تاثیر مهارت های سیاسی کارآفرینان بر عملکردهای شرکت های صنایع غذایی و آشامیدنی: نقش میانجی گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی
الموضوعات :مریم طهرانی 1 , یوسف وکیلی 2 , مصطفی موسوی 3
1 - استادیار، گروه مدیریت منابع انسانی و کسب و کار، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 - استادیار، گروه مدیریت منابع انسانی و کسب و کار، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ايران
3 - کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی، دانشکده مدیریت دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: ارزیابی مهارت سیاسی کارآفرینان, عملکرد شرکت, گرایش به کارآفرینی, رهبری اخلاقی,
ملخص المقالة :
هدف این پژوهش تبیین نقش مهارت سیاسی کارآفرینان بر عملکرد شرکت های صنایع غذایی و آشامیدنی با تاکید بر نقش میانجی گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش 154 شرکت فعال در صنایع غذایی و آشامیدنی شهرک شمس آباد در استان تهران بود که در آن از سه پرسشنامه استاندارد مقیاس مهارت سیاسی کارآفرینان، مقیاس گرایش به کارآفرینی، مقیاس رهبری اخلاقی و مقیاس عملکرد شرکت استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی استفاده گردید. نتایج نشان داد مهارت سیاسی کارآفرینان تاثیر مثبت و معنی داری بر گرایش کارآفرینی و رهبری اخلاقی دارد و گرایش به کارآفرینی نیز تاثیر مثبت و معنی داری بر عملکرد شرکت دارد. در این پژوهش تاثیر رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت معنی دار به دست نیامد. نتایج همچنین بیانگر نقش میانجی گرایش به کارآفرینی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت می باشد، اما نقش میانجی رهبری اخلاقی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت تایید نشد. بر این اساس با تقویت مهارت سیاسی کارآفرینان می توان گرایش به کارآفرینی آنها را ارتقاء داد و در نهایت به عملکرد بالاتر شرکت دست یافت
1. احمدی، امیر، شیرزاد، مهران ( ۱۳۹۴). بررسی تاثیر مهارتهای سیاسی و هوش هیجانی بر کارآفرینی سازمانی در میان کارکنان آموزش عالی شیراز، نخستین کنفرانس بینالمللی مدیریت و کارآفرینی، تهران، مرکز همایشهای توسعه ایران.
2. الهامی، اسما، صادقی، تورج ( ۱۳۹۵). بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد صادراتی شرکتهای کوچک و متوسط (مطالعه موردی: شرکتهای بازرگانی در استان خراسان شمالی)، چهارمین کنفرانس بین المللی پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
3. حسینی مقدم، سید محمد رضا، حجازی، سید رضا. (1393). تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد بانکها با متغیر میانجی بازارگرایی. فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی, 7(2)، 211-229.
4. داوری، علی، رضازاده، آرش (1392). مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
5. رحمانی، زین العابدین، رحمانی، زین العابدین و رضایی، ملیحه. (1394). بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد کسب و کار با نقش میانجی ظرفیت نوآوری(مطالعه موردی: شرکت سایپا استان مازندران). تحقیقات بازاریابی نوین, 5(1), 133-146.
6. رضوی، مصطفی، زالی، محمدرضا، رشیدی، محمود و دیداری، جاوید (۱۳۹۰). نقش گرایش کارآفرینانه در عملکرد سازمانی، پژوهشنامه مدیریت اجرایی، سال سوم، شماره ۵، ۱۰۰-۱۰۱.
7. فیض، داود، نعمتی، محمدعلی، جبلی جوان، اشکان و زنگیان، سمیه (1391). تاثیر قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر). نشریه نوآوری و ارزش آفرینی، 1 (1)، 19-28.
8. لطفی عظیمی، افسانه، عباسی، مسلم، محمودیان، حسن، جمالی، احسان و رضوانی فر، شیرین (1395). بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه. فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، 5 (9)، 137-144.
9. لینچ، ریچارد (1397). مدیریت استراتژیک. ترجمه وحید خاشعی و فاطمه زرگران، تهران: نشر فوژان. چاپ اول.
10. مشبکی، عندلیب اردکانی (1390). بررسی تاثیر سبک های رهبری بر فراموشی سازمانی هدفمند: رویکردی نوین در مدیریت دانش، مدیریت سلامت.
11. مقتدایی، لیلا و تاجی، مریم (۱۳۹۶)، بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی و توانمندسازی با نقش میانجی تعالی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه اصفهان، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی سال ۱۱، شماره ۲: ۸۵-۱۰۸.
12. دانی زیارت، محمد، رستگار، عباسعلی (1393).تاثیر مهارتهای سیاسی بر توانایی استفاده از فنون مدیریت تصویرپردازی ذهنی دیگران.پژوهشهای مدیریت منابع انسانی،دوره3،شماره3.
13. Agbim, K. C. (2018). Effect Of Ethical Leadership on Corporate Governance, Performance And Social Responsibility: A Study Of Selected Deposit Money Banks In Benue State, Nigeria. International Journal of Community Development & Management Studies، Vol. 2. pp. 19-35.
14. Ahearn, K. K. Ferris, G.R. Hochwarter, W A. Douglas, C. and A.P. Ammeter (2004). Leader political skill and team performance. Journal of Management. Vol. 30. No.3. pp 309-327.
15. Albert, M, and Nora, l. (2008).Market Orientation and Business Economic Performance a Mediated Model, Department of Psychology. University of Barcelona. Barcelona. Vol. 14 No.3. pp. 284-299.
16. Andréa Gill, M.-È. L.(2014). When Politics Meets Ethics: How Political Skill Helps Ethical Leaders Foster Organizational Citizenship Behaviors. Journal of Managerial Issues, Vol. 26. No. 3.pp. 204-218.
17. Berman, E. M. (2006). Performance and productivity in public and nonprofit organizations. Armonk, NY: ME Shar.
18. Brown, M. E., Treviño, L. K., & Harrison, D. A. (2005). Ethical leadership: A A social learning perspective for construct development and testing. Organizational Behavior and Human Decision Processes. Volume 97. Issue 2. pp. 117-134.
19. Chen, ASY, Hou YH. (2016). The effects of ethical leadership, voice behavior and climates for innovation on creativity: A moderated mediation examination. Leadership . Vol. 27. pp.1–13.
20. Daft, R. L. (2002). The leadership experience(2th ed). fort worth. TX: Harcourt. P. 411.
21. Davis,P & Peake,W(2014). The Influence of Political Skill and Emotional Intelligence on Student Entrepreneurial Intentions: An Empirical Analysis, Small Business Institute® Journal, Vol 10. No 2.
22. Davis, J. L., Greg Bell, R., Tyge Payne, G., & Kreiser, P. M. (2010). Entrepreneurial orientation and firm performance: The moderating role of managerial power. American Journal of Business. Vol. 25. No.2. pp. 41-54.
23. Dianhan Z, La W, Eleanor W, Emily M, David MVD, Danial P (2015). Effects of ethical leadership on emotional exhaustion in high moral intensity situations. Leadership Q Vol. 26. pp. 732-48.
24. Douglas, C. and A.P. Ammeter (2004). An examination of leader political skill and its effect on ratings of leader effectiveness. The Leadership Quarterly. Vol. 15. No.4. pp. 537-550.
25. Ferris, G.R., Perrewé, P.L., Anthony, W.P. and Gilmore, D.C. (2000) .Political skill at work. Organizational Dynamics. Vol. 28. No. 4, pp. 25-37. doi: 10.1016/S0090-2616(00)00007-3.
26. Ferris, Gerald R., Treadway, Darren C. , Perrewé, Pamela L. , Brouer, Robyn L. , Douglas, Ceasar& Lux, Sean (2007). Political skill in organizations. Journal of Management Vol. 33. No. 3. pp. 290-320.
27. Ferris, Gerald R., Treadway, Darren C., Kolodinsky, Robert W., Hochwarter, Wayne A. , Kacmar,Charles J. , Douglas, Ceasar & Frink, Dwight D. (2005). Development and validation of the political skill inventory. Journal of Management. Vol. 31. no. 1. Pp. 126-152.
28. Gentry, William A., Leslie, Jean B., Gilmore, David C., Ellen III, B., Ferris, Gerald R., Treadway Darren C.(2013). Personality and political skill as distal and proximal predictors of leadership evaluations. Career Development International, Vol. 18. No. 6.
29. Hijal-Moghrabi, Imane, Meghna Sabharwal1, Evan M. Berman (2015) .The Importance of Ethical Environment to Organizational Performance in Employment at Will States. Administration & Society. pp. 1–29 © The Author(s).
30. Hooley G., Fahy J., Greenley G. .Beracs and Fonfara K. and Snoj Boris, 2003, market orientation in the service sector of the transition economies of central Europe. European Journal of Marketing. Vol. 37. No. ½. pp. 86-106.
31. Hughes, M. and Morgan, R.E., (2007). Deconstructing the relationship between entrepreneurial orientation and business performance at the embryonic stage of firm growth. Industrial Marketing Management. Vol. 36. pp. 651-61.
32. Imane Hijal-Moghrabi, Meghna Sabharwal1, Evan M. Berman (2015). The Importance of Ethical Environment to Organizational Performance in Employment at Will States. Administration & Society. pp. 1–29.
33. Kalshoven, K. Deanne N. Den Hartog, Annebel H.B. De Hoogh. (2011). Ethical leadership at work questionnaire (ELW): Development and validation of a multidimensional measure. The Leadership Quarterly. Vol. 22. pp 51–69.
34. Kang.M,.Lee, M,.Lee.H,.Park,.J. (2016). Related-party transactions and financial statement comparability: evidence from South Korea, Asia-Pacific Journal of Accounting & Economics. Vol. 23. No.2. pp. 224-252.
35. Lee, Sang M. & Lim, Seongbae. (2009). Entrepreneurial orientation and the performance of service business. Servise Business. No. 3. pp. 1-13.
36. Lumpkin, G.T. and Dess, G.G. (1996). Clarifying the entrepreneurial orientation construct and linking it to performance. Academy of Management Review. Vol. 21. pp. 135-72.
37. Lumpkin, G.T., Cogliser, C.C. and Schneider, D.R. (2009). Understanding and measuring autonomy: An entrepreneurial orientation perspective. Entrepreneurship: Theory and Practice. Vol. 33. pp. 47-69.
38. Maltik.,Arnold, V., Benford, T., Canada, J., Sutton, Steve. (2015). Leveraging integrated information systems to enhance strategic flexibility and performance: The enabling role of enterprise risk management. International Journal of Accounting Information Systems. Vol. 19. pp.1-16.
39. Morgan, R. E., & Strong, C. A. (2003). Business performance and dimensions of strategic orientation. Journal of Business Research. Vol. 56. pp. 163-176.
40. Nudurupati,S.S.(2003). Management and business implications of ITsupported performance measurement. PhD thesis, University of Strathclyde, Glasgow.
41. Paul Harvey, K. J. (2014). The Impact of Political Skill on Employees' Perceptions of Ethical Leadership. Journal of Leadership & Organizational Studies.
42. Peter, T. J. and R.H. Waterman. (1982). In Search for Excellence. New York: Harper and Row Publication.
43. Piccolo, R. F, Greenbaum, R, den Hartog, D. N, & Folger, R. (2010). The relationship between ethical leadership and cor job characteristics. Journal of Organizational Behavior. Vol. 31. No.2/3. pp. 259-278.
44. Tamara, H. S. (2018). The Role Of Leader Political Skill And Ethical Leadership On Employee Deviance Behavior. International Journal of Business and Society.Vol. 19. No.4. pp.629-638.
45. Tat keh, H., & Mai Nguyen. (2007). The Effects Of Entrepreneurial Orientation and Marketing Information On the Performance Of SMEs. Journal of Business Venturing, pp. 592-611.
46. Tocher, N., Oswald, S.L., Shook, C.L. and Adams, G. (2012) .Entrepreneur
47. political skill and new venture performance: extending the social competence perspective. Entrepreneurship and Regional Development. Vol. 24 No. 5/6. pp. 283-305.
48. Todorovic, Z. W. (2005). The Entrepreneurial Orientation of University Departments and its Relationship to the Incidence of Commercial Activity. McNaughton. Rod.
University of Waterloo. Ph.D. in Management Sciences.
49. Treadway, D.C., Kolodinsky, R.W., Hoch Warter, W.A., Kacmar, C.J., Douglas, C., and Frink, D.D. (2005) .Development and Validation of the Political Skill Inventory. Journal of Management. Vol. 31. pp.126-152.
50. Walumbwa, F. O., Christensen, A. L., Hailey, F. (2011). Authentic Leadership and The Knowledge Economy: Sustaining Motivation and Trust Among Knowledge Workers. Organizational Dynamics. Vol. 40. pp.110-118.
51. Wells Barron & Spinks Nelda (1996) .Ethics must be communicated from the top. Career Development international. Vol. 1. No. 7. pp.28-30.
تاثیر مهارتهای سیاسی کارآفرینان بر عملکردهای شرکتهای صنایع غذایی و آشامیدنی: نقش میانجی گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی
*مریم طهرانی **یوسف وکیلی ***مصطفی موسوی
* استادیار، گروه مدیریت منابع انسانی و کسب و کار، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
** استادیار، گروه مدیریت منابع انسانی و کسب و کار، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ايران
***کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی، دانشکده مدیریت دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
تاریخ دریافت: 10/02/1399 تاریخ پذیرش: 25/02/1400
چکيده
هدف این پژوهش تبیین نقش مهارت سیاسی کارآفرینان بر عملکرد شرکتهای صنایع غذایی و آشامیدنی با تاکید بر نقش میانجی گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری دادهها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش 154 شرکت فعال در صنایع غذایی و آشامیدنی شهرک شمس آباد در استان تهران بود که در آن از سه پرسشنامه استاندارد مقیاس مهارت سیاسی کارآفرینان، مقیاس گرایش به کارآفرینی، مقیاس رهبری اخلاقی و مقیاس عملکرد شرکت استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی استفاده گردید. نتایج نشان داد مهارت سیاسی کارآفرینان تاثیر مثبت و معنی داری بر گرایش کارآفرینی و رهبری اخلاقی دارد و گرایش به کارآفرینی نیز تاثیر مثبت و معنی داری بر عملکرد شرکت دارد. در این پژوهش تاثیر رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت معنی دار به دست نیامد. نتایج همچنین بیانگر نقش میانجیگرایش به کارآفرینی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت می باشد، اما نقش میانجی رهبری اخلاقی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت تایید نشد. بر این اساس با تقویت مهارت سیاسی کارآفرینان میتوان گرایش به کارآفرینی آنها را ارتقاء داد و در نهایت به عملکرد بالاتر شرکت دست یافت.
واژههای کلیدی: ارزیابی مهارت سیاسی کارآفرینان، عملکرد شرکت، گرایش به کارآفرینی، رهبری اخلاقی.
نوع مقاله: پژوهشی
1-مقدمه
نویسندة عهدهدار مکاتبات: مریم طهرانی m.tehrani@khu.ac.ir
|
برای اینکه بتوانند در چنین محیطهایی اثربخش ظاهر شوند به افرادی (کارآفرین) با مهارتهای سیاسی نیاز دارند (فریز و همکاران2 ،2007). مهارتهای سیاسی کارآفرینان ترکیبی از شایستگیهای اجتماعی، رفتاری، شناختی و تأثیر گذاری هستندکه انجام فرآیندهای آگاهانه را شامل میشوند. افراد دارای این مهارت، آنچنان رفتار مینمایند که فرآیندهای بین خود و افراد سازمان را به سمت هدف محوری متمایل مینمایند. به عقیده مینتزبرگ3 (1980) سیاسی بودن سازمانها یک واقعیت اجتنابناپذیر است، پس لازم است که افراد توانایی ترغیب، نفوذ، کنترل و مدیریت دیگران را از طریق سیاست داشته باشند. مینتزبرگ از این توانایی با عنوان مهارتهای سیاسی یاد میکند. افرادی که چنین مهارتی را دارند، قادرند رفتارهای اجتماعی را به خوبی تفسیر کرده و رفتارهای تأثیرگذارانه بیشتری که مناسب شرایط موجود میباشد، از خود به نمایش بگذارند (یزدانی زیارت و همکاران،1393). جوامع دانشگاهی و علمی معتقدند سازمانها ماهیتی سیاسی دارند و در نتیجه فرض میشود که اثربخشی و موفقیت شغلی و عملکرد در سازمان علاوه بر داشتن هوش و پشتکار، به عناصر دیگری مانند زرنگی، زیرکی اجتماعی و موقعیت یا همان مهارت سیاسی بستگی دارد. همچنین نگرش سیاسی به سازمانها معتقد است که افراد جهت موفق شدن و ماندن و بقاء در سازمان باید دارای اراده سیاسی و نیز مهارت سیاسی باشند (فریز و همکاران، ۲۰۰۵).
گرایش به کارآفرینی مدت زیادی است که با موفقیت کسب و کار ارتباط پیدا کرده است (دیویس و همکاران4،2010) و بسیاری از مدیران آن را عاملی حیاتی و اساسی در رسیدن به موفقیت سازمان و در نتیجه بهبود عملکرد سازمان
میدانند، چرا که مطالعات چند جانبهای نشان میدهند سازمانهایی که سطوح بالایی از رفتارهای کارآفرینانه دارند به خصوص در محیطهای پویا و رقابتی در بهبود عملکردشان موفق تر هستند ( پیتر و واترمن5 ، ۱۹۸۲). محققین مختلف بر این باورند که سطح گرایش به کارآفرینی یک سازمان، عملکرد سازمانی، مزیتهای رقابتی و در نهایت سودآوری آن را بهبود میبخشد. نتیجه مطالعهای که توسط دیویس و همکاران (2014) انجام شد تأثیر مهارتهای سیاسی بر گرایش به کارآفرینی دانشجویان را نشان داد.
از طرف دیگر هر سازمانی برای انجام امور سازمانی خود، علاوه بر معیارهای سازمانی و قانونی، به مجموعهای از رهنمودهای اخلاقی و ارزشی نیاز دارد که آن را در رفتارها و اعمال اداری یاری دهد و نوعی هماهنگی و وحدت رویه را در حرکت به سوی شیوه مطلوب جمعی و عمومی میسر سازد. نتیجه مطالعه آندره گیل6 (2014) نشان داد در زمینه رهبری، اخلاق و طرز تفکر سیاسی متقابلا به تنهایی تاثیر گذار نخواهد بود، بلکه باید درکنار هم به کار گرفته شوند. همچنین رهبری اخلاقی مدیران و ایجاد یک محیط اخلاقی در سازمان میتواند تاثیر به سزایی بر عملکرد سازمان داشته باشد (برمن7،2006). از این جهت رهبری اخلاقی در کار موجب جلوگیری از فساد، تقلب، سوء مدیریت، تعهد شغلی و رضایت شغلی میشود و در نهایت بر بهبود عملکرد سازمان تاثیرگذار خواهد بود (دیانهان و همکاران8، 2015).
در صنعت مواد غذایی و آشامیدنی کشور به علت حضور طیف گستردهای از تولیدکنندگان فعال، رقابتپذیری بسیار بالایی وجود دارد و در عین حال در این صنعت به واسطه ارتباط مستقیم با سلامت مصرفکنندگان ارزیابیهای جدی و دقیقی از عملکرد میبایست وجود داشته باشد. لذا رقابت بالا و لزوم توجه بسیار زیاد به انتظار مشتریان، کارآفرینان این صنعت را ملزم می کند تا حساسیت و تمرکز بالایی بر بهبود عملکرد واحد تولیدی خود داشته باشند. لذا، در این پژوهش به سوالات ذیل پرداخته میشود: مهارت سیاسی کارآفرینان چه تاثیری بر عملکرد شرکتهای فعال در زمینه صنایع غذایی و آشامیدنی دارد؟ و آیا مهارت سیاسی کارآفرینان از مسیر گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت تاثیر گذار است؟.
2- پیشینه پژوهش
- مهارت سیاسی کارآفرینان:
ماهیت و ساختار مهارت سیاسی در قرن بیستم توسط ففر9 (۱۹۸۱) به ادبیات علوم سازمانی اضافه شد که این کار با تحقیق مستقل انجام شده توسط میتنزبرگ10 ( ۱۹۸۳ ) مشترک بود. مینتزبرگ مهارت سیاسی را شایستگی مورد نیاز برای موفقیت شغلی معرفی میکند که شامل اعمال نفوذ از طریق ترغیب، دستکاری و مذاکره است (فریز و همکاران11، ۲۰۰۵). به گفته جنتری 12 و همکاران (2013) مهارت سیاسی عبارت است از توانایی درک و فهم اثربخش دیگران در محیط کار و استفاده از چنین دانشی برای تحت تأثیر قرار دادن و نفوذ بر آنها، به منظور دستیابی به اهداف فردی و یا سازمانی. مهارت سیاسی کارآفرینان ساختاری بین فردی است که متشکل از استعداد اجتماعی و توانایی برقراری ارتباط خوب میباشد و اعتماد، صداقت و حقیقت را القا میکند. مهارت سیاسی شامل: هوشیاری اجتماعی13، مهارت نفوذ بین فردی14، توانایی شبکه سازی15 و صداقت آشکار16 میباشد (فریز و همکاران،2000).
- گرایش به کارآفرینی:
کارآفرینی روش اندیشیدن، استدلال و اقدام است که روی شناسایی و بهرهبرداری فرصتهای کسبوکار تمرکز دارد (لینچ17، 1397: 671) و یک فرایند سطح سازمانی پویاست که صرف نظر از اندازه و نوع سازمان قابلیت کاربرد در هر سازمانی را دارد و به درگیری شرکت در فعالیتهای کارآفرینانه اشاره دارد (لامپکین ودس18،۱۹۹۶). اولین متغیر پیش بین کارآفرینی انگیزه پیشرفت می باشد. انگیزه پیشرفت عبارت است از آرزو برای پیشی گرفتن در یک رفتار ویژه که آن رفتار ویژه، به صورت ملاک یا معیار در آمده باشد (لطفی عظیمی و همکاران، 1395). بر این اساس اگر یک شرکت در محصولات و خدمات خود دائما نوآوری داشته باشد و محصولات و خدمات جدیدی ارائه دهد، ریسک پذیر باشد و همچنین رفتار فعالانهای از خود نشان دهد این شرکت گرایش به کارآفرینی دارد (دیویس19 و همکاران،۲۰۱۴) و زمانی که بتواند منابع را به سمت جایگاه جدیدی در بازار حرکت دهد، از مزیت پیشگامی برخوردار است (لینچ، 1397). به زعم لامپکین و دس (۱۹۹۶) گرایش به کارآفرینی با شاخصهای نوآوری20، پیشگامی21،
ریسکپذیری22، رفتار تهاجمی23، استقلال 24 معرفی
میشود.
- رهبری اخلاقی:
اخلاق سازمانی عبارت است از: مقررات استانداردها، کدها و یا اصولی که دستورالعملهای لازم برای رفتارهای درست اخلاقی وجدانی و همچنین درستکاری در شرایط خاص سازمانی را فراهم میسازند. رفتارهای غیراخلاقی شامل تمامی اقداماتی است که به برخورد غیرمنصفانه با دیگران منجر میشود، خواه این رفتارها قانونی یا غیرقانونی باشد (ولز و اسپینکز25، ۱۹۹۶). منظور از رهبری اخلاقی نمود رفتار مناسب هنجاری از طریق رفتار شخصی و روابط بین فردی و ترویج چنین رفتارهایی در پیروان از طریق ارتباطات دو جانبه، تشویق و تصمیمگیری است (براوان26 و همکاران، 2005). از دیدگاه کالشون و همکاران27 (2011) رهبری اخلاقی شامل جهت گیری مردمی، عدالت، تسهیم قدرت، ثبات سازمان، رهنمودهای اخلاقی، وضوح نقش و صداقت میباشد.
- عملکرد شرکت:
عملکرد در لغت به معنای حالت یا کیفیت کارکرد میباشد و به چگونگی انجام عملیات شرکت اشاره میکند، عملکرد به معنای تمام فعالیتهای شرکت جهت رسیدن به اهداف با استفاده از منابع موجود و شیوهای کارآمد میباشد (دفت28،۲۰۰۲). تجزیه و تحلیل و مقایسه عملکرد مشاهده شده با روند گذشته، رقبا و یا متوسط صنعت، بازخورد مناسبی را جهت تصمیمگیری و انجام فعالیتهای آتی فراهم می آورد. به همین دلیل یکی از مهمترین اهداف تمامی شرکتها در طول زمان، بهبود مستمر عملکرد بوده است (فیض و همکاران، 1391). هولی29(2003) مولفههاي عملکرد شرکت را در سه دسته عملکرد مشتری، بازار و مالی، آلبرت و نورا 30(۲۰۰۸) در سه دسته سهم بازار، میزان رشد فروش، نرخ بازگشت اندازهگیری معرفی مینماید. یافته های پژوهشی نودراپاتی 31(۲۰۰۶) نشان میدهد که سیستمهای ارزیابی عملکرد اگر به درستی طراحی و به اجرا گذاشته شوند، به سبک مدیریتی پیش کنش و پویا منجر و به نوبه خود باعث بهبود عملکرد سازمانی میشود.
مالتیک32 (2015) عملکرد سازمانها را تابعی از سه معیار معرفی مینماید:
1) عملکرد مالی و بازار
2) عملکردکیفیت
3) عملکرد نوآوری
3- چارچوب مفهومی
- مهارت سیاسی کارآفرینان و گرایش به کارآفرینی:
تجربیات نظری و عملی نشان میدهد افراد برخوردار از مهارتهای سیاسی بالاتر نسبت به افرادی که مهارتهای کمتری دارند، در راستای بهرهبرداری از فرصتهای موجود، توسعه کسب و کار و نوآوری در فعالیتهای تجاری خود تمایل بیشتری دارند (توچر33 و همکاران، 2012). کارآفرينان موفق، تعاملات اجتماعي و سياسي بهتری با افراد مختلف (همکاران، رقبا، مقامات دولتی) خواهند داشت و مهارت سیاسی را برای به دست آوردن منابع و اطلاعاتی که باعث رشد وتوسعه و ورود به عرصههای جدید، به خدمت میگیرد (فریز و همکاران، 2007). زمانی که یک بنگاه اقتصادی توسط فردی با مهارت سیاسی بالا هدایت میشود، جسور و تهاجمی است و نوآوری، ابتکارعمل و ریسکپذیری ازجمله استراتژیهای آن محسوب میشود و چنین بنگاهی بر شناسایی فرصتها، ارزیابی و بهرهبرداری از آن تاکید میکند، اما شرکتهای منفعل چنین ویژگیهایی را ندارند (توچر و همکاران، 2012). در ادبیات سازمان و مدیریت، رفتار سازمانی مطلوب یا همان مهارت سیاسی، یک فرایند طبیعی در سازمان است که به وسیله آن تعارض و اختلاف بین گروههایذینفع (مشتریان، جامعه، دولت، کارکنان، سهامداران...) را از طریق گفت وگو، مذاکره، چانه زدن، توجه به منافع گروههای مختلف و مشورت، حل میکند. چنین سازمانهایی دارای ویژگیهایی نظیر تعهد منابع، انجام ریسکهای مرتبط با تخصیص منابع جهت دستیابی به نوآوری و بهبود سهم بازار هستند (کانگ و همکاران، 2016). نتایج مطالعه کانگ و همکاران34 (2016) و دیویس و همکاران (2014) نیز تأثیر مهارتهای سیاسی بر گرایش به کارآفرینی را نشان میدهد. با توجه به استدلال فوق فرضیه زیر ارائه میشود:
فرضیه اول: مهارت سیاسی کارآفرینان بر گرایش به کارآفرینی آنها تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
- مهارت سیاسی کارآفرینان و رهبری خلاقی:
از دیدگاه براس35(۲۰۰۱) مهارت سیاسی کارکردن با دیگران را تسهیل میکند، مزایای شهرت را برای فرد افزایش می دهد و به طور مطلوبی بر واکنشهای دیگران اثر میگذارد. شهرت برای رهبری مهم است، زیرا تأثیرگذاری مثبت بر دیگران یکی از شایستگیهای اولیه رهبری مؤثر است، در نتیجه مهارت سیاسی، هوشیاری اجتماعی، انعطافپذیری رفتاری و سازگاری لازم را فراهم میکند برای این که رهبر به طور مؤثر به نیازها و خواستههای دیگران توجه کند و بر واکنشهای کاری و رفتار آنها اثر گذارد (ایهران 36و همکاران،2004).
از سوی دیگر مهارت سیاسی و رهبری اخلاقی دو امر مهم در سازمان میباشند و علیرغم تفاوتهایی که بین این دو وجود دارد، اما هر دو ساختار بر رفتار مناسب بین فردی تاکید دارند. رهبری اخلاقی بر روی انجام کارهایی که از لحاظ قانونی مناسب باشد تمرکز میکند، در حالی که مهارتهای سیاسی بر روی دانستن اینکه چه چیزی از لحاظ هنجاری مناسب است و چگونگی تطبیق تواناییها با این هنجارها متمرکز است. بنابراین، مهارت های سیاسی بر ادراکات تابع رهبری اخلاقی تاثیر میگذارد. افرادی که تمایل دارند نشاندهند اخلاقمدار هستند ممکن است از هنجارهای اخلاقی ناآگاه باشند و به طور ناخودآگاه آنها را نقض کنند، در حالی که افراد دارای مهارتهای سیاسی آگاهی فراوانی از این هنجارها دارند و توانایی مطابقت با اینگونه هنجارها را در خود ایجاد می کنند (پاوول هاروی37 ،2014). این امر سبب میشود ادراک زیردستان از اثربخشی رهبری نیز به شکل قابل توجهی بهبود پیدا کند (داگلاس و آمتر38 ، 2004 ). در نهایت نتایج پژوهش تامارا 39 (2018) نیز نشان میدهد که مهارت سیاسی رهبر با رهبری اخلاقی رابطه مثبت و معنیدار دارد که به طور مستقیم و قابل توجهی به محیط اخلاقی سازمان مرتبط است. بر این اساس فرضیه زیر توسعه می یابد:
فرضیه دوم: مهارت سیاسی کارآفرینان بر رهبری اخلاقی تاثیر مثبت و معنادار دارد.
- گرایش به کارآفرینی و عملکرد شرکت:
رابطه بین گرایش به کارآفرینی و عملکرد سازمانی، برای چند دهه موضوع بحث و مناظرات قابل توجهی بوده است و پژوهشگران کارآفرینی تلاش کردهاند با تحقیق درباره رابطه بین گرایش به کار آفرینی و عملکرد سازمانی، ارتباط این دو مفهوم را تشریح کنند (لی 40و همکاران، 2009؛ هاگس و مورگان41، 2007؛ تودورویک42، 2005؛ لومپکین و دس43، ۲۰۰۱). فراگیری و استفاده از دانش از فعالیتهای مهم بنگاههایی هستند که سطوح بالایی از گرایش به کارآفرینی را دارند و بنگاههای برخوردار از دانش بیشتر در خصوص مشتری، رقبا و بازار، عملکرد بهتری در کسب و کار خود دارند. گرایش به کارآفرینی علاوه بر اثر مثبت بر عملکرد و رشد شرکتهای کوچک و متوسط، با تسهیل دسترسی مالکان به اطلاعات مناسب و به موقع، تشخیص فرصتها را سادهتر مینماید (تاتکه و همکاران44،2007). لامپگین و همکاران (۲۰۰۹) معتقد است بین گرایش به کارآفرینی و عملکرد همبستگی تقریبا زیادی وجود دارد و عوامل داخلی و محیطی از جمله زمینه فرهنگی نیز در این رابطه موثر هستند. بر این اساس فرضیه زیر نیز توسعه مییابد:
فرضیه سوم: گرایش به کارآفرینی بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنادار دارد.
- رهبری اخلاقی و عملکرد شرکت:
پیچیدهتر شدن روزافزون سازمانها و افزایش میزان کارهای غیراخلاقی، غیر قانونی و غیرمسئولانه در محیطهای کاری توجه مدیران و صاحبنظران را به بحث اخلاق کاری و رهبری اخلاقی معطوف ساخته است. رهبری اخلاقی در محیط کار منافع بسیار زیادی اعم از منافع اخلاقی و عملکردی برای رهبران و مدیران، سازمانها و کارکنان دارد (مقتدایی و تاجی، ۱۳۹۶). رهبری اخلاقی ارزش ویژهای دارد و این سازه در حال تبدیل شدن به مهمترین ابزاری است که رهبران میتوانند به وسیله آن بر افراد و عملکرد شرکت تأثیر داشته باشند (آگبیم45 ، 2018). مقتضای این نوع از رهبری توسعه استانداردهای اخلاقی برای اداره رفتارهای کارکنان و نیز اجرای مؤثر استانداردهای اخلاقی بر رفتار آنان است. با توجه به اینکه رهبران اخلاقی برای انتخاب عادلانه و ایجاد محیطهای کاری راحت تلاش میکنند و علاقمند به احساسات کارکنان هستند، لذا فرض میشود که کارکنان در مورد سازمان خود دید مثبت دارند و در موفقیت وعملکرد سازمان سهیم میشوند. در واقع اخلاقی عمل کردن رهبران منجر به کارایی و اثربخشی بیشتر سازمان خواهد شد (چن و هو46، ۲۰۱۶). نتایج پژوهش والومباو و همکاران47 (2011)، پیکولو و همکاران48 (2010)، هیجال مقربی49 (2015) و آگبیم (2018) نیز بیانگر تاثیر رهبری اخلاقی سازمان بر عملکرد آن میباشد. لذا فرضیه دیگری را میتوان به شرح زیر بیان نمود:
فرضیه چهارم: رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنادار دارد.
- نقش میانجی گرایش به کارآفرینی
مهارت کارآفرینی اگر با مهارتهای سیاسی مدیران همراه شود میتواند اثرات مثبتی بر عملکرد سازمان به همراه داشته باشد. از آنجایی که سازمانهای بزرگ و کوچک
میتوانند به عنوان عرصههای سیاسی هم در نظر گرفته شوند، شناخت نقش مهارتهای سیاسی در کارآفرینی
میتواند به دو دلیل مهم باشد: اولاً، از دیدگاه ففر50 (1981) مهارتهای سیاسی برای دستیابی به موفقیت لازم است. از آنجایی که شرکتهای تجاری به شدت به مهارت و تواناییهای خود در فرایند کارآفرینی پایبند هستند، برای آنها مهم است که بتوانند جهت دسترسی به منابع برای شرکتهایشان بر دیگران تاثیر بگذارند. دوماً، آگاهی از مردم و محیط اطراف، عناصر حیاتی است که فرد میتواند برای متقاعد کردن دیگران در جهت تأثیرگذاری، از آنها استفاده کند (فریز و همکاران، 2005). پس میتوان گفت کارآفرینان ایجادکننده تغییر هستند و بر مهارتهای سیاسی تکیه
میکنند تا انگیزه را در افراد به گونهای ایجاد نمایند که نتیجهای بینظیر را نهادینه سازند و باعث افزایش بهرهوری سازمان شوند (کانگ و همکاران، 2016). ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ اﺳﺖ و ﺑﺪون ﺷﻚ ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎر ﺳﻨﺠﺶ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در ﺷﺮﻛﺖﻫﺎي ﺗﺠﺎري ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﻲآﻳﺪ. کارآفرین میتواند با به کار گرفتن مهارتهای سیاسی و با توجه به گرایش به کارآفرینی در سازمان بر افراد تاثیر گذارد و تا حد بالایی عملکرد سازمان را بهبود بخشد (فریز و همکاران، 2007). مطالعهای که توسط کانگ و همکاران (2016) انجام شد به بررسی مهارت سیاسی، جهت گیری کارآفرینی و عدالت سازمانی در چین پرداختند. نمونهای متنوع از 237 کارآفرین از شرکتهای کارآفرینی خصوصی در سراسر استان شرقی (ژجیانگ) چین در طی سه سال شرکت در مطالعه پرسشنامه شرکت کردهاند. یافتهها نشان میدهد که
مهارتهای سیاسی کارآفرینان بر عملکرد شرکت ها از مسیر گرایش به کارآفرینی آنها تاثیر داشته است. با این توضیحات فرضیه زیر ارائه می شود:
فرضیه پنجم: مهارت سیاسی کارآفرینان از طریق گرایش به کارآفرینی بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنادار دارد.
- نقش میانجی رهبری اخلاقی:
محققان زیادی مهارت سیاسی را با رهبری اخلاقی مرتبط کرده و پیشنهاد میکنندکزه مهارت سیاسی یک مؤلفه مهم
در اثربخشی رهبر است. به اعتقاد داگلاس و آمتر 51(۲۰۰۴) مهارت سیاسی رهبر یک پیشبینیکننده مهم رتبهبندیهای اثر بخشی رهبر است و به گفته پاوول هاروی52 (2013) مهارتهای سیاسی بر ادراکات تابع رهبری اخلاقی تاثیر میگذارد. بر این اساس مهارت سیاسی رهبر به طور مستقیم با میزان اخلاقی بودن رفتارهای رهبری نیز مرتبط است (ترودی 53و همکاران، ۲۰۰۴). مهارت سیاسی رهبر سبب میشود تلاشهای رهبر بیشتر به سمت توسعه محیط اخلاقی سازمانی سوق پیدا کند، هویت اخلاقی در کارکنان شکل گرفته و در نتیجه با کاهش رفتارهای انحرافی سازمانی زمینههای بهبود عملکرد و رشد و توسعه شرکت فراهم شود (تامارا، 2018).
از طرف دیگر عملکرد نهایی شرکت منوط به عملکرد تک تک نیروهای درونی و به خصوص مدیران است. به این منظور برای افزایش بهرهوری کارکنان همواره میبایست بسیاری از جنبههای مؤثر بر عملکرد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد (مشبکی، عندلیب اردکانی، ۱۳۹۰). ضرورت توجه سازمانها به رهبری اخلاقی از آنجا ناشی میشود که در پژوهشهای به عمل آمده نتایج مثبت رهبری اخلاقی بر عملکرد سازمانها ثابت شده است. همچنین این نوع از رهبری باعث تمایل پیروان به گزارش مشکلات عملکردی سازمان به مدیریت میشود (هاروی و همکاران، 2014). با این توضیح فرضیه زیر توسعه مییابد:
فرضیه ششم: مهارت سیاسی کارآفرینان از طریق رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنادار دارد.
4- روششناسی پژوهش
این تحقیق از نظر ماهیت از نوع کمی، با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری دادهها، جزء تحقیقات توصیفی- همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش 154 کارخانه فعال در صنایع غذایی و آشامیدنی شهرک شمس آباد میباشد که به روش
نمونهگیری تصادفی ساده 110 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. نظر به اینکه سطح تحلیل پژوهش، چند سطحی (فرد و شرکت) است، نخست برای سنجش عملکرد شرکت یک پرسشنامه برای مدیران عالی هر شرکت در شهرک شمسآباد که حداقل در 5 سال اخیر در شرکت خود مشغول به فعالیت بودند ارسال گردید و برای سنجش مهارت سیاسی کارآفرینان، رهبری اخلاقی و گرایش به کارآفرینی که سطح فرد است نگرش مجموع این افراد مدنظر قرار گرفته است. در مجموع 120 پرسشنامه برای مدیران عالی شرکتهای صنایع غذایی و آشامیدنی ارسال
|
شکل 1. مدل مفهومی پژوهش
|
گردید که تعداد 110 پرسشنامه مبنای تحلیل قرار گرفتند. سابقه مدیریتی 82/1 درصد از مدیران 5 سال و کمتر، 64/13 درصد 6 تا 10 سال، 27/17 درصد 11 تا 15 سال و 27/67 درصد بیشتر از 15 سال بود.
|
یافتههای حاصل از تحلیل دادههای این پژوهش در دو بخش زیر به طور خلاصه مطرح میشود:
1. بررسی برازش مدل پژوهش: این بخش شامل الف) برازش مدلهای اندازهگیری، ب) برازش مدل ساختاری و ج) برازش مدل کلی است.
الف) بررسی برازش مدل- مدلهای اندازهگیری: این برازش شامل سه معیار پایایی، روایی همگرا و واگراست.
- پایایی: با استفاده از سه معیار ضرایب بارهای
عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی اندازهگیری میشود.
بر اساس جدول (3)، مقدار جذر AVE تمام متغیرهای مرتبه اول از مقدار همبستگی میان آنها بیشتر است که این امر روایی واگرایی مناسب و برازش خوب مدلهای اندازه گیری را نشان می دهد.
|
مطابق با شکل (2)، تمام بارهای عاملی پرسشها از 4/0 بیشتر است. از این رو حذف هیچ یک از آنها لازم نیست. همچنین مطابق با جدول (2) مقادیر پایایی ترکیبی (ستون سوم) و آلفای کرونباخ (ستون دوم) تمام متغیرها بالای 7/0 است که برازش مدل اندازهگیری را نشان میدهد.
- روایی همگرا و واگرا (تشخیصی): مقدار ضریب AVE55 متغیرها با 5/0 بررسی میشود. با توجه به بزرگتر بودن مقدار این ضریب از 5/0 برای همه متغیرهای پنهان مرتبه اول و دوم، روایی همگرای مدل و مناسب بودن مدلهای اندازهگیری تایید میشود (ستون چهارم جدول 2).
جدول 2. نتایج پایایی و روایی همگرای سازههای پژوهش
|
|
بیشتر است که این امر روایی واگرایی مناسب و برازش خوب مدلهای اندازه گیری را نشان می دهد.
|
جدول 3. نتایج روایی واگرای سازههای پژوهش
|
|
ب) بررسی برازش مدل ساختاری
1. ضرایب معنیداری t: مطابق با شکل (2)، تمام ضرایب
معنیداری t بالاتر از 96/1± هستند که این موضوع
معنیدار بودن روابط میان متغیرها را در سطح اطمینان95٪ نشان میدهد. 2. معیار R2: با توجه به شکل (2)، تمام مقادیر R 2 مربوط به متغیرهای درونزای مدل، مساوی یا بیشتر از 33/0 است که نشانگر برازش مناسب مدل ساختاری است. 3. معیار Q 2 : این معیار برای تمام سازهها مقداری مثبت است که موید برازش مناسب مدل ساختاری است.
ج) بررسی برازش مدل کلی: شاخص برازش کلی الگو در روش حداقل مجذورات جزئی شاخص GOF56 میباشد و از آن
میتوان برای بررسی اعتبار یا کیفیت الگوی حداقل مجذورات جزئی به صورت کلی استفاده کرد. این شاخص نیز همانند شاخصهای برازش مدل لیزرل عمل میکند و بین صفر تا یک قرار دارد و مقادیر نزدیک به یک نشانگر کیفیت مناسب مدل هستند (رینگل، 2006). در پژوهش حاضر برای الگوی آزمون شده شاخص برازش مطلق GOF، 604/0 بهدست آمد که مقدار بهدسـت آمـده برای این شـاخص برازش نشانگر برازش مناسب
الگوی آزمون شده است. مقادیر بالاتر از 35/0 بیانگر کیفیت بالای مدل آزمون شده است.
2. آزمون فرضیههای پژوهش: این آزمون شامل الف) بررسی ضرایب استاندارد شده و ب) بررسی ضرایب معنی داری t هر یک از مسیرهای مربوط به هر یک از فرضیه ها (شکل 2)
میباشد. ملاک تایید فرضیههای پژوهش این است که آماره آزمون معناداری در سطح اطمینان 95٪ بالاتر از 96/1± باشد. بر این اساس ضریب معنی داری (t) مسیرهای روابط میان مهارت سیاسی کارافرینان و گرایش به کارآفرینی (129/4) و رهبری اخلاقی (674/3)، گرایش به کارآفرینی و عملکرد شرکت (104/4)، رهبری اخلاقی و عملکرد شرکت (574/0)، مهارت سیاسی کارآفرینان بر عملکرد شرکت از مسیر گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی به ترتیب (872/2) و (545/0) به دست آمد. در نتیجه تاثیر مهارت سیاسی کارآفرینان بر گرایش کارآفرینی و رهبری اخلاقی و تاثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد شرکت معنیدار بوده و تاثیر رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت معنیدار نمیباشد.
|
شکل 2. مدل تحقیق
|
همچنین در این بررسی نقش میانجیگری گرایش به کارآفرینی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت معنیدار به دست آمد و نقش میانجیگری رهبری اخلاقی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت مورد تایید قرار نگرفت. بر اساس یافتهها در شکل (2) و فرضیات تایید شده، مهارت سیاسی کارآفرینان 42/0 درصد تغییرات گرایش به کارآفرینی و 56/0 درصد تغییرات رهبری اخلاقی و گرایش به کارآفرینی 45/0 درصد تغییرات عملکرد شرکت را تبیین میکنند. همچنین در این بررسی ضریب اثر غیر مستقیم مهارت سیاسی کارآفرینان بر عملکرد شرکت از مسیر گرایش به کارآفرینی (194/0) به دست آمد. یعنی مهارت سیاسی کارآفرینان از مسیر گرایش به کارآفرینی حدوداً 19 درصد تغییرات عملکرد شرکت را تبیین میکند.
6- بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر مهارت سیاسی کارآفرینان بر عملکرد شرکت با توجه به نقش میانجی گرایش به کارآفرینی و عملکرد شرکت پرداخته است. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول تحقیق میتوان گفت مهارت سیاسی کارآفرینان بر گرایش کارآفرینی آنها تاثیر مثبت و معنیدار دارد. نتیجه بدست آمده با یافتههای کانگ و همکاران (2016) و دیویس و همکاران (2014) سازگار است. مهارت کارآفرینی اگر با مهارتهای سیاسی مدیران همراه شود میتواند اثرات مثبتی بر عملکرد سازمان به همراه داشته باشد، از آنجایی که سازمانهای بزرگ و کوچک میتوانند به عنوان عرصههای سیاسی هم در نظر گرفته شوند، شناخت نقش مهارتهای سیاسی در کارآفرینی میتواند به دو دلیل مهم باشد: اول، از آنجایی که شرکتهای تجاری به شدت به مهارت و تواناییهای خود در فرایند کارآفرینی پایبند هستند، برای آنها مهم است که بتوانند جهت دسترسی به منابع برای شرکتهایشان بر دیگران تاثیر بگذارند. دوم، آگاهی از مردم و محیط اطراف، عناصر حیاتی است که فرد میتواند برای متقاعد کردن دیگران در جهت تأثیرگذاری، از آنها استفاده کند (فریز و همکاران، 2005). علاوه بر این، تجربیات نظری و عملی نشان میدهد که کارآفرینان با مهارتهای سیاسی بالاتر نسبت به افرادی که مهارتهای کم تری دارند، در راستای بهبود عملکردکسب و کار موفق تر هستند (توچر و همکاران، 2012). در بازار صنایع غذایی و آشامیدنی نیز به علت ورود و خروج آزاد تولیدکنندگان و تنوع بسیار بالای محصولات این صنعت، بسیاری از فعالیتها نظیر تبلیغات و قیمت گذاری به صورت اجباری در مواجهه با رفتار رقبا انجام
میشود اما توجه مدیران این صنایع به بهبود مهارت شبکه سازی، توسعه روابط میان فردی و آگاهی و فراست آنها نسبت به تحولات اجتماعی محیط درون و خارج سازمان سبب افزایش گرایش آنها به خلق نوآوری در محصول یا فرایند تولید شده و می تواند زمینه های توسعه کارآفرینی و بهبود عملکرد آنها را فراهم آورد.
بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم تحقیق مهارت سیاسی کارآفرینان بر رهبری اخلاقی آنها تاثیر مثبت و معنی دار دارد. این یافته پژوهش حاضر با نتایج پژوهش های ترودی و همکاران (۲۰۰۴) و داگلاس و آمتر (۲۰۰۴) و تامارا (2018) همسو میباشد. براس (۲۰۰۱) معتقد است مهارت سیاسی کارکردن با دیگران را تسهیل میکند، سرمایه اجتماعی مزایای شهرت را برای فرد افزایش میدهد و به طور مطلوبی بر واکنشهای دیگران اثر میگذارد. شهرت برای رهبری مهم است، زیرا ایجاد تأثیر مثبت بر دیگران یکی از شایستگیهای اولیه رهبری مؤثر است، بنابراین مهارت سیاسی هوشیاری اجتماعی، انعطافپذیری رفتاری و سازگاری لازم را فراهم میکند برای این که به طور مؤثر به نیازها و خواستههای دیگران توجه کند و بر واکنشهای کاری و رفتار آنها اثر گذارد (ایهران و همکاران57،2004). صنایع غذایی و آشامیدنی یکی از مهمترین بخشهای صنعت در تمام کشورهاست که با امنیت غذایی و سلامت جامعه ارتباط مستقیم دارد. لذا هوشیاری مدیران و کارآفرینان این صنعت نسبت به حساسیتهای جامعه سبب میشود تا رویههای اخلاقی در فرایندهای طراحی و تولید محصولات این شرکتها نمایان شده و زمینه توسعه رهبری اخلاقی سازمانی را فراهم آورد.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم پژوهش حاضر نشان
میدهد گرایش به کارآفرینی بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنیدار دارد. نتیجه بدست آمده با نتایج بسیاری از پژوهش ها از جمله هاگس و مورگان (۲۰۰۷) و تاتکه (۲۰۰۷) و لامپگین و همکاران (۲۰۰۹) همسو میباشد. رابطه بین گرایش به کارآفرینی و عملکرد سازمانی، برای چند دهه موضوع بحث و مناظرات قابل توجهی بوده است و پژوهشگران کارآفرینی تلاش کرده اند با تحقیق درباره رابطه بین گرایش کار آفرینانه و عملکرد سازمانی، ارتباط این دو مفهوم را تشریح کنند (لی و همکاران، 2009؛ لومپکین و دس، ۲۰۰۱). در تحليلی که روی بیش از ۵۰ مطالعه ی کاربردی انجام شد و ۱۴ هزار سازمان را در بر میگرفت تعیین شد گرایش به کارآفرینی با عملکرد سازمانی رابطه مثبتی دارد. در مطالعه ای در کانادا نیز این ارتباط مثبت در دانشگاهها نشان داده شده است (تودورویس ، ۲۰۰۵). در صنایع غذایی و آشامیدنی نیز به دلیل رقابت پذیری و مشتری مداری زیاد، شرکتهای فعال در این حوزه می بایست با رویکردی رقابتی و با تکیه بر کارآفرینی و نوآوری سازمانی به کار خود ادامه دهند تا بتوانند سهم خود را از بازارهای داخلی و خارجی افزایش داده و بازارهای متنوعی را برای محصولات خود بیابند. بر این اساس در این صنایع حفظ بقاء و بهبود عملکرد شرکتها مستلزم ایجاد مزیت رقابتی از طریق رشد و توسعه گرایش مدیران به کارآفرینی جهت نفوذ در بازارهای جدید و توسعه خلاقیت و نوآوری در فرایندهای سازمانی میباشد.
بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه چهارم تحقیق در این بررسی تاثیر رهبری اخلاقی بر عملکرد شرکت معنی دار به دست نیامد. این یافته پژوهش حاضر با نتایج بدست آمده از پژوهشهای والومباو و همکاران(2011) و پیکولو و همکاران (2010) و هیجال مقربی (2015) و آگبیم (2018) همسو نمیباشد. عدم تایید این فرضیه در پژوهش حاضر می تواند به این علت باشد که عملکرد شرکت ها خصوصاً شرکتهای کارافرین در کشور ما خیلی وابسته به عوامل برون سازمانی نظیر شرایط اقتصادی، تحریمها و .... است. احتمالا تاثیرگذری آن عوامل بر عملکرد شرکت خیلی بیشتر از تاثیر رهبری اخلاقی است و متغیرهای دیگر از جمله پویایی محیطی، قوانین دولت، تعهد سازمانی و استراتژی شرکت بیشتر و قویتر از رهبری اخلاقی شرکت بر عملکرد آن تاثیر میگذارد یا تاثیر رهبری اخلاقی را بر عملکرد شرکت تعدیل میکنند. به عنوان نمونه به علت ماهیت رقابتی صنایع غذایی و آشامیدنی و وجود تولیدکنندگان مشابه خارجی، نقش و جایگاه دولت به عنوان یکی از بسترهای محیطی بسیار موثر در قالب سه مولفه سیاستهای حمایتی، سیاستهای پولی و مالی و مقررات دولتی بر عملکرد این شرکتها بسیار تاثیرگذار است. به نحوی که علیرغم برخورداری رهبران این شرکتها از رویکردهای اخلاقی چنانچه سیاستهای دولتی منجر به حمایت همه جانبه از تولیدکنندگان داخلی در مقابل تولیدکنندگان خارجی مشابه و به نوعی مدیریت واردات محصولات مشابه نشود صرفا با برخورداری از رویکرد رهبری اخلاقی نمیتوان بهبود عملکرد این شرکتها را انتظار داشت.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه پنجم بیانگر تایید نقش میانجیگیری گرایش به کارآفرینی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت میباشد. این یافته تحقیق با نتایج بدست آمده از پژوهش کانگ و همکاران (2016) همسو میباشد. از آنجایی که ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ اﺳﺖ و ﺑﺪون ﺷﻚ ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎر ﺳﻨﺠﺶ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در ﺷﺮﻛﺖﻫﺎي ﺗﺠﺎري ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﻲآﻳﺪ، کارآفرین میتواند با به کار گرفتن مهارتهای سیاسی و با توجه به گرایش کارآفرینی در سازمان بر افراد تاثیر گذارد و تا حد بالایی عملکرد سازمان را بهبود بخشد (فریز و همکاران، 2007). در نتيجه کارآفرينان موفق، تعاملات اجتماعي و سياسي بهتری با اعضا (همکاران، رقبا، مقامات دولتی) خواهند داشت و میتوانند انگیزه را در افراد به گونهای ایجاد نمایند که نتیجهای بی نظیر را نهادینه سازند و باعث افزایش بهره وری سازمان شوند.
نتایج آزمون فرضیه ششم پژوهش حاضر بیانگر عدم تایید نقش میانجیگری رهبری اخلاقی در رابطه بین مهارت سیاسی کارآفرینان و عملکرد شرکت میباشد. نتیجه بدست آمده با نتایج بسیاری از نتایج بدست آمده از جمله هاروی و همکاران (2014) همسو نمیباشد. از دیدگاه گفته لینچ (1397) رهبری تاثیر قابل توجهی بر عملکرد سازمان خواهد داشت ولی زمانی که رهبری اخلاقی کارافرینان سازمان ضعیف میشود وجود مهارتهای سیاسی در این افراد به تنهایی نمیتواند موجب تقویت رهبری اخلاقی آنها شده و از طریق آن عملکرد شرکت را بهبود بخشد. به بیان دیگر بهبود عملکرد شرکت به عواملی نیاز دارد که پیش از رهبری اخلاقی و مهارتهای سیاسی کارآفرینان فعال بوده و بر روی آن تاثیر میگذارند. در این میان میتوان به برخی متغیرها برون سازمانی از جمله فرهنگ جامعه ما، شرایط تورم و تحریمها، سیستم خشک مدیریتی و... اشاره کرد که در شرایط اقتصادی کشور ما بر عملکرد شرکتهای کارآفرین تاثیر گذار بوده و در عین حال خارج از حیطه کنترل سازمان هستند. پس تا زمانیکه سایر عوامل برون سازمانی و حتی درون سازمانی که بر عملکرد شرکت تاثیر مستقیم دارند مهیا نباشند مهارت سیاسی بالای کارآفرینان و رهبری اخلاقی آنها نمیتواند موجب بهبود عملکرد شرکت شود.
در نهایت متناسب با یافته های تحقیق پیشنهادات زیر به شرکتهای صنایع غذایی و آشامیدنی ارائه میشود:
- مدیران این صنایع میبایست شبکه بزرگی از همکاری را در داخل صنعت خود ایجاد کنند و با یکدیگر هم قطار شـوند، تا هنـگام نیـاز به انجـام کـاری بـتوانند از حمـایت
منابع
1. احمدی، امیر، شیرزاد، مهران ( ۱۳۹۴). بررسی تاثیر مهارتهای سیاسی و هوش هیجانی بر کارآفرینی سازمانی در میان کارکنان آموزش عالی شیراز، نخستین کنفرانس بینالمللی مدیریت و کارآفرینی، تهران، مرکز همایشهای توسعه ایران.
2. الهامی، اسما، صادقی، تورج ( ۱۳۹۵). بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد صادراتی شرکتهای کوچک و متوسط (مطالعه موردی: شرکتهای بازرگانی در استان خراسان شمالی)، چهارمین کنفرانس بین المللی پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
3. حسینی مقدم، سید محمد رضا، حجازی، سید رضا. (1393). تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد بانکها با متغیر میانجی بازارگرایی. فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی, 7(2)، 211-229.
یکدیگر برخوردار شوند. مدیران در جهت ایجاد ارتباط کاری با دیگران نهایت تلاش را کرده و نهایت زمان را در این امر صرف نمایند.
- به مدیران این صنایع پیشنهاد میگردد در جهت به روز رسانی دانش خود و یادگیری دانشهای جدید کوشا باشند، به نحوی که این امر در شرکت یک نوع ارزش تلقی شود و همچنین از تکنولوژیهای جدید استقبال کنند تا بتواند پیشگام صنعت خود باشند.
- با توجه به شرایط رقابتی حاضر و افزایش شرکتهای جدید در این حوزه، صنایع مواد غذایی و آشامیدنی باید سعی کنند در محصولات خود نهایت نوآوری را داشته باشند و با ایجاد محصولات جدید در بهبود عملکرد خود تاثیر گذار باشند.
- پیشنهاد میگردد که مدیران صنایع غذایی و آشامیدنی ریسکپذیری را در محیط کاری خود تشویق کرده و اختیار ارائه و پیادهسازی ایده های جدید را به کارکنان واگذار کنند و به افرادی که بهترین ایدهها را ارایه میدهند پاداش داده شود، تا چنین رفتارهایی در شرکت تقویت و نهادینه شود.
4. داوری، علی، رضازاده، آرش (1392). مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
5. رحمانی، زین العابدین، رحمانی، زین العابدین و رضایی، ملیحه. (1394). بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد کسب و کار با نقش میانجی ظرفیت نوآوری(مطالعه موردی: شرکت سایپا استان مازندران). تحقیقات بازاریابی نوین, 5(1), 133-146.
6. رضوی، مصطفی، زالی، محمدرضا، رشیدی، محمود و دیداری، جاوید (۱۳۹۰). نقش گرایش کارآفرینانه در عملکرد سازمانی، پژوهشنامه مدیریت اجرایی، سال سوم، شماره ۵، ۱۰۰-۱۰۱.
7. فیض، داود، نعمتی، محمدعلی، جبلی جوان، اشکان و زنگیان، سمیه (1391). تاثیر قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر). نشریه نوآوری و ارزش آفرینی، 1 (1)، 19-28.
8. لطفی عظیمی، افسانه، عباسی، مسلم، محمودیان، حسن، جمالی، احسان و رضوانی فر، شیرین (1395). بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه. فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، 5 (9)، 137-144.
9. لینچ، ریچارد (1397). مدیریت استراتژیک. ترجمه وحید خاشعی و فاطمه زرگران، تهران: نشر فوژان. چاپ اول.
10. مشبکی، عندلیب اردکانی (1390). بررسی تاثیر سبک های رهبری بر فراموشی سازمانی هدفمند: رویکردی نوین در مدیریت دانش، مدیریت سلامت.
11. مقتدایی، لیلا و تاجی، مریم (۱۳۹۶)، بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی و توانمندسازی با نقش میانجی تعالی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه اصفهان، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی سال ۱۱، شماره ۲: ۸۵-۱۰۸.
12. دانی زیارت، محمد، رستگار، عباسعلی (1393).تاثیر مهارتهای سیاسی بر توانایی استفاده از فنون مدیریت تصویرپردازی ذهنی دیگران.پژوهشهای مدیریت منابع انسانی،دوره3،شماره3.
13. Agbim, K. C. (2018). Effect Of Ethical Leadership on Corporate Governance, Performance And Social Responsibility: A Study Of Selected Deposit Money Banks In Benue State, Nigeria. International Journal of Community Development & Management Studies، Vol. 2. pp. 19-35.
14. Ahearn, K. K. Ferris, G.R. Hochwarter, W A. Douglas, C. and A.P. Ammeter (2004). Leader political skill and team performance. Journal of Management. Vol. 30. No.3. pp 309-327.
15. Albert, M, and Nora, l. (2008).Market Orientation and Business Economic Performance a Mediated Model, Department of Psychology. University of Barcelona. Barcelona. Vol. 14 No.3. pp. 284-299.
16. Andréa Gill, M.-È. L.(2014). When Politics Meets Ethics: How Political Skill Helps Ethical Leaders Foster Organizational Citizenship Behaviors. Journal of Managerial Issues, Vol. 26. No. 3.pp. 204-218.
17. Berman, E. M. (2006). Performance and productivity in public and nonprofit organizations. Armonk, NY: ME Shar.
18. Brown, M. E., Treviño, L. K., & Harrison, D. A. (2005). Ethical leadership: A A social learning perspective for construct development and testing. Organizational Behavior and Human Decision Processes. Volume 97. Issue 2. pp. 117-134.
19. Chen, ASY, Hou YH. (2016). The effects of ethical leadership, voice behavior and climates for innovation on creativity: A moderated mediation examination. Leadership . Vol. 27. pp.1–13.
20. Daft, R. L. (2002). The leadership experience(2th ed). fort worth. TX: Harcourt. P. 411.
21. Davis,P & Peake,W(2014). The Influence of Political Skill and Emotional Intelligence on Student Entrepreneurial Intentions: An Empirical Analysis, Small Business Institute® Journal, Vol 10. No 2.
22. Davis, J. L., Greg Bell, R., Tyge Payne, G., & Kreiser, P. M. (2010). Entrepreneurial orientation and firm performance: The moderating role of managerial power. American Journal of Business. Vol. 25. No.2. pp. 41-54.
23. Dianhan Z, La W, Eleanor W, Emily M, David MVD, Danial P (2015). Effects of ethical leadership on emotional exhaustion in high moral intensity situations. Leadership Q Vol. 26. pp. 732-48.
24. Douglas, C. and A.P. Ammeter (2004). An examination of leader political skill and its effect on ratings of leader effectiveness. The Leadership Quarterly. Vol. 15. No.4. pp. 537-550.
25. Ferris, G.R., Perrewé, P.L., Anthony, W.P. and Gilmore, D.C. (2000) .Political skill at work. Organizational Dynamics. Vol. 28. No. 4, pp. 25-37. doi: 10.1016/S0090-2616(00)00007-3.
26. Ferris, Gerald R., Treadway, Darren C. , Perrewé, Pamela L. , Brouer, Robyn L. , Douglas, Ceasar& Lux, Sean (2007). Political skill in organizations. Journal of Management Vol. 33. No. 3. pp. 290-320.
27. Ferris, Gerald R., Treadway, Darren C., Kolodinsky, Robert W., Hochwarter, Wayne A. , Kacmar,Charles J. , Douglas, Ceasar & Frink, Dwight D. (2005). Development and validation of the political skill inventory. Journal of Management. Vol. 31. no. 1. Pp. 126-152.
28. Gentry, William A., Leslie, Jean B., Gilmore, David C., Ellen III, B., Ferris, Gerald R., Treadway Darren C.(2013). Personality and political skill as distal and proximal predictors of leadership evaluations. Career Development International, Vol. 18. No. 6.
29. Hijal-Moghrabi, Imane, Meghna Sabharwal1, Evan M. Berman (2015) .The Importance of Ethical Environment to Organizational Performance in Employment at Will States. Administration & Society. pp. 1–29 © The Author(s).
30. Hooley G., Fahy J., Greenley G. .Beracs and Fonfara K. and Snoj Boris, 2003, market orientation in the service sector of the transition economies of central Europe. European Journal of Marketing. Vol. 37. No. ½. pp. 86-106.
31. Hughes, M. and Morgan, R.E., (2007). Deconstructing the relationship between entrepreneurial orientation and business performance at the embryonic stage of firm growth. Industrial Marketing Management. Vol. 36. pp. 651-61.
32. Imane Hijal-Moghrabi, Meghna Sabharwal1, Evan M. Berman (2015). The Importance of Ethical Environment to Organizational Performance in Employment at Will States. Administration & Society. pp. 1–29.
33. Kalshoven, K. Deanne N. Den Hartog, Annebel H.B. De Hoogh. (2011). Ethical leadership at work questionnaire (ELW): Development and validation of a multidimensional measure. The Leadership Quarterly. Vol. 22. pp 51–69.
34. Kang.M,.Lee, M,.Lee.H,.Park,.J. (2016). Related-party transactions and financial statement comparability: evidence from South Korea, Asia-Pacific Journal of Accounting & Economics. Vol. 23. No.2. pp. 224-252.
35. Lee, Sang M. & Lim, Seongbae. (2009). Entrepreneurial orientation and the performance of service business. Servise Business. No. 3. pp. 1-13.
36. Lumpkin, G.T. and Dess, G.G. (1996). Clarifying the entrepreneurial orientation construct and linking it to performance. Academy of Management Review. Vol. 21. pp. 135-72.
37. Lumpkin, G.T., Cogliser, C.C. and Schneider, D.R. (2009). Understanding and measuring autonomy: An entrepreneurial orientation perspective. Entrepreneurship: Theory and Practice. Vol. 33. pp. 47-69.
38. Maltik.,Arnold, V., Benford, T., Canada, J., Sutton, Steve. (2015). Leveraging integrated information systems to enhance strategic flexibility and performance: The enabling role of enterprise risk management. International Journal of Accounting Information Systems. Vol. 19. pp.1-16.
39. Morgan, R. E., & Strong, C. A. (2003). Business performance and dimensions of strategic orientation. Journal of Business Research. Vol. 56. pp. 163-176.
40. Nudurupati,S.S.(2003). Management and business implications of ITsupported performance measurement. PhD thesis, University of Strathclyde, Glasgow.
41. Paul Harvey, K. J. (2014). The Impact of Political Skill on Employees' Perceptions of Ethical Leadership. Journal of Leadership & Organizational Studies.
42. Peter, T. J. and R.H. Waterman. (1982). In Search for Excellence. New York: Harper and Row Publication. ##
43. Piccolo, R. F, Greenbaum, R, den Hartog, D. N, & Folger, R. (2010). The relationship between ethical leadership and cor job characteristics. Journal of Organizational Behavior. Vol. 31. No.2/3. pp. 259-278.
44. Tamara, H. S. (2018). The Role Of Leader Political Skill And Ethical Leadership On Employee Deviance Behavior. International Journal of Business and Society.Vol. 19. No.4. pp.629-638.
45. Tat keh, H., & Mai Nguyen. (2007). The Effects Of Entrepreneurial Orientation and Marketing Information On the Performance Of SMEs. Journal of Business Venturing, pp. 592-611.
46. Tocher, N., Oswald, S.L., Shook, C.L. and Adams, G. (2012) .Entrepreneur
47. political skill and new venture performance: extending the social competence perspective. Entrepreneurship and Regional Development. Vol. 24 No. 5/6. pp. 283-305.
48. Todorovic, Z. W. (2005). The Entrepreneurial Orientation of University Departments and its Relationship to the Incidence of Commercial Activity. McNaughton. Rod. ## University of Waterloo. Ph.D. in Management Sciences.
49. Treadway, D.C., Kolodinsky, R.W., Hoch Warter, W.A., Kacmar, C.J., Douglas, C., and Frink, D.D. (2005) .Development and Validation of the Political Skill Inventory. Journal of Management. Vol. 31. pp.126-152.
50. Walumbwa, F. O., Christensen, A. L., Hailey, F. (2011). Authentic Leadership and The Knowledge Economy: Sustaining Motivation and Trust Among Knowledge Workers. Organizational Dynamics. Vol. 40. pp.110-118.
51. Wells Barron & Spinks Nelda (1996) .Ethics must be communicated from the top. Career Development international. Vol. 1. No. 7. pp.28-30.
[1] 1- Morgan & Strong
[2] - Ferris, G.R
[3] -Henry Mintzberg
[4] - Davis et al.
[5] - Peters and Waterman
[6] - Andréa Gill
[7] - Berman, E. M
[8] - Dianhan et al.
[9] - Pfeffer
[10] - Mintzberg
[11] - Ferris
[12] - Gentry
[13] - Social consciousness
[14] - Interpersonal influence skill
[15] -Networking Ability
[16] - Candid honesty
[17] - Lynch
[18] - Lumpkin
[19] - Davis,P
[20] - Innovation
[21] - pioneer
[22] - Risk taking
[23] -Aggressive behavior
[24] - Independence
[25] -Wells Barron & Spinks Nelda
[26] - Barron, R.A.
[27] - Kalshoven
[28] - Daft
[29] -Hooley
[30] -Albert& Nora
[31] -Nuderapati
[32] - Maltik
[33] - Toucher
[34] - Kang et al.
[35] - Brass
[36] - Ahearn
[37] - Paul Harvey
[38] - Douglas & Ammeter
[39] - Tamara
[40] - Lee
[41] - Hughes & Morgan
[42] - Todorovic
[43] - Lumpkin & Dess
[44] - Tat keh et al.
[45] -Agbim, K. C
[46] - Chen & Hou
[47] - Walumbwa et al.
[48] - Piccolo et al.
[49] - Hijal maghrebi
[50] - Pfeffer
[51] - Douglas & Ammeter
[52] - Paul Harvey
[53] - Treadway
[55] - average variance extracted
[56] - Goodness Of Fit.
[57] - Ahearn
پرسشنامه مدیران
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مهارت های سیاسی کارآفرینان بر عملکرد سازمان با نقش میانجی گرایش به کارآفرینی و رهبری اخلاقی تنظیم شده است . امید است با همکاری و مساعدت شما، این امر مهم حاصل گردد. لذا از شما تقاضا می شود با قبول زحمت و صرف وقت خود صادقانه به سؤالات جواب بدهید. لازم به ذکر است که اطلاعات پرسشنامه فقط در جهت اهداف تحقیق استفاده خواهد شد و نیازی به ذکر نام نیست. قبلاً از همکاری صمیمانه شما تشکر می نمایم.
خیلی زیاد | زیاد | متوسط | کم | خیلی کم |
سوالات پرسشنامه |
| |||||
5 | 4 | 3 | 2 | 1 | |
|
|
|
|
| 1. به عنوان یک مدیر کارکنان را خوب درک میکنم. |
|
|
|
|
| 2. میتوانم کاری کنم که بسیاری از افراد در اطراف من احساس راحتی و آسایش کنند. |
|
|
|
|
| 3. من به عنوان یک مدیر زمان و تلاش زیادی را برای ایجاد شبکه های کاری با دیگران صرف می کنم. |
|
|
|
|
| 4. در هنگام برقراری ارتباط با دیگران، تلاش میکنم در گفتار و کردار صداقت داشته باشم. |
|
|
|
|
| 5. به خوبی قادر به ادراک انگیزه ها و پنهان کاریهای دیگران هستم. |
|
|
|
|
| 6. به راحتی می توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم. |
|
|
|
|
| 7. در برقراری روابط با افراد با نفوذ در کار، تبحر دارم. |
|
|
|
|
| 8. برای من مهم است که دیگران بدانند من در گفتار و کردارم صداقت دارم. |
|
|
|
|
| 9. جهت اعمال نفوذ در دیگران می دانم چگونه باید حرف بزنم و رفتار کنم. |
|
|
|
|
| 10. من به عنوان یک مدیر می توانم کاری کنم که دیگران مرا دوست داشته باشند. |
|
|
|
|
| 11. تاکنون توانسته ام شبکه بزرگی از همکاران و هم قطاران را در کار ایجاد کنم تا هنگامی که واقعا نیاز به انجام کاری دارم بتوانم از حمایت آنها برخوردار شوم. |
|
|
|
|
| 12. همواره علاقه خالصانه ای به دیگران نشان دهم. |
|
|
|
|
| 13. من به عنوان یک مدیر در مورد این که چگونه خود را به دیگران معرفی کنم، از بینش و درک خوبی برخوردارم. |
|
|
|
|
| 14. من به عنوان یک مدیر زمان و تلاش زیادی را در محیط کار برای ایجاد ارتباطات کاری با دیگران صرف میکنم. |
|
|
|
|
| 15. فرهنگ و فرآیند های شرکت ما از افراد در ارائه محصول جدید حمایت می کند. |
|
|
|
|
| 16. به روز بودن و داشتن دانش جدید در شرکت ما یک ارزش است. |
|
|
|
|
| 17. شرکت ما در بعضی زمینه ها پیشگام صنعت خود است. |
|
|
|
|
| 18. ما با قیمت گذاری های بسیار پایین، رقبایمان را تحت فشار قرار می دهیم. |
|
|
|
|
| 19. شرکت ما ریسک پذیری را تشویق می کند. |
|
|
|
|
| 20. افراد در شرکت ما اختیار ارائه و پیاده سازی ایده های جدید را دارند. |
|
|
|
|
| 21. ما در این شرکت از تکنولوژی و دانش جدید استقبال می کنیم. |
|
|
|
|
| 22. ما سعی میکنیم نسبت به رقبا در ارائه محصولات و خدمات جدید پیشرو باشیم. |
|
|
|
|
| 23. شرکت ما در واکنش قوی به رفتار های رقبا شهرت دارد. |
|
|
|
|
| 24. سطح ریسک پذیری در شرکت ما بالاست. |
|
|
|
|
| 25. در شرکت ما به ارائه و اجرایی کردن ایده های جدید پاداش داده می شود. |
|
|
|
|
| 26. فرهنگ شرکت ما بر اساس تشویق نوآوری شکل گرفته است. |
|
|
|
|
| 27. ما به دنبال کشف تغیرات آتی بازار هستیم. |
|
|
|
|
| 28. رویکرد شرکت ما به بازار و رقبا تهاجمی است. |
|
|
|
|
| 29. ریسک پذیری یکی از ارزش های شرکت ما است. |
|
|
|
|
| 30. ما در این شرکت دوست داریم را ههای جدید انجام کارها را کشف کنیم. |
|
|
|
|
| 31. ما قبل از رقبا نسبت به تغیرات بازار واکنش نشان می دهیم. |
|
|
|
|
| 32. نرخ بازگشت سرمایه در سه سال اخیر بیش از مقدار متوسط صنعت بوده است. |
|
|
|
|
| 33. در سه سال اخیر، رشد فروش بیش از مقدار متوسط صنعت بوده است. |
|
|
|
|
| 34. در سه سال اخیر، كیفیت محصولات و خدمات ما بهبود یافته است. |
|
|
|
|
| 35. در سه سال اخیر، شرکت ما خدمات نوآورانه بیشتری را در مقایسه با رقبای اصلی وارد بازار كرده است. |
|
|
|
|
| 36. در سه سال اخیر، رشد سودآوری بیش از مقدار متوسط صنعت بوده است. |
|
|
|
|
| 37. در سه سال اخیر، رضایت مشتریان بهبود یافته است. |
|
|
|
|
| 38. در سه سال اخیر، تعداد نوآوریهای منجر به افزایش مزیت رقابتی شرکت ما افزایش یافته است. |
|
|
|
|
| 39. در سه سال اخیر، سهم بازار افزایش پیدا كرده است. |
|
|
|
|
| 40. در سه سال اخیر، تعداد شكایات مشتریان کاهش یافته است. |
|
|
|
|
| 41. سرعت تطبیق یافتن تكنولوژی جدید در شرکت ما بیش از سرعت رقبای اصلی است. |
|
|
|
|
| 42. در سه سال اخیر، هزینه ناشی از كیفیت کاهش یافته است. |
|
|
|
|
| 43. به احساسات کارکنان احترام می گذارم. |
|
|
|
|
| 44. کارکنان را در پاسخگویی به مشکلاتی که ربطی به زمینه کاری آنها ندارد مسئول می دانم. |
|
|
|
|
| 45. کارکنان را در تصمیم گیریهایم مشارکت می دهم. |
|
|
|
|
| 46. من به راحتی با عوامل محیط کار سازگاری پیدا می کنم. |
|
|
|
|
| 47. اصول مربوط به تمامیت رفتار را به صورت واضح توضیح می دهم. |
|
|
|
|
| 48. نقش های کاری هر یک از کارکنان خود را به وضوح تعیین می کنم. |
|
|
|
|
| 49. من می توانم به تعهدات خودم عمل کنم. |
|
|
|
|
| 50. زمانیکه کارکنان با مشکل مواجه می شوند آنها را راهنمایی می کنم. |
|
|
|
|
| 51. کارکنان مسول اکثر مشکلاتی که در سازمان به وجود می آید هستند. |
|
|
|
|
| 52. به کارکنان خود اجازه می دهم تا در مورد تصمیماتشان اظهار نظر کنند. |
|
|
|
|
| 53. نگرانی خود را در مورد مسائل و بحران های کاری نشان می دهم. |
|
|
|
|
| 54. درباره انتظارات رفتاری خود از کارکنان صادقانه صحبت می کنم. |
|
|
|
|
| 55. انتظاراتی که از کارکنان شرکت دارم را برای آنها همواره شرح می دهم. |
|
|
|
|
| 56. اشتباهاتم را قبول دارم. |
|
|
|
|
| 57. زمینه های مناسب برای پیشرفت شخصی کارکنان را فراهم می کنم. |
|
|
|
|
| 58. برای من همواره منافع شخصیم بر منافع گروهی ارجحیت دارد. |
|
|
|
|
| 59. در مورد اصول مربوط به استراتژی های سازمانی با کارکنان خود مشورت می کنم. |
|
|
|
|
| 60. در دستورالعمل های کاری شفاف و با صداقت عمل می کنم. |
|
|
|
|
| 61. مسئولیتهای هر یک از کارکنان در قبال کاری که انجام می دهند مشخص است. |
|
|
|
|
| 62. از عملکرد رضایت بخش کارکنان خود قدردانی می کنم. |
|
|
|
|
| 63. از نیازهای شخصی کارکنانم آگاهی کامل دارم. |
|
|
|
|
| 64. کنترل زیادی بر کارکنانم دارم. |
|
|
|
|
| 65. تصمیمات خود را بر اساس قوانین سازمانی اتخاذ می کنم. |
|
|
|
|
| 66. کارکنان را در پیروی از اصول مربوط به صداقت تشویق می کنم. |
|
|
|
|
| 67. در مورد عملکرد کارکنان بر اساس ویژگی های شخصی آنها قضاوت نمی کنم. |
|
|
|
|
| 68. همواره برای آینده سازمان اهداف معینی را تعیین می کنم. |
|
|
|
|
| 69. نهایت تلاش را برای رسیدن به اهداف شخصیم به کار می برم. |
|
|
|
|
| 70. برای کارکنان زمینه ای فراهم می کنم تا در تعیین اهداف سازمانی نقش اساسی داشته باشند. |
|
|
|
|
| 71. عواقب احتمالی هرگونه رفتار را در شرکت مشخص کرده ام. |
|
|
|
|
| 72. همواره کارکنان را تشویق می کنم که با هم متحد و یکپارچه باشند. |