تبیین شاخصهای ماندگار مسکن بومی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد
الموضوعات :مرجانه نجارنژاد مشهدی 1 , خسرو افضلیان 2 , مهدی شیبانی 3 , سید مسلم سیدالحسینی 4
1 - دانشجوی دکترای معماری،گروه معماری، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
2 - استادیار، گروه معماری، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
3 - استاد تمام، گروه معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
4 - دانشیار، گروه شهرسازی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
الکلمات المفتاحية: معماری بومی, معماری سنتی, شاخصهای ماندگار, مسکن بومی, نظریه داده بنیاد,
ملخص المقالة :
امروزه با زدوده شدن رنگ بومیگرایی از مسکن ایرانی، ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی و بومی مسکن فاصله گرفته و بدینترتیب ارزشها و سنَتهای بومی در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. از طرفی، مسکن و محیطهای مسکونی به عنوان انسانیترین موضوع معماری، تأمینکننده نیازهای متنوع انساناند. لذا، پژوهش کیفی حاضر با شناخت حساسیت موضوع مسکن و تنزل کیفی مسکن معاصر، ضرورت پرداخت در این زمینه را با تکیه بر ارزشهای مفهومی مورد توجّه در معماری بومی میسر دانسته و با هدف ارائه شاخصهای بومی در مسکن با استفاده از رویکرد گلیزری نظریة داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش کاربردی، به صورت روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته که برای این منظور نکات کلیدی تعاریف صاحب نظران آشنا به حوزۀ بومی به صورت هدفمند انتخاب و دادهها به صورت همزمان با استفاده از نرمافزار MAXQDA10 به صورت مجموعهای از کدگذاریهای باز، انتخابی و نظری، تجزیه و تحلیل شده و شاخصهای ماندگار در معماری مسکن بومی ایران معرفی گردیدند. نتایج و یافتهها به شکل مقایسهای نشان میدهند که بین مفاهیم انطباق یافته معماری بومی و سنتی و برخی از شاخصهای مفهومی سنتی رابطه معنادار و به عبارتی همبستگی مثبت وجود دارد که بر این اساس از طریق تطابق مفاهیم سنتی با مفاهیم بومی و مطابقت این دو با شاخصهای سنتی به شاخصهای ماندگار بومی دست یافته شد. همچنین؛ مفاهیم معماری بومی بنا به تعاریف و کارکردشان در چهار بُعد اصلی زمینهای، علی - مفهومی، علی - رفتاری و نمادین دستهبندی گردیدند.
اردلان، نادر (1374)، معماري ايران در سخن چهار نسل از معماران صاحب نظر، نشریه آبادی، دوره 5، شماره 19.
آلپاگونوولو، آدریانو (1384)، معماری بومی، ترجمه علی محمد سادات افسری، مؤسسه علمی و فرهنگی فضا، تهران.
الكساندر،كریستوفر(1386)، معماری و راز جاودانگی، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
پیرنیا، محمدکریم (1386)، سبک شناسی معماری ایرانی، تدوین غلامحسین معماریان، انتشارات سروش دانش، تهران.
تلخابی، حمیدرضا، علی شماعی، زهره داود پور و اصغر شکیبایی (1395)، تحلیلی بر بافتهای سنتی و جدید و ارائه شاخصهای بومی برنامهریزی توسعه شهری مطالعه موردی؛ بافت تاریخی و شهرک امیرکبیر اراک، فصلنامه شهر ایرانی - اسلامی، سال7، شماره 25، پاییز، صص82-71.
توسلی، محمود (1360)، اصول و روشهای طراحی شهری و فضاهای مسکونی در ایران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران.
جعفری، عاطفه و حامد ایمان طلب (1395)، طراحی هنرستان هنرهای زیبا با رویکرد معاصرسازی الگوهای پایدار مدارس سنتی، مجله مطالعات جغرافیا عمران و مدیریت شهری، دوره2، شماره4، صص48-62.
حائری مازندرانی، محمدرضا (1388)، خانه، فرهنگ، طبیعت: بررسی معماری خانههای تاریخی و معاصر، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات برنامهریزی شهری و معماری.
حسین زاده، عباس، امیراحسان پویان و الهه سادات موسوی سروینه باغی (1392)، هویت فرهنگ و سنت الگوی تدوین تعلق فضایی به خانه های ایرانی، هشتمین همایش معماری و شهرسازی و توسعه پایدار.
دادخواه، مهدیار (1384)، گذری درحوزه معماری بومی تهران، نشر فضا.
دیبا، داراب (1378)، الهام و برداشت از مفاهیم بنیادی معماری ایران، نشریه معماری و فرهنگ، دوره1، شماره1، تابستان، صص97-111.
راپاپورت، آموس (1388)، انسانشناسی مسکن، ترجمه خسرو افضلیان، حرفه هنرمند، تهران.
زندی، کیهان (1393)، بررسی وضعیت مسکن شهری (مطالعۀ موردی: شهراصفهان دهۀ70تا90) پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکدۀ علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان.
شماعی، علی (1389)، نقش الگوهای شهرسازی سنتی در شهر سازی مدرن یزد، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره اول، پاییز.
ضرغام فرد، مسلم (1396)، ارزیابی سیاستهای مسکن از منظر تأمین نیاز گروههای هدف، پایان نامه کارشناسی ارشد، به راهنمایی کرامت الله زیاری، دانشگاه تهران، دانشکده جغرافیا.
طبسی، محسن (1386)، بازتاب هویت ایرانی در معماري اسلامی ایران از هویت ایرانی؛ سلسله مقالات و گفتارهایی پیرامون هویت ایرانی، انتشارات سوره مهر، صص 369-370.
عینی فر، علیرضا (1382)، الگویی براي تحلیل انعطاف پذیري در مسکن سنتی ایران، نشریه هنرهاي زیبا، شماره13، بهار، صص64-77.
فلامکی، محمد منصور (1384)، معماری بومی، مؤسسه علمی و فرهنگی فضا، چاپ دوم.
کلانتری خلیل آباد، حسین، سید امیر رضا نظامدوست و علی یاران (1398)، تبیین الگوی کالبدی مسکن معاصر مبتنی بر معماری زمینهگرا در شهر کاشان مطالعه موردی: خانههای تاریخی منتخب دوره قاجار، فصلنامه شهر ایرانی_اسلامی، دوره10، شماره 38، زمستان، صص5-20.
کینگ، پیتر (1960)، بنیانها در مطالعات مسکن، ترجمه ابوالفضل مشکینی، احمد پور احمد و مسلم ضرغام فرد، انتشارات دانشگاه تهران(1398).
گروت، لیندا و دیوید وانگ (1391)، روشهای تحقیق در معماری، ترجمه علیرضا عینی فر، تهران: دانشگاه تهران.
لنگ، جان (1386)، آفرینش نظریه معماری: علوم رفتاری در طراحی محیط، ترجمه علیرضا عینی فر، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران .
مشتاقگوهري، کامبیز، Post date،2017-07-08 دکتري معماري و دانشیار گروه معماري دانشگاه سیستان و بلوچستان.
مهدوی نژاد، محمد جواد (1383)، معماری پیشرو و ارتباط با گذشته: جستاري از منظر هويت بر آينده معماري كشورهاي اسلامي، نشریه آبادی، شماره 46.
نقرهکار، عبدالحمید، مهدی حمزه نژاد و آیسان فروزنده (1388)، راز جاودانگي آثار معماري (تحليلي بر نگرش هاي نوگرا و فرانوگرا و رويكرد هاي فراگيرتر) ، نشریه باغ نظر، شماره12، سال6 ، پاييز و زمستان، صص31-44.
نقی زاده، محمد (1379)، ویژگىهاى كیفی مسكن مطلوب (مبانی طراحی و روش هاى تحصیل آن)، نشریه صفه، دوره10، شماره 31، پاییز و زمستان، صص90- 103.
نقیزاده، محمد (1391)، تأملی در شناخت مبانی مسکن اسلامی ایرانی، کتاب ماه هنر (170)، صص 38- 55.
ناری قمی، مسعود و سجاد دامیار (1391)، رویكردها به معماری بومی در نظریه پردازی مدرن معماری، نشریه شهر و معماری بومی، شماره3، پاییز و زمستان.
نصر، سید حسین (1375)، هنر و معنویت اسلامی، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، فصلنامه هنر، دوره7، شماره 28، صص45-52.
هدایت نژاد، محمود (1375)، بهداشت روانی، فرهنگ آپارتمان نشینی، مجموعه مقالات دومین سمینار سیاست هاي توسعه مسکن در ایران، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازي.
Alpago Novello, Adriano (2005) . Vernacular Architecture - Introducing Vernacular Architecture, Its Meaning and Current Perspectives. (Sadat Afsari, A.M). Space Science and Cultural Institute, Second Edition. [Persian].
Allsopp, Bruce (1977) . A Modern theory of Architecture. Routledge & Kegan Paul.
Alexander, Cristopher )2010) . The Timless Way of Building. Translated by Mehrdad Ghayyumi Bidhendi. Tehran: Shahid Beheshti University Publications.
Bachelard, Gaston (1994) , The Poetics of Space. Boston: Beacon Press.
Fathi, H (2003), Architecture for People. (Ashrafi, A). Tehran: Art University, Tehran. [Persian].
-Groat, Linda, and Wang, David (2009) Architectural Research Methods. ranslated by Alireza Einifar. Tehran: Tehran University Press.
Khalili , Nader (1991). Contemporary Architecture of Iran, Published in ARCHITECTS, www.calearth.org.
Lawrence, R. J. (2006) . Learning from the vernacular: Basic principles for sustaining human habitats. In: Asquith, L. and Vellinga, M. (ed.). Vernacular architecture in the twenty-first century. Theory, education and practice. Milton Park, Abingdon: Taylor & Francis.
Melnikas, B (1998) . Management and modernization of housing facilities: specific features of central and eastern European countries, Facilities, 16(11),326–333.
Oliver, Paul )1997. ( Encyclopedia of Vernacular Architecture of the World, vol 1, Cambridge university press.
Oliver, Paul (2003) . Dwellings: The House Across the World, Oxford: Phaidon Press.
Patidat, Shikha (2014) . Changes in Culture and Architecture from Vernacular to Modern: M.P., India , Brishbhanlali Raghuwanshi, MArch [School of Planning and Architecture, Bhopal, M.P., India]. 30th INTERNATIONAL PLEA CONFERENCE 16-18 December 2014, CEPT University, Ahmedabad.
Rappoport, Amos (2006). Vernacular design as a model system , in vernacular Architecture in the Twenty First Century : Theory, education and practice . Edited by: Lindsay Asquith and Marcel Vellinga, pp. 179−198,Taylor & Francis, UK.
Roels, Christine (2012) . The Contemporary Debate on the Definition of Vernacular Architecture : an overview, University of Helsinki Summer School. Introduction to Conceptual History.
Rudofsky, B. (1964) . Architecture without Architects, Doubleday and Company, Inc., Garden City, New York.
Roth , Leland M؛ Roth Clark , Amanda C (2014). Understanding Architecture Its Elements, History, and Meaning, New York, London.
Rupa, Ar؛ Ganguly, T (2015) . Role of Vernacular Architecture of India In Green Building Design–A Case Study of Pauni , International Journal on Recent and Innovation Trends in Computing and Communication, Volume:3 , Issue: 2.
Short, John .Rennie (2006) , Urban theory; A Critical assessment , Routledge, New York.
Steadman, P )2008) . The evolution of designs: biological analogy in architecture and the applied arts. Rev. Ed. [Originally published: Cambridge University Press, 1979]. Routledge. UK.
Torgersen , Ulf (1987) . Housing: the wobbly pillar under the welfare state. In B. Turner, J. Kemeny & L. Lundqvist (Eds.), Between State and Market: Housing in the Post-industrial Era, Stockholm: Almqvist and Wiksell, pp. 116‒126.
UN-HABITAT (2002) . The Global Campaign on Urban Governance , http://www.unhabitat.org/governance.
Vellinga, Oliver, and Bridge (2007) Atlas of vernacular Architecture of the World, Oxon: Routledge.
Westaway, Margaret .S . (2006) . A longitudinal investigation of satisfaction with personal and environmental quality of life in an informal South African housing settlement,Doornkop, Soweto, Habitat International, 30: 175-189.
تبیین شاخصهای ماندگار مسکن بومی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد
خانم مرجانه نجّارنژاد مشهدی؛ دانشجوی دکترای معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران، ایمیل : marjannajjarnejad@gmail.com
Mrs Marjaneh Najjarnejad Mashhadi; Ph.D. student in Architecture, Faculty Member of Arts and Architecture Department, Islamic Azad University, Mashhad Branch, Mashhad, Iran.
دکتر خسرو افضلیان*؛ استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران (نویسنده مسئول)، ایمیل: khosrow.afzalian@gmail.com
Dr.Khosro Afzalian; Assistant Professor, Faculty Member of Arts and Architecture Department, Islamic Azad University, Mashhad Branch, Mashhad, Iran. (responsible author)
دکتر مهدی شیبانی؛ استاد تمام، گروه معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران، ایمیل:
M-Sheybani@sbu.ac.ir
Dr.Mahdi Sheybani; Full Profesor, Faculty Member of Architecture and Urban Planning Department, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran.
دکتر سید مسلم سیدالحسینی؛ دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران، ایمیل: Smh_arc@yahoo.com
Dr.Seyed Moslem Seyedalhoseni; Associate Professor, Faculty Member of Urban Planning Department, Islamic Azad University, Mashhad Branch, Mashhad, Iran.
* مقالۀ حاضر، برگرفته از رساله دکتری نویسنده اول با عنوان"معاصرسازی الگوهای ماندگار معماری بومی در راستای بهینه سازی مجموعههای آپارتمانی در شهر مشهد" میباشد که به راهنمایی استادان راهنما؛ دکتر خسرو افضلیان و دکتر مهدی شیبانی و مشاوره دکتر؛ سید مسلم سیدالحسینی در گروه معماری دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد مشهد انجام شده است.
چکیده
امروزه با زدوده شدن رنگ بومیگرایی از مسکن ایرانی، ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی و بومی مسکن فاصله گرفته و بدینترتیب ارزشها و سنَتهای بومی در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. از طرفی، مسکن و محیطهای مسکونی به عنوان انسانیترین موضوع معماری، تأمینکننده نیازهای متنوع انساناند. لذا، پژوهش کیفی حاضر با شناخت حساسیت موضوع مسکن و تنزل کیفی مسکن معاصر، ضرورت پرداخت در این زمینه را با تکیه بر ارزشهای مفهومی مورد توجّه در معماری بومی میسر دانسته و با هدف ارائه شاخصهای بومی در مسکن با استفاده از رویکرد گلیزری نظریة داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش کاربردی، به صورت روش توصیفی _ تحلیلی با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته که برای این منظور نکات کلیدی تعاریف صاحب نظران آشنا به حوزۀ بومی به صورت هدفمند انتخاب و دادهها به صورت همزمان با استفاده از نرمافزار MAXQDA10 به صورت مجموعهای از کدگذاریهای باز، انتخابی و نظری، تجزیه و تحلیل شده و شاخصهای ماندگار در معماری مسکن بومی ایران معرفی گردیدند. نتایج و یافتهها به شکل مقایسهای نشان میدهند که بین مفاهیم انطباق یافته معماری بومی و سنتی و برخی از شاخصهای مفهومی سنتی رابطه معنادار و به عبارتی همبستگی مثبت وجود دارد که بر این اساس از طریق تطابق مفاهیم سنتی با مفاهیم بومی و مطابقت این دو با شاخصهای سنتی به شاخصهای ماندگار بومی دست یافته شد. همچنین؛ مفاهیم معماری بومی بنا به تعاریف و کارکردشان در چهار بُعد اصلی زمینهای، علی _ مفهومی، علی _ رفتاری و نمادین دستهبندی گردیدند.
واژگان کلیدی : معماری بومی، معماری سنتی، شاخصهای ماندگار، مسکن بومی، نظریه داده بنیاد
Explaining an Enduring indicators of Iranian vernacular housing using Grounded theory
Abstract
Today, by vanishing of vernacularism from Iranian houses, buildings can be seen that are far from the traditional and vernacular values of housing and thus, the vernacular values in housing have been ignord. On the other hand, housing and residential areas, as an important subject of architecture related to humans, must meet the various needs of human beings.Therefore, the present qualitative research, recognizing the sensitivity of the housing issue and the quality degradation of contemporary housing, considers the necessity of paying attention in this field based on the conceptual values considered in indigenous architecture. And the Grounded theory has been done with the aim of presenting vernacular indicators in housing using the Glaser approach. This applied research is a descriptive-analytical method using documentary and library studies. For this purpose, the critical points of the definitions of "experts familiar with the vernacular field" are purposefully selected and the data are analyzed simultaneously using MAXQDA10 software as a set of open, selective and theoretical codings and Enduring indicators in the vernacular housing architecture of Iran were introduced.The results and findings show in a comparative way there is a significant relationship between the adapted concepts of vernacular and traditional architecture and some traditional conceptual indicators, or in other words: a positive correlation .Accordingly, by matching traditional ideas with vernacular concepts and matching the two with traditional indicators , enduring vernacular indicators were achieved. Also, according to their definitions and functions, vernacular architectural concepts were classified into four main dimensions: contextual, Causal conceptual, Causal behavioral, and symbolic.
Keywords: vernacular architecture, traditional architecture, Enduring indicators, vernacular housing, grounded theory
مقدمه
به دنبال رشد فزاینده شهرنشینى، مشکلات فراوانی از جمله کمبود مسکن به وجود آمده و انتخاب و تأمین مسكن به یكى از مهمترین مسائل برنامهریزان و نیز مردم تبدیل گشته است. در واقع مسکن به عنوان مأمنی برای انسان و مکانی برای آسایش و آرامش وی، از نخستین مسائلی است که بشر همواره برای برآورده ساختن نیازهای خویش با آن دست به گریبان بوده (کینگ، 1398: 38-32) ولی متأسفانه در میان سیاستها و برنامهریزىهاى صورت گرفته به علّت غلبه عوامل اقتصادى و همچنین تلفیق برخی عناصر غیر ایرانی در مفاهیم و فضاهای معماری خانه ایرانی، شاخصهاى كیفى مسكن نسبت به بُعد كمّى آن مهجور مانده و لذا، بیشترین توجّه برنامهریزان، تنها به تأمین صرف مسكن معطوف بوده است.
بر این اساس، امروزه لزوم توجّه به بازشناسی اصول و ارزشهای مسکن بومی و سنّتی در شکلگیری و طراحی مساکن معاصر، بیش از هر زمان دیگر اهمیّت خود را آشکار میسازد چرا که در اکثر موارد، این خانهها برگرفته از الگو های غربی و بدون رعایت مسائل منطقهای، اقلیمی، نیازهای روانی و عاطفی افراد طراحی میشوند و نتیجۀ آن، تبدیل خانه به خوابگاه و نداشتن آسایش روانی و محیطی در فضا است. از طرفی، نمیتوان سنت را به مثابه الگویی زیستی در نظر گرفت اما میتوان به گفتگویی بهرهگیرانه با آن روی آورد. بدینترتیب، دروس ارزشمند از معماری بومی میتوانند با نیازهای امروزی به منظور دستیابی به طرحهای پایدار ترکیب شده و الگوها، اصول، تجارب و سنتهای محلّی و بومی به عنوان ابزارهای طراحی مورد استفاده قرار گیرند (Patidat,2014:8). لذا، با مطرح شدن توجّه دوباره به ارزشها و اصول بومی و سنتی در چند دهه اخیر و با نگاهی به وضعیت موجود خانههای كشور، با فقدان خانه با معیارها و شاخصهای بومی و ایرانی روبرو هستیم. بررسی پژوهش های انجام شده در ایران در خصوص موضوع پژوهش حاضر، نشان میدهد كه تحقیقهای مذكور بیشتر بر پایة سیستم های ارزیابی کالبدی و پایداری محیطی صورت پذیرفته و از آنجاییکه برای تعریف و شناخت ویژگیهای یک اثر ماندگار، ورای بررسی کالبد مادی نیاز است تا مفاهیم آن را نیز باز شناخت، لذا؛ هدف از پژوهش حاضر تبیین شاخصهای ماندگار مسکن بومی ایران، در راستای ضرورت نگرش به مفاهیم و تحلیل ویژگیهای مربوط به خانههای سنّتی و بومی که تعیین کننده شاخصهای مفهومی مشترکیاند بوده که میبایست برای به روز رسانی و طراحی بناهای بافت میانی و جدید شهری مد نظر قرار گیرند. از این رو پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به سؤالات زیر بوده است :
1. شاخصهای مفهومی ماندگار مسکن بومی گذشته ایران کدامند؟
2. آیا با انطباق مفاهیم سنتی و بومی، میتوان به شاخص های مفهومی ماندگار در مسکن بومی ایران دست یافت؟
چارچوب نظری
مفهوم مسکن و نگرشهای آن
به نظر میرسد مسکن همیشه در حال تغییر است و ظاهراً پایانی برای این تغییرات وجود ندارد. اما بخشهای زیادی از آنچه ما مسکن مینامیم همچون؛ ماهیت، کارکرد، کاربرد و ... در طول زمان بدون تغییر باقی میمانند. لذا، بخشهایی از مسکن همیشه استمرار داشته و پایان نمیپذیرد (کینگ، 1398:626). همچنین با توجه به اینکه مسکن کالایی حیاتی و جزء نیازهای اساسی انسان است میتوان گفت که انسان به شدت به آن نیاز داشته و این نیاز زمان و مکان نمیشناسد(کینگ، 1398: 627). لذا، نقش مسکن در تأمین نیازها غیر قابل انکار بوده و فقط به معنای چهار دیواری و مکان مسقف نیست. مسکن باید مکانی برای خواب و استراحت فراهم آورد که در آن مردم احساس امنیت و آرامش کنند و از حریم خصوصی خود مطمئن باشند. بسیاری از این ویژگیها در کنار یکدیگر قرار گرفته و چهار دیواری را به منزل و خانه (مکان آرامش و امنیت) تبدیل میکنند (ضرغام فرد، 1396). لذا، در مسئله مسکن باید علاوه بر جنبههای کمّی به جنبههای کیفی نیز توجّه نموده و مسئله مسکن را در رابطه با مسائل دیگری در نظر بگیریم (توسلی، 1360:115). مقولۀ مسکن به دلیل دارا بودن ابعاد متنوع و لایههای مختلف معنایی، از گستردگی و پیچیدگی خاصی برخوردار است که نیاز به بررسی و تجدید نظر در درک تغییرات معاصر شهری دارد.
جدول شمارة 1: برخی از دیدگاههای صاحب نظران در حوزه مطالعات مسکن
صاحبنظر | نگرش |
Short (2006) | مسکن عامل جامعهپذیری افراد است. |
Melnikas (1998) | مسکن مکان زندگی اجتماعی است. |
UN-ABITAT (2002) | مسکن به معنای ارتقای کیفیت زندگی است. |
Torgersen (1987) | مسکن رکن پنهان بهزیستی افراد است. |
Westaway (2006) | مسکن عامل رضایتمندی اجتماعیاست. |
Bachelard (1994) | مسکن به مثابه یک فضای مانوس است. |
مسکن بومی
بر پایۀ رویکردهای بوم شناختی، مسکن مفهومی چند وجهی است که مفاهیمی مانند آسایش، امنیت، شیوه زیست، فرهنگ و هویت، پایگاه اجتماعی ساکنان و ... را در بر میگیرد (زندی، 1393: 58). لذا میتوان گفت؛ مسکن بومی الگوی خاصی از مسکن است که با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساکنان و خصوصیات طبیعی و محیطی مکان مورد نظر تناسب داشته و کیفیت زندگی انسان را بالا برده و هزینههای زندگی را کاهش میدهد. از آنجایی که این الگو با محیط تناسب دارد، در همه جا یکسان نبوده و در ارتباط با هر منطقه شکل میگیرد.
معماری و شهرسازی سنتی ایران نیز با بهرهگیری از شرایط و تواناییهای محیط طبیعی و فرهنگ بومی هر ناحیة جغرافیایی به منظور تأمین آسایش جسمی و روحی انسان شکل گرفته که در این بافتها اثرات محیط طبیعی، ایدئولوژی حاکم، فرهنگ بومی، ساختار، بافت و سیمای شهری نقش بسزایی داشته است (شماعی، 1389: 96).
با مطالعه پژوهشهای بنیادی که در حوزه معماری سنتی و متعاقب آن مسکن سنتی انجام شده، میتوان ویژگیها و شاخصهای اصلی مسکن سنتی را چنین استخراج نمود.
اصول و معیارهای مسکن سنتی از نظر صاحب نظران
از آنجا که تلاش برای تفحص و تجسس عناصر معماری گذشته میتواند روزنهای باشد تا ما را در تفهیم نقاط ضعف و قوّت معماری امروزمان و تطابق و تضاد آن با ارزشهای معماری بومیمان یاری کند، در این مجال سعی شده تا عناصر شاخص و مفاهیم مسکن را شناخته و این در حالی است که از دیدگاه دیبا، تداوم بخشی ویژگیهای معماری سنتّی ایران در طراحی معاصر، به منظور حفظ و تکرار اشکال گذشته نبوده و نگاه خلاّق و پویا از ضرورتهای طراحی مدرن است )دیبا، 1378:21).
جدول شمارة 2: معیارها و اصول معماری و مسکن سنتی از دیدگاه صاحب نظران
موضوع | معیارها، اصول و ویژگیها | صاحبنظر |
اصول معماری ایرانی | 1. مردمواری 2. درونگرایی 3. پرهیز از بیهودگی 4.خودبسندگی 5. نیارش و پیمون | پیرنیا (1386) |
معیارهای مسکن مطلوب | 1. توجّه به فرهنگ جامعه، 2. فراهم آوردن امکان زندگی اسلامی _ ایرانی، 3.امنیّت 4.جامعنگری و وحدت گرایی، 5. حفظ و تقویت روابط همسایگی، 6. سلسله مراتب 7.حفظ و ارتقاء توجه به خانواده و روابط خانوادگی 8. ارجعیت معنویت بر مادیّت 9. ارتباط با طبیعت و همزیستی با آن 10. رعایت عدل و توجه به عدالت اجتماعی 11.زیبایی، 12.اصلاح، 13.کمالگرایی، 14.عزّت، 15.تذکّر دهی، 16.تواضع، 17.حیا، 18. پاکیو طهارت، 19. تقوی، 20. هویّت 21. احتراز ازکبر 22. اجتناب از اسراف | نقیزاده (1379) |
ویژگی مهم خانه ایرانی | 1. وجود سه نوع فضای باز، بسته و پوشیده، 2. وجود نسبتهای مشخص در فضاها، 3.رعایت سلسله مرتب از فضای کاملاً خصوصی تا عمومی 4. امکان زندگی در فضای خصوصی در هر سه فضای باز، بسته و سر پوشیده، 5.انعطافپذیری فضاها و عدم اختصاص به عملکرد مشخص، 6. عدم تسلط اشیاء بر سازمان فضایی خانه 7. ارتباط قوی با طبیعت واستفاده درهمۀ فضاها. | حائری مازندرانی (1388) |
در بخش پیش رو، تلاش بر آن بوده که بر پایۀ منابع و اسناد، مفهوم شاخصهای ماندگار مطرح گردیده تا بتوان در قسمت بعد بخشی از ارزشهای فراموش شده معماری بومی را از طریق استخراج مفاهیم بومی ایرانی بازیابی نمود.
شاخصهای ماندگار معماری بومی
مشتاق گوهری معتقد است؛ بیشترین بازآموزی معماری معاصر از معماریبومی میتواند در زمینۀ مفاهیم و شیوههای تعامل با چالشهای محیطی باشد (مشتاق گوهری، 2017).
ماندگاری دو بعد دارد یک بعد آن؛ معنا و مفهوم و بُعد دیگر کالبد آن است. الکساندر در تعریف خود از معماری بومی آن را معماری برگرفته از ذات انسان، جانوران، گیاهان و ... دانسته و آن را ناخودآگاه، ذاتاً درست و ارزشمند میداند. وی معتقد است كه اگر آثار مصنوع را از لحاظ طراحی به دو دستة خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم كنیم، آثار بدوی و بومی كه در زمرة ناخودآگاهها قرار میگیرند، ذاتاً «درست» و «ارزشمند» هستند (Steadman, 2008).
لذا بر اساس مفاهیمی که کریستوفر الکساندر از ماندگاری مطرح میکند برای درک شاخصهای ماندگار در معماری بومی ایران به دنبال اصول بنیادینی بودهایم که برتر از زمان و مکان بوده و پاسخگو به نیازهای برتر انسان در حیطه ارزشهای فرهنگی وی و جامعه باشد (الکساندر، 1386). لذا، نکتۀ قابل تأمل در نگرشهای موجود به الگو در معماری بومی این است که اصل؛ مفهوم یک الگو است نه فرم و شکل آن. بر این اساس، در جدول زیر رویکرد انتخاب الگو در معماری بومی نیز در این تحقیق مشخص گردیده است:
جدول شمارة 3: رویکردها به معماری بومی
رویکردها به معماری بومی | مفهوم رویكرد | جنبة مطرح از معماری بومی |
رویکرد الگویی ý | استفاده از عینیت موجود معماری بومی | فرمها، كیفیات فضایی، تكنولوژی ساخت، جنبههای اقلیمی و .... |
رویکرد مدلی þ
| استفاده از ساختارهای مفهومی موجود در معماری بومی | جنبههای ساختاری موجود در روابط میان كالبد با اموری مانند ساختار اجتماعی، ویژگیهای فرهنگی، فطرت انسانی و ... |
(مأخذ: نگارندگان برگرفته از Rappoport, 2006)
همانطورکه از نظر آلپاگونوولو، اعمال مقلدانه اعاده شکل بی معنی بوده و بدین جهت وی در جست و جوی اصول بنیادینی است که برتر از زمان و مکان قرار داشته و معتقد است که به جای بریدن از گذشته، نیاز به تداوم گفت وگو و به جای تکرار بدون تفکر صورتهای گذشته با رعایت کامل ارزشها، نیاز به تغییرات آگاهانهای است که در ساخت پیوسته و تدریجی سرزمین در طول قرنها به کار رفته باشد (فلامکی، 1384: 36-37).
از طرفی، رابطه معماری بومی و سنتی به طور کلّی امری بدیهی فرض میشود اما عدم وجود یک چارچوب ساختار یافته نظری برای ارتباط این دو، کاربرد شاخصهای معماری بومی را در معماری معاصر با چالش مواجه کرده است. بر این اساس، دست یافتن به این اصول درایران نیازمند بررسی ساختار یافته رابطه این دو معماری با یکدیگر است. زیرا، از نظر ناری قمی در ادبیات معماری، واژههای متفاوتی در جهت بیان شیوههایی از زندگی انسان مشاهده میشود كه از بستر سنتی برخاستهاند و امروزه كمتر به چشم میخورند. عنوانهایی چون معماری بومی، ارگانیك، سنتی، مردمی، عامیانه، فُلكلُر، روستایی، خود جوش و ... در جهت بیان این نوع زندگی ذكر شدهاند (ناری قمی و دامیار، 1391). همچنین آلسوپ1 در کتاب «تئوری مدرن معماری» معماری بومی را به عنوان شاخهای از معماری سنتی تعریف مینماید (Allsopp,1977: 8). در عین حال فلامکی تأکید میکند؛ هرچند پیوندهایی میان این دو وجود دارد اما اصطلاح معماری بومی نباید با آنچه معماری سنتی گفته میشود اشتباه شود (فلامکی، 1384: 28). در این خصوص مطالعاتی صورت پذیرفته، اما هیچ کدام تا کنون به صورت واضح و دقیق به مؤلفّه و شاخصهای مفهومی بومی ایران نپرداختهاند، از این رو این پژوهش به این شکاف دانش پرداخته است. بر این اساس، فرضیۀ تحقیق این بوده که با توجّه به عدم وجود مفاهیم و شاخصهای بومی به طور مدون و مشخص میتوان از طریق؛ تطابق مفاهیم سنتی با مفاهیم بومی و مطابقت این دو با شاخصهای سنتی، شاخصهای بومی را باز شناخت. چرا که مفاهیم معماری بومی، اطلاعات با ارزشی در خود نهفته دارند که اگر بتوان آنها را استخراج نمود، میتوانند شیوهای را در اختیار ما قرار دهند که به واسطه آن مساکن امروزی به گونهای طراحی گردند که در عین حفظ هویّت سنّتی و بومی خود، با ویژگیهای تکنولوژیکی، فرهنگی و همچنین تنوع نیازهای جامعه پیشرفته معاصر سازگاری داشته باشد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر روششناسی، به دو بخش عمده تقسیم شده است. در بخش اول که اختصاص به استخراج مفاهیم معماری بومی داشته از رویکرد »نظریه زمینهای» یا دادهبنیاد2، که»از رویکردهای راهبرد کیفی» میباشد(گروت و وانگ1391:180) استفاده کرده و مفاهیم، به طور همزمان در نرمافزار MAXQDA10 برای دریافت خروجی مدل مفاهیم و مؤلفههای معماری بومی نیز کدگذاری شدهاند. در بخش دوم به دلیل اینکه؛ نظریه بنیانی، ذاتاً تعمیمپذیری آماری ندارد و دارای تعمیمپذیری مفهومی است برای دقت بیشتر در یافتهها، مفاهیم مستخرج از بخش اول در قالب یک جدول تدوینشده و برای اثبات درستی روابط متغیرهای هر سطر، از ضریب همبستگی کندال3 (W) به واسطه تدوین پرسشنامه استفاده گردیده است. اما با توجّه به اینکه برای موضوع مورد نظر، پرسشنامه استانداری وجود نداشت لذا ابزار سنجش این تحقیق، ابزار محقق ساخته بوده که فاقد اطمیناناند و محقق میبایست از روایی و پایایی آنها مطمئن گردد.
روایی و پایایی پرسشنامه
مفاهیم معماری سنتی و بومی و شاخصهای سنتی را که منتج از جدول بودند با گروهی از متخصصان مطرح نموده و به طبقهبندی و تدوین پرسش نامه اقدام نمودهایم. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع کیفی _ تحلیلی و پیمایشی بوده و جامعه آماری را در این پژوهش متخصصین و دانش آموختگان رشته معماری تشکیل دادهاند که نمونهگیری از میان آنها به صورت تصادفی ساده با حجم نمونه 110 نفر انجام شده و درستی و صحت این تعداد از نمونه با استفاده از آزمون کرونباخ اثبات گردیده است. در خروجی نرم افزار مقدار 847/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی کلی پرسشنامه میباشد.
جدول شمارة 4: آلفای کرونباخ خروجی نرم افزار
Reliability Statistics | |
Cronbach's Alpha | N of Items |
.847 | 23 |
استخراج شاخصهای ماندگار معماری بومی با رویکرد داده بنیاد
الف) یافتن مقولات مفهومی (کدگذاری باز)4
پس از دستیابی به نکات کلیدی تعاریف صاحب نظران ابتدا به هر یک کدی اختصاص یافت. سپس با توجه به موارد متشابه، به مفاهیمی تقسیم گردید و در نهایت منجر به شکل گیری مفاهیم (کدها) گشت.
جدول شمارة 5: استخراج نکات و دادههای معماری بومی از منظر صاحب نظران و کدگذاری
صاحب نظر | شناسه | تعریف (داده) | مشخصه ها |
Ar.Rupa & T.Ganguly (2015) | )A( | .A1معماری عامیانه، بی ادعا و بی تکلف | - عامیانه - بی ادعا و بی تکلف |
.A2گفتگو مداوم بین نسل ها | - تداوم نسلی | ||
.A3معماری بدون معمار | مردم ساز (مردم محور)، بی نام و نشان | ||
.A4استفاده از فرمهای رایج منطقه و مواد در یک مکان و زمان خاص | - استفاده از فرمهای رایج منطقه | ||
.A5آزمایش نابسامانیهای پایدار زمان، از طریق نسل گذشته | نقش نسل گذشته در آزمودن مسائل | ||
Christine Roels (2012) | )B( | .B1پویایی بین رشته ای که از طریق طیفی از ساختمانهای آن تعیین میشود. | توجه به همه جوانب در شکلگیری بناها |
Oliver& Bridge (2007) | )C( | .C1پاسخگو به نیازهای اساسی انسان درتعامل با بسترمحیط خود درعین هماهنگی | - پاسخگو به نیازهای اساسی انسان - تعامل و هماهنگی با بستر محیط |
.C2در برگیرنده ارزشها، اقتصادو انواع زندگی و فرهنگها | توجه به همه جوانب (مادی و معنوی) | ||
Lawrance (2006) | )D( | .D1جوهره معماری پایدار؛حاصل روابط زیست محیطی، اقتصادی، مادی و اجتماعی | توجه به همه جوانب زیست |
.D2تکامل از طریق روش آزمون و خطا | - تجربی - تکامل | ||
.D3دارای طرح و ساختار سنتی و نه متاثر از مسایل آکادمیک (وابسته به تجربیات بومی، شرایط محیط اطراف ومواد ومصالح محلی مانند خشت، سنگ و چوب) | - تجربی و سنتی (غیر آکادمیک) - توجه به تجربیات بومی - توجه به شرایط محیط و منطقه | ||
.D4معماری پویا و متداوم. | - متداوم - پویا | ||
.D5جایدهنده فعالیتهای معمول انسانهای عادی. | - برای انسانهای عادی | ||
Bruce Allsopp (1977) | )E( | .E1زاییده از معماری مردمی (همراه با مردم) | - همراه با مردم |
.E2شکل پیشرفته معماری طبیعی یک خطه معین درارتباط با آب و هوای فرهنگ و مصالح ساختمانی (همساز با محیط) | - نقش طبیعت در معماری - همساز با محیط | ||
.E3تعیین حدود تناسب و درستی آن توسط سلیقه و پسند | - نقش سلیقه در زیبایی شناختی | ||
.E4"مقیاس"به عنوان عاملی تعیین کننده | - دارای مقیاس | ||
.E5شایسته ی دوست داشتن | - دوست داشتنی | ||
Paul Oliver )2003 ( | )F( | .F1در بطن جوامع | - آمیخته با زندگی مردم |
.F2سازگاری با شرایط اجتماعی، اقلیمی و فناوری در طول زمان | - سازگار با شرایط و محیط - تداوم زمانی | ||
.F3مرتبط با سرشت و طبیعت انسان و محیط | - ذاتی - سازگار با سرشت محیط | ||
.F4زبان معماری مردم؛ معماری توسط مردم و نه برای مردم | - نقش مردم در شکلگیری معماری | ||
Roth (2014) | )G( | .G1"یک معماری جانشین، چشمگیر و قابل توجه" | - معماری با ارزش و مورد اهمیت |
.G2تجدید حیات از معماری خودی | - متاثر از فرهنگ خودی | ||
.G3معنایی وسمبلیک با تاثیر از فرهنگ سنتی و الگوهای مذهبی رایج در جامعه | - نقش نمادین مذهب و سنت در بنا | ||
Nader Khalili (1991) | )H( | .H1احیای سازههای سنتی | - توجه به سازههای سنتی |
.H2توجه به انسان | - توجه به انسان | ||
Adriano Alpago Novelo (2005) | )I( | .I1 فایق آمدن بر زمان با زدودن حشو و زواید | - مسلط بر زمان - بدون حشو و زائده |
.I2تاکید بر؛ ارزش مطلق فضایی با استفاده از از ابتدایی ترین اشکال هندسی، رعایت چشم انداز و منظرههای پیرامون | - ارزش مطلق فضایی - ابتدایی - ارتباط با طبیعت و محیط | ||
.I3نداشتن تاریخ تولید یابی زمان بودن اثر | - بی زمانی | ||
.I4تبلور شخصیت فردتا حد غایت آن | - نقش شخصیت فرد در معماری | ||
.I5بی نام و نشان بودن سازندگان آن | - بی نام ونشان بودن سازندگان | ||
.I6 مالامال از زیباییهای فروتن و ناشناس | فروتن | ||
راپاپورت (1388) | (J) | .J1ارتباط بافرهنگ عمومی (متجلی ارزشهای متغییر، جهانبینی و شیوه زندگی) | - توجه به ارزشها و فرهنگ عامی |
.J2جوابگوی نیازهای قشر عام مردم (ساده و مردمی) | - توجه به تیازهای عموم مردم | ||
.J3رویارویی صریح ساکنان با وضعیت اقلیمی | - سازگار با وضعیت اقلیمی | ||
Rudofsky (1964) | (K) | .K1ساختمانهای سازگار با طبیعت | - سازگاری با طبیعت |
.K2تنوع پذیری | - تنوع پذیری | ||
Fathi (2003) | (L) | .L1معماری بومی به عنوان یک"واقعیت"موجود همان زندگی روستایی است. | - زندگی طبیعی و روستایی |
کریستوفر الکساندر (1386) | (M) | .M1برگرفته از ذات انسان، جانوران، گیاهان و موادی که در آن هاست. | - متاثر از ذات موجودات |
.M2ناخودآگاه و ذاتا درست و ارزشمند. | - ذاتی و ناخودآکاه | ||
.M3تدریجی بودن تکامل آن ها. | - تداوم و تکامل تدریجی | ||
فلامکی (1384) | (N) | .N1هماهنگی درکلیه زمینه ها مبتنی برضابطه، رسوم وسلیقههای زاده از فرهنگ محیطی و قراردادهای نانوشته ولی زنده. | - هماهنگ در همه زمینه ها |
.N2بازتاب سنتهای منطقه ای. | - سنت گرا - هماهنگ با منطقه | ||
.N3تکامل بر اساس پیشینه محیطی، فرهنگی، فناوری و تاریخی. | - سنت گرا - تداوم و تکامل | ||
آدریانو آلپاگونوولو (1384) | (O) | O1.شکل گیری فرهنگ، از طریق رویارویی انسان با طبیعت. | - رویارویی انسان با طبیعت |
O2.معماری بومی در بر گیرنده شرایط و ویژگی هر محیط است. | - در بر گیرنده شرایط و ویژگی محیط | ||
O3.معماری بومی به دنبال جواب مناسب به شرایط و نیاز است. | - جواب مناسب به شرایط و نیاز | ||
.O4تنوع درشکل هندسه و شیوه بکارگیری مصالح بومی یا موجود دیده میشود. | - تنوع در هندسه و مصالح | ||
O5.استفاده از تزیینات برآمده از بطن محیط، فرهنگ ومردم منطقه | مرتبط با بطن محیط و فرهنگ مردم | ||
O6.معماری ورنا کولر معماری عاریتی نیست | - عدم عاریه بودن | ||
O7.ایجاد حس تعالی و کیفیت احساسی و روحی | - حس تعالی و کمال | ||
O11.استوار بر شالوده نه یک جریان زودگذر و مد | - ریشهای | ||
O12.دارای دلپذیر ترین شیوهای تناسب، در تقسیمبندی سطوح و حجم ها | - متناسب | ||
O13.هماهنگ بادیگرهنرها ؛فرش، گلیم، موسیقی و همسویی با رنگ، طرح و... | - جامع و هماهنگ |
ب) یافتن ارتباط میان مقولهها (كدگذاری محوری)5
در این بخش، مفاهیم (کدها) مرتبط با هم، ذیل یک مقوله مشترک دستهبندی و در یک چارچوب نظری با یکدیگر مرتبط شدند.
جدول شمارة 6: یافتن ارتباط میان مفاهیم معماری بومی
شناسه (کدها) | مشخصه ها | مفاهیم | مقوله | ابعاد |
A1+A3+C1+ D2+D3+D5+ E1+F1+F4 + H2+I4+I5 + J2+V1+C1+ J2 | عامیانه+ مردم ساز (مردم محور)+ پاسخگو به نیازهای اساسی انسان+ همراه با مردم+ تجربی+ تجربی و سنتی (غیر آکادمیک)+ توجه به تجربیات بومی+ برای انسانهای عادی+ همراه با مردم+ آمیخته با زندگی مردم+ نقش مردم درشکلگیری معماری+ توجه به انسان+ نقش شخصیت فرد در معماری+ بی نام و نشان بودن سازندگان+ توجه به تیازهای عموم مردم + متاثر از نقش و تجربه مردم | - مردمی - عامیانه - تجربی
| اهمیت انسان در معماری بومی؛ (فصل بومی) (اجتماعی) | عوامل علی_ مفهومی |
A2+D2+D4+ F2+N2+M3+ N3+O7 | تداوم نسلی+ تکامل+ متداوم و پویا+ تداوم زمانی+ تداوم و تکامل تدریجی+ نقش تجربه و آزمون و خطا در تکامل+ تداوم و تکامل + نقش تاریخ در تداوم معماری | - تداوم - تکامل | فصل معماری بومی | |
I1+ I3 | مسلط بر زمان+ بی زمانی | - بیزمانی و بیمکانی | ||
I1+ I2 | بدون حشو و زائده+ ابتدایی | - ساده | جنس معماری بومی
کالبدی _ مفهومی | |
I2 | ارزش مطلق فضایی | - توجه به ارزش فضا و نظامهای آن | ||
D4+E3+E4+E5+G1+K2+O3+O4+O7+ O14 +O12 | پویا+ نقش سلیقه در زیبایی شناختی+ دارای مقیاس+ دوست داشتنی+ معماری با ارزش و مورد اهمیت+ تنوع پذیری+ جواب مناسب به شرایط و نیاز+ تنوع در هندسه و مصالح+ حس تعالی و کمال+ کمال+ متناسب | - جامعیت و هماهنگی در همه زمینه ها | ||
B1+C2+D1+ N1+O13 | توجه به همه جوانب درشکلگیری بناها+ توجه به همه جوانب (مادی و معنوی)+ توجه به همه جوانب زیست+ هماهنگ در همه زمینه ها+ جامع و هماهنگ | |||
F3+N3+P1+M1+ M2 | ذاتی+ متاثر از سرشت لایتناهی+ متاثر از بینش و شهود+ متاثر از ذات موجودات+ ذاتی و ناخودآگاه | - ذاتی - ناخودآگاه | فصل معماری بومی (روانی) | عوامل علی_رفتاری
|
A1+A3+I5+ I6 | بی ادعا وبی تکلف+ معماری بی نام و نشان+ بی نام و نشان بودن سازندگان+ فروتن | - بی ادعا و بی تکلف (متواضع) | اهمیت تواضع؛ (جنس بومی) | |
A4+C1+D3+ E2+G2+ J3+ N2+O2+O6
| استفاده از فرمهای رایج منطقه+ تعامل و هماهنگی با بستر محیط+ توجه به تجربیات بومی+ توجه به شرایط محیط و منطقه+ همساز با محیط+ متاثر از فرهنگ خودی+ سازگار با وضعیت اقلیمی +نقش محیط و انسانهای محلی در بنا+ در بر گیرنده شرایط و ویژگی محیط+ عدم عاریه بودن | - منطقه ای و محلی - وابستگی به محیط - وابسته به شرایط خودی | جنس معماری بومی
محیطی _ اجتماعی
| عوامل زمینه ای |
A5+D2+D3+F1+F2+F3+H1+J1+N1+ N2+N4+N2+N3+O5+O11 | نقش نسل گذشته در آزمودن مسائل+ آمیخته با زندگی مردم+ سازگار با شرایط و محیط+ سازگار با سرشت محیط+ توجه به سازههای سنتی+ توجه به ارزشها و فرهنگ عامی+ نمادو بازتاب شیوه زندگی+ نقش تاریخ درتداوم معماری+ اعتبار تاریخی و سنتی+ سنت گرا+ هماهنگ با منطقه+ مرتبط با بطن محیط وفرهنگ مردم+ ریشهای | - سنت گرا - هماهنگ با فرهنگ محیطی | ||
E2+I2+K1+ L1+ R1+X1 | نقش طبیعت در معماری+ ارتباط با طبیعت و محیط+ سازگاری با طبیعت+ زندگی طبیعی و روستایی+ نقش طبیعت درشکلگیری مصنوعات+ رویارویی انسان با طبیعت | - هماهنگی و ارتباط با طبیعت | ||
G3+N1 | نقش نمادین مذهب و سنت در بنا+ نماد و بازتاب شیوه زندگی | - معنایی - نمادین | عواملنمادین |
با توجه به اینکه در این بخش هدف؛ دستهبندی مفاهیم معماری بومی بود به سراغ کلیات پنجگانه (خمس) رفتیم که یکی از مباحث منطق صوری بوده و به موضوع «مفهوم» و «مصداق» میپردازد و در دو بخش مفهوم کلی، ذاتی و عرضی مورد مطالعه قرار میگیرد. لذا، قابل ذکر است با توجه به اینکه در این تحقیق تمامی مفاهیم، مستخرج از ویژگیهای ذاتی معماری بومی از منظر نظریه پردازان بوده، تنها به مفاهیم ذاتی «جنس» و « فصل» اکتفا نمودهایم. جنس؛ مفهومی کلی است که بیانگر بخشی از حقیقت شیء و اعم از آن است؛ مانند مفهوم کلی حیوان نسبت به انسان و شتر و فصل؛ کلیتی ذاتی است که یک نوع را از سایر انواع داخل در یک جنس متمایز میکند، مانند ناطق که در جنس حیوان موجب تمیز انسان از سایر انواع حیوان است.
نمودار شمارة 1. مدل اولیه استخراج مفاهیم و مولفههای معماری بومی برای دست یابی به الگوهای ماندگار مسکن بومی ایران
ج) مفهومسازی و گزارش این ارتباطات
(كدگذاری انتخابی)6
با پایان یافتن کد گذاری محوری، قدم بعدی کد گذاری انتخابی است که از تلفیق و توأم کردن طبقات اصلی پدید میآید و برای شکلگیری اولیه چارچوب مدل مورد استفاده قرار میگیرد. این کار نیز با توجه به ذهنیت کلی مدل و رهیافتی که مبتنی بر استخراج مفاهیم الگوهای ماندگار بومی ایران است، شکل گرفت، بدین ترتیب در این بخش
مفاهیم (کدها) مرتبط با هم در معماری بومی ذیل یک مقوله مرتبط با آن مفهوم در معماری سنتی، به جهت یکپارچه سازی و بهبود مقولهها دستهبندی و سپس، مقولات در یک چارچوب نظری تحت عنوان مؤلفه الگوهای مفهومی در مسکن با یکدیگر مرتبط گردیدند.
جدول شمارة 7. دستهبندی مفاهیم مرتبط با مسکن در ارتباط با مفاهیم معماری بومی و سنتی برای استخراج الگوهای ماندگار در معماری بومی ایران (مأخذ: نگارندگان برگرفته از هدایت نژاد، حسین زاده، دیبا، پیرنیا، نصر، اردلان، نقیزاده و نقرهکار)
عرصه | مولفه | ابعاد Dimensions | مقوله (تأثیرات مفاهیم) | مفاهیم در؛ معماری بومی | مفاهیم در؛ معماری سنتی | مفاهیم مرتبط با مسکن ایرانی از دیدگاه صاحب نظران | ارزشها | نیازهای فرا زمان_مکان انسانی | شاخصهای (مفهومی) ماندگار در مسکن بومی ایران components | نوع شاخص |
مسکن بومی | انسانی | زمینه ای | کالبدی- اجتماعی |
- توجّه به فرهنگ محیط و جامعه
- سنت گرا | - توجّه به ارزش ، باور و هنجارهای جامعه
| - حفظ و ارتقاء توجه به خانواده و روابط خانوادگی | - تعاون و وحدت اجتماعی - تکریم مهمان وصله ارحام - روابط همسایگی - اهمیت به؛ خانواده، خویشاوندی، مقولات انتزاعی چون دین مشترک، قومیت و دیدگاه سیاسی | - احساس شخصیت - آرامش7 - هویت - امنیت - خلوت و قلمرو | - مردم واری - محرمیت - درون گرایی | کارکردی _ مفهومی |
- حفظ و تقویت روابط همسایگی8 | - حس تعلق | - مردم واری | ||||||||
- توجه به فرهنگ جامعه | - سازگاری - عزت | - هویت | - مردم واری | |||||||
- رعایت عدل و توجه به عدالت اجتماعی (تعادل، هماهنگی، تجانس، توازن و ... )
- وحدت در کثرت | - قناعت (پرهیز از اسراف) - میانه روی (تعادل و توازن) - تقابل با مدو مصرف گرایی - هماهنگی | - امنیت - خلوت و قلمرو - هویت - حس تعلق | - پرهیز از بیهودگی - جامع نگری - وحدت گرایی | |||||||
- زیبایی - سادگی - نظم - تأکید بر هویت ملی و وحدت اجتماعی - یگانگی و مرکزیت خدا - احتراز از خودنمایی و فرد گرایی و همشکلی با بیگانه | - جامع نگری - وحدت گرایی | |||||||||
با رعایت سلسله مراتب9 ؛ - درون گرایی | - پوشش و حجاب - اهمیت و توجه به درون - حرمت زندگی شخصی افراد10 - آرامش و آسایش - سازگاری بامحیط پیرامون |
- ایمنی و امنیت - آرامش - خلوت و حس قلمرو |
- محرمیت - درون گرایی | کارکردی _ رفتاری ( فردی _ اجتماعی) | ||||||
روانی _ کالبدی | - امنیت | |||||||||
محیطی | - منطقه ای و محلی
- وابستگی به محیط |
- انطباق محیطی - یکپارچگی و هماهنگی با محیط | - پرهیز از بیهودگی - خودبسندگی | - پس نگری11 - سازگاری - قناعت (پرهیز از اسراف؛ رعایت عدل و تعادل) - مشاهده و احساس منظر، چشم انداز و اشکال زیبا - دوری از ریا و فریب | - انعطاف پذیری - آرامش - حس تعلق | - وحدت گرایی - پرهیز از بیهودگی | کارکردی _مفهومی | |||
اجتماعی | - وابسته به شرایط خودی | - خودبسندگی | - خودبسندگی - کمال گرایی | - امیدواری، تلاش، پشتکار، عزت، سازگاری. | - هویت12 - احساس شخصیت | - خودبسندگی | ||||
محیطی - اجتماعی | - هماهنگی و ارتباط با طبیعت | - پیوند معماری با طبیعت | - ارتباط و همزیستی با طبیعت - کمال گرایی
| - هم نشینی با آب - پرورندگی نور - اهمیت اقلیم و حیاط - حس احترام به طبیعت - ارتباط انسان با عالم وجود - بر آوردن نیاز روحی و احساسی | - ارتباط با طبیعت - آرامش
| - پیوند با طبیعت (توجه به اقلیم و آسایش و امنیت زیست اقلیمی) - مردم واری | کارکردی _ رفتاری | |||
- قناعت (پرهیز از اسراف) - سازگاری | - انعطاف پذیری | - پرهیز از بیهودگی - خود بسندگی | ||||||||
علی _ مفهومی | کالبدی- مفهومی | - جامعیت و هماهنگی (رعایت اصول پایه و زیبایی شناختی معماری) - کارایی | - تعادل موزون، توازن حساس - توازن و تعادل | - جامع نگری و وحدت گرایی - تعادل | - معماری چند بنیانی - تقارن - صراحت و سلاست - تنوع و هماهنگی - شباهت کل و جزء - نفاست و ظرافت | - انعطاف پذیری - آرامش - احساس شخصیت | - جامع نگری - وحدت گرایی | کارکردی _مفهومی | ||
- وحدت و کثرت | - انعطاف پذیری تغییرپذیری13 (تفکیک و تجمع) | |||||||||
- اتحادزیبایی و سودمندی |
- گونه گونی و یکنواختی
| - حفظ سرزندگی - قابل شناسایی بودن برای ساکنین خود | - انعطافپذیری تطبیق پذیری14 (جابجایی فصلی و روزانه) | - پرهیز از بیهودگی | ||||||
- آمادگی پذیرش تغییر نیازها و شرایط | - چندکارکردی بودن فضاها و عناصر (انعطاف پذیری) | - افزایش دوام وکیفیت زندگی - تعامل میان فضا و جامعه |
- انعطاف پذیری (تنوع پذیری)15 | |||||||
اجتماعی | - عامیانه - مردمی |
- مردم واری |
- مردم واری |
- احترام به خویش و دیگران |
- احساس شخصیت |
- مردم واری | رفتاری_ مفهومی | |||
مفهومی |
- واضح و ساده |
- پرهیز ازبیهودگی - روشنی و وضوح |
- پرهیز از بیهودگی
| - سهل و ممتنع - قناعت و صرفه جویی - دوری از ریا و فریب |
- هویت |
- پرهیز از بیهودگی - خودبسندگی | کارکردی _مفهومی | |||
محیطی |
- حس احترام به طبیعت |
- ارتباط با طبیعت |
- پیوند با طبیعت | |||||||
|
| مفهومی |
- بی زمانی و بی مکانی | - وفاداری به حقیقتی ازلی همراه با آمادگی برای پذیرش تغییر نیازها و شرایط |
|
- سازگاری - تداوم و تمایز حیات مادی و معنوی انسان |
- انعطاف پذیری - هویت |
- جامع نگری - وحدت گرایی - تداوم و تکامل | ||
مفهومی |
- تداوم - تکامل |
- شفافیت و تداوم - کمال |
- کمال گرایی | - سازگاری - مستور شدن مادیات توسط معنویات |
- انعطاف پذیری - هویت - ارتباط با طبیعت - آرامش | - خودبسندگی - پیوند با طبیعت | کالبدی _ مفهومی | |||
کالبدی | - نیاز به ایجاد فضای جدید - تداوم (افزایش عمر بنا ) - ارتباط بصری - پیوند فضاهای باز و بسته - اهمیت فضای بی جهت | - جامع نگری - وحدت گرایی - تداوم بصری - تکامل (هندسی، فرمی، پلانی و ... ) | ||||||||
مفهومی- کالبدی |
- توجه به ارزش فضا و نظامهای آن |
- نظامهای فضایی مثبت |
- سلسله مراتب
|
- نظم |
- حس تعلق - خلوت و حس قلمرو | - جامع نگری - وحدت گرایی - پرهیز از بیهودگی - مردم واری - محرمیت - درون گرایی | ||||
علی _ رفتاری | روانی | - بی ادعا و بی تکلف (متواضع) |
- اعتدال و متانت |
- تواضع | - وقار و اعتدال - پرهیز از خودنمایی - احتراز از کبر | - آرامش
| - درونگرایی - پیوند با طبیعت | رفتاری _ مفهومی | ||
- هویت | - خودبسندگی | |||||||||
روانی | - بینش و شهود ذاتی - ناخودآگاه | - خلق معماری بر پایه کیهان شناسی و دانش مقدس - سیطره معنویت | - تذکردهی - ارجعیت معنویت بر مادیت |
| - هویت | - جامع نگری و وحدت گرایی | ||||
نمادین | روانی _ مفهومی |
- معنایی - نمادین | - بینش نمادین - الگوی مثالی بهشت - نمادگرایی و رمزپردازی - راز و ابهام |
- ابهام وایهام |
- توکل و اطاعت |
- هویت |
- نمادگرایی و رمزپردازی | کالبدی _ مفهومی |
اکنون برای حصول اطمینان از درستی نتایج (شاخص منتج از هر مفهوم)، با استفاده از پرسشنامههای موجود (که بر اساس طیف 5 تایی لیکرت طراحی شد) و روش آماری انتخاب شده، همبستگی میان کلیه متغیرها در هر سطر، دو به دو بررسی گردید تا ارتباط میان مفاهیم و شاخصهای مفهومی معلوم شود.
لذا، برای دستیابی به همبستگیهای مثبت، از آوردن نتایج همبستگیهای منفی خودداری شده است. در این بخش، قسمتی از روش محاسبه همبستگی میان متغیرها (جدول 9) نشان داده شده و قابل ذکر است که تمامی این مراحل برای دیگر متغیرها، دو به دو تکرار شده و خروجیهای مورد نیاز از تمامی جداول در جدول شماره 9درج گردیده است.
| مردم واری | توجّه به ارزش، باور و هنجار جامعه | |
مردم واری | Kendall's tau_b | 1 | .889** |
Sig. (2-tailed) |
| .000 | |
N | 110 | 110 | |
توجّه به ارزش، باور و هنجارهای جامعه | Pearson Correlation | .889** | 1 |
Sig. (2-tailed) | .000 |
| |
N | 110 | 110 | |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). |
جدول شمارة 8: Correlations
نتایج بدست آمده از جدول 9 نشان داد که میزان همبستگی میان دو متغیر (توجه به ارزش، باور و هنجارهای جامعه) و متغیر (مردم واری) 889/0 بوده که نشان دهنده همبستگی بالا و مثبت میان دو متغیر میباشد. همچنین با توجه به مقدار مشخص شد که فرض صفر عدم همبستگی میان دو متغیر در سطح معنی داری 05/0رد میشود. به عبارت دیگر با 95/0 اطمینان میتوان نتیجه گرفت که همبستگی میان دو متغیر صفر نبوده چرا که اگر مقدار sig کمتر از 05/0 باشد فرض عدم همبستگی میان دو متغیر رد میشود.
جدول شمارة 9. ضرایب همبستگی کندال برای حجم نمونه 110 نفر
متغیرها | مقدار ضریب همبستگی** | سطح معنی داری (Sig) | |
معیار (مفاهیم معماری سنتی و بومی) | شاخص (شاخصهای مفهومی مسکن) | ||
توجه به ارزش، باور و هنجارهای جامعه | مردم واری | .889 | .000 |
جامع نگری | .71 | .002 | |
وحدت گرایی | .825 | .000 | |
محرمیت | .736 | .001 | |
درون گرایی | .73 | .000 | |
انطباق محیطی | پرهیز ازبیهودگی | .818 | .003 |
وحدت گرایی | .779 | .005 | |
خودبسندگی (وابستهشرایطخود) | خودبسندگی | .736 | .019 |
هماهنگی و پیوند با طبیعت | مردم واری | .861 | .000 |
پرهیز ازبیهودگی | .784 | .001 | |
خودبسندگی | .79 | .000 | |
پیوند با طبیعت | .941 | .000 | |
جامعیت و هماهنگی | جامع نگری | .775 | .031 |
وحدت گرایی | .779 | .005 | |
عامیانه | مردم واری | .822 | .003 |
بی ادعا | پیوند با طبیعت | .801 | .005 |
درون گرایی | .881 | .003 | |
خودبسندگی | .801 | .005 | |
وضوح | پیوند با طبیعت | .871 | .000 |
پرهیز ازبیهودگی | .809 | .004 | |
خودبسندگی | .829 | .004 | |
بی زمانی و بی مکانی | تداوم و تکامل | .887 | .001 |
جامع نگری | .725 | .007 | |
تکامل | تداوم | .843 | .002 |
جامع نگری | .814 | .021 | |
وحدت گرایی | .891 | .033 | |
توجه به ارزش فضا | جامع نگری | .889 | .009 |
وحدت گرایی | .880 | .015 | |
محرمیت | .882 | .042 | |
درون گرایی | .953 | .006 | |
بینش و شهود ذاتی | جامع نگری | .823 | .048 |
وحدت گرایی | .717 | .009 | |
تداوم | .953 | .000 | |
نمادین | وحدت گرایی | .761 | .006 |
نمادگرایی | .702 | .027 |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).
بحث در یافتههای پژوهش
در گذشــته هر یک از ســبکهای تاریخی معمــاری، با این وجــود که در زمان پیدایــش خود جدید بوده امــا در هماهنگی کامل با بســتر و زمینه خود قرار داشــتهاند. در واقع معماران ما، رنج ارتباط دادن میان بناهای دوره خود با دورههای پیشــین را به جان میکشــیدند تا به لحاظ بصری سیمایی منسجم و همگون به چهره شهر بخشند (کلانتری خلیل آباد و همکاران، 1398:6). بر این اساس، امروزه برای ما ایرانیان که هنوز در کنار سبک زندگی مدرن، عناصری از سبک زندگی سنّتی و بومی را تجربه میکنیم توجّه به زیباییها و نکات مهم و با ارزش زندگی گذشتگان و حفظ آنها برای رسیدن به یک زندگی بهتر و سالمتر در آینده بسیار ضروری است. لذا، معماری بومی با آن که در طول تاریخ دستخوش پدیدههای دگرگون کننده بوده ولی توانسته هویت ویژۀ خود را حفظ کرده و نمایانگر آداب و رسوم مردم باشد (دادخواه، 1384:98). امّا، با توجّه به این كه طراحی بومی برای هر منطقه بسته به اقلیم، فرهنگ و عوامل دیگر، متفاوت است تحقیقات و پژوهشهای بسیاری برای طراحی بناهای بومگرا در كشورهای مختلف جهان صورت پذیرفته که اکثر آنها با توجّه به شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی منطقه بوده و بدین سبب به موضوع پایداری پرداختهاند. تعدادی نیز به تحلیل الگوهای خاص از زیست و سکونت و تغییر شیوههای آن پرداخته و حضور عناصر کالبدی معماری سنّتی در محیط زندگی را به عنوان بخشی از خاطره انسان بومی، سبب ایجاد حس تعلّق به فضا و آرامش او میدانند. لذا در این تحقیق، ضمن توجّه به نیازمندیهای رفاهی انسان معاصر سعی شده تا ویژگیهای مفهومی و اصولِ ارزشمند معماری سنّتی و بومی نیز بکار گرفته شود که این سخن نه به معنای تکرار کالبد گذشته بلکه به معنای دریافت اصول و یافتن تفاسیر مناسب عصر حاضر از آنها است (مهدوینژاد، 1383).
بدین ترتیب، در طرحی که در این تحقیق ارائه و تحلیل شد سعی بر این بوده تا با توجّه به مفاهیم سنتّی و بومی، به نوعی به این چالش مطرح در معماری معاصر ایران پاسخ داده شود. بر این اساس شاخصهای مفهومی مسكن یکی از مناسبترین ابزارهای اندازهگیری بومیگرایی محسوب میگردند. چرا که لزوماً ادغام معماری سنّتی و مدرن باید از طریق مفاهیم صورت گیرد. مفاهیمی که در تمام طول تاریخ معماری ایران پایدار بوده و در روح بناها وجود داشتهاند. سلسله مراتب، محرمیت و درونگرایی و ... از جمله این مفاهیم هستند (جعفری و ایمان طلب، 1395).
بررسی منابع و مطالعات موجود با رویکرد نظریه داده بنیاد متنی، نشان داد شاخصهای یاد شده در مورد مسکن بومی شامل نه شاخص کلّی؛ محرمیت، درونگرایی، پرهیز از بیهودگی، مردمواری، ارتباط با طبیعت، جامعنگری و وحدت گرایی، خودبسندگی، معنایی_نمادین و تداوم و تکامل هستند که این مفاهیم بومی در چهار بُعد اصلی زمینهای، علّی _ مفهومی، علّی _ رفتاری و نمادین قابل دستهبندیاند و هرکدام از این ابعاد در دستههای جزئیتر مقولات و مفاهیم جای میگیرند.
در بُعد زمینهای معماری بومی، مفاهیمی همچون؛ هماهنگی با فرهنگ محیطی و سنتگرایی، هماهنگی و ارتباط با طبیعت و وابستگی به محیط، منطقه و شرایط خودی مطرح اند که مجموعه این مفاهیم را میتوان به عنوان بخشی از حقیقت معماری بومی و اعم از آن، در مقوله جنس معماری بومی جای داد. چرا که از نظر تلخابی، شهرسازی سنتی یا بومی به عنوان مقولهای در احترام به طبیعت و خلوص اندیشه، در هر منطقه جغرافیایی مورد بحث بوده و هست
( تلخابی و همکاران، 1395:72).
همچنین مفاهیم دیگری همچون وضوح و سادگی، بی ادعایی و تواضع و توجه به ارزشهای فضایی نیز در همین مقوله و در ابعاد علّی _ مفهومی و علّی _ رفتاری جای میگیرند چرا که این مفاهیم در انواع دیگری از معماری همچون؛ سنتی، ارگانیک و... قابل درک و برداشت میباشند. امّا در مجموع میتوان چنین عنوان نمود که مفاهیم؛ مردمی و عامیانه بودن، تداوم و تکامل، بی زمانی و بی مکانی، و ذاتی و ناخودآگاهی در معماری بومی به علت ذاتی بودن در معماری بومی و متمایز نمودن آن از سایر انواع معماری، به عنوان فصل معماری بومی و یا به بیانی سادهتر، ویژگی لاینفک آن محسوب میگردند که این عوامل میتوانند از مشخصههای اصلی الگوهای ماندگار معماری بومی به شمار آیند.
در عرصه مسکن بومی با رویکرد انسانی و در ابعاد گوناگون، با توجه به تعاریف مطروحه که معماری بومی را زیر مجموعه معماری سنتی میداند و اهمیتی که ارتباط تنگاتنگ مفاهیم این دو معماری با هم در ایران دارند مفاهیمی در معماری بومی و سنتی با یکدیگر تطابق داشته که این مفاهیم ذیل یک مقوله کلیتر تحت عنوان مقوله تأثیرات، جای میگیرند. همچنین بین معیارها که همان مفاهیم انطباق یافته معماری بومی و سنتیاند و برخی از شاخصها (مؤلفه الگوهای مفهومی) رابطه معنادار و به عبارتی همبستگی مثبت پیدا شد. به عنوان مثال میان انطباق محیطی و پرهیز از بیهودگی و وحدتگرایی رابطه مثبت وجود دارد و این بدان معناست که در صورت منطبق شدن با محیط اطراف میتوان با محیط به وحدت و یکپارچگی رسید و دیگر به سراغ امور غیر ضروری و بیهوده برای طراحی نرفت. اما با توجه به این که در برخی موارد، برای یک شاخص چند معیار وجود دارد عدد ضریب همبستگی میتواند مشخص کننده اولویت معیار برای آن شاخص باشد که در مثال فوق الذکر عدد پرهیز از بیهودگی 0.818 و عدد وحدت گرایی 0.779میباشد که نشاندهنده این است؛ پرهیز از بیهودگی در اولویت بالاتری قرار داشته و میتواند به عنوان مولفه الگوی مفهومی برای مفهوم انطباق محیطی مطرح گردد.
نتیجهگیری
براساس مطالعات انجام شده و برخلاف تلاشهای پراكندهای كه برای بكارگیری الگوهای سنتی و بومی در برخی از خانهها صورت گرفته، به علت عدم وجود معیارهای مدون و مفهومی بومی، بومیگرایی خانههای كشور در مراحل بسیار ابتدایی خود قرار داشته و باعث شده كه خانههایی را در ایران مشاهده كنیم كه در واقعیت، استانداردها و شرایط لازم در این زمینه را نداشته و تنها از الگوهای کالبدی و شکلی که دوام و عمق چندانی هم ندارند، پیروی میکنند. لذا یکی از مهمترین راهکارهای بازشناخت ارزش های بومی ایرانی رجوع به مؤلفههای سازنده معماری (شاخصهای مفهومی) در نقاطی از کشور است که علیرغم گذشت زمان و نوگرایی مدرنیسم همچنان بخش اعظمی از ساختار سنتی خود را حفظ نموده و به نسلهای جدید انتقال دادهاند.
بر این اساس، نتایج حاصل از این پژوهش در درجۀ اوّل شاخصهای بومی را معرفی میکند که نتیجه تجربۀ گذشتگان در این حوزه بوده و میتوانند با توجّه به ارزش و امتیاز خود همچون سرمایهای در برنامهریزی مربوط به طراحی مسکن معاصر، مورد استفاده قرار گیرند و در درجه دوم معرّف معیارهای اصلی آنها در رابطه با بکارگیری در خانههای سنتی و بالتبع آن، امروزی میباشد. لذا معیارهای بدست آمده در این پژوهش میتوانند با توجّه به سبک زندگی، نیازهای انسانی و جامعه معاصر به عنوان مبانی کلّی و پایهای در برنامهریزی، طراحی، ساخت و اجرای مسکن امروز مورد استفاده قرار گیرند.
لذا، نتایج کلّی نشان داد که بین مفاهیم انطباق یافته معماری بومی و سنتی و برخی از شاخصهای مفهومی سنتی رابطه معنادار و به عبارتی همبستگی مثبت وجود داشته که بر این اساس از طریق مفاهیم سنتی و الگوهای آن به مفاهیم و شاخصهای ماندگار بومی دست یافتیم. همچنین؛ مفاهیم معماری بومی بنا به تعاریف و کارکردشان در چهار بُعد اصلی زمینهای، علی_مفهومی، علی_رفتاری و نمادین دسته بندی گردیدند.
فهرست منابع و مراجع
1. اردلان، نادر (1374)، معماري ايران در سخن چهار نسل از معماران صاحب نظر، نشریه آبادی، دوره 5، شماره 19.
2. آلپاگونوولو، آدریانو (1384)، معماری بومی، ترجمه علی محمد سادات افسری، مؤسسه علمی و فرهنگی فضا، تهران.
3. الكساندر،كریستوفر(1386)، معماری و راز جاودانگی، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
4. پیرنیا، محمدکریم (1386)، سبک شناسی معماری ایرانی، تدوین غلامحسین معماریان، انتشارات سروش دانش، تهران.
5. تلخابی، حمیدرضا، علی شماعی، زهره داود پور و اصغر شکیبایی (1395)، تحلیلی بر بافتهای سنتی و جدید و ارائه شاخصهای بومی برنامهریزی توسعه شهری مطالعه موردی؛ بافت تاریخی و شهرک امیرکبیر اراک، فصلنامه شهر ایرانی - اسلامی، سال7، شماره 25، پاییز، صص82-71.
6. توسلی، محمود (1360)، اصول و روشهای طراحی شهری و فضاهای مسکونی در ایران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران.
7. جعفری، عاطفه و حامد ایمان طلب (1395)، طراحی هنرستان هنرهای زیبا با رویکرد معاصرسازی الگوهای پایدار مدارس سنتی، مجله مطالعات جغرافیا عمران و مدیریت شهری، دوره2، شماره4، صص48-62.
8. حائری مازندرانی، محمدرضا (1388)، خانه، فرهنگ، طبیعت: بررسی معماری خانههای تاریخی و معاصر، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات برنامهریزی شهری و معماری.
9. حسین زاده، عباس، امیراحسان پویان و الهه سادات موسوی سروینه باغی (1392)، هویت فرهنگ و سنت الگوی تدوین تعلق فضایی به خانه های ایرانی، هشتمین همایش معماری و شهرسازی و توسعه پایدار.
10. دادخواه، مهدیار (1384)، گذری درحوزه معماری بومی تهران، نشر فضا.
11. دیبا، داراب (1378)، الهام و برداشت از مفاهیم بنیادی معماری ایران، نشریه معماری و فرهنگ، دوره1، شماره1، تابستان، صص97-111.
12. راپاپورت، آموس (1388)، انسانشناسی مسکن، ترجمه خسرو افضلیان، حرفه هنرمند، تهران.
13. زندی، کیهان (1393)، بررسی وضعیت مسکن شهری (مطالعۀ موردی: شهراصفهان دهۀ70تا90) پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکدۀ علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان.
14. شماعی، علی (1389)، نقش الگوهای شهرسازی سنتی در شهر سازی مدرن یزد، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره اول، پاییز.
15. ضرغام فرد، مسلم (1396)، ارزیابی سیاستهای مسکن از منظر تأمین نیاز گروههای هدف، پایان نامه کارشناسی ارشد، به راهنمایی کرامت الله زیاری، دانشگاه تهران، دانشکده جغرافیا.
16. طبسی، محسن (1386)، بازتاب هویت ایرانی در معماري اسلامی ایران از هویت ایرانی؛ سلسله مقالات و گفتارهایی پیرامون هویت ایرانی، انتشارات سوره مهر، صص 369-370.
1. عینی فر، علیرضا (1382)، الگویی براي تحلیل انعطاف پذیري در مسکن سنتی ایران، نشریه هنرهاي زیبا، شماره13، بهار، صص64-77.
2. فلامکی، محمد منصور (1384)، معماری بومی، مؤسسه علمی و فرهنگی فضا، چاپ دوم.
3. کلانتری خلیل آباد، حسین، سید امیر رضا نظامدوست و علی یاران (1398)، تبیین الگوی کالبدی مسکن معاصر مبتنی بر معماری زمینهگرا در شهر کاشان مطالعه موردی: خانههای تاریخی منتخب دوره قاجار، فصلنامه شهر ایرانی_اسلامی، دوره10، شماره 38، زمستان، صص5-20.
4. کینگ، پیتر (1960)، بنیانها در مطالعات مسکن، ترجمه ابوالفضل مشکینی، احمد پور احمد و مسلم ضرغام فرد، انتشارات دانشگاه تهران(1398).
5. گروت، لیندا و دیوید وانگ (1391)، روشهای تحقیق در معماری، ترجمه علیرضا عینی فر، تهران: دانشگاه تهران.
6. لنگ، جان (1386)، آفرینش نظریه معماری: علوم رفتاری در طراحی محیط، ترجمه علیرضا عینی فر، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران .
7. مشتاقگوهري، کامبیز، Post date،2017-07-08 دکتري معماري و دانشیار گروه معماري دانشگاه سیستان و بلوچستان.
8. مهدوی نژاد، محمد جواد (1383)، معماری پیشرو و ارتباط با گذشته: جستاري از منظر هويت بر آينده معماري كشورهاي اسلامي، نشریه آبادی، شماره 46.
9. نقرهکار، عبدالحمید، مهدی حمزه نژاد و آیسان فروزنده (1388)، راز جاودانگي آثار معماري (تحليلي بر نگرش هاي نوگرا و فرانوگرا و رويكرد هاي فراگيرتر) ، نشریه باغ نظر، شماره12، سال6 ، پاييز و زمستان، صص31-44.
10. نقی زاده، محمد (1379)، ویژگىهاى كیفی مسكن مطلوب (مبانی طراحی و روش هاى تحصیل آن)، نشریه صفه، دوره10، شماره 31، پاییز و زمستان، صص90- 103.
11. نقیزاده، محمد (1391)، تأملی در شناخت مبانی مسکن اسلامی ایرانی، کتاب ماه هنر (170)، صص 38- 55.
12. ناری قمی، مسعود و سجاد دامیار (1391)، رویكردها به معماری بومی در نظریه پردازی مدرن معماری، نشریه شهر و معماری بومی، شماره3، پاییز و زمستان.
13. نصر، سید حسین (1375)، هنر و معنویت اسلامی، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، فصلنامه هنر، دوره7، شماره 28، صص45-52.
14. هدایت نژاد، محمود (1375)، بهداشت روانی، فرهنگ آپارتمان نشینی، مجموعه مقالات دومین سمینار سیاست هاي توسعه مسکن در ایران، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازي.
15. Alpago Novello, Adriano (2005) . Vernacular Architecture - Introducing Vernacular Architecture, Its Meaning and Current Perspectives. (Sadat Afsari, A.M). Space Science and Cultural Institute, Second Edition. [Persian].
16. Allsopp, Bruce (1977) . A Modern theory of Architecture. Routledge & Kegan Paul.
17. Alexander, Cristopher )2010) . The Timless Way of Building. Translated by Mehrdad Ghayyumi Bidhendi. Tehran: Shahid Beheshti University Publications.
18. Bachelard, Gaston (1994) , The Poetics of Space. Boston: Beacon Press.
19. Fathi, H (2003), Architecture for People. (Ashrafi, A). Tehran: Art University, Tehran. [Persian]
20. -Groat, Linda, and Wang, David (2009) Architectural Research Methods. ranslated by Alireza Einifar. Tehran: Tehran University Press.
21. Khalili , Nader (1991). Contemporary Architecture of Iran, Published in ARCHITECTS, www.calearth.org.
22. Lawrence, R. J. (2006) . Learning from the vernacular: Basic principles for sustaining human habitats. In: Asquith, L. and Vellinga, M. (ed.). Vernacular architecture in the twenty-first century. Theory, education and practice. Milton Park, Abingdon: Taylor & Francis.
23. Melnikas, B (1998) . Management and modernization of housing facilities: specific features of central and eastern European countries, Facilities, 16(11),326–333.
24. Oliver, Paul )1997. ( Encyclopedia of Vernacular Architecture of the World, vol 1, Cambridge university press.
25. Oliver, Paul (2003) . Dwellings: The House Across the World, Oxford: Phaidon Press.
27. Rappoport, Amos (2006). Vernacular design as a model system , in vernacular Architecture in the Twenty First Century : Theory, education and practice . Edited by: Lindsay Asquith and Marcel Vellinga, pp. 179−198,Taylor & Francis, UK.
28. Roels, Christine (2012) . The Contemporary Debate on the Definition of Vernacular Architecture : an overview, University of Helsinki Summer School. Introduction to Conceptual History.
29. Rudofsky, B. (1964) . Architecture without Architects, Doubleday and Company, Inc., Garden City, New York.
30. Roth , Leland M؛ Roth Clark , Amanda C (2014). Understanding Architecture Its Elements, History, and Meaning, New York, London.
31. Rupa, Ar؛ Ganguly, T (2015) . Role of Vernacular Architecture of India In Green Building Design–A Case Study of Pauni , International Journal on Recent and Innovation Trends in Computing and Communication, Volume:3 , Issue: 2
32. Short, John .Rennie (2006) , Urban theory; A Critical assessment , Routledge, New York.
34. Torgersen , Ulf (1987) . Housing: the wobbly pillar under the welfare state. In B. Turner, J. Kemeny & L. Lundqvist (Eds.), Between State and Market: Housing in the Post-industrial Era, Stockholm: Almqvist and Wiksell, pp. 116‒126.
35. UN-HABITAT (2002) . The Global Campaign on Urban Governance , http://www.unhabitat.org/governance.
36. Vellinga, Oliver, and Bridge (2007) Atlas of vernacular Architecture of the World, Oxon: Routledge.
37. Westaway, Margaret .S . (2006) . A longitudinal investigation of satisfaction with personal and environmental quality of life in an informal South African housing settlement,Doornkop, Soweto, Habitat International, 30: 175-189.
|
|
[1] Allsopp
[2] این روش با استفاده از جمعآوری سیستماتیک و منظم دادهها و توسعه روشها به شکل قیاسی و بنیانی در ارتباط با یکدیگر بکار میرود. بنابراین، در پی آزمون زمینهها و رسیدن به درستی و یا نادرستی نظریه نیست، بلکه خود نظریهساز است.
[3] در تحلیلهای چند متغیره آماری، شیوههای مختلف محاسباتی برای اندازهگیری وابستگی یا ارتباط بین دو متغیر تصادفی وجود دارد. در مطالعه پیش رو با توجه به اینکه متغیرهای مورد بررسی کیفی هستند از ضریب همبستگی کندال استفاده میشود.
[4] Open coding، پدیدآوردن مفاهیم و ویژگیهای آن ها
[5] Axial coding، برقراری ارتباط بین مفاهیم
[6] Selective coding، یکپارچه سازی و بهبود مفاهیم
[7] دین اسلام در پی ایجاد راه کارهایی جهت زندگی بهتر و سعادتمندتر انسان است و به«وجود مسئله ی محرمیت و حریم در خانه ی انسان تأکید میکند و آن را لازمه ی رسیدن به آرامش و امنیت میداند (نقرهکار، 1388).
[8] اگر معمار، خانه را چنان بسازد که همسایه از حال همسایه خبر نداشته باشد، آن خانه مردم وار نیست.
[9] سلسله مراتب در جهت حفظ محرمیت باعث شده است که بین اجزاء یا جزء فضاها نیز این اصول رعایت شود تا کارکرد فضاهای ورودی به بهترین شکل ممکن صورت پذیرد.
[10] طبسی (1386)
[11] تغییر عادات بد، پرهیز کردن ازچیزهای غیرضروری که کارایی را پایین می آورد.
[12] هویت شامل؛ خودباوری، استقلال و عزت شده و در واقع رابطه «این همانی» انسان با آثارش است.
[13] در طراحی مسکن انعطاف پذیر، تغییر پذیری به افزایش و کاهش کمی یا تفکیک و تجمیع فضاها و امکان بازگشت به طراحی اولیه واحد مسکونی پس از گسترش یا تقلیل مساحت آن گفته می شود. در این مورد انعطاف پذیری به معنای قابلیت پاسخ به رشد خانوار در مراحل مختلف زندگی است (عینیفر، 1382:69).
[14] تطبیق پذیری، قابلیت هماهنگ شدن یک فضا با شرایط جدید مورد نیاز است. در عمل تطبیق پذیری تمام تغییرات داخلی از قبیل تغییر شخصیت و ساختار، عناصر خرد و ترکیب فضاها را شامل می شود (عینیفر، 1382:68). طراحى تطبیق پذیر طرحى است كه بدون نیاز به تغییرات كالبدى، الگوهاى جارى رفتار را در زمان هاى مختلف تأمین كند. (جان لنگ،1386).
[15] تنوع پذیری قابلیت فراهم آوردن استفادههای مختلف از فضا است. این گونه انعطاف پذیری با دو متغیر فضا و زمان سروکار دارد. فضای واحد مسکونی می تواند برای چند عملکرد به طور همزمان، و برای عملکردهای مختلف در زمانهای مختلف استفاده شود (عینیفر، 1382:69).