثار مهدی اخوان ثالث در حوزه سبکشناسی»، روایات اساطیری و داستانپردازی، فصلنامه تخصصی سبکشناسی نظم و نثر (بهار ادب)، سال سوم، شماره3، صص:71-90.
14- سعدی، مشرف الدین مصلح بن عبدالله. (1386)، کلیات سعدی، به تصحیح نظام الدین نوری، تهران: انتشارات کتاب آبان.
15- سمیعی گیلانی، احمد. (1386)، «مبانی سبکشناسی شعر»، فصلنامة ادب پژوهی، شماره 2، صص49-76.
16- شمیسا، سیروس. (1373)، کلیّات سبکشناسی، تهران:انتشارات فردوس.
17- شفیعی کدکنی، محمدرضا.(1368)، موسیقی شعر، تهران: نشر آگاه.
18- -------------------. (1370)، صور خیال در شعر فارسی، تهران: نشر آگاه.
19- -------------------. (1391)، حالات و مقامات م.امید، تهران: انتشارات سخن.
20- شکری، حمیده، پورالخاص، شکرالله، صلاحی، عسگر. ( 1396)،«بررسی طنز سیاه در آثار مهدی اخوان ثالث»، کنفرانس ملی تحقیقات بنیادین در مطالعات زبان و ادبیات.
21- صفوي، کوروش.(1375)، از زبانشناسی به ادبيات، جلد اول (نظم)، تهران: انتشارات سورة مهر، چاپ اول.
22- صمصام، حمید، شیخزاده، نازنین. (1395)،«برجستهسازی در شعر اخوان ثالث»، ماهنامة دانشگاه آزاد زاهدان، شمارة 6، صص70-48.
23- عاصی، مصطفی، نوبخت، محسن. (1390) «تحلیل سبکشناختی شعر اخوان(آنگاه پس از تندر) رویکردی نقشگرا»، زبان شناخت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شماره دوم، صص69-98.
24- علوی مقدم، محمدرضا اشرف زاده. ( 1390)، معانی و بیان، ،تهران: نشر سمت، چاپ هفتم.
25- کاخی، مرتضی. (1379)، باغ بیبرگی، تهران: زمستان.
26- کریمی، فرزاد، غلامحسین زاده، غلامحسین، طاهری، قدرت الله. (1391)، «سبکشناسی روايت در شعر اخوان ثالث (با تأکید بر نقد روايي نشانهها)»، کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی، سال سیزدهم، شماره24، صص43-63.
27- لنگرودی، شمس. (1381)، تاریخ تحلیلی شعر نو، تهران.
28- نوری، علیرضا. (1387)، «نگاهی به شعر اجتماعی مهدی اخوان ثالث»، فصلنامة علمی زبان وادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی اراک، سال چهارم، شمارة14، تابستان 1387، صص151-168.
29- همایی ، جلالالدین .(1370) معانی و بیان ، تهران :نشر هما ، چاپ دوّم.
30- یانس، ندا، (1395). « تأملی در سبک شعر مهدی اخوان ثالث»،کنگره بینالمللی زبان و ادبیات، دانشگاه تربتحیدریه، نمایه شده در سیویلیکا.
سال سوم ، شماره 4،پیاپی 9 ، زمستان 1399
ISSN : 2645-6478
«بررسی سبکشناختی اشعار مهدی اخوان ثالث»
مهین زنده دل1
دکتر سید محمودرضا غیبی2
تاریخ دریافت:18/07/1399
تاریخ پذیرش نهایی :16/12/1399
از ص21 تا ص 47
20.1001.1.26456478.1399.3.9.3.9
چکیده
یکی از راههای تشخیص سبک و تمایز آنها، بررسی ویژگیهای زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناکترین چهرههای شعر معاصر، با توشهای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنهپرست ثابت نمود که پرداختن بهصورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمیشود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بیبدیل و گنجینۀ ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگیهای سبکی اشعارش با ذکر نمونههای موجود، موردبررسی و طبقهبندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستانگرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیبسازیهای بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهمترین ویژگیهای سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند.
واژگان کلیدی: سبکشناسی، اخوان ثالث، شعر معاصر، سطح فکری، سطح زبانی، سطح ادبی.
1- مقدمه
یکی از راههای شناخت و التذاذ از متون ادبی، آشنایی علمی و هنری با اصطلاح سبک ادبی است. با توجه به وسعت دامنة تحقیقات و تعاریف و نظریات در این مورد، تقریباً ارائة تعریف جامعومانع در این زمینه ناممکن است؛ بنابراین با مروری بر تعاریف مهم و برجستة صاحبنظران دراینباره سعی میکنیم اولا به نتیجهگیری خلاصه از تعاریف مورد اتفاق اکثر علما برسیم و سپس با استفاده از آن به بررسی علمی و ویژگیهای خاص و برجسته شعر اخوان ثالث، که در متن کامل ده کتاب شعر او منعکسشده، بپردازیم .
« مهدی اخوان ثالث، متخلص به «م.امید»، به سال 1307هجری شمسی در مشهد دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همانجا گذراند و از سال 1326 به تهران آمـــد و کار خود را با معلّمی آغاز کرد. زندگی شعری او مثل زندگی تاریخیاش ؛ در تلاطم امواج خروشان سپری شد. از مهاجرت به تهران گرفته تا پیوستن بهصف حامیان مصدّق و زندانی شدن پس از شکست نهضت ملّی تا روزهای انقلاب اسلامی که کورسوی امیدی در دلش پدیدار گشت، تا سالهای یأس و تنهایی و اندوه. او بارها و بارها طعم تلخ زندان را چشید و یکبار نیز به حومة کاشان تبعید شد. بعد از آزادی از زندان، در سال 1336هجری شمسی به کار در رادیو پرداخت و مدّتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. کتاب « ارغنون»، مجموع حالات و روحیّات دورانِ جوانی و سودای یار و دلدار است. «آخر شاهنامه» و «زمستان» شاهکار ادبی شاعر و اوج هنری او بعد از شکست ملّی است.«از این اوستا» حاصل دوران یأس فلسفی شاعر است. کتابهای «در حیاط کـــــوچک پاییز، در زندان» و «زندگی میگوید: امّا باز باید زیست» و «دوزخ، امّا سرد ...» اشعاری است که حاصل حرکتهای اجتماعی، حولوحوش انقلاب اسلامی و نشئت یافته از روح امیدواری اوست. « تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» اشعــار بین سالهای 60-69 بود که شاعر دوباره به شعر سنّتی روی آورد. این آثار، به همراه «منظومة بلند سواحلی و خوزیّات» و مجموعۀ «سال دیگر، ای دوست، ای همسایه ...» در مجموعهای دوجلدی توسّط انتشارات زمستان به چاپ رسیده است.» (زرقانی،425:1384)
سرانجام اخوان ثالث، در چهارم شهریور 1369هجری خورشیدی قلم بر زمین نهاد و با دنیای شعر و ادب وداع کرد، امّا شعر و آثار ماندگارش، او را برای همیشه در تاریخ ادبیات این مرزوبوم جاودانه ساخت.
برای ورود به بحث سبکشناسی، لازم است ابتدا به برخی از تعاریف سبکشناسی بپردازیم. سمیعی گیلانی، سبک را اینگونه تعریف میکند: « سبک، در اصطلاح ادبیات، عبارت است از روش خاص ادراک وبیان افکار به وسیلة ترکیب کلمات و انتخاب و طرز تعبیر. سبک به یک اثر ادبی، وجهة خاص خود را ازلحاظ صورت و معنی القاء میکند و خود شامل دو موضوع است: فکر یا معنی، صورت یا شکل. سبکشناسی به جنبههای فردی اثر توجّه دارد، امّا برای آنکه سبک دورههایی را مشخص سازد، باید از سویی مشترکات آثار ادبی اصیل و غالب آن دوره را بیابد و از سویی دیگر در مقایسه با مشترکات آثار دورههای دیگر، آنها را متمایز سازد.». (سمیعی گیلانی،1386: 55)
شـفيعي كدكني به بحث انحراف از نرم توجه دارد: « هيچ سبكي را جز از طريق مقايسه نُرم و درجة انحراف آن از نُرم نمیتوان تشخيص داد و در یککلام، سبك يعني انحراف از نُرم و در مطالعة نرم و انحراف از آن، بودن يـا نبـودن يك عنصر يا چند عنصر آنقدر اهميت ندارد كه «بسامد« آن عنصر يـا عناصـر» (شـفيعي كدكني، 1368: 38-39)
ایران زاده به بررسی آراء سبک شناسان دوره صفویه و معاصر پرداخته است: «در اشعار سبك هندي، اشارات متعددي به سـبك و شـيوة ادا و طرز غريب شده است كه بعضاً با آراي صورتگرایان بهویژه در بـاب آشناییزدایی و غريب سازي قابلسنجش است. علاوه بر اين در کتابها و تذکرههای اين دوره و متون شعري و رسالهها، اصطلاحات مترادفي مانند طرز، روش، شيوه، اسلوب، طريق، طـور و... بـه ميـزان چشمگيري بهکاررفته است كه همگي مفهومي معادل با سبك( Style)دارند.»(ایران زاده، 1390: 4)
شميسا، به سه سطح در سبکشناسی توجه دارد: «شميسا، هر اثر ادبي را از سه جهت يا در سه سطح بررسي میکند:1- سطح زباني: شامل الف: سطح لغوي، بررسي لغات فارسي دخيل، کهنگرایی، اسـامي بسـيط یا مرکب، اسم معني يا ذات، نوع گزينش واژه، نوع صفت ب: سطح آوايي، موسيقي بيروني و درونـي و مسائل كلي تلفظ و ج: سطح نحوي،كوتـاه يـا بلند بودن جملات، كاربردهاي كهن دستوري وجوه افعال و...2- سطح فكري: درونگرا يـا برونگـرا بـودن اثـر، شـادي گرايي و غم گرايـي، خردگرايـي و عشق گرايي، نگرش فلسفي، عرفاني و كلامي شاعر و نويسنده، گرایشهای ملـي و مـذهبي و... 3- سطح ادبي: مسائل علم بيان و بديع معنوي و علم معاني...» (شمیسا، 1373: 153-158)
مبنای کار ما در این پژوهش، بررسی سه سطح زبانی، فکری و ادبی در اشعارِ «مهدی اخوان ثالث» است و کوشیدهایم تا جنبههای مختلف سبکشناختی این شاعر سترگ ادبیات معاصر را موردبررسی و تحلیل قرار دهیم. در این پژوهش، تقسیمبندیها بر اساس نظریة شمیسا انجامگرفته است؛ اما در بررسی زیرمجموعههای هر سطح، از نظریات زبانشناسی لیچ و صفوی و شفیعی کدکنی و... نیز بهره گرفتهشده است و در کل پیوندی بین زبانشناسی و ادبیات برقرارشده است که همگی زیر مجموعة سبکشناسی موردبررسی قرارگرفتهاند.
2- پیشینة پژوهش
کتابها، مقالات و پایاننامههای متعدّدی بهصورت مستقل،دربارة سبکشناسی و آثار نثر اخوان ثالث،نوشته -شده است که پرداختن به آن زمینهها، در این مجال میسر نیست ولی بهاجمال، مواردی ذکر میشود: حسین پور جافی،(1387) در کتاب «جریانهای شعری معاصر فارسی» به برخی از ویژگیهای شعری اخوان ثالث، از دیدگاه خود و سایر صاحبنظران پرداخته است. همچنین (بهار، 1389) در کتاب «سبکشناسی نظم و نثر فارسی» برای حوزة سبکشناسی، روایات اساطیری و داستانپردازی، به برجستهترین ویژگیهای شعر اخوان، ازلحاظ روایی و تلمیحات حماسی مطالبی آورده است.کریمی و همکاران (1391) در مقالهای با عنوان «سبکشناسی روايت در شعر اخوان ثالث (با تأکید بر نقد روايي نشانهها)» به بررسی سبکشناختی روایت و سمبولیسم اجتماعی در اشعار وی پرداختهاند. یانس،(1395)، در مقالهای با عنوان« تأملی در سبک شعر مهدی اخوان ثالث»، به بررسی ویژگیهای سبکی شعر اخوان بهصورت کلی پرداخته است.در این پژوهش، که بیشتر جنبة توصیفی دارد، به چند نمونه از آرایههای موجود در شعر اخوان و نقلقولهایی در تحسین شعر ایشان پرداختهشده است و به بررسی جزئیات سبکی و دلایل استفاده از آنها پرداخته نشده است. همچنین در این پژوهش فقط پنج دفتر شعر اخوان موردمطالعه قرارگرفته و تمامی آثار ایشان موردبررسی قرار نگرفته است. علیرغم شباهت عنوان این مقاله با پژوهش حاضر، درروش کار و پرداختن به جزئیات تمامی اشعار اخوان تفاوتهای زیادی باهم دارند. عاصی و نوبخت (1390) در مقالهای با عنوان «تحلیل سبکشناختی شعر اخوان(آنگاه پس از تندر) رویکردی نقشگرا، به تحلیل سبکشناسی نقشگرا در مجموعة پس از تندر اخوان پرداختهاند.در کل، باوجود تمام پژوهشهای موجود، در این پژوهش بر آنیم تا با یک نگاهی کامل به مجموعة آثار اخوان ثالث، برجستهترین ویژگیهای سبکی این شاعر سترگ معاصر را تبیین و بررسی کنیم.
3- روششناسی پژوهش:
روش تحقیق در این مقاله، کتابخانهای است و یافتههای پژوهش بهصورت توصیفی و تحلیلی ارائهشدهاند که ابتدا مجموعة آثار اخوان ثالث، موردمطالعه قرار گرفت و نمونههای موجود از حیث سبکشناسی، فیشبرداری گردید و پس از طبقهبندی، با مراجعه به کتب و مقالات و سایر منابع اطّلاعاتی، به تحلیل و بررسی آنها پرداخته شد.
4- بررسی سبکشناختی اشعار اخوان ثالث
در بررسی سبکشناختی اشعار اخوان، حوزههای مختلف سبکی را میتوان موردمطالعه قرارداد. حوزه زبان که شامل زیرمجموعههای زیادی چون استفاده از واژگان، ساختار نحوی، آواهایی که بر آهنگ کلام تأثیر میگذارند، ترکیبسازی، قالبهای شعری و... است. حوزة فکری که شامل موضوعات و مباحث شعری است و حوزة ادبی که شامل آرایههای مختلف لفظی و معنوی و نحوه و بسامد استفاده از آنهاست.
«اخوان از معدود شاعران معاصر است که افزون بر استادی در شعر نو، بر ادبیات کلاسیک و میراث ادبی کهن، اشراف کامل دارد و گذشته از مقام شاعری ، ادیبی به تمام معناست. آشنایی او باادب کهن فارسی در وجوه گوناگون شعرش جلوه میکند؛ بهویژه در شعرهای سنتی، اعم از زبان و اشارات تاریخی و اسطورهای و حتّی تقلید و استقبال در وزن ، قافیه و ردیف که بیشتر جنبة هنرنمایی و رقابت دارد.او با گرایش به زبان گذشته و نیز مهمتر شمردن فصاحت و بلاغت زبان شعری، توانست خود را از ورطه تعقیدات لفظی و معنوی دورنگه دارد.»(آل احمد،28:1357)
در این پژوهش ، به جنبههای مختلف سبکشناسی اشعار اخوان ثالث (زبانی، فکری، ادبی) میپردازیم .
4-1 سطح زبانی:
این سطح که خود، شامل سه بخش واژگانی، آوایی و نحوی است، به بررسی سادگی، ریشه، نوع، موضوع و ترکیبات مختلف واژگانی در شعر اخوان پرداخته و برای هرکدام نمونههایی ذکرشده است.
4-1-1-سطح واژگانی
4-1-1-1-سادگی و تعقید:
با توجه به زبان معاصر و شیوای اخوان، زبان شعریاش چندان مبهم و پیچیده نیست و تنها در مواردی که از صفتهای هنری و تصویرسازی استفاده کرده ابهاماتی ایجادشده است. تَعْقید، در علم معانی، روشن نبودن معنای سخن به سبب خللی در ترتیب الفاظ یا حذف بدون قرینه، یا آوردن کنایات و اشارات دور از ذهن گفته میشود. برای مثال:
اینک آن گرمپوی نــرمش ِجاری/ زیر گرای زبر گــریز و هراســـان/ از زبرا قدّ قامتـــی، به سـوی زیر/ دامان کرده شراع، میجهد آسان. (2/1664)
که صفات هنری، جایگزین موصوف شده و باعث تعقید شده است. ( آب آن گرما بخش و جاری از زیر زمین، بر روی زمین جاری است و این آب سریع رونده، بر سطح خاک، به زیر زمین بر خواهد گشت.)
4-1-1-2-اضطراب سبک
استفاده از مختصات زبانی (و حتی فکری و ادبی ) دورههای متفاوت در یک متن، باعث اضطراب سبک میشود، مانند کاربرد همی در شعر معاصر یا تلفیق زبان ادبی و محاوره.
در پهلوی دوتار تو، ششتار بیگمان |
| چون کلهی انشتن باشد بَرِ کدو | (2/1416) (2/1299) (2/1397) |
(عبارات مشخصشده ازلحاظ ادبی و لغوی با بقیه بیت متناسب نیستند که نوعی اضطراب سبک، در آنها دیده میشود.)
4-1-1-3- بسامد واژگانی
بسامد يا فراواني و كثرت كاربرد يك واژه در شعر از ديدگاه سبکشناسی میتواند نشانگر مسائل زيادي باشد و سبك شناسان با بررسي بسامد كلمات در شعر شاعران نتايج متعددي از آنها میگیرند بهعنوانمثال استفاده از كلمات خاص چه تأثیری در ايجاد آهنگ در شعر میتواند داشته باشد يا كثرت كاربرد كلمات خاص در محيط زندگي شاعر چه دلايلي دارد و يا استفاده از بعضي كلمات چه تأثیری بر روي شنونده میتواند داشته باشد.
الف: واژگان عربی
هرچند اخوان ازنظر فکری، گرایش شدید به فرهنگ و آیین ایــــران باستان دارد و «ره آزادگر مزدشت را میپوید» و با عرب و تازی میانة خوبی ندارد و میگوید: «خوک عرب چگونه کند ادراک/ سّر سرود اوستا را» امّا بسیاری از لغات و ترکیبات و عبارات عربی، آنهم نمونههای دور و دشوار، را در اشعار خویش بهکاربرده است. و گویا؛ بیانگر آن است که شاعر هدفش از این کار هنرنمایی است. اخوان؛ به مفردات عربی اکتفا نکرده است وگاهی، یک جملة عربی را در بیت گنجانده است. (نقل از بهمنی مطلق و پورنامداریان ،14:1391)
این را که اعور است، گر اعمی است،عین دین |
| وآن را که اخرس است طلیق الّلسان نهند | (1/156) (1/112) |
ب : واژگان محاوره و کوچهبازاری
یکی از ویژگیهای زبانی اخوان، استفاده از زبان محاورهای است که کمابیش بعضی از شاعران معاصر از آن استفاده کردهاند. این ویژگی، شعر او را بسیار صمیمی و عامهپسند میکند.
صد قافله رفتند به مقصود رسیدند |
| ما این خرک لنگ جویی نجهاندیم | (1/74) (2/1252) |
دمت گرم و سرت خوش باد/ سلامم را تو پاسخ گوی/ در بگشای. (1/375)
ج-واژگان فارسی باستان
باستانگرایی یا آرکائیسم (archaism) یعنی «ادامه حیات زبان گذشته در خلال زبان اکنون » (شفیعی کدکنی،240:1368) که در اشعار اخوان بسامد بالایی دارد، افــزون بر تشخص زبان، سبب خلق لحن حماسی میشود. یکی از بارزترین ویژگیهای شعر اخوان، کاربرد عناصر زبانی کهن در اشعار اوست .
مگر آهش ،-سیاه و سرد ، این آمیغ ِ دود و درد- بپیماید ره ِآزادی افلاک، زندانی. (1/837)
از آن واژگون پر غژم خمش، حبهای بیرون نمیریزد. (1/641)
چ –واژگان غنائی
اخوان ثالث به تغنّیات، نظر خاصّ دارد و از بُن، بر آن است که« شعر به معنی خاص، همان تغنّی مألوف و مأنوس باشد، همان سّر و سرود شناخته، ..همان جاری مترنّم ارواح و قرایح موزون. »(اخوان ثالث،1378: 2)
ساقی اندر گلشن میخانه هر جا گفت: بنشین |
| بزم رندان است این، پایین و بالایی ندارد | (1/32) (1/479) |
ح – واژگان حماسی
فراوانی اشارات اخوان به شخصیتها و داستانهای حماسی و اساطیری شاهنامه به همراه لحن حماسی و بیان روایی او در بسیاری از اشعارش، بیانگر علاقه و دلبستگی او به فردوسی و سبک شاعری اوست. شعر اخوان مانند فردوسی سرشار از عشق به این سرزمین است. «حماسه، شعر مبارزه و پیروزی است، نه ناله و شکست. اخوان به اعتبار تجربة بیرونی مجبور است شعر ناله و شکست بسراید؛ امّا دنیای درونش دنیای مبارزه و شکستناپذیری است.تنها میتوان او را از دیدگاه سیاست شاعر شکست نامید.از دیدگاه شعرا ، اخوان بیگمان از بزرگترین شاعران پیروزی است.» (اخوان ثالث،1384: 86)
در صف مبـــــارزان کــــرّوبی |
| بس سر به سنان و خنجر اندازم | (1/111) (2/1366) |
خ- واژگان تلمیحی
اخوان، یکی از پر تلمیح ترین شاعران معاصر است، در آثار او؛ شمار تلمیحاتی که رنگ ایرانی دارد، (بخصوص تلمیحات ایرانی قبل از اسلام) بیش از سایر تلمیحات است
کاوهای پیدا نخواهد شد امید،کاشکی اسکندری پیدا شود. (1/476)
*پور دستان جان ز چاه نابرادر درنخواهد برد، مُرد، مُرد، او مُرد، داستان ِپور فرّخزاد را سر کن. (1/517)
د- واژگان دینی و مذهبی
اصل بنای کعبه و قدس آجر و گل است |
| بیتالمقدسی ست اگر، کعبه دل است | (2/1792) |
سحر زلفش به دست آمد مرا شب گم شد از دستم شب قدری، نصیبم شد ولی قدرش ندانستم(1/55)
اگر موبد ستودن اورمزد و ایزدانش را |
| به گاثاها سرودن پیشِ آتش با پیامی خوش | (2/1288) (2/1253) |
4-1-1-4- ترکیبات عطفی
زندگی با ماجراهای فراوانش،/تاروپود ِهیچی و پوچی هماهنگ است؟ (2/1055)
بار دیــــــگر جدّ و جــــهد و کندوکاوت، جزم، از مسیر ِدیگری راهیت بُگــــــشاید. (2 /1021)
4-1-1-5- اتباع
صافسازی فیالمثل از پارگینی چوله و چاله ،/با کجــک بیل و مَــجَک ماله (2/1738)
کو ببیند، این دعا را مــادرم آورده از قــزوین ...-کاغذی را پُر خطِ کج مَج نشانش داد_ (2/ 1017 )
4-1-1-6- نامآوا
نامآوا در زبانشناسی به واژههایی گفته میشود که از صداهای موجود در طبیعت تقلید شدهاند.
صــدایی نیست الّا پـــت پــــت رنجورِ شمعی در جوار مــــــرگ. (1 /416)
هرچه در آن بوده افتاده بود و باز میافتاد/ فخ و فوخ و تق و توقی کرد. (1 /597)
4-1-1-7- اعــــلام (اسامی خاص)
زقانون عرب، درمان مجو، دریاب اشاراتم |
| نجات قوم خود را من، شفای دیگری دارم | (1 /802) |
گفتوگو از حافظ و فـــردوسی و خیّــــام/ هم ز پــارینه، هم این ایّام،/ از بهار و عشقی و نیــما، گاه کافی بود یک ایما(2 /1679)
4-1-1-8- ترکیبسازی
« ترکیبسازیهایی که در شعر اخوان ثالث، موجب برجستگی زبان شعر او شده است در دودسته جا میگیرند: گروههای اسمی و گروههای وصفی.اخوان با تسلط هنرمندانه خود ترکیباتی را پدید آورده است که ساختار آنها، یادآور ترکیبهای حماسی و باصلابت سبک خراسانی است » (صمصام،12:1384)
*در آن مهگون فضایِ خلوتِ افسانگیشان، راه میپویند (1 /413)
*مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین! (1 /371)
4-1-2- سطح آوایی :
«تکرار آوایی میتواند یک واج، چند واج درون یک هجا، کلّ هجا، و توالی چند هجا را شامل شود. » (صفوی،1375، 167:1)
4-1-2-1- همصدایی :
تکرار واج (د) (11 بار)
صبوحی میکنم هر صبحدم، هرچند باشد زود دریغ این دولتی دور است و آید دیر در دستم (2/1215)
همصدایی مصّوت کوتاه (ــــِ)
ســلام ای لحظههای خوبِ سرشار از جمیل ِجـــــاری ِهستی (1/890)
تکرارمصّوت بلند ( ا ) ( 11بار )
من و این باغ بهاری، که ندادی تو خدایا |
| من و این نقش و نگاری، که ندادی تو خدایا | (2/1179) |
تکرار واج (ک)
دگر بر خـــاک یا افــــلاک روی جــــادة نمناک؛ (1/619)
گاهی دو حرف یا سه حرف بهصورت صوت یا قسمتی از کلمه در بیت تکرار میشود و باعث ایجاد موسیقی در بیت میگردد.
نـــادر از هند نبرد،آنچه تو بردی ز دلم |
| که تو مهریّ ومهاریّ ومهارت کردی | (2/ 1743) |
تکرار کلّ هجا
جار زنم جار زنم ، جار به بازار زنم |
| خود تو ببین جار من و رونق بازار و مرو | (2/1235) |
ما به هست آلودهایم، آری/ همچنان هستان هست و بودگـــان ِ بودهایم ای مرد/ نه، چـــو آن هستان ِ اینک جاودانی نیست. (1 /421)
4- 1 – 2- 2 تنّوع قالب و وزن
«ازنظر قالب شعری و کیفیت بهکارگیری وزن و قافیه، اخوان در اشعار نوی خود کاملاً متأثّر از نیماست. اصولاً اخوان بزرگترین مفسّر و مروج شعر نیمایی است و دو کتاب «بدایع و بدعتهای نیما یوشیج» و «عطا و لقای نیما یوشیج» بیش از هر اثر دیگری در معرّفی علمی و روشمند شیوۀ نیما موثّر بوده است. ازاینجهت میتوان گفت که حقّی که اخوان به گردن نیما دارد، از حقّی که نیما به گردن اخوان دارد، کمتر نیست. » (حسین پورجافی،246:1387)
شفیعی کدکنی دربارۀ اوزان شعری اخوان میگوید: بسیاری وزنهاست که اخوان به شعر زبان فارسی اضافه کرده است؛«وزن غزل 3» در این غزل اخـــوان، «رجز» را با «رمــل» و «متقارب» درآمیخته است. درآمیختن اوزانـی که به هم راه دارد و قابـل پیوند و ترکیباند؛ مورد توجّه اخوان بوده است.» ( شفیعی کدکنی، 13:1370)
بیشتر وزنهایی که اخوان ثالث؛ در سرودههای نوی ِخویش به کار گرفته در بحر هزج و رمل، یعنی مفاعیلن وفاعلاتن است و در سرودههای سنّتی؛ غالباً بحر هزج مثمن سالم، که از چهار بار تکرار مفاعیلن، پدید میآید و بحر رجز مثمن سالم، که از چهار بار تکرار مستفعلن پدید میآید و نیز، بحر رجز مثمن ِمطوّی که از چهار بار تکرار مفتعلن پدید میآید. بحور هزج و رمل، بحوری آرام هستند که بی شک با خصوصیات اخلاقی ملایم و پیرانه و آرامآرام سخن گفتن ایشان تناسب و تطابق دارند. همچنین با موضوع توصیفی و روایی اکثر اشعار ایشان تناسب زیادی دارند.
اینک نمونههایی از این اوزان:
هرگز فراموشم نخواهد گشت هرگز با نوازشهای لحن ِمرغکی بیداردل سیاهی از درون کاهدودِ پشت دریاها
|
| آن شب که عالم عالم ِلطف وصفا بود بامدادان دور شد از چشم من جادوی خواب برآمد ، با نگاهی حیلهگر، با اشکی آویزان
| (1/287)
(1 /293 )
(1/319) |
4-1-3- سطح نحوی
در میان نوسرایان، اخوان ثالث بیش از دیگران به مطالعه در آثار کهن زبان و ادب فارسی پرداخته است و نشانههای اشراف و دلبستگی او به ادبیات کلاسیک، در تمام آثار او به چشم میخورد؛ در حقیقت اخوان، هم در قالبهای کهن فارسی، همچون قصیده و غزل وهم در سبک نو نیمایی، از اسلوب و شیوه قدما خصوصاً از سبک و زبان خراسانی بهره فراوان برده است.
الف کثرت :
آن گاه دگـــر بسا دلا با دل |
| آنگاه دگــر بسا، لبا بر لب | (1/649) |
الف دعایی :
بِشکنادم کلک حنظل پاش،/ و آنگاه اینچنین در ساغرِ شاباش /برمن این ناساز خوانی را ببخشایاد(2/1138)
تو مانی و مانــــاد دست و دلت |
| چو خون گرم و عمرت خوش و پایدار | (2/1384) |
بــه در معنی مثل:
همه شاعران تو و آثارشان را |
| به پاکی ّ نسیم سحر دوست دارم | (2/1293) |
(ه)تعریف (در زبان محاوره)
با همان لبخنده مانوس، (2/1054)
یکدو پیمانه از آن تلخ، از آن مرگابه/ زهرمارم میکردم (1/902)
(را) بهجای حرفاضافه
من نو سفر و بیخبر و طفل رهم |
| ای پیر، خدا را به خودم وامگذار | (2/1769) |
رقص ضمیر:
بعد چندی که گشودش چشم /رخش خود را دید . (1/860)
بیخبر بود و نبودش اعتنا با خویش . (1/860)
مصدر در معنی صفت :
کم زند چنگم به دل از بس وقار |
| لیک از جان دوستش دارد دلم | (2/1398) |
رای فکّ اضافه:
خواه روز صلح و بسته مهر را پیمان ... (1/859)
ومایا! هرگز آیا میتواند بود،/ که برایشان بسوزد آسمان را دل، (1/874)
دو حرفاضافه برای یک متمّم
به صحرا در، از چار دیوار اندوه |
| چو زندانی رشته بر پا غنودی | (1/ 190)
|
4-2- سطح فکری : در سطح فکری نمیتوان بهصورت دقیق، مختصات فکری یک شاعر را کشف نمود؛ ولی تا حدودی موضوعات و دلمشغولیهای شاعر را میتوان موردبررسی قرارداد. در این بخش به بعضی از موضوعات مطرحشده در اشعار اخوان پرداخته میشود.
4-2-1- عرفان در شعر اخوان ثالث:
«تأمّل در اشعار اخوان نشان میدهد که وی از زمرة شاعران اندیشه گری است که مقولات دینی وتأمّلات هستی شناسانه از اصلیترین دلمشغولیهای او بوده است.( شفیعی کدکنی، 1391: 152)
یارب، دلِ من عکس ترا قاب گرفته ست |
| جان روح ِمَه و مهر جهانتآب گرفته ست | (1/1778) (2/1253) (2/ 1307) (2/1308) |
4-2-2- اعتقاد به مسائل شرعی و دینی
اگرچه نومیدی همۀ شعر اخوان را در برگرفته ، امّا هیچگاه از اصل هستی و خدا ناامید نشده است.
خواندم نماز شکر و ثنا گفتم |
| پروردگارِ حـــیّ توانـــا را | (2/1250) (2/1454) (2/1524) |
4-2-3- ارادت به اهلبیت وائمّة معصومین
اخوان زادة طوس و خراسان است، بدیهی است دلبستگی وابستگی او به ائمّه اطهار؛ ریشه در موطن اصلی او و زادگاه ملکوتیش انکارناپذیر است .
در ره طوسم، چه باک ار سیل و برف وآتش آید |
| سالک راه رضا را، هرچه پیش آید، خوش آید | (2/1490) |
توهم خورشید پنهان! کاش گاهی میدرخشیدی / ومی دیدی چه بدهایی، سیهدل ناجوانمردان، به ما مردم روا دانند (2/1684)
در ظلّ بوالحسنم، هشتم امام همام |
| حبلالمتین درش ملجای معتصمان | (2/1752)
|
4-2-4- قرآن و حدیث در شعر اخوان
اولین قطعه ای که اخوان در عنفوان جوانی، برای خوشحالی پدر به آقای افتخار الحکمای شاهرودی نوشته بودند؛ در حمد وتوحید بوده است؛ بهطوریکه مقدّمة شعر و شاعری او و نخستین مجوّز رسمی برای پیمودن این راه از سوی والدینش محسوب میشد.
گنه ار بهغایت رسید، مشو از خدا ناامید |
| دهدت به قرآن نوید؛ وهُوَ الرحیم الغفور | (2/1528) |
نه شعر و نه سحر است این، فرمود ربالعالمین«قل اِن رَبی یَقذِفُ بالحق، علام الغیوب (2/1530)
جمله تکبیرگویان سرودند: « ربنّـــــــا الله، ثُـــــــم استقاموا» (2/ 1535)
4-2-5- عشق مجازی
در شعر اخوان، بازتاب عشق مجازی بهطور کامل مشهود است؛ «وقتی در مصاحبهای از اخوان پرسیدند: نقش عشق در شعر شما چیست؟جواب داد: تمامت نقش به عهدۀ عشق است، تا عشق نباشد هیچ کار هنری، هیچ شعری به وجود نمیآید. در هنگام تغنّی وسرایش این. » (اخوان ثالث، 159:1390)
اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش |
| که هر شب با خیالش خوابهای دیگری دارم | ( 2/1295) (2/1180) |
4-2-6- ادبیّات تعلیمی
« بیداری مردم، ماحصل شعوروآگاهی اجتماعی است که براثرتقابل به دست میآید. شعر سیاسی؛ متفکرانهتر از شعر چریکی است وجنبه تعلیمی آن ماندگارتر است.» (لنگرودی، 28:1381)
بااینکه اشعار اخوان ثالث بیشتر بهقصد تعلیم نیست؛ اما ناخودآگاه در لابلای اشعارش مضامین تعلیمی دیده میشود.
چرا کشتن، ستم کردن، چرا هم نوع آزردن؟ تواشکت بر زمین جاری و من تا آسمان آهم(2/1221)
بیا هم را نیازاریم با «من برحقم» گفتن که زردشت اینچنین فرمود، مریم زاده عیسا را (2/1220)
الا ای بر بساط مینشسته نمیدانی که بر آتش نشستی (1/188)
4-2-7- آشنایی با ادبیات جهان
اخوان در تمام طول زندگی حتی برای یکبار نیز به خارج سفر نکرده بود ولی در سال پایانی عمر خود از طرف خانۀ فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در این سفر به فرانسه، انگلیس، آلمان، دانمارک و سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوی فرهنگ دوستان ایرانی مورد استقبال قرار گرفت.» (زرقانی ،248:1384)
لنین و مارکس را بگذار و بگذر |
| زهر بیگانه حتّی ماتسه تون | (2/1413) (2/1301) (2/1409) |
4-2-8- بثّ الشکوی یا شکایت از زمانه واهل زمان
« اخوان را میتوان «اسطوره پرداز یاس وشکست تاریخی» دانست. او همانند رندان تاریخ، پشت به دنیای امروز، به جهان آرمانی دیروز روی آورد و بر شکست آرمانهای تاریخی –اجتماعی خود وهم نسلانش، همچون «لولی وشی مغموم» طناز امّا تلخ گریست، دشنام داد و گاه پوزخند زد.»(روزبه،189:1386)
[1] .کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند.مرند، ایران .// m.zendedel50@gmail.com
[2] .استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند .مرند، ایران .// ma_gheibi@yahoo.com