بررسی مقایسهای دیدگاههای هگل، مارکس و گرامشی درباره دولت و جامعه مدنی
الموضوعات :
1 -
الکلمات المفتاحية: جامعه مدنی جامعه سیاسی جامعه بورژوازی خانواده دولت دولتشهر,
ملخص المقالة :
هدف این مقاله بررسی مقایسهای آراي سه تن از نظریهپردازان تضادگرا، یعنی هگل، مارکس و گرامشی در باره دولت و جامعه مدنی و مناسبات بین آن دو است. هگل جامعه مدنی را به منزله ترکیبی از سه نظام اقتصادی، حقوقی و انسجامی (پلیس و اصناف) قلمداد میکرد که بین خانواده و دولت قرار میگیرد و در نهایت، جانشین دولت میشود و مارکس از جامعه مدنی به عنوان حوزه کار و زندگی روزمره که حوزهای صرفاً اقتصادی و غیرسیاسی است، نام میبرد. بر خلاف هگل و مارکس، گرامشی جامعه مدنی را به مثابه فضایی فرهنگی قلمداد میکند. نتیجه این تحلیل نظری ـ تطبیقی نشان میدهد هر چند هر سه نظریهپرداز تضادی اصول فلسفه هر چند اجتماعی مشترکی را پایههای تحلیل خود قرار دادهاند، نتیجهگیری آنها از الگوسازی جامعه با یکدیگر فرق دارد. هگل طرح سه وجهی خانواده ـ جامعه مدنی ـ دولت را جانشین طرح کلاسیک دو وجهی خانواده ـ دولتشهر ارسطو نمود. همچنین الگوي مارکسیستی زیربنا (جامعه مدنی) و روبنا (دولت)، در نزد گرامشی به الگوي زیربنا (اقتصاد) و روبنا (جامعه مدنی ـ نهادهای غیردولتی + دولت) تغییر پیدا کرد. دولت گرامشی یک دولت ترکیبی است که از رضایت (سلطه) + زور (قدرت) تشکیل شده است و از این رو، هم زیربنایی است و هم روبنایی.