بررسی رابطه بین هوش سازمانی و کارآفرینی در شرکتهاي تولیدی استان گیلان
الموضوعات :حمیدرضا عليپور شيرسوار 1 , عفت مرزبان مقدم 2
1 - -
2 - -
الکلمات المفتاحية: هوش سازماني, کارآفرینی, شرکتهاي تولیدی استان گیلان, كسب و كار.,
ملخص المقالة :
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هوش سازمانی و کارآفرینی شرکتهاي تولیدی استان گیلان است. كارآفريني، فراينــدي است كه منجر به ايجــاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد ميگردد که عبارت اسـت از فراينـد ايجـاد ارزش از راه تشكيل مجموعه منحصر به فردي از منابع به منظور بهرهگيري از فرصتها. با توجه به اهمیت موضوع و اهداف پژوهش، تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی ميباشد. جامعه آماری پژوهش را مدیران شرکتهاي تولیدی استان گیلان تشکیل ميدهد که در سال 1391، از بين 207 مدیر شرکتهاي تولیدی، 119 نفر با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههاي هوش سازمانی آلبرخت و کارآفرینی رابینزاستفاده شد، پس از تأیید سنجش روایی پرسشنامهها از طریق روش محتوایی و پایایی، از طریق آلفای کرونباخ (87/0= α)، اطلاعات به دست آمده با انجام محاسبات آماری توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که بین تکتک مؤلفههاي هوش سازمانی (بينش راهبردي، سرنوشت مشترك، تمايل به تغيير، جرأت و شهامت، اتحاد و توافق، كاربرد دانش و فشار عملكرد) با مؤلفههاي کارآفرینی (خلاقیت، ریسکپذیری، استقلال طلبی، انگیزش، عزم و اراده، اعتقاد به مقدسات) رابطه معنا داری وجود دارد. به نظر ميرسد برای توسعه شرکتهاي تولیدی علاوه بر ارتقاء ابزارهای هوشمند تولیدی و توجه به فناوری باید سعی در ایجاد تعامل بین نیروی انسانی (به عنوان سرمایههاي هوش سازمانی) و ابزار هوشمند شود.