طنین سوررئالیسم غربی در صدای پای آب سپهری
الموضوعات :مهرداد آقائی 1 , فاضل عباس اده 2 , سوسن غایبزاده 3
1 - ادبیات و علوم انسانی
2 - دانشگاه آزاد پارس آباد
3 - دانشگاه محقق اردبیلی
الکلمات المفتاحية: سهراب سپهری, مکتب سوررئالیسم, صدای پای آب, سبک شعری, عرفان شرقی,
ملخص المقالة :
چکیده سوررئالیسم با تمام شبهه ها و سردرگمی های خود چنان آتشی بر جان ادبیات انداخته که همچون سیلی ویرانگر خاوران را به سان باختران درنوردیده و شوری به همه عالم زده است. سهراب سپهری، شاعر و نقاش و طبیعتگرای ایرانی، طی سفرهایی که به شرق و غرب عالم داشت و نیز آشنایی او با عرفان شرقی و مکتبهای ادبیات غرب باعث شد که در شعر او الهامات سوررئالیستی جلوه-گری کند. این مقاله بر آن است که ضمن معرفی مکتب سوررئالیسم به بررسی ویژگی های آن در شعر «صدای پای آب» سپهری بپردازد. با توجه به شواهد موجود در این شعر مشهور، این نتیجه حاصل شد که سپهری در سبک شعری خود در«صدای پای آب» بسیاری از اصول و مبانی سوررئالیستی را درنوردیده و پا به عرصه فراواقعیت هایی نهاده که حتی خود غربی ها هم به آن دست نیازیده اند. هدف از این پژوهش، ترسیم جهان واقعی با زبانی فراواقعی و رسیدن به حقیقت برتر از طریق امور ذهنی و روحی، با بهره گیری از مکتب سوررئالیسم در این اثر شاعر مذکور است.
منابع
آدونیس، علی احمد سعید، تصوف و سوررئالیسم، ترجمه حبیبالله عباسی، 1385، سخن، تهران.
اردلانی، شمس الحاجیه. 1395. «كاركرد اسطوره¬ها در اشعار سهراب سپهري». فصـلنامة ادبیات عــرفانـی و اسطـوره شنـاختی. س 12ـ ش 42ـ بهار 1395. صص 11- 42.
اسداللهی، خدابخش؛ اسمعیلی¬پور لوکلایه، مینا، 1391، سهراب سپهری و سوررئالیسم (بررسی تصاویر سوررئالیستی در هشت کتاب سهراب سپهری)، انجمنهای علمی و ادب فارسی، دوره 7، صص 480-481.
انوشه، حسن؛ فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی 2)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376، چاپ اول، صص 836-839 و صص 795-796.
بیگزبی، سی. وی. ای. (1376). دادا و سوررئالیسم، ترجمه حسن افشار، چ دوم، تهران: نشر مرکز.
ثروت، منصور (1385) آشنایی با مکتبهای ادبی، تهران: سخن.
حسنزاده¬ میرعلی، عبدالله؛ عبدی، محمدرضا، 1392، نگاهی گذرا به جلوههای سوررئالیستی هشت کتاب، ادبیات پارسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال سوم، ش اول، صص 77-95.
داد، سیما (1371) فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید.
راغب، نبیل، 2003؛ موسوعة النظریات الأدبیه، الطبعه الأولی، بیروت: مکتبه لبنان ناشرون.
سپهری، سهراب (1387)، هشت کتاب. تهران: طهوری.
سید حسینی، رضا (1389)، مکتبهای ادبی، ج 2، چ پانزدهم، تهران: نگاه
شمیسا، سیروس (1382)، نگاهی به سپهری، تهران: صدای معاصر.
فتوحی، محمود، (1386)، بلاغت تصویر، سخن، تهران، چاپ اول.
مرادی کوچی، شهناز، (1380)، معرفی و شناخت سهراب سپهری، قطره، تهران، چاپ اول.
نامدار، کاظم، (1389) «جلوههای سوررئالیستی صدای پای آب»، مجله رشد زبان و ادب فارسی تابستان 1389 شماره 94، صص 26- 29.
نرماشیری، اسماعیل، (1391) «نگاهی تحلیلی ـ فلسفی به منظومة «صدای پای آب سپهری»، مجله ادبیات پارسی معاصر، پاییز و زمستان 1391. دوره 1، شماره 2، ، صص 133-149.
یاحقی، محمدجعفر (1379)، جویبار لحظهها، تهران: جامی.
سال سوم ، شماره 6 ، بهار 1399
ISSN : 2645-6478
طنین سوررئالیسم غربی در صدای پای آب سپهری
دکتر مهرداد آقائی1
دکتر فاضل عباس زاده2
سوسن غایبزاده3
تاریخ دریافت :10/07/1398
تاریخ پذیرش نهایی : 21/12/1398
از ص 27 تا ص 43
20.1001.1.26456478.1399.3.6.5.5
چکیده
سوررئالیسم با تمام شبههها و سردرگمیهای خود چنان آتشی بر جان ادبیات انداخته که همچون سیلی ویرانگر خاوران را بهسان باختران درنوردیده و شوری به همه عالم زده است. سهراب سپهری، شاعر، نقاش و طبیعتگرای ایرانی، طی سفرهایی که به شرق و غرب عالم داشت و نیز آشنایی او با عرفان شرقی و مکتبهای ادبیات غرب باعث شد که در شعر او الهامات سوررئالیستی جلوهگری کند. این مقاله بر آن است که ضمن معرفی مکتب سوررئالیسم به بررسی ویژگیهای آن در شعر «صدای پای آب» سپهری بپردازد. با توجه به شواهد موجود در این شعر مشهور، این نتیجه حاصل شد که سپهری در سبک شعری خود در «صدای پای آب» بسیاری از اصول و مبانی سوررئالیستی را درنوردیده و پا به عرصه فراواقعیتهایی نهاده که حتی خود غربیها هم به آن دست نیازیدهاند. هدف از این پژوهش، بررسی نحوه ترسیم جهان واقعی با زبانی فراواقعی و رسیدن به حقیقت برتر از طریق امور ذهنی و روحی، با بهرهگیری از مکتب سوررئالیسم در شعر مذکور است.
کلیدواژهها: سهراب سپهری، مکتب سوررئالیسم، صدای پای آب، سبک شعری، عرفان شرقی.
1. مقدمه
سوررئالیسم، به معنای «فراواقعگرایی، ذهنگرایی یا وهمگرایی» نخستین بار توسط «گیوم آپولینر» در فرانسه در زمینه ادبیات و هنر به وجود آمد. این مکتب، از دهه سوم قرن بیستم در غرب شکل گرفت و بهسرعت در سراسر جهان از جمله ایران راه یافت و طرفداران بیشماری پیدا کرد. در سوررئالیسم هدف هنرمند این است که واقعیت و رؤیا را به هم بیامیزد و «واقعیتی برتر از واقعیت» بیافریند. سهراب سپهری، شاعر، نقاش و طبیعتگرا، در سفرهای خود به شرق و غرب عالم و آشناییاش با عرفان شرقی و مکتبهای ادبی غربی، موجب بازتاب جلوههایی از مکتبهای مختلف از جمله مکتب سوررئالیسم در برخی سرودههایش چون «صدای پای آب» در حوزه شعر نو گردید. روش پژوهش در این مقاله، گردآوری امثال و شواهد شعری از هشت کتاب سپهری و دستهبندی شواهد مذکور و توصیف ویژگیها و تجزیه و تحلیل آنهاست. ابتدا به توصیف مکتب سوررئالیسم و شرححال سهراب سپهری و گرایش وی به این مکتب پرداخته شده، سپس جریانهای شعر سوررئالیستی در شعر «صدای پای آب» با ذکر عناصر اصلیشان مورد بررسی قرار گرفته است. میتوان گفت که نگاههای عرفانی سهراب ریشه در سوررئالیسم دارد «در آخرین آثار سهراب گرایش به متافیزیک موج میزند و قطعاً میتوان گفت که دفتر آخر سهراب عرفانیترین بخش کار اوست». (اعتمادی و همکاران، 1398: 52)
در این پژوهش تلاش میشود تا به این پرسشها پاسخ داده شود:
1- جریانهای شعر سوررئالیسم در شعر صدای پای آب سهراب سپهری برگرفته از چیست؟
2- هدف سهراب سپهری از کاربرد سوررئالیسم در شعر «صدای پای آب» چیست؟
پژوهش حاضر بر اساس این فرضیه شکل گرفت که سفرهای سهراب به غرب و شرق عالم باعث شد جلوهای از مکتب سوررئالیسم در شعر «صدای پای آب» او متجلی شود. همچنین بزرگترین هدف شاعر از استفاده این مکتب، رسیدن به حقیقت برتر و فراواقعی از طریق امور ذهنی و روحی، غیرمادی و غیر عینی بود.
1-1. پیشینه پژوهش
درباره سوررئالیسم و بررسی مؤلفههای این مکتب ادبی در آثار و اشعار شاعران گذشته و معاصر پژوهشهایی صورت گرفته است؛ از جمله: مقالة «نگاهی گذرا به جلوههای سوررئالیستی هشت کتاب» نوشتة عبدالله حسنزاده میرعلی و محمدرضا عبدی، مجله ادبیات پارسی معاصر، سال سوم بهار 1392. نویسنده در این مقاله به عناصر طبیعی و نسبت دادن امور غیرعادی به اشیای عادی و گام نهادن در فراواقعیت در منظومههایش پرداخته است. مقالة «جلوههای سوررئالیستی صدای پای آب» نوشتة کاظم نامدار، مجله رشد زبان و ادب فارسی تابستان 1389 شماره 94. نویسنده در این مقاله، پس از تعریف و تشریح مکتب سوررئالیسم، به شرح حال سهراب سپهری و گرایش وی به این مکتب پرداخته و سپس مجموعه شعر «صدای پای آب» او را بررسی کرده است. مقالة «نگاهی تحلیلی ـ فلسفی به منظومة «صدای پای آب سپهری» نوشتة اسماعیل نرماشیری، مجله ادبیات پارسی معاصر پاییز و زمستان 1391. این مقاله به این مسأله اشاره دارد که سهراب با نگاه فلسفی خود مفاهیم معنادار عناصر را به خوبی درمییابد و رابطة دیالکتیک پدیدهها و نوع نظم کیهانی آنها را در قالبی شاعرانه بیان میکند. مقالة «نمودهای سوررئالیستی در شعر جنگ بر مبنای آثار پنج شاعر مقاومت (علیرضا قزوه، قیصر امین پور، سلمان هراتی، احمد عزیزی و طاهره صفارزاده) نوشتة فرنگیس شاهرخی و همکارانش، پژوهشنامه مکتبهاي ادبی، زمستان 1396. در این مقاله برخی از ویژگیهای مکتب سوررئالیسم، نظیر طنز و کنایه، عشق و جنون و مستی، غم و اندوه، تخیل و وهم و... در شعر جنگ بازتاب داشته و به تحلیل نمودهاي مکتب سوررئالیسم درشعر جنگ با تکیه بـر آثـار پـنج شـاعر برجسـته مقاومت، پرداخته شده است.
مقالات دیگری نیز درباره سبک ادبی سوررئالیسم انجام شده است؛ اما پژوهش مستقلی با موضوع «طنین سوررئالیسم غربی در صدای پای آب سپهری» صورت نگرفته است و همین نکته، لزوم پرداختن به این موضوع را نمایان میکند.
2. بحث و بررسی
2-1. معنای لغوی و اصطلاحی سوررئالیسم
اصطلاح سوررئالیسم از دو جزء اساسی «سور» به معنای روی، برفراز و بالا و «رئال» به معنای حقیقت، چیز واقعی، صحیح و حقیقی ترکیبشده است. سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. فراواقعگرایی یا سوررئالیسم، یکی از جنبشهای معروف هنری در قرن بیستم بود. آندره برتون در سال 1924 بیانیه سوررئالیسم را منتشر و سرانجام سوررئالیسم را چنین تعریف کرد: «خودکاری خالص روانی که منظور از آن عبارت است از فراگرد واقعی اندیشه بهطور شفاهی یا مکتوب یا هر نحو دیگر؛ یعنی تقریر اندیشه، فارغ از هرگونه ملاحظه اخلاقی یا جمالشناسی» (ثروت، 1385: 228). برتون میگوید: «مکتب ادبی و هنری سوررئالیسم به دنبال مکتب دادائیسم در فرانسه پا گرفت. سوررئالیسم در زبان فرانسه به معنای «در ورای واقعیت» و «پشت واقعیت» است. این اصطلاح را گیوم آپولینر شاعر فرانسوی به کار برد، اما بیانیه سوررئالیسم توسط شاعری به نام آندره برتون در سال 1924 منتشر شد» (داد، 1371: 174)
2-2. خاستگاه و علل پیدایش سوررئالیسم
واژة «سوررئالیسم» به معنای فراواقعگرایی یا وهمگرایی، از نظر تاریخی نهضتی است که از سال 1920 آغاز شد و عدهای از شاعران و نقاشان را به رهبری «آندره برتون» گرد هم آورد. اغلب این هنرمندان قبلاً جزء فعالان دادائیسم بودند. آنها به این نتیجه رسیدند که راه رستگاری را در آن لحظههای حیاتی پیدا کردهاند که انسان را به مرحلهای بالاتر از خویشتن و از زندگی عادی خویش صعود میدهد (سید حسینی، 1389: 2/786).
از نظر علل پیدایش و خاستگاه تاریخی اجتماعی باید سوررئالیسم را نتیجه سرخوردگی و انزواجویی روشنفکران غربی در اعتراض به عواقب دردناک و ویرانکننده جنگ جهانی اول دانست. این روشنفکران نخست از «مدرنیسم» و جهانبینی حاکم بر آن بریدند و گوشهگیری اختیار کردند، سپس به دادائیسم روی آوردند که به همه دستگاهها و نظامهای اخلاقی بیاعتنا بود و آن را بیارزش و فاقد کارایی میدانست. بعدها بسیاری از پیروان دادا درمقابل عقلگرایی و مادهگرایی مدرنیستها به تخیل و ذهنیتگرایی تمایل یافتند و در پی کاویدن ضمیر ناخودآگاه خود برآمدند و بهاینترتیب مکتب سوررئالیسم را بنیان نهادند. (حسنزاده میرعلی و عبدی، 1392: 80)
2-3. اصول سوررئالیسم
سوررئالیستها برای گریز از جهان واقعی به واقعیتی دیگر پناه بردند که در ورای واقعیتهای ظاهری وجود داشت. این جنبش همه ارزشهای انسانی را نفی نمیکرد، بلکه در پی یافتن ارزشهای تازهای بود که بتواند زندگی بهتری را به ارمغان آورد. آنها این واقعیت مطلق را در آزادسازی ذهن از همه قیود یافتند (انوشه، 1376: 386) اصول سوررئالیسم عبارتاند از: واقعیت و رؤیا، نگارش خودکار، پوچی و بیمعنایی، ناکامی دائم، طنز، جذبه، جنون و تحذیر، اشتیاق به امر شگفت و جادو، باور به تصادف عینی (همزمانی حیرتآور)، اشیای سوررئالیستی، کشف و شهود، یأس و ناامیدی، نفی زمان و مکان، غریزهگرایی، عقل گریزی، ترسیم صحنهها و تجارب وهمآلود، زیبایی تشنجآور، نقطه علیا و انقلاب دائم.
2-4. تفاوت آثار رئالیستی و سوررئالیستی
تفاوت اساسی بین آثار رئالیستی و سوررئالیستی در این است که رئالیسم دربرگیرنده مضامین و شکلهایی است که چه در سطح اجتماعی و چه در سطح هنری، برگرفته از پذیرفتههای مخاطباند؛ درحالیکه سوررئالیسم میکوشد تا با از بین بردن مضامین و درهم شکستن شکلها به زیباییهای جدیدی دست یابد و مخاطب خود را به فضایی سوق دهد که قبلاً تجربه نکرده است. به دیگر سخن، مخاطب در جهان سوررئالیستی، چیزهایی را میبیند که در جهان رئالیسم وجود ندارد. (راغب، 2003: 348)
2-5. سهراب سپهری و جریان عناصر سوررئالیستی در «صدای پای آب»
سهراب سپهری (1307-1359 ش) شاعر و نقاش برجسته معاصر در سال 1330 با چاپ اولین مجموعه شعریاش با عنوان «مرگ رنگ» بهطور جدی وارد عرصه ادبیات فارسی معاصر شد. (یاحقی، 1379: 129) پس از آن، بهتدریج با نشر دفترهای دیگر شعر و بهموازات آن، برپایی نمایشگاههای متعدد نقاشی در داخل و خارج از کشور خود را بهعنوان شاعر و نقاشی نوپرداز و صاحب سبک و درخور اعتنا مطرح کرد. در طی این سالها سفرهای سهراب به غرب و شرق عالم و دیدار از رم، آتن، پاریس، قاهره، تاجمحل و توکیو برای او بیشتر سلوک روحی و سیر انفس بهحساب میآمد تا گشتوگذار و جهاندیدگی. آشنایی سپهری با فکر و اندیشه بودائی و سفر او به هند و ژاپن باعث شد جلوهای از سیرت عارفانه و پارسایانه در شعر او متجلی شود (حسنزاده میرعلی و عبدی، 1392: 79).
سهراب در آغاز كار شاعري تحت تأثير شعرهاي نيما بود و اين تأثير در «مرگ رنگ» به خوبي مشهود است. بعدها سبك او دستخوش تغييراتي ميشود و شعرش از شعر ديگر شاعران همدورهاش متمايز ميگردد. «سپهري با نقب زدن به دنياي اساطير، يادمان دودمان و تبار خويش را فرا روي بشر نهاده و بدينگونه شعر معاصر را با شعر سنتي پيوند زده است. وي در پي به تصوير كشيدن جهان واقعي نيست، بلكه اسطورههايي را مورد توجه قرار ميدهد كه پايه واقعيت برآنها نهاده شده است.»(اردلانی 1395: 16) از جمله آثار سپهری که آشکارا نشانههایی از عرفان شرق و مکتبهای ادبی غرب را میتوان در آن جست، منظومه «صدای پای آب» است.
2-5-1. درباره «صدای پای آب»
صدای پای آب نام پنجمین کتاب از مجموعه اشعار سهراب سپهری به نام هشت کتاب است که شامل یک شعر بلند به همین نام است و در تابستان 1343 در قریه چنار در کاشان سروده شده است (سپهری،1387: 299). این منظومه سه بخش دارد که شاعر در بخش اول، به معرفی کلی خود، اطرافیان، زندگی، مذهب، حرفه و گزارههای زندگینامهاش در زمان حال میپردازد. سپهری در بخش دوم شعر، کودکی و بخشی از جوانیاش را در زمان گذشته در دو قسمت توصیف میکند: قسمت اول، شامل دوران کودکی، حسب و نسب و حادثه مرگ پدر و یاد پدر و قسمت دوم، شامل تجربه حرکت به سمت دانش و عرفان، زن، شک و سیر آفاق و انفس میشود. سپس، شاعر بخش سوم شعر را به معرفی دقیق خود در زمان حال و بیان تفکرات خود که حاصل تولدی دیگر است، اختصاص میدهد. این بخش با بند «اهل کاشانم، اما/ شهر من کاشان نیست...» آغاز میشود و میتوان گفت آغاز حقیقی شعر از اینجاست که نوعی شعر-فلسفه است و کلام و تفکرات در آن اوجی غریب دارد. در این قسمت، ابتدا از تنهایی و عرفان سخن میگوید و زندگی تازه و نامتعارف خود را شرح میدهد و سپس، مردم را به چنین زندگی و زیستی-عارفانه زیستن- تشویق و ترغیب میکند و این نوع زندگی را برای همه مرجح میداند و به همه توصیه میکند (شمیسا، 1382: 30). در این منظومه، شاعر را با نگاه او به جهانی که ویژگیهای برخاسته از باورها، اندیشهها و آداب و رسوم جهانبینی اوست میشناسیم.
2-6. جلوههایی از سوررئالیسم در شعر صدای پای آب
2-6-1. تکیه بر کشف و شهود بهجای خرد
از دیدگاه سوررئالیستها، خرد قادر نیست همه حقایق را درک کند. حالآنکه به قول برگسن این «کشف و شهود است که توانایی درک منبع اصلی هستی را به آدمی میبخشد». (سیدحسینی، 1389: 422) ؛ بنابراین، اصل اول سوررئالیست ها تعطیل کردن عقل و منطق، تکیه کردن بر ضمیر ناخودآگاه است و ابزار ورود بدان، دنیای سوررئال، رؤیا، تخیل و دیوانگی است و دقت در عملکرد و کاربرد آنها... براین اساس، آنها با تکیه بر این روشها و تأمل در آنها میخواهند به یگانگی و معرفت دست یابند:« از آنجا که همه چیز مظاهر یک وجودند، پس تأمل در هر چیزی راهی است برای دریافت این یگانگی.» (مرادی کوچی، 1380: 133)
سهراب نیز اهل مکاشفه است و مدعی است که برای درک اسرار هستی باید در جهان مادی به دنبال حقیقت برویم. از منظر عرفانی، سهراب با استفاده از عناصر طبیعت که جلوهگاه حقیقت است به پرستش حقیقت پرداخته است و تصور خود از طبیعت را در قالب گلها به تصویر کشیده است. در واقع هدف غایی وی دستیابی به حقیقت در ورای طبیعت و ماده است:
«کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم» (سپهری، 1387: 298و299)
در این بند از شعر، شاعر با تفکر عارفانه و جستوجوی حقیقت و با عبور از مرز عالم ماده در جهت رسیدن به جلوهگاه حق است. در این مفهوم، شاعر خدا را، بهتمامی حضورش در طبیعت، عبادت میکند:
«و خدایی که در این نزدیکی است.
لای این شببوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه» (همان، 272)
بر اساس تفکر عارفانه، همه هستی، پرستشگاه شاعر است و طبیعت، خانه خداست و میتوان خدا را در همه جای عالم یافت:
«کعبهام بر لب آب،
کعبهام زیر اقاقی هاست
کعبهام مثل نسیم، میرود باغ به باغ، شهر به شهر
حجرالأسود من، روشنی باغچه است.» (همان، 273)
در این بخش از شعر، شاعر با نگاه به فراسوی ذات اشیاء به مرزهای جدیدی از زیبایی موجودات جهان آفرینش دست مییابد و چیزهایی میبیند که هرکسی قادر به دیدن آن نیست:
«چیزها دیدم در روی زمین:
کودکی دیدم، ماه را بو میکرد
قفسی بیدر دیدم که در آن، روشنی پرپر میزد
نردبانی که از آن، عشق میرفت به بام ملکوت
من زنی دیدم نور در هاون میکوبید» (همان، 277)
شاعر در این بند از شعر از مرحله هستی مکانی به فرا مکانی میرسد، وجودی که در همهچیز و در همهجا جریان دارد و وحدت همه موجودات به بودن آن بستگی دارد:
«اهل کاشانم، اما
شهر من کاشان نیست
شهر من گمشده است» (همان،286)
این بند از شعر، به تحیر و چیستی فلسفه اشاره دارد و شاعر را به استدراک شهودی میرساند که چرا درک صحیحی از آفریدهها ندارند و در چیستی فلسفه دچار تحیرند. از نظر شاعر با درک درستی از فلسفه وجودی موجودات میتوان دریافت که نمیتوان میان آفرینش موجودات تمایز قائل شد؛ زیرا آنها از حقیقت وجودی یکسانی برخوردارند:
«من نمیدانم
که چرا میگویند: اسب حیوان نجیبی است، کبوتر
زیباست
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید» (همان، 291)
2-6-2. عقل گریزی
از اصول بنیادین سوررئالیسم، تعطیل کردن عقل است، آنها ادراک را از طرق مختلفی که مخالف عقل و خرد است غبارروبی میکنند و زبان استدلالی را از بیان کشف و شهود عاجز میدانند و راه اظهار آن را صور خیال میشمارند که عشق، درهای آن است. عقل در نزد سوررئالیسم بدترین دشمن اندیشه، بزرگترین زناکار و بدترین زندان است که کارکرد اندیشه و واقعیت بیرونی را درک نمیکند و هر چیزی را به احتیاط و محافظهکاری میآلاید. (اسداللهی و اسمعیلی پور ،1391: 481)
سپهری نیز مخالف عقل است و ابراز میدارد که هنوز درگیر فلسفه و استدلال نشده است و برای رسیدن به شگفتی به مدد تصویرهای بصری و صور خیال، قوانین علی و معلولی را زیر پا میگذارد. بدین ترتیب شاعر از اعتقادات و احساسات پاک دوران کودکی یا نوجوانی خود سخن میگوید:
«باغ ما در طرف سایه دانایی بود
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آیینه بود
باغ ما شاید قوسی از دایره سبز سعادت بود
میوه کال خدا را میجویدم در خواب
آب بی فلسفه میخوردم
توت
بیدانش میچیدم» (همان، 275)
شاعر، عقل را برای رسیدن به خداوند، ناتوان میداند و بهترین راه را، راه دل میشمارد:
«مسجدی دور از آب
سر بالین فقیهی نومید، کوزهای دیدم لبریز سؤال» (همان، 278)
سپهری از همه ما میخواهد که دید و فکرمان را عوض کنیم و خواننده را به شستوشوی درون از غبار عادات نصیحت میکند که برای بهتر دیدن باید نوع نگرش را عوض کرد:
«چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید...
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد...» (همان، 292)
2-6-3. عشق
عشق واژهای پرکاربرد در تارک ادبیات است که در لابهلای دیوان اشعار شاعران مختلف از هر نژاد و زبانی به وفور یافت میشود و جالب اینجاست که هر شاعری برای خود مفهومی متفاوت و به عبارتی تفسیری متفاوت از این واژة پرآوازه دارد «سوررئالیسم معتقد است که عشق امکان بیشتری برای تجاوز از اشکال سهگانه هستی (جنون، رؤیا، نگارش) فراهم میکند، در عشق، آفریده با حقیقت خود روبهرو میشود و از همه هنجارها آزاد میشود و به بالا میرود ... عشق در سوررئالیسم مبنای فعالیت است: امکان آزادی توهمات و از بین بردن احساس گناه را فراهم میکند». (ادونیس، 1385: 134)
سهراب همه هستی را یگانه میبیند و در طبیعت غرقشده است و برای او فرقی نمیکند که در هرکجای کره زمین قرار دارد؛ زیرا هرکجای کره زمین مال اوست و احساس تعلق به مکانی خاص ندارد و به همه جای آن ابراز عشق میکند و احساس غربت نمیکند:
«هرکجا هستم، باشم
آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر میرویند
قارچهای غربت؟» (همان، 291)
سهراب، به همه عناصر طبیعت عشق میورزد؛ زیرا که مرتکب هیچ جرمی نمیشوند و هر چیزی در طبیعت مظهر فداکاری، مهر، بخشندگی و زایش است:
«من ندیدم دو صنوبر را باهم دشمن،
من ندیدم بیدی، سایهاش را بفروشد به زمین
رایگان میبخشد، نارون شاخه خود را به کلاغ»(همان، 289)
سپهری در حالتی مثبت نگر، به ویژگیهای مثبت مانند «عشق»، «موج»، «دوستی»، در ارتباط با «آب» که بازتاب اشیاء را در آن میبیند، اشاره دارد:
«عشق پیدا بود
موج پیدا بود
برف پیدا بود دوستی پیدا بود
کلمه پیدا بود
آب پیدا بود عکس اشیاء در آب» (همان، 280)
2-6-4. پیوند آزاد
پیوند آزاد همان پیوند نامحدود و بیحد و مرزی است که در سوررئالیسم از سهم ویژهای برخوردار است«تصویر خوب از منظر جمالشناسی برتونی آن است که بین دو طرف تصویر، هیچگونه شباهت و پیوندی وجود نداشته باشد و با تصادف عینی، «خط رابطی» بین ذهنیت و عینیت برقرار سازد. تصویری که برای همنشینی اجزاء آن هیچ شرطی وجود ندارد، تصویرها و اشیاء در برابر هم قرار میگیرند و هیچ رابطه و تناسبی با هم ندارند. هرچند نیروی عاطفی عظیمی ایجاد میکنند، اما هیچگونه نسبتی بین آنها مشاهده نمیشود». (اسداللهی و اسمعیلی پور، 1391: 484)
همانگونه که در تعریف پیوند آزاد گفته شده است «برتون اصطلاح «نقطه آزاد اتصال» را برای این فرآیند تصویرگری پیشنهاد کرده است. در نقطه آزاد وصلت، اتحاد آزاد است... پیوندها بیمرز و نامحدود و بیدلیل و در نتیجه تصویرها غریب و شگفتاند؛ در تصویر سوررئال، زبان فشرده و درعینحال عریان است. تصویرها بریدهبریده، ترکیبها نامنتظره، بیتناسب و غالباً سرشار از خشم، جنون تکاندهنده و حیرت زایند.» (فتوحی، 1386: 321)
برخی از تصاویر و ترکیباتی که در شعر «صدای پای آب» آمده است نشاندهنده پیوند آزاد واژهها و کلمات با یکدیگر است؛ بهطوریکه هیچ پیوند، ارتباط و تناسبی بین آنها به چشم نمیخورد:
«من زنی را دیدم نور در هاون میکوبید» (همان، 277)
«فصل ولگردی در کوچه زن
بوی تنهایی در کوچه فصل» (همان، 283)
«جنگ زیبای گلابیها با خالی یک زنبیل» (همان: 283)
«عطسه آب از هر رخنه سنگ
چکچک چلچله از سقف بهار» (همان، 287)
«شیهه پاک حقیقت از دور» (همان: 287)
2-6-5. هزل
یکی از شیوهها و فنون مکتب سوررئالیسم استفاده از طنز سوررئالیستی است. آنها برای عبور از دنیای سودجو که سود مادی تنها محرک آن است، برای ورود به دنیای شگفتیها و زیباییها و برای نشان دادن حقارتها و پوچیهای دنیایی که در آن هستی جریان دارد از طنز استفاده میکنند. طنز سوررئالیستی به شاعر امکان میدهد که دنیا را از زاویه دیگری ببیند و روابط آشنای اشیا را در هم بشکند. آنها با طنز یک امر یا مجموعهای از امور را از حالت عادی و طبیعی بیرون میکشند و به دنیای فراواقعی پرتاب میکنند.(حسنزاده میرعلی و عبدی، 1392: 91)
با نگاهی اجمالی به شعر صدای پای آب سپهری، استفاده فراوان او از طنز سوررئالیستی برای ما آشکار میشود. «خصوصیت برجسته دیگر شعر سپهری که او را در میان معاصران امتیازی بزرگ میبخشد نوع بیان طنزآمیز او است که این طنز را چنان جدی عرضه میدارد که هزل و جد را از یکدیگر باز نمیتوان شناخت؛ چرا که مرز میان آن دو گمشده و درهم مینماید و این مسأله آمیختن طنز به جد – به حدی که قابلتفکیک نباشند- یکی از مهمترین خصوصیات هنر سپهری است.» (مرادی کوچی، 1380: 283)
شاعر در قالب طنز به جامعهای که از نظر فکری کاملاً بیماراست و به ناتوانی فقه و بیمحتوایی سیاست در معنای عمومی اشاره دارد که با افسارگسیخته پیش میتازد:
«من قطاری دیدم
فقه میبرد و چه سنگین میرفت
من قطاری دیدم که سیاست میبرد و چه خالی میرفت» (همان: 279)
شاعر که در آرزوی زیستن در جهان آرمانی است، برای ایجاد تغییر واقعی در جهان خارج، با استفاده از استعارات و تشبیهات نو و غریب و سمبلهای ناآشنا و طنز، دید ما را از واقعیتهای قراردادی زندگی روزمره به سمت صورتهای شگفتانگیز سوق میدهد:
من مسلمانم
قبلهام یک گل سرخ
جانمازم چشمه
مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجرهها میگیرم
در نمازم جریان دارد ماه
جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست (همان، 278)
سپهری، در این دوره از زندگی با حوادث ناخوشایندی روبهرو میشود. بندهای زیر یادآور اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی روزگار شاعر است. گویا شاعر با استفاده از دو تصویر نمادین؛ یعنی «گاو» و «الاغ» از مردم زمانهای که فهم و درکشان محدود زندگی مادی آنهاست و فاقد گوش شنوا و درک بالا در برابر خیرهای اطرافیاناند سخن میگوید. سهراب، طنز را چنان جدی بیان میکند که هزل و جد را نمیتوان از یکدیگر شناخت:
«برهای را دیدم بادبادک میخورد
من الاغی دیدم یونجه را میفهمید
در چراگاه نصیحت گاوی دیدم سیر
قاطری دیدم بارش انشا» (همان، 284)
شاعر با نگاه طنز خود به وضعیت نابسامان جامعه و نیز با بیان برخی الفاظ و تراکیب به ظاهر عجیب و غیر واقعی سعی بر این دارد تا با ترسیم برخی تصاویر غیر واقعی شنونده را مبهوت و غرق در افکار پیچیده و درهم تنیده خود سازد. حیواناتی که شاعر در اینجا ذکر کرده هر کدام نماد گروهی از انسانهای جامعة شاعر است. بره نماد انسانهای مأیوس و ناامیدی است که فکر پرواز را از سر خارج کرده و دست به تاراج هر چه ابزار پرواز است میزنند. الاغ نماد افراد روشنفکری است که به جای فکر کردن به شکم خود در پی کشف حقایق و برخی مجهولات هستند. گاو نمادی از مردم ریاکار و متزوری است که بدانچه خود میگویند عمل نمیکنند. و در آخر قاطر نماد جاهلان عالم مآبی است که به علم و مدرک خود میبالند، در حالیکه خالی از علم و معرفت هستند.
3. نتیجهگیری
با توجه به پژوهشی که به عمل آمد نتایج زیر حاصل گردید:
1- سوررئالیستها برای گریز از جهان واقعی به واقعیتی دیگر پناه بردند که در ورای واقعیتهای ظاهری وجود دارد.
2- با توجه به بررسیهای فوق بهصراحت میتوان گفت که سهراب توانست برخی از ویژگیهای مکتب سوررئالیسم را در شعر «صدای پای آب» بازتاب کند. این ویژگیها عبارتاند از: تکیه بر کشف و شهود بهجای عقل، عقل گریزی، طنز (برای آگاه کردن جامعه)، عشق (عشق به خدا)، پیوند آزاد.
3- نمود ویژگیهای سوررئالیستی در شعر «صدای پای آب» که در بیشتر موارد ناآگاهانه و خودکار صورت گرفته است، بهمنظور جدا کردن مردم از واقعیتها نیست؛ بلکه ترسیم جهان واقعی است با زبانی فراواقعی.
4- میتوان ابراز داشت که این شعر در یک مفهوم کلی، از لحاظ به تصویر کشیدن جهان ذهنی شاعر، با توجه به ویژگیهای رمانتیک شعر، مانند اعتقاد به وحدت وجود، ستایش طبیعت، درک شهودی از اشیاء در طی سفر زندگیاش برای درک حقایق دنیا حالتی از گرایش رمانتیکی سهراب است.
5- کلام آخر اینکه، سهراب با الهام از مکاتب فلسفی و عرفانی شرق و غرب به مرحلهای از حالتهای عرفانی رسیده بود که با زبان شعری هم نمیتوانست آن را به وضوح بیان کند که این نوعی از عقل گریزی سوررئالیسمی است.
منابع
آدونیس، علی احمد سعید. (1385). تصوف و سوررئالیسم، ترجمه حبیبالله عباسی، سخن، تهران.
اردلانی، شمس الحاجیه. (1395). «كاركرد اسطورهها در اشعار سهراب سپهري». فصـلنامة ادبیات عــرفانـی و اسطـوره شنـاختی. س 12ـ ش 42ـ بهار 1395. صص 11- 42.
اسداللهی، خدابخش؛ اسمعیلیپور لوکلایه، مینا. (1391). «سهراب سپهری و سوررئالیسم (بررسی تصاویر سوررئالیستی در هشت کتاب سهراب سپهری)»، هفتمین همایش انجمن ترویج زبان و ادب فارسی، صص 477-492.
اعتمادی، حسین؛ ناهده فوزی و مهرداد آقائی. (1398). «بررسی تطبیقی عارفانههای عاشقانة عبدالوهاب البیاتی و سهراب سپهری»، فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی، سال 12، شمارة 22، صص 49-80.
انوشه، حسن. (1376). فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی 2)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صص 836-839 و صص 795-796.
بیگزبی، سی. وی. ای. (1376). دادا و سوررئالیسم، ترجمه حسن افشار، تهران: نشر مرکز.
ثروت، منصور. (1385). آشنایی با مکتبهای ادبی، تهران: سخن.
حسنزاده میرعلی، عبدالله؛ عبدی، محمدرضا. (1392). « نگاهی گذرا به جلوههای سوررئالیستی هشت کتاب»، ادبیات پارسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال سوم، ش اول، صص 77-95.
داد، سیما. (1371). فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید.
راغب، نبیل. (2003). موسوعة النظریات الأدبیه، الطبعه الأولی، بیروت: مکتبة لبنان ناشرون.
سپهری، سهراب. (1387). هشت کتاب، تهران: طهوری.
سید حسینی، رضا. (1389). مکتبهای ادبی، ج 2، تهران: نگاه
شمیسا، سیروس. (1382). نگاهی به سپهری، تهران: صدای معاصر.
فتوحی، محمود. (1386). بلاغت تصویر ، تهران: سخن.
مرادی کوچی، شهناز. (1380). معرفی و شناخت سهراب سپهری ، تهران: قطره.
نامدار، کاظم. (1389). «جلوههای سوررئالیستی صدای پای آب»، مجله رشد زبان و ادب فارسی تابستان 1389 شماره 94، صص 26- 29.
نرماشیری، اسماعیل. (1391). « نگاهی تحلیلی ـ فلسفی به منظومة «صدای پای آب سپهری»، مجله ادبیات پارسی معاصر، پاییز و زمستان 1391. دوره 1، شماره 2، ، صص 133-149.
یاحقی، محمدجعفر. (1379). جویبار لحظهها، تهران: جامی.
Western Surrealism resonates in the Water footsteps of Sepahri
Mehrdad Aghaei4
Fazel Abbaszadeh5
Susan Ghaibzadeh6
Abstract
Surrealism, with all its misgivings and confusion, has thrown so much fire into the lives of literature that it has swept across the East like a devastating slave and has swept all over the world. Sohrab Sepehri, an Iranian poet and painter and naturalist, made his surrealistic inspirations in his poetry during his travels to the East and West, as well as his acquaintance with Eastern mysticism and Western literature schools. This article seeks to introduce the school of surrealism to examine its features in Sepehri's poem "The Water footsteps." According to the evidence in this famous poem, it was concluded that Sepehri, in his poetic style in "The Water footsteps" had surpassed many of the surrealistic principles and grounded in the realities that even the Westerners themselves They need a hand. The purpose of this study is to depict the real world in a supernatural language and to reach the supreme truth through mental and spiritual affairs, by using the school of surrealism in this poet's work.
Keywords: Sohrab Sepehri, School of Surrealism, Water footsteps, Poetry, Oriental Sufism
[1] 1- * استادیار زبان و ادبیات عربی، دانشگاه محقق اردبیلی.اردبیل، ایران (نویسنده مسئول) ایمیل: Almehr55@yahoo.com
[2] - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد پارس آباد مغان، دانشگاه آزاد اسلامی، پارس آباد مغان، ایران.: Fazil.abbaszade@gmail.com
[3] 3- کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل ، ایران : s.gh_2015@yahoo.com
[4] . * Assistant Professor of Arabic Language and Literature, University of Mohaghegh Ardabili. Email: Almehr55@yahoo.com
[5] . Department of Persian Language and Literature, Pars Abad Moghan Branch, Islamic Azad University, Pars Abad Moghan, Iran
[6] . M.Sc. in Arabic Language and Literature, Mohaghegh Ardabili University