نقش نوآوري مالي بر رشد اقتصادي کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه بر اساس مدل رشد شومپیتر
محورهای موضوعی :ارشام هدائی 1 , محمدرضا فرزین 2 , کریم امامی جزه 3 , فرهاد غفاری 4
1 - دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران ، ایران
2 - دانشیار دانشکده مدیریت و حسابداری ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران؛ و استاد مدعو دانشکده مدیریت و اقتصاد واحد علوم و تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
4 - دانشیار و عضو حیات علمی گروه اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: واژههای کلیدی: نوآور مالی, مخارج دولت, تشکیل سرمایه ثابت, نرخ تورم, آزادسازی تجاری, رشد اقتصادی طبقهبندی JEL: E44 , E58 , N1,
چکیده مقاله :
چكيده در جهان، اکثر اقتصادهای ملی پس از بحران مالی دچار رکود اقتصادی شدهاند. این نیاز به بررسی تأثیر نوآوری مالی و رشد اقتصادی برای محافظت از کشورها در برابر مشکلاتی که ممکن است با کمبودهای بازار بخش مالی مواجه شود، مطرح کرده است. با رشد در اقتصاد جهانی، یکی از عوامل اساسی نوآوری مالی است که در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه مشاهده میشود و نتایج ثمربخشی برای اقتصاد ایجاد مینماید. رابطه بین نوآوری مالی با رشد اقتصادي طی چند دهه اخیر بهعنوان یکی از موضوعات موردتوجه اقتصاددانان است. در این مطالعه، با استفاده از آزمون PMG تأثیر شاخصهای نوآوری مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه را برای دوره زمانی 2000 تا 2022 آزمون میکنیم. از سه متغیر پروکسی برای محاسبه نوآوری مالی استفاده شده است،: نقدینگی به حجم پول در گردش (M2/M1)، اعتبار بانکی به بخش خصوصی، پروکسی با ضریب نفوذ تلفن همراه برای محاسبه تعداد مشترك فعال اینترنت به جمعیت استفاده میشود. در کشورهای توسعهیافته در بلندمدت همه ضرایب بهجز نرخ تورم در سطح 5% معنادار میباشند. تأثیر هزینههای دولت، تشکیل سرمایه ناخالص و آزادسازی تجاری بر رشد اقتصادی مثبت بوده است. ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی و ضریب اعتبارت مثبت میباشند. در کشورهای درحالتوسعه ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی و اعتبارات مثبت میباشند. از شاخصهای نوآوری مالی M2/M1 و ضریب نفوذ تلفن همراه (MB) تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارند. رشد نوآوری نمیتواند زیربنای توسعه اقتصادی برای اقتصادهای درحالتوسعه باشد؛ زیرا زیرساختها در این کشورها فراهم نمیباشند.
Arsham Hedaei Mohammad Reza Farzin Karim Emami Jazeh Farhad Ghaffari Abstract In the world, most of the national economies have experienced economic stagnation after the financial crisis. This has raised the need to examine the impact of financial innovation and economic growth to protect countries from problems that may arise from financial sector market failures. With the growth in the global economy, it is one of the basic factors of financial innovation that is observed in developed and developing countries and creates fruitful results for the economy. The relationship between financial innovation and economic growth during the last few decades is one of the topics of concern for economists. In this study, using the PMG test, we test the effect of financial innovation indicators on economic growth in developed and developing countries for the period from 2000 to 2022. Three proxy variables have been used to calculate financial innovation: liquidity to the volume of money in circulation (M2/M1), bank credit to the private sector, and a proxy with mobile phone penetration is used to calculate the number of active internet subscribers to the population. In developed countries, in the long run, all the coefficients except the inflation rate are significant at the level of 5%. The effect of government spending, gross capital formation and trade liberalization on economic growth has been positive. The coefficients of M2/M1 and mobile phone penetration are negative and the reliability coefficient is positive. In developing countries, coefficients of M2/M1 and mobile phone penetration are negative and credits are positive. Financial innovation indicators M2/M1 and mobile phone penetration rate (MB) have a negative effect on economic growth. The growth of innovation cannot be the basis of economic development for developing economies; Because the infrastructure is not available in these countries.
منابع
- ابو ترابی، م.ع. زندهدل شهرنوی، ه. و رضایی مقدم، ن. (1393). بررسی ظرفیتهای نوآورانه عقدهای اسلامی و نقش آن در رشد اقتصادی. فصلنامه اقتصاد اسلامی، دوره 14، شماره 56، صص 35-5.
- ابراهیمی، ب. واعظ برزانی، م. دلالی اصفهانی، ر. و فخار، م. (1395). مطالعه تجربی توسعه کیفی نظام مالی بر رشد اقتصادی (مورد ایران). فصلنامه پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی. صص 48-71.
- ابزری، م. و رحمانی، م. (1391). نوآوریهای مالی و رفاه اجتماعی. اولین همایش منطقهای پژوهشها و راهکارهای نوین در حسابداری و مدیریت.
- ابو نوری، ع.ع. و تیموری، م. (1392). بررسی اثر توسعه مالی بر رشد اقتصادی: مقایسهای بین کشورهای OECD و UMI. فصلنامه پژوهشهای رشد؛ و توسعه اقتصادی. سال سوم. شماره یازدهم. صص 29-41.
- ابوجعفری، ر. ا. الهی، ش. پیغامی، ع. و یاوری، ک. (1393). تأمین مالی نوآوری مبتنی بر نظریه تأمین مالی مرحلهای: مطالعه موردی نظام مالی نوآوری در ایران. برنامهریزی و بودجه. شماره 127، صص 146-109.
- اروجی کار، ع. (1391). بررسی تأثیر غیرمستقیم شاخصهای واسطهگری مالی و عمق مالی بر میزان رشد پساندازها و سرمایهگذاری پایدار. کنفرانس ملی حسابداری، مدیریت مالی و سرمایهگذاری.
- اوجی مهر، س. و سهرابی، ف. (1399). بررسی رابطه بین شاخصهای نوآوری مالی و رشد اقتصادی ایران با استفاده از تکنیک تودا- یاماموتو. نخستین کنفرانس بینالمللی و دومین کنفرانس ملی مدیریت، اخلاق و کسبوکار، شیراز گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تحولات نظام بانکی.
- آیباغی اصفهانی، س. ادبی فیروزجایی، س. عامری، م. و فتاحی، م. (1397). توسعه مالی و نهادی و ارتباط آنها با رشد اقتصادی ایران. نگرشهای نو در جغرافیای انسانی صص 40-27
- بختیار زاده، م.ج. (1388). بررسی علل و ریشههای بحران اقتصادي 2008 امریکا و ارائه راهکارها. بررسیهاي بازرگانی، شماره 38.
- پویان فر، ا. (1389). نقش نوآوریهای نهادي ابزاري و تکنیکی و فنآوری در توسعه خدمات بازار سرمایه. مجموعه مقالات همایش بازار سرمایه در ایران.
- میرزایی، م. و گ، ز. (1394). دورنما و چالش نوآوریهای مالی در بازار سرمایه ایران. اولین کنفرانس بینالمللی مدیریت، اقتصاد، حسابداری و علوم تربیتی.
- هاشمی، ز. و باقری، م. (1396). بررسی تأثیر نوآوری مالی و نوآوری تکنولوژیکی روی عملکرد مالی و تقاضای پول (موردمطالعه: شرکتهای موجود در شهرک صنعتی شیراز). پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد M.A. "، مدیریت بازرگانی، گرایش مالی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران.
- Ansong, A., Marfo-Yiadom, E., & Ekow-Asmah, E. (2011). The effects of financial innovation on financial savings: Evidence from an economy in transition. Journal of African Business, 12, (1), 93–113.
- Arner, D. W., & Park, C. Y. (2011). Developing Asia and the global financial regulatory agenda. Journal of Banking Regulation, 12(2), 119-143.
- Arnaboldi, F. & Rossignoli, B. (2015). Financial innovation in banking. Bank risk, governance and regulation, pp.127-162.
- Bara, A., Mugano, G. & Roux, P. (2016). Financial innovation and economic growth in the SADC. Economic Research Southern Africa, 1(2), 1–23.
- Beck, T., Chen, T., Lin, C., & Song, F. M. (2012). Financial Innovation: The Bright and the Dark Sides. Hong Kong Institute for Monetary Research Working Papers, 52012.
- http://ideas.repec.org/p/hkm/wpaper/052012.html
- Bernier, M. & Plouffe, M. (2019). Financial innovation, economicgrowth, and the consequences of macroprudential policies, Research in Economics, Volume 73, Issue 2, PP:162-173.
- Chou, Y. & Chin, M. (2011). Financial innovations and endogenous growth. Journal of Economics and Management, 25(2), 25–40
- Idun, A. A. A. & Aboagye, A. Q. (2014). Bank competition, financial innovations and economic growth in Ghana. African Journal of Economic and Management Studies. 6036-6059.
- Lee, C. C., Wang, C. W. & Ho, S. J. (2020). Financial innovation and bank growth: The role of institutional environments. The North American Journal of Economics and Finance, 53, 101195.
- Nazir, M. R., Tan, Y. & Nazir, M. I. (2021). Financial innovation and economic growth: Empirical evidence from China, India and Pakistan. International Journal of Finance & Economics, 26(4), 6036-6059
- Ndlovu, G. (2013). Financial sector development and economic growth: Evidence from Zimbabwe. International Journal of Economics and Financial Issues, 3(1), 435–446.
- Okafor, I. G. Chijindu, E. H. & Chikezie, A. K. (2017). Does financial innovation drive growth? Empirical analysis of the Nigerian case. Journal of Economics, Management and Trade, 1-10.
- Pesaran, M. H. Shin, Y. & Smith, R. P. (1999). Pooled mean group estimation of dynamic heterogeneous panels. Journal of the American statistical Association, 94(446), 621-634.
- Qamruzzaman, M. and Jianguo, W., 2017. Financial innovation and economic growth in Bangladesh. Financial Innovation, 3(1), 1-24.
- Satia, P. & Okle, R.A.N., (2020). Financial innovation and economic growth in Cameroon. International Journal of Business and Finance Management Research, 8, 1-9.
- Schumpeter, J. A. (1934). The theory of economic development: An inquiry into profits, credit, interest, and the business cycle. Social Science Electronic Publishing, 25(1), 255.
- Tufano, P. (2003). Financial innovation. In Handbook of the economics of finance (Vol. 1, 307–335). North Holland: Elsevier.
- Werner, R. A. (2016). A lost century in economics: Three theories of banking and the conclusive evidence. International Review of Financial Analysis, 46, 361–379.WDI, (2023).
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال نوزدهم/ شماره 4 (پیاپی76)/ زمستان 1402/ 29-8
Quarterly Journal of Development Strategy, 2024, Vol. 19, No.4 (76), 8-29
نقش نوآوري مالي بر رشد اقتصادي کشورهای
توسعهیافته و درحالتوسعه براساس مدل رشد شومپیتر
کریم امامي جزه3
فرهاد غفاري4
(تاريخ دريافت14/7/1402 ـ تاريخ تصويب 15/9/1402)
نوع مقاله: علمی پژوهشی
چكيده
در جهان، اکثر اقتصادهای ملی پس از بحران مالی دچار رکود اقتصادی شدهاند. این نیاز به بررسی تأثیر نوآوری مالی و رشد اقتصادی برای محافظت از کشورها در برابر مشکلاتی که ممکن است با کمبودهای بازار بخش مالی مواجه شود، مطرح کرده است. با رشد در اقتصاد جهانی، یکی از عوامل اساسی نوآوری مالی است که در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه مشاهده میشود و نتایج ثمربخشی برای اقتصاد ایجاد مینماید. رابطه بین نوآوری مالی با رشد اقتصادي طی چند دهه اخیر بهعنوان یکی از موضوعات موردتوجه اقتصاددانان است.
در این مطالعه، با استفاده از آزمون PMG تأثیر شاخصهای نوآوری مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه را برای دوره زمانی 2000 تا 2022 آزمون میکنیم. از سه متغیر پروکسی برای محاسبه نوآوری مالی استفاده شده است،: نقدینگی به حجم پول در گردش (M2/M1)، اعتبار بانکی به بخش خصوصی، پروکسی با ضریب نفوذ تلفن همراه برای محاسبه تعداد مشترك فعال اینترنت به جمعیت استفاده میشود.
در کشورهای توسعهیافته در بلندمدت همه ضرایب بهجز نرخ تورم در سطح 5% معنادار میباشند. تأثیر هزینههای دولت، تشکیل سرمایه ناخالص و آزادسازی تجاری بر رشد اقتصادی مثبت بوده است. ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی و ضریب اعتبارت مثبت میباشند. در کشورهای درحالتوسعه ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی و اعتبارات مثبت میباشند. از شاخصهای نوآوری مالی M2/M1 و ضریب نفوذ تلفن همراه (MB) تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارند. رشد نوآوری نمیتواند زیربنای توسعه اقتصادی برای اقتصادهای درحالتوسعه باشد؛ زیرا زیرساختها در این کشورها فراهم نمیباشند.
واژههای کلیدی: نوآور مالی، مخارج دولت، تشکیل سرمایه ثابت، نرخ تورم، آزادسازی تجاری، رشد اقتصادی
طبقهبندی JEL: E44 ,E58 ,N1
1- مقدمه
يكي از اهداف اولیه دولتها ايجاد و توسعه نوآوریها در بازارهاي مالي جهت ارتقاي بهرهوری و نيز افزايش كيفيت فعالیتهای اقتصادي است، زيرا در خلال دهههای اخير، نوآوریهای مالي و معاملاتي با برآورده نمودن انتظارات عرضهکنندگان و متقاضيان منابع مالي، تأمین ثبات اقتصادي از طريق توزيع و انتقال ريسك، افزايش سطح رفاه اقتصادي با ارائه روشهای مؤثر سرمایهگذاری نقش تعیینکنندهای را در توسعه بازار سرمايه و اقتصادهاي مهم دنيا ايفا نمودهاند (پويان فر، 1389).
بر اساس تحقیقات انجامشده میتوان ادعا نمود که رشد و گسترش بازارهاي مالی در کشورهاي توسعهیافته روند قابل ملاحظهای داشته است. از دلایل عمده مؤثر بر این روند توسعه ساختارهاي اقتصادي آن کشورها میباشد که این رشد اقتصادي ناشی از انباشت سرمایه فیزیکی و استفاده کارآمدتر از منابع مالی است. همچنین موجب نوآوري و روشهای مالی میشود (اروجی جوکار، 1391).
نوآوری مالی را میتوان ازجمله موضوعات بسیار مهمی برشمرد که در این دهههای اخیر از نگاه برنامهریزان پولی و بانکی به دورمانده است؛ زیرا وجود یک نگرش صحیح به موضوع نوآوری مالی مانع از بروز بسیاری از مشکلات امروزه در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه گردد و با کنترل حجم نقدینگی، نظارت دقیق بر مؤسسات مالی و اعتباری غیر بانکی، روند قانونگذاری مناسب و کارآمد در خصوص مقررات نظام بانکی، کمک بسیار زیادی به نظام بانکی و اقتصادی کشورها نماید و توسعه مالی در خدمت رشد اقتصادی قرار گیرد.
این در حالی است که یکی از مهمترین وجه تمایزات بین کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه را میتوان در چگونگی نگرش آن جامعه به بازارهای مالی جستجو نمود. بهگونهای که داشتن بازارهای مالی توسعهیافته با زیرساختهای کارآمد که دارای نوآوری مالی زیادی میباشند.
پژوهشگران نوآوریها مالی را بهعنوان موتور رشد اقتصادی قلمداد میکنند. در خلال دهههای اخیر، نوآوریها با برآورده نمودن انتظارات عرضهکنندگان و متقاضیان منابع مالی، تأمین ثبات اقتصادی از طریق توزیع و انتقال ریسك، افزایش سطح رفاه اقتصادی با ارائه روشهای مؤثر سرمایهگذاری، نقش تعیینکنندهای را در توسعه بازار سرمایه و اقتصادهای مهم جهان ایفا نمودهاند (میرزایی و گلچین، 1394).
نوآوری مالی از طریق حمایت تسهیل عملیات مالی در تجارت بینالملل و بهبود مهارت مالی، نقشی اساسی در رشد اقتصادی دارد. این در حالی است که استفاده کارآمد از منابع اقتصادی در بازارهای مالی و افزایش سطح بهرهوری در سیستم، ازجمله کانالهای تأثیرگذاری متغیر نوآوری مالی بر رشد اقتصادی است. توجه به موضوع نوآوری مالی ازآنجا ناشی میگردد که نوآوری در بخش مالی نهتنها روند پیشرفت مالی را افزایش میدهد؛ بلکه از رشد سرمایه و همچنین نوآوریهای صنعتی و فنی که بهتدریج به رشد اقتصادی منجر میشود، پشتیبانی میکند (Chou & Chin, 2011).
نسبت M2 به M1 اشاره به نسبت نقدینگی5 (M2) مجموع حجم پول6 (M1) و شبه پول7 بر M1 حجم پول حاصل از مجموع اسكناس و مسكوكات در دست مردم و سپردههاي ديداري دارد. ازآنجاکه این رابطه بر تقاضای پول اثرگذار میباشد؛ لذا از این طریق بر رشد اقتصادی تأثیرگذار میباشد.
نقش بخش مالی در رشد اقتصادی، صرفنظر از اینکه تابع تقاضا یا عرضه باشد، برای عملکرد اقتصادی ضروری تلقی میشود. بهموازات آن، نوآوری وابسته به فنآوری نیز بهعنوان یک عنصر مهم رشد اقتصادی ثبت شده است. درنتیجه، نوآوری مالی که شامل دو عنصر اصلی رشد اقتصادی، مالی و نوآوری است، باید حوزه موردعلاقه تحقیقاتی بسیاری از افراد باشد؛ بنابراین، تحقیقات تا به امروز تأثیر نوآوری مالی بر رشد اقتصادی را در بهترین حالت ناچیز برآورد کردهاند (Beck et al., 2012).
آنچه در این مقاله به بررسی و تبیین ابعاد مختلف آن پرداخته میشود، موضوع شاخصهای نوآوری مالی است که بسیار موردتوجه کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه سیاستگذاران پولی آنها قرار گرفته است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چه نقش نوآوري مالي بر رشد اقتصادي بخش بانکي در كشورهاي توسعهیافته و درحالتوسعه بر اساس مدل رشد شومیتری دارد.
در همین راستا در بخش ۲، پیشینه پژوهش آورده شده استۀدر بخشهای ۳ و ۴، روششناسی برآورد پژوهش بیان شده است؛ بخش آخر هم به نتیجهگیری وپیشنهادها اختصاص دارد.
نظیر و همکاران (2021) به مطالعه "نوآوری مالی و رشد اقتصادی: شواهد تجربی از چین، هند و پاکستان " در بازه زمانی 2016-1970 پرداختند. این مطالعه با استفاده از آزمون کران توزیع با وقفه خود رگرسیون8 (ARDL) مدل تصحیح خطا مبتنی بر علیت گرنجر9، نشان داد که نوآوری مالی بهطور کلی تأثیر مثبت و آماری معناداری بر رشد اقتصادی در کوتاهمدت و بلندمدت و در بلندمدت، مدیریت پولی و جریان اعتباری به بخش خصوصی نقش اساسی در رشد اقتصادی دارد. یافتههای این مطالعه نشان داد که بخش مالی نقش اساسی در حمایت از فعالیتهای نوآوری در کشورهای آسیایی ایفا میکند.
لی و همکاران10 (2020) به مطالعه "نوآوری مالی و رشد بانک: نقش محیطهای نهادی "پرداختند. برای پرداختن به این روابط، از معیارهای مختلف نوآوری مالی و رشد بانک از مجموعه داده تابلویی از ۴۰ کشور (11OECD و غیر OECD) استفاده شد که از ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۱ را پوشش داد. سه یافته اصلی در اینجا وجود داشت. یافتهها نشان میدهند که بانکهای واقع در کشورهایی با سطح بالاتری از نوآوری مالی، رشد بهتری در داراییها، وامها و سود از خود نشان میدهند. این ارتباط مثبت در زیر نمونه بدون در نظر گرفتن بحران مالی جهانی ۲۰۰۷ - ۲۰۰۸ است.
نظیر و همکاران (2020) در مطالعهای "رابطه علی و معلولی بین نوآوری مالی و رشد اقتصادی در کشورهای چین، هند و پاکستان " را طی دوره2016-1970 بررسی میکنند. این مطالعه با استفاده از روش ARDL و مدل تصحیح خطا12 (ECM) نشان میدهد که نوآوریهای مالی بهطور کلی تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی در کوتاهمدت و بلندمدت دارد و در بلندمدت، مدیریت پولی و اعتبار به بخش خصوصی نقش اساسی در رشد اقتصادی دارد. آزادسازی تجاری و تشکیل سرمایه ناخالص بهطور قابلتوجهی به رشد اقتصادی در چین، هند و پاکستان کمک میکند.
برنیر و پلوفی13 (2019) در پژوهشی به "ارزیابی رابطه خالص بین نوآوری مالی و رشد اقتصادی و ارزیابی تأثیر سیاستهای کلان " پرداختند. آنها با استفاده از دادههای تابلویی 23 كشور در دوره 2014 -1996، به این نتیجه رسیدند که رابطه مثبتي بين نوآوري مالي و تشكيل سرمايه ناخالص وجود دارد. البته نتایج این بررسی هیچ اثری از تأثیر منفی خالص نوآوری مالی بر رشد اقتصادی را نشان نمیدهد.
قمروزامان و جیانگو14 (2017) در پژوهشی به بررسی "تأثیر نوآوری مالی بر رشد اقتصادی " با استفاده از آزمون ARDL و تصحیح خطای ECM در دوره 2016-1980 در بنگلادش پرداختند. در این پژوهش پروکسیهای نوآوری مالی شامل اعتبار داخلی بخش خصوصی و نسبت نقدینگی به حجم پول میباشد. نتایج نشان میدهد که در بلندمدت، گردش اعتبار به بخش خصوصی و مدیریت پولی نقش مهمی در رشد اقتصادی دارند. همچنین ضرایب متغیرهای پروکسی نوآوری مالی در کوتاهمدت و بلندمدت مثبت و ازنظر آماری معنادار هستند. همچنین نتایج بهدستآمده از آزمون علیت گرنجر رابطه بین رشد اقتصادی و دو پروکسی نوآوری مالی در کوتاهمدت و بلندمدت را تأیید میکند. درنهایت شکلگیری سرمایه ناخالص و باز بودن تجارت بهطور قابلتوجهی در توضیح رشد اقتصادی بنگلادش نقش دارد.
اُکافور و همکاران15 (2017) به بررسی "اثربخشی نوآوری مالی در رشد محرک کشور نیجریه " با استفاده از دادههای فصلی سال 2009 تا 2014 بر اساس مدل16 (VAR) و آزمون همگرایی جوهانسن پرداختند. نتایج نشان میدهد که بین رشد و نوآوری مالی رابطه بلندمدت وجود دارد. نوآوریهای فنآوری مالی (معاملات خودپرداز، معاملات وب/اینترنت و پرداختهای تلفن همراه) بهطور مشترک تأثیر مثبتی بر رشد ندارند. البته با این تفاوت که ارزش معاملات از طریق خودپرداز، اینترنت و پرداختهای تلفن همراه همگی تأثیر مثبت نسبی بر رشد دارند، به استثنای کانال POS17 که تأثیر منفی بر رشد دارد؛ بنابراین نتایج نشان میدهد که نوآوری فنآوری مالی تأثیر مطلوبی بر اقتصاد نیجریه نداشته است و کانالهای نوآورانه هنوز تأثیر قابلتوجهی برای رشد اقتصادی لازم ندارند.
بارا و همکاران18 (2016)، به مطالعه "نوآوری مالی و رشد اقتصادی: دلایل و مدارکی از زیمبابوه " پرداختند. این مقاله با استفاده از آزمونهای کرانههای تأخیری توزیعشده خود رگرسیون (ARDL) و آزمونهای علیت گرنجر برای دادههای سری زمانی مالی زیمبابوه برای دوره 2013-1980 نشان میدهد که نوآوری مالی با رشد اقتصادی رابطه دارد که بسته به متغیر مورد استفاده برای اندازهگیری نوآوری مالی متفاوت است. اگر هدف کشورهای درحالتوسعه مانند زیمبابوه به حداکثر رساندن توسعه اقتصادی باشد، سیاستهایی که رشد اقتصادی را بهصورت جداییناپذیر با نوآوری مالی افزایش میدهند، ضروری است.
ادون و ابواگیه19 (2014) رابطه بین "رقابت بانکی، نوآوریهای مالی و رشد اقتصادی در غنا " را ارزیابی کردند. این مطالعه یک رابطه منفی بین نوآوری مالی و رشد اقتصادی در بلندمدت و یک رابطه مثبت را در کوتاهمدت پیدا کرد. نتایج همچنین رابطه دوسویه علیت گرنجر بین نوآوری مالی و رشد اقتصادی را نشان میدهد.
2-2 پیشینه داخلی
اوجی مهر (1399) به مطالعه "رابطه علیت گرنجری بین نوآوری مالی در بازار سهام و رشد اقتصادی ایران " در سالهای 1396-1369 پرداختند. بدین منظور، از نرخ رشد نسبت ارزش معاملات سهام بهعنوان نوآوری مالی در بازار سرمایه استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها نشان میدهد که طی دوره مورد بررسی، رشد اقتصادی علت گرنجری، نوآوری مالی در بازار سهام است؛ اما بازار سهام، علت رشد اقتصادی نیست؛ بنابراین با ایجاد رونق اقتصادی و افزایش ارزش شرکتها، ارزش معاملات بازار بورس نیز افزایشیافته و درنتیجه آن، شخص نوآوری مالی در بازار سرمایه نیز بهبود مییابد.
آبیاغی اصفهانی و همکاران (۱۳۹۷) در پژوهشی به بررسی "توسعه مالی و نهادی و ارتباط آنها با رشد اقتصادی ایران " طی دوره زمانی ۱۳۹5- ۱۳۹1 پرداختند. این محققان با استفاده از الگوی تغییر رژیم مارکوف20 نشان دادهاند که توسعه نهادی و مالی تأثیری منفی بر تولید ناخالص داخلی داشته و نوعی عدم تطابق بین توسعه مالی و توسعه نهادی در کشور میباشد و زمانی توسعه مالی موجب رشد اقتصادی کشور میشود که بستر کیفیت نهادی مناسب در کشور وجود داشته باشد.
ابراهیمی و همکاران (1395) در مطالعهای تجربی تأثیر توسعه کیفی نظام مالی بر رشد اقتصادی را در اقتصاد ایران در دوره زمانی سالهای 1369- 1391 مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه تأثیر توسعه کیفی نظام مالی بر موجودی سرمایه سرانه در اقتصاد ایران، از مجرای بیاثر کردن محدودیتهای اعتبار بانکی تبیین شد. الگوی مورد استفاده مبتنی بر یک الگوی رشد اقتصادی
پولی-مالی بوده که با افزودن تأثیر صادرات نفت به شکل نا پارامتریک، بهصورت نیمه پارامتری تصریح و با استفاده از دادههای اقتصادی ایران برآورد گردید. بر اساس نتایج مطالعه، توسعه کیفی نظام مالی باعث کاهش سطح سرمایه سرانه میشود.
ابوجعفری و همکاران (1393) به مطالعه "تأمین مالی نوآوری مبتنی بر نظریه تأمین مالی مرحلهای: مطالعه موردی نظام مالی نوآوری در ایران " پرداختند. در این پژوهش با تأکید بر نظریه تأمینمالی مرحلهای و مدل چرخه رشد مالی، چارچوب مناسب تأمینمالی نوآوری مبتنی بر این ادبیات ارائه شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که نظام مالی ایران بهطور کامل و مؤثر در ابعاد مختلف سیاستگذاری مالی، بازارهای مالی، ابزارهای مالی و نهادهای مالی نسبت به توسعه نوآوری حساس نیست و ملاکهای تأمینمالی در این نهادها با الزامات توسعه نوآوری هماهنگ نیست.
ابو نوری و تیموری (۱۳۹۲) به بررسی و مقایسه "اثر توسعه مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی21 و کشورهای با درآمد بالاتر از حد متوسط22 " طی دوره 2009-1980 پرداختند. برآورد الگوها با استفاده از روش اقتصادسنجی دادههای تابلویی برای ۲۶ کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و ۲۳ کشور با درآمد بالاتر از حد متوسط، انجام شد. نتایج حاکی از آن بود که توسعه مالی در هر دو دسته کشور موردبررسی اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصاد دارد.
با توجه به مطالعات انجام شده داخلی و خارجی، مشخص است پژوهشهایی در خصوص چگونگی تأثیرگذاری نوآوری مالی با استفاده از شاخصهای مالی بر رشد اقتصادی انجام نشده است؛ لذا در این مطالعه، به بررسی نحوۀ تأثیرگذاری دخالت نوآوری مالی بر رشداقتصادی با استفاده از رشد شومپیتر و روش PMG در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه پرداخته شده است.
3- مبانی نظری
یکی از اهداف اولیه دولتها نیز ایجاد و توسعه نوآوریها در بازارهای مالی جهت ارتقای بهرهوری و نیز افزایش کیفیت فعالیتهای اقتصادی است؛ زیرا در خلال دهههای اخیر، نوآوریها با برآورده نمودن انتظارات عرضهکنندگان و متقاضیان منابع مالی، تأمین ثبات اقتصادی از طریق توزیع و انتقال ریسك، افزایش سطح رفاه اقتصادی با ارائهی روشهای مؤثر سرمایهگذاری و همچنین کاهش هزینههای واسطهگری مالی، نقش تعیینکنندهای را در توسعهی بازار سرمایه و اقتصادهای مهم دنیا ایفا نمودهاند (میرزایی و گلچین، 1394).
نوآوری مالی پدیده جدیدی نیست در حقیقت با ابداع پول نوآوری مالی نیز به وجود آمده و سیر تحول نظامهای مالی بیانگر نوآورهای مالی میباشد. نوآوری میتواند ایجاد یک فرآیند جدید در بخش مالی باشد که میتواند کل اقتصاد را تحتالشعاع قرار دهد، یا از تغییر شرایط اقتصادی تأثیر پذیرد. نوآوری مالی یک فرآیند تصادفی نمیباشد، بلکه عوامل مشخصی در دو سوی عرضه و تقاضا زمینهساز نوآوری مالی شدهاند که عوامل برونزا نیز بر این دو عامل اثرگذار بودهاند. نوآوری مالی اساساً در دو سطح کلان (رابطه و تأثیر بخش مالی بر کل اقتصاد) و خُرد (رابطه و تأثیر بخش مالی بر بنگاه انفرادی) صورت میگیرد. بهطورکلی میتوان عنوان نمود که فرآیند نوآوری شامل سه مرحله اساسی است. این مراحل عبارتند از خلق ایده، تأمین بودجه و توسعه ایده (ابزری و رحمانی، 1391).
نوآوری مالی که عمل خلق و سپس مشهور کردن ابزارهای مالی جدید و نیز فناوریها، در ادبیات مالی بهعنوان نهادها و بازارهای مالی جدید است کانالی برای توسعه نظام مالی معرفی شده است. بسیاری از پژوهشگران برجسته اهمیت خدمات جدید را در عرصه مالی پُررنگ کردهاند. در حقیقت نوآوریهای مالی، بنگاهها را به افزایش سرمایه بیشتر و با هزینه کمتر قادر میسازند. عملکرد نظام مالی هزینههای منابع حقیقی مانند نیروی کار، مواد اولیه و سرمایه به کار گرفتهشده بهوسیله واسطههای مالی و تسهیلکنندههای مالی را در برمیگیرد. بسیاری از این منابع صرف جمعآوری اطلاعات و تحلیل آنها میشود که شرکتکنندگان در بازارهای مالی برای مقابله با اطلاعات نامتقارن به کار گرفتهاند. افزون بر آن وجود نا اطمینانی درباره آینده، ریسکهایی را پدید میآورد که برای افراد ریسک گریز، هزینه است؛ درنتیجه، نوآوری مالی چیز جدیدی ارائه میکند که هزینهها و ریسک را کاهش میدهد یا محصول و ابزار اصلاحشدهای عرضه میکند که بهتر درخواستهای شرکتکنندگان را برآورده میسازد (هاشمی و باقری، 1396).
ازنظر توفانو23 (۲۰۰۲)، نوآوریهای مالی عمل ایجاد و سپس مشهور کردن ابزارهای مالی جدید و همچنین فنآوریهای مالی جدید، نهادها و بازارهاست. نوآوری شامل اعمال اختراع، انتشار محصولات جدید، خدمات یا ایدهها است.
بحران مالی که از سال ۲۰۰۷ شروع و در پاییز سال ۲۰۰۸ به اوج خود رسید، بزرگترین بحران مالی محسوب میشود. نوآوری مالی به طراحی هر محصول، ابزار مالی جدید، از قبیل اوراق اختیار معامله و قرارداد معاوضه اطلاق میشود که هدف از طراحی آن برآورده ساختن نیازهای مشتریان به نحوی است که باعث کاهش ریسک سرمایهگذاران نیز شود. در سالهای اخیر نوآوریهای مالی در بازار وامهای رهنی موجب شد که مؤسسات مالی وامدهنده بتوانند با انتشار اوراق بهادار که متکی بر مسکن خریداری شده بود، بازار ثانویهای برای وامهای رهنی (با نام، اوراق بهادار با پشتوانه وامهای رهنی24 یا MBS) ایجاد کنند. در بررسی علل بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ آمریکا نظرات متفاوتی بیان شده است اما آنچه مسلم است این است که دلایل بحران را میتوان در سه حوزه، رونق کاذب بازار مسکن در آمریکا، نوآوریهای مالی در اعطای وامهای رهنی پرخطر و فقدان نظارت کافی بر عملکرد بورس و سفتهبازان در بازار سرمایه جستجو نمود (بختیار زاده، 1388).
تأثیر محیطهای نهادی بر نوآوری مالی و رشد بانک: برای به حداقل رساندن
"قطع ارتباط " بین محیطهای سازمانی و نوآوری مالی در سراسر کشورها باید توجه بیشتری شود. بسیاری از مطالعات در ادبیات مالی و حاکمیت شرکتی بر این مسئله تأکید دارند که حاکمیت قویتر در سطح کشور برای ریسکپذیری شرکت اهمیت دارد که ممکن است به اجرای روشهای بهتر در سازمانها یا نیروی کار آنها کمک کند (Lee et al., 2020). یافتههای آرنر و پارک25 (۲۰۱۱)، شواهدی را به نفع صحت مقررات ارائه میدهند و نشان میدهد که اجرای چنین مقرراتی میتواند از تبانی بالقوه بین مقامات فاسد و شرکتها جلوگیری کند.
3-1-الگوی رشد درونزای مبتنی بر ابداع در فرایند تولید
در الگوهای رشد درونزای مبتنی بر فرایند ابداعانه به نقش اختراع، ابداع و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه بر رشد اقتصادی پرداخته میشود. آنچه بر اساس نظریه رشد شومپیتر26 در این پژوهش بکار گرفته خواهد شد، پیشرفت فنی است که باعث تغییرات کیفی تولید میشود. در ادامه الگویی مطرح خواهد شد که در آن فرض شده فقط یک کالای نهایی وجود دارد و امکان افزایش کیفیت در حین معرفی تولیدات بهتر وجود دارد. همچنین، فرض شده نیروی کار بهعنوان تنها عامل تولید دارای عرضه بیکشش است و بین تولید کالاهای صنعتی و خدمات تحقیق و توسعه (R&D) تخصیص مییابد.
3-2-نوآوری مالی و رشد اقتصادی
نوآوری مالی باعث افزایش کارایی و ایجاد ثبات در اقتصاد میشود. در بحث افزایش کارایی (نوآوری فرآیندی و ابزار مالی) شاید نقش تغییرات فناورانه و فناوریهای پیشرفته محسوستر و با اهمیتتر باشد تغییرات فناورانه و نوآوری بازار مالی ضمن کاهش هزینههای معاملاتی، منجر به ایجاد ابزارهای مالی جدید میشوند. ابزارهای مالی جدید نیز ضمن افزایش نقد شوندگی، این امکان را فراهم میآورند که انواع مختلفی از ریسکها، بر اساس میزان ریسکپذیری سرمایهگذاران، بین آنها تقسیم شود. درنتیجه انتقال و توزیع ریسک، ثبات اقتصادی حاصل میشود؛ بنابراین، از دیدگاه کلان نوآوری مالی نقش افزایش ثبات اقتصادی را نیز در نظام مالی ایفا مینماید. تئوریهای مالی بر این نکته اشاره دارند که مشارکت، نقش مهمی در گسترش تأثیر نوآوری در بازار دارد. نوآوری مالی منجر به این میشود که افراد بیشتری وارد بازار شوند و بر اساس سلایق و دیدگاه سرمایهگذاری خود، از نوآوریهای ابزاری و معاملاتی بازار استفاده نموده و به اهداف سرمایهگذاری خود دست یابند. با ورود افراد بیشتر به بازار و سرمایهگذاری در آن، نرخ ریسک کاهش مییابد؛ به بیانی دیگر، باعث افزایش مشارکت و کاهش نرخ ریسک بهطور همزمان میشود (ابراهیمی و همکاران، ۱۳۹۵).
نوآوری مالی هر چیز جدیدی است که هزینهها و خطرات را کاهش میدهد، یامحصول/خدمات/ابزار بهبود یافتهای را فراهم میکند که خواستههای بازیگران یا نقشآفرینان سیستم مالی را بهتر برآورده کند (Bara & Mudzingiri, 2016).
نوآوری مالی از دو کانال میتواند به رشد اقتصادی بیانجامد(هاشمی و باقری، 1396):
تبدیل کارای پسانداز به سرمایهگذاری که با کاهش هزینههای اطلاعاتی و مبادلاتی بهوسیله واسطههای مالی و به عبارتی افزایش حاشیه سود واسطه گران مالی که به افزایش تعداد و تنوع تخصص بانکها انجامیده است، انجام میگیرد. این هزینهها تحت تأثیر عواملی مانند ناکارایی در ارائه خدمات مالی، باز توزیع سود واسطه گران مالی از راه مالیات و جبران ریسک بهوسیله واسطه گران مالی است (ابو ترابی و همکاران، 1393).
آرنابولدی و روسیگنولی27 (2015) اشاره میکنند که نوآوری یک شمشیر دو لبه است. نوع مناسب نوآوری و شرایط مساعد که ممکن است بانکها را به سرمایهگذاری در فناوریهای جدید ترغیب کند، به سیستم مالی کمک میکند تا وظایف خود را انجام دهد و درنتیجه باعث رشد شود. با این حال، نوآوری بیشازحد یا ناکارآمد میتواند عواقب جدی برای کل اقتصاد داشته باشد (Bara & Mudzingiri, 2016).
3-3-روششناسی
روشهای سنتی اقتصادسنجی برای مطالعات تجربی، مبتنی بر فرض ایستایی پذیری متغیرها است؛ اما بررسیهای انجام یافته در این زمینه، نشان میدهد که در مورد بسیاری از سریهای زمانی، این فرض نادرست است و اغلب این متغیرها نا ایستا هستند. این مسأله ممکن است سبب بروز رگرسیون جعلی شده و اعتماد نسبت به ضرایب برآورد شده را از بین ببرد. در حال حاضر وجود دادههای تابلویی که بُعد زمانی نسبتاً بزرگ است، بسیار رایج است. در این حالت میتوان N رگرسیون سری زمانی اجرا نمود و سپس میانگین آنها را محاسبه نمود و یا میتوان دادهها را ترکیب نمود و فرض کرد که ضرایب شیب و واریانس آنها مشابه هستند.
پسران، شین و اسمیت28 (1997)، یک روش میانی را پیشنهاد دادند که از آن با نام برآوردگر میانگین گروهی تلفیقی29 PMG یاد میشود. در این روش ضرایب شیب بلندمدت مشابه فرض میشوند؛ اما اجازه داده میشود که ضرایب شیب کوتاهمدت و انحراف معیار آنها در بین واحدهای مقطعی تغییر کنند. پسران و همکاران ویژگیهای مجانبی این برآوردگر زمانی که بُعد زمان به سمت بینهایت میرود، هم در حالت ایستایی متغیرها و هم در حالت ریشه واحد بودن متغیرها زمانی که تعداد واحدهای مقطعی ثابت است، بررسی نمود.
4-تصریح مدل
4-1 توصیف دادهها
این مطالعه متغیرهای نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه، مخارج مصرف نهایی دولت، تشکیل سرمایه ناخالص، نرخ تورم و شاخصهای نوآوری مالی در بازه زمانی سالهای 2022-2000 را پوشش میدهد. برای برآورد مدل از دو گروه کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه استفاده شده است. کشورهای توسعهیافته شامل 15 کشور استرالیا، ایسلند، آمریکا، بورنی دارلسلام، ترکیه، روسیه، رومانی، ژاپن، دانمارک، سوئد، کانادا، لهستان، نروژ، نیوزلند، هلند میباشند. کشورهای درحالتوسعه شامل 15 کشور الجزیره، السالوادور، اندونزی، ایران، آنگولا، بنگادش، تونس، فیلیپین، بوتان، بولیوی، سریلانکا، کابو ورده، مراکو، مصر، نیکاراگوئه میباشند. کشورهای توسعهیافته بر اساس بالاترین درآمد سرانه و کشورهای درحالتوسعه بر اساس کشورها با درآمد سرانه نزدیک به ایران و بر اساس آمار موجود طبقهبندی شدهاند.
آنسونگ و همکاران30 (2011) معتقدند نوآوری مالی در طول زمان دارای ارزش بین زمانی است و ازاینرو تأثیرات نوآوری مالی میتواند در آینده، فراتر از شروع و استقرار رخ دهد؛ بنابراین، برای دوره طولانی مطالعه مفید است. آمارهای این متغیرها و بانک جهانی (WDI, 2023) استخراج گردیده است.
4-2 مدل
مدل این مقاله نشأت گرفته از مقاله نظیر و همکاران (2021) و ساتیا و نیاوکل31 است و تمامی متغیرها بهصورت لگاریتمی هستند.
(1) |
|
| کشورهای توسعهیافته | کشورهای درحالتوسعه | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| Levin, Lin & Chu t* | Im, Pesaran and Shin W-stat | ADF - Fisher Chi square - | PP - Fisher Chi-square | Levin, Lin & Chu t* | Im, Pesaran and Shin W-stat | ADF - Fisher Chi square - | PP - Fisher Chi-square |
DLPGDP | **960/9- (0000/0) | **457/12- (0000/0) | **455/187 (0000/)0 | **05/1496 (0000/0) | **887/1- (0000/0) | **172/10- (0000/0) | **029/153 (0000/)0 | **043/665 (0000/0) |
(D(LGCF | **146/5- (0000/0) | **314/6- (0000/0) | **870/94 (0000/0) | **631/137 (0000/0) | **739/3- (0001/0) | **797/4- (0000/0) | **995/84- (0000/0) | **012/130 (0000/0) |
D(LGEX) | **689/6- (0000/0) | **545/8- (0000/0) | **470/128- (0000/0) | **282/479 (0000/0) | **209/4- (0000/0) | **283/5- (0000/0) | **619/80 (0000/0) | **438/168 (0000/0) |
D(LCPI)) | **0146/10- (0000/0) | **045/13- (0000/0) | **102/197 (0000/0) | **578/875 (0000/0) | **915/6- (0000/0) | **600/11- (0000/0) | **360/174 (0000/0) | **000/525 (0000/0) |
(D(LM2M1 | **264/6- (0000/0) | **982/7- (0000/0) | **774/120 (0000/0) | **974/236 (0000/0) | **767/8- (0000/0) | **263/8- (0000/0) | **306/123 (0000/0) | **092/218 (0000/0) |
D(LCP) | **744/6- (0000/0) | **731/8- (0000/0) | **729/101 (0000/0) | **711/462 (0000/0) | **489/4- (0000/0) | **442/5- (0000/0) | **070/30 (0000/0) | **957/348 (0000/0) |
D(LINT) | **651/1 (0000/0) | **440/4- (0000/0) | **917/83 (0000/0) | **689/611 (0000/0) | **137/4- (0000/0) | **524/5- (0000/0) | **807/96 (0000/0) | **490/168 (0000/0) |
D(LTOP) | **305/12- (0000/0) | **645/10- (0000/0) | **259/159 (0000/0) | **407/504 (0000/0) | **923/7- (0000/0) | **281/8- (0000/0) | **909/124 (0000/0) | **089/263 (0000/0) |
**: سطح معناداری در سطح 5% ***: سطح معناداری در سطح 10% منبع: یافتههای محقق
5-2 آزمون همجمعی کائو
نتایج آزمون همجمعی کائو در جدول (2) ارائه شده است. بر اساس نتایج ارائه شده در جدول فوق، همجمعی یا رابطه بلندمدت بین لگاریتم متغیرهای تشکیل سرمایه ناخالص، مخارج مصرف نهایی دولت، نقدینگی به حجم پول در گردش، اعتبار بانکی به بخش خصوصی، پروکسی با ضریب نفوذ تلفن همراه، نرخ تورم و آزادسازی تجاری در سطح 5 درصد پذیرفته میشود.
جدول (2): آزمون همجمعی کائو در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه
| کشورهای توسعهیافته | کشورهای درحالتوسعه | ||
| آماره t | احتمال | آماره t | احتمال |
ADF | **187459/1- | 0000/0 | **132023/2 | 0165/0 |
**: سطح معناداری در سطح 5% منبع: یافتههای محقق
5-3 آزمون بلندمدت مدلهای PMG
نتایج آزمون بلندمدت مدلهای کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه در جدول (3) ارائه شده است.
جدول (3): آزمون بلندمدت مدلهای توسعهیافته
و درحالتوسعه PMG(1, 1, 1, 1, 1, 1, 1, 1)
| توسعهیافته | درحالتوسعه | ||||
متغیر | ضریب | انحراف معیار | احتمال | ضریب | انحراف معیار | احتمال |
LGEX | **712/0 | 303924/0 | 0208/0 | **804/7 | 671602/3 | 0469/0 |
LGCF | **979/1 | 412189/0 | 0000/0 | 189/2- | 553663/3 | 5452/0 |
LCPI | 842/0- | 068612/0 | 4028/0 | **072/0- | 025980/0 | 0122/0 |
LM2M1 | **145/0- | 073201/0 | 0505/0 | ***173/5- | 807228/02 | 0810/0 |
LDCP | **048/0 | 016214/0 | 0033/0 | 143/0 | 090340/0 | 1304/0 |
LINT | **086/1- | 365098/0 | 0036/0 | **867/3- | 666690/0 | 0000/0 |
LTOP | **054/0 | 259848/0 | 0380/0 | **617/17- | 506183/4 | 0009/0 |
**: سطح معناداری در سطح 5% ***: سطح معناداری در سطح 10% منبع: یافتههای محقق
با توجه به نتايج بهدستآمده از برآورد مدلهای بلندمدت PMG ميتوان به شرح زیر ارزیابی کرد، در کشورهای توسعهیافته در بلندمدت همه ضرایب بهجز نرخ تورم در سطح 5% معنادار میباشند. تأثیر هزینههای دولت، تشکیل سرمایه ناخالص و آزادسازی تجاری بر رشد اقتصادی مثبت بوده است. ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی و ضریب اعتبارت مثبت میباشند. از شاخصهای نوآوری مالی، اعتبارات تأثیر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. در بلندمدت نوآوریهای مالی کارایی مؤسسات مالی را مرتبط با افزایش عرضه پول، افزایش و هزینه معاملات را کاهش میدهد و نیازهای مشتریان را برآورده میکند و درنتیجه رشد اقتصادی را تقویت میکند. مطالعه بارا و مودزینگیری (2016) در زیمبابوه نشان داد که نوآوری مالی رابطه مثبتی با رشد اقتصادی دارد.
در کشورهای درحالتوسعه در بلندمدت همه ضرایب بهجز تشکیل سرمایه ناخالص و اعتبارات در سطوح 5% و 10% معنادار میباشند. تأثیر هزینههای دولت بر رشد اقتصادی مثبت بوده و تأثیر نرخ تورم و آزادسازی تجاری بر رشد اقتصادی منفی بوده است. ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی میباشند. از شاخصهای نوآوری مالی M2/M1 و ضریب نفوذ تلفن همراه (MB) تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارند. اعتبارات تأثیری معناداری بر رشد اقتصادی در کشورهای درحالتوسعه ندارد که این برخلاف ضرایب کشورهای توسعهیافته میباشند. ایدوم و آبوجی (2014) یک همبستگی منفی بین نوآوری مالی و رشد اقتصادی در بلندمدت در غنا پیدا کردند. تئوری رشد اقتصادی بیان میکند که مازاد عرضه پول در اقتصاد سطح انباشت تولید را با سطح هزینه کمتری تسریع میکند. در دسترس بودن حجم پول، فرصت اعتبار را با نرخ بهره کمتر افزایش میدهد. این نتیجه مخالف با مطالعات Bara et al., 2016) (Ndlovu, 2013; میباشد.
نتیجهگیری
در این مطالعه، با استفاده از آزمون PMG تأثیر شاخصهای نوآوری مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه را برای دوره زمانی 2000 تا 2022 آزمون میکنیم. در جهان، اکثر اقتصادهای ملی پس از بحران مالی دچار رکود اقتصادی شدهاند. این نیاز به بررسی تأثیر نوآوری مالی و رشد اقتصادی برای محافظت از کشورها در برابر مشکلاتی که ممکن است با کمبودهای بازار بخش مالی مواجه شود، مطرح کرده است. با رشد در اقتصاد جهانی، یکی از عوامل اساسی نوآوری مالی است که در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه مشاهده میشود و نتایج ثمربخشی برای اقتصاد ایجاد مینماید. از سه متغیر پروکسی برای محاسبه نوآوری مالی استفاده شده است،: نقدینگی به حجم پول در گردش (M2/M1)، اعتبار بانکی به بخش خصوصی، پروکسی با ضریب نفوذ تلفن همراه برای محاسبه تعداد مشترك فعال اینترنت به جمعیت استفاده میشود.
با توجه به نتايج بهدستآمده از برآورد مدل در کشورهای توسعهیافته ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی و ضریب اعتبارت مثبت میباشند. شاخص DCP در بلندمدت اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارد؛ زیرا كه نوآوری مالی از طریق افزایش تسهیلات پرداختی به بخش خصوصی با تزریق پول عمدتاً به بخشهای تولیدی سبب افزایش ظرفیت تولید میگردد و محرك رشد اقتصادی میگردد. هرگونه اختراع برای تقویت نوآوری در سیستم تأثیر مثبتی بر توسعه اقتصادی، نهادها و توزیع ماهرانه وجوه میشود که درنهایت منجر به رشد اقتصادی میشود.
در کشورهای درحالتوسعه ضرایب M2/M1 و نفوذ تلفن همراه منفی اعتبارات مثبت میباشند. از شاخصهای نوآوری مالی M2/M1 و ضریب نفوذ تلفن همراه (MB) تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارند. رشد نوآوری نمیتواند زیربنای توسعه اقتصادی برای اقتصادهای درحالتوسعه باشد؛ زیرا زیرساختها در این کشورها فراهم نمیباشند.
منفی بودن بعضی از ضرایب شاخصهای نوآوری مالی در کوتاهمدت و بلندمدت بر رشد اقتصادی به دلیل اتکا به درآمدهای نفتی بالا و تخصیص غیر بهینه اینگونه درآمدها به طرحهای سرمایهگذاری بدون توجه به ملاحظات ناظر بر توجیه فنی، اقتصادی، مالی و بازار باعث کاهش کارایی سرمایهگذاری و تبع آن عدم کارایی ابزارهای مالی و تأثیر نامناسب تأثیر منفی توسعه مالی بر رشد اقتصادی بوده است.
در بلندمدت آزادسازی تجاری به دلیل رقابت تولیدكنندگان داخلی كه معمولاً با بهرهوری پایینتر و اتلاف بیشتر منابع تولید مینمایند و سایر رقبای خارجی كه مزیت نسبی بالاتری دارند، تأثیر منفی بر رشد اقتصادی در کشورهای درحالتوسعه دارد ولی در کشورهای توسعهیافته بهتدریج با بالا رفتن توان رقابت صنایع داخلی و همچنین شناخت مزیت نسبی در تولید محصولات و كاهش تولید محصولات فاقد مزیت رشد صادرات سبب افزایش درآمد ملی و رشد اقتصادی میشود.
تورم در کشورهای درحالتوسعه در بلندمدت تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارد، زیرا كه این موضوع از كانال كاهش سرمایهگذاری بخش خصوصی به دلیل كاهش مداوم ارزش پول و كاهش پسانداز و تمایل مردم به خرید كالاهای بادوام و زمین منجر به كاهش رشد اقتصادی میگردد. از سوی دیگر، بالا بودن تورم در این کشورها، اثر منفی شاخصهای نوآوری مالی بر رشد اقتصادی را به همراه دارد.
این مطالعه به سیاستگذاران توصیه میکند که ارتباط مثبت نوآوری مالی و رشد اقتصادی را در کشورهای توسعهیافته تشویق کنند. مقامات نظارتی باید فضای رقابتی مالی را با همکاریهای بیشتر و سازمانهای غیررسمی در این سیستم تقویت کنند. ابتکارات مناسب باید برای ترکیب و پیادهسازی داراییهای مالی جدید، ابزارهای پرداخت و خدمات برای رشد سازمانیافته با نوآوری مالی آغاز شود. همچنین تحقیقات آتی میتواند رابطه بین نوآوری مالی و رشد اقتصادی در سایر اقتصادهای بازار نوظهور را برای مقایسه یافتهها با یافتههای مطالعه حاضر بررسی کند.
منابع
- ابو ترابی، م.ع. زندهدل شهرنوی، ه. و رضایی مقدم، ن. (1393). بررسی ظرفیتهای نوآورانه عقدهای اسلامی و نقش آن در رشد اقتصادی. فصلنامه اقتصاد اسلامی، دوره 14، شماره 56، صص 35-5.
- ابراهیمی، ب. واعظ برزانی، م. دلالی اصفهانی، ر. و فخار، م. (1395). مطالعه تجربی توسعه کیفی نظام مالی بر رشد اقتصادی (مورد ایران). فصلنامه پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی. صص 48-71.
- ابزری، م. و رحمانی، م. (1391). نوآوریهای مالی و رفاه اجتماعی. اولین همایش منطقهای پژوهشها و راهکارهای نوین در حسابداری و مدیریت.
- ابو نوری، ع.ع. و تیموری، م. (1392). بررسی اثر توسعه مالی بر رشد اقتصادی: مقایسهای بین کشورهای OECD و UMI. فصلنامه پژوهشهای رشد؛ و توسعه اقتصادی. سال سوم. شماره یازدهم. صص 29-41.
- ابوجعفری، ر. ا. الهی، ش. پیغامی، ع. و یاوری، ک. (1393). تأمین مالی نوآوری مبتنی بر نظریه تأمین مالی مرحلهای: مطالعه موردی نظام مالی نوآوری در ایران. برنامهریزی و بودجه. شماره 127، صص 146-109.
- اروجی کار، ع. (1391). بررسی تأثیر غیرمستقیم شاخصهای واسطهگری مالی و عمق مالی بر میزان رشد پساندازها و سرمایهگذاری پایدار. کنفرانس ملی حسابداری، مدیریت مالی و سرمایهگذاری.
- اوجی مهر، س. و سهرابی، ف. (1399). بررسی رابطه بین شاخصهای نوآوری مالی و رشد اقتصادی ایران با استفاده از تکنیک تودا- یاماموتو. نخستین کنفرانس بینالمللی و دومین کنفرانس ملی مدیریت، اخلاق و کسبوکار، شیراز گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تحولات نظام بانکی.
- آیباغی اصفهانی، س. ادبی فیروزجایی، س. عامری، م. و فتاحی، م. (1397). توسعه مالی و نهادی و ارتباط آنها با رشد اقتصادی ایران. نگرشهای نو در جغرافیای انسانی صص 40-27
- بختیار زاده، م.ج. (1388). بررسی علل و ریشههای بحران اقتصادي 2008 امریکا و ارائه راهکارها. بررسیهاي بازرگانی، شماره 38.
- پویان فر، ا. (1389). نقش نوآوریهای نهادي ابزاري و تکنیکی و فنآوری در توسعه خدمات بازار سرمایه. مجموعه مقالات همایش بازار سرمایه در ایران.
- میرزایی، م. و گ، ز. (1394). دورنما و چالش نوآوریهای مالی در بازار سرمایه ایران. اولین کنفرانس بینالمللی مدیریت، اقتصاد، حسابداری و علوم تربیتی.
- هاشمی، ز. و باقری، م. (1396). بررسی تأثیر نوآوری مالی و نوآوری تکنولوژیکی روی عملکرد مالی و تقاضای پول (موردمطالعه: شرکتهای موجود در شهرک صنعتی شیراز). پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد M.A. "، مدیریت بازرگانی، گرایش مالی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران.
- Ansong, A., Marfo-Yiadom, E., & Ekow-Asmah, E. (2011). The effects of financial innovation on financial savings: Evidence from an economy in transition. Journal of African Business, 12, (1), 93–113.
- Arner, D. W., & Park, C. Y. (2011). Developing Asia and the global financial regulatory agenda. Journal of Banking Regulation, 12(2), 119-143.
- Arnaboldi, F. & Rossignoli, B. (2015). Financial innovation in banking. Bank risk, governance and regulation, pp.127-162.
- Bara, A., Mugano, G. & Roux, P. (2016). Financial innovation and economic growth in the SADC. Economic Research Southern Africa, 1(2), 1–23.
- Beck, T., Chen, T., Lin, C., & Song, F. M. (2012). Financial Innovation: The Bright and the Dark Sides. Hong Kong Institute for Monetary Research Working Papers, 52012.
- http://ideas.repec.org/p/hkm/wpaper/052012.html
- Bernier, M. & Plouffe, M. (2019). Financial innovation, economicgrowth, and the consequences of macroprudential policies, Research in Economics, Volume 73, Issue 2, PP:162-173.
- Chou, Y. & Chin, M. (2011). Financial innovations and endogenous growth. Journal of Economics and Management, 25(2), 25–40
- Idun, A. A. A. & Aboagye, A. Q. (2014). Bank competition, financial innovations and economic growth in Ghana. African Journal of Economic and Management Studies. 6036-6059.
- Lee, C. C., Wang, C. W. & Ho, S. J. (2020). Financial innovation and bank growth: The role of institutional environments. The North American Journal of Economics and Finance, 53, 101195.
- Nazir, M. R., Tan, Y. & Nazir, M. I. (2021). Financial innovation and economic growth: Empirical evidence from China, India and Pakistan. International Journal of Finance & Economics, 26(4), 6036-6059
- Ndlovu, G. (2013). Financial sector development and economic growth: Evidence from Zimbabwe. International Journal of Economics and Financial Issues, 3(1), 435–446.
- Okafor, I. G. Chijindu, E. H. & Chikezie, A. K. (2017). Does financial innovation drive growth? Empirical analysis of the Nigerian case. Journal of Economics, Management and Trade, 1-10.
- Pesaran, M. H. Shin, Y. & Smith, R. P. (1999). Pooled mean group estimation of dynamic heterogeneous panels. Journal of the American statistical Association, 94(446), 621-634.
- Qamruzzaman, M. and Jianguo, W., 2017. Financial innovation and economic growth in Bangladesh. Financial Innovation, 3(1), 1-24.
- Satia, P. & Okle, R.A.N., (2020). Financial innovation and economic growth in Cameroon. International Journal of Business and Finance Management Research, 8, 1-9.
- Schumpeter, J. A. (1934). The theory of economic development: An inquiry into profits, credit, interest, and the business cycle. Social Science Electronic Publishing, 25(1), 255.
- Tufano, P. (2003). Financial innovation. In Handbook of the economics of finance (Vol. 1, 307–335). North Holland: Elsevier.
- Werner, R. A. (2016). A lost century in economics: Three theories of banking and the conclusive evidence. International Review of Financial Analysis, 46, 361–379.WDI, (2023).
[1] 1 دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران
[2] 2 دانشیار دانشکده مدیریت و حسابداری ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران؛ و استاد مدعو دانشکده مدیریت و اقتصاد واحد علوم و تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول) m.farzin@karafarinbank.ir
[3] 3 دانشیار گروه اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
[4] - دانشیار و عضو حیات علمی گروه اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
[5] - Liquidity
[6] - Board Money
[7] - Quasi-Money
[8] - Autoregressive Distributed Lag
[9] - Grager Casuality
[10] - Lee et al.
[11] - Organisation for Economic Co-operation and Development
[12] - Error Correction Model
[13] - Bernier & Plouffe
[14] - Qamruzzaman & Jianguo
[15] - Okafor
[16] - Vector Autoregression
[17] - Point of Sale
[18] - Bara et al.
[19] - Idun & Aboagye
[20] - Markov
[21] - Organization of Economic Cooperation and Development (OECD)
[22] - Upper Middle Income (UMI)
[23] - Tufano
[24] - Mortgage Loans
[25] - Arner & Park
[26] - Schumpeter Growth
[27] - Arnaboldi & Rossignoli
[28] - Pesaran, Shin & Smith
[29] - Pooled Mean group
[30] - Ansong et al.
[31] - Satia &Nii Okle