بررسی تاثیر کیفیت مکان های سوم شهری بر حس تعلق شهروندان؛ مطالعه موردی: پیادهراه فرهنگی-تاریخی رشت
الموضوعات :علی اکبر سالاری پور 1 , حمید رمضانی 2 , مهرداد مهرجو 3 , نگین قربان زاده 4
1 - استادیار گروه شهرسازی، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان
2 - عضو هیئت علمی گروه پژوهشی معماری و منظر شهری پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی
3 - دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی- برنامهریزی شهری، دانشکده معماری و هنر دانشگاه گیلان
4 - پژوهشگر شهرسازی، دانشکده معماری و هنر دانشگاه گیلان
الکلمات المفتاحية: بازآفرینی فرهنگی, مکان های سوم, پروژههای فرهنگی, میدان شهرداری شهر رشت,
ملخص المقالة :
جاذبه شهر در این است که شهر افراد را از هنجارهایی که شدیداً در فضای شخصی احساس میشوند، آزاد میسازد و به مردم اجازه میدهد که درباره خود و دیگران بیاموزند. کلید موفقیت زندگی اجتماعی عمومی این است که مردم در جاهایی که احساس راحتی میکنند، ایمن هستند و زمانی برای گذران اوقات خود دارند، به صورت مداوم فعالیتهای ضروری خود را با فعالیتهای انتخابی (فعالیتهایی که از انجام آنها لذت میبرند) جایگزین کنند. بهطور کلی یکی از اهداف طرحهای پیادهراهسازی ایجاد فضایی برای فعالیتهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و گردشگری وافزایش تعاملات و مشارکت اجتماعی میباشد. هدف پژوهش حاضر ساماندهی مکان های سوم در فضاهای شهری (میدانشهرداریرشت) بهمنظور افزایش حستعلق به مکان میباشد که باارزیابی شاخصهای (حس تعلق، حضور پذیری، تعامل پذیری، ارزیابی جشنوارهها و اتفاقات فرهنگی و رضایت ازکیفیت محیطی) در میدان شهرداری شهر رشت مورد سنجش قرار گرفته است. روش تحقیق و گردآوری اطلاعات اسنادی و تحلیلی مبتنی بر توزیع 341 پرسشنامه بین جامعه آماری بوده است در بخش یافتههای استنباطی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق از آزمون t تک نمونهای و ضریب همبستگی پیرسون بهره گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که وضعیت میدان شهرداری رشت بر اساس شاخصها(در موارد حس تعلق، حضورپذیری، تعاملپذیری و رضایت ازکیفیت محیطی) در سطح نسبتاً مناسب قرار دارد اما نگرش و ارزیابی پروژهها و اتفاقات فرهنگی باتوجه به میزان تمایل در مشارکت و برگزاری جشنوارهها در سطح نسبتا پایین قرار دارد و نیازمند برنامهریزی و توجه جدیتر میباشد. نتایج ضریب همبستگی نیز حاکی از روابط آماری مثبت و معنادار بین تمامی شاخصها میباشد.
آکراسردشتی، آمنه (1396)، نگاهی فرهنگی به پیاده راه مرکزی شهر رشت، بازیابی شده در 12 تیر 1399 از:http://urbandesign.ir.
اکبری، پرویز و داوودی، البرز (1394)، «نقش پیادهمداری بر بهبود هویت رفتاری شهروندان در فضای شهر اسلامی مطالعه موردی: خیابان فردوسی سنندج)»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره بیستم، صص 49-60.
چنگیزی، نگار و احمدیان، رضا (1392)، «بررسی شاخصهای هویت فضای شهری در بافت تاریخی نمونه موردی: بازار کرمان»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره یازدهم، صص 53-63.
سالاریپور، علیاکبر و مهرجو، مهرداد و خیلکردی، مائده (1398)، «ارزیابی تأثیر پروژههای بزرگ مقیاس بر نگرش شهروندان به مدیریت شهری؛ نمونه موردی: میدان شهرداری شهر رشت»، مدیریت شهری، شماره56، صص 93-108.
احمدی، حسن و مهرجو، مهرداد (1398)، «بررسی رابطه بین دلبستگی مکانی و وفاداری رفتاری با سرزندگی و امنیت در فضای شهری؛ مطالعه موردی: میدان شهرداری شهر رشت»، فصلنامه معماری و شهرسازی پایدار، سال هفتم، شماره دوم، صص 69- 83.
بهزادفر، مصطفی و جلیلی صدرآباد، سمیه و جلیلیصدرآباد، سمانه (1392)، «نورپردازی عرصههای همگانی شهری و حضورپذیری زنان؛ مطالعه موردی: پارک ساعی تهران»، معماری و شهرسازی آرمانشهر، دوره7، 93-100.
شجاعی، دلارام و پرتوی، پروین (1394)، «عوامل مؤثر و ارتقاء اجتماعپذیری در فضاهای عمومی با مقیاسهای مختلف شهر تهران؛ نمونه موردی: فضاهای عمومی دو محله و یک ناحیه در منطقه 7 تهران»، باغ نظر، شماره 34، سال دوازدهم، صص 93-108.
روشندل، تکتم و سلطانیفرد، هادی و عباسزاده، شهاب و سلمانی مقدم، محمد (1395)، «واکاوی ابعاد کیفیت محیطی تأثیرگذار بر حضورپذیری فضاهای تجاری؛ نمونه موردی: خیابان تجاری راهنمایی مشهد»، مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، سال هشتم، شماره بیست و هشتم، صص 71-92.
پورحسینی، پدرام (1395)، «بازآفرینی فضای شهری سرزنده پیاده محور محلهای در بافت قدیمی و کهن شهری مورد مطالعه: محله ده ونک»، کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نوین در عمران، معماری و شهرسازی، دوره4. صص 410-429.
احمدی، سیدیوسف و دیانتی، طلا (1392)، «تبدیل فضای گمشده به مکان سوم؛ مطالعه موردی: مادی نیاصرم اصفهان»، اولین همایش ملی جغرافیا، شهرسازی و توسعه پایدار، تهران، دانشگاه صنعت هوایی.
قلعهنویی، محمود و محجوبجلالی، نرجس (1393)، «مکان سوم؛ نیازی اجتماعی برای شهر»، اولین کنفرانس ملی شهرسازی، مدیریت شهری و توسعه پایدار.
تقوی سنگدهی, سیدمحمود و عباس ترکاشوند، ۱۳۹۳، «نقش مکان های سوم شهری در بهبود تعاملات اجتماعی»، اولین همایش ملی در جستجوی شهر فردا و اکاوی مفاهیم و مصادیق در شهر اسلامی - ایرانی، تهران.
علیزاده مقدم، سمیرا و ذاکریان، ملیحه و تشکری، بابک (1397)، «بازطراحی مسیر عابرپیاده با رویکرد ارتقاء کیفیت حضورپذیری افراد در بافت تاریخی شهر یزد، نمونه موردی: پیادهروی خیابان فرخی شهر یزد»، نشریه پژوهش و برنامهریزی شهری، سال 9، شماره پیاپی 34، صص 133-148.
Cabras, I., Mount, M. (2017), “How third places foster and shape community cohesion, economic development and social capital: the case of pubs in rural Ireland”, Journal of Rural Studies, 55. pp. 71-82.
Cheang, Michael. (2002). Older adults’ frequent visits to a fast-food restaurant: Nonobligatory social interaction and the signifcance of play in a ‘‘third place’’. Journal of Aging Studies, 16, Pp: 303-321.
Ducheneaut, N., Moore, R.J., & Nickell, E. (2007). "Virtual “third places”: A case study of sociability in massively multiplayer games." Computer Supported Cooperative Work (CSCW), 16 (1-2), Pp:129-166.
Hickman, P. (2013). “Third places”and social interaction in deprived neighbourhoods in Great Britain." Journal of Housing and the Built Environment, 28 (2), Pp:221-236.
Mehta, V., Bosson, JK. (2011). “Third places and the social life of streets”, Environment and Behavior, 42(6), Pp: 779-805.
Oldenburg, R. (1999). The great good place: Cafes, coffee shops, bookstores, bars, hair salons, and other hangouts at the heart of a community. Washington: Marlowe & Company.
Oldenburg, R. (2002). Celebrating the third place: Inspiring stories about the “great good places” at the heart of our communities. Massachusetts: Da Capo.
Oldenburg, Ray. 1997. "Our vanishing third places." Planning Commissioners Journal, 25 (4), Pp:6-10.
Ren,K., Wang,Y., Liu,T., & Wang,T. (2017). Dataset on outdoor behavior-system and spatial-pattern in the third place in cold area-based on the perspective of new energy structure, Data in Brief, 10, Pp: 593-597.
Rosenbaum, M. S. (2006, August). “Exploring the social supportive role of third places in consumers’ lives”, Journal of Service Research, 9, 59-72.
Sugiyama, D., Shirahada, K., & Kosaka, M. (2015). Elements to organize the third place that promotes sustainable relationships in service businesses, Technology in Society, 43, PP: 115-121.
Urry, J. (2001). Cityscapes Conference Graz, Department of Sociology, PP: 1-9.
Williams, S.A., Hipp, J.R. (2019). “How great and how good?: Third places, neighbor interaction, and cohesion in the neighborhood context”, Social Science Research, 77, PP:68-78.
Peche, R., & Rodríguez, E. (2012). “Development of environmental quality indexes based on fuzzy logic”. Ecological Indicators, 23, 555–565.
Rahman, Md Rejaur, Shi, Z. H., & Chongfa, Cai (2014). “Assessing regional environmental quality by integrated use of remote sensing, GIS, and spatial multi-criteria evaluation for prioritization of environmental restoration”. Environmental Monitoring and Assessment, 186(11), 6993–7009.
Dutta, Swati, Bardhan, Suchandra, & Bhaduri, Sanjukta (2013). “Patterns of urbanization and environmental quality in the context of Indian cities”. Environment and Urbanization Asia, 4(2), 287–299.
Breux, S., & Bédard, M. (2013). “The urban project and its impact on sense of place: Methodological propositions”. Geography Compass, 7(1), 75–84.
Lim, M., & Barton, A. C. (2010). “Exploring insideness in urban children’s sense of place”. Journal of Environmental Psychology, 30(3), 328–337.
McCunn, L. J., & Gifford, R. (2018). Spatial navigation and place imageability in sense of place. Cities, 74, 208–218.
Swapan, A. Y. (2013). Third place-an urban regeneration strategy. In International Conference on Engineering Research, Innovation and Education, Sylhet: Bangladesh.
Cheshmehzangi, A. (2015). “The reinvention of liveability in public places: Interaction mapping analysis of central Nottingham’s improved walkability”. Journal of Human Behavior in the Social Environment, 25(5), 426-440.
بررسی تاثیر کیفیت مکانهای سوم شهری بر حس تعلق شهروندان ؛ مطالعه موردی: پیادهراه فرهنگی-تاریخی رشت
علیاکبر سالاریپور*1، حمیدرضا رمضانی2، مهرداد مهرجو3، نگین قربان زاده4
1استادیار گروه شهرسازی، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان (نویسنده مسئول)، پست الکترونیکی: Salaripourali@gmail.com
2عضو هیئت علمی گروه پژوهشی معماری و منظر شهری پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی
3 دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی- برنامهریزی شهری، دانشکده معماری و هنر دانشگاه گیلان
4پژوهشگر شهرسازی، دانشکده معماری و هنر دانشگاه گیلان
چکیده:
جاذبه شهر در این است که شهر افراد را از هنجارهایی که شدیداً در فضای شخصی احساس میشوند، آزاد میسازد و به مردم اجازه میدهد که درباره خود و دیگران بیاموزند. کلید موفقیت زندگی اجتماعی عمومی این است که مردم در جاهایی که احساس راحتی میکنند، ایمن هستند و زمانی برای گذران اوقات خود دارند، به صورت مداوم فعالیتهای ضروری خود را با فعالیتهای انتخابی (فعالیتهایی که از انجام آنها لذت میبرند) جایگزین کنند. بهطور کلی یکی از اهداف طرحهای پیادهراهسازی ایجاد فضایی برای فعالیتهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و گردشگری وافزایش تعاملات و مشارکت اجتماعی میباشد. هدف پژوهش حاضر ساماندهی مکانهای سوم در فضاهای شهری (میدانشهرداریرشت) بهمنظور افزایش حستعلق به مکان میباشد که باارزیابی شاخصهای (حس تعلق، حضور پذیری، تعامل پذیری، ارزیابی جشنوارهها و اتفاقات فرهنگی و رضایت ازکیفیت محیطی) در میدان شهرداری شهر رشت مورد سنجش قرار گرفته است. روش تحقیق و گردآوری اطلاعات اسنادی و تحلیلی مبتنی بر توزیع 341 پرسشنامه بین جامعه آماری بوده است در بخش یافتههای استنباطی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق از آزمون t تک نمونهای و ضریب همبستگی پیرسون بهره گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که وضعیت میدان شهرداری رشت بر اساس شاخصها(در موارد حس تعلق، حضورپذیری، تعاملپذیری و رضایت ازکیفیت محیطی) در سطح نسبتاً مناسب قرار دارد اما نگرش و ارزیابی پروژهها و اتفاقات فرهنگی باتوجه به میزان تمایل در مشارکت و برگزاری جشنوارهها در سطح نسبتا پایین قرار دارد و نیازمند برنامهریزی و توجه جدیتر میباشد. نتایج ضریب همبستگی نیز حاکی از روابط آماری مثبت و معنادار بین تمامی شاخصها میباشد.
کلیدواژهها: بازآفرینی فرهنگی، مکانهای سوم، پروژههای فرهنگی، میدان شهرداری شهر رشت.
Evaluation of the impacts of the quality of urban third places on residents’ sense of place, case study: cultural pedestrian zone in Rasht
Aliakbar Salaripour*1, Hamidreza Ramezani2, Mehrdad Mehrjou3,Negin Ghorbanzadeh4
1Assistant Professor., department of urban planning and design, University of Guilan.(E-mail:Salaripourali@gmail.com)
2Faculty member of Department of Architecture and Lansscape Architecture, Jahad Daneshgahi Research Center for Culture, Art and Architecture
3 Graduate student of Urbanism-Urban Planning, department of urban planning and design, University of Guilan.
4 researcher in urban planning, department of urban planning and design, University of Guilan.
Abstract
The attraction of the city is that the city frees people from the norms that are tightly felt in their personal space and allows people to learn about themselves and others. The key to the success of social life is that people are safe in places where they feel comfortable and have time to spend their time and continuously replace their essential activities with selective activities (activities that enjoy doing them). In general, one of the objectives of pedestrian street construction plans is to create a space for various social, cultural and tourism activities and to increase interactions and social participation.The purpose of this research is to organize the third places in urban spaces (the municipality of Rasht) to enhance the sense of belonging to the place. This subject has been measured in the municipality square of Rasht by assessing the indicators (sense of belonging, attendance, interoperability, evaluation of festivals and cultural events, and overall project evaluation). The method of research and gathering documentary and analytical information were based on the distribution of 350 questionnaires among the statistical population. In the inferential findings for research information analysis, one-sample t-test and Pearson correlation coefficient were used. The results show that the condition of the municipality of Rasht with considering such indicators (sense of belonging, attendance, interoperability, and overall evaluation of the project) is relatively fair, but the attitude and assessment of projects and cultural events according to the degree of desire in Participation and holding of festivals are relatively low and require more serious planning and attention. The results of the correlation coefficient show that there are positive and meaningful statistical relationships between all indices.
Keywords: Cultural Regeneration, Third Places, Cultural Projects, the municipality of Rasht
مقدمه
موضوع فضا و فضای شهری همواره از بحثهای اصلی مجامع علمی معماری و شهرسازی بوده است. خلق فضای شهری پویا که با نیازهای اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، فیزیکی، روانشناسانه و اقتصادی مردم جامعه هماهنگ باشد همواره دغدغه کار بسیاری از دست اندرکاران امر طراحی فضای شهری بوده است. در اوایل دهۀ شصت میلادی و با بروز بحرانها و مشکلات ناشی از تفکرات معماری مدرن در مورد شهر و فراهم شدن مقدمات ظهور عصر پست مدرن، فضاهای گمشدۀ شهری دوباره مورد توجه قرار گرفت. ولی در این دوره نیز، به علت عدم توجه دقیق و کافی به عوامل بهوجود آورندۀ پایدار فضای شهری و صرفاً توجه شکلی به فضای شهری، ضعفهای اصلی در حیات دوبارۀ فضاهای شهری باقی ماند؛ فضای شهری ناشی از اندیشهای اجتماعی است و بیش از آن که بهوجود آمدن آن تحتتاثیر مسایل اقلیمی، فنی یا کالبدی باشد متأثر از تعاملات اجتماعی و مشارکت مدنی مردم آن جامعه است که بر اثر نیروی این تعاملات اجتماعی شکل میگیرد. فضای شهری نتیجۀ «عملکرد»های رفتار انسانی با ابعاد اجتماعی و عمومی است و الگوی «عملکرد» فعالیتهای اجتماعی نتیجه و حاصل نظام تعاملی میان اجتماع و فرهنگ جامعه است و نیروهای بهوجود آمده از تعامل میان اجتماع و فرهنگ جامعه در صورتی که فضایی مدنی موجود باشد، منجر به تولید فضای شهری میشوند. این فضا بیش از هر فضای دیگری در شهر عرصۀ اعمال متقابل اجتماعی و غلبه هنجارها و موازین و ارزشهای اجتماعی– فرهنگی بوده و نیازمند منطقگرایی در رفتار، کنترل اجتماعی، مشارکت مردمی است و بیش از همه چیز، عرصه بیان آزادی، تکثر، تنوع، هماهنگی و خویشتن داری اجتماعی است که تماماً از پارامترهای وجود اندیشۀ اجتماعی در ظهور فضای شهری است. جنبش جدیدی که امروزی شهرهای ایران را در برگرفته، بازآفرینی پیادهراهها مطرح شدهاست که در دل بافتهای شهری و خیابانهای شهر، فضاهای شهری فعال و سرزندهای جهت برقراری کنشهای اجتماعی و تعامل هرچه بیشتر شهروندان بهوجود میآورد (چنگیزی و احمدیان، 1392). بازآفرینی پیادهراهها به منظور، ارتقای کیفیت فضای شهری و دستیابی به فضای شهری سرزنده و دارای هویت برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان میباشد، بازآفرینی بر اساس پیادهمداری و الویت بخشیدن به حضور حرکت پیاده و کنترل حضور وسایل نقلیه موتوری در بافت کهن شهری که با هدف ایجاد فضایی دارای سرزندگی میباشد که سبب هویت و سرزندگی و بهبود اقتصاد و بالا بودن کیفیت محیطی برای افراد میگردد (پورحسینی، 1395). که پیادهراهسازی میتواند برروی بیتوجهی مدنی خط کشیده و افراد را برای دیدن همدیگر و برقراری ارتباط اجتماعی به مکانهای مانند پیادهراهها، پلازاهای شهری و… رهسپار کند (اکبری و داوودی، 1394). بهطورکلی یکی از اهداف طرحهای پیادهراهسازی ایجاد فضایی برای فعالیتهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و گردشگری وافزایش تعاملات و مشارکت اجتماعی میباشد. میدان شهرداری شهر رشت به عنوان قطب مرکزی و قلب تپنده شهر رشت به حساب میآید. با رشد رونده شهرنشینی در شهرهای ایران، میدان مرکزی شهر رشت مورد هجوم گسترده خودروها قرار گرفت و سرانجام چندسالی است که سراسر میدان و خیابانهای منتهی به آن سنگ فرش شده، و عبور و مرور خودرو در آن ممنوع است. سراسر این پیادهراه که قدم زدن، در آن حال و هوای ویژهای دارد، تندیسها و تزئینات زیبایی نصب شده که هر بینندهای را به وجد میآورد (احمدی و مهرجو، 1398). تاریخچهی میدان شهرداری رشت به دورهی پهلوی اول برمیگردد و ساختمانهای آن به سبک نوکلاسیک اروپایی به ویژه با الهام از معماری سنت پترزبورگ طراحی شدهاست که ازآنپس نماد شهر رشت شدهاند. مرکز شهر رشت که این عناصر تاریخی را در دلخود جایداده است. سالیان زیادی با ترافیک شهر، مانند گرهکوری مرکز شهر راه میفشرد و جریان زندگی را تنگ و با این موضوعات دست وپنجه نرم می کرد و همین امر باعث شده بود این میراث تاریخی مورد کم لطفی قرار بگیرد و آنطور باید به شهر جلوه نبخشند. میدان شهرداری در مرکزیترین نقطه شهر رشت واقع شده است. در سال 94 شهرداری شهر رشت، میدان و سه خیابان سعدی، امامخمینی و شریعتی که اطراف آن را در برگرفته بودند تبدیل به پیادهراههایی شدند که با طول 8.3 کیلومتر عنوان یکی از بزرگترین پیادهراه دنیا را بهخود اختصاص دادهاند. کاربریهای اطراف پیادهراه که اغلب تجاری بودهاند با پیاده شدن این مسیر و سهولت رفتوآمد در هنگام خرید رونق دوچندان پیدا کردهاست (سالاریپور و همکاران، 1398). عنصر جدید که بعد از پیادهراه شدن در اینجا بیشتر به چشم میخورد فضایی است که الدنبرگ آن را مکان سوم مینامد که به واسطهی کافهها و اغذیه فروشیهای درون فضای شهری و ایجاد مکانهایی جهت نشستن شهروندان در فضا و سپری کردن زمان بهوجود میآید. جایی که فرد میتواند آرامش داشته باشد و درعینحال نوعی زندگی اجتماعی را تجربه کند. پس از پروژهی پیادهراهسازی امکان ایجاد این مکانها در فضا به دلیل وجود اغذیه و کافههای متنوع بیشازپیش فراهم شده است. این تنوع اغذیهفروشیها در نامگذاری رشت بهعنوان شهر خلاق غذا ازطرف شبکه شهرهای خلاق یونسکو در تنوع کافهها و اغذیهفروشیهای محور بیتأثیر نبوده است. کمبود برنامههای فرهنگی و هنری و جشنوارهها با توجه به پتانسیل و سابقهی این فضا برای برگزاری مراسمات،کمبود برنامههای گروهی و مشارکتی که مردم را به فضا دعوت کند؛ از نقدهای واردشده به این پیادهراه است. اما این پیادهراه با تمامی ضعفهایی که در طراحی خود داشته، مورد استقبال شهروندان قرارگرفته است و بهدلیل قرارگیری آن در هستهی مرکزی شهر رشت در تمام فصول فعال و سرزنده است. وجود پتانسیل بالای فضا برای تبدیل آن به فضایی انعطافپذیر و رویدادپذیر ازیک طرف و فعال بودن فضا در تمامی فصول فرصت مناسبی است که از این پتانسیل جهت ارتقاء کیفیت پیادهراه و شاخص کردن آن در سطح استان و کشور و جذب توریست استفاده شود و باید این نکته را متذکر شد که تنها نهادن یک نام و یک عنوان بر یک فضا نمیتواند تغییری در آن ایجاد کنند بلکه اقدامات زیرساختی مهمتری برای رسیدن به این عناوین نظیر تبدیلشدن به پیادهراه فرهنگی نیاز است. پرسشهای پژوهش حلضر بهصورت زیر است:
- مولفه های کیفی مکان های سوم در پیاده راه مرکزی شهر رشت پس از اجرای طرح بازآفرینی در چه سطحی است؟
- حس تعلق شهروندان و گردشگران به این مکان به چه میزان است؟
- راهکارهای ارتقاء سطح عملکرد پیادهراه فرهنگی واجتماعی بخش مرکزی شهر رشت کدامند؟
مکان سوم
مکان سوم توسط الدنبرگ بهعنوان یک محیط اجتماعی جایگزین دیگر محیطهای اجتماعی مانند خانه و محلکار تعریف شده که به ترتیب بهعنوان مکان اول و مکان دوم از آنها نام میبریم(Ducheneaut et al, 2007). مکانهای سوم نماینده فضاهای کالبدی و سازمان یافتهای هستند که توسط اشخاص خارج از محدوده خصوصی ارزش یافتهاند. بسیاری از مکانهای سوم بهعنوان تقویتکننده و توسعهدهنده روابط و فعالیتهای رسمی و غیررسمی عمل میکند و یک فضای کالبدی برای جمعشدن اجتماع پیشنهاد میکند(Urry, 2001). اولدنبرگ، مکان سوم را به عنوان یک پناهگاه در مقابل خانه یا محلکار تعریف میکند؛ جایی که مردم میتوانند بهصورت منظم به آنجا سربزنند و با دوستان، همسایهها، همکاران و حتی با غریبهها ارتباط برقرار کنند(2011 (Mehta and Bosson,. علاوهبر این، مکان سوم شرایط ایدهآلی برای ایجاد و تعریف روابط اجتماعی و معین کردن چارچوبها و مرزهای انفرادی و گروهی را مهیا میکند. بهطور مثال، در نواحی روستایی، مکانهایی مانند مغازهها، اماکن مذهبی به جمع شدن و شکلگیری سرمایه اجتماعی در جوامعی که حضور دارند کمک میکند (Oldenburg, 2001). از وقتی که الدنبرگ در سال 1989 ایده مکانهای سوم یا مکانهایی که خارج از خانه و محلکار برای تعاملات اجتماعی سودمند است را مطرح کرد، انتظارات و خیالات دانشمندان و مردم را بهطور گستردهتری درک کرد (Oldenburg, 1999). معمولا مکانهای سوم در قلبزندگی عمومی بهعنوان تقویتکننده قابلیتهای اجتماعی و ایجاد زمینههای هنجاری برای تعامل میان افراد غریبه تصور میشود (Rosenbaum, 2006). الدنبرگ ادعای قابل توجهی را در ارتباط با نقش مکانهای سوم در قلمرو عمومی مطرح میکند. الدنبرگ مطرح میکند که مکانهای سوم بهمنظور آسایش فردی و اجتماعی ضروری و حیاتی است و همچنین برای مشارکت مدنی، کنترل اجتماعی غیررسمی، دموکراسی مردمی و توسعه انسجام و حستعلق نیز ضروری است (Oldenburg, 2002). همچنین در بسیار از پژوهشها، از مکان سوم بهعنوان عاملی در راستای ایجاد اتحاد میان قسمتهای مختلف شهر از طریق افزایش تعاملات، داشتن نقش ورودی که به افراد تازه وارد کمک میکند تا ارتباط اجتماعی داشته باشد، مرتب کردن افراد باتوجه به منافع و فرهنگهای خاص، گردهمآوردن خردسالان و بزرگسالان و حمایت از نشانههای عمومی افرادی که بهعنوان چشم ناظر در مکانها حضور دارند،میباشد (Cheang, 2002). از جمله ویژگیهای بارز فضای سوم این است که حاضرین در این فضاها، افراد ثابتی نیستند بلکه مدام در حال تغییر است و طیف وسیعی از افراد را شامل میشود که منجربه سرزندگی و حضوپذیری بالا میشود. مکان سوم باعث افزایش روابط چهره به چهره میشود و باعث میشود تا مردم از حال هم با خبر باشند(Oldenburg, 1997). تأکید بر ضرورت تعادل زیست در سه قلمرو (فضای اول- سکونت، فضای دوم- کار و فضای سوم- زندگی اجتماعی(تفرح و اوقات فراغت) به عنوان یک تجربه مطلوب زیستی است، هرچند مکان اول و دوم عامل هویت بخش محسوب میشوند، فضای سوم زمینه ایجاد قلمرو اجتماعی را فراهم میآورد.
انواع مکان سوم و کیفیات آن
در جوامع صنعتی و مدرن، زندگی شهری بهگونهای شدهاست که مکان سوم به دلیل فضاهای مجازی رو به زوال رفته است. در واقع این پدیده منجر شده تا افراد در خانههای خود باقی مانده و در فضاهای عمومی و مکان سوم حضور کمرنگی داشته باشند(Williams & Hipp, 2019). اما از دیرباز تا به امروز در شهرهای ایران فضاهایی بوده که از آن بهعنوان مکان سوم مورد استفاده قرار میگرفته است مانند مرکز محلات، خیابانهای اصلی، پاتوقها، قهوهخانهها و ... . این اماکنی که در زمره مکان سوم قرار میگیرند دارای ویژگیهایی همچون خنثی بودن، وجود جریان زندگی در آنها، مکانی برای گفتوگو، در دسترس بودن، بیاهمیت بودن جایگاه اجتماعی افراد، وجود حس آرامش و وجود حس شادی و نشاط است. درحالی که افراد با حضور در این فضاها کمتر به مشکلات و مصائب فکر میکنند و تا حدی عدالت اجتماعی در آن وجود دارد(Cabras & Mount, 2017 ). بهصورت کلی ویژگیهای کالبدی و اجتماعی ارتباط دو سویهای با مکانهای سوم شکل گرفته دارد. بنابراین به نظر میرسد بتوان با تعریف مکانهای سوم متناسب، تنشهای اجتماعی را کاهش داده و ناهنجاریها را کنترل کرد و منجر به ارتقای زندگی اجتماعی و حضور پذیری در سطح محلات شهری شد(Hickman, 2013).
فضای سوم بهعنوان جایگاه زندگی اجتماعی و فضای عمومی به شهروندان قدرت میدهد که با بهرهگیری از این نیازها و محرکها، قلمروهای اجتماعی را در رابطه با افراد آشنا و غریبه فراهم آورند.فضای سوم شامل فضاهای عمومی گوناگونی است که پذیرای اجتماعاتی است که به شکل داوطلبانه دور از خانه و کار شادمانه دورهم جمع شده و اکثراً معمولی و غیر رسمی میباشند (Ren et al, 2017).
حضور شهروندان پیاده در فضای شهری پویا، موجبات تحرم اقتصادی و حس تعلق به محیط را فراهم میآورد و در نقش فضای پایدار سیاسی به همپوشانی بین مکانهای سوم و فضای باز دموکراتیک اشاره دارد.
کیفیات فضای سوم که میتوان کیفیات اصلی قلمرو فضاهای عمومی شناخته شود عبارتاند از:
- دسترسی و نفوذپذیری در ساعات مختلف شبانهروز (ساعات اداری و غیر اداری)
- دعوت کنندگی و قابلیت استفاده عموم بدون نیاز به عضویت یا ضوابط خاص
- پویایی و سرزندگی فضا باوجود حال و هوای بازی و تفریح در فضا
- تأمین آسایش و امنیت و ایمنی افراد ازنظر جسمی و روانی
- انعطاف پذیری و امکان ایجاد فضای خاص سیاسی بین مردم به شکل پایدار و باشکوه (Sugiyama et al, 2015).
مهمترین کیفیات مکان های سوم شهری که باید به آن درست یافت شامل حس تعلق، حضورپذیری، تعامل پذیری، کیفیت محیطی مناسب و برگزاری رویدادها و جشنواره های فرهنگی در فضاهای سوم شهری است.
حس تعلق به فضاهای شهری
حس مکان عموماً با حس تعلق همراه است و با حس عاطفی به یک مکان عجین میشود. مکان میتواند حس ریشه دار بودن را تقویت کند وحس هویت بخشی را با محل خاصی عجین سازد. ریشهدار بودن غالباً با حس ناخودآگاه مکان همراه استو چنین حسی طبیعی ترین، بنیادیترین و خودجوشترین اتصال بین انسان و مکان است. مردم به حس هویت و تعلق به مکان و یا قلمروی خاص نیاز دارند. از طریق مکان و در طول زمان، تجارت مشترک مهم و اساسی بین مردم ایجاد میشود. افراد نیازمندند که حس تعلق به یک موجودیت جمعی و یا یک مکان را داشته باشند؛ همچنین به یک هویت شخصی نیازمندند که از طریق جدایی مکانی، داشتن خصوصیات متفاوت و قابل تشخیص و یا حضور در یک محل خاص حاصل میشود (Breux & Bedard, 2013). حس تعلق به مکان برخاسته از فعالیتها و تعاملات بین انسان- مکان و انسان- انسان در یک مکان خاص است. و با تأثیر متقابل احساسات، دانش، باورها و رفتارها، با مکانی خاص سر و کار دارد. علاوه بر این بین میزان حس تعلق فرد به مکان و توجه او به آن، ارتباطی مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش حس تعلق فرد به یک مکان، میزان توجه و مراقبت فرد از آن نیز افزایش مییابد (Lim & barton, 2010). عوامل متعددی در ایجاد و ارتقاء حس تعلق به مکان مؤثرند که میتوان آنها را در قالب عناوین زیر دسته بندی نمود: عوامل کالبدی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی، عوامل فردی، خاطرات و تجارب، احساس رضایت از مکان، عوامل فعالیتی و تعاملی، عامل زمان و مشارکت در طراحی مکان (McCunn & Gifford, 2018).
حضورپذیری فضاهای شهری
عرصههاي عمومي شهري مهمترين بخش شهرها و محيطهاي شهري هستند كه در چنين عرصههايي بيشترين تماس، ارتباط و تعامل ميان انسانها رخ ميدهد. اين فضاها، تمام بخشهاي بافت شهري را كه مردم به آن دسترسي فيزيکي و بصري دارند، شامل ميشود (بهزادفر و همکاران، 1392). درحقيقت، فضاهاي شهري بخشي از فضاهاي باز و عمومي شهرها هستند كه زندگي جمعي در آنها درجريان است. همۀ مردم اجازۀ دسترسي به اين فضاها را دارند و تعامل و تقابل اجتماعي از مهمترين مشخصههاي آن است. ايجاد آرامش، سرگرمي، فراهم آوردن ارتباط، زمينه معاشرت و امکان تردد از ديگر عملکردهاي فضاهاي عمومي شهري است. مراد از عمومي بودن اين فضاها، حضور افراد از اقشار و سنين مختلف، و جريانداشتن فعاليتهاي متنوع اجتماعي و خدماتي در آنهاست. بنابراين فضاي عمومي شهري، فضاي باز قابلحضور براي گروههاي مختلف اجتماعي است كه پويايي و كارايي آن نيازمند تعاملات اجتماعي و برخوردهاي متنوع است (شجاعی و پرتوی، 1394).
درواقع، عناصر محیطی مناسب و برگزاری رویدادها و جشنوارههای فرهنگی شهر با جذب طيف وسيعی از گروههای اجتماعی، حس همگرايی و تعامل مستقيم شهروندان را باوجود بينشها، احساسها، خواستهها و گرايشهای مختلف تقويت میكند. همچنين اين کیفیت به منظور آشتی دادن مردم با فضاهای عمومی شهری، بحران خالیشدن عرصههای عمومی از حضور مردم و كاهش كنشهای اجتماعی را بهبود ميبخشد (روشن دل و همکاران، 1395).
کیفیت محیطی فضاهای شهری
كيفيت محيط شهري عبارت است از شرايط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و كالبدي- فضايي محيط شهري كه نشان دهنده ميزان رضايت يا عدم رضايت شهروندان از محيط شهري است. كيفيت محيطي ادراك مكان به طور تمام و كامل است (Dutta et al, 2013). كيفيت فضاي شهري به عنوان محصول فرايند تعامل ميان انسان، فعاليت، و كالبد شهر تا حد بالايي به كيفيت مولفههاي بصري آن وابسته است. مولفههاي بصري فضاي شهري به دليل ماهيت عيني و ملموس خود توسط حواس انسان قابل ادراك است و زمينه ادراك، شناخت و ارزيابي محيطي شهروندان، را فراهم ميآورد (Rahman et al, 2014). براساس مدل كانتر كه به مدل مكان شهرت دارد، محيط شهري به مثابه يك مكان متشكل از سه بعد در هم تنيده كالبد، فعاليت و تصورات است. از آنجا كه كيفيت محيط شهري يك مكان ناگزير از پاسخ دهي مناسب به ابعاد گوناگون محيط شهري است، ميتوان مولفههاي سازنده كيفيت طراحي شهري را به موازات مولفههاي سازنده مكان تعريف كرد. به عبارت ديگر با اقتباس از نظريه مكان كانتر ميتوان گفت: كيفيت محيط شهري عبارت است از برآيند سه مولفه كه هريك از آنها متكفل برآورده ساختن يكي از كيفيتهاي سه گانه«كالبدي»،«فعاليتي» و «تصورات« محيط شهري است (Peche & Rodriguez, 2012).
پیشینه تحقیق
بافتهای واجد ارزش شهری آثار گرانبهایی از فرهنگ و دانش معماری و شهرسازی بومی و بهعنوان جزئی از هویت اجتماعی هر کشوری تلقی میگردند. این بافت ها به لحاظ ویژگی های ذاتی خود بهترین فرصت را برای حضور شهروندان، تعامل اجتماعی و در نتیجه ترویج و ارتقاء مکان های سوم شهری را ایجاد می کنند (Swapan, 2013). پروژه پیاده راه فرهنگی محدوده میدان شهرداری، علیرغم انتقادات بسیار زیاد در خصوص طراحی و اجرای آن، با محدود کردن حضور اتومبیل فرصت بیشتری برای حضور عابرین و همچنین برگزاری رویدادها و جشنواره های فرهنگی ایجاد کرده است. تا کنون پژوهش های متعددی در ارتباط با ارزیابی جامع نقش پیاده راه سازی بر کیفیت مکانی و حضور پذیری انجام شده است. هر چند در بسیاری از پژوهش ها مستقیما از مفهوم مکان های سوم در تبیین معیارهای کیفیت مکان های شهری استفاده نشده است اما در غالب موارد کیفیات مورد انتظار از مکانهای سوم شهری شامل حس تعلق، کیفیت حضور پذیری، تعامل پذیری، رضایت از جشنواره های فرهنگی و کیفیت محیط کالبدی به عنوان معیار مورد استفاده قرار گرفته است (Cheshmehzangi, 2015). اما پژوهش های دیگر با تاکید بر مفهوم مکان های سوم شهری به بررسی ویژگی های آن ها و لزوم دستیابی به آن در شهر پرداخته اند. جدول شماره 2 به طور خلاصه مهمترین پژوهش های صورت گرفته و شاخص های آن ها را برجسته می نماید. بررسی کلی پیشینه تحقیق نشان می دهد هرچند که ارزیابی نقش پروژه های باز آفرینی شهری و پیاده راه سازی بر کیفیت های مکانی مرتبط با مکان های سوم شهری امری متداول در ادبیات تحقیق بوده است اما تعداد بسیار کمتری از تحقیقات از این مفهوم به عنوان ایده اصلی در پژوهش استفاه نموده اند. این در حالی است که پدیده مکان سوم اخیرا در مطالعات جامعه شناسی با شدت بیشتری مورد توجه قرار گرفته است و انتظار می رود معماران و شهرسازان نیز در توصیف کیفیات مکانی مورد انتظار از فضاهای شهری از این ایده به عنوان مفهومی یکپارچه و وحدت بخش استفاده نمایند. بدیهی است ترویج این مفهوم در ادبیات معماری و شهرسازی کشور منجر به شناخت بیشتر ابعاد و پیچیدگی های آن شده ودر نهایت هدفی مشخص تر در جهت ارتقاء همزمان کیفیات اجتماعی و کالبدی مکان های شهری ترسیم می نماید. در این راستا پژوهش حاضر تلاش می نماید تا با تبیین مفهوم مکان های سوم شهری به ارزیابی کیفیت های مورد انتظار از آن در محدوده مرکزی شهر رشت بپردازد.
جدول 2- تجارب و پیشینه پژوهش
عنوان پژوهش | هدف پژوهش | شاخصها | نویسندگان |
تبدیل فضای گمشده به مکان سوم(مطالعهموردی: مادی نیاصرم اصفهان) | بازشناسی کالبدی بهعنوان یک فضای شهری و سپس ارتقای سطح کیفی فضا به منظور ترویج حرکت پیاده | زندهسازی و احیای فضاهای گمشده، ایجاد بستر مناسب برای رویدادهای شهری و فرهنگی- اجتماعی(رضایت از فضاهای فرهنگی). | احمدی و دیانتی، 1392 |
مکان سوم؛ نیازی اجتماعی برای شهر
| بررسی و شناسایی مکانهای سوم در | بهرهگیری از تجربیات دیگران، ایجاد حس تعلق به مکان، ایجاد امنیت، برقراری روابط دوستی، ایجاد تعامل پذیری اجتماعی، کاهش هزینهها، افزایش اطلاعات، افزایش روابط اجتماعی. | محجوب جلالی و قلعهنویی، 1393 |
نقش مکانهای سوم شهری در بهبود تعاملات اجتماعی | معرفی و بررسی مکانهای سوم در شهر و ویزگیهای فضاهای عمومی | ویژگیهای منحصر به فرد اجتماعی, کیفیت حضورپذیری افراد، تعاملات اجتماعی استفاده کنندگان | تقوی سنگدهی و ترکاشوند، 1393 |
مکانهای سوم و زندگی اجتماعی خیابانها | ویژگیهای طراحی شهری، واحدهای تجاری که نقش مکان سوم را دارد چگونه از سایر واحدهای تجاری موجود در خیابان متمایز میگردد | قابلیت بازشناسی و نفوذپذیری خیابان، محلهای نشستن، تعامل پذیر، کیفیت حضور پذیری و ساباطها، کنشهای اجتماعی در خیابانهای اصلی | متا و بوسن1، 2010 |
شالوده محله مکانهای سوم و الگوهای تعاملات اجتماعی | بررسی رابطه میان شالوده محلات و کنشهای اجتماعی (نمونه موردی: شش منطقه پژوهشی در انگلستان، اسکاتلند و ولز) | ارائه نتایج منسجمی از عملکرد اجتماعی مکانهای عمومی همچون مغازههای محلی، میخانهها، کافهها و مراکز اجتماعی و حوزه نفوذ هر یک از آنها | مرکز CRESR دانشگاه شفیلدهلام انگلستان، 2010 |
روش تحقیق:
تحقیق حاضر از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف مطالعه کاربردی است. همچنین برای گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری از مطالعات کتابخانهای و در بخش میدانی از پرسشنامه استفاده شدهاست.حجم نمونه براساس فرمول کوکران 341 نفر تعیین و تعداد 341 پرسشنامه توزیع سرانجام جمعآوری گردید. پرسشنامه شامل 5 معیار ( حس تعلق، حضورپذیری، تعامل پذیری، ارزیابی جشنوارهها و رضایت از کیفیت محیطی)و دارای 54 سوال است که در طیف 5 تایی لیکرت با گزینههای بسیارکم تا بسیارزیاد تنظیم شده و پابایی آن با آزمون آلفا کرونباخ سنجیده شده است که برابر با (0.901) میباشد. برای ارزیابی اعتبار پژوهش از روایی محتوایی استفاده شده است، به این صورت که پرسشنامه قبل از اجرا در اختیار تعدادی از کاربران قرار گرفت و پس از چند مرحله اصلاح، در بین نمونه آماری توزیع گردید. برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است و میانگین این آمار بهدست آمده 0.889 است (تعداد نمونه پایلوت:50 نفر). تحلیل فرضیات تحقیق با استفاده از آزمونهای tتک نمونهای و ضریب همبستگی پیرسون در انجام پدیرفته است. نرم افزارهای کاربردی تحقیق SPSS24 و excell میباشند. تعداد341 پرسشنامه به صورت میدانی پر شده است که اطلاعات فردی جامعه آماری به صورت زیر میباشد:
جدول 3. درصد فراوانی مشخصات پاسخدهندگان
متغیر
| سطح | درصد فراوانی |
جنسیت
| زن مرد | 65 35 |
سن | زیر 20 سال 40-20 سال 40-60 سال بیش از 60 سال | 7.7 54.7 29.7 8.0 |
تحصیلات | زیر دیپلم و دیپلم فوق دیپلم لیسانس فوق لیسانس و بالاتر | 35.3 20.7 37.0 7.0 |
وضعیت سکونت | بومی غیربومی و گردشگر | 73.0 27.0 |
محیط تحقیق:
تصویر 2. سیر تحول مرکز شهر رشت را در ادوار مختلف(آکراسردشتی،1396) |
شکل 1. سیر تحول تاریخی محدوده مرکزی شهر رشت (آکراسردشتی،1396) |
مرور یافتهها
معیارهای اصلی برای ارزیابی جامع نقش پروژه پیادهراه فرهنگی شهررشت در گسترش مکانهای سوم در این پژوهش بر اساس کیفیات مورد انتظار از مکانهای سوم شهری تبیین شده و در قالب پرسشنامه توسط شهروندان مورد ارزیابی واقع شدهاند. این معیارها عبارتند از: 1-حس تعلق 2- کیفیت حضور پذیری 3- تعامل پذیری 4- رضایت از جشنواره های فرهنگی، 5- رضایت از کیفیت محیطی. برای هر کدام از این معیارها نیز زیر معیارهای لازم بر اساس ادبیات موضوع استخراج شده و مورد سنجش قرار گرفته است. جدول شماره4، منعکس گردیده است.
جدول 4. درجه مطلوبیت و میانگین و گویههای بکار رفته در پرسشنامه پژوهش
مولفه | درجه مطلوبیت | گویه | میانگین |
حس تعلق | | خاطره انگیزی مکان | 3.72 |
| علاقه به این مکان نسبت به سایرنقاط شهر | 3.51 | |
| دلبستگی به مکان | 3.46 | |
| افتخار به وجود این مکان در شهر | 3.42 | |
| دانستن این مکان به عنوان بخشی ازوجودخود | 2.56 | |
| شباهت کاربران فضا | 2.44 | |
حضورپذیری | | حضور برای خرید | 3.35 |
| علاقه خوردن و نوشیدن در فضای باز | 3.23 | |
| پیاده روی تفریحی | 3.19 | |
| مکث درفضا | 3.05 | |
| استفاده از رستوران و کافی شاپ | 2.32 | |
| حضور در رویدادهای فرهنگی | 2.25 | |
| جاذبه های عکاسی در فضا | 3.58 | |
| جذابیت فروشگاه های بزرگ و متنوع | 3.44 | |
| جذابیت دستفروشی های متنوع | 3.40 | |
| جذابیت بناها و نشانه های خاص شهری | 3.38 | |
| استفاده ازمسیر برای رفتن به بازار بزرگ رشت | 3.31 | |
| حضور برای استفاده از کاربری های فرهنگی | 2.21 | |
تعامل پذیری | | جذب گروه سنی جوانان و نوجوانان | 3.82 |
| پذیرایی از گردشگران و توریست ها | 3.77 | |
| پذیرایی از جمع های دوستانه | 3.76 | |
| جذب گروه سنی سالمندان | 3.60 | |
| انتخاب فضا برای ملاقات با دوستان | 3.52 | |
| فراهم آوردن امکان مراوده و گفت و گوبادیگران در فضا | 3.18 | |
| پذیرایی از جمع های خانوادگی | 3.10 | |
| جذب گروه سنی کودکان | 3.08 | |
| میزان تمایل به اشتراک گذاشتن فضاشخصی خودبادیگران در فضاهای شهری | 3.07 | |
| برقراری ارتباط دوستانه پایدار | 2.71 | |
ارزیابی جشنواره ها | | تمایل به برگزاری رویدادها و جشنواره های فرهنگی | 3.68 |
| تاثیر برگزاری جشنواره هادر جذب شهروندان و گردشگران | 3.60 | |
| تبادل فرهنگی و تعاملات بین مردم و گردشگران | 3.21 | |
| علاقمندی به مشارکت در برگزاری جشنواره ها | 3.13 | |
| ارزیابی کمیت و کیفیت جشنواره ها و اتفاقات فرهنگی | 3.00 | |
| مشاهده فعالیت های سرگرم کننده | 2.82 | |
| شرکت در مراسم،رویدادهاوجشن ها | 2.63 | |
| مشاهده تئاترو نمایش خیابانی | 2.47 | |
| مشاهده فعالیت های 24 ساعته | 2.23 | |
رضایت ازکیفیت محیطی | | ارزیابی پروژه پیاده راه سازی | 3.78 |
| احساس امنیت هنگام پیاده روی در شب | 3.67 | |
| رضایت از پوشش معابر | 3.64 | |
| دسترسی با وسایل حمل و نقل عمومی | 3.64 | |
| رضایت از نظم و نحوه جمع آوری زباله | 3.63 | |
| رضایت از روشنایی محدوده در ساعات تاریک شدن هوا | 3.59 | |
| رضایت از مبلمان شهری | 3.45 | |
| رابطه پیاده راه شدن بر میزان استفاده از فضا | 3.44 | |
| رضایت اززیر ساخت های دفع آب سطحی | 3.25 | |
| رضایت از تعداد نشیمن ها | 3.24 | |
| رضایت ازدسترسی به کاربری های خدماتی | 3.16 | |
| مشاهده فضای بازی کودکان | 2.36 | |
| رضایت از سرپناه مناسب جهت محافظت عابرین در آب و هوای نامساعد | 2.20 |
برای این که بدانیم میتوانیم میانگین معیارها را بهکل جامعه بسط دهیم از آزمون T تک نمونهای استفاده کردهایم که نتایج آن در جدول زیر منعکس شده است.
جدول 5. نتایج آزمون T تک نمونهای
مولفهها | تعداد | میانگین | انحراف استاندارد | استاندارد خطا از میانگین | t | df | Sig | اختلاف میانگین | فاصله اطمینان 95 درصد | |
حدبالا | حدپایین | |||||||||
حس تعلق | 300 | 3.1825 | .83754 | .04836 | 3.775 | 299 | .000 | .18254 | .2777 | .0874 |
حضورپذیری | 300 | 3.0235 | .54758 | .03161 | .742 | 299 | .459 | .02346 | .0857 | -.0388 |
تعامل پذیری | 300 | 3.3591 | .67659 | .03906 | 9.194 | 299 | .000 | .35915 | .4360 | .2823 |
ارزیابی جشنواره ها و اتفاقات فرهنگی | 300 | 2.9746 | .61509 | .03551 | -.714 | 299 | .476 | -.02537 | .0445 | -.0953 |
رضایت از کیفیت محیطی | 300 | 3.3115 | .57151 | .03300 | 9.440 | 299 | .000 | .31150 | .3764 | .2466 |
حس تعلق:
حس تعلق مکان بهعنوان پيوندی مؤثر که مردم با قرارگاههای مکانی برقرار میکنند تعریف میشود، جایی که آنها تمایل به ماندن دارند و جایی که آنها احساس راحتی و امنيت دارند. این حس بهگونهای به پيوند فرد با مکان منجر میشود که انسان خود را جزئی از مکان میداند؛ آشنا پنداری شهروند با محل سکونتش در فرآيندی از تجربه و آموزش ايجاد شده و تفاوت حس مکانی در اشخاص در شهرها و بافتهای مختلف نتيجه تفاوت تجربيات حاصل از فعاليتها و فضاها است. با توجه به جدول شماره5، حس تعلق دارای هفت زیر معیار است و میانگین مولفهها برابر با 18/3 میباشد. در اینجا طبق جدول شماره4، به مقایسه میانگین حس تعلق افراد بومی (19/3)و غیربومی و گردشگران (13/3) پرداختهایم که با اندکی تفاوت تقریباً در یک سطح قراردارد و نشان میدهد نه تنها بومیان منطقه بلکه تمامی افرادی که از این فضا استفاده میکنند احساس تعلق نسبتا بالایی به این مکان دارند. همانطور که در جدول بالا مشخص است گویه خاطر انگیزی مکان میان تمام زیر معیارهای حس تعلق بالاترین میانگین (72/3) را بهخود اختصاص دادهاست. که میانگین مولفه خاطر انگیزی برای زنان برابر(82/3)و برای مردان برابر(54/3)است. که نشان میدهد این مکان برای زنان نسبت به مردان خاطر انگیزتر است. و گویه خاطر انگیزی برای بومیان (3.72)و غیربومیان گردشگران (3.73) می باشد که برای هر دو در یک سطح قرار دارد. که نشان میدهد این مکان فارغ از محل سکونت برای همه کاربران وگردشگران خاطر انگیز است. باتوجه به نگرش مثبتی که در رابطه با این گویه وجود دارد باید در عین توجه به نیازهای امروزی، برای حفظ خاطره و هویت ارزشهای اصیل فرهنگی– اجتماعی باید ازطریق بهسازی بناهای تاریخی با تزریق فعالیتهای جاذب برای مخاطب بیرونی تلاش نماییم.
حضورپذیری
امروزه ارتقا کیفیت محیط در عرصهها و فضاهای عمومی شهر (فضاهای باز، فضاهای شهری، فضاهای سبز) به منظور بالا بردن قابلیت حضورپذیری این عرصهها در دستور کار طراحان شهری قرار دارد این افزایش قابلیت حضورپذیری از طریق غنی کردن تجربه حضور شهروندان در عرصههای عمومی شهر صورت میپذیرد حضورپذیری بهینه عرصههای عمومی از طریق زمینهسازی برای ایجاد خاطرهای فردی و جمعی لذتبخش، شکلگیری تصویر ذهنی واضح، خوانا و مطلوب از حضور در عرصه عمومی را درذهن ناظران فضا موجب میشود همچنین پایداری توسعه فعالیتهای انسانی مستلزم پایداری منابع اقتصادی، زیست محیطی و برآوردن نیازهای انسانی است (علیزاده مقدم و همکاران، 1397). مولفه حضورپذیری دارای سیزده زیر معیار است که آن را در دو دسته نحوه استفاده از فضا و نوع جذابیتهای فضا تقسیم کردهایم:
نحوه استفاده از فضا
همانطور که در نمودار زیر مشخص است 11 درصد از افراد هرروز، 6/18 درصد از افراد چند روز یک بار،6/33 درصد از افراد هفته ای یک بار، 9/29 درصد ماهی یک تا دوبار و 6 درصد از افرادچند ماه یک بار از این فضا استفاده می کنند.
نمودار زیر مشخص میکند هدف افرادی که هرروز یا چند روز یک بار در این فضا حضور پیدا میکنند اغلب پیادهروی تفریحی و مکث در فضا و خرید است. همچنین افرادی که هفتهای یکبار یا ماهی یک یا دوبار در فضا حضور مییابند اغلب برای خرید به اینجا میروند. افرادی که چند ماه یک بار از این مکان استفاده می کنند اغلب به صورت گذری از این مسیر استفاده می کنند. اما مسئله قابل توجه دیگر این است که اغلب افراد به استفاده کم از کافیشاپ و رستورانها در این مکان اشاره داشتهاند که باتوجه به پتانسیلهای موجود این مورد نیازمند توجه و برنامهریزی دقیقتری است. تمایل به خوردن و نوشیدن در فضای باز میتواند زمینهسازی برای توسعه کافهها در فضای باز و همچنین پیشبینی مکانهایی برای ارائه خوراکیها و غذاهای اصیل گیلانی باشد.
نوع جذابیتهای فضا
وجود جاذبههای عکاسی در فضا بهعلت ساختمانهای مطرحی است که در این بافت وجود دارد. المانهای جدید جانمایی شده در محدوده و همینطور نورپردازی ساختمانها مخصوصا درشب درکنار آبنماها و فواره که ترکیب زیبا و چشم نوازی را ایجاد میکند توانسته محیطی متفاوت نسبت بهسایر نقاط شهرایجاد کند و این میدان را تبدیل به مکانی مورد پسند برای عکاسان و افراد عادی برای عکاسی نماید و همچنین دسترسی به بازار قدیمی و محلی شهر و فروشگاههای بزرگ و متنوع، دستفروشیهای در اطراف میدان جز جذابیتهای اصلی این مکان بهحساب میآید. میانگین پایین حضور برای استفاده از کاربریهای فرهنگی(21/2) نشان میدهد باوجود کتابخانه، سینماها و مجتمعهای فرهنگی مردم کمتر به منظور استفاده از این کاربریها در این مکان حضور مییابند؛ که باید با تامل بیشتری به این مسئله توجه نمود. بابررسی و تحلیل بخش باز پرسشنامه نتیجه شد: تعداد قابل توجهی از افراد برای خرید اقلام خوراکی و پوشاک خود از فروشگاههای بزرگ مانند نجم و میدانمیوه و تره بار و بازارسنتی رشت و فروشگاهها و دستفروشیهای متنوع پوشاک و سایر اقلام جزئی به این مکان میآیند. و همچنین عکاسی و مشاهده بناهای خاص و نشانههای شهری همچون ساختمان شهرداری، اداره پست و ساختمانهای مجاور، مجسمه میرزا کوچک خان، محل تجمع کبوترها، حوض و فوارهها مخصوصا در ساعات تاریک شدن هوارا میتوان از جمله جاذبههای این مکان برشمرد. افرادی که به صورت گذری از این مکان استفاده میکنند اغلب مقصدشان خیابانهای اطراف مانند معلم و بیستون، سبزه میدان و سعدی، گلسار و همچنین ایستگاههای تاکسی، مراکز خرید، بازار، کتابخانه، سینما، مجتمع فرهنگی خاتم الانبیا و ... میباشد. که به اعتقاد آنها پیادهمحور شدن محدوده باعث ایجاد دردسر برای آنها و همچنین سلب آرامش کوچههای مسکونی اطراف بافت بهخاطر تردد بیشازحد خودروها شده است.
تعامل پذیری
فضاهای شهری بخشی از زندگی روزانه و فعالیتهای انسانها را در خود جا میدهد، بههمین دلیل بایستی بستری برای تامین نیازهای روحی و ذهنی شهروندان باشد تا به کاربران خود ارتباطی موثر برقرار کند. توجه به تعاملات اجتماعی و فضایی معاشرتپذیر و پویا برای ارتباط با دیگران، دیدار و گذراندن اوقات فراغت از اهمیت بالایی برخوردار است. همانطور که در جدول شماره 4، ملاحظه میشود؛ گویه جذب گروه سنی جوانان و نوجوانان، میانگین بالای (82/3) را بهخود اختصاص دادهاست، که باتوجه به شرایط امروزه جهانی که هر شهری باید منافعش را از طریق جذب سرمایه انسانی و خلاق تامین کند با توجه به بسترهای فراهم اجتماعی و فرهنگی مثل تنوع اجتماعی و نگرش مثبت ساکنین در شهر رشت باید این فرصت را غنیمت شمرد و از آن به درستی استفاده کرد. در اینجا ممکن است سوالاتی مطرح شود از جمله اینکه باتوجه به این حد از نگرش مثبت کاربران چه برنامهریزی باید صورت بگیرد و چگونه و توسط چه کسانی؟ و دلایل عدم امکان شکل بخشی روابط دوستانه پایدار در این مکان را در چه مواردی باید جستجو کرد؟ و پاسخگویی به این سوالات مستلزم توجه مسئولان محلی، شهروندان و گروههای شغلی در ایجاد خلاقیت است. شهرها میتوانند از طریق راهحلهای مبتکرانه مسائلشان را راحتتر حل نمایند. خلاقیت در شهر باعث رهایی از بنبستهای مدیریتی و کالبدی و پیادهسازی دو اصل مشارکت و کارایی از شاخصهای اصلی در حوزه حکمروایی شهری است. و از سوی دیگر نمیتوان گفت اینگونه مکانها تنها مختص جوانان هستند چرا که در سراسر دنیا در این مکانها اقشار مختلف مردم در سنین متفاوت مشاهده میشوند زیرا وجود شرایط برابر در جهت استفاده افراد مختلف از ملزومات این مکان هاست. دیگر مؤلفههایی که سبب تعاملپذیری و گسترش مکانهای سوم شهری میگردد؛ مؤلفههای پذیرایی از جمعهای دوستانه و پذیرایی از گردشگران و توریستها به ترتیب با میانگین (76/3) و (77/3) که نشاندهنده آن است که، پیادهراه شهرداری رشت دارای امکانات و خدمات برای پذیرایی از گردشگران و جمعهای دوستانه است که سبب حضور افراد در پیادهراه و این موجب برقراری امنیت از دید ناظر و سرزنده شدن محدوده خواهد شد. با حضورپذیری هر یک از مؤلفههای زیر نیز باعث ارتقا تعاملپذیری پیادهراه شهرداری رشت میگردد که این مؤلفهها به ترتیب از این قبیل میباشند؛ جذب گروه سنی سالمندان با میانگین 60/3، انتخاب فضا برای ملاقات با دوستان با 52/3، فراهم آوردن امکان مراوده و گفت و گو با دیگران در فضا با 18/3، پذیرایی از جمعهای خانوادگی با 10/3، جذب گروه سنی کودکان با 08/3، میزان تمایل به اشتراک گذاشتن فضا شخصی خود با دیگران در فضای شهری با 07/3 و برقراری ارتباط دوستانه پایدار با 71/2.
تعاملپذیر بودن فضاها و مکانها سبب ایجاد سرزندگی و افزایش کارآمدی فضاها نیز میگردند که در فضای سرزنده با کارآمدی بالای شهری، عدالت برای حضور تمام اقشار جامعه نیز وجود دراد که این نوع عدالت سبب افزایش کیفیت فضاهای شهری میگردد، که این امر توجه مدیران و مسئولان شهری را دارد.
ارزیابی جشنوارهها و اتفاقات فرهنگی
تأثیر جشنوارهها در تقویت روابط اجتماعی و فرهنگی تأثیر و عملکرد شاخص دیگری که برای جشنوارهها متصور است، قابلیت تقویت روابط اجتماعی در فضاهای شهری است، چراکه اکثر جشنوارهها چه در فرایند برگزاری و چه در فرایند تماشا به صورت گروهی عمل میکنند و یک فعالیت اجتماعی هستند. از اینرو، زمینه را برای نزدیکتر شدن شهروندان بههم، آشنا شدن، و شروع روابط اجتماعی قویتر میان آنها فراهم میکند. همانطور که در جدول شماره 5، آمدهاست میانگین مولفه نگرش به جشنوارهها برابر یا 97/2 میباشد. میانگین بالای میزان تمایل به برگزاری رویدادها و جشنوارههای فرهنگی در این مکان(68/3)، تاثیر برگزاری جشنوارهها در جذب شهروندان و گردشگران (60/3) و همچنین تمایل و علاقه مشارکت در برگزاری جشنوارهها بیانگر یک ضعف جدی در زمینه مدیریت و برنامهریزی در این حوزه میباشد. امروزه با طیف عظیمی از ساکنان مواجه هستیم که هم خود خلاق هستند و هم انتظار یک مدیریتشهری خلاق را از مسئولان شهری دارند به بیان دیگر ذائقه شهروند کنونی باگذشته قابل مقایسه نیست و تغییر در همه ابعاد زندگی را باتوجه به پدیده جهانی شدن طلب میکند بر این اساس مدیریت سنتی با شیوه متمرکز، پاسخگوی نیازهای ساکنان شهری نخواهد بود و برای این که شهر از قافله پیشرفت عقب نماند، نیازمند بهکارگیری عنصرخلاقیت در همه زمینهها هستند، چرا که تنها حرکت بر محور خلاقیت ساز و کار مدیریتی انعطافپذیر را در اختیار مدیرانشهری قرار میدهد. شهر خلاق رویکردی فرهنگی در توسعه شهری است. در این رویکرد باید شهر بتواند محیطی جذاب برای جذب و پرورش استعدادها باشد. در این نگرش فرهنگ پایه اصلی توسعه محسوب میشود و سایر بخشها از آن متاثر میگردد. شهر خلاق با بخشهای هنری که شهر را زنده و پویا میسازند و به آن ارزش واقعی میبخشند، مثل گردشگری هنری یا رخدادهای هنری، استفاده از هنر برای نمایش تنوع و ساخت درک بین مردم، ایجاد اقتصاد و صنایع خلاق به رسمیت شناختن خلاقیت به عنوان پیشرو برای نو آوری و حتی اتخاد یک رویکرد خلاق برای حل مسائل مدنی، در ارتباط است. شهررشت در سال 2014 از طرف سازمان یونسکو به عنوان شهر خلاق غذا معرفی شده است. بنابراین حفظ این عنوان در شهر رشت طی سالهای آتی و همچنین ظهور گردشگری خلاق در این کلانشهر توریستی، نیازمند مدیریت شهری مبتکر و خلاقی است که با استفاده از خلاقیت شهری در عرصه هدفگذاریها، ارائه راهبردها و راهکارهای مدیریتی، زمینه افزایش زیستپذیری شهر و اعتلای کیفیت زندگی شهری را فراهم سازد. مدیریت شهری میبایست بهعواملی چون افزایش دسترسی فرهنگی و مشارکت شهروندان در هنر و فرهنگ شهری، حمایت ملی و معنوی از صنایع فرهنگی، صنایع خلاق، تشویق خلاقیت و نوآوری در طراحی محیط مصنوع و استفاده از نخبگان شهری در فرآیند برنامهریزی شهری توجه نماید. بهعبارتی مدیریت در شهر خلاق باید نقش حامی و تسهیل گر را ایفا کند و سیاستهای توسعه شهر را طوری تدوین نماید که از راهبردهای بسته و متمرکز، به سوی راهحلهای مشارکتی و همه جانبه حرکت نمایند که سرانجام باعث ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و افزایش زیستپذیری و سرزندگی فضاهای شهری گردد و مشکلات شهری را با بهرهگیری از توانهای ذهنی و علمی ذینفعان شهری و قابلیتهای محیط محلی حل نماید بنابراین اگر مدیریت شهری بخواهد در تحقق اهداف خود موفق باشد میبایست دارای ویژگیهایی چون انعطافپذیری در فرایند مدیریت شهر، ابتکار عمل در مواقع بحران، توانایی ریسکپذیری و رهبری سازمانیافته باشد تا بتواند محیطی را در شهر ایجاد نماید که از لحاظ اجتماعی امن، از لحاظ اقتصادی پویا، از لحاظ زیست محیطی پایدار و از نظر فرهنگی خلاق و سرزنده باشد. همانطور که در نمودار زیر مشخص است بیش از نیمی از افراد جامعه تمایل به تماشای موسیقی و نمایش خیابانی در این مکان دارند و پس از آن جشنواره غذایی و در رتبه بعدی تلقیق این دو گزینه بیشترین رای را به خود اختصاص داده است.
و در بخش باز پرسشنامه افراد تمایل زیادی برای تماشای فوتبال بهصورت دسته جمعی و همچنین فعالیتهای جمعی مثل طناببازی وبرگزاری جشنوارههای متناسب با فرهنگ شهررشت مثل صنایع دستی و... از خود نشان دادهاند.
رضایت از کیفیت محیطی
كيفيت فضای شهری بهعنوان محصول فرايند تعامل ميان انسان، فعاليت، و كالبد شهر تا حد بالايی به كيفيت مولفههای بصری آن وابسته است. مولفههای بصری فضای شهری بهدليل ماهيت عينی و ملموس خود توسط حواس انسان قابل ادراك است و زمينه ادراك، شناخت و ارزيابی محيطی شهروندان، را فراهم ميآورد(حيدری و همكاران، 1392)و اين واقعيت اجتنابناپذير است كه كيفيت اين فضاها معيار ارزيابی برای ميزان مطلوبيت شهرها محسوب میشود. میانگین مولفه رضایت از کیفیت محیطی برابر با 31/3 میباشد. یکی از سوالاتی که در رابطه با ارزیابی کلی پروژه پیادهراهسازی پرسیده شده این بوده که آیا پیاده محور شدن این محدوده تاثیری بر میزان حضور و استفاده شما از این مکان داشته یا خیر؟ میانگین اینگویه در پرسشنامه برابر (44/3) است که بهطور کلی بیانگر یک رابطه مثبت بین پیاده محور شدن محدوده و حضور افراد در این مکان میباشد. در واقع مبین این موضوع است که افراد پس از پیادهراه شدن محدوده بیشتر از قبل در این مکان حضور مییابند.
اما نکته قابل توجه دیگری که در رابطه با این سوال وجود دارد و در نمودار بالا نمایش داده شده، این مسئله است که رابطه پیادهمحور شدن این محدوده برحضور افرادی که هرروز تا ماهی یک تا دوبار از این فضا استفاده میکنند بهطور معناداری بیشتر از افرادی است که چندماه یکبار از این مکان استفاده میکنند. درواقع افرادی که چند ماه یکبار به این مکان میآیند قبل از پیادهراه شدن بیشتر از این فضا استفاده میکردهاند و پیادهراه شدن تاثیر منفی برحضور ایشان در این فضا گذاشته است. و از دلایلی که باعث این موضوع شده به نقل از کاربران فضا میتوان به کمبود پارکینگ و ترافیک اطراف بافت و سخت شدن تردد با ماشین مخصوصاً برای افرادی که از مسیرهای دورتر به این مکان میآیند، اشاره کرد. تجهیز پیادهراه یکی از مسائلی است که در موفقیت پروژه تأثیر بسزایی دارد. پیادهراهی فاقد مبلمان کافی، تجهیزات مناسب، کاربریهای متنوع و موارد دیگر نمیتواند موفقیتی در بر داشته باشد. بهطور کلی رضایت نسبی در رابطه با ارزیابی کمی و کیفی پروژه وجود داشته اما قریب به اتفاق افراد ازعدم وجود سرپناه مناسب هنگام بارندگی و نامساعد بودن هوا و تعداد کم نشیمنها طراحی ضعیف مبلمان درمواقع خاص باتوجه بهوسعت محدوده شکایت داشتند. در رابطه با کاربریهای خدماتی در بخش باز پرسشنامه نبود سرویس بهداشتی کافی و مناسب و همچنین کمبود پارکینگ و نبود تابلوهای مناسب جهت راهنمایی مسافرین و گردشگران قابل ذکر میباشد. اما بهطور کلی میانگین بالای اغلب متغیرها نشان میدهد که این پیادهراه توانسته نظرات مثبت زیادی را بهخود جلب کند.
ماتریس همبستگی
وقتی صفتهای متعددی از یک جامعه را مطالعه میکنیم ممکن است بخواهیم بدانیم بین این صفتها رابطهای وجود دارد یا خیر؟ ضریب همبستگی شاخصی است که برای توصیف رابطه بین متغیرها استفاده میشود و ابزاری است آماری برای تعیین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس)، درجه و همچنین شدت رابطه متغیرها با یکدیگر، در اینجا برای بررسی رابطه بین مولفههای اصلی پرسشنامه از ضرایب همبستگی پیرسون استفاده کردهایم.
جدول 6. ماتریس همبستگی پیرسون
| حس تعلق | حضورپذیری | تعامل پدیری | ارزیابی جشنواره | رضایت ازکیفیت محیطی | |
حس تعلق | همبستگیپیرسون | 1 | .444** | .544** | .441** | .303** |
Sig. |
| .000 | .000 | .000 | .000 | |
حضورپذیری | همبستگیپیرسون | .444** | 1 | .522** | .416** | .413** |
Sig. | .000 |
| .000 | .000 | .000 | |
تعامل پذیری | همبستگیپیرسون | .544** | .522** | 1 | .535** | .474** |
Sig. | .000 | .000 |
| .000 | .000 | |
ارزیابی جشنواره ها | همبستگیپیرسون | .441** | .416** | .535** | 1 | .377** |
Sig. | .000 | .000 | .000 |
| .000 | |
رضایتازکیفیتمحیطی | همبستگیپیرسون | .303** | .413** | .474** | .377** | 1 |
Sig. | .000 | .000 | .000 | .000 |
| |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). |
همانطور که در جدول بالا منعکس است، نتایج ضرایب همبستگی پیرسون حاکی از رابطه مثبت معنیدار بین مولفههاست ضریب همبستگی حستعلق با حضورپذیری(.444**)، تعامل پذیری(.544**)، ارزیابی جشنوارهها(.441**) و رضایت از کیفیت محیطی (.303**)میباشد. و نشان میدهد افرادی که حس تعلق بیشتری به این مکان دارند بیشتر در این مکان حضور پیدا میکنند و این فضا را تعامل پذیرتر میدانند و همچنین ارزیابی مثبتتری نسبت به جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی دارند.ضریب همبستگی حضورپذیری با تعامل پذیری (.522**)، ارزیابی جشنوارهها (.416**) و رضایت از کیفیت محیطی (.413**) میباشد. ضریب همبستگی بالای حضورپذیری با تعاملپذیری حاکی از آن است که افرادی که بیشتر در این فضا حضور مییابند این فضا را نسبت بهدیگران تعاملپذیرتر میدانند ونگرش مثبتتری نسبت بهجشنوارهها و اتفاقات فرهنگی و پروژه پیادهراهسازی دارند. ضریب همبستگی تعاملپذیری با ارزیابی جشنوارهها (.535**) و رضایت از کیفیت محیطی (.474**) میباشد. ضریب همبستگی بالای تعاملپذیری با ارزیابی جشنوارهها بیانگر این موضوع است که افرادی که این فضا را تعامل پذیرتر میدانند دیدگاه بهتری نسبت به جشنوارهها دارند و همینطور این موضوع در رابطه بارضایت از کیفیت محیطی نیز صدق میکند. ضریب همبستگی ارزیابی جشنوارهها با رضایت از کیفیت محیطی (.377**) میباشد. که حاکی از رابطه معنیدار مثبت بین این در مولفه است.
نتیجه گیری
فضاهای شهری میتوانند به ارتقاء هویت شهری کمک نمایند و از طریق ایجاد تصویر ذهنی به بهنمادهایی برای یک شهر پویا و سرزنده تبدیل گردند. توسعه مکان های سوم در فضاهای عمومی تاثیر بسیاری زیادی بر تحقق این امر دارد. مکان سوم از سوی دیگر باعث افزایش دلبستگی مردم بههم میگردند و تعاملات اجتماعی و حستعلق به مکان را نزد مردم افزایش میدهند. ایجاد پیاده راه هایی با محیط بصری جذاب و امکانات مناسب گذران فراغت در بافت تاریخی شهرها یکی از راهبردهای بسیار موثر در جهت توسعه و تقویت مکان های سوم در این مراکز شهری است. پیادهراهها، معابری با نقش اجتماعی بسیار پررنگ هستند و به مردم این امکان را می دهند که در حین پیاده روی به فعالیت های اختیاری انفرادی یا اجتماعی متفاوتی بپردازند. خرید از مغازه ها و دستفروشان، خوردن و آشامیدن، تماشا کردن هنر و جشنواره های خیابانی، نشستن روی نیمکت و گپ زدن با سایر شهروندان از جمله فعالیت هایی است که در این مکان ها قابل انجام است. بدیهی است که ابعاد مختلفی از کیفیت محیطی شامل نوع فعالیت ها و کاربری های جداره، مبلمان شهری، المان های هنری، کفسازی، پوشش گیاهی و سایر کیفیات بصری نقش مهمی در جذب مخاطب بیشتر در این مکان ها می باشند. احداث پیاده راه فرهنگی- تاریخی شهر رشت در سال 95 با حذف استیلای خودرو بر مرکز این شهر و ایجاد فضای کفسازی شده برای پیاده روی تا حدود زیادی بر نحوه حضور شهروندان در این فضا، رفتارهای آن ها و حس تعلق آن ها به این مکان تاثیر گذاشت. اما دقت در نحوه طراحی این پیاده راه نشان می دهد ابعاد اجرایی این طرح صرفا به کنترل حرکت سواره و اقدامات اولیهای نظیر کفسازی ، محدود بوده و به پتانسیلهای ویژه پیادهراه در راستای ایجاد یک فضای عمومی، پویا، سرزنده و اجتماعی توجه چندانی نشود. عدم چیدمان کاربری های مناسب گذران تفریحی و گذران فراغت مانند رستوران ها و کافه ها در جداره فعال این پیاده راه، طراحی و جانمایی نامناسب و ناهماهنگ با اقلیم مبلمان شهری، عدم محصوریت و مقیاس غیر انسانی به ویژه در ورودی ها و فضای مرکزی از مهم ترین نقاط ضعف این طرح هستند که مانع ارتقاء جایگاه مکان های سوم شهری می شوند. از طرف دیگر نحوه مدیریت فضا در حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز نتوانسته است این ضعف ها در حوزه کیفیت محیطی را پوشش دهد. از آنجا که از همان ابتدای تاسیس بر نقش فرهنگی پیاده را توسط شهرداری رشت تاکید شده است انتظار می رفت که پیاده راه فرهنگی تاریخی بتواند نقش مهمی در خلق رویدادها و جشنواره های جذاب فرهنگی هنری داشته باشد. جشنواره هایی با موضوعات غالبا سفارشی و فرمایشی و بدون توجه به نیازها و خواست های مخاطبان سبب شده است، همانگونه که نتایج این پژوهش نشان می دهد، غالب شهروندان نسبت موضوع و نحوه برگزاری این جشنواره ها اظهار نارضایتی داشته باشند. به نظر می رسد برای تقویت تعاملات اجتماعی و ارتقا مکان های سوم در این پیاده راه مدیریت شهری باید رویکرد جدید جهت بهره برداری از آن اتخاذ نماید. این رویکرد باید مبتنی بر ایده های هنرمندان و طبقه خلاق شهری باشد و اختیارات لازم به آن ها را جهت دخالت و مدیریت رویدادهای شهری از ایده تا اجرا را بدهد. علیرغم تمام نقاط ضعف موجود همین که در مرکز شهر رشت فضایی برای پیاده روی آزادانه و به دور از هیاهو و آلودگی ناشی ترافیک موتوری فراهم آماده است، خود فرصتی بزرگ است برای حضور بیشتر شهروندان و گردشگران برای حضور بیشتر در مرکز تاریخی شهر رشت. نتایج این پژوهش نیز نشان داد 4 سال پس از تکمیل این پروژه شهروندان رشتی پاسخی مثبت به آن داشته اند و به این ترتیب این پیادهراه جاذب طيف وسيعي از اقشار اجتماعی بهویژه جوانان و نوجوانان میباشد. در واقع این مکان از طریق پیادهراهسازی توانسته توجه گروههای سنی جوانان و نوجوانان و همچنین جمع های دوستانه را به خود جلب کند و مقدمات خاطره انگیزی و افزایش حس تعلق را ایجاد نماید. در نتیجه گویه خاطر انگیزی مکان میان تمام زیر معیارهای حس تعلق بالاترین میانگین (72/3) را بهخود اختصاص دادهاست. که میانگین مولفه خاطر انگیزی برای زنان برابر(82/3)و برای مردان برابر(54/3)است. که نشان میدهد این مکان برای زنان نسبت به مردان خاطر انگیزتر است. و گویه خاطر انگیزی برای بومیان (3.72)و غیربومیان گردشگران (3.73) می باشد که برای هر دو در یک سطح قرار دارد. که نشان میدهد این مکان فارغ از محل سکونت برای همه کاربران وگردشگران خاطر انگیز است. نکته بسیار مهم این است که این افزایش حس تعلق و واکنش مثبت اجتماعی به پیاده راه فرهنگی تاریخی شهر رشت برای مدیریت شهری نقطه شروع بوده و نباید تکیه به این نتایج سبب فراموشی مشکلات و کمبودهای موجود در آن گردد. در واقع بخشی از این واکنش مثبت اجتماعی و افزایش حس تعلق را باید در فقر شدید فضاهای شهری پیاده محور در شهرهای ایران من جمله رشت جستجو و تفسیر نمود. مدیریت شهری دوستدار اتومبیل طی سال های متمادی مردم شهرهای ایران را از پیاده روی آزادانه و ایمن در فضاهای مرکزی شهرها محروم نموده است. لذا پروژه های پیاده راه سازی پس از دهه ها پاسخ های اولیه به این نیاز سرکوب شده شهروندان می باشند و بدیهی است ضعف های موجود در این پروژه ها مانع توجه و واکنش مثبت شهروندان نسبت به آن ها نمی شوند. بنابراین لازم است مدیران شهری از این سطح اولیه رضایتمندی عبور کرده و با پایش و ارزیابی مداوم عملکرد این پیاده راه ها در صدد بهبود سطح کیفی آن ها برآیند. در این راستا تحقق مکان های سوم شهری و کیفیات مرتبط با آن می تواند سطح بعدی هدفگذاری برای برنامه ریزان و مدیران شهری باشد.
منابع:
آکراسردشتی، آمنه (1396)، «نگاهی فرهنگی به پیاده راه مرکزی شهر رشت»، بازیابی شده در 12 تیر 1399 از http://urbandesign.ir/
اکبری، پرویز و داوودی، البرز (1394)، «نقش پیادهمداری بر بهبود هویت رفتاری شهروندان در فضای شهر اسلامی مطالعه موردی: خیابان فردوسی سنندج)»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره بیستم، صص 49-60.
چنگیزی، نگار و احمدیان، رضا (1392)، «بررسی شاخصهای هویت فضای شهری در بافت تاریخی نمونه موردی: بازار کرمان»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره یازدهم، صص 53-63.
سالاریپور، علیاکبر و مهرجو، مهرداد و خیلکردی، مائده (1398)، «ارزیابی تأثیر پروژههای بزرگ مقیاس بر نگرش شهروندان به مدیریت شهری؛ نمونه موردی: میدان شهرداری شهر رشت»، مدیریت شهری، شماره56، صص 93-108.
احمدی، حسن و مهرجو، مهرداد (1398)، «بررسی رابطه بین دلبستگی مکانی و وفاداری رفتاری با سرزندگی و امنیت در فضای شهری؛ مطالعه موردی: میدان شهرداری شهر رشت»، فصلنامه معماری و شهرسازی پایدار، سال هفتم، شماره دوم، صص 69- 83.
بهزادفر، مصطفی و جلیلی صدرآباد، سمیه و جلیلیصدرآباد، سمانه (1392)، «نورپردازی عرصههای همگانی شهری و حضورپذیری زنان؛ مطالعه موردی: پارک ساعی تهران»، معماری و شهرسازی آرمانشهر، دوره7، 93-100.
شجاعی، دلارام و پرتوی، پروین (1394)، «عوامل مؤثر و ارتقاء اجتماعپذیری در فضاهای عمومی با مقیاسهای مختلف شهر تهران؛ نمونه موردی: فضاهای عمومی دو محله و یک ناحیه در منطقه 7 تهران»، باغ نظر، شماره 34، سال دوازدهم، صص 93-108.
روشندل، تکتم و سلطانیفرد، هادی و عباسزاده، شهاب و سلمانی مقدم، محمد (1395)، «واکاوی ابعاد کیفیت محیطی تأثیرگذار بر حضورپذیری فضاهای تجاری؛ نمونه موردی: خیابان تجاری راهنمایی مشهد»، مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، سال هشتم، شماره بیست و هشتم، صص 71-92.
پورحسینی، پدرام (1395)، «بازآفرینی فضای شهری سرزنده پیاده محور محلهای در بافت قدیمی و کهن شهری مورد مطالعه: محله ده ونک»، کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نوین در عمران، معماری و شهرسازی، دوره4. صص 410-429.
احمدی، سیدیوسف و دیانتی، طلا (1392)، «تبدیل فضای گمشده به مکان سوم؛ مطالعه موردی: مادی نیاصرم اصفهان»، اولین همایش ملی جغرافیا، شهرسازی و توسعه پایدار، تهران، دانشگاه صنعت هوایی.
قلعهنویی، محمود و محجوبجلالی، نرجس (1393)، «مکان سوم؛ نیازی اجتماعی برای شهر»، اولین کنفرانس ملی شهرسازی، مدیریت شهری و توسعه پایدار.
تقوی سنگدهی, سیدمحمود و عباس ترکاشوند، ۱۳۹۳، نقش مکان های سوم شهری در بهبود تعاملات اجتماعی، اولین همایش ملی در جستجوی شهر فردا و اکاوی مفاهیم و مصادیق در شهر اسلامی - ایرانی، تهران.
علیزاده مقدم، سمیرا و ذاکریان، ملیحه و تشکری، بابک (1397)، «بازطراحی مسیر عابرپیاده با رویکرد ارتقاء کیفیت حضورپذیری افراد در بافت تاریخی شهر یزد، نمونه موردی: پیادهروی خیابان فرخی شهر یزد»، نشریه پژوهش و برنامهریزی شهری، سال 9، شماره پیاپی 34، صص 133-148.
Cabras, I., Mount, M. (2017) How third places foster and shape community cohesion, economic development and social capital: the case of pubs in rural Ireland. Journal of Rural Studies, 55. pp. 71-82.
Cheang, Michael. (2002). Older adults’ frequent visits to a fast-food restaurant: Nonobligatory social interaction and the signifcance of play in a ‘‘third place’’. Journal of Aging Studies, 16, Pp: 303-321.
Ducheneaut, N., Moore, R.J., & Nickell, E. (2007). "Virtual “third places”: A case study of sociability in massively multiplayer games." Computer Supported Cooperative Work (CSCW) 16 (1-2), Pp:129-166.
Hickman, P. (2013). "“Third places”and social interaction in deprived neighbourhoods in Great Britain." Journal of Housing and the Built Environment, 28 (2), Pp:221-236.
Mehta, V., Bosson, JK. (2011). Third places and the social life of streets, Environment and Behavior, 42(6), Pp: 779-805.
Oldenburg, R. (1999). The great good place: Cafes, coffee shops, bookstores, bars, hair salons, and other hangouts at the heart of a community. Washington: Marlowe & Company.
Oldenburg, R. (2002). Celebrating the third place: Inspiring stories about the “great good places” at the heart of our communities. Massachusetts: Da Capo.
Oldenburg, Ray. 1997. "Our vanishing third places." Planning Commissioners Journal 25 (4), Pp:6-10.
Ren,K., Wang,Y., Liu,T., & Wang,T. (2017). Dataset on outdoor behavior-system and spatial-pattern in the third place in cold area-based on the perspective of new energy structure, Data in Brief, 10, Pp: 593-597.
Rosenbaum, M. S. (2006, August). Exploring the social supportive role of third places in
consumers’ lives.Journal of Service Research, 9, 59-72.
Sugiyama, D., Shirahada, K., & Kosaka, M. (2015). Elements to organize the third place that promotes sustainable relationships in service businesses, Technology in Society, 43, Pp: 115-121.
Urry, J. (2001). Cityscapes Conference Graz, Department of Sociology, Pp: 1-9.
Williams, S.A., Hipp, J.R. (2019). How great and how good?: Third places, neighbor interaction, and cohesion in the neighborhood context, Social Science Research, 77, Pp:68-78.
Peche, R., & Rodríguez, E. (2012). Development of environmental quality indexes based on fuzzy logic . A case study. Ecological Indicators, 23, 555–565.
Rahman, Md Rejaur, Shi, Z. H., & Chongfa, Cai (2014). Assessing regional environmental quality by integrated use of remote sensing, GIS, and spatial multi-criteria evaluation for prioritization of environmental restoration. Environmental Monitoring and Assessment, 186(11), 6993–7009.
Dutta, Swati, Bardhan, Suchandra, & Bhaduri, Sanjukta (2013). Patterns of urbanization and environmental quality in the context of Indian cities. Environment and Urbanization Asia, 4(2), 287–299.
Breux, S., & Bédard, M. (2013). The urban project and its impact on sense of place: Methodological propositions. Geography Compass, 7(1), 75–84.
Lim, M., & Barton, A. C. (2010). Exploring insideness in urban children’s sense of place. Journal of Environmental Psychology, 30(3), 328–337.
McCunn, L. J., & Gifford, R. (2018). Spatial navigation and place imageability in sense of place. Cities, 74, 208–218.
Swapan, A. Y. (2013). Third place-an urban regeneration strategy. In International Conference on Engineering Research, Innovation and Education, Sylhet: Bangladesh.
Cheshmehzangi, A. (2015). The reinvention of liveability in public places: Interaction mapping analysis of central Nottingham’s improved walkability. Journal of Human Behavior in the Social Environment, 25(5), 426-440.
[1] Mehta& Bosson