پژوهشی بر چیستی معماری اسلامی
الموضوعات :
1 - استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه هنر شیراز
الکلمات المفتاحية: اسلام, معماری, معماری اسلامی, معماری مسلمین,
ملخص المقالة :
معماری اسلامی واژهای پر تکرار در پژوهشهای پیرامون هنر و تمدن اسلامی است و طیف گستردهای از آثار ساخته شده در قلمرو جهان اسلام را با این کلمه نامگذاری کردهاند و پژوهشگران مختلفی نیز از گذشته تا به امروز سعی در تعریف و ذکر ویژگیهای آن نمودهاند. هر چند در اغلب آنها، نسبتی بین اسلام به عنوان یک دین الهی و معماری برقرار نشده است و صرفاً به ذکر ویژگیهای ابنیه ساخته شده بعد از اسلام پرداخته شده است. در این مقاله که از لحاظ روش جزء تحقیقات توصیفی - تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانهای صورت پذیرفته است سعی میگردد به این سئوالات پاسخ داده شود که معماری اسلامی چیست؟ و زمانی را میتوان برای آغاز و پایان این شکل از معماری در نظر گرفت. لذا بر اساس استنتاج ازآیات قرآنی و تعالیم دینی، معماری اسلامی به گونهای از معماری اطلاق میشود که بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد، باید در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری کند. اینگونه از معماری هم زمان با بعثت رسول اکرم ص آغاز شده و تا نهایت نیز ادامه پیدا میکند و منحصر به منطقهای خاص و زمان مشخصی نیز نخواهد بود.
قران کریم.
ابن فارس، ابوالحسین احمد (1404)، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبد السلام محمد هارون، قم.
اتینگهاورن، ریچارد و الگ گرابار (1382)، هنر و معماری اسلامی 1، ترجمه یعقوب آژند، انتشارت فرهنگستان هنر، تهران.
علامه محمد بن باقربن محمد تقی مجلسی، بحارلانوار، انتشارات اسلامی، ناشر دیجیتالی، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان.
بلر، شیلا و جاناتان بلوم (1381)، هنر معماری اسلامی 2، ترجمه یعقوب آژند، انتشارات سمت، تهران.
بمانیان، محمد رضا؛ ارجمندی، سحر و فرزانه علي محمدي (1392)، «تاثیر اصول فقهی مرتبط با حقوق شهروندی بر پایه عدل در طراحی مسکن (نمونه مورد: سه مورد از خانههای ایرانی-اسلامی)»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 12، 89-100.
پاینده، ابو القاسم (1382) ، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، چاپ: چهارم، تهران.
حائری، محمدرضا (1388)، نقش فضا در معماری ایران، هفت گفتار درباره زبان و توان معماری، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران.
حر عاملی (1409)، وسائل الشیعة، مؤسسة آلالبیت علیهم السلام، چاپ اول، قم.
سعدوندی، مهدی و محمد مهوش (1394)، «آسیب شناسی شاخص سازی مفاهیم اسلامی در معماری اسلامی»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 21، 47-56.
شریف الرضی، محمد بن حسین (1388)، نهج البلاغه، ترجمه انصاریان ، چاپ اول، قم.
طباطبایی، سید محمد حسین (1417) ق، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، قم، جامعه مدرسین.
طبرسى، على بن حسن (1379)، مشكاة الأنوار، ترجمه هوشمند و محمدى ، چاپ: اول، قم.
فلامکی، محمد منصور (1381)، ریشهها و گرایشهای نظری معماری، نشر فضا، تهران.
فیشر، ساول (1398)، فلسفه معماری، مدخل فلسفه معماری دانشنامه فلسفه استنفورد، ترجمه مهدی محمدی و حسین رهنما، انتشارات فکر نو، تهران.
قرائتی، محسن (1387)، تفسیر نور، انتشارات موسسه درس هایی از قرآن.
كلینى، ثقة الاسلام (1365)، الكافی، دار الكتب الإسلامیه، تهران.
كلینى، محمد بن یعقوب (1369)، أصول الكافی، ترجمه مصطفوى، چاپ: اول، تهران.
کورت گروتر (1383)، زیبایی شناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
گرابار، الگ (1379)، شکل گیری هنر اسلامی، ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند، انتشارات نشر دانشگاهی، تهران.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (1365)، آداب و سنن ( ترجمه جلد 73 بحار الأنوار)، چاپ: اول، تهران.
محدثی، جواد (1379)، اخلاق معاشرت، حوزه علمیه قم دفتر تبلیغات اسلامی.
محمدی ری شهری، محمد (1386)، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، قم.
مصباح یزدی، محمد تقی (1391)، پرسشها و پاسخ ها، جلد سوم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله).
نقره کار، عبدالحمید (1394)، برداشتی از حکمت اسلامی در هنر و معماری، انتشارات فکر نو، تهران.
نقره کار، عبدالحمید و محمدمنان رئیسی (1391)، «تحقق پذیری هویت اسلامی در آثار معماری»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 7، 5-12.
نقرهکار، عبدالحمید؛ حمزهنژاد، مهدی و علیمحمد رنجبرکرمانی (1397)، تبیین معماری و شهرسازی مبتنی بر هویت اسلامی - ایرانی، جهاد دانشگاهی، قزوین.
نورى، حسین بن محمد تقى (1408)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، قم.
الهی زاده، محمد حسن و راضیه سیروسی (1393)، «الگوسازی مسکن بر پایه سبک زندگی اسلامی»، فصلنامه سبک زندگی دینی، شماره 1، 35-70.
ورنویت، استیون (1385)، «ظهور و رشد باستان شناسی اسلامی»، ترجمه پروین مقدم، مجله گلستان هنر، شماره 4، 35 الی 50.
هیلند براند، رابرت (1383)، معماری اسلامی،ترجمه باقر آیت الله زاده شیرازی، انتشارات روزنه، تهران.
Grube E, (1978), What is Islamic Architecture?, in George Michell, ed. , Architecture of the Islamic World: Its History and Social Meaning, London: Thames and Hudson, 10-14.
Grabar, O, (1983), Reflections on the Study of Islamic Art, Muqarnas, 1, 1-14.
Grabar O, (2003), What Should One Know about Islamic Art?’, RES, 43, 5-11.
Peterson, (1996), Dictionary of Islamic Architecture, published by Routledge, London.
Rabbat, N. (2012). Islamic Architecture as a Field of Historical Enquiry, Journal of Art Historiography, (6), 17.
Yassin, A, & Utaberta, N. (2012), Architecture in the Islamic Civilization: Muslim building or Islamic Architecture, Journal of Islamic Architecture, 2(2).
Petruccioli, A & Pirani, KH (2002), Understanding Islamic Architecture, Routledge Curzon.
Mortada, H, (2003), Traditional Islamic Principles built Environment, Routledge Curzon.
ستار خالدیان،استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه هنر شیراز1
چکیده:
معماری اسلامی واژه ای پر تکرار در پژوهش های پیرامون هنر و تمدن اسلامی است و طیف گسترده ای از آثار ساخته شده در قلمرو جهان اسلام را با این کلمه نام گذاری کرده اند و پژوهشگران مختلفی نیز از گذشته تا به امروز سعی در تعریف و ذکر ویژگی های آن نموده اند.هر چند در اغلب آنها، نسبتی بین اسلام به عنوان یک دین الهی و معماری برقرار نشده است و صرفاً به ذکر ویژگی های ابنیه ساخته شده بعد از اسلام پرداخته شده است.در این مقاله که از لحاظ روش جزء تحقیقات توصیفی - تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است سعی می گردد به این سئوالات پاسخ داده شود که معماری اسلامی چیست؟ و زمانی را می توان برای آغاز و پایان این شکل از معماری در نظر گرفت.لذا بر اساس استنتاج ازآیات قرآنی و تعالیم دینی، معماری اسلامی به گونه ای از معماری اطلاق می شود که بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد،باید در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری کند.اینگونه از معماری هم زمان با بعثت رسول اکرم ص آغاز شده و تا نهایت نیز ادامه پیدا می کند و منحصر به منطقه ای خاص و زمان مشخصی نیز نخواهد بود.
کلید واژه: اسلام، معماری،معماری اسلامی،معماری مسلمین
[1] S.khaledian@shirazart.ac.ir
مقدمه:
واژه معماری اسلامی برای اولین بار توسط محققین اروپایی مطرح شد و برای معرفی طیف گسترده ای از آثار،که در قلمرو جهان اسلام از حدود قرن اول ه.ق تا به قبل از دنیای معاصر پا به عرصه ظهور گذاشته اند به کار گرفته شده است.از قرن بیستم میلادی نیز استعمال این واژه گستردگی فراوانی یافت و افراد و صاحب نظران گوناگون نیز تعاریف مختلف و ویژگی های متفاوتی را برای آن برشمردند.اما متاسفانه در اکثر این تعاریف پیوند میان اسلام به عنوان یک دین و معماری مشخص نشده است و صرفا سعی شده است با طرح ویژگی های ظاهری بناهای ساخته شده بعد از اسلام در خاورمیانه و سایر مناطق تحت نفوذ اسلام به طرح یک سری از شاخص ها پرداخته شود که در اغلب موارد اتفاقاً ساخت و شکل یابی آنها با دستورات و شریعت اسلامی سازگاری ندارد.لذا در این مقاله سعی بر آن خواهد بود در ابتدا به تشریح تعاریف اصلی از معماری اسلامی توسط پژوهشگران پرداخته شود.همچنین در راستای دستیابی به تعریف معماری اسلامی لازم دیده شده است بر اساس قرآن و دیگر متون دینی اسلام تعریف شود تا روشن گردد که این واژه به عنوان یک صفت در کنار معماری چه انتظاراتی را ایجاد می کند.از دیگر سو چون معماری در خدمت انسان بوده و بدون آن فهم نمی شود و نه تنها به لحاظ منشا، بلکه به لحاظ هدف نیز انسانی است و انسان منشا، موضوع و هدف آن است و عمده تاثیر اسلام نیز در حوزه معماری بیشتر بر اساس برنامه هایی است که برای زندگی بشر دارد.تلاش شده است به واکاویی تعریف انسان از نگاه منابع دینی نیز پرداخته شود. تا بر این اساس راه برای برقراری ارتباط اسلام با معماری بیشتر فراهم گردد و سر انجام به این دو سئوال پاسخ داده شود 1- معماری اسلامی چیست؟2-نقطه آغاز و پایان معماری اسلامی چه زمانی است؟
روش تحقیق:
این مقاله از لحاظ روش، از جمله تحقیقات توصیفی-تحلیلی است و گرداوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است.
پیشینه پژوهش:
از دهه ها پیش پژوهش پیرامون تمدن اسلامی آغاز شده است و در هنگام مطالعه هنر جوامع اسلامی تاکید ویژه ای به معماری اسلامی شده است که بسیاری از این تحقیقات بیشتر بر جنبه های تاریخی و ظاهری آثار معماری موجود در جهان اسلام تاکید دارند و با دسته بندی های مختلف ذیل حوزه های گوناگون تمدنی جهان اسلام و یا دوره های مختلف تاریخی به پژوهش در این حوزه پرداخته شده است. از مشهورترین پژوهشگران این عرصه می توان به ریچارد اتینگهاوزن و الک گراباراشاره کرد که در کتابی تحت عنوان هنر و معماری اسلامی 650-1250 م در کنار سایر هنرها به معرفی و مطالعه بسیاری از بناهای موجود در جهان اسلام پرداخته اند(اتینگهاوزن،گرابار،1382) شیلابلر و جاناتان بلوم نیز در کتابی تحت عنوان هنر و معماری اسلامی در ادامه تحققیات محققان فوق الذکر به معرفی هنر و معماری از قرن م13 تا حدود دوران معاصر توجه نموده اند(بلر، بلوم،1381) که شایان ذکر است که از محققان فوق الذکر پژوهش های دیگری نیز در این حوزه منتشر شده است که اکثر آنها نیز بیشتر ویژگی های تاریخی و باستان شناسی آثار را مورد توجه قرار داده اند.هیلند براند نیز در کتابی تحت عنوان معماری اسلامی شکل،کارکرد،معنی با تاکید بر معماری جهان اسلام به معرفی و واکاویی بناهایی از جمله مسجد،آرامگاه،کاخ،کاراوانسرا و... پرداخته است.(هیلند براند؛1383)تحقیقات فوق هرچند از منظر تاریخ هنر و معماری اسلامی بسیار ارزشمند هستند اما آنچنان از منظر منابع دینی به معرفی و توصیف معماری اسلامی نپرداخته اند.گرابار نیز در آثار متعددی به بحث پیرامون هنر و معماری اسلامی پرداخته است و در یکی از مهمترین تالیفات خود تحت عنوان شکل گیری هنر اسلامی تا حدودی مباحثی را پیرامون تعریف اسلامی شدن هنرها آورده است هر چند که وی نیز آنچنان به منابع دینی رجوع نمی کند.(گرابار،1379)چنین رویکردی را می توان در تعداد زیادی از پژوهش های مختلف دیگر نیز مشاهده کرد که بیشتر بر جنبه های تکنیکی و ظاهری آثار به جایی مانده از تمدن اسلامی در کشورهای مختلف تاکید دارند.تعدادی دیگر از پژوهشگران سعی کرده اند تا حدی به چیستی و مفهوم معماری اسلامی بپردازند که از جمله آنان به می توان به گروبه اشاره کرد.(Grube, 1978) تعدادی دیگر از محققین نیز در کتابی تحت عنوان فهم معماری اسلامی از جنبه های گوناگون به معماری اسلامی پرداخته اند.در این کتاب که چندین مقاله از پژوهشگران در آن به چاپ رسیده است به مقولاتی از قبل سنت معماری اسلامی ومعماری در جامعه اسلامی حال حاضر پرداخته شده است.هر چند این کتاب نیز بسیار چشمگیر بوده و مقالات ارزشمندی پیرامون معماری اسلامی دارد اما در آن آنچنان به بحث چیستی معماری اسلامی با تاکید بر منابع دینی نپرداخته شده است.(petruccioli,2002)مراتادا نیز در کتابی تحت عنوان اصول سنتی اسلامی محیط های ساخته شده، سعی داشته است به مطالعه معماری و شهرسازی تاریخی جهان اسلام بپردازد.هر چند وی تلاش نموده با رجوع به برخی آیات و روایات تا حدودی به تحلیل فضاهای معماری و شهرسازی جهان اسلام بپردازد ولی آنچنان تعریف و درک درستی از چیستی معماری اسلامی به دست نمی دهد.(Mortada,H,2003)یاسین و اتابرا نیز از جمله افرادی هستند که در مقاله ای تحت عنوان معماری در تمدن اسلامی به بحث پیرامون آن پرداخته اند و برخی ویژگی ها نیز برای آن بر شمرده اند. (Yassin &Utaberta,2012)ربت نیز به عنوان یکی از محققان عرصه معماری اسلامی سعی نموده به بحث های نظری پیرامون معماری اسلامی بپردازد و دامنه نگاه خود را به دنیای معاصر نیز گسترش داده است.البته وی نیز با رویکرد مورد نظر این مقاله پیش نرفته است.(Rabat,2012) در ایران نیز محققان مختلفی به بحث پیرامون معماری و شهرسازی اسلامی پرداخته اند که از جمله آنها می توان به نقره کار اشاره نمود که در تالیفات مختلف خود سعی نموده است از منظر های گوناگونی چون هویت اسلامی در معماری(نقره کار،رئیسی،1391) معنا شناسی و.. به این موضوع بپردازد.همچنین ایشان تلاش داشته اند تا بر اساس برخی متون اسلامی به بازخوانی معماری بپردازد.تا آنجا که وی معماری اسلامی را در راستای رجوع و بازگشت به سنت ها نمی داند و به بی زمانی و مکانی بودن اصول اشاره دارد. (نقره کار و دیگران،1397)(نقره کار،1394) در این میان افراد دیگری نیز سعی داشته اند به بررسی اصول فقهی با تاکید بر معماری به ویژه مسکن بپردازند.(بمانیان و دیگران،1392)یا برخی دیگر نیز سعی نموده اند در جهت به روز آمدی معماری اسلامی سعی در آسیب شناسی شاخص سازی بنمایند.(سعدوندی،مهوش،1394)
چیستی معماری:
تعاریف مختلف و گوناگونی برای معماری ارائه شده است که از آن جمله در دایره المعارف بریتانیکا معماری را هنر و روش طراحی و ساخت معرفی کرده اند که هم در خدمت اهداف سودمندانه است و هم زیبایی شناسی.(بریتانیکا)گالوانو دلالوپه نیز در تعریف معماری چنین آورده است: معماری بیان ایده ها و ارزش ها بوسیله منظومه ای از عناصر بصری است.(فلامکی،1381: 181)کورت نیز معماری را بیان یک اندیشه ذهنی از طریق فرم ظاهری خود و نمودی برای بخش فرهنگ می داند.(کورت گروتر،1383: 56) فیشر نیز به نقل از اداوارد وینترز آورده است؛معماری هنری انتقادی است که به تعهد خالق آن وابسته است در محیطی که ممکن است سایر شکل های هنری وضعیت بی طرف خالق اثر را تاب آورند.(فیشر،1398: 23)حائری نیز معماری را عرصه ای از توانایی بشر می داند که در طول تاریخ به همراه ساخته شدن،خلق و کشف شده و آن توانایی از طریق نظم دهی خلاق فضا،عاید شده است.(حائری،1388: 18)
مروری بر پیدایش واژه معماری اسلامی:
شاید بتوان اولین حوزه مناقشه برانگیز در عرصه مطالعات معماری تاریخی سرزمین های اسلامی را انتخاب یک عنوان برشمرد.تا آنجا که بعد از حضور اروپاییان در سرزمین های تحت نفوذ مسلمانان از جنوب اسپانیا،آفریقا،هند و.. آنان با شهرها،ابنیه تاریخی و آثار فرهنگی مواجه شدند که برای آنها تازگی داشت و در ابتدا شروع به منتشر نمودن تصاویر و پلان ها و نقشه های آنها بدون تحلیل و ارزیابی دقیق نمودند.(Rbbat,2012:1) در اوایل قرن نوزدهم این باور وجود داشت که هنر و معماری مظهر و تجسم روح اعصار تاریخی گذشته است و تفاوت های بین نژادها و فرهنگ ها را منعکس می کند.اما دانش تاریخی هنر و معماری اسلامی در آن زمان هنوز ناقص و ابتدایی بود و عموماً اعتقاد بر این بود که در عربستان(محل ظهور دین اسلام) سنت های هنری بی اهمیت و بی مقدار بوده است.اما پس از گذشت سه قرن از توسعه اسلام که سنت های یونانی و ایرانی در هم آمیختند،معماری اسلامی به منزله سبکی متمایز پدیدار شده است.(ورنویت،1385: 36) در قرن نوزدهم اصطلاحات فراگیری چون اسلامی،شرقی،مراکشی،ساراکسون ، محمدی و مسلمان، به جای عناوین جغرافیایی یا نژادی مثل هندی،ایرانی،ترکی،عربی که پیشتر به سبک های متمایز اطلاق می شد،قرار گرفت و در سده بیستم نیز سنت یک هنر اسلامی با توجه به حمایت یک منطقه یا مذهب از آن هنر،محل بررسی و بحث قرار گرفت.(بلر و دیگران1381: 794)(همچنین رک هیلند براند،1383) (Rbbat,2012:2)لذا از آن زمان تا کنون به فراوانی واژه های هنر اسلامی و معماری اسلامی در پژوهش های مربوط به مطالعه و واکاوایی آثار تاریخی کشورهای مسلمان مورد استفاده قرار گرفته است و تعریف های گوناگونی برای آن مطرح شده است که از مهمترین آنها،تعریف گرابار است. که در این زمینه معتقد است صفت اسلامی که در دنیای تاریخ هنر متداول است،حاکی از دلالت این صفت بر فرهنگ و تمدنی است که اکثر مردم یا دست کم حاکم آن، متشرع به دین اسلام بوده است.بدین ترتیب هنر اسلامی نوعاً با هنر چینی،هنر اسپانیایی فرق می کند،زیرا هیچ سرزمینی یا ملتی که کاملاً اسلامی بوده باشد وجود نداشته است.در این صورت اگر هنری به اسم هنر اسلامی وجود داشته است عبارت خواهد بود از هنری که بر سنن قومی یا جغرافیایی استیلا یافته و آنها را دگرگون کرده است و یا هنری که نوعی همزیستی خاص میان شیوه های رفتار و بیان هنری پان اسلامیک و محلی پدید آورد.در هر صورت اصطلاح اسلامی شبیه به اصطلاحات گوتیک و باروک خواهد بود و بیانگر مقطع فرهنگی کم و بیش موفقی در تاریخ بلند سنن بومی می باشد.(گرابار،1379: 2) وی همچنین باور دارد: هنر اسلامی به روکشی ویژه یا منشوری نورشکن و تغییر شکل دهنده می ماند که برخی از نیروها و سنت های محلی را گاه به طور موقت و گاه برای ابد تغییر شکل داده است. .(گرابار،1379: 2) هیلند براند نیز از فوائد استفاده از واژه معماری اسلامی چنین آورده است: فایده استفاده از این واژه در آن است که به یک نسبت هم اشاره به فرهنگ دارد-فرهنگی که به اندازه فرهنگ اروپای غربی مستقل است و هم اشاره به اعتقاد می کند.همین اصطلاح اسلامی به عنوان یک واژه توصیفی به میزان زیادی مفیدتر و گویا تر از واژه مسیحی است.(هیلندبراند،1383: 9) اتینگهاوزن نیز در این زمینه چنین نوشته است: وقتی به هنر، تعبیر اسلامی اطلاق می شود به اقوامی اشاره می کند که زیر نظر حکام مسلمان می زیسته اند و یا در فرهنگ ها و جوامعی زندگی می کرده اند که به شدت متاثر از ویزگی های خاص حیات و اندیشه اسلامی بوده اند.اما تعبییر اسلامی بر خلاف تعبییر مسیحی، نه تنها به یک دین که به یک فرهنگ عمومی هم اطلاق می شود،زیرا در اسلام جدایی دین از دولت حتی به گونه نظری ،معنا و مفهومی ندارد.افزون بر این،دین اسلام بر خلاف مسیحیت در آغاز به وسیله افرادی معدود گسترش نیافت بلکه با ایجاد دولتی عظیم که پیروانش با آن بیگانه بودند، توانست بر شمار پیروان خود بیفزاید و به تدریج خصیصه های فکری و هنری خویش را دامنه بخشد و پس از چند سده تبدیل به امپراتوری شکوفایی شود و از این رهگذر هنر و فلسفه و آموزه های اجتماعی خاص خود را پدید آورد.(اتینگهاوزن و دیگران،1382: 1) گروپ نیز در مقاله ای پیرامون معماری اسلامی،پس از طرح چند سوال از قبیل اینکه آیا معماری اسلامی وجود دارد؟آیا منظور ما معماری ساخته شده توسط مسلمانان برای خدمت به اسلام است؟ به طرح برخی ویژگی ها از معماری اسلامی می پردازد.وی درونگرایی را به عنوان یکی از شاخصه های اصلی معماری در نظر می گیرد و همچنین به این نکته اشاره می کند که به ندرت می توان بر اساس نمای بیرونی بناها در معماری اسلامی به کارکرد بناها پی برد.ایشان همچنین ذکر می کند بنای اسلامی به طور خودکار،عملکردی را که بر عهده دارد آشکار نمی کند و نیازی نیست که برای یک هدف خاص طراحی شده باشد.اما در بیشتر موارد یک طرح انتزاعی و کامل است که می تواند برای انواع مختلفی از عملکردها بدون هیچ مشکلی استفاده شود. (Grube,1978:10-12) از نظر ربت برخی نیز آثار معماری اسلامی را به عنوان سنتی از گذشته نگاه می کردند که با شروع استعمار و دو پدیده همزمان آن،غرب زدگی و نوسازی،خلاقیت خود را متوقف کرده بود و درجه ای از ناسازگاری بین معماری به اصطلاح اسلامی و مدرنیسم به وجود آمد و هنگامی که معماری مدرن رسید، بلافاصله جای معماری سنتی را گرفت. بنابراین مطالعه آن به شدت مورد نیاز است.(Rbbat,2012:3)یاسین نیز مشکل اصلی نظریه پردازی در عرصه معماری اسلامی را تحت تاثیر اندیشه های غربی می داند و افکار و کلیشه سازی های آنان را منجر به شکست پایه های معماری اسلامی مطرح می کند.(yasin,2012:52)وی همچنین معتقد است معماری اسلامی صرفا استاندارها و فرم ها و الگوهای معین و اعمال شده در کشورهای اسلامی نیست. (yasin,2012:53)اما در این میان باید دومین موضوع بحث انگیز در حوزه اینگونه از معماری را در چارچوب زمانی آن در نظر گرفت. گرابار تاریخ آغاز شکل گیری معماری اسلامی را سال های بین 634 م به بعد و همزمان با فتوحات اعراب مسلمان می داند.البته ایشان این تاریخ را در سرزمین های مختلف متفاوت می داند و باور دارد این تاریخ در هند و افریقا دارای زمان های مختلفی است.هر چند که ایشان در ادامه این حقیقت را مطرح می کند که تسخیر شدن یک منطقه و قرارگیری به عنوان بخشی از امپراتوری اسلامی همواره بدان معنی نیست که تمام بیان هنری یا فرهنگ مادی آنها بتواند به طور مقتضی اسلامی پنداشته شود.(گرابار،1379: 8-10) اعتقاد به این موضوع که معماری اسلامی زمان و مکان های مختلف را در بر می گیرد توسط یاسین نیز مطرح شده است (yasin,2012:53) پترسون نیز در کتاب فرهنگ لغت معماری اسلامی محدوده وجود آثار اسلامی را خاورمیانه،شمال،شرق و غرب آفریقا،جنوب شرقی آسیا و هند بر می شمرد(Peterson,1996:1) اتینگهاوزن نیز معتقد است ظهور هنر اسلامی از دل دین و دولت جدید به تدریج و گام به گام با سنت هایی نبوده است که در مناطق گشوده شده وجود داشت،بلکه روند آن شتاب آمیز و همچون ظهور خود دین و دولت اسلامی،ناگهانی رخ داده است؛زیرا همه آنچه بر شکل گیری و تزئین عمارات صدر اسلام تاثیر گذار است،خاص مسلمانان بوده و این تاثیرات در خدمت اهدافی قرار گرفت که در پیش از اسلام بدان شکل و صورت وجود نداشت.(اتینگهاوزن،1382: 3) برخی چون ناصر ربت نیز این باور هستند که "معماری اسلامی" به معماری سرزمین وسیعی تبدیل شده و در بر گیرنده دوره های صعود و تسلط اسلامی از تقریباً اواخر قرن هفتم تا اوایل قرن هجدهم میلادی است. اما در کنار تعیین تاریخ و حوزه گسترش معماری به اصطلاح اسلامی، برخی به دنبال ارائه شاخصه ها و ویژگی های آن برآمدند.تا آنجا که برخی معتقد بودند هنر و معماری اسلامی به آسانی فقط با استفاده از روش بصری قابل شناسایی است(Rbbat,2012:3) وی همچنین به نقل از الگ گرابار آورده است که معماری اسلامی، معماری ساخته شده توسط مسلمانان ، برای مسلمانان ، یا در یک کشور اسلامی یا در مکان هایی است که مسلمانان فرصتی برای بیان فرهنگ خود دارند.بر این اساس پژوهشگران مطالعات معماری اسلامی امکان تحقیق بر سرزمین های وسیع ، سنت های هنری گسترده و فراتر از تقسیمات مذهبی و فرهنگی در دوره های مختلف را دارند(Rbbat,2012:4)
اسلام در قرآن:
برای درک و تعریف معماری اسلامی لازم است در ابتدا اسلام تشریح گردد تا بعداً بتوان بر آن اساس پیوند میان این دین و معماری را برقرار کرد.واژه اسلام از سلم به معنای درستی و تندرستی و آسایش گرفته شده است. همچنین سلامه نیز به معنی ایمنی از آفت و آزار است(رک ابن فارس،1404) در قرآن نیز این واژه در آیات مختلفی آمده است و دارای معانی چون سرسپردگی( سوره بقره آیه 112 ) تسلیم شدن(آیه 131 سوره بقره) در برابر خداست.زمانی نیز به معنای رام بودن در مقابل خداوند معنی پیدا می کند( سوره آل عمران آیه 20)در قرآن کریم در تعدادی از آیات واژه اسلام نیز به کار رفته است که بر اساس آنها خداوند اسلام را به عنوان بهترین دین معرفی می نماید(سوره مائده آیه 3) و تنها دین مقبول نزد خداوند را اسلام معرفی می کند.( سوره آل عمران آیه 19 )همچنین ذکر شده است هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست،همچنین در سوره انعام آیه 125 نیز آمده است : هر که را خدا هدایت کند او را بخواهد قلبش را برای پذیرش اسلام باز و روشن می گرداند.
بر اساس برخی دیگر از آیات قرآن نیز یک دین بیشتر وجود ندارد و همه پیامبران برای تبلیغ و ترویج همین دین آمده اند و میان پیامبران تضاد و ناسازگاری و فرقی وجود ندارد (سوره شوری آیه 13 و سوره بقره 136 و سوره بقره آیه 285)لذا بر اساس آیات کلام الله مجید، اسلام و مسلم بودن به پیامبران پیش از پیامبر نیز نسبت داده شده است.(سوره بقره آیه 128 وسوره بقره آیه 132 وآل عمران 52) در نتیجه اسلام به معنای تسلیم شدن و سرسپردگی در برابر خداوند و اوامر اوست که توسط پیامبران الهی به مردم رسانده می شود.
اسلام و انسان:
با توجه به اینکه معماری بدون انسان فهمیده نمی شود و اصولاً انسان جزء لاینفک معماری است و معماری نه تنها به لحاظ منشا، بلکه به لحاظ هدف نیز انسانی است و انسان منشا، موضوع و هدف آن است و عمده تاثیر اسلام بر معماری به واسطه برنامه هایی است که برای زندگی بشر در نظر گرفته شده است. لازم است نگاه اسلام به انسان نیز مورد واکاویی قرار گیرد و هدف از خلقت انسان از نگاه قرآن مشخص گردد. زیرا کامل ترین مرجع برای درک مفهوم واقعی انسان را باید در قرآن جست و جو نمود.
در سوره بقره آیه 30 خداوند انسان را به عنوان خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داده است و در آیه 115 سوره مومنون به داشتن هدف از خلقت انسان اشاره می شود و همچنین وقتی از کلمه انسان در قرآن اسم برده می شود به وجودی در قالب یک حقیقت متعالی اشاره می شود تا آنجا که در سوره ملک آیه 2 یکی از هدف های آفرینش انسان ها،آزمایش و امتحان معرفی شده است و یا در سوره طلاق آیه 12 هدف از خلق انسان علم به قدرت بی پایان الهی و آگاهی به یگانگی خداوند است. همچنین در سوره هود آیه 119 رسیدن به رحمت بی پایان الهی به عنوان هدف خلقت مطرح شده است اما شاید خاص ترین تعریف و هدف از خلقت انسان در سوره زاریات آیه 56 آمده است(( جن وانس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند)).لذا هدف از خلقت انسان پرستش خداوند تعریف شده است.آیت الله طباطبایی در تفسیر این آیه بیان می کنند. که خلقت بدون دلیل نبوده و تنها هدف خلقت همان عبادات است؛به این صورت که خلق عابد خدا باشند،نه اینکه خدا،معبود خلق باشد.(طباطبایی،ج 18: 386)لذا این عبادت راه به کمال رسیدن بشر است. آیت الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر آیات فوق بیان می دارد که با اندکى تأمل در مفهوم آیات، مشخص است که تضاد و اختلافی در میان آنها نیست و در واقع بعضى هدف ها مقدماتى، بعضى متوسط، و بعضى هدف نهایىاند، و بعضى نتیجه آن.لذا هدف اصلى همان «عبودیت» است و مسأله «علم و دانش» و «امتحان و آزمایش» اهدافى هستند که در مسیر «عبودیت» قرار مىگیرند، و «رحمت واسعه خداوند» نتیجه این عبودیت است.
اسلام و معماری:
اسلام به عنوان:« مجموعه اى از باورهاى قلبى كه برآمده از امور فطرى و استدلال هاى عقلى و نقلى است و تكاليف دينى كه از سوى خداى متعال بر پيامبر اسلام (ص) و به منظور تأمين سعادت دنيوى و اخروى بشر نازل شده است». اين تكاليف تمامى امورى را كه به نحوى در سعادت دنيا و آخرت انسان نقش دارد در بر مى گيرد (مصباح یزدی،1391: 10-11)لذا معماری نیز از حوزه هایی است که باید از این منظر مورد توجه قرار گیرد و با توجه به آیه 89 سوره نحل و آیه 71 سوره اسراء تاکید شده است که اسلام برای تمامی بخش های زندگی بشر و ادوار مختلف آن برنامه ای مشخص دارد که پیروی از آنها سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد.لذا در بررسی آیات قرآن شاهدیم مبحث معماری و بویژه مسکن نیز در برخی از آیات مورد توجه قرار گرفته و فرامینی در این زمینه صادر شده است. پس از بررسی چنین آیاتی از قرآن متوجه خواهیم شد که نقشه و شکل خاصی برای ساخت فضاهای معماری و بویژه مسکن در نظر گرفته نشده است بلکه اصول و قواعد کلی مطرح شده است که می تواند بر شکل و جایگاه معماری تاثیر گذار باشد.لذا در ادامه آیاتی که به بحث معماری ارتباط پیدا می کنند، مطرح می گردند.
مکان مناسب:در آیه 93سوره یونس درکنار تاکید بر برخورداری از مسکن مناسب به عنوان یکی از نعمت های خداوندی و مورد پسند ادیان الهی،به مکان و جایگاه درست برای محل زیست اشاره شده است. همچنین در سوره عنکبوت آیه 56 نیز به اهمیت محل سکونت اشاره شده است. در سوره المومنون آیه ی 50 نیز خداوند موقعیت قرار گیری محل سکونت را از لحاظ دسترسی به نیازهای اساسی بویژه از نظر آرامش و امنیت و آب مورد توجه قرار می دهد.در سوره نحل آیه 80 نیز مجدد به بحث آرامش در فضای مسکونی اشاره شده است.
وسعت:از دیگر مباحثی که در منابع اسلامی مورد توجه قرار گرفته است، ابعاد فضای مسکونی است که برای مثال رسول خدا (ص) در احادیثی در کنار طلب افزایش روزی، خواهان وسعت منزل از خداوند می شود ( نهج الفصاحه: 248) همچنین از ایشان نقل شده است که سه چيز را در دنیا مایه سعادت مرد مسلمان دانسته اند، که از جمله آنها به خانه وسیع اشاره شده است.( نهج الفصاحه: 415)
دوری از تفاخر:البته باید توجه داشت که وسعت منزل به هیچ وجه به معنای داشتن فضای مسکونی بزرگ در جهت تکبر و فخر فروشی نیست تا آنجا که در زمینه پرهیز از فخر فروشی خداوند کریم در سوره لقمان آیه 18 و سوره التاکثر آیه 1و2 به شدت تفاخر را مورد مذمت قرار داده است.
همچنین در سوره حدید آیه 20 نیز خداوند زندگى دنيا را در حقيقت، بازى و سرگرمى ذکر کرده اند و آرايش و فخرفروشى به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان را سبب عذابى سخت در آخرت بر شمرده اند.همچنین در حدیثی از پیامبر نیز برپایی ساختمان به منظور خودنمایی و فخر فروشی مورد نکوهش قرار گرفته است. (بحارالانوارج73: 95)
عدم اسراف:از دیگر آیات قرآن که به صورت غیر مستقیم به مقوله ی معماری و مسکن ارتباط دارد عدم زیاده روی و اسراف کردن است در سوره الاسراء آیه 27 ، یونس آیه 83 ، سوره االانعام آیه 31 ، سوره شعرا آیه 152 و 151 و سوره غافر آیه 43 خداوند انسان را از افراط و اسراف نهی کرده است. همچنین در سوره شعرا آیه 128 می فرمایند: آيا بر هر تپهاى بنايى مىسازيد كه [در آن] دست به بيهودهكارى زنيد؟
البته همواره بزرگ بودن منزل و فضای مسکونی ناپسند نبوده بلکه نیت از ساخت و ساز و میزان و چگونگی استفاده از آن در این زمینه بسیار تاثیرگذار است تا آنجا که مولی علی(ع) در نهج البلاغه میهمانی گرفتن و دید و بازدید از اقوام و پرداخت حقی که خداوند بر گردن انسان نهاده است را از شرایطی می داند که داشتن خانه وسیع و بزرگ مورد نکوهش قرار نگیرد.(نهج البلاغه، 216) همچنین رسول خدا نیز اضافه نبودن خانه از حد نیاز ساکنین را مورد تاکید قرار داده اند.(بحارالانوارج73: 95)
امنیت:از نکات دیگری که در قرآن بدان اشاره شده است توجه به بحث امنیت بصری و حفظ حریم ساکنین در فضاهای معماری است تا آنجا که در در سوره نور آیات 27 تا 29 به این حوزه اشاره شده است.همچنین خداوند در سوره نور آیه ی 36می فرمایند: (اين چراغ پر فروغ ) در خانه هائى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آنرا بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد) خانه هائى كه نام خدا در آن برده شود و صبح و شام در آن تسبيح گويند. همچنین در دو حدیت از پیامبر مبحث حرمت امنیت ساکنین خانه از نگاه بیرونی مورد توجه قرار گرفته است. رک( وسائل الشیعه، ج14،141) (محدثی، 1379:10 ).
تزئین: بحث تزئین و زیباسازی نیز از نکاتی است که قرآن در آیه های 32 سوره اعراف و 14 سوره نحل به آنها اشاره نموده است. .همچنین پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: لباس خوب بپوشید و خانه هایتان را آباد کنید تا در میان مردم مانند خال رخساره باشید.(میزان الحکمه ج2: 103)
استحکام: از مباحث دیگری که می توان در حوزه معماری از نگاه قرآن مورد توجه قرار داد بحث استحکام است که آن را می توان در سوره اعراف آیه 74 دید.که خداوند به بحث مسکن و ساختن منزل های محکم اشاره می کنند. البته باید گفت محکم کاری و بی عیب سازی از نکاتی است که مورد توجه پیامبر اکرم ص نیز بوده است تا آنجا که ایشان فرموده اند:خداوند تعالی دوست دارد که هرگاه فردی از شما کاری کند، آن را محکم (و بی عیب) انجام دهد (میزان الحکمه ج9: 4077).
نیت:از نکات دیگری که در بحث فضاها مورد اهمیت و توجه است.نیت و تفکر افراد و بنیانگذاران است.آنچنان که در تفسیر آیه 108 سوره توبه آمده است: ارزش هر چیز وابسته به اهداف و انگیزه و نیات بنیانگذاران آن دارد.ارزش مکان ها، بسته به افرادی است که به آنجا رفت و آمد می کنند.( تفسیر قرائتی،1387: 505) همچنین مولا علی فرموده اند: از اقامت در مراكز غفلت و ستمكارى و آنجا كه مددكاران بر طاعت خدا اندك اند بپرهيز. (نهجالبلاغه،نامه 69)همچنین در تفسیر آیه 127 سوره بقره آورده اند:كار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّى اگر كعبه بسازیم، ولى مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. .(رک تفسیر قرائتی،1387)
بحث و نتیجه گیری:
همانگونه که ذکر شد تا کنون تعاریف مختلفی از معماری اسلامی ارائه شده است و ویژگی های گوناگونی نیز برای آن در نظر گرفته اند که به برخی از معروف ترین آنها در بخش نخست اشاره شد، در بسیاری از آنها بناهای ساخته شده بعد از اسلام در حوزه قلمرو جوامع مسلمان را به عنوان معماری اسلامی معرفی نموده اند و یا به طرح تعریف هایی پرداخته شده است که تا حد بسیاری انتزاعی است و بر اساس آن نمی توان تفاوتی بین هنرها و معماری اسلامی و غیر اسلامی قائل شد. نقص عمده دیگر آنها را باید در عدم توجه به صفت اسلامی دانست.زیرا زمانی که ما کلمه اسلام را به واژه ای دیگر نسبت می دهیم، باید در گام اول نگاه اسلام به آن مقوله مشخص گردد و بر اساس تعالیم ، تفکرات و احکام دین اسلام این نسبت را برقرار نماییم.
نگارنده اعتقاد دارد بسیاری از آثاری که بعد از اسلام ساخته شده اند را نمی توان به عنوان معماری اسلامی مطرح نمود هر چند که ممکن است در برخی از آنها فرهنگ اسلامی نفوذ کرده باشد.لذا پیشنهاد می شود که سه واژه گوناگون برای نامگذاری طیف عظیمی از ابنیه ساخته شده بعد از اسلام در نظر گرفته شود. عنوان اول معماری در دوران اسلامی،عنوان دوم معماری مسلمین و عنوان سوم معماری اسلامی است.
عنوان اول معماری دوران اسلامی که اغلب آثار تاریخی ساخته شده در جهان اسلام و تحت قلمرو حکومت های مسلمان را در بر می گیرد. این دسته از آثار، معماری و تزئینات وابسته به آن را که بعد از ظهور اسلام در جایی جای جهان اسلام به وجود آمده است را شامل می شود و ممکن است در شکل یابی آنها فرهنگ ها و آثار تمدنی قبل از اسلام نیز نقش داشته باشد و یا بانی و معماران نیز غیر مسلمان بوده باشند.این دسته از آثار تاثیر باورها و فرهنگ های اسلامی را در خود دارند هر چند ممکن است که اهداف ساخت و بنیانگذاری آنها با تعالیم اسلامی هم سو نباشد و یا حتی در تعارض قرار بگیرد.از جمله چنین آثار معماری می توان به تعداد چشمگیری از کاخ ها اشاره نمود(کاخ های امویی همچون خربه المفجر،قصر الحیر شرقی و غربی) که در پژوهش های عرصه هنر و تمدن اسلامی به عنوان معماری اسلامی مطرح شده اند،در حالی که در واقع تعالیم اسلامی با ساخت چنین ابنیه ای که نشانگر تفاخر و خود بزرگ بینی است و به شدت در بخش های مختلف آن اسراف صورت پذیرفته است و نیت از ساخت آنها نیز بهبود کیفیت جامعه اسلامی و کمک به بهبود شرایط زندگی و سعادت دنیویی و اخرویی مسلمانان نیست،مخالفت است.
گروه دیگر از آثار را باید معماری مسلمین نامید اینگونه از آثار نیز در گستره جهان اسلام و در دل شهرها و روستاهای کشورهای اسلامی ساخته شده اند و اغلب آنها دارای کارکردها و کاربری هایی هستند که جنبه دینی و یا عام المنفعه دارند و با زندگی مردم و رفع احتیاجات آنها رابطه نزدیک دارد و لذا تاثیر ارزش ها و باورهای اسلامی بسیار بیشتر از دسته ی قبل در آنها دیده می شود. از جمله آنها می توان به مساجد اشاره نمود.این شکل از آثار نیز تا حد زیادی متاثر از شرایط اقلیمی، فرهنگی و تمدنی سرزمینی هستند که اثر معماری در آنجا ساخته شده است و ممکن است اینگونه از معماری دارای اشکال و فرم های مختلف باشند اما کارکردهای برگرفته از شریعت اسلامی و همچنین بودن تحت لوای فرهنگ اسلامی سبب مشابهت هایی در ظاهر و تزئینات آنها در کل جهان اسلام شده است.
دسته سوم تحت عنوان معماری اسلامی مطرح می شوند و برای اینکه بتوان به اینگونه از آثار صفت اسلامی را نسبت داد باید به سه واژه اسلام،انسان و معماری از نظر قرآن کریم بدان نگریست.همانگونه که بحث شد اسلام به معنای تسلیم شدن و سرسپردگی در برابر خداوند و اوامر اوست که توسط پیامبران الهی به مردم رسانده می شود و هدف از خلقت انسان علم و دانش» و «امتحان و آزمایش و هدف غایی «عبودیت» است و دو هدف دیگر در مسیر «عبودیت» قرار مىگیرند و «رحمت واسعه خداوند» نتیجه این عبودیت است.لذا معماری اسلامی باید از لحاظ مفهوم و کارکرد با تعریف اسلام از منظر قرآن سازگاری داشته باشد و در آن بتوان تسلیم شدن و سرسپردگی در برابر خدا و اوامر او را دید و لذا هدف و غایت آن نیز با توجه به اینکه برای انسان و در خدمت انسان است فراهم نمودن بستر برای عبودیت انسان باشد و در کنار اینکه بشر را در راستای سعادت و تکامل و عبادت الهی یاری می کنند،دارای کارکردهای خدامحورانه باشد.اینگونه از آثار با هدف و انگیزه قرب الهی و در راستای پاسداشت دستورات اسلامی به وجود خواهندآمد و همچنین ارزش این ابنیه وابسته به افرادی خواهد بود که به آنجا رفت و آمد می کنند.اینگونه آثار که در اصل بر اساس تعالیم قرآنی، مستحکم و ایمن و به به دور از تفاخر ساخته شده اند و قرار است نیازهای مومنین را برای داشتن یک زندگی سعادتمند و ایمن فراهم کنند و جوابگوی نیاز مادی و معنوی انسان مسلمان در دنیای روز نیز باشد.
همانگونه که در بحث اسلام و معماری آمد در تعالیم اسلامی بسیار محدود پیرامون معماری به صورت مستقیم بحث شده است و بیشتر مفاهیمی مد نظر بوده اند که به طور غیر مستقیم بر ساخت و ساز تاثیر می گذارد و لذا معماری مد نظر اسلام معماری در خدمت زندگی انسان مسلمان است. لذا این ویژگی سبب می شود دارای اشکال و صورت های مختلفی باشد و در ساخت آنها از مواد و مصالح مختلف و تکنیک های گوناگون متناسب با هر دوره از زمان استفاده شود.تا آنجا که قرآن به انسان یادآوری می کند که باورهای گذشتگان را تا زمانی که با معیار عقلی نسنجیده شده نپذیرید و از سنت گرایی بی مورد پرهیز کنید.(رک سوره بقره آیه 170)لذا این اعتقاد که در توسط برخی از محققین بویژه اروپایی به وجود آمده است که معماری اسلامی شکل مشخصی دارد قابل قبول نیست. هر چند که باید این نکته را ذکر کرد چون فرهنگ به شدت می تواند بر معماری و کارکردهای آن تاثیر گذار باشد ،لذا فرهنگ خاص اسلامی نیز فرم ها و کارکردهای خاص خود را به وجود می آورد و همین نکته است که سبب تفاوت معماری اسلامی با دیگر گونه از ابنیه می گردد هر چند که مطابق با تعالیم اسلامی و بحث اجتهاد شاهد هستیم که با تغییر زمان تغییرات عمده ای نیز در سبک زندگی و فرهنگ بشر نیز به وجود خواهد آمد و لذا معماری اسلامی،معماری پویا و جلو رونده می باشد و همواره یک شکل را دنبال نمی کند.
حال باید گفت آغاز معماری اسلامی را باید همزمان با بعثت پیامبر دانست و همچنین نمی توان پایانی نیز برای آن بر خلاف تصور پژوهشگران اروپایی که دوران قبل از تاریخ معاصر را دوران افول معماری اسلامی می دانند بر شمرد و معماری اسلامی می تواند فارغ از زمان و مکان همواره تا ابد ظهور پیدا کند.
فهرست منابع:
1. قران کریم
2. ابن ابى جمهور احسائى، عوالي اللالي،(1405)، انتشارات سيد الشهداء ، قم
3. ابن فارس، ابوالحسین احمد،(1404)، معجم مقاييس اللغة، تحقیق عبد السلام محمد هارون،قم
4. اتینگهاورن،ریچارد،گرابار،الگ،(1382)،هنر و معماری اسلامی 1،ترجمه یعقوب آژند،انتشارت فرهنگستان هنر،تهران
5. علامه محمد بن باقربن محمد تقی مجلسی، بحارلانوار،انتشارات اسلامی، ناشر دیجیتالی، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
6. بلر،شیلا, بلوم، جاناتان ،(1381)، هنر معماری اسلامی 2،ترجمه یعقوب آژند،انتشارات سمت،تهران
7. بمانیان،محمد رضا و دیگران،(1392)،((تاثیر اصول فقهی مرتبط با حقوق شهروندی بر پایه عدل در طراحی مسکن(نمونه مورد: سه مورد از خانه های ایرانی-اسلامی)))،فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی،شماره 12،صص 89-100
8. پاينده، ابو القاسم،(1382) ، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله) ، چاپ: چهارم، تهران.
9. قرائتی،محسن،1387،تفسیر نور،انتشارات موسسه درس هایی از قرآن.
10. جعفر بن محمد، ، مصباح الشريعة، 1360، ترجمه مصطفوى ، چاپ: اول، تهران،
11. حائری،محمدرضا،(1388)،نقش فضا در معماری ایران،هفت گفتار درباره زبان و توان معماری،دفتر پژوهش های فرهنگی،تهران
12. حر عاملی ، وسائل الشیعة ،(1409)، مؤسسة آلالبیت علیهم السلام ، چاپ اول،قم
13. سعدوندی،مهدی،مهوش،محمد،(1394)،((آسیب شناسی شاخص سازی مفاهیم اسلامی در معماری اسلامی))،فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی،شماره 21،صص 47-56
14. شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة ، (1388)، ترجمه انصاريان ،چاپ اول، قم.
15. طباطبایی،سید محمد حسین،(1417) ق،المیزان فی تفسیر القرآن،ج 18،قم،جامعه مدرسین.
16. طبرسى، على بن حسن، مشكاة الأنوار ،(1379)، ترجمه هوشمند و محمدى ، چاپ: اول، قم .
17. فلامکی،محمد منصور،(1381)،ریشه ها و گرایش های نظری معماری،نشر فضا،تهران.
18. فیشر،ساول،(1398)،فلسفه معماری،مدخل فلسفه معماری دانشنامه فلسفه استنفورد،ترجمه مهدی محمدی و حسین رهنما،انتشارات فکر نو،تهران.
19. كلينى، ثقة الاسلام ،(1365)، الكافي، دار الكتب الإسلاميه، تهران.
20. كلينى، محمد بن يعقوب، (1369)، أصول الكافي ،ترجمه مصطفوى ، چاپ: اول، تهران.
21. کورت گروتر،(1383)،زیبایی شناسی در معماری،ترجمه جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون،انتشارات دانشگاه شهید بهشتی،تهران.
22. گرابار،الگ،(1379)،شکل گیری هنر اسلامی،ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند،انتشارات نشر دانشگاهی،تهران.
23. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،(1365)، آداب و سنن ( ترجمه جلد 73 بحار الأنوار) ، چاپ: اول، تهران.
24. محدثی، جواد، (1379)، اخلاق معاشرت، حوزه علمیه قم دفتر تبلیغات اسلامی.
25. محمدی ری شهری، محمد، (1386)، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، قم
26. مصباح یزدی،محمد تقی،(1391)،پرسش ها و پاسخ ها،جلد سوم،انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)
27. هیلند براند،رابرت،1383،معماری اسلامی،ترجمه باقر آیت الله زاده شیرازی،انتشارات روزنه،تهران.
28. نقره کار،عبدالحمید،(1394)، برداشتی از حکمت اسلامی در هنر و معماری،انتشارات فکر نو،تهران.
29. نقره کار،عبدالحمید،رئیسی،محمد منان،(1391)،((تحقق پذیری هویت اسلامی در آثار معماری))،فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی،شماره 7،صص 5-12
30. نقرهکار، عبدالحمید و دیگران،(1397)، تبیین معماری و شهرسازی مبتنی بر هویت اسلامی – ایرانی،جهاد دانشگاهی،قزوین.
31. نورى، حسين بن محمد تقى،(1408) ، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، چاپ اول، .قم.
32. الهی زاده،محمد حسن،سیروسی،راضیه،(1393)،((الگوسازی مسکن بر پایه سبک زندگی اسلامی))، فصلنامه سبک زندگی دینی،شماره 1،صص35-70
33. ورنویت،استیون،(1385)،((ظهور و رشد باستان شناسی اسلامی))،ترجمه پروین مقدم،مجله گلستان هنر،شماره 4،صص 35 الی 50
1. Grube E, 1978 ,What is Islamic Architecture?, in George Michell, ed., Architecture of the Islamic World: Its History and Social Meaning, London: Thames and Hudson, , 10-14.
2. Grabar,O,1983, Reflections on the Study of Islamic Art, Muqarnas, 1, 1-14;
3. Grabar O, , 2003 ‘What Should One Know about Islamic Art?’, RES, 43, 5-11.
4. Hillenbrand, R. 2003, Studying Islamic Architecture: Challenges and perspectives. Architectural History, 46, 1-18.
5. Peterson, 1996, Dictionary of Islamic Architecture, published by Routledge,London.
6. Rabbat, N.2012. Islamic Architecture as a Field of Historical Enquiry, Journal of Art Historiography, (6), 17.
7. Yassin, A, &Utaberta, N. 2012,Architecture in the Islamic Civilization: Muslim building or Islamic Architecture, Journal of Islamic Architecture, 2(2).
8. Petruccioli A , Pirani KH,2002, Understanding Islamic Architecture,Routledge Curzon.
9. Mortada,H,2003, Traditional Islamic Principles built Environment, Routledge Curzon
A study on Islamic architecture quiddity
Sattar Khaledian,Assistant Professor Department of Archaeology, Shiraz University of Arts1
Abstract:
Islamic architecture is a recurring term in research on Islamic art and civilization. A wide range of works made in the Islamic world has been named with this word and scholars have tried to define and mention its features, in which, there is almost no relationship between Islam as a divine religion and architecture, and only the characteristics of buildings are mentioned.
In this research, came to light by descriptive-analytical study method based on gathering of information in the library, after the analyses of the definitions of Islamic architecture, two questions are asked about it: what it is and when did this form of architecture begin and end.
Therefore, based on the inference from Quranic verses and religious doctrine, Islamic architecture refers to a type of architecture that, rather than seeking a specific shape and form, should help Muslims to achieve perfection and the ultimate goal of human creation, which is to worship God.
This kind of architecture started at the same time with the mission of the Holy Prophet “PBUH” and will continue until the end and will not be limited to a specific region and a specific time.
Key word: Islam, architecture, Islamic architecture, Muslim architecture.
[1] S.khaledian@shirazart.ac.ir