معماری بومی در طراحی پایدار سکونتگاههای روستایی (نمونه موردی روستاهای وِنان و کهندان قم)
محورهای موضوعی :محسن گلریز 1 , سید احسان موسوی 2
1 - گروه معماری دانشگاه شهاب دانش، قم، ايران.
2 - واحد یادگار امام خمینی شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: معماری بومی, معماری پایدار, مسکن روستایی, اقلیم سرد و کوهستانی, ونان, کهندان.,
چکیده مقاله :
هنوز در روستاهای ایران با توجه به قدمت بالای آن و دارا بودن بافت باارزش میتوان مجموعهای متناسب و همگن را دید که در آن ارتباطات، عملکردها و کارکردهای فضاها در مسکن یک نظام اجتماعی اقتصادی و فرهنگی متناسب را در برگرفته باشد. روستاهای ونان و کهندان بافت نسبتاً ارزشمند ازنظر معماری بومی و درخور مطالعه هستند که گونههای موجود مسکن روستایی در این مقاله ازجمله نمونههای بررسیشده در این پژوهش محسوب میشوند. در این تحقیق ازآنجاکه میبایست به بررسی ویژگیهای روستا پرداخته شود، روش کیفی برای توصیف دادهها و بررسی نمونه موردی و روش تحلیلی برای نتیجهگیری از دادههای گردآوریشده است. در این بررسی روستاها ازنظر استقرار و سیما و منظر و بافت و مسکن موردمطالعه قرارگرفتهاند و از دو دیدگاه ارزیابی الگوی اقلیمی و ارزیابی الگوی فضایی-عملکردی مورد تحلیل قرارگرفتهاند. همچنین بررسیها نشان میدهد ویژگیهای برجسته معماری بومی این روستاها شامل هماهنگی بافت با شیب زمین، تنظیم فضاهای مسکونی روستایی بر اساس نیازهای خانواده، توجه به عوامل اقلیمی و فرهنگ مردم روستا است. علاوه بر این، ثبت و مستندسازی این سکونتگاهها باعث شده تا اسناد و مدارک مربوط به آنها تهیه شود و در حفاظت از روستا و توسعه ساختوسازهای آینده کمک کند.
Unlike many contemporary urban constructions that have lost their Iranian identity and are developed without consideration for cultural values and principles of sustainable and Iranian architecture. Still in the villages of Iran, due to its high age and Valuable texture, a proportionate and homogeneous collection can be observed, in which the connections, functions and roles of the spaces in housing encompass a proportionate socio-economic and cultural system. The villages of Venan and Kohandan Baft are relatively valuable in terms of native architecture and worthy of study, with the existing types of rural housing in this article being among the examples examined in this research. In this study, the villages have been studied in terms of settlement, appearance, landscape, texture, and housing, and they have been analyzed from two perspectives: the assessment of the climatic pattern and the assessment of the spatial-functional pattern. In this research, since the characteristics of the village need to be examined, a qualitative method is used to describe the data and examine a case study, and an analytical method is used to draw conclusions from the collected data. Furthermore, the method of collecting information involves using library sources to gather basic information, followed by field studies through visiting and observing the village sites.
1- اسپنانی، عباسعلی(1387). اقلیم معماری جزیره کیش. پایان¬نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان.
2- آرشیو بنیاد مسکن شهر قم (1395). طرح تفضیلی روستای کهندان و ونان.
3- رازجویان، محمود(1381). آسایش بهوسیله معماری همساز با اقلیم. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
4- رکن¬الدین افتخاری، عبدالرضا؛ حاجی¬پور، مجتبی؛ فتاحی، احداله؛ و پایدارکل سنگ، ابوذر(1391). بررسی میزان انطباق ساختوسازهای جدید در نواحی روستایی با معماری بومی و میزان رضایتمندی ساکنین روستایی (نمونه موردی: بخش مرکزی شهرستان دلفان). مسکن و محیط روستا، 31(139)، 85-98.
5- سفلایی، فرزانه(1382). پایداری عناصر اقلیمی در معماری سنتی ایران. سومین همایش بهینهسازی مصرف سوخت.
6- علی¬الحسابی، مهران(1385). آموزش معماری روستا چرا و چگونه. صفه، 16(1)، 20-33. dor:20.1001.1.1683870.1385.15.42.5.7
7- ﻋﻠﯽ¬اﻟﺤﺴﺎﺑﯽ، مهران؛ و راﻫﺐ، غزال(1387). ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﺧﺎﻧﻪ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻓﺮاﯾﻨﺪي از ذﻫﻨﯿﺖ ﺗﺎ ﻋﯿﻨﯿﺖ. تهران: بهمنآبادی.
8- قبادیان، وحید(1387). بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
9- یوسفی، ناصح؛ و مرادخانی، ایوب(1388). بررسی چگونگی تجلی معماری پایدار در معماری بومی ایران. همایش ملی معماری پایدار همدان.
10- Vale, B., & Vale, R. )1996(. Green Architecture : Design for a Sustainable Future. London : Thames & Hudson Ltd.
فصلنامه پژوهشهای معماری نوین دوره 3 / شماره 3 (پیاپی 9) / پاییز 1402
معماری بومی در طراحی پایدار سکونتگاههای روستایی
(نمونه موردی روستاهای وِنان و کهندان قم)
محسن گلریز1، سید احسان موسوی2*
1- گروه معماری دانشگاه شهاب دانش، قم، ايران.
Mohsenarchitect64@gmail.com
2- واحد یادگار امام خمینی6 شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
ehsan_mousavi0@yahoo.com
تاریخ دریافت: [20/4/1402] تاریخ پذیرش: [6/7/1402]
چکیده
هنوز در روستاهای ایران با توجه به قدمت بالای آن و دارا بودن بافت باارزش میتوان مجموعهای متناسب و همگن را دید که در آن ارتباطات، عملکردها و کارکردهای فضاها در مسکن یک نظام اجتماعی اقتصادی و فرهنگی متناسب را در برگرفته باشد. روستاهای ونان و کهندان بافت نسبتاً ارزشمند ازنظر معماری بومی و درخور مطالعه هستند که گونههای موجود مسکن روستایی در این مقاله ازجمله نمونههای بررسیشده در این پژوهش محسوب میشوند. در این تحقیق ازآنجاکه میبایست به بررسی ویژگیهای روستا پرداخته شود، روش کیفی برای توصیف دادهها و بررسی نمونه موردی و روش تحلیلی برای نتیجهگیری از دادههای گردآوریشده است. در این بررسی روستاها ازنظر استقرار و سیما و منظر و بافت و مسکن موردمطالعه قرارگرفتهاند و از دو دیدگاه ارزیابی الگوی اقلیمی و ارزیابی الگوی فضایی-عملکردی مورد تحلیل قرارگرفتهاند. همچنین بررسیها نشان میدهد ویژگیهای برجسته معماری بومی این روستاها شامل هماهنگی بافت با شیب زمین، تنظیم فضاهای مسکونی روستایی بر اساس نیازهای خانواده، توجه به عوامل اقلیمی و فرهنگ مردم روستا است. علاوه بر این، ثبت و مستندسازی این سکونتگاهها باعث شده تا اسناد و مدارک مربوط به آنها تهیه شود و در حفاظت از روستا و توسعه ساختوسازهای آینده کمک کند.
واژگان کلیدی: معماری بومی، معماری پایدار، مسکن روستایی، اقلیم سرد و کوهستانی، ونان، کهندان.
1- مقدمه
با انقلاب صنعتی و پیشرفتهای فنی و تکنولوژی در عرصههای مختلف معماری، معماری بومی اقصی نقاط جهان که حاصل تجربیات سالیان تاریخ عمر بشر در چگونه زیستن و ادامه حیات بشری بوده که با توجه به طبیعت و محیط پیرامون و همساز با اقلیم شکل گرفته و به نتایج ارزشمندی رسیده بود، به دست فراموشی سپرده شد. مقاله حاضر به مطالعه مسکن روستایی دو روستای منطقه خلجستان در استان قم میپردازد. برخلاف بیشتر ساختههای جدید شهرها که هویت ایرانی خود را ازدستدادهاند و بدون توجه به ارزشها و سیما و منظر و اصول معماری پایدار و معماری ایرانی درحالتوسعه میباشند، هنوز در روستاهای ایران با توجه به قدمت بالای آن و دارا بودن بافت باارزش میتوان مجموعهای متناسب و همگن را دید که در آن ارتباطات، عملکردها و کارکردهای فضاها در مسکن یک نظام اجتماعی اقتصادی و فرهنگی متناسب را در برگرفته باشد. روستاهای ونان و کهندان بافت نسبتاً ارزشمند ازنظر معماری بومی و درخور مطالعه هستند که گونههای موجود مسکن روستایی در این مقاله ازجمله نمونههای بررسیشده در این پژوهش محسوب میشوند.
از مهمترین دلایل انتخاب این روستاها ییلاقی بودن و آبوهوای مناسب در فصول گرم سال با توجه به گرم و خشک بودن شهر قم و مهاجرپذیری به هنگام تعطیلات آخر هفته و رواج ویلاسازی در این منطقه است. همچنین نگرانی از نابودی بافت و معماری منطقه بهعنوان مجموعهای روستایی با معماری بومی که برای مستند نگاری مسکن روستایی از واحدهایی که کاملتر و دارای ساختار و مصالح بومی بودهاند و دارای زندگی روستایی با درآمد غالب و معیشت روستایی بودهاند بهره برده شده است.
مقاله حاضر به مطالعات پایه و بررسی وضع موجود روستا پرداخته، سپس نمونههای سکونتگاه موجود در دو روستا موردبررسی و تحلیل قرارگرفته و با جداول تحلیلی ارائه گردیده است.
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
با در نظر گرفتن سه شاخص عمده آب و هوايي يعني رطوبت، گرما و سرما ميتوان گستره استان را ازنظر تقسيمات اقليمي به 3 پهنه اقليمي کوهستانی نيمه مرطوب، کوهپایهای نیمهخشک و بیابانی خشك تقسيم كرد که دو روستای موردبررسی در این پژوهش در غرب و جنوب استان در منطقهای ییلاقی و با پوشش گیاهی متنوع در بخش خلجستان قرار دارند، همچنین با توجه به قرارگیری دو روستای ونان و کهندان در این منطقه کوهستانی و با توجه به شیب نسبتاً زیاد عوارض زمین، سیمای کلی بافت این دو روستا بهصورت دانههای نسبتاً متراکم قرارگرفته روی شیب است و قسمت اعظمی از ساختمانهای دو روستا قدیمی بوده و از گل و خشت ساختهشدهاند.
در این محدوده با توجه به قدمت و ارزشمند بودن منطقه ازلحاظ سکونت و آبوهوای ییلاقی متأسفانه تا کنون پژوهشی در زمینه معماری صورت نگرفته است.
معماری پایدار به آنگونه معماری گفته میشود که ملاحظات زیستمحیطی و سازگاری با اقلیم را مدنظر دارد و بر اساس بهرهبرداری مؤثر از منابع طبیعی طراحی و ساخته میشود. در معماری پایدار سعی بر آن است که از اثرات منفی معماری بر محیطزیست کاسته شود. با همین هدف، ساخت محیطهای مصنوع بایستی با توجه به منابع طبیعی موجود و صرفهجویی در مصرف منابع تجدید ناپذیر نظیر سوختهای فسیلی و حفظ آن برای آیندگان، انجام گیرد. با توجه به تعریف معماری پایدار، معماری سنتی ایران در اقلیم گرم و خشک بهعنوان نمادی از تأمین آسایش و طراحی اقلیمی شمرده شده است (سفلایی، 1382)
کاربرد مفاهیم پایداری و توسعه پایدار در معماری مبحثی به نام معماری پایدار را به وجود آورده است. ایدههای اصلی معماری پایدار؛ استفاده از قابلیت تغییر کاربری و انعطافپذیری و انرژی نهفته -انرژی که برای تولید مواد و مصالح به کار میرود- است. معماری پایدار، مانند سایر مقولات معماری، دارای اصول و قواعد خاص خود است و سه مرحله را دربر میگیرد: صرفهجویی در منابع، طراحی برای بازگشت به چرخه زندگی، طراحی برای انسان که هرکدام آنها استراتژیهای ویژه خود را دارند و شناخت و مطالعه این تدابیر، معمار را به درک بیشتر از محیطی که باید طراحی آن را انجام دهد، میرساند (یوسفی و مرادخانی، 1388).
برخی بناها دارای ویژگیها و خصوصیاتی هستند که آنها را در زمره بناهای پایدار قرار میدهد. اصولی که باید رعایت شود تا یك بنا بهعنوان یك معماری پایدار طبقهبندی شود. در تحقیق پیش رو اصول معماری پایدار از دیدگاه براندو روبرت وال ملاك بوده و نمونههای منتخب پژوهش با آنها مورد مقایسه قرار گرفتند.
این اصول عبارتاند از:
۱ - حفظ انرژی: بنا باید طوری ساخته شود که نیاز ساختمان به سوختهای فسیلی را به حداقل برساند.
۲ - هماهنگی با اقلیم: بنا باید با اقلیم و منابع انرژی موجود در محل احداث، هماهنگی داشته باشد.
۳ - کاهش استفاده از منابع جدید مصالح: ساختمان بایستی بهگونهای طراحی شود که میزان استفاده از منابع جدید را تا حد امکان کاهش داده تا در پایان عمر مفیدش برای ساختن بناهای جدید، خود بهعنوان منبع جدید بکار رود.
۴ - برآوردن نیازهای ساکنان: برآورده شدن نیازهای روحی و جسمی ساکنان از اهمیت خاصی برخوردار است (طراحی انسانمحور)
۵ - هماهنگی با ساختگاه (مکان): بنا باید با ملایمت در زمین ساختگاه خود قرارگیرد و با محیط اطراف سنخیت داشته باشد.
۶ - کلگرایی: تمام اصول معماری پایدار باید در یک پروسه کامل که منجر به ساختهشدن محیطزیست سالم میشود، تجسم یابد (Vale & Vale, 1996).
گفتوگو در مورد معماری بومی، سابقهای چندان طولانی ندارد. شاید بیش از نیمقرن نیست که، بهصورت نوشتارهایی در این باب، به محصولاتی قابلتوجه دسترسی پیداکردهایم و میتوانیم به اتکای یافتههای دیگران و آگاهیهایی که دراینباره برای عموم فراهم آمده، به پیچیدگیها و به مشخصههای آن بپردازیم.
معماری بومی یعنی مجموعه واحدهای معماری – شهریای که در سرزمینی معین گردهم آمدهاند و با هماهنگیهایی که در زمینه شکل، در زمینه حجم گذاری یا «پلان و لومنریک» در زمینه کاربردی، در زمینه رنگآمیزی و آهنگ سطوح پر و خالی و همچنین در زمینه مصالح و نظامهای ساختمانی در آنها پدیدار است، سری اصلی و اساسی آن را در بر دارد: هماهنگی مبتنی بر تفاوت، تشخیص مبتنی بر ضابطهها و رسوم و سلیقههای زاده از فرهنگ محیطی، یگانگی زاده از احترام متقابل و برخوردار از رفتارهای محیطی مبتنی بر آزادیهای مشروط از قراردادهای اجتماعی ضمنی – قراردادهای نانوشته ولی زنده، مجموعههایی، از کرند تا ماسوله، از ایزدخواست تا ابیانه، از ونیز تا آمستردام، از بخارا تا یزد و ... را در این باب میتوان نام برد (یوسفی و مرادخانی، 1388).
ضمن ابراز و قبول اینکه هر واحد معماری یا هر بنا که جدا از دیگر بناهای مجموعههای معماری بومی مورد بررسی قرار میگیرد به مثابه عنصری است برخوردار از وحدت و صاحب تشخص، به ویژگیهای فرعی و ضمنی آن میپردازیم و از سه دیدگاه اصلی که جدا از یکدیگر فرض میکنیم، آن را مورد سه بررسی قرار دهیم. این سه دیدگاه که هیچیک بهتنهایی مفهوم ندارد و فهم نمیتواند شد به ترتیب زیرند:
هر معمار یا هر شخصی که پیکره ساختمانی را فارغ از دستورها و نمونههای طرح و اجرای از پیش تعیین و تدوینشده برپا میدارد و بنایی را هماهنگ با بناهای موجود در میان آنها یا در کنار آنها جای میدهد. بهشرط آزاده بودن در اندیشه و آزاد بودن در اعمال سلیقه خویش، در ترکیبها، در اندازهگیریها، در انتخاب رنگها و مصالح در ابداع شکلهایی که نه تازه بلکه یک متغیر یا «واریان» از شکلهای موجودند، از آزادیهایی برخوردار است که به وی امکان بیان نکته یا مطلبی ویژه را میدهند.
هر معمار یا شخصی که پیکره ساختمانی را فارغ از دستورها و نمونههای طرح و اجرای از پیش تعیین و تدوینشده برپا میدارد و بنایی را هماهنگ با بناهای موجود در میان آنها یا در کنار آنها جای میدهد، بهرغم آزادگیها و آزادیهایی که در تدوین شکل و مفهوم بنا تواند داشت، به محیط فرهنگی جامع یا فراگیری که در آن میزید بیتوجه نخواهد بود؛ و از آن، چه به نحوی مستقیم و چه به طریقی باواسطه، تأثیر میپذیرد. درواقع این در نفس معماری بومی است که دو گونه پیوند اساسی را محترم بدارد: پیوند با محیط فرهنگی، یا سلسله ارزشهای فرهنگی، با سلسله رفتارهای فرهنگی و با سلسله قوانین ضمنیای که در آن جاریاند، از یکسو؛ و از سوی دیگر پیوند با محیط طبیعی، یا با مجموعه دادههایی که هم ابزار کاربردیاند و هم ابزار فکری؛ همرنگ و هماندازه و تناسباند و هم مصالح و اجزاء و عناصر ساختمانی
هر معمار یا هر شخصی که پیکره ساختمانی را فارغ از دستورها و نمونههای طرح و اجرای از پیش تعیین و تدوینشده برپا میدارد و بنایی را هماهنگ با بناهای موجود در میان آنها یا در کنار آنها جای میدهد. بهرغم آزادگیها و آزادیهایی که میتواند در تدوین شکل و مفهوم بنا داشته باشد، به محیط کموبیش خشتی که از مجموعه روابط اقتصادی – اداری و تولیدی، ساختهوپرداخته شده و حاوی فرهنگ خاص خود نیز هست، بیتوجه نمیماند. بیمیل یا با اکراه، بر اساس مصلحتاندیشی و صرفهجویی یا بر اساس الزامهایی که زاده قوانین و مقررات ساختمانی حاکم بر محیطاند، معمار یا شخص برپاکننده یک پیکره ساختمانی، درجایی که ما معماریاش را «بومی» مینامیم، دادههایی را که بیشتر ابزار کالبدیاند تا فکری، در تدوین و اجرای محصولی که آفرینشش را به عهده گرفته، مداخله میدهد.
به نظر میرسد این سه دیدگاه که جدا از یکدیگر نیستند، مگر در طول پژوهشهای تحلیلی، بتوانند به سلسله برداشتهایی راه دهند که شناخت معماری بومی را تا اندازه قابلتوجهی، به دور از تفسیرهای فردی – ذهنی نگه میدارند. البته این، چنانکه گفتیم، راه تجربی شناخت این مقوله است؛ نه راه علمی آن.
در رابطه با مباحث آموزشی این دورهها میتوان گفت که: آموزشهای سنتی، بر اساس یکپارچگی و هماهنگی روشهای کاربردی، شناخت از محیط و احترام به طبیعت، توجه به ارزشهای معنوی و اخلاقی، نیاز مادی و زیباشناسانه انسان عصر خود را برطرف نموده و آرامش و شکوه را به ارمغان آورده است.
2-1- ﺿﺮورت ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﺴﮑﻦ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس اﻟﮕﻮﻫﺎي ﺑﻮﻣﯽ
ﺧﺎﻧﻪ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻓﻘﻂ در ﯾﮏ ﮐﺎﻧﻮن ﺳﮑﻮﻧﺖ ﻣﺤﺪود نمیشود، ﺑﻠﮑﻪ وﺟﻮه ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺣﯿﺎت از ﺣﯿﺎت ﻣﻌﺎش ﺗﺎ ﺣﯿﺎت ﻣﻌﻨﺎ و ﺣﯿﺎت در ﺣﯿﺎط در آن ﺟﺎري اﺳﺖ. ﺷﮑﻞ اﺟﺰا، رواﺑﻂ ﻓﻀﺎﯾﯽ اﺟﺰا، رواﺑﻂ ﻣﯿﺎن ﻓﻀﺎﻫﺎي ﺑﺎز، ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺴﺘﻪ و ﺑﺴﺘﻪ، دسترسیها، سلسلهمراتب ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دﯾﮕﺮ ﻣﻮاردي ﮐﻪ رواﺑﻂ ﻣﯿﺎن ﻋﻨﺎﺻﺮ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ را ﺷﮑﻞ داده و ﯾﮏ ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ را ﻓـﺮاﻫﻢ میآورد، ﻣﻨﻄﻖ وﺟﻮدي ﺧﻮد را بر اساس اﺻﻮل زﯾﺮ مییابند. ﺷﺮاﯾﻂ اﻗﻠﯿﻤﯽ، ویژگیهای محیط ﻃﺒﯿﻌﯽ، ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎي ﻓﻀـﺎﻫﺎ ﺑـﺮ اﺳـﺎس رفتار زیستی ﺳﺎﮐﻨﺎن، سنتهای ﻏﺎﻟﺐ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮي ﺑﻨﺎ در ﻣﺤﯿﻂ، اﺻﻮل ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻣﺬﻫﺐ، ﻧـﻮع و ﺷـﮑﻞ رواﺑـﻂ اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺷﯿﻮه ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﯿﺎن ﮐﺎﻟﺒﺪ و ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺤﯿﻄﯽ، ﻣﻮﺟﺐ ﺳﺎﺧﺖ ارﮔﺎﻧﯿﮏ آبادیها ﮔﺸﺘﻪ اﺳﺖ (علیاﻟﺤﺴﺎﺑﯽ و راهب، 1387).
اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﭼﻮن؛ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺑﻪ رﻓﻊ ﻣﺸﮑﻼت و ﻧﺎرﺳﺎﯾﯽﻫﺎي ﻣﻮﺟﻮد در جوامع روﺳﺘﺎﯾﯽ، ارﺗﻘﺎء ﻓﺰاﯾﻨﺪه ﺷﺎﺧﺺﻫﺎي ﺑﺮﺧﻮرداري روﺳﺘﺎﻫﺎ از ﺧﺪﻣﺎت ﻋﻤﻮﻣﯽ در بخشهای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺎﻟﺒﺪي، اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﻬﻢ روﺳﺘﺎﻫﺎ و روﺳﺘﺎﺋﯿﺎن از اﻋﺘﺒﺎرات دوﻟﺘـﯽ و ﺗﺴـﻬﯿﻼت ﻋﻤﻮﻣﯽ، زمینهسازی ﺟﻬﺖ ﭘﺎﯾﺪاري ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ روﺳﺘﺎﻫﺎ و ﭘﯿﮑﺮه آنها و دﺧﺎﻟﺖ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰان نهتنها ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ محیطزیست و ﻣﺴﮑﻦ روﺳﺘﺎﯾﯽ را اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺪاده ﺑﻠﮑﻪ ﮔﺎم منفیای در ﺟﻬﺖ اﺣﯿﺎ ارزشها و ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻫﻮﯾﺖ ﮐﺎﻟﺒﺪي اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﺮداﺷـت اﺳﺖ.
ﻋﺪم ﺗﺴﻠﻂ ﻃﺮاﺣﺎن ﺑﻪ اﺳﻠﻮب ﻣﻌﻤﺎري روﺳﺘﺎﯾﯽ و بیاعتنایی ﺑﻪ ﻫﻮﯾﺖ ﮐﺎﻟﺒﺪي ﻣﺤﯿﻂ و اﯾﺠﺎد زﺑﺎن ﻣﺸﺘﺮك ﺑﺎ ﺳﺎﮐﻨﺎن و ﺑﺎزﺗﺎب روﺣﯿﺎت آنها در ﻣﻌﻤﺎري روﺳﺘﺎﯾﯽ، ﺳﺒﺐ ﻧﻮآوري و اﺻﺎﻟﺖ فراموششده و ﺗﺮوﯾﺞ اﻟﮕﻮﻫﺎي غیربومی ﮔﺸﺘﻪ و ﺑﺎﻋﺚ اﻧﺘﺨﺎب روشها سیستمهای ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻌﻄﻒ و ﻓﺎﻗﺪ ﺑﺪاﻋﺖ ﻃﺮاﺣﯽ و بهرهبرداری از آنها در ﻫﻤﻪ ﻧﻮاﺣﯽ، صرفنظر از ﻣﺤﯿﻂ ﻃﺒﯿﻌﯽ و اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﺪ اﺳﺖ. اﯾﻦ اﻣﺮ ﺳﺒﺐ ازهمگسیختگی و اﻏﺘﺸﺎش در ﮐﺎﻟﺒﺪ ﻣﻌﻤﺎري و ﻓﻀﺎﻫﺎي ﺟﻤﻌﯽ میگردد.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، در ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﺴﮑﻦ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل راهحلهای از ﭘﯿﺶ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺪه ﺑﻮد. ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ مسائل اﻗﻠﯿﻤـﯽ، ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﮑﺎﻧﯽ، ﻣﺼﺎﻟﺢ ﺑﻮﻣﯽ، سازههای ﺑﻮﻣﯽ، فناوریهای ﺑﻮﻣﯽ، ﻣﻌﯿﺸﺖ و ﻓﺮﻫﻨﮓ از ﻣﺒﺎﻧﯽ اﺳﺎﺳﯽ ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﻌﻤﺎري روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻣﺤﺴﻮب میشود. اﯾﻦ ﻣﺒﺎﻧﯽ در اﻟﮕﻮﻫﺎي ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ و خانههای روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻃﺮاﺣﯽ در روﺳﺘﺎ ﺑﺪون ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎي ﺑﻮﻣﯽ ﺑﯿﺮاﻫﻪ رﻓﺘﻦ اﺳﺖ (علیاﻟﺤﺴﺎﺑﯽ و راهب، 1387).
معماری اقلیمی و سنتی ایران
بر اساس تقسیمبندی اقلیمی انجامگرفته در کتاب «بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران» کشور ما چهار پهنه اقلیمی را دربر میگیرد که عبارتاند از:
کرانه جنوبی دریای خزر
کرانه شمالی خلیجفارس و دریای عمان
نواحی کوهستانی و مرتفع فلات
دشتهای فلات
هر کدام از این چهار اقلیم دارای شرایط اقلیمی خاص و متفاوت است، بهنحویکه ساکنان ایران در سواحل دریای خزر با رطوبت و بارندگی بسیار زیاد و در سواحل جنوبی کشور با گرما و رطوبت آزاردهنده و در نواحی کوهستانی با سرمای زیر صفر و زمستان طولانی و بالاخره در دشتهای فلات با گرما، خشکی هوا و بادهای کویری مواجه میباشند (قبادیان، 1387).
شکل 1. نمایش شماتیک ساختمانها: از سواحل جنوبی دریای خزر، در نواحی مرتفع کوهستانی، کرانه شمالی خلیجفارس و دریای عمان و فلات مرکزی (مأخذ: نگارنده)
2-2- اقلیم سرد و کوهستانی
سلسله جبال البرز و زاگرس نواحی مرکزی ایران را از دریای خزر در شمال و جلگه بینالنهرین در غرب جدا میکند. شیرکوه، کوه تفتان و کوههای منفرد دیگری نیز در قسمتهای مرکزی و شرق ایران وجود دارد. این کوهستانها سرچشمه رودخانهها و قناتهای کشور میباشند. کلیات شرایط اقلیمی این نواحی به قرار ذیل است (قبادیان، 1387):
سرمای شدید در زمستان، معتدل در تابستان
بارش برف سنگین در قسمتهای شمال و شمال غرب کشور
رطوبت کم هوا
اختلاف بسیار زیاد درجه حرارت بین شب و روز
3- روششناسی
در این پژوهش از آنجا که میبایست به بررسی ویژگیهای روستا پرداخته شود، روش کیفی برای توصیف دادهها در سال 1394 و 1395 و بررسی نمونه موردی و روش تحلیلی برای نتیجهگیری از دادههای گردآوریشده است. همچنین روش گردآوری اطلاعات بهرهگیری از منابع کتابخانهای برای جمعآوری اطلاعات پایه و سپس مطالعات میدانی با بازدید و مشاهده از کالبد روستاها است.
3-1- معرفی روستای ونان
روستا ونان زیرمجموعه دهستان قاهان از توابع بخش خلجستان شهرستان قم است. این روستا در فاصله حدود 100 كيلومتری شهر قم، 30 کیلومتری خلجستان (مرکز بخش) و 8 کیلومتری قاهان (مرکز دهستان) قرار دارد نزدیکترین شهر به روستای ونان دستجرد است که 30 کیلومتر با روستا فاصله دارد. این روستا از شمال به کوهپایه (با 200 متر فاصله) از سمت شرق به نویس (با 5 کیلومتر فاصله) و از سمت جنوب به الگان (با 3 کیلومتر فاصله) و از غرب به کوهندان (با 5 کیلومتر فاصله) محدود میشود (آرشیو بنیاد مسکن شهر قم، 1395).
3-2- معرفی روستای کهندان
كهندان یکی از روستاهای قم با قدمتي بيش از سه هزار سال در دامنه كوه وتوس بنا گردیده و در تقسیمبندی قديم جزو بخش مرکزی شهرستان تفرش و استان مركزي با بیش از ۳۰۰ خانوار و ۱۲۰۰ تن سکنه بود ولی در تقسیمبندی جديد کشوری جزو استان قم شده و در حال حاضر ۱۷۰ خانوار و بيش از ۷۰۰ تن سکنه دارد. برای رفتن به این ده بسیار زیبا که در انتهای یک مسیر پرپیچوخم و کوهستانی واقع است بایستی از مسیر قم سلفچگان بهطرف ساوه و پيمودن مسافت ۳۰ كيلومتری به كهندان رسید. پوشش گیاهی منطقه كهندان از مناطق مهم ييلاقي قم و اطراف آن بشمار ميآيد و پوشش گياهي آن در فصلهاي گرم سال بسيار متنوع است (آرشیو بنیاد مسکن شهر قم، 1395).
جدول 1. موقعیت روستا بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی، (منبع: نگارنده)
فاصله به کیلومتر تا: | راه دسترسی | حریم شهر | محدوده قانونی شهر | استان | شهرستان | بخش | دهستان | نام روستا | ||||||||||||||
نزدیکترین شهر | مرکز شهرستان | مرکز بخش | مرکز دهستان | خاکی | شوسه | آسفالت | ||||||||||||||||
دستجرد | 65 | 20 | 15 | - | - | + | - | - | قم | قم | خلجستان | قاهان | کهندان |
جدول 2. ویژگیهای جغرافیائی و اقلیمی منطقه، (منبع: نگارنده)
منبع تأمین آب | ارتفاع از سطح دریا به متر | جهت شیب عمومی | جهت باد غالب | نوع اقلیم | شکل استقرار | موقعیت استقرار روستا | |||||||||||||||||
کشاورزی | شرب | نیمهخشک | گرم و خشک | نیمه مرطوب | گرم و مرطوب | معتدل و مرطوب | سرد و کوهستانی | سایر | پراکنده | متراکم | سایر | جلگهای | کوهستانی
| کوهپایهای | دشتی | ||||||||
رودخانه | چشمه و قنات | چاه | رودخانه | چشمه | چاه | دامنهای | درهای | ||||||||||||||||
+ | + |
|
|
| + |
| جنوبی-شمالی | غربی |
|
|
|
|
| + |
|
| + |
|
|
| + |
|
|
4- یافتهها
4-1- بافت مسکونی سکونتگاهها
با توجه به قرارگیری دو روستای ونان و کهندان در منطقه کوهستانی و شیب نسبتاً زیاد عوارض زمین در این ناحیه، سیمای کلی بافت این دو روستا بهصورت دانههای نسبتاً متراکم قرارگرفته روی شیب است و قسمت اعظمی از ساختمانهای دو روستا قدیمی بوده و از گل و خشت ساختهشدهاند.
مساحت کل محدودهی روستای ونان شصتویک هزار و نود و دو مترمربع است. مساحت مسکونی این روستا سیودو هزار هفتصد و هفتاد مترمربع است (آرشیو بنیاد مسکن شهر قم، 1395).
شکل 3. بافت متراکم در شیب کوهستان روستای کهندان، منبع: نگارنده
گونه شناسی مسکن روستایی این حوزه از دو دیدگاه مورد تحلیل قرار گرفته است:
الف) ارزیابی الگوی فضایی – عملکردی: با توجه به عملکرد فضاها، معیشت خانواده و وضعیت اجتماعی – فرهنگی ساکنانشان، ویژگیهای کالبدی مسکنهای منتخب، بهصورت کمی در جدولها ذکرشدهاند.
ب) ارزیابی الگوی اقلیمی: با در نظر گرفتن ویژگیهای اقلیمی ازجمله نور، باد غالب، نوع خاک، شیب زمین و ویژگیهای کالبدی مسکنهای منتخب بهصورت کمی در جدولها درج گردیدهاند.
مهمترین ویژگی معماری بومی این منطقه را میتوان بدین شرح خلاصه کرد: هماهنگی بافت و شکلگیری آن بر اساس زمین، ساماندهی بجا و بهینه فضاهای گوناگون مسکن روستایی، با توجه به معیشت خانواده، عوامل اقلیمی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم.
4-3- ارزیابی الگوی فضایی – عملکردی
1- بیشتر خانههایی که دارای فضای دامی هستند، دو ورودی دارند و ورودی دام و انسان غالباً از هم مجزا است.
2- تقریباً دوسوم از بناهای روستایی دوطبقهاند و الباقی دیگر یک طبقه.
3- ازنظر نحوه جایگیری فضاهای پر و خالی (بنا و حیاط) اکثراً یا بهصورت یکطرفه و یا دوطرفه (فرم L) هستند و گونه شناسی فضای سرپوشیده (ایوان) از سه فرم غالب تبعیت میکند؛ یکطرفه، دوطرفه (فرم L) و در مواردی نیز سهطرفه (فرم U)
4- در روستای کهندان حدود یکسوم و در روستای ونان نیمی از خانهها فاقد فضای دامی هستند.
5- در حدود یکپنجم خانهها فاقد فضای مستقل آشپزخانهاند و عملکرد پختوپز در داخل فضای زیستی صورت میگیرد. حدود یکششم خانهها، دسترسیشان به فضای آشپزخانه، بیرون از فضای زیستی و باواسطه و باواسطه حیاط یا ایوان است. در دیگر بناهای دارای فضای آشپزخانه مستقل در داخل بنا و در مجاورت نشیمن و دیگر فضاهای زیستی جای گرفتهاند.
6- در هیچیک از خانهها میان فضای نگهداری دام و فضای زندگی، تداخلی ازنظر عملکردی وجود ندارد. در اکثر خانه این دو فضا کاملاً از یکدیگر مجزا هستند و از طریق حیاط یا معبر و غالباً با اختلاف ارتفاع از هم فاصله گرفتهاند. در بسیاری از موارد نهتنها ورودی مجزاست بلکه دسترسی از طریق معبر نیز امکانپذیر است.
7- فضاهای نشیمن، ایوان، انبار، پستو و اتاقخواب اصلیترین فضاهای عملکردی در بخش زیستیاند؛ البته فضای مستقل خواب در 15 درصد خانهها وجود ندارد. اتاق نشیمن نیز غالباً چند عملکردی است و اصلیترین فضای بنا را تشکیل میدهد.
8- فضای انبار با کاربردهای نگهداری هیزم، کاه و علوفه، محصولات باغی و کشاورزی و نظایر اینها در تمامی خانهها وجود دارد.
9- تنها یکسوم از خانهها در روستای ونان و حدود نیمی از خانهها در روستای کهندان دارای تنور و حتی فضایی مستقل موسوم به تنورخانه هستند.
10- سرویس بهداشتی در موارد اندکی در داخل بنا و در مجاورت نشیمن یا آشپزخانه و مانند آن واقع است و عموماً این فضا در ایوان یا حیاط جای دارد.
11- در اکثر موارد بررسیشده خانهها دارای طاقچهاند که هم برای تزئین به کار میروند و هم برای قرار دادن لوازم و نیز سبک کردن بار دیوارهای باربر و نظایر آن
جدول 3. ارزیابی الگوی فضایی – عملکردی (روستاهای ونان و کهندان)، (منبع: نگارنده، از طریق پرسشنامه، 1394)
نام روستا | ونان | کهندان | |||
تعداد ورودی | 33.5% یک ورودی 66.5% دو ورودی | 50% یک ورودی 50% دو ورودی | |||
تعداد طبقات | 17% یک طبقه 83% دوطبقه | 33% یک طبقه 67% دوطبقه | |||
فضای دامی | 50% دارد 50% ندارد | 33% ندارد 67% دارد | |||
ورودی دامی و زیستی | 60% مستقل 40% مشترک | 50% مستقل 50% مشترک | |||
عرصه بندی همجواری فضاها | زیستی- طبخ | 50% مجاور یکدیگر 33% متداخل 17% مستقل | 33% مجاور یکدیگر 16% ارتباط از طریق ایوان 34% متداخل 17% مستقل | ||
زیستی- دام | 100% مستقل | 83% مستقل 17% در دوطبقه مجزا | |||
دام- سرویس | 67% مستقل 33% مجاور یکدیگر | 67% مستقل 33% مجاور یکدیگر | |||
زیستی- سرویس | 50% مجاور یکدیگر 50% مستقل | 33% مستقل 33% مجاور از طریق ایوان 33% نامشخص | |||
گونه شناسی مسکن |
|
| |||
|
| ||||
انبار | 100% دارد | 100% دارد | |||
طاقچه و تزئینات داخلی | 84% دارد 16% ندارد | 100% دارد | |||
محل قرارگیری سرویس بهداشتی | 50% ایوان 33% حیاط 17% داخل بنا | 17% ایوان 66% حیاط 17% داخل بنا | |||
فضای مستقل آشپزخانه | 84% دارد 16% ندارد | 83% دارد 17% ندارد | |||
جایگاه تنور | 33% داخل حیاط و ایوان 67% ندارد | 66% داخل بنا 17% داخل حیاط و ایوان 17% ندارد | |||
فضای اختصاصی خواب | 84% دارد 16% ندارد | 100% دارد | |||
فضای جداگانه پذیرایی | 100% دارد | 83% دارد % ندارد |
4-4- ارزیابی الگوی اقلیمی
1- کشیدگی غالب خانهها جهت شرقی – غربی و یا با چرخشی مختصر نسبت به آن است تا طول تا طول بیشتری از ساختمان در برابر نور جنوب قرار گیرد و درصد کمی از آنها دارای کشیدگی شمالی جنوبی میباشند.
2- در اکثر خانهها جبهه اصلی بخش زیستی رو به شمال و جنوب است که خود نشان از اهمیت نورگیری و بهرهمندی از تابش خورشید در اقلیم سرد منطقه دارد و بازشوها نیز غالباً در این جهات واقعشدهاند.
3- فضای سرپوشیده ایوان در غالب خانهها بهعنوان فضای رابط میان فضای باز حیاط و فضای بسته ساختمان در جهت تعدیل حرارتی و محافظی در برابر ریزشهای جوی عمل میکند. این فضاها در تابستان بهعنوان نشیمن خنک بکار میروند.
4- در اکثر بناها از ارتباط مستقیم بنا با سطح زمین خودداری شده است. استفاده از سکو و یا فضای زیرزمین، انبار و یا طویله در زیربنا به حفظ حرارت بنا و نیز جلوگیری از نفوذ رطوبت سطح زمین به داخل کمک میکند.
5- ارتفاع کم سقف و نیز تعداد طبقات کم، موجب میشود که بنا هرچه کمتر در برابر باد نامطلوب قرار گیرد و حرارت از دست بدهد.
6- استفاده از بازشوهای کوچک و تعداد کم بازشوها راهحل دیگری در برابر اقلیم سرد منطقه است. همچنین نحوه قرارگیری بازشوها بهگونهای است که از ایجاد کوران در فضای داخلی جلوگیری میکند.
7- استفاده از مصالح بومی سنگ و خشت و دیوارهای قطور به دلیل ظرفیت حرارتی بالا و ضریب انتقال حرارتی پایین، تبادل حرارتی داخل و خارج را به حداقل میرساند.
8- استفاده از چوب در ساخت در و پنجرهها به علت نارسانا بودن آن، موجب میگردد که حرارت بهکندی منتقل شود.
9- استفاده از سقف مسطح در اکثر خانههای این دو روستا متداول است که به دلیل نزولات جوی (بارش برف فراوان) به علت اقلیم سرد کوهستانی منطقه در فصل زمستان، لایه برف روی سقف بهعنوان عایق حرارتی عمل نموده و مانع از اتلاف حرارتی میگردد.
جدول 2. ارزیابی الگوی اقلیمی (روستاهای ونان و کهندان)، منبع: نگارنده، از طریق پرسشنامه، 1394)
| ونان | کهندان | ||
کشیدگی ساختمان | 85% شرقی – غربی 15% شمالی - جنوبی | 50% شرقی – غربی 33% شمال غربی – جنوب شرقی 17% شمالی – جنوبی | ||
جبهه اصلی رو به | 50% رو به شمال 50% رو به جنوب | 34% رو به جنوب 34% رو به شمال 32% رو به جنوب شرقی | ||
فضای رابط بین فضای باز و بسته | 85% ایوان سرپوشیده 15% ایوان سر باز | 50% ایوان سرپوشیده 50% ایوان سر باز | ||
ارتباط بنا با سطح زمین | 50% بر روی سکو پلهدار 17% همسطح 33% طبقه | 66% بر روی سکوی پلهدار 17% همسطح 17% طبقه | ||
اولویت جهت بازشو | 85% رو به جنوب و یا با چرخش از جنوب | 70% رو به جنوب و یا با چرخش از جنوب | ||
نوع سقف | 66% مسطح 34% شیبدار | 83% مسطح 17% شیبدار | ||
جهت شیب سقف | 80% شمالی – جنوبی و یا با انحراف کم | شمالی – جنوبی | ||
ایوان | 100% دارد | 100% دارد | ||
تیپ ایوان |
|
| ||
|
| |||
|
| |||
توجه به نور و تهویه | 90% از فضاها بهرهمند از تهویه و نور طبیعی میباشند. | 75% از فضاها بهرهمند از تهویه و نور طبیعی میباشند. |
4-5- فناوری ساخت مسکن
4-5-1- مصالح بومی و اجزای ساختمان
خاک عمدهترین مصالح بهکاررفته در روستاها، خاک است. ماده اساسی تشکیلدهنده خاک، ذرات ریز رس است که پس از خیس شدن در آب حالت چسبندگی پیدا میکند. انتخاب خاک مناسب بستگی به نوع مصرف آن در ساختمان دارد. بهطورکلی هرچه میزان رس موجود در خاک بیشتر باشد، خاک مرغوبیت بیشتری دارد.
گونههای مختلف استفاده از خاک: از خاک بهصورتهای گوناگون ازجمله مصالح باربر، پرکننده، ملات و اندود استفاده میشود. در مورداستفاده از خاک بهعنوان مصالح باربر، میتوان خشت و آجر را نام برد.
خشت، آجر، ملات گل، گل سفت (از خاک بهصورت گل سفت قبل از اندودکاری استفاده میکنند. به این نوع گل پرکننده، هوار گویند. از هوار برای پر کردن و همسطح کردن سطوح استفاده میشود.)، گچوخاک کاهگل
سنگ به علت کوهستانی بودن منطقه سنگ به وفور یافت میگردد. منابع تأمین سنگ در روستاها غالباً به دودسته تقسیم میشوند.
سنگ رودخانهای دارای سطوح صاف صیقلیاند و مقاومت چندانی ندارند؛ زیرا بین سنگ و ملات قرار گرفته بین آن درگیری اندکی ایجاد میشود و این نوع سنگها تحمل ناچیزی در برابر بار وارد بر آنها در زمینلرزه دارند؛ ولی بااینحال به خاطر در دسترس بودن بیشتر، بناهای ابنیه روستا با این نوع سنگ ساختهشدهاند.
سنگ تیشه خورده که از کناره کوهها به دست میآید جزو بهترین سنگهای ساختمانی و برای دیوارسازی ایدهآل است. علت این امر آن است که درگیری ملات و سنگ بدین شکل زیاد است. اندازه متوسط این سنگها 25*25*25 سانتیمتر است.
از سنگ در دیوارچینی، کف سازی، کرسی چینی، پیسازی، طاق سازی و همچنین زیرستونها با ابعاد 20*30*30 سانتیمتر استفاده میشود. سنگهای ریز نیز در ملاتها مورد استفاده قرار میگیرند.
شکل 4. جزئیات دیوار سنگی با کلاف چوبی، منبع نگارنده
چوب وجود باغهای متعدد در داخل و خارج روستاها باعث میشود که چوب بهعنوان یکی از مصالح ساختمانی بهوفور یافت شود. انواع معمول چوبهای مورداستفاده عبارتاند از: تبریزی، صنوبر، بید، چنار، گردو
در ستونها، کلافهای افقی و سقفها (که در آنها در پنج قسمت از چوب استفاده میشود: تیرهای اصلی (نال)، تیر فرعی، سرستونها، شاخ و برگ درختان، تخته) از چوب استفاده میشود. از موارد دیگر استفاده از چوب میتوان اینها را نام برد: چارچوب در و پنجره، دستانداز ایوانها، حصار باغها، سقفهای شیبدار (علیالحسابی، 1385).
شکل 5. جزئیات سقف چوبی، منبع: نگارنده
4-6- تأثیر ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺪرن ﺑﺮ ﻣﻌﻤﺎری ﺑﻮﻣﯽ و ﻣﺼﺎﻟﺢ ﺳﻨﺘﯽ
ﺑﺎ ﮔﺴﺘﺮش ﻋﻠﻢ و ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی ﺑﻌـﺪ از اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﯽ و آﻣﺪن دوره ﻣﺪرن، ﺗﺤﻮﻟﯽ در ﺳﺎﺧﺖ و سازههای ﺑﺸﺮی ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ که نهتنها ﻣﺼﺎﻟﺢ و ﻣﻮاد ﺳﺎﺧﺖ بلکه شیوهها و روشهای ﺳﺎﺧﺖ و بهرهبرداری را ﻧﯿﺰ ﺗﺤﺖ اﺛﺮ ﺧﻮد ﻗﺮار داد. اﯾﻦ ﺗﺤﻮﻻت در ﺗﻤﺎﻣﯽ کشورها بهواسطه ﺗﺒﺎدﻻت اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﻧﻤﻮد ﭘﯿﺪا ﮐﺮد و در ﺑﺮﺧﯽ جهات اﺛﺮات ﻣﺜﺒﺖ و در ﺑﺮﺧﯽ جهات آﺛﺎر ﻣﻨﻔﯽ ﺑﺮای ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ به ﺑﺎر داﺷﺖ.
طرحهایی که در زمینه ﻣﻌﻤﺎري ﭘﺲ از ظهور اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﯽ و دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﺸﺮ به انرژیهای ﻓﺴﯿﻠﯽ عرضه میشد، ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ اﻧﻄﺒﺎق را ﺑـﺎ ﺷـﺮاﯾﻂ آب و هواﯾﯽ داشته و دارد. گرچه پیشرفتهای ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ ﺣﺎﺻﻞ از اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻣﻨﺠﺮ به کاهش اﺛﺮات ﺑﺴﯿﺎری از اﯾﻦ ناسازگاریها و ﭘﻮﺷﺸﯽ ﺑﺮ روي ﺿﻌﻒ طرحهای اﻗﻠﯿﻢ ﻣﻌﻤﺎری در اﯾﻦ دوره ﺑﻮده، بااینحال، ﯾﮑﻨﻮاﺧﺘﯽ طرحهای ﻣﻌﻤﺎری در همه شهرها با اقالیم مختلف کاملاً، در اﯾﻦ ﻋﺼﺮ بهخصوص در کشورهایی مانند ایران به چشم میخورد (اسپنانی، 1387).
البته دگرگونیهای ناشی از تحولات نوینسازی جامعه ایرانی طی صدسال گذشته، بهویژه در چهار دهه اخیر، معماری و ساخت خانههای روستایی را در معرض تحولاتی قرار داده است که توجه و هدایت آن میتواند هم در حفظ سنتهای نیکوی زیست، معیشت و معماری روستایی و هم در بهکارگیری صحیح فناوریهای جدید در ساخت مصالح و سازههای بوم آورد تأثیر به سزایی داشته باشد. البته این کار نباید باعث از بین رفتن سنتهای قدیمی شود. از طرف دیگر، الگوهای معماری ایران بعد از انقلاب صنعتی کاملاً تقلیدی و متناسب با فرهنگ غرب بود (رازجویان، 1381).
امروزه مسکن روستایی تحتالشعاع مباحث مسکن شهری قرار گرفته، شکل خانههای روستا نیز تغییر یافته است و کمکم با مصالح و مواد ساختمانی مدرن در حال ساخته شدن میباشند. خانههای روستایی که زمانی نشان از سنتهای روستائیان و سبک زندگی آنان داشته، حالا نه شبیه خانه روستایی گذشته است و نه کاملاً شبیه خانههای مدرن شهری (رکنالدین افتخاری، حاجیپور، فتاحی و پایدار کل سنگ، 1391).
5- بحث و نتیجهگیری
روند شکلگیری معماری بومی با هدف حفظ انرژیهای موجود و همزیستی منسجم با محیط پیرامون و طبیعی برای زیستی طولانی بدون نیاز به مصرف انرژیهای تمامشدنی و غیرقابلتجدید صورت گرفته است که امروزه در مناطق بکر روستایی توانستهاند هنوز انسجام و هویت خود را حفظ کنند.
از این بررسیها میتوان نتیجه گرفت که نحوه شکلگیری سکونتگاههای این دو روستا با توجه به جغرافیا و عوامل اقلیمی، توجه به دلایل امنیتی با حصار بین کوهها و بر اساس مسیر رود میباشد.
از مهمترین ویژگیهای معماری بومی روستاهای بررسی شده را میتوان هماهنگی شاکله بافت و شکلگیری بر مبنای شیب زمین، ساماندهی فضاهای مسکن روستایی متناسب با معیشت خانواده، عوامل اقلیمی و وضعیت فرهنگی مردم روستا برشمرد. همچنین مستندنگاری این سکونتگاهها موجب شکلگیری اسناد و مدارک و حفاظت از روستا و راهگشای ساختوسازهای آینده روستا است.
6- منابع
1- اسپنانی، عباسعلی(1387). اقلیم معماری جزیره کیش. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان.
2- آرشیو بنیاد مسکن شهر قم (1395). طرح تفضیلی روستای کهندان و ونان.
3- رازجویان، محمود(1381). آسایش بهوسیله معماری همساز با اقلیم. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
4- رکنالدین افتخاری، عبدالرضا؛ حاجیپور، مجتبی؛ فتاحی، احداله؛ و پایدارکل سنگ، ابوذر(1391). بررسی میزان انطباق ساختوسازهای جدید در نواحی روستایی با معماری بومی و میزان رضایتمندی ساکنین روستایی (نمونه موردی: بخش مرکزی شهرستان دلفان). مسکن و محیط روستا، 31(139)، 85-98.
5- سفلایی، فرزانه(1382). پایداری عناصر اقلیمی در معماری سنتی ایران. سومین همایش بهینهسازی مصرف سوخت.
6- علیالحسابی، مهران(1385). آموزش معماری روستا چرا و چگونه. صفه، 16(1)، 20-33. dor:20.1001.1.1683870.1385.15.42.5.7
7- ﻋﻠﯽاﻟﺤﺴﺎﺑﯽ، مهران؛ و راﻫﺐ، غزال(1387). ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﺧﺎﻧﻪ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻓﺮاﯾﻨﺪي از ذﻫﻨﯿﺖ ﺗﺎ ﻋﯿﻨﯿﺖ. تهران: بهمنآبادی.
8- قبادیان، وحید(1387). بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
9- یوسفی، ناصح؛ و مرادخانی، ایوب(1388). بررسی چگونگی تجلی معماری پایدار در معماری بومی ایران. همایش ملی معماری پایدار همدان.
10- Vale, B., & Vale, R. )1996(. Green Architecture : Design for a Sustainable Future. London : Thames & Hudson Ltd.
Indigenous Architecture in the Sustainable Design of Rural Settlements (Case Study: Venan and Kohandan villages in Qom)
Mohsen Golriz1, Seyed Ehsan Mousavi2*
1- Department of Architecture, Shahab Danesh University, Qom, Iran.
Mohsenarchitect64@gmail.com
2- Yadgar Imam Khomeini (RA) Branch, Shahr Ray, Islamic Azad University, Tehran, Iran. (Corresponding Author)
ehsan_mousavi0@yahoo.com
Abstract
Unlike many contemporary urban constructions that have lost their Iranian identity and are developed without consideration for cultural values and principles of sustainable and Iranian architecture. Still in the villages of Iran, due to its high age and Valuable texture, a proportionate and homogeneous collection can be observed, in which the connections, functions and roles of the spaces in housing encompass a proportionate socio-economic and cultural system. The villages of Venan and Kohandan Baft are relatively valuable in terms of native architecture and worthy of study, with the existing types of rural housing in this article being among the examples examined in this research. In this study, the villages have been studied in terms of settlement, appearance, landscape, texture, and housing, and they have been analyzed from two perspectives: the assessment of the climatic pattern and the assessment of the spatial-functional pattern. In this research, since the characteristics of the village need to be examined, a qualitative method is used to describe the data and examine a case study, and an analytical method is used to draw conclusions from the collected data. Furthermore, the method of collecting information involves using library sources to gather basic information, followed by field studies through visiting and observing the village sites.
Keywords: Indigenous Architecture, Sustainable Architecture, Rural Housing, Cold and Mountainous Climate Architecture, Venan, Kehandan.