بررسی جامعه شناختی رابطه دانشگاه و صنعت
الموضوعات :
1 - دانشگاه مازندران
الکلمات المفتاحية: دانشگاه, صنعت, رابطۀ صنعت و دانشگاه, توسعه,
ملخص المقالة :
اگر از دیدگاه کارکردگرایی ساختی به جامعه نگاه کنیم، تمام جوامع انسانی دارای نظام ها و خرده نظام هایی هستند که برای رشد و ارتقاء سطح توسعه و پیشرفت خود؛ به بهره وری از این خرده نظام های موجود نیازمندند. بی شک وجود تعادلی پویا در بین این خرده نظام ها می تواند عاملی مؤثر و حیاتی برای توسعه و رشد هر جامعه ای محسوب شود. بدون شک نهادهای دانشگاه و صنعت، دو نهاد بسیار مهم در توسعۀ جوامع جدید می باشند. کشور ما یک جامعۀ درحال توسعه و به تعبیری درحال گذار است که برای رسیدن به اهداف خود نیازمند رشد و توسعه ای متوازن و هماهنگ است تا به کمک آن بتواند سطح رفاه و زندگی بهتری را برای اعضای خود فراهم کند. به همین علّت لازم است تا نهادهای مختلف در یک جامعه از هماهنگی و ارتباطات زیادی برخوردار باشند تا جامعه بتواند به اهداف توسعه و رشد خود برسد. هدف این پژوهش را می توانیم مطالعه و شناخت روابط و تأثیرات متقابل نهادهای دانشگاه و صنعت بدانیم و همچنین دریابیم که چه عواملی باعث تقویت این رابطه میشود و چه عواملی میتوانند مانعی بر سر راه این رابطۀ متقابل باشند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با استفاده از داده های کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات بپردازیم. با استفاده از این شیوه سعی میشود تا به کمک داده ها و منابع موجود و همچنین پژوهش های انجام شده در این زمینه ، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته و نتایج آنها را در قالب پژوهشی جدید ارائه دهیم.
شیخی؛ محمدتقی(1386)جامعه شناسی صنعتی ، تهران: انتشارات حریر ، چاپ دوم
اسمعیل زاده؛ حمید و ابراهیمی پور؛ حسین و دهنویه؛ رضا(1383) مجموعه مقالات ارتباط دانشگاه و صنعت ، تهران: مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور ، چاپ اول
شیری؛ حامد(1394) بررسی رابطه دانشگاه با صنعت و چالش های آن:پژوهشی کیفی در بین دانشجویان دانشگاه تهران ، نشریه صنعت و دانشگاه ، سال هشتم ، شماره29و30 # #مهدوی؛ محمدنقی(1374) نقش دانشگاه در توسعه صنعتی ، رهیافت ، شماره دهم
احمدی ترشیزی، حسن و نوبخت؛ جاوید(بی تا) بررسی ارتباط بین دانشگاه، صنعت و دولت از یک دیدگاه سیستمی ، فصلنامه آموزشی مهندسی ایران ، سال نهم ، شماره34 ، صص 131-115
فیوضات؛ ابراهیم و تسلیمی تهرانی؛ رضا(1386) بررسی جامعه شناختی رابطه دانشگاه و صنعت در ایران امروز ، پژوهشنامه علوم انسانی ، شماره53 ، صص 267-288
میرعلیخانی؛ کریم و همکاران(1388) بررسی موانع همکاری صنعت و دانشگاه و معرفی یک نمونۀ موفق در ایران ، نشریه صنعت و دانشگاه ، سال دوم ، شماره3و4
شفیعی؛ مسعود و همکاران(1391) بررسی موانع و راهکارهای ارتباط صنعت و دانشگاه ، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی ، سال اوّل ، شماره1
احمدی؛ زهرا(1394) شناسایی عوامل مؤثر در ارتباط دانشگاه و صنعت ، نشریه صنعت و دانشگاه ، سال هشتم ، شماره 20و30
صفدری رنجبر؛ مصطفی و همکاران(1394) همکاری های علمی و فن آورانه میان صنایع دفاعی و دانشگاه ها: رویکرد تحلیل علّی نشریه علمی-پژوهشی بهبود مدیریت ، سال نهم ، شماره4 ، صص5-30
صراطی شیرازی؛ منصوره و همکاران(1396) مطالعۀ همکاری دانشگاه و صنعت در ایران بر اساس شاخص هم انتشاری و رده بندی این صنایع بر مبنای رده بندی بین المللی استاندارد صنعتی در تمام فعالیت های اقتصادی ، کتابداری و اطلاع رسانی ، جلد20 ، شماره3
Wirsich.A , Kock.A , Strumann.Ch , Schultz (2016) Effects of University-industry collaboration on Technological Newness of Firms , The journal of Product innovation management , volume33 , issue6 , pages 708-725
فائض؛ علی و شهابی؛ علی(1389) ارزیابی و اولویت بندی موانع ارتباط دانشگاه و صنعت ، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی سال چهارم ، شماره2 ، صص97-124
بررسی جامعه شناختی رابطۀ بین دانشگاه و صنعت
*محمّدعلی امیرپورسعید
*دانشجوی کارشناسی جامعه شناسی، دانشگاه مازندران
Ali.poorsaeed@yahoo.com
واژگان کلیدی: دانشگاه، صنعت، رابطۀ صنعت و دانشگاه، توسعه
مقدمه
جامعه شناسی صنعتی رابطۀ بین صنعت و سایر نهادهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد؛ یعنی نهادهایی از نوع اقتصاد، خانواده، آموزش و پرورش، دولت و نظایر آن ها(1).
ارتباط دانشگاه و صنعت فرایندی است که در طول زمان شکل می گیرد و برگرفته از نیازها و ضرورت های ملّی در دوره های تاریخی، سمت و سو و اهداف کاربردی مترتب بر آن تعیین می شود. نگاهی به تاریخچه ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران نشان می دهد که اولاً شکل گیری این ارتباط در گذر زمان به طور اصولی پایه ریزی نگشته و زیربنای اساسی برای آن فراهم نشده است؛ ثانیاً محتوا و سمت و سوی این ارتباط به درستی شکل نگرفته و هدفمند نبوده است(2). درحالی که تجربه کشورهایی که ارتباط دوسویه دانشگاه وصنعت در آنها قدرتمند است نشان می دهد که این ارتباط از ابتدا به درستی بنا نهاده شده و به صورت ساختاری پیش رفته است(2).
مشارکت فزاینده تر در نوآوری و توسعه تکنولوژی در کنار مأموریت های آموزشی و پژوهشی، هویت جدیدی است که دانشگاه ها در جامعۀ دانش محور اتخاذ می کنند(3). امروزه دولت های سراسر جهان نقس مهم مراکز آموزش عالی را در توسعۀ منطقه ای و ملّی دریافته اند. این دولت ها می توانند با ایجاد یک رابطۀ سودبخش دوطرفه و پایدار با مؤسسات تجاری، نقش خودرا به طور قابل ملاحظه ای در این ارتباط بهبود بخشند(2).
امروزه کسب و کار فناوری پیشرفته به عنوان ضرورتی ملّی از سوی کشورها بویژه کشورهای متکی به صادرات پذیرفته شده و کشور ما نیز که از گذشته های دور تاکنون متکی به صادرات نفت بوده و در صورت توفیق رهایی از درآمدهای نفتی، چاره ای جز اتکاء به صادرات فراورده های صنعتی یا کشاورزی نخواهد داشت و ناگزیر از دراختیار داشتن فناوری پیشرفته است. فناوری حاصل آگاهی های علمی است که با تحقیق و پژوهش زاده می شود و در صنعت هویت و کاربرد پیدا می کنند(2).
بیان مسئله
جوامع انسانی با تغییر و تحولاتی که در ساختار خود داشته اند ، رویه های متفاوتی نیز در باب ادامۀ حیات خود دارند. اگر بخواهیم از دیدگاه کارکردگرایی ساختی1 به جامعه نگاه کنیم، تمام جوامع انسانی دارای نظام ها و خرده نظام هایی هستند که برای رشد و ارتقاء سطح توسعه و پیشرفت خود؛ به بهره وری از این خرده نظام های موجود نیازمندند. بی شک وجود تعادلی پویا در بین این خرده نظام ها می تواند عاملی مؤثر و حیاتی برای توسعه و رشد هر جامعه ای محسوب شود. بدون شک نهادهای دانشگاه و صنعت، دو نهاد بسیار مهم در توسعۀ جوامع جدید می باشند.
دانشگاه یک عنصر حیاتی در فرایند تکوین هر جامعه است؛ عنصری که غالباً توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به همراه دارد. نقش برجستۀ دانشگاه در توسعه به مفهوم عام و توسعه صنعتی به مفهوم خاص آن، در دو فعلیت عمده یعنی آموزش و پژوهش نهفته است. نقش آموزشی دانشگاه در فرایند توسعه، بر تربیت نیروی انسانی که کلید و راهگشای توسعه صنعتی محسوب می شود استوار است و نقش پژوهشی آن نیز در تحقیقات بنیادی و کاربردی که شرط لازم برای موفقیت توسعه صنعتی است تبلور می یابد. صنعت نیز به نوبۀ خود نقش بسیار مهمی در توسعه هر کشور ایفا می کند. به طور قطع یکی از عمده ترین جلوه های پیشرفت و توسعه هر کشور، رشد و توسعه صنایع آن کشور است و حتی رشد کشورهایی که امروزه توسعه یافته نامیده می شوند، در گرو تحولات صنعتی آنها بوده است(4). دانشگاه ها مرکز پردازش و توسعۀ آگاهی علمی هستند. تبدیل دانسته های علمی و دانش فنی به سیستم های تولیدی در مراکز تحقیقاتی و پژوهشکده های مستقر بوده و به کارگیری این سیستم در خدمت به افراد جامعه در مراکز صنعتی به ظهور می رسد و به این ترتیب نه تها علم جدید بر فناوری استوار است بلکه افزون بر آن علم جدید ذاتاً میل به فناوری شدن دارد و بنا بر خصلت خود در فناوری تجلی می یابد(2).
جامعه شناسی صنعت2 از یک طرف مسئول شناخت و مطالعۀ تأثیر اوضاع و شرایط اجتماعی جامعه و نهادهای مختلف آن بر شکل گیری و رشد صنایع است و از طرف دیگر بررسی تأثیرات و پیامدهای ایجاد و رشد صنایع بر شرایط و ابعاد مختلف جامعه را دنبال می کند. بنابراین هدف این پژوهش را می توانیم مطالعه و شناخت روابط و تأثیرات متقابل نهادهای دانشگاه و صنعت بدانیم و همچنین دریابیم که چه عواملی باعث تقویت این رابطه میشود و چه عواملی میتوانند مانعی بر سر راه این رابطۀ متقابل باشند.
سوالات پژوهش
1-اهمیت رابطۀ بین نهاد دانشگاه و صنعت چیست؟
2-چه عواملی مانع ارتباط بین دانشگاه و صنعت می شوند؟
3-راهــکارهای موجــود بــرای تقویـت رابطۀ ایـن دو نــهاد چیـــست؟
ضرورت و اهمیت مسئله
کشور ما یک جامعۀ درحال توسعه و به تعبیری درحال گذار است که برای رسیدن به اهداف خود نیازمند رشد و توسعه ای متوازن و هماهنگ است تا به کمک آن بتواند سطح رفاه و زندگی بهتری را برای اعضای خود فراهم کند. به همین علّت لازم است تا نهادهای مختلف در یک جامعه از هماهنگی و ارتباطات زیادی برخوردار باشند تا جامعه بتواند به اهداف توسعه و رشد خود برسد. نهاد دانشگاه در هر جامعه ای؛ یکی از نهادهای اصلی و بسیار مهم است که وظیفۀ آموزشی افراد جامعه را برعهده دارد و در این راه مؤظف است تا متخصصان علمی را تربیت و به جامعه تحویل دهد. این متخصصان باید با توان و ظرفیت علمی خود، به رشد و توسعه و پیشرفت جامعه کمک کنند. علاوه بر این، هر جامعه ای نیاز به تولید کالاها، تجهیزات و وسایل مختلف دارد. اگر کشوری بخواهد به رفاه دسترسی پیدا کند باید از پشتوانۀ تولیدی خوبی برخوردار باشد و این پشتوانه نیازمند صنایع پیشرفته و کارامد است. نکتۀ مهم این است که تجربۀ کشورهای پیشرفته صنعتی نشان از رابطۀ مستمر و محکمی بین نهاد دانشگاه و صنعت می دهد. به نظر می رسد کشور ما نیز برای گام برداشتن به سوی توسعه و پیشرفت صنعتی نباید از ارتباط متقابل این دو نهاد غافل باشد. صنایع کشور در صورتی به رشد و بالندگی خود می رسند که از طرح های تخصصی دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه ها به طور جدی استفاده کنند و از دانشگاه ها در راه تولید صنعتی خود کمک بگیرند. در کشور ما از زمان شکل گیری صنایع و دانشگاه ها، نوعی بی توجهی و حتی بدبینی بین این دو نهاد وجود داشته است. صاحبان صنایع میل زیادی به برقراری ارتباط با دانشگاه ها و استفاده از مهارت و دانش آنها نداشته اند و از طرف دیگر دانشگاهیان نیز تصویر روشن و واضحی از صنایع و کار صنعتی در ذهن حود ندارند. همین عوامل میتواند زمینه ساز عدم ارتباط بین این دو نهاد گردد و به نوعی جامعه را از مسیر پیشرفت و ترقی خود دور سازند. در این تحقیق قصد داریم تا با رویکردی جامعه شناختی؛ اهمیت رابطۀ بین این دو نهاد ، عوامل تقویت کننده و همچنین موانع موجود برای تحقق این رابطه را بررسی کنیم.
پیشینۀ تجربی و نظری
شیری(1384) مقاله ای را ارائه کرد تحت عنوان«بررسی رابطۀ دانشگاه با صنعت و چالش های آن» ، که در این مقاله با شیوه ای کیفی در بین دانشجویان دانشگاه تهران به بررسی پرداخته بوده است. این مقاله چالش های پیش روی را در تعامل دانشگاه با صنعت به شیوه ای کیفی و با تحلیل دیدگاه دانشجویان دکتری دانشگاه تهران مورد ارزیابی قرار داده است و نتایج آن بیانگر این است که در رابطۀ دانشگاه-صنعت، رابطۀ منسجم و هدفمندی وجود نداشته و اثری از هویت جدید دانشگاه در ارتباط با صنعت دیده نمی شود. موردهای پژوهش؛ "عدم احساس نیاز در صنعت برای ارتباط با دانشگاه" و همچنین "فقدان انگیزه در دانشگاه برای ارتباط با صنعت" را مهم ترین علل عدم شکل گیری ارتباط مناسب بین این دو نهاد می دانند(4).
احمدی ترشیزی و نوبخت(1385) در مقالۀ خود با بهره گیری از یک نگرش سیستمی؛ ارتباط سه جانبه نهادهای دولت؛صعنت و دانشگاه را بررسی کرده و پس از یک نظرسنجی علمی از صاحبنظران سه نهاد مذکور و ارزیابی نتایج این نظرسنجی، پیشنهادهایی را برای ارتباط و تعامل بیشتر بین دانشگاه؛صنعت و دولت ارائه کرده اند(5).
فیوضات و تسلیمی تهرانی(1386) در تحقیقی که انجام داده اند، درصدد شناسایی و توصیف رابطۀ میان این دو نهاد در متن تعاملات اجتماعی موجود در جامعۀ ایران بودند. آنها تلاش کردند تا با آسیب شناسی و تببین چرایی این رابطه در یک بستر تاریخی-اجتماعی؛ راه کارهایی را توصیه کنند. همچنین در کار خود، چند تجربۀ موفق جهانی را نیز ارائه کرده اند(6).
کریم میرعلیخانی و همکاران(1388) در پژوهشی تحت عنوان«بررسی موانع همکاری صنعت و دانشگاه و معرفی یک نمونۀ موفق در ایران» ، ضمن معرفی و توضیح دربارۀ نمونه ای موفق در کشور؛ راه های برقراری این ارتباط را مورد بررسی قرار داده اند و همچنین تجربیات حاصل از به کارگیری این ارتباط را تا حد امکان ارائه داده اند(7).
شفیعی و همکاران(1391) در مقالۀ خود ضمن بررسی ارتباط دانشگاه و صنعت در کشورهای توسعه یافته و ایران، به جایگاه تحقیق و توسعه در این دسته از کشورها و ایران پرداخته اند. پس از بیان روش ها و کانال های ارتباطی بین صنعت و دانشگاه به ویژه صنعت برق، به موردکاوی روش های ارتباطی و تحلیل عملکردی ارتباط شرکت توزیع برق تهران با دانشگاه ها در طی سالیان اخیر پرداخته اند. در ادامۀ کار خود و بعد از بررسی وصعیت ارتباط این شرکت و جایگاه آن، به موانع و مشکلات موجود در برقراری این روابط پرداخته اند و در نهایت با تحلیل آنها و با درنظر گرفتن عوامل موفقیت در برقراری و توسعه ارتباط، استراتژی ها و راهبردهای مدیریتی را ارائه و پیشنهاد کرده اند(8).
احمدی(1393) پژوهشی با نام«شناسایی عوامل مؤثر بر ارتباط دانشگاه و صنعت» ارائه کرد. در این پژوهش با رویکرد اکتشافی و با شیوۀ کیفی دست به جمع آوری اطلاعات زده است. جامعۀ آماری کلیه خبرگان و اساتید متخصص در حوزۀ دانشگاه و صنعت و کسانی که نسبت به ارتباط دانشگاه و صنعت مطلع هستند بوده است و با آنها مصاحبه به عمل آمده است. وی از طریق مصاحبه انفرادی با30نفر از متخصصان و خبرگان این دو حوزه و با نمونه گیری هدفمند، مهم ترین عواملی را که بر ارتباط صنعت و دانشگاه مؤثرند را شناسایی کرد. در پایان27 عامل شناسایی شد و با درنظر گرفتن تمامی اظهار نظرها، 11عامل برای بخش دانشگاه و 16عامل برای بخش صنعت در نظر گرفته و دسته بندی شد(9).
صفدری رنجبر و همکاران(1394) در پژوهش خود با استفاده از روش تحلیل علّی لایه ای و بهره گیری از نظرات جمعی از خبرگان دانشگاه و صنایع دفاعی؛ ضمن شناسایی وضعیت موجود همکاری ها میان صنایع دفاعی و دانشگاه ها، بر عمق تحلیل ها افزوده و به شناسایی وضعیت مطلوب در رابطه با همکاری دانشگاه و صنایع دفاعی پرداخته و راهکارها و سازوکارهایی را ارائه کرده اند(10).
صراطی شیرازی و همکاران(1396) در کار خود به معرفی و رده بندی صنایع همکار با دانشگاه ها در انتشارات مشترک صنعت و دانشکاه پرداخته اند. روش پژوهش آنها برای گردآوری داده های هم انتشاری دانشگاه و صنعت ایران در بازۀ زمانی 2010-2015 در پایگاه وب آو ساینس بوده است. یافته های آنان در این پژوهش نشان می دهد که در هم انتشاری دانشگاه و صنعت، بیشترین همکاری میان صنایع تولیدی با دانشگاه ها بوده است. در این رده ((تولید مواد دارویی، محصولات دارویی شیمیایی)) و ((تولید کک و فرآورده های نفتی تصفیه شده)) بیشترین هم انتشاری ها را به خود اختصاص داده اند. ((معدنکاری و استخراج معادن)) در ردۀ دوم هم انتشاری با دانشگاه قرار دارد که در این طبقه((استخراج نفت خام و گاز طبیعی)) رتبۀ اول را دارد. نتیجۀ آنان از این پژوهش این بود که صنایع دانش بنیان و صنایع فرایندهای بنیادی در هم انتشاری های صنعت و دانشگاه بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند که به دلیل متکی بودن این صنایع به دانش دانشگاهی و فناوری های جدید است. از طرف دیگر، وفور معادن و ذخایر نفت و گاز در ایران و متکی بودن ایران به اقتصاد نفتی نیز دلیل دیگری است که در ایران صنایع معدنکاری و استخراج معادن، هم انتشاری های زیادی با دانشگاه ها داشته باشند(11).
الکساندر ویرسیچ و همکاران(2016) در مقالۀ خود به بررسی فرصت های تکنولوژیک جدید و واکنش به تغییرات زیست محیطی پرداخته و آن را از عوامل کلیدی برای عملکرد شرکت ها می دانند. آنها همکاری با شرکای خارجی، به ویژه دانشگاه ها را به عنوان یک موتور قدرتمند از توسعه تکنولوژیک می دانند. با این وجود معتقدند که چندین موانع مربوط به همکاری دانشگاهی-صنعت مانند فرهنگ های مختلف و اهداف رقابتی وجود دارد. تجزیه و تحلیل طولی آنها در این پژوهش، انتشارات مشترک و اطلاعات ثبت اختراعات 318 شرکت فناوری گرا را در سالهای 1985 تا 2007 بررسی می کند. این مطالعه بر نوآوری های تکنولوژیکی به عنوان متغیر وابسته متمرکز است، به این معنی که تا حدی زمینه های تکنولوژی جدید در نتیجه اکتشاف فن آوری های کاملا جدید یا ترکیب جدیدی از زمینه های فن آوری موجود مشخص می شد(12).
از نظر پارسونز جامعه از چهار نظام اجتماعی مشخص تشکیل شده است. این جهار نظام از دیدگاه پارسونز عبارتند از: نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی. هریک از این نظام ها نیز دارای خرده نظام ها و نهادهای اجتماعی معینی هستند که از جملۀ این نهادها، نهادهای صنعت و آموزش و پرورش(شامل دانشگاه و...) است که به ترتیب به نظام های اقتصادی و فرهنگی در جامعه تعلق دارند. از نظر پارسونز هریک از این نظام ها کارکرد و وظبفۀ مخصوص به خود را برعهده دارند: کارکرد نظام اقتصادی، تطبیق جامعه با موقعیتی است که در آن قرار گرفته است؛ یعنی تطبیق جامعه با محیط و تطبیق محیط با نیازهای جامعه. کارکرد نظام سیاسی، دستیابی به هدف است؛ یک نظام باید هدف های اصلی اش را تعیین کند و به آن ها دست یابد. نظام اجتماعی وظیفه ایجاد یکپارچگی و انسجام را بر عهده دارد و باید روابط متقابل اجزای سازنده اش را تنظیم کند. نظام فرهنگی کارکرد حفظ الگو را عهده دار است؛هر نظامی باید انگیزش های افراد و الگوهای فرهنگی و آفریننده و نگهدارنده این انگیزش ها را ایجاد، محافظت و تجدید کند(6). نکتۀ مهم دیگری که پارسونز خاطرنشان کرده است ((تعادل کارکردی)) و سعی در ایجاد و حفظ این تعادل در جامعه و در بین نظام های اجتماعی است. از این دیگاه هر نظام نیازهای مشخصی از نیازهای جامعه کل را پاسخگو است و در ضمن نظام های مختلف جامعه نیز نیاز های خود را از طریق دیگر نظام ها برآورده می کنند. بنابراین نظام های مختلف اجتماعی به طور متقابل به پاسخگویی نیازهای یکدیگر می پردازند و همین امر پایۀ ایجاد نعادل کارکردی در جامعه کل را ایجاد می کند و یاعث می شود تا جامعه به صورت یک کل منسجم به حیات خود ادامه دهد. از دیدگاه پارسونز هر نظام اجتماعی و از جمله نظام اجتماعی کل با جامعه از خاصیت نظام و وابستگی متقابل اجزاء برخوردار است(6). در واقع در این دیدگاه هر نظام از ارتباطات پس رونده و پیش رونده مناسب با دیگر نظام ها برخوردار بوده و مبادلاتی متقابل و به شکل داده-فراورده یا ورودی-خروجی میان نظام های مختلف جامعه وحود دارد. بنابراین و براساس این دیدگاه می توان ملاحظه کرد که در راستای ارتباط متقابل دو نظام اقتصادی و فرهنگ و به خصوص در شکل تعاملات میان این دو نهاد متناظر آن ها یعنی صنعت و دانشگاه می بایست از لزوم وجود روابط مناسب پس رونده و پیش رونده در بین آنها سخن گفت و چنین ارتباطی را برای حفظ کارکرد و تعادل نظام اجتماعی کل ضروری شمرد.
روش پژوهش
در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. با استفاده از این شیوه سعی شده است تا به کمک داده ها و منابع موجود و همچنین پژوهش های انجام شده در این زمینه اعم از مطالعۀ کتب، مقالات، پایان نامه ها، مجلات و... به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته و نتایج بررسی آنها در قالب پژوهشی جدید ارائه شود.
ارتباط دانشگاه و صنعت
ارتباط دانشگاه و صنعت فرایندی است که در طول زمان شکل می گیرد و برگرفته از نیازها و ضرورت های ملّی در دوره های تاریخی، سمت و سو و اهداف کاربردی مرتبط به آن تعیین می شود. نگاهی به تاریخچه ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران نشان میدهد که اولاً شکل گیری این ارتباط در گذر زمان به طور اصولی پایه ریزی نشده و زیربنای اساسی برای آن صورت نگرفته است. ثانیاً محتوا و سمت و سوی این ارتباط به درستی شکل نگرفته و هدفمند نبوده است؛ درحالی که تجربه کشورهایی که ارتباط دوسویی دانشگاه و صنعت در آنها قدرتمند است نشان می دهد که این ارتباط از ابتدا به درستی پی افکنده شده و به صورت ساختاری پیش رفته است(13). ارتباط صحیح و مؤثر دانشگاه و صنعت می تواند موجب افزایش نوآوری و انتقال دانش و تکنولوژی گردد(14) و تنها در صورت تعامل پایدار بین این دو نهاد، توسعه صنعتی و متعاقب آن توسعه اقتصادی و اجتماعی را می توان انتظار داشت(13).
چهار طرح معروفی که در دانشگاه های معتبر دنیا در جهت برقراری ارتباط با صنعت مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
1- طرح اینترن شیپ3؛ که در این طرح به طور کلی یک ارتباط کوتاه مدت سه جانبه بین دانشجویان، اعضای هیئت علمی دانشگاه و متخصصان بخش صنعت برقرار می شود و در این دوره، دانشجویان در قالب تیم هایی با چند رشته یا گرایش، پس از آشنایی با مشکلات واحدهای صنعتی، نسبت به رفع این مشکلات اقدام می کنند.
2- طرح اکسترن شیپ4؛ که این طرح به دانشجویان اجازه می دهد تا حرفه های مختلف را از نزدیک مشاهده و بررسی نمایند تا با دید بازتری به انتخاب شغل آینده خویش بپردازند. طول دوره اکسترن شیپ از یک روز تا یک ماه می تواند متغیر باشد. در این طرح دستمزدی به دانشجویان پرداخت نمی شود و به علاوه دانشجویان باید هزینه های مربوط به فعالیت هایشان را نیز خود تأمین کنند.
3- طرح کارآموزی5 که به عنوان بخشی از یک کلاس دانشگاهی محسوب می شود که دانشجو بصورت موقتی در یکی از بخش های صنعت مرتبط با واحدی که می گذراند به فعالیت می پردازد. هدف این طرح این است که دانشجو عملاً مطالبی که در دانشکده پیرامون یک موضوع بیان می گردد را در دنیای کار ببیند تا درک بهتر و عمیق تری نسبت به تئوری های گفته شده بیابد.
4- طرح کو-آپ6؛ این طرح به گونه ای برنامه ریزی شده است که دانشجو پنچ ترم تحصیلی خویش را به صورت تمام وقت در صنعت به کار و کسب تجربه بپردازد. این ترم ها به ترم کاری7 معروفند.
نیازهاي متقابل و ضرورت ارتباط دانشگاه با صنعت
اساساً ضرورت ارتباط دانشگاه با صنعت، ناشی از نیازهای متقابل و در نهایت سرعت بخشیدن به فرایند توسعه است. دانشگاه ها، از یکسو تأمین کننده نیروی انسانی علمی و متخصص در سطح عالی هستند و از سوی دیگر، بسیاری از توانایی های علمی، تحقیقاتی و آزمایشگاهی در دانشگاه ها مستقر است. یعنی دو پیش شرط اساسی توسعۀ صنعتی در دانشگاه هاست. از طرفی صنعت نیز ضمن آنکه آزمایشگاهی عملی و مکانی برای تجربۀ آموخته های دانشگاهی به شمار می رود، هم به نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص برای مشاغل فنی و مدیریتی و هم به تحقیق و توسعه نیاز دارد. بررسی های تاریخی نشان می دهد در کشورهای توسعه یافته(صنعتی)، تحولات صنعتی ابتدا از دانشگاه ها و مراکز علمی آغاز شده و به عبارت دیگر نیروهای علمی در آن کشورها، پیشگام توسعه صنعتی بوده اند و از زمانی که صنعت شکل گرفت، برای حل مشکلات خود به دانشگاه ها و مراکز علمی مراجعه کرده و این روند هنوز هم ادامه دارد(4).
با توجه به نکاتی که گفته شد، هم نیازهای متقابل دانشگاه و صنعت و هم نیازهای توسعه ایجاب می کند که همکاری و ارتباط نزدیکی میان دانشگاه و صنعت وجود داشته باشد و اصولاً صرف نظر از برخی ملاحظات، بالندگی هر کشوری به توان علمی و تکنولوژیکی و همکاری و پیوند بین دانشگاه و صنعت به عنوان نهادهایی که فعالیت های علمی و تکنولوژیکی را دربر می گیرند بستگی دارد(4).
شرایط مطلوب ارتباط دانشگاه و صنعت
وقتی از شرایط مطلوب رابطۀ دو نهاد اجتماعی صحبت می کنیم، باید شرایطی را در نظر آوریم که ارتباطی متقابل میام نظام ها و نهادهای مختلف یک جامعه برقرار است و به قول پارسونز شرایطی را در نظر می گیریم که ارتباط و داد و ستدهای متقابل نظام ها و نهاد ها، جامعه را در حالت تعادل کارکردی قرار می دهد. در این شرایط داد و ستدهای متقابل نظام ها و نهادها باعث رشد و توسعه هریک از نهادها و در نتیجه باعث رشد و باروری و پیشرفت نظام اجتماعی کل می گردد. در همین راستا ارتباط و داد و ستد متقابل دو نهاد دانشگاه و صنعت نیز ضمن بارور کردن هریک از این نهادها در تحلیل نهایی، توسعه و پیشرفت نظام اجتماعی کل را به همراه خواهد داشت. در مورد حالت مطلوب ارتباط متقابل بین این دو نهاد، بیشتر صاحب نظران معتقدند که این دو نهاد باید به گونه ای با هم ارتباط داشته باشند که از نیازها، طرح ها و خواسته های متقابل هم آگاه باشند و در راه رسیدن به توسعه یکدیگر را یاری دهند. در واقع اغلب متفکرین را اعتقاد بر این است که به عنوان یکی از راه های برقراری رابطه دانشگاه و صنعت، صنایع می توانند نیازها و خواسته های خودرا در زمینه طراحی طرح های صنعتی و موارد نیازمند تحقیق به دانشگاه ها اعلام کنند و از طرح های مرتبط دانشگاهی حمایت مادی و معنوی به عمل آورند و دانشگاه ها نیز می توانند با تشکیل گروه های تحقیقاتی، طرح ها و تحقیقات خودرا به سوی نیازهای صنایع جهت گیری کنند تا صنایع از برآورده شدن نیاز خود به طراحی و تحقیقات دانشگاهی اطمینان داشته باشند و دانشگاه ها نیز بتوانند شاهد اجرایی و عملیاتی شدن طرح های تحقیقاتی خود باشند. در این میان نقش دفاتر فنی-مهندسی در صنایع، واحدهای تحقیقاتی در دانشگاه ها و بخش های واسط انتقال علم و تکنولوژی نیز مورد توجه است. همچنین به عقیده گروهی، دولت نیز می تواند در این مورد ایفا نقش کرده و در مواردی به عامل تقویت کنندۀ رابطه صنایع و دانشگاه ها، نیازمندی های جامعه صنعتی در مقیاس جامعه کل را به دانشگاه ها اعلام نموده و از تحقیقات دانشجویان حمایت مادی و معنوی به عمل آورد و پس از آن، نتیجۀ این تحقیقات را به صنایع اعلام کند تا آن ها بتوانند در صورت تمایل از این تحقیقات استفاده کنند و نیز در مواردی که طرح های تهیه شده در دانشگاه ها به هر دلیل از جمله عدم سوددهی و به صرفه نبودن برای صنایع بخش خصوصی، از طرف آن ها پذیرفته نشود و جامعه به آن ها نیازمند باشد، خود دولت هزینه و شرایط تولید آن طرح را فراهم آورد. همچنین دولت می تواند با حمایت از گروه های واسط بین دانشگاه و صنعت به ایجاد و استمرار ارتباط بین این دو نهاد یاری رساند. از طرف دیگر در شرایط مطلوب وجود رابطه متقابل میان دانشگاه ها و صنایع، مهندسان و فارغ التحصیلان دانشگاه ها که در واقع از جمله برون دادهای مهم نهاد دانشگاه به حساب می آیند؛ به درستی و به دقت در صنایع به کار گرفته شوند و زمینۀ بهره مندی صحیح و کارکردی از آن ها فراهم شود(6).
نقش دولت در تسهیل ارتباط دانشگاه و صنعت
دولت وجودی مستقل از دانشگاه و صنعت ندارد. دولت یک نقش پیشرو و هدایتگر و حمایت کننده دارد. قطعاً بسیاری از نقش های صنایع و دانشگاه در دنیای رقابتی امروز بدون حمایت و برنامه های ارشادی دولت ممکن نیست. لذا ایجاد تحرک بین بال های توسعۀ کشور یعنی صنعت و دانشگاه و توجه زیاد به بهبود فزاینده از وظایف جدی دولت است که این اعمال سیاستگذاری ملهم از کاستی ها و ظرفیت های بالقوه دانشگاه و صنایع کشور است(2) دولت ها اغلب نقش خودرا از طریق طراحی ساختارهای کلان، ایجاد زیرساخت ها، توسعۀ تحقیقات و هدایت عمومی جامعه ایفا می کنند و با استفاده از سازوکارهای مختلف مثل سرمایه گذاری ها، اعمال سیاست های پولی، مالی، مالیاتی، وضع قوانین ترغیب کننده و محدود کننده و... هدف های خودرا پیگیری می نمایند(همان). امروزه دولت های سراسر جهان نقش مهم مراکز آموزش عالی در توسعۀ منطقه ای و ملی را دریافته اند. این دولت ها میتوانند با ایجاد یک رابطه سودآور و پایدار و دوطرفه با مؤسسات تجاری، نقش خودرا بطور قابل ملاحظه ای بهبود بخشند(2).
در مجموع نقش دولت در ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت[در ایران] کم رنگ بوده است. افزون بر آن سیاستگذاریها و برنامه ریزی های در سطح کلان نیز به گونه ای نبوده است که دانشگاه و صنعت نقش خودرا در اجرای برنامه های توسعۀ ملی ایفا کنند. دولت ها به منظور ترویج و تقویت روابط بین این دو نهاد، باید نقش کاتالیزور را بازی کنند و یکی از ابزارهایی که می توانند از آن استفاده کنند ابزارهای تشویقی همچون کاهش مالیات تحقیق و توسعه، تأمین بخشی از هزینه های تحقیق و توسعه، دادن وام به دانشگاه ها و مراکز صنعتی در این زمینه است. از دیگر فعالیت هایی که دولت ها می توانند در این زمینه انجام دهند می توان به تصویب قوانین به منظور مشخص کردن نحوه مدیریت درآمدهای پروژه های تحقیقاتی توسط دانشگاه ها، پاداش مالی به مؤسسات یا افراد، ایجاد ساختارهای پشتیبانی کننده مثل دفتر ارتباط با صنعت، انکوباتورها، مراکز یا پارک های علمی اشاره کرد(2).
عوامل مؤثر در ارتباط بین دانشگاه و صنعت(14)
1- عوامل سیاسی:
بیشتر میتوان بر اهمیت کمک های دولت و وضع قوانین و سیاست های حامی دانشگاه و صنعت برای موفقیت ارتباط این دو نهاد اشاره کرد. دولت ها می توانند از طریق تزریق بودجه کافی به دانشگاه و ارائه وام های موردنیاز صنعت و شرکت های صنعتی متقاضی بستر ارتباط شرکت های کوچک و متوسط و دانشگاه را فراهم آورند.
2- عوامل علمی-تحقیقاتی:
از جمله عوامل تحقیقاتی را می توان دانش ایجاد شده در دانشگاه، پروژه های مشترک و بخش تحقیق و توسعه را نام برد. کارآفرینان و نوآوران نظریه هایی را که در پژوهشگاه ها تولید می شوند را به کار می گیرند و این امر برای رفع نیاز صنعت انجام می گیرد . البته در کشور ما باید صنایع به معنای واقعی شکل بگیرند تا ارتباط صنعت و دانشگاه به آن صورت که باید به خود شکل بگیرد.
3- عوامل سازمانی:
برخی شرکت ها به شرکای خود اعتماد ندارند. اعتماد نقشی اساسی در شکل گیری ارتباط و همکاری دارد. وجود اعتماد و اطمینان به طرف مقابل، تقویت کنندۀ این ارتباط است. همچنین تجربه و سابقۀ همکاری با شرکای دیگر عاملی هم در تقویت یا مانع همکاری می باشد. شرکت های بزرگ تمایل بیشتری به ارتباط با شرکای خود مخصوصاً دانشگاه ها دارند. شرکت های کوچک به دلیل نبود امکانات و سرمایه کافی برای همکاری با دانشگاه ها، قادر به ایجاد یا حفظ رابطه نیستند. شرکت هایی که دارای افراد زبده و دارای مهارت کافی هستند بیشتر ترجیح می دهند تا با دانشگاه به منظور افزایش کیفیت و تکنولوژِ خود همکاری داشته باشند.
4- عوامل محیطی:
موقعیت و محل قرارگرفتن شرکت ها و دانشگاه ها برای ایجاد، حفظ و گسترش ارتباط عاملی در خور توجه است. دوری و نزدیکی به مراکز صنعتی می تواند تأثیرگذار باشد. شرکت ها یا دانشگاه هایی که دارای شهرت، وجهه و اعتبار بالایی هستند؛ اولین مکانی هستند که از طرف شرکا برای همکاری انتخاب می شوند. باور مدیران به مطالعات میدانی دانشگاه ها و ایجاد احساس نیاز در بخش صنعت نیز در پیشرفت و اجرای مطلوب همکاری دانشگاه و صنایع یک نکته کلیدی است.
موانع همکاری دانشگاه و صنعت(7)
علیرغم مزایایی که در همکاری بین صنعت و دانشگاه برای طرفین وجود دارد، موانعی نیز بر سر راه برقرای این ارتباط وجود دارد. این موانع را می توان در حالت عمومی به موانع فرهنگی، ساختاری و عملکردی تقسیم کرد که اکثر کشورها کمابیش با آنها مواجه هستند.
الف) موانع فرهنگی
* اهداف و مأموریت های متضاد صنعت و دانشگاه
به بیان کلی، مأموریت دانشگاه ارتقاء علم و در نتیجه ایجاد سود عمومی و اجتماعی است. در حالی که مأموریت صنعت سودآوری برای بخش خصوصی و سهامداران و صاحبان آن است. این تعارض بین مأموریت ها در سطح اخداف این دو بخش نیز مشهود است. دانشگاه ها نیازمند تولید نتایج علمی معتبر جهت ارتقاء اعتبار علمی خود هستند در حالی که صنعت نیازمند ارائه محصولات و خدماتی است که بتواند در بازار به فروش برساند. بنابراین درجۀ اعتبار نتایج تحقیقات نمی تواند جاذبۀ چندانی برای صنعت داشته باشد. در حالی که برای دانشگاه یک نیاز اساسی برای دستیابی به اهدافش به حساب می آید.
* تعارض منافع شامل رازداری و حق مالکیت فکری8
تعارض اهداف مستقیماً منجر به تضاد در سیاست های پنهان کاری دو بخش می شود. شرکت ها معمولاً اعتقاد دارند که محرمانه نگه داشتن نتایج آنها بهترین روش برای حفظ جایگاه رقابتی نوآورانۀ آنهاست، درحالی که دانشگاه برای دستیابی به اعتبار و شهرت نیازمند انتشار نتایج تحقیقات است و این امر شامل نتایج تحقیقات انجام شده در نتیجۀ ارتباط با صنعت نیز می شود.
* زبان و فرضیات متفاوت
تفاوت محیط های کاری سبب ایجاد موانع فرهنگی به شکل گسترش تفاوت زبان ها و فرضیات اساسی دو بخش می شود. نمونه ای از این فرضیات متفاوت این است که در صنعت دستیابی سریع به نتیجه به عنوان حالت مطلوب در نظر گرفته می شود و این حالت عموماً نتیجۀ یک فرایند موفق و مؤثر مدیریت و اجرای پروژه فرض می شود. در دانشگاه فرضیات اغلب متضاد با صنعت است. در این بخش نتایج سریع عموماً حاصل یک مدیریت پروژه عجولانه فرض می شود و به حد کافی از اعتبار برخوردار نیست.
ب) موانع ساختاری
* ماهیت متفاوت کار در صنعت و دانشگاه
اولاً دانشگاه ها معمولاً متضمن انجام تحقیقات پایه ای با اهداف پیچیده، پراکنده و تئوریک هستند در حالی که محرک در صنعت اهداف مشخص و واضح بوده و بنابراین با تحقیقات کاربردی یا حتی در مرحلۀ طرح توسعه آغاز می شود. به علاوه شرکت ها عموماً به دنبال سود کوتاه مدت هستند و پیگیری نتایج کار تحقیقات به صورت سالیانه، روش متداول در آنهاست. در حالی که دورۀ گزارش دهی در دانشکاه بسیار بیشتر از این بوده و از لحاظ فنی ارزش کمتری دارد.
* برداشت های متفاوت از محصول
برای شروع و مدیریت کردن یک پروژه، داشتن ایده ای صریح در مورد خروجی پروژه یکی از مهم ترین عوامل موفقیت آن به حساب می آید. در مقولۀ ارتباط صنعت و دانشگاه عموماٌ تفاوت هایی در نوع برداشتی که از محصول دارند، وجود دارد. برای دانشگاه هر ارتقایی در سطح دانش موجود به عنوان یک موفقیت محسوب می شود ولب در صنعت، تولید یک محصول قابل فروش کمترین چیزی است که انتظار می رود و تنها یک محصول با توفیق در بازار می تواند نتیجۀ اجرای یک پروژه موفق به شمار آید.
* تغییرات ساختاری و مسئولیت ها در بخش صنعت
تغییر مسئولیت ها و ساختار سازمانی در شرکت ها نیز به عنوان یک چالش مهم مطرح است. این حالت خصوصاً در مواردی صدق می کند که ارتباط با دانشگاه توسط یک نفر در شرکت آغاز و دنبال شده باشد.
ج) موانع عملکردی
* فقدان دانش طرفین از فرایندهای یکدیگر
تفاوت اساسی در سطح عملکردی این دو بخش در آن است که دانشگاه ها هنوز هم عمدتاً به صورت سازمان های دولتی اداره میشوند و بنابراین بسیار متفاوت از شرکت ها که سودمحور و ساختارهای مدیریتی مشخص دارند، سازماندهی شده اند. بیشتر شرکت ها سیستم های تشویقی تعریف شده ای برای همسوکردن علایق کارکنان خود با استراتژی ها و علایق شرکت دارند. درحالی که در دانشگاه ها بوروکراسی بسیار بیشتری وجود دارد، بدون اینکه مشوق مشخصی برای اساتید و محققین وجود داشته باشد. در نتیجه جریان اختصاص بودجه، تعریف و اجرای کار در این دو بخش بسیار متفاوت است. در برقراری ارتباط صنعت و دانشگاه، فقدان دانش در مورد فرایندهای طرف مقابل یک مانع اصلی به شمار می آید؛ خصوصاً در مورد تحقیقاتی که مقولۀ زمان در آن ها حیاتی است. محققین دانشگاه تمایل بسیار کمتری به صرف زمان زیادی برای تعهد به مهلت زمانی کار دارند؛ زیرا خودشان مستقیماً متعهد به آن نشده و سودی از این تعهد نیز نمی برند. در مواردی که نتایج مربوط به کار طرفین(صنعت و دانشگاه) روی هم تأثیرگذار است، هماهنگی کار یک فاکتور تعیین کننده محسوب می شود ولی اغلب در تعاملات صنعت و دانشگاه، مدیریت پروژه در سطح کافی انجام نمی شود که در بیشتر موارد منجر به تأخیر یا شکست پروژه می شود.
* عدم پذیرش نتایج طرف مقابل در پروژه های مشترک
در هنگام انتقال یا پیاده سازی نتایج پروژه، یکی از مشکلات متداول عدم پذیرش نتایج کار طرفیت از جانب هم است.
د) سایر موانع
همانگونه که ذکر شد، شرایط حاکم بر صنعت و دانشگاه در کشور ما سبب شده تا علاوه بر مشکلات عمومی فوق الذکر، موانع دیگری نیز بر سر راه ارتباط صنعت و دانشگاه در کشور ما ایجاد شود. از جمله:
* وارداتی بودن هر دو مقوله صنعت و دانشگاه در کشور
در کشور ما وارداتی بودن عمدۀ فناوری، خصوصاً در گذشته سبب عدم نیاز واقعی صنعت به علم شده است و نیازهای صنعت در واقع به امور خدماتی و تعمیراتی محدود شده است. برخی عقیده دارند که دو مقوله صنعت و دانشگاه طی چند دهۀ گذشته همراه با سیل پدیده های دیگر حاصل از مدرنیته که از غرب جاری می شد و نه در اثر یک پدیدۀ درون زای اجتماعی وارد کشور ما شده اند. بدین ترتیب در زمینۀ تکنولوژی نیز ما مصرف کننده هستیم و متأسفانه صنعت ما چندان درصدد بوجودآوردن آن نیست و اصولاً منافع آنی آن ایجاب می کند که تکنولوژی را از خارج وارد کند. طبیعی است که در کشورهای صاحب فناوری این مشکل وجود نداشته باشدو دلیلش این است که فناوری، تجلی علم و دانش است و اگر کشوری علم خود را به فناوری تبدیل کند، هم دانشگاه که نمایندۀ علم است و هم صنعت که نمایندۀ فناوری است به صورت اتوماتیک به هم وصل و از هم منتفع می شوند.یعنی اگر علم به فناوری تبدیل شود و فناوری هم به توسعۀ علم کمک کند، شرایطی بوجود می آید که باعث تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه می شود.
* نظام آموزشی غیر مرتبط با نظام صنعتی کشور
عدم تطبیق عناوین دروس دانشگاهی با نیازهای واقعی صنعت که به نوعی می توان آن را حاصل از همان بحث وارداتی بودن این دو مقوله دانست، سبب می شود تا عملاً بخش زیادی از دانشی که در دانشگاه های ما تدریس می شود هیج تأثیری در کمک به نیل به آرمان ها و مسائل جاری صنعت نداشته باشد. واحدهای اجباری کارآموزی دانشحویان نیز که نطقه امیدی برای آشنایی دانشجویان با صنعت است، به طرز بسیار نامناسبی سپری می شود و در نتیجه فارغ التحصیل دانشگاه در مواجهه با صنعت وارد دنیایی می شود که هیچ شناختی از آن ندارد.
* تمایل دانشگاهیان به انجام تحقیقات پایه
تحقیقاتی که در دانشگاه های ما انجام می شود بیشتر جنبۀ تئوریک و پایه ای دارد تا جنبۀ کاربردی. یکی از علل این امر آن است که ارتقای رتبۀ اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بستگی به تعداد مقالات چاپ شدۀ آنان در مجلات علمی بین المللی دارد و چنین مقالاتی اغلب جنبۀ تئوریک دارند. سیاست های وزارت علوم برای تشویق اساتید به حرکت در مرزهای دانش است در حالی که برای کشوری مثل ایران، ضرورت چیزی غیر از حرکت در مرزهای دانش است. ما در کشور، توان تبدیل دانش به تکنولوژی را نداریم و این معضلی است که باید برای رفع آن اقدام کرد.
* بی اعتمادی صنعت به دانشگاه
عدم تطبیق خروجی تحقیقات دانشگاهی با نیارهای صنعت، دلیل بی اعتمادی صنعت به دانشگاه می شود و برداشت صنعتگران از دانشگاه این است که دانشگاه تنها برای جذب منبع مالی مورنیاز تحقیقات خود مایل به برقراری ارتباط با صنعت است و تعهدی به برطرف کردن نیاز صنعت ندارد.
برخی راهکارهای پیشنهادی بهبود ارتباط میان دانشگاه و صنعت در ایران(6)
در زمینۀ ارتقاء و یهبود وضعیت موجود ارتباط دانشگاه و صنعت و سعی در رسیدن به ارتباطی مطلوب و سازنده می توان از تجارب مختلف افراد و جوامع به خصوص تجارب کشورهای جنوب شرق آسیا استفاده بیشتری نمود. در اینجا تعدادی از مهم ترین این پیشنهادات بیان می گردد:
1- افزایش ارتباط صنعت و دانشگاه با کاربردی کردن تحقیقات دانشگاهی و حمایت صنایع از این تحقیقات.
2- ایجاد شرایط لازم و جاذب جهت اشتغال به کار فارغ التحصیلان دانشگاهی در صنعت و ایجاد زمینه مناسب و سهل برای ادامه تحصیل فارغ التحصیلان در دانشگاه.
3- تشکیل مراکز تحقیقاتی مشترک دانشگاه و صنعت.
4- ایجاد شرایط لازم برای گذراندن فرصت های مطالعاتی استادان در صنایع کشور.
5- ایجاد شرکت های واسط مرکب از دولت، دانشگاه و صنعت در راستای شناخت و هدایت بخش صنعت به دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی.
6- در نظر گرفتن ارتباط بین کلیه زمینه های قانون گذاری از قبیل درآمدهای دانشگاه ها، بودجه های تحقیقاتی کارخانجات، قراردادهای انتقال تکنولوژی و... .
7- توسعه رشته های تحصیلی موردنیاز صنعت در دانشگاه ها.
8- وزارتخانه های صنعتی زمینه حضور استادان را به عنوان هیئت مدیره کارخانجات و بالعکس وزارت علوم، سابقه کار صنعتگران را معادل سازی نماید تا در امر تدریس و پژوهش در دانشگاه ها فعال شوند.
9- کارآموزی دانشجویان در صنعت جهت دار شده و براساس نیاز صنعت و گرایش دانشجو برنامه ریزی شود.
10- ایجاد بانک تحقیقاتی از تحقیقات انجام شده و تحقیقات موردنیاز در کشور.
11- تأسیس دفاتری در دانشگاه ها از طرف کارخانجات بزرگ صنعتی و تأسیس دفاتر دانشگاه ها در صنعت.
[1] Structural Functionalism
[2] Industrial Sociology
[3] Internship
[4] Externship
[5] Practicum
[6] Co Operative Education
[7] Work term
[8] Intellectual property right. IPR
شکل2-مدل انتقال تکنولوژی از دانشگاه به صنعت(14)
مدل فوق که توسط سیگل و همکاران در سال2004 ارائه شد، روند انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت را با تأکید بر نقش دفاتر انتقال فناوری1 نشان می دهد.
[1] Technology Transfer Offices
جمع بندی و نتیجه گیری
تمام جوامع برای پیشرفت و ترقی خود، نیازمند ارتباط متقابل نهادهای مختلف هستند. بدون شک نهادهای دانشگاه و صنعت از مهم ترین نهادهایی هستند که می توانند موجبات رشد هر جامعه ای را فراهم کنند.
همانطور که گفته شد بررسی های تاریخی نشان می دهد در کشورهای توسعه یافته، تحولات صنعتی ابتدا از دانشگاه ها و مراکز علمی آغاز شده و به عبارت دیگر نیروهای علمی در آن کشورها، پیشگام توسعه صنعتی بوده اند و از زمانی که صنعت شکل گرفت، برای حل مشکلات خود به دانشگاه ها و مراکز علمی مراجعه کرده و این روند هنوز هم ادامه دارد. پس می توان نتیجه گرفت که تجربۀ کشورهای صنعتی پیشرفته به ما نشان می دهد که تعامل دو نهاد دانشگاه و صنعت، برای رشد و بالندگی کشور امری ضروری و مهم است. باید سعی کرد تا با ایجاد شرایط و بسترهای مناسب، این تعاملات را تقویت کرده و از طرفی نیز دولت به عنوان قدرت رسمی کشور، وظیفه دارد تا این شرایط را فراهم کند. باید تلاش کنیم تا با استفاده از راهکارهای موجود_که برخی از آنها در این نوشته ذکر شد_ شرایط را برای انتقال دانش و تکنولوژی از سمت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به سوی صنایع مختلف فراهم کرد تا بتوان با استفاده از این امکان، شاهد رونق بخش صنعت بوده و گام های اساسی را در پیشبرد اهداف توسعه برداریم.
منابع
1- شیخی؛ محمدتقی(1386)جامعه شناسی صنعتی ، تهران: انتشارات حریر ، چاپ دوم
2- اسمعیل زاده؛ حمید و ابراهیمی پور؛ حسین و دهنویه؛ رضا(1383) مجموعه مقالات ارتباط دانشگاه و صنعت ، تهران: مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور ، چاپ اول
3- شیری؛ حامد(1394) بررسی رابطه دانشگاه با صنعت و چالش های آن:پژوهشی کیفی در بین دانشجویان دانشگاه تهران ، نشریه صنعت و دانشگاه ، سال هشتم ، شماره29و30
4- مهدوی؛ محمدنقی(1374) نقش دانشگاه در توسعه صنعتی ، رهیافت ، شماره دهم
5- احمدی ترشیزی، حسن و نوبخت؛ جاوید(بی تا) بررسی ارتباط بین دانشگاه، صنعت و دولت از یک دیدگاه سیستمی ، فصلنامه آموزشی مهندسی ایران ، سال نهم ، شماره34 ، صص 131-115
6- فیوضات؛ ابراهیم و تسلیمی تهرانی؛ رضا(1386) بررسی جامعه شناختی رابطه دانشگاه و صنعت در ایران امروز ، پژوهشنامه علوم انسانی ، شماره53 ، صص 267-288
7- میرعلیخانی؛ کریم و همکاران(1388) بررسی موانع همکاری صنعت و دانشگاه و معرفی یک نمونۀ موفق در ایران ، نشریه صنعت و دانشگاه ، سال دوم ، شماره3و4
8- شفیعی؛ مسعود و همکاران(1391) بررسی موانع و راهکارهای ارتباط صنعت و دانشگاه ، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی ، سال اوّل ، شماره1
9- احمدی؛ زهرا(1394) شناسایی عوامل مؤثر در ارتباط دانشگاه و صنعت ، نشریه صنعت و دانشگاه ، سال هشتم ، شماره 20و30
10- صفدری رنجبر؛ مصطفی و همکاران(1394) همکاری های علمی و فن آورانه میان صنایع دفاعی و دانشگاه ها: رویکرد تحلیل علّی نشریه علمی-پژوهشی بهبود مدیریت ، سال نهم ، شماره4 ، صص5-30
11- صراطی شیرازی؛ منصوره و همکاران(1396) مطالعۀ همکاری دانشگاه و صنعت در ایران بر اساس شاخص هم انتشاری و رده بندی این صنایع بر مبنای رده بندی بین المللی استاندارد صنعتی در تمام فعالیت های اقتصادی ، کتابداری و اطلاع رسانی ، جلد20 ، شماره3
12- Wirsich.A , Kock.A , Strumann.Ch , Schultz (2016) Effects of University-industry collaboration on Technological Newness of Firms , The journal of Product innovation management , volume33 , issue6 , pages 708-725
13- فائض؛ علی و شهابی؛ علی(1389) ارزیابی و اولویت بندی موانع ارتباط دانشگاه و صنعت ، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی سال چهارم ، شماره2 ، صص97-124
14- شهابی؛ علی و معینی؛ ابراهیم(1394) مدل سازی نقش دانشگاه و صنعت در انتقال تکنولوژی با رویکرد سیستمی ، فصلنامه مدیریت توسعه فناوری ، دوره دوم ، شماره4