تأثیر خودشناسی بر ایجاد کیفیت زیستی در معماری مکانهای مذهبی (نمونه موردی: مسجد جامع دزفول)
محورهای موضوعی : معماری اسلامی
احمد صراف زاده
1
,
مینو قرهبگلو
2
,
محمدعلی کینژاد
3
1 - دانشجوی دکتری معماری اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز
2 - استاد معماری، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز
3 - استاد گروه مهندسی محیط زیست، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز
کلید واژه: یکی از جنبه¬های تعاملی انسان, ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به¬عنوان موجودی خودآگاه و در طرف¬ دیگر, خود واقعی انسان قرار میگیرد. به¬نحوی که حواس ¬مشترک, متأثر ازماهیت وجودی ¬وی بوده و بر کیفیت¬زیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان, محیط را شکل می¬دهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبه¬های زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری می¬باشد. ¬تحقیق حاضر تلفیقی از روشهای کمی و کیفی است که در جنبه کیفی, با استفاده از توصیف, مشاهده و مطالعه کتابخانهای و در جنبه کمی از دادههای عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده می¬شود. یافتههای تحقیق گویای شکلگیری رابطه¬ای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبه¬های خودشناسی انسان, سطوح کیفی مختلفی را ایجادمی¬کند. همچنین نتیجهاین پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکل¬دهی به کیفیت¬زیستی, به¬ترتیب متأثر از حواس¬مشترک ایمان, زمان, وحدت, حضور, مکان, ¬امان و آگاهی می¬باشد. به طوری که در رابطه¬ای مستقیم میان مؤلفه¬های مستقل (کالبدی فضایی, جمعی رفتاری, ادراکی روانی) و مؤلفههای وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین می¬توان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود, حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفه¬های مستقل و وابسطه در معماری شکل می¬گیرد. ,
چکیده مقاله :
یکی از جنبه های تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به عنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار میگیرد. به نحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیت زیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان، محیط را شکل می دهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبه های زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری می باشد. تحقیق حاضر تلفیقی از روشهای کمی و کیفی است که در جنبه کیفی، با استفاده از توصیف، مشاهده و مطالعه کتابخانهای و در جنبه کمی از دادههای عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده می شود. یافتههای تحقیق گویای شکلگیری رابطه ای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبه های خودشناسی انسان؛ سطوح کیفی مختلفی را ایجادمی کند. همچنین نتیجهاین پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکل دهی به کیفیت زیستی، به ترتیب متأثر از حواس مشترک ایمان، زمان، وحدت، حضور، مکان، امان و آگاهی می باشد. به طوری که در رابطه ای مستقیم میان مؤلفه های مستقل (کالبدی فضایی، جمعی رفتاری، ادراکی روانی) و مؤلفههای وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین می توان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود، حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفه های مستقل و وابسطه در معماری شکل می گیرد.
Human has always been in interaction, one of its aspects is the communication with himself. In this relationship, on one hand, human is placed as a self- aware being and on the other hand, as the real self. In such a way that common sense is affected by his existential nature and affects the quality of life. The goal of the research can be considered to evaluate the biological aspects affecting the internal relationships of self- knowledge between human and the architectural body. Biological quality is created at different levels and shapes the environment in interaction with humans. The method of this research is a combination of qualitative and quantitative factors. So that, in the qualitative review, the topic is addressed using descriptions, observations and library studies, and in its quantitative aspect, it benefits from numerical data and analysis using the scientific method of Codas. The findings of the research show the formation of an internal relationship that has affected the quality of life and architectural environment. so that in each of the senses affecting self- awareness, Different quality levels are created. In this regard, it can be concluded that the purposeful design of architecture in order to shape the quality of life is influenced by the common senses of faith and time with the greatest impact, the sense of unity, presence and place with an average impact, and the sense of safety and awareness with the least impact. So that it is formed in a direct relationship between independent components (spatial physical perception, collective behavior, psychological) and connected components (common senses) and is a platform for achieving a desirable life. Therefore, this issue can be considered as a result of the internal relationship between three aspects of self- awareness, common senses and architecture, which is formed according to the relationship between independent and dependent components in architecture.
