دانشگاه پژوهی؛ رهیافتی نو در راستای توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت
الموضوعات :طیبه موسوی 1 , محبوبه خسروی 2 , محمدعلی نعمتی 3
1 - دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 - دانشگاه علامه
3 - گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: کلید واژه ها: دانشگاه پژوهی, دانشگاه, صنعت و ارتباط دانشگاه و صنعت.,
ملخص المقالة :
چکیده دانشگاه و صنعت دو رکن اساسی توسعه در هر جامعه ای محسوب می شوند و همکاری بین این دو نهاد، شرط لازم برای موفقیت و شتاب بخشیدن به فرایند توسعه ملی است. مطالعه و مقایسه روند ارتباط دانشگاه و صنعت در جوامع مختلف، مسیر حرکت آن ها، ساز و کارهای به کار گرفته شده و نتایج حاصل از این ارتباط برای دستیابی به یک الگوی مناسب در این زمینه، از اهمیت فراوانی برخوردار است. اگرچه الگوهای پیوند و ارتباط دانشگاه و صنعت به میزان زیادی تحت تأثیر عوامل درون و برونسازمانی دانشگاه و صنعت تعریف می شوند و هر یک از کشورها، راهکارهای مختلفی را در این مسیر تجربه می نمایند، اما اغلب جریان های نوظهور و اثربخشی نظیر پارک ها و مراکز رشد پدید می آیند که از طریق تلفیق با اجزای دایمی و پایدار دانشگاه از جمله واحد دانشگاه پژوهی، می توانند موجبات توسعه و تعالی این نهاد تأثیرگذار در فرایند توسعه ملی را فراهم سازند. در واقع پارک ها و مراکز رشد از طریق هدایت واحدهای دانشگاه پژوهی و با تأکید بر دو کارکرد بهبود درونی و پاسخگویی بیرونی، می توانند به مثابه حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه نقشآفرینی نمایند. واحد دانشگاه پژوهی با تأکید بر کارکرد بهبود درونی، موجب پذیرش و پیوند ماندگارتر پارک ها و مراکز رشد با بدنه دانشگاه و افزایش اثربخشی و موفقیت این مراکز چندگانه، و از طریق کارکرد پاسخگویی بیرونی، باعث ارتباط و پیوند پویاتر نهاد دانشگاه با جامعه و صنعت می شود. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف تبیین مفهوم دانشگاه پژوهی و جایگاه آن در تسهیل و تقویت ارتباط دانشگاه و صنعت، از طریق هدایت و انطباق خروجی های پارک ها و مراکز رشد با نیازهای جامعه و صنعت، صورت پذیرفته است.
دانشگاه پژوهی؛ رهیافتی نو در راستای توسعۀ ارتباط
دانشگاه و صنعت
*محمدعلی نعمتی **سیدطیبه موسوی امیری ***محبوبه خسروی
*استادیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
**کارشناسی ارشد، برنامه ریزی آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
*** استادیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
تاریخ دریافت:20/08/1393 تاریخ پذیرش:19/12/1393
چکیده
دانشگاه و صنعت دو رکن اساسی توسعه در هر جامعه ای محسوب می شوند و همکاری بین این دو نهاد، شرط لازم برای موفقیت و شتاب بخشیدن به فرايند توسعه ملی است. مطالعه و مقایسه روند ارتباط دانشگاه و صنعت در جوامع مختلف، مسیر حرکت آنها، ساز و کارهای به کار گرفته شده و نتایج حاصل از این ارتباط برای دستیابی به یک الگوی مناسب در اين زمينه، از اهمیت فراوانی برخوردار است. اگرچه الگوهای پیوند و ارتباط دانشگاه و صنعت به میزان زیادی تحت تأثیر عوامل درون و برونسازمانی دانشگاه و صنعت تعريف میشوند و هر یک از کشورها، راهکارهای مختلفی را در اين مسير تجربه می نمايند، اما اغلب جریانهای نوظهور و اثربخشی نظير پارکها و مراکز رشد پديد میآيند که از طريق تلفيق با اجزای دائمی و پايدار دانشگاه از جمله واحد دانشگاهپژوهی، میتوانند موجبات توسعه و تعالی اين نهاد تأثيرگذار در فرايند توسعه ملی را فراهم سازند. در واقع پارکها و مراکز رشد از طريق هدايت واحدهای دانشگاهپژوهی و با تأکيد بر دو کارکرد بهبود درونی و پاسخگویی بیرونی، میتوانند به مثابه حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه نقشآفرينی نمايند. واحد دانشگاهپژوهی با تأکید بر کارکرد بهبود درونی، موجب پذيرش و پيوند ماندگارتر پارک ها و مراکز رشد با بدنه دانشگاه و افزايش اثربخشی و موفقيت اين مراکز چندگانه، و از طريق کارکرد پاسخگویی بیرونی، باعث ارتباط و پيوند پوياتر نهاد دانشگاه با جامعه و صنعت میشود. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف تبیین مفهوم دانشگاهپژوهی و جايگاه آن در تسهيل و تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت، از طريق هدايت و انطباق خروجیهای پارکها و مراکز رشد با نيازهای جامعه و صنعت، صورت پذيرفته است.
واژه های کلیدی: دانشگاهپژوهی، دانشگاه، صنعت و ارتباط دانشگاه و صنعت
نویسنده عهده دار مکاتبات: سید طیبه موسوی امیری Tayebehmusavi@yahoo.com |
در زمینه اهمیت و ضرورت تعامل و پیوند بین دانشگاه و صنعت میتوان گفت که بر اساس مطالعات انجام شده توسط گری گوری1 ، آدامز2 ، مانسفیلد3 ،اتزکویست، آناماریا اینزلت4 و والش و پرک من5تحقیق و پژوهش، نقش تعیین کننده و کلیدی در توسعه و گسترش صنعت دارد. مطالعات فلدمن6 نشان میدهد که منافع سرریز دانش یا به بیان دیگر، ارزش افزوده حاصل از دانش، از منابع مهم رشد بلندمدت اقتصادی محسوب میشود که این منافع اضافی در اثر نیروهای درونزا تغییر مییابند. همچنین بر اساس نظریههای جدید، رشد درونزای تحقیق و توسعه (7R & D) به عنوان یک عامل کلیدی محسوب شده و دارای تأثیرات دو طرفه است. اول این که به طور مستقیم به نوآوری منجر میشود و باعث بهبود کیفی کالا و بهرهوری میشود و دیگر این که به منافع اضافی دیگر شرکتها نیز نفوذ پیدا میکند و باعث ایجاد بازدهی صعودی نسبت به مقیاس و رشد بلندمدت صنعتی و اقتصادی میشود. بنابراین، مطالب مطروحه فوق، گویای این حقیقت است که اگر تحقیقات انجام شده در دانشگاه به بخش صنعت نفوذ پیدا کند، موجبات رشد درونزا و توسعه صنعتی را فراهم خواهد ساخت]1[.
به طور کلی، ضرورت ارتباط دانشگاه با صنعت، ناشی از نیازهای متقابل اين دو نهاد است. دانشگاه از یک سو، تأمين کننده نیروی انسانی متخصص مورد نياز در سطح عالی است و از سوی دیگر، بسیاری از تواناییهای علمی، تحقیقاتی و آزمایشگاهی در دانشگاهها مستقر است. یعنی دو پیش شرط اساسی توسعه صنعتی کشور در دانشگاهها تعريف شده است. از ديگر سو، صنعت نیز به عنوان بازوی اجرايي دانشگاهها در تبديل دانش به فناوری و توسعه نوآوری و کارآفرينی در نظر گرفته میشود. بنابراين ارتباط پويا و اثربخش دانشگاه و صنعت، از جمله استلزامات اساسی توسعه محسوب میشود. از ديگر سو، به دليل آن که در مأموريتها، اهداف، ساختار و فرايندهای دو نهاد فوق، ارتباط متقابل آنان با يکديگر ديده نشده است و هر يک با نگاهی بخشینگر به تحقق مأموريت و اهداف خويش مشغولند، بنابراين برقراری ارتباط و همکاری پايدار ميان آنان، با دشواریها و پيچيدگیهای متعددی مواجه است. به عبارت ديگر، ايجاد و توسعه اين ارتباط نيازمند مراکز چندگانهای است که ويژگیهای هر يک از دو نهاد دانشگاه و صنعت را داشته و بتوانند به مثابه حلقه واسط در اين ارتباط به ايفای نقش بپردازد. امروزه از اين مراکز چندگانه تحت عنوان پارکها و مراکز رشد ياد میشود. نکته قابل تأمل در ارتباط موفقيت حداقلی پارکها و مراکز رشد در بيش از يک دهه پيدايش و گسترش آنان در کشور، پذيرفته نشدن اين مراکز توسط ساختار سنتی و ساير بخشهای دانشگاه است] 2،3 [.
يکی از بخشهای اصلی و کارآمد دانشگاه که وظيفه هدايت پژوهشهای دانشگاهی از مرحله شکلگيری پژوهش تا تبديل آن به سياست و خطمشی اجرايي در راستای بهبود درونی و پاسخگويي بيرونی را دارد و میتواند در پيوند ميان پارکها و مراکز رشد با بدنه داخلی دانشگاه و همچنين نهادها و سازمانهای محيط پيرامون نقش بهسزايي را ايفا نمايد، واحد دانشگاهپژوهی است. بنابراين هدف از پژوهش حاضر، تبيين جايگاه واحد دانشگاهپژوهی با تأکيد بر دو کارکرد بهبود درونی و پاسخگويي بيرونی، در راستای ارتقای عملکرد پارکها و مراکز رشد در مسير تسهيل و تسريع فرايند ارتباط دانشگاه و صنعت است. بنابراين در اين پژوهش، ابتدا به بررسی تاريخچه، پيشينه و روند تکاملی دانشگاه پژوهی پرداخته میشود، سپس نقشها و کارويژههای دانشگاهپژوهی در دانشگاه مورد مداقه قرار میگيرد. پس از آن، جايگاه دانشگاهپژوهی در زمينه توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت، بحث و بررسی میشود. در ادامه، مراکز چندگانه پارکها و مراکز رشد به مثابه حلقه واسط ارتباط دانشگاه و صنعت مورد توجه قرار میگيرد و در نهايت، جايگاه دانشگاهپژوهی در مسير ارتقای عملکرد پارکها و مراکز رشد و در راستای تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت در کشور، مورد بحث و بررسی قرار میگيرد.
پيشينه و روند تکاملی دانشگاهپژوهی
در ارتباط با تاريخچه اوليه پيدايش مفهوم و واحد دانشگاه پژوهی، ديدگاههای متفاوتی مطرح شده است، اما در حقيقت، از زمان ظهور دانشگاهها، مفهوم دانشگاهپژوهی نيز همواره وجود داشته است. با این حال فعالیت در این زمینه را برای نخستین بار میتوان به سال 1704 در دانشگاه ییل در ایالت متحده امریکا و به صورت رسمیتر به قرن 18 ميلادی ارجاع داد. زمانی که بر اساس ادعای کاولی8، یا همزمان با درگیر شدن کالجهای اولیه با مقوله خودآموزی بوده است. تکامل دانشگاهپژوهی به عنوان یک روند رسمی و سازماندهی شده در سال 1960 آغاز شده است]30،43[. در حقيقت، مفهوم دانشگاهپژوهی از سال 1869 در دانشگاههای آمریکا رسمیت یافته است. در آمریکا از دهه 1955-1965 به دهه انقلاب دانشگاهپژوهی تعبير شده است. به طوری که دانشگاههای مجهز به دفاتر دانشگاه پژوهی از 5 به 115 افزایش یافت. در حال حاضر، بزرگترین انجمن دانشگاه پژوهی آمریکا موسوم به AIR است که از دهه 1965 به عنوان یک انجمن حرفهای فعالیت خود را آغاز کرده است و هم اکنون، بالای 4000 عضو از دانشگاههای آمریکا و 160 عضو بینالمللی دارد.
شواهد و مدارک مربوط به مطالعات دانشگاهی در اوایل قرن 20 بر اساس ادعای درسل9 نشان میدهد که انجمن کالجها و دبیرستانها برای ایجاد و پایش استاندارد کمی برای اعتبارنامهها و مطالعات خودآموزی تأسیس گردید. از دهه 80 به دلیل بروز مشکلات مالی و اهمیت یافتن اطلاعات برای برنامهریزی و مدیریت دانشگاهها برای کاهش هزینهها و بالا بردن کارایی، نقش دفاتر دانشگاه پژوهی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. طی دهههای 60 تا 90 تحولات زیادی در نقش دفاتر دانشگاهپژوهی به وجود آمده است. در دهه 60 نقش دفاتر دانشگاهپژوهی به طور عمده با تأکيد بر کارکرد خدمات اطلاعاتی به مدیریت شناخته میشد. در دهه 70 نقش آن به مثابه نهادینه کردن انتقاد از خود در دانشگاه توسعه یافت. در دهه 80 دفاتر دانشگاهپژوهی با نقشهایی همچون هوش سازمانی به مثابه عامل تغییر مطرح شد و در دهه 90 نقش آن به تحلیلگر سیاستهای دانشگاه و در قالب خوداندیشی حرفهای دانشگاه باز تعریف شد. سرانجام در پایان سده 20 از نهاد دانشگاه پژوهی به عنوان دستیاری سازگاری با محیط متغیر و باز طراحی مداوم دانشگاه تعبیر گرديد]5،1[.
بدون شک، ریشههای اوليه شکلگیری دانشگاه پژوهی به ایالات متحده باز میگردد. در این کشور، نقش، کارکرد و حرفه تخصصی دانشگاهپژوهی در دانشگاهها به خوبی شناخته شده است. توسعه دانشگاهپژوهی در ایالات متحده با گسترش چشمگیر آموزش پس از جنگ جهانی دوم در ارتباط است که منجر به شکلگیری اهتمامی هماهنگ از سوی دولت به مؤسسات جهت برنامهریزی و مدیریت کارآمد منابع، گرديد]7،6[.این مسئله باعث شد تا مؤسسات آموزش عالی در یک فرايند خود مطالعه10 گام نهند که به تعیین استانداردهای پذیرش دانشجو، تنظیم نرخ شهریه، توسعه فعالیتهای درآمدزا11 و ارزیابی ماندگاری دورههای آموزشی12، به همراه برخی دیگر از فعالیتها که به طور سنتی با امر دانشگاهپژوهی در ارتباطند، کمک نمود. اما در سطح جهانی، توسعه دانشگاهپژوهی مدیون ارائه گزارشها و اطلاعات آماری توسط مؤسسات مختلف به امر و خواست دولتها بوده است و دلیل توسعه بیشتر آن، گسترش و تکامل نیازها و الزامات گزارشدهی و پاسخگویی13 تعريف شده است]8[.
1- تعاريف، نقشها و کارويژههای دانشگاهپژوهی در دانشگاه
دانشگاهپژوهی را سواپ شامل مجموع فعالیتهایی که بر توصیفِ تجربیِ طیف کاملی از عملکردهای آموزشی، اداری و پشتیبانی یک دانشگاه که بر اهداف برنامهریزی سازمانی، توسعه سیاستگذاریها14 و تصمیمسازی15، متمرکز است، تعريف مینمايد]10،9 [. از ديدگاه پیترسون16 دانشگاهپژوهی تحقیقاتی است که برای ایجاد اطلاعات مورد نیاز برنامهریزی، توسعه سیاست، تخصیص منابع و مدیریت در تمام حوزههای کارکردی دانشگاه طراحی میشود. درسل17هدف ابتدایی و پایهای دانشگاهپژوهی را کاوش عمیق در کارکردهای یک دانشگاه برای شناسایی ضعفها و نقایص آن میداند که در تحقق اهداف مداخله میکند و تلاشی منظم برای پاسخگویی به مشکلات اساسی بر مبنای داده و اطلاعات است. آلتباخ و کلی18دانشگاه پژوهی را به عنوان تحقیق هدفمندی در ضمن آموزش عالی دانشگاهی به منظور جمعآوری داده و تحلیلی برای برنامهریزی دانشگاهی و تصمیمسازی تعریف میکنند. فرن و آیلیسورس19 دانشگاه پژوهی را شامل حوزههای متعددی از سه کارکرد اصلی دانشگاه(آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی) از جمله مدیریت ثبت نام، نرخ فارغ التحصیلان، کارگزاری و ارزیابی، چالشهای تولید برنامه درسی و خروجیهای سیستم یادگیرندگان دانستهاند. چامبرس20دانشگاه پژوهی را بنیانی برای تصمیمات و پلی به منظور ارتباط میان تحقیق و برنامهریزی در آموزش عالی تعریف نموده است. از دیگر سو، نعمتی در تعریفی که دارای انطباق بيشتر با شرايط و اقتضائات خاص دانشگاههای کشور است، دانشگاه پژوهی را شامل فرايند گردآوری و بهرهگيری از داده و اطلاعات، و انجام پژوهشهای هدفمند به منظور شناسايي و رفع مسائل دانشگاهی و مشاوره به مديران جهت اتخاذ سياستها، برنامهها و تصميمات اثربخش در راستای بهبود درونی دانشگاه، و همچنين برقراری ارتباط پويا با محيط و ارائه خدمات مطالعاتی، تحقيقاتی و مشاوره ای اثربخش به مشتريان چندگانه در راستای ارتقای پاسخگويي بيرونی دانشگاه تعريف مینمايد]11[.
به طور سنتی، متخصصین دانشگاهپژوهی با موضوعاتی نظیر ارائه گزارشهای سازمانی، نظارت بر ظرفیتهای دانشجویی21، تحقیقات میدانی دانشجویی22 و تهیه گزارشها و مستندات قانونیِ23 مورد نیاز برای ارگانهای دولتی درگیر بودهاند. با این حال، در طول بيست سال گذشته مؤسسات آموزش عالی، به طور فعال در عرصه برنامهریزی و مدیریت استراتژیک وارد شدهاند. متخصصین دانشگاهپژوهی نقشی کلیدی در مکانیابی استراتژیک مؤسسات24 آموزش عالی دارند. در عین حال، متخصصین این حوزه، مفهوم سنتی دانشگاهپژوهی و دیدگاه آکادمیک نسبت به تحقیقات آموزشی را به منظور توسعه سازمانی و کمک به مباحث سیاستهای آموزشی، در قلمرو سرزمینی و ملی خود تلفیق نمودهاند. در چند دهه اخیر، دانشگاهپژوهی از محدود شدن به ارزیابی و ارائه گزارشهای صرف سازمانی فاصله گرفته و توجه خود را به نقشآفرینی فعال در سیاستگذاریهای سازمانی متمرکز نموده است. مجموعه فعالیتهای تعریف شدهای که متخصصان دانشگاهپژوهی بر عهده دارند، نشاندهنده نقش برجسته و فعالی است که این متخصصین در توسعه استراتژی به منظور ارزیابی موقعیت بلندمدت مؤسسات آموزش عالی زير مجموعه خود، دارند]13،12[.
آموزش عالی در ایران با مشکلات و بحرانهای متعددی دست به گریبان است. یکی از ابعاد این موضوع آن است که با وجود رشدی کمی در برخی زمینهها طی سال های اخیر، به لحاظ کیفی با بسیاری از استانداردهای استقرار یافته در نظامهای آموزش عالی توسعه یافته در جهان، فاصله زیادی دارد. یکی از مصادیق و در عین حال دلایل افت کيفيت در آموزش عالی کشور، توسعه نیافتگی سازمانی دانشگاها در ایران است. این توسعه نیافتگی را می توان هم در ابعاد کلان آن مانند ضعفهای مربوط به استقلال دانشگاهی، آزادی علمی، فرهنگ اجتماع علمی و منابع انسانی، ملاحظه کرد و هم به نشانگان خرد، تفضیلی و عینی آن پرداخت. یکی از این ابعاد عینی و عملیاتی، فقدان نهادینه شدن دانشگاهپژوهی در دانشگاههای ایران است]14[. نهاد دانشگاهپژوهی، یکی از نهادهای مهم دانشگاه برای دستیابی به اهداف نظامهای دانشگاهی است که در بسیاری از کشورها ضرورت ایجاد و استقرار آن درک شده و به عنوان ابزاری مؤثر در تصمیمگیریهای مدیریتی، تصمیمسازی دانشگاهی، آیندهنگری و پاسخگویی عمومی تلقی میشود. لذا از آن جایی که کشور در راستای تحقق توسعه دانشبنیان حرکت میکند، دانشگاه به عنوان محوریترین نهاد تولید دانش، در توسعه این امر حیاتی نقشی برجسته و پایهای دارد و در اين راستا، واحد دانشگاه پژوهی میتواند در بهینهسازی کارکردها و فرايندهای دانشگاهی نقش ایفا کند. بنابراين، از آنجایی که واحد دانشگاهپژوهی، متولی رصد این آسیبها و کاستیهای پژوهشی، در راستای تقویت رابطه دانشگاه با محیط بیرون و صنعت است، در ایران این ضرورت مغفول مانده، نیازمند بذل توجه و کارهای جدی است.
ولکوین25 در سال 1999 چهار نقش و کارکرد اساسی که در سالهای بعد به کارکردهای سنتی واحدهای دانشگاهپژوهی معروف شد را برای این واحدها برشمرده است که عبارت است از: الف) مرجعیت اطلاعاتی و تصمیمسازی؛ ب) مسئله گشایی و راهحلیابی؛ ج) تحلیل سیاستها و راهبردها؛ د) ارزشیابی و پژوهشگری. پس از آن سربن26 در سال 2002 میلادی وظیفه اجرای مدیریت دانش در دانشگاه را به عنوان کارکرد پنجم واحدهای دانشگاه پژوهی مطرح نمود. در کارکرد نوین دانشگاهپژوهی، متخصصان این واحد به عنوان مشوقان و تسهیلگران فرايند یادگیری مادامالعمر و گسترش دانش، مهارت و تجارب دانشگاهیان و در نتیجه عاملان توسعه و بهسازی منابع انسانی در دانشگاه محسوب میشوند. سربن معتقد است که هر گاه مدیریت دانش در دانشگاهی محقق گردد، چهار کارکرد سنتی واحد دانشگاه پژوهی نیز قابل دستیابی و اجرا خواهد بود. وی همچنین معتقد است که متخصصان دانشگاهپژوهی به منظور تحقق پنجمین کارکرد این واحد، بایستی واجد توانمندیهای ویژهای شوند که شکل کاملتر این ویژگیها را میتوان در دانشگران سازمانی مشاهده نمود. بنابراین متخصصان دانشگاهپژوهی به منظور اجرای استراتژی مدیریت دانش در دانشگاه باید ویژگیها و صفات ممیزه دانشگران سازمانی را کسب نمایند ]15[.
برخی از کارکردهای نوظهور واحدهای دانشگاه پژوهی شامل: الف) تسریع فرايند گردآوری و تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش سازمانی؛ ب) تسریع فرايند تبدیل دانش ضمنی کارکنان به دانش صریح سازمانی و ج) تسهیل فرايند خلق، توزیع و بکارگیری دانش سازمانی در دانشگاهها، است. از دیگر سو، پیترسون بر آن است که واحد دانشگاهپژوهی از یک کارکرد خدمات مدیریتی در آغاز، به یک عامل تغییر در دوره حاضر تحول یافته است. وی فرايند بازتعریف و توسعه نقش واحد دانشگاه پژوهی در قرن بیستم را به صورت: الف) دهه 50 تا سالهایی از دهه 60 : نقش توصیفی – توسعهای ، ب) اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 : نقش تحلیلی- تطبیقی، ج) از نیمه دهه 70 تا اوایل دهه 80 : نفش ارزشیابی کمینگر، د) از دهه 80 : نقش تحلیل برنامه و سیاست با تأکید بر رویکرد کیفی، ه)دهه 90 و آستانه قرن 21 : نقش تحلیل صنعت دانش با تأکید بر باز تعریف مأموریت دانشگاه و تغییر ساختار آن، تعریف کرده است]16[.
در حالی که واحد دانشگاهپژوهی با دشواریهایی همراه است، زیرا دانشگاهها نهادهایی حامل ارزشهای اجتماعی و نگرشهای خاصیاند، اغلب ساختارهای دانشگاهی از ریسک بیزارند، تمایل دستیابی به تغییر ندارند، استادان دانشگاهی با پارادایمهای سنتی خو گرفتهاند و آنان ممکن است مطالعات و گزارشهای واحد دانشگاهپژوهی را واجد اعتبار علمی لازم ندانند و رئیس دانشگاه، رؤسای دانشکدهها، معاونان و رؤسای بخشها نیز کمتر فرصت و آمادگی کافی برای استماع یا خواندن اطلاعات و تحلیلها و گزارشهای واحد دانشگاهپژوهی را دارند. بنابراین اعضای واحد دانشگاهپژوهی به مثابه واسطههای تغییر با چالشهای بسیاری روبرو هستند]17[. جاودانی(1382) نیز چهار نقش کلیدی دانشگاهپژوهی را شامل: الف) جمعآوری داده درباره عملکرد مؤسسه، ب) جمعآوری داده درباره محیط مؤسسه، ج) تحلیل و تفسیر دادههای جمعآوری شده، د) تبدیل، تفسیر و تحلیل دادهها به اطلاعات به گونهای که بتواند در برنامه ریزی، سیاستگذاری و تصمیمگیری مسائل آکادمیک و مدیریتی مورد استفاده قرار گیرد، تعريف نموده است]18[.
ترنزینی شایستگیهای لازم برای ایفای نقش واحد دانشگاهپژوهی را به مثابه هوشهای سازمانی در سه دسته توصیف کرده است: الف) هوش فنی– تحلیلی27: در گردآوری و تحلیل اطلاعات، توسعه شاخصها و نشانگرها، روششناسی تحقیقات تجربی، شبه تجربی، پیمایشی و کیفی، نمونهگیری، مقیاسسازی، اندازهگیری آمار، برآورد پایایی و اعتبار و برنامههای نرمافزاری، اما این شایستگی به تنهایی کافی نیست، زیرا تحلیل بدون تشخیص مسئله، در واقع پاسخ بدون پرسش و فرايند بدون محتوا خواهد بود، ب) هوش مسئلهای- موضوعی28: در واقع به مسائلی مانند تخصیص منابع، برنامهریزی، سیاستگذاری، ساختارهای قدرت غیررسمی، ابعاد سیاسی- اجتماعی توسعه منابع، اما این شایستگی نیز به تنهایی کفایت نمی کند، زیرا پرسش هایی خواهد بود که ابزارهای لازم برای پاسخ آن نیست و محتویاتی بدون فرايند خواهند شد، ج) هوش مفهومی– زمینهای29: در فهم و فرهنگ محیط و سازمان، فهم تاریخی، فهم منطق بازیگران و طرفهای ذینفع، فهم منطق کسب و کاری و ارزشها و نگرشها که دو شایستگی قبلی از طریق این شایستگی با ویژگیهای خاص دانشگاه مورد نظر واحد دانشگاهپژوهی مرتبط و متناسب میشود. ولکواین نيز این شایستگیها را برحسب چهار نقش واحد دانشگاهپژوهی که پیش از این از وی نقل شد، شامل: الف) برای اختیار اطلاعاتی: شایستگیهای دانش و مهارت فنی، ب) برای تحلیل سیاست: شایستگیهای دانش و مهارت تحلیلی و مسئلهای، ج) برای آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی: شایستگیهای مفهومی – زمینهای، د) برای پژوهش ارزشیابی: همه شایستگیها در سطح پیشرفته، توصیف کرده است]9،19[. طبق پیمایش ملی که نسبت به 601 عضو واحد دانشگاهپژوهی انجام گرفته است، بیشتر پاسخگویان بر آن بودهاند که از دانش و مهارتهای فنی- تحلیلی و نیز مسئلهای برخوردارند، ولی دانش و مهارت کمتری نسبت به مفهومسازی و زمینه پژوهی دارند]20[.
2-دانشگاهپژوهی و ارتباط دانشگاه و صنعت
در هزاره جديد، سیر شتابان تحولات تکنولوژیکی در جوامع بشری، منشأ تغییرات گستردهای در تمامی سازمانها به عنوان زیرمجموعه نهادهای اجتماعی و به ویژه دانشگاهها به مثابه پایگاه دانش بشری و نیروی محرکه جامعه دانشی، شده است. علاوه بر آن، صنعت نیز به عنوان موتور توسعه کشور، لازم است برای تأمين نیروی انسانی متخصص مورد نیاز و همچنین به منظور تکميل زنجیره ایده تا ثروت، با دانشگاهها ارتباط قوی و پایدار ایجاد کنند. در اينجا، ابتدا به اختصار به بررسی پيشينه ارتباط دانشگاه، صنعت و دولت پرداخته میشود. در حقيقت، تاریخچه تلاش دولت برای توسعه تعاملات دانشگاه و صنعت، به چهار دوره قابل تقسیم است. دوره اول که از زمان تأسیس دانشگاه تهران تا سال1340 هجری شمسی ادامه داشته و تعامل دانشگاه و صنعت در اين دوره مبتنی بر آموزش بوده است. دوره دوم که از سال 1340 تا 1360 هجری شمسی تداوم داشته و تعامل مبتنی بر آموزش بوده است، با این تفاوت که در این دوره کارآموزانی از دانشگاه برای آشنایی با فناوریهای وارداتی جدید به شرکتهای صنعتی دولتی فرستاده می شدند. دوره سوم که از سال 1361 تا 1374 هجری شمسی ادامه داشته و مبنای تعامل دانشگاه و صنعت در اين دوره علاوه بر آموزش به پژوهش نيز مربوط بوده است. در این دوره، دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها تأسیس شدند. در دوره چهارم نيز که از سال 1374 تا 1381 هجری شمسی تداوم داشته، مبنای جدیدی برای تعامل دانشگاه و صنعت ارائه شده است. در این راستا، دولت از سال 1379 اقدام به تأسیس شهرکهای علمی و فناوری و پارک ها و مراکز رشد در استانهای مختلف نموده است]22،21[. در کشور ما به سبب عدم مشارکت بخش خصوصی و صنایع در فعالیتهای پژوهشی، دانشگاهها این نقش عمده را بر عهده داشتهاند. به طور کلی، نگاهی به پیشینه ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران نشان میدهد که تا قبل از تأسیس دفتر مرکزی ارتباط با صنعت در وزارت فرهنگ آموزش عالی که بر اساس مصوبه دوم اسفند 1362 هيأت دولت مبنی بر طرح زمینههای ارتباطی دانشگاه و صنعت صورت گرفت، هیچ گونه ارتباط سازمان یافتهای بین دانشگاه و صنعت وجود نداشته و اگر هم ارتباطی وجود داشته به گونهای نبوده است که از نزدیک با مسائل یکدیگر آشنایی پیدا کرده و با هم همکاری مستمر داشته باشند. در حقیقت دانشگاهها از نظر صنایع فقط تأمين کننده کادر فنی بودهاند. پس از آن دفتر مرکزی ارتباط با صنعت به سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی انتقال یافت و در حال حاضر در این سازمان به فعالیت خود ادامه می دهد]23،24[.
بنابراين میتوان به اين نتيجه کلی دست يافت که نقش دولت در ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت، کم رنگ بوده است. از سوی دیگر، سیاستگذاری و برنامهریزیها در سطح کلان نیز به گونهای نبوده است که دانشگاه و صنعت نقش واقعی خود را در اجرای برنامههای توسعه ملی ایفا کنند. از دانشگاه فقط انتظار تربیت نیروی انسانی تحصیل کرده، و از صنعت هم فقط انتظار تولید محصول يا خدمت بوده که در اين زمينه، نظام کنترل کیفیت مطلوبی نيز وجود نداشته است. همین مسئله نیز در کم رنگتر نمودن نقش دفاتر ارتباط دانشگاه با صنعت بیتأثیر نبوده است. ناهماهنگی وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و وزارتخانههای صنعتی نیز که متأثر از همان سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کلان کشور است، موجب گردید تا ارتباط دانشگاه با صنعت از پشتوانه اجرایی قوی برخوردار نباشد]25[. ارتباط و همکاری دانشگاه و صنعت مؤلفه مهمی در توسعه دانشمحور محسوب میشود و در اکثریت کشورهای توسعه یافته میتوان ریشه بالندگی علمی در دانشگاهها را معطوف به همکاری نزدیک با صنایع و برعکس، توسعه صنعتی در فضای رقابتی را ناشی از داشتن ارتباط هدفمند و تقاضا محور با صنایع دانست. به تجربه میتوان گفت ارتباط دانشگاه و صنعت در سالهای اخیر به اشکال مختلف صورت میگیرد؛ نظیر همکاری در قالب تحقیقاتی، مدیریتی، فردی، آموزشی، صنعتی، پارکها و مراکز رشد علم و فناوری و نظاير آن]26، 27[. لیکن علیرغم وجود روشهای مختلف همکاری و نیز اهمیت ارتباط صنعت و دانشگاه، مشکلات بسیاری فراروی ارتباط سازمان یافته و مستمر در اين زمينه وجود دارد که به طور عمده ریشه در آسیبهای موجود در آموزش- تحقیقات، سیاستگذاری- برنامهریزی و فرايندهای اداری– اجرائی دارد]28[.
از دیگر سو، مسير کلی حرکت کشور بر اساس اسناد و برنامههای بالادستی نظام، در يک افق بيستساله که نيمی از آن سپری گشته است- مشتمل بر دستيابی به اقتصاد و توسعه دانشبنيان با تأکيد بر توسعه نوآوری و کارآفرينی در کشور است. به عبارت ديگر، مهمترين نهاد توليد دانش و فناوری در راستای تحقق اقتصاد و توسعه دانشی و گسترش شرکتهای دانشبنيان در کشور، نهاد دانشگاه خواهد بود]29[. آنچه در این میان، نقش کلیدی و پررنگی را بازی میکند دفاتر دانشگاهپژوهی است که به عنوان حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه با بهرهگيری از مراکز چندگانه پارکها و مراکز رشد خواهد بود. این دفاتر با تأکید بر نقش پاسخگویی بیرونی خود به پیوند هر چه قوی تر و مستحکمتر این رابطه کمک میکند و پژوهش باید در ارتباط مستقیم با صنعت باشد و بودجه را باید از صنعت بگیرد]1،3،2[. در این راستا، دفاتر دانشگاهپژوهی، جایگاه بسیار مهمی در درون نهادهای آموزش عالی دارد و پیوسته جایگاه خود را به عنوان یک جامعه حرفهای ملی بهبود می بخشد. در حال حاضر، تحقیقات نهادی که نام دیگر دانشگاهپژوهی است، تمام اطلاعات و دانش مورد نیاز مسئولان دانشگاهی و دولتمردان در کشورهای پیشرفته را در رابطه با دانشگاه به عنوان یک سیستم، مؤلفههای مختلف آن و عوامل محیطی مؤثر بر کارکرد دانشگاه فراهم میآورد، که این خود باعث به وجود آوردن رابطهی پایداری بین صنعت و دانشگاه است. از آنجایی که بیشتر فعالیتهای توسعه دانش در دانشگاهها و دیگر مراکز آموزش عالی سازماندهی و اجرا میشود، دیگر بنگاههای تجاری نمیتوانند موتور حرکت اقتصاد ایران به طرف اقتصاد مبتنی بر دانش باشند، لذا این نیروی محرک را باید در سیستمهای دانشگاهی و دفاتری مثل دفتر دانشگاهپژوهی جستجو نمود]2[.
در حقيقت، دانشگاهپژوهی یکی از واحدهای مهم دانشگاهی برای دستیابی به اهداف نظامهای دانشگاهی است که در بسیاری از کشورها، ضرورت ایجاد و استقرار آن درک شده و به عنوان ابزاری مؤثر در تصمیم گیریهای مدیریتی، تصمیمسازی دانشگاهی، آیندهنگری و پاسخگویی عمومی تلقی میشود. در مقام مقایسه میتوان گفت دانشگاه کانون اندیشهورزی در جامعه است، اما دانشگاهپژوهی کانون تصمیمسازی دانشگاهی است و نقش دانشگاهپژوهی در تصمیمسازی تبدیل دادهها به خرد مدیریتی است]30[. بنابراين با عنايت به مطالب مطروحه فوق و تجارب موفق دانشگاههای معتبر جهان در حوزه بهرهگيری از واحد دانشگاه پژوهی به مثابه متولی اصلی هدايت و تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت، نياز است در زمينه ايجاد و گسترش اين واحد کارآمد در دانشگاههای کشور، کارهای مطالعاتی، قانونی و اجرايي لازم صورت پذيرد که يکی از اقدامات اثربخش در اين زمينه، طرح، و بحث و بررسی پيرامون اين موضوع در کنگرههای سراسری ارتباط دانشگاه و صنعت خواهد بود.
3-پارکها و مراکز رشد به مثابه حلقه واسط ارتباط دانشگاه و صنعت
پارکها و مراکز رشد علم و فناوری، مراکز چندگانه نوظهوری هستند که در کشور ما به تبع از يک حرکت جهانی، در راستای تسهيل و تسريع ارتباط دانشگاه و صنعت پيدايش و نُضج يافته اند. در اينجا ابتدا مفهوم پارکهای علم و فناوری و سپس مراکز رشد علم و فناوری مورد مداقه قرار میگيرد. پارکهای علم و فناوری از طريق ايجاد محيطي پويا، جذاب و همجوار با دانشگاهها و نهادهاي تحقيقاتي براي شركتهاي جوان فعال در حوزه نوآوري تكنولوژيک، مورد توجه کارآفرينان و مديران بنگاههای کوچک و متوسط دانشبنيان قرار گرفتهاند. در حقيقت، پارك هاي علم و فناوری مراکزی هستند كه شركتهاي جوان يا بخشهاي مستقل شده از شركتهاي بزرگ از طريق همكاري تنگاتنگ با يك دانشگاه يا مؤسسه تحقيقاتي مجاور خود، امر تحقيق و توسعه خود را پيش ميبرند و در آنان تا حدود زيادی امكان تكوين نمونههاي اوليه كالا(نه توليد انبوه) وجود دارد. به عبارت ديگر، پارکهای علم و فناوری تجميع بهينهای از شرکت ها و مؤسسات دانشبنيان هستند که به وسيله متخصصين حرفهای مديريت میشوند و هدف اساسی آنان، افزايش ثروت در جامعه از طريق ارتقای فرهنگ نوآوری و رقابتپذيری در ميان کارآفرينان جوان، پژوهشگران و دانشآموختگان دانشگاهی است. به منظور تحقق اين هدف، مراکز فوق جريان دانش و فناوری رادر ميان دانشگاهها، مراکز تحقيق و توسعه و بخش صنعت ايجاد، و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط دانشبنيان را از طريق فرآيندهای زايشی30 تسهيل مینمايد]31[.
پارک تحقيقاتی استانفورد نخستين پارک علمی است که در سال 1951 با انديشههای فردريک ترمن و در پاسخ به نياز دانشگاهيان کارآفرين که تمايل زيادی به تجاری سازی ايدههای فناورانه خود داشتند، در کنار دانشگاه استانفورد تأسيس گرديد و سپس اين ايده در سراسر آمريکا و اروپا و ساير نقاط جهان گسترش يافت. در سالهای اخير، ظهور مفهوم و پديده پارکها و مراکز رشد علم و فناوری به منظور حمايت از بنگاههای کوچک و متوسط منتج از دانشگاه، هدايت سرمايههاي كوچك و سرگردان بخش خصوصي به سوی حوزههای دانش و فناوری، ايجاد مشاغل كيفي و اثربخش در جامعه و همچنين توسعه فضاي رقابتی با هدف بهبود کيفيت محصولات و خدمات داخلی، از يک تمايل و اشتياق جهانی سرچشمه میگيرد و اينک اکثر کشورها، ايجاد و گسترش اين مراکز را به عنوان بخشی از سياستهای توسعه علم و فناوری و يکی از مطلوبترين شيوههای توسعه اقتصادهای محلی و ملی خويش مدنظر قرار دادهاند. گرچه تحقق اين ايده بيشتر در ارتباط با پاركهاي علم و فناوري عينيت يافته است، اما امروزه تعداد قابلتوجهي از مراكز رشد علم و فناوري - به عنوان يکی از اجزای اساسی پارکها و يا به صورت مستقل - در نقاط مختلف دنيا ايجاد شده و در اين راستا نقش بسزايي را ايفا مینمايند و حتي بعضي كشورها نظير آمريکا و ژاپن اقدام به ايجاد شبكههايي از اين مراكز نمودهاند. در حال حاضر بیش از سه هزار مرکز رشد در سراسر دنیا وجود دارد که بیشتر آنها در دو کشور فوق مستقر هستند. هنگامي که مرکز رشد موفق عمل نمايد، توسعه يک پارک علم و فناوري که نيازمند برنامهريزیهای بلندمدت و سرمايهگذاريهای عظيم است نيز تضمين خواهد شد. ظهور نخستین مرکز رشد جهان به سال ۱۹۵۹ میلادی در نیویورک توسط ژوزف مانسکو(تاجر آمریکایی) بر میگردد که امروزه به نام مرکز صنعتی باتاویا31 معروف است. مركز رشد علم و فناوري، مكاني(فيزيکی يا مجازی) متشكل از يك يا چند مجموعه است كه واحدهاي فناوري نوپا نظير هستههاي فناوري دانشگاهي و بنگاههای کوچک و متوسط دانشبنيان به صورت موقت در آن مستقر و مجتمع ميشوند و از قوانين حمايتی و خدمات پشتيباني ويژه برخوردار ميگردند. مركز رشد علم و فناوری از طريق حمايت و هدايت بنگاههای کوچک و متوسط دانشبنيان و نيز ارائه خدمات مالی، اداری، تخصصی و مشاورهاي به آنان، موجبات رشد اين بنگاهها را در آغازين سالهای فعاليتشان فراهم ميآورد. به عبارت ديگر، اين مراکز به عنوان یکی از ابزارهای رشد علمی، فناوری و صنعتی کشورها محسوب میشوند که به منظور حمایت از کارآفرینان جوان و تحصیلکرده ايجاد شده و از طريق ارائه خدمات و تسهیلات ويژه به آنان، زمینه پاگرفتن بنگاههای کارآفرينانه جدید را فراهم میسازند. امروزه، بهرهگيری از مراکز رشد علم و فناوری به عنوان یکی از ابزارهای پذیرفته شده برای شتاب بخشيدن به توسعه کارآفرینی و تبدیل نوآوریها و دستاوردهای علمی و تحقیقاتی دانشگاهی به محصولات قابل عرضه در بازارهای ملی و بينالمللی محسوب میشود. در حقيقت، مراكز رشد علم و فناوری، فضاهاي كاري مشمول يارانه دولتي هستند كه نقش يك حامی و پرورشدهنده را برای بنگاههای کوچک و متوسط جوان به منظور كمك به بقا و رشد آنان در هنگام آغاز به فعاليتشان كه بسيار حساس و آسيبپذيرند، ايفا مينمايد. اين مراكز يكي از مهمترين ابزارهاي تشويق رشد تجارت به وسيله برقراري ارتباط اثربخش ميان دانش، فناوري، نوآوری و ثروت محسوب میشوند که در غلبه بر موانع بروكراتيك و ارائه تسهيلات تجاري و فضاي کاری مناسب، بسيار تأثيرگذارند. نظر به اينكه ارائه خدمات به صورت متمركز و مشاركتي صورت ميپذيرد، هزينه خدمات براي بنگاهها کمتر از تعرفههای معمول است و لذا ورود به مراكز فوق برای گروههای کارآفرين جاذبه دارد]32[. اولين اقدام اجرايی به منظور تأسيس پارکها و مراکز رشد علم و فناوری در ايران به سالهای پايانی دهه 1360 باز میگردد. ايجاد مجتمع تحقيقاتی عصر انقلاب، مجتمع تحقيقاتی جهاد دانشگاهی و شهرک تحقيقاتی کاوش، از جمله نخستين تلاشها در اين مسير بوده است، اما شهرک علمی- تحقيقاتی اصفهان اولين مرکزی است که از سال 1376 فعاليت خود را آغاز نموده و واجد تمامی کارکردهای شناخته شده اين نوع مراکز میباشد. با توجه به نکات مطروحه در ارتباط با اهميت، ضرورت و جايگاه محوری پارکها و مراکز رشد علم و فناوری در فرايند توسعه ملی، حمايت از کارآفرينان، بنگاههای کوچک و متوسط دانش بنيان و حلقه واسط برای ارتباط دانشگاه با صنعت این نکته حائز اهمیت است که پارکها و مراکز رشد علم و فناوری در ایجاد ارتباط بین دانشگاه با محیط بیرونی و صنعت داریی نقش کلیدی است]31،26،2[. هدف این مقاله ایجاد ارتباطی همیشگی و بدون نقص بین دانشگاه و صنعت است که از طریق دفاتر دانشگاهپژوهی در وهله ای اول ارتباط مراکز رشد را با بدنه دانشگاهها برقرار نموده و در مرحله دوم باعث ایجاد رابطه مستحکم دانشگاه با صنعت میشود.
4-جايگاه دانشگاهپژوهی در ارتقای عملکرد پارکها و مراکز رشد در راستای تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت
با عنايت به اهداف مندرج در سند چشمانداز بیستساله ایران در افق 1404 و جایگاهی که برای کشور در منطقه و جهان ترسیم شده است، گام نهادن در جهت پیشرفت علمی، امری ضروری است. تعامل دانشگاه و صنعت میتواند به عنوان مهمترین مؤلفه در توسعه پایدار نگریسته شود و کشور را در رسیدن به مفاد سند چشم انداز یاری رساند. روابط دانشگاه و صنعت بر بستر روابط و مناسبات جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی تکوین یافته است. ترسیم هر گونه راهکار و یا راهبرد همه جانبهای برای روابط دانشگاه و صنعت در کشور، بر مبنای درک درست و پویای سه فرايند؛ روند تولید دانش و نهادهای مربوط به آن، فرايند پیدایش و توسعه صنعت روابط و مناسبات اولیه دانشگاه و صنعت و تحولات این روابط در کشور قابل حصول است]33[. در کشور ما نیز این مسئله بسیار حائز اهمیت بوده و با توجه به مشکلات موجود بر سر راه این مسئله ، توجه و ارائه راهکارهایی جهت رفع موانع این ارتباط دوجانبه امری ضروری است.
در دهههای اخیر دانشگاهها با مسائل و مشکلات عدیدهای مواجه بودهاند. افزایش تقاضای اجتماعی و الزام پاسخگویی به دولت و مردم، گسترش و پیچیدگی روزافزون آموزش عالی و در نتیجه نیاز به اطلاعات دقیق به منظور تصمیمگیریهای بهینه دانشگاهی، تغییرات جمعیتی،
[1] .Gregory
[2] .Adams
[3] .Mansfield
[5] .markus perkmann, Kathryn walsh
[6] .Feldman
[7] ..research & development
[8] . Cowley
[9] . Dressel
[10] .self-study
[11] .revenue generation activities
[12] .course viability
[13] .reporting and accountability requirements
[14] .policy development
[15] .decision making
[16] .Peterson
[17] .Dressel
[18] .Altbach & Kelly
[19] .Ferren & aylesworth
[20] .Chambers
[21] .student load monitoring
[22] .student survey
[23] .statutory reporting
[24] .strategic institutional positioning
[25] . Volkwein, J. Fredericks
[26] .Serban
[27] . Analytical intelligence
[28] .Issues intelligence
[29] .Contextual intelligence
[30] .Spin-off
[31] . Batavia
افزایش کمی دانشجویان و کاهش بودجه سرانه آنها، افزایش رقابت بین مؤسسات آموزش عالی در سطح بین المللی و همچنین گرایش مدیران دانشگاهی به مدیریت مبتنی بر دانش از این قبیل مسائل است]34[. این در حالی است که دانشگاهها برای حفظ کارایی، اثربخشی و بهرهوری خود و جلب اعتماد عمومی و کسب اعتبار ملی، منطقهای و بینالمللی با مسئله کیفیت روبرویند و به همین دلیل، هرچه میگذرد ماهيت وجودی واحد دانشگاهپژوهی در مباحث دانشگاهی و آموزش عالی اهمیت و موضوعیت بیشتری پیدا میکند، به حدی که در حال حاضر، انجمنهای اعتبارسنجی، یکی از معیارهای اثربخشی دانشگاه را داشتن یک واحد دانشگاهپژوهی اثربخش و کارآمد میدانند]20[. چگونگی پاسخدهی به انواع فزایندۀ نیازهای اجتماعی با منابع عمومی(دولتی) محدود و افزایش مطالبات مسئولیتی، چالش بزرگِ مؤسسات آموزش عالی1 در 20 سال آینده خواهد بود. این چالش باعث خواهد شد تا مؤسسات آموزش عالی با بسیاری از مسائل و مشکلات مواجه شده و دست به
انتخاب بزنند. بسیاری از این مشکلات و تصمیمگیریهای مربوط به آنها، کسب دادههای سازمانی2 از نهادهایی مانند دفاتر دانشگاهپژوهی برای ارائه رهنمودهای لازم جهت تصمیمگیری آگاهانه در طول فرايند حل مسئله را به امری ضروری مبدل کرده است]35،36[.
شکل 1 : کارويژههای اساسی دانشگاهپژوهی در راستای تقويت پيوند و ارتباط ميان دو نهاد دانشگاه و صنعت]11[.
|
[1] 35.HEIs
[2] 36.institutional data
شکل 2- جايگاه دانشگاهپژوهی در هدايت پارکها و مراکز رشد در راستای تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت]11]
همانطورکه در شکل فوق مشاهده میگردد، بهبود درونی و پاسخگويي بيرونی، به مثابه دو کارويژه اساسی واحد دانشگاهپژوهی در دانشگاه تعريف شده است. کارويژه بهبود درونی با نگاهی درونسازمانی به تحقق مأموريت و کارکردهای نهاد دانشگاه ياری میرساند و کارويژه پاسخگويي بيرونی با نگاهی برونسازمانی، در زمينه شناسايي و پاسخگويي به نيازها و تقاضاهای جامعه و صنعت به ايفای نقش میپردازد. به طور کلی، میتوان فقدان دفاتر دانشگاهپژوهی در دانشگاههای ایران را حلقهی مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه عنوان کرد. برای برقراری و پایداری این رابطه، لازم است دفاتر دانشگاهپژوهی با توجه به کارکردهای پاسخگویی بیرونی و بهبود درونی خود، فعالیت های آموزشی و پژوهشی دانشگاهها را بر اساس نیازهای حال و آینده جامعه شناسایی کرده و طبق این نیازهای شناسای شده نیروهای انسانی مرتبط را به صنعت معرفی میسازد. به عبارتی دیگر، دانشگاهپژوهی از طریق کارکرد پاسخگویی بیرونی به ارتباط صنعت و دانشگاه میپردازد. شکل 2 جايگاه دانشگاهپژوهی در هدايت پارک ها و مراکز رشد در راستای تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت را نشان میدهد.
همچنانکه در شکل 2 ملاحظه میشود، واحد دانشگاهپژوهی از طريق هدايت پژوهشهای دانشگاهی و با بهرهگيری از مراکز چندگانه پارکها و مراکز رشد و همچنين با تأکيد بر دو کارکرد اساسی بهبود درونی و پاسخگويي بيرونی، میتواند گامهای اثربخشی را در راستای توسعه تعاملات دانشگاه و صنعت رقم بزند. به عبارت ديگر،
با توجه به شکل فوق و با عنایت به این که دانشگاه پژوهی دارای اهمیت به سزایی در فرايند توسعه ارتباط و همکاری های دانشگاه و صنعت است، طی دو مرحله میتواند در این حوزه وارد عمل شود. در مرحله اول پارکها و مراکز رشد، وظیفهی تجاری سازی نتایج تحقیقات را بر عهده دارند، ولی این مراکز جایگاه مشخصی در نهاد دانشگاه ندارند و به عنوان فرزند ناخواندهی دانشگاه محسوب میشوند و ساير بخشهای دانشگاه از پذيرش و همکاری پويا و مستمر با اين واحد سر باز میزنند. اینجاست که واحد دانشگاهپژوهی به نقشآفرينی میپردازد و با استناد به کارکرد بهبود درونی این مراکز را با بدنه دانشگاه سازگار میسازد، و تحقیقات دانشگاهی را به سمت تجاریسازی و پژوهشهای بنیادی هدایت میکند. از ديگر سو و در مرحله دوم، دانشگاهپژوهی با اتکای به کارکرد پاسخگویی بیرونی و با عبور موفق از مرحله قبل، تحقیقات انجام شده را با توجه به نیازهای جامعه و صنعت ساماندهی کرده و زمينهساز ارتباط مستمر و پایدار میان دانشگاه و صنعت خواهد گرديد]11 [.
بحث و نتيجه گيری
توسعه و تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت، چالش پيچيدهای است که تمامی کشورها از جمله کشورهای توسعه يافته و در حال توسعه، کم و بيش با آن مواجه هستند و هر يک از اين کشورها، استراتژیها و راهکارهای متفاوتی را در اين زمينه به کار گرفته اند. اما جدای از آن که هر کشور با توجه به شرايط و اقتضائات خود، از چه راهکاری بهره گرفته است، راهحلها و راهـکارهای قابل اطمـينانی نيز وجود دارد که در
نقاط مختلف جهان و در کشورهای مختلف، به مرحله آزمون
و تجربه رسيده و نتايج اثربخش خود را به اثبات رسانيده است. يکی از اين راهحلها، پيدايش و نُضج مراکز چندگانه نوظهوری تحت عنوان پارکها و مراکز رشد علم و فناوری است که به واسطه ساختار چندگانه خويش، قابليت انطباق و همکاری با هر سه نهاد دانشگاه، صنعت و دولت را داشته و قادرند به مثابه حلقه مفقوده اين ارتباط به ايفای نقش بپردازند. در اين راستا، بيش از يک دهه است که از زمان ظهور و گسترش اين مراکز در کشور میگذرد، اما مراکز چندگانه فوق در اين مدت به نسبت طولانی، هنوز نتوانسته اند اهداف و انتظارات از خودشان را به نحو مطلوبی برآورده نمايند. تحقيقات حاکی از آن است که يکی از دلايل اساسی موفقيت حداقلی مراکز فوق طی سالهای اخير در زمينه تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت، پذيرفته نشدن اين مراکز نوظهور با ساختارهای نوين و پيشرفته، توسط بدنه و ساختار سنتی دانشگاه و بخشهای مختلف اين نهاد با رويکردی درونگرا و بخشینگر است]3،11[. بنابراين در اين مطالعه، واحد دانشگاهپژوهی به عنوان پيوند دهنده اين مراکز با بدنه دانشگاه و همچنين هدايت کننده مراکز فوق در راستای نيازهای جامعه و صنعت معرفی شده است.
در حقيقت، تغییرات سریع و پیچیده محیطی، کاهش منابع مالی، انفجار اطلاعات و سرعت شتابان فناوری های جدید، تصمیمگیری را برای مدیران دانشگاهی بسیار دشوار ساخته است و آنان را ناگزیر از بهرهگیری هرچه بیشتر از پژوهشهای علمی در تصمیمات دانشگاهی نموده است. در این راستا و در جهت بهرهگیری از ابزارهای تصمیمسازی کارآمد و نقش کلیدی پژوهشهای علمی در تصمیمات دانشگاهی و جلوگیری از تصمیمات سلیقهای و احساسی، ضرورت توجه به مفهوم و واحد دانشگاهپژوهی بیش از پیش احساس شده است. در زمینه ارتباط بین دانشگاه و صنعت و جایگاه دانشگاهپژوهی در این ارتباط، میتوان چنين استدلال نمود که امروزه دانشگاهها در مسیر بقا، توسعه و تعالی خویش، ناگزیر از هماهنگی و سازگاری مستمر با تحولات محیط پیچیده، مبهم و متلاطم پیرامون خویـش هسـتند که این امر جزء از طریـق مدیریت، برنامـه
ریزی و تصمیمگیری علمی، پژوهش محور و مبتنی بر اطلاعات دقیق، بهروز و کارآمد، محقق نخواهد گردید. در اين راستا، واحد دانشگاهپژوهی با برخورداری از دو گروه کارکنان اجرایی و حرفه ای، ابتدا با تأکيد بر کارکرد بهبود درونی، به برقراری ارتباط مستمر و پویا با نهادهای مختلفی نظير پارکها و مراکز رشد میپردازد و پس از شناسایی نیازها و تقاضاهای جامعه و صنعت، و عقد قرارداد و تفاهم نامه با آنان توسط کارکنان اجرایی، کارکنان حرفهای واحد دانشگاهپژوهی یا همان اساتید و متخصصان دانشگاهی، وارد عمل شده و از طریق انجام امور مطالعاتی و تحقیقاتی گسترده، علل و عوامل مشکل را شناسایی نموده و در راستای رفع آن، راهحلها و راهکارهای اجرایی ارائه میدهند. به عبارت ديگر، از طريق نقشآفرينی دفاتر دانشگاهز پژوهی در زمينه تقویت رابطه دانشگاه و صنعت، ظرفيت پژوهشی فراوانی که در دانشگاه وجود دارد، به سمت کاربردهای عینی و عملی و مبتنی بر نيازهای جامعه و صنعت، هدایت میشود. دانشگاه و صنعت دو رکن اساسی توسعه در هر جامعهای محسوب میشوند که باید این رابطه با بهرهگيری هوشمندانه از حلقههای نگهدارندهای نظير دفاتر دانشگاهپژوهی، پوياتر و مستحکمتر گردد. با عنايت به مطالب مطروحه فوق، پيشنهاد می گردد که در راستای ايجاد و گسترش واحد دانشگاهپژوهی در دانشگاههای کشور، مطالعات پيشبايست، سياستگذاریها و برنامهريزیهای مقتضی صورت پذيرد؛ چراکه نظامهای آموزش عالی و دانشگاههای معتبر جهان، دهههای متمادی است که به ضرورت راهاندازی و بهرهگيری از مزايای اين واحد اثربخش در راستای مديريت بهينه و موفقيت بيشتر نهاد دانشگاه پی بردهاند. اين امر زمانی اهميت افزونتری میيابد که نقش واحد دانشگاه پژوهی را در ارتباط با هدايت پژوهشهای دانشگاهی، با همکاری و بهرهگيری از ويژگیها و ظرفيتهای خاص مراکز چندگانه پارکها و مراکز رشد، در راستای تقويت ارتباط دانشگاه و صنعت تعريف نماييم. در حقيقت، واحد دانشگاهپژوهی با تأکيد بر دو کارکرد بهبود درونی و پاسخگويي بيرونی، از سويي موجبات پيوند پايدار و پويای مراکز نوظهور پارکها و مراکز رشد علم و فناوری با بدنه سنتی دانشگاه را فراهم میآورد و از ديگر سو، از طريق هدايت پژوهشهای دانشگاهی و همافزايي ظرفيتهای خـود با پـارکها و مراکز رشـد عـلم و فنـاوری، در راسـتای
توسعه تعاملات دانشگاه با جامعه و صنعت و پاسخگويي اثربخش به نيازهای محيط پيرامون، اقدام مینمايد. علاوه بر آن، اقدامات واحد دانشگاهپژوهی با همکاری مراکز چندگانه پارکها و مراکز رشد در اين زمينه، تأثير بهسزايي بر توسعه نوآوری و کارآفرينی در نهاد دانشگاه و سپس در سطح کشور، و در نهايت دستيابی به جامعه کارآفرين بر اساس اهداف مندرج در سند چشمانداز بيستساله افق 1404، بر جای خواهد گذاشت.
منابع
1.شفيعی، مسعود، ارتباط دانشگاه و صنعت؛ آينده ای تابناک، پيشينه ای تاريک، تهران، دانشگاه صنعتی اميرکبير، 1382.
2.نعمتی، محمدعلی، بررسی وضعیت نظام ملی نوآوری جمهوری اسلامی ایران؛ با تأکيد بر نقش دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی1389.
3.نعمتی، محمدعلی، مولفه های موثر بر مدیریت موفق مراکز رشد علم و فناوری کشور. فصلنامه انجمن آموزش عالی ایران، سال پنجم، شماره اول، زمستان 1391.
4.Etzkowitz, Henry. "The rise of the entrepreneurial university", Science policy institute, pp.56-59, 2008.
5.Neave, G. "Institutional research: From case study to strategic instrument. In R. Begg (Ed.) ", the dialogue between higher education research and practice. pp. 3–14. Houten, Netherlands: Springer2003.
6.Feldman, M.Z Audretsch. "Science – Based Diversity, specialization, localized competition and Innovation, science center Berllin, Discussion " , Paper NOFS IV ٩۵- ٢٣,١٩٩۵.
7.Mansfield, E. "Academic research and industrial innovation", Research policy ٢٠; ١-١٢,1991.
8.نادری، فرح، مقدمه ای بر راهبردها و راهکارهای توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت، مجموعه مقالات سومین کنگره بین المللی و دهمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 1386.
9.Serban, A.M. "Knowledge Management; The5th Face of Institutional Research US", Wiley periodicals Inc, 2002.
10.Dressel, P.L. "Institutional research in the universities", A hand book. San Francisco: Jossey-Bass,1971.
11.موسوی امیری، طیبه، نعمتی، محمد علی و خسروی، محبوبه، شناسایی چالش ها و راهکارهای تحقق دانشگاه پژوهی در دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1394
12.Chambers, S., Mary L. G. "IR Application: Using Advanced Tools, Techniques and Methodologies" , IR Activities, AIR, Vol.12, 2007.
13.Calderon, A. "Challenges and paradigms for institutional research in a globalised higher education system. Keynote address", Fourth Conference of U.K. and Ireland Institutional Research. London, England, 2011.
14.فراستخواه، مقصود، دانشگاه و آموزش عالی؛ منظرهای جهانی و مسئله های ایرانی، تهران، نشر نی، 1389.
15.Volkwein, J. Fredericks. "The Four Face of Institutional Research", new directios for institutional research, no. 104, Winter 1999 © Jossey-Bass,1999.
16.Volkwein, J. Fredericks."the Foundations and Evolution of Institutional Research", N.141, P.5-20, 2008.
17.Bagshaw, M. "Teaching Institutional Research to the Learning Inhibited Institution", New Direction for IR. NO. 104.
82 73 , US: Jossey Bass Publishers. Boston: Little Brown, 1999.
18.جاودانی، حمید، طرح پژوهشی مطالعات تطبیقی دانشگاه پژوهی، تهران، موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، 1382.
19.Dressel, P.L. "The shaping of institutional research and planning. Research in Higher Education", 14(3), 229-258, 1981.
20.Mansfield, E. "Academic research and industrial innovation", Research policy ٢٠; ١-١٢,1991.
21.مهدوی، سیده مرجان، عالم زاده، مهدیه، تنگناهای ارتباط دانشگاه و صنعت و راهکارهای آن، مجموعه مقالات دوازدهمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 1388.
22.شفیعی، مسعود و حمیدرضا آراسته، همکاری دانشگاه و صنعت، دایرهالمعارف آموزش عالی، زیر نظر دکتر ن. قورچیان، ح آراسته،وپ.جعفری،تهران:بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی،1383
23.Etzkowitz, Henry. "Research groups as quasi- firms: The invention of the entrepreneurial university", Research policy, Vol.33, , pp.109-121, 2003.
24.مهدوی، محمد تقی، آسیب شناسی ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران، مجموعه مقالات سومین کنگره بین المللی و دهمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 1386
25.Etzkowitz, Henry. "Innovation in Innovation: The Triple Helix of University-Industry-Government Relations", Social Science Information September 2003 vol. 42 no. 3, 2003.
26.صدیق، محمدجعفر و محسن اردشیری، نقش پارکهای تحقیقاتی در توسعه فنّاوری، مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان، 1382.
27.Markus perkmann , Kathryn walsh. University-industry relationships and open innovation: towards a reseach agenda, international of management reviews, volume 9, issues 4 pp.259-280, 2007.
28.شفیعی، مسعود؛ یزدانیان، وحید، ارتباط صنعت و دانشگاه: آسیب های ساختاری و راهکارهای غلبه بر آن، مجموعه مقالات سومین کنگره بین المللی و دهمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 1386.
29.شفيعی، مسعود، ارتباط دانشگاه و صنعت؛ آينده ای تابناک، پيشينه ای تاريک، تهران، دانشگاه صنعتی اميرکبير، 1382.
30.Terenzini, P. "On the Nature of Institutional Research and Knowledge and Skills it Requires", New Directions for IR, NO.104, P.21-29, US: Jossey-Bass Publishers, 2008.
31.Peterson, M. W. "The Role of Institutional Research; from Improvement to Redesign", New Direction for IR, NO.104, P.83-103, US: Jossey-Bass Publishers, 1999.
32.Loet Leydesdorff. "The Triple Helix of University-Industry-Government Relations, University of Amsterdam", Amsterdam School of Communication Research (ASCoR), 2012.
33.نادری، فرح، مقدمه ای بر راهبردها و راهکارهای توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت، مجموعه مقالات سومین کنگره بین المللی و دهمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 1386.
34.Calderon, A., Mathies, C. "Institutional Research in the Future: Challenges within Higher Education and the Need for Excellence in Professional Practice". NEW DIRECTIONS FOR INSTITUTIONAL RESEARCH, no. 157, P.77-90, 2013.
35.Cowley,W. H. "Two and a half centuries of institutional research". In R, 1959.
36.Hutcheson, P., & Kidder, D. "The national interest: The college and university in the United States in the post–World War II era. In J. C. Smart & M. B. Paulsen (Eds.), Higher education", Handbook of theory and research, Vol. 26, P.221–264. Houten, Netherlands, Springer20