سير تطوّر واژة «ادب» «با تأکید بر سه قرن اول هجري»
الموضوعات :
1 -
الکلمات المفتاحية: , تأدیب علم ادب ادیب تعلیم تعلّم,
ملخص المقالة :
«ادب» در عرف عرب جاهلي عادات و رسوم نيكو به شمار ميرفته كه چنين تفكري از ميراث گذشته به يادگار مانده است. از آنجايي كه تعليم و تربيت داراي اهميت بوده لذا كلمة ادب برای جامع معارف (به غير معارف ديني) مورد استفاده قرار میگرفته ولي لفظ تأديب و تعليم مترادف يكديگر بهكار میرفته است. پس از اسلام معني ادب با همان مفاهيم قبلي متداول بوده است. آميزش عربها با اقوام ديگر خاصه در سه قرن اول هجري سبب ميشود تا حوزة معني ادب گسترش يافته و بر انواع علوم و فنون از جمله صنايع، ورزشها و پيشهها اطلاق گردد. نيز در سه قرن اول هجري «ادب» در معناي نكتههاي ظريف، بديع، لطيفهها، نادرهها بكار ميرفته و كسي را كه با موارد ياد شده آشنا بوده، اديب ميخواندند. در اواخر قرن سوم به تدريج ادب در معني لغت، مصطلح ميشود. در قرن پنجم و ششم این واژه براي مفاهيم صرف و نحو و بيان متداول ميگردد. مفهوم دگرگونيهاي واژه ادب در طي قرون متمادي با سرگذشت اجتماعي اقوام همراه بوده است. در زبان فارسي هم بر اساس متون نظم و نثر اين واژه در معانی نزاکت، رفتار پسندیده و نیکو و نيز در معنی «علم ادب» از جمله صرف، نحو، لغت و... مورد توجه قرار گرفت.