واکاوی تجربۀ خشونت خانگی علیه زنان شاغل (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)
محورهای موضوعی : پژوهش مسائل اجتماعی ایراناکرم قلیچخان 1 , زهرا عبدلی 2
1 - دیار گروه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب
2 - دانشجوی کارشناسی¬ارشد رشته مدیریت کسب¬و¬کار (گرایش مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی)، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، ایران
کلید واژه: خشونت خانگی, زنان شاغل, تجربۀ خشونت, پیامدهای خشونت و استراتژیها.,
چکیده مقاله :
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبرانناپذیری را برای قربانی ایجاد میکند. به نظر میرسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربۀ خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربۀ خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روششناسی از روش کیفی و راهبرد نظریۀ زمینهای استفاده شد. انتخاب مصاحبهشوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقولۀ اصلي و يك مقولۀ هسته از خلال كدگذاري دادهها استخراج شد. «چرخۀ اشتغال زنان و تجربۀ خشونت» به عنوان مقولۀ نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از دادهها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه میکنند. به نظر میرسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.
Domestic violence against women is a type of aggressive behavior that occurs in close family relationships. Domestic violence against women is one of the harshest results of cultural, social and economic inequalities in different societies, that has irreparable consequences on the victom. it seems that working women are no exception to the experience of this type of violence and access to resources has caused they face domestic violence. The purpose of this study is to qualitatively analyzing the experience of domestic violence of working women and women's perception of this violence in Tehran. In the methodology section; Qualitative methodology and grounded theory (GT) strategy were applied. The interviewees were selected purposefully and 12 employed women for more than three months were examined. 7 main categories and one core category were extracted through data encoding. Physical violence, psychological violence, sexual violence, economic violence, social violence, verbal violence, psychological stress. The results show that working women in Tehran have a diverse perception of domestic violence and experience different types of violence. It seems that type and amount of economic and social violence are different among working women and housewives.
احمدی، سیروس و دیگران (1400) «خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطة مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره نوزدهم، شماره 4، زمستان، صص 545-572.
آبوت، پاملا و کلر والاس (1380) جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشرنی.
افراسیابی، حسین و فاطمه اسدی کوهنجانی (1399) چالش همسازی تفسیر زنان از ایفای نقش خانهداری، جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، ش 16، پاییز و زمستان، صص 87-115.
باغی، وجیهه و دیگران (1400) خشونت علیه زنان و عوامل مرتبط با آن یک مطالعه مقطعی در سقز، فصلنامه پرستاری مامایی و پیراپزشکی، دوره 6، ش 4، بهار.
بستان، حسین (1382) کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیستم، روششناسی علوم انسانی، ش 35، تابستان، صص 4-34.
بگرضایی، پرویز و حبیب الله زنجانی و سیفالله سیفاللّهی (1396) مطالعة کیفی پدیده خشونت خانگی علیه زنان ( مورد مطالعه: زنان مراجعهکننده به مرکز خدمات اورژانس اجتماعی شهر ایلام)، مطالعات اجتماعی ایران » پاییز 1396، دوره یازدهم - شماره 3.
جهانی جناقرد، میلاد (1399) خشونت خانگی علیه زنان در ایران، فصلنامه بین¬المللی قانون یار، دوره چهارم، ش 15، پاییز، صص 897-909.
ریتزر، جورج (1374) نظریههای جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی.
رئیسی، طاهره و مسعود حسین چاری (1391) «بررسی زمینههای خشونت علیه زنان در خانواده»، خانواده¬پژوهی، سال هشتم، ش 29، بهار، صص 7-18.
سعیدی، ایمانه و دیگران (1399) «تجربۀ زیستۀ زنان از خشونت خانگی (مطالعه موردی: زنان مراجعهکننده به واحد کاهش طلاق مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان)»، مسائل اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 1، صص 123-۱۴۲.
شمس اسفندآبادی، حسن و دیگران (۱۳۸۳) «همسرآزاری و عوامل مؤثر بر آن در زنان متأهل»، پژوهشهای نوین روان¬شناختی (روان-شناسی دانشگاه تبریز)، سال اول، شماره ۱، ص ۱۲۲.
کریمی، رضا و دیگران (1400) «مقایسة تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعه-یافته بر اساس تحلیل همرخدادی واژگان»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره نوزدهم، شمارة 2، تابستان، صص 193-221.
لطفی خاچکی، طاهره و مهدی کرمانی (1399) «عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین در طبقه متوسط»، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال بیستم، شماره ۷۶، صص 87-۱۲۹.
محبی، سیده فاطمه (1380) خشونت علیه زنان آسیبشناسی اجتماعی 3، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، پیاپی، 14، زمستان.
مفردنژاد، ناهید و مرتضی منادی (1399) «ارتباط سرمایههای روانشناختی و فرهنگی با خشونت خانگی در زنان متأهل (مطالعه موردی: فرهنگیان بهبهان)»، فصلنامه مطالعات زن و خانواده، پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، دوره هشتم، شماره 1، صص 189-213.
میرزایی، خدیجه و دیگران (1389) «بررسی میزان خشونت خانگی از نوع روانی در زنان شاغل و خانهدار شهر شاهرود و ارتباط خشونت روانی با برخی از مشخصات دموگرافیک در سال 1388»، فصلنامه علمی پزشکی قانونی، دوره شانزدهم، شماره 4، زمستان، صص 277- 283.
یزدان¬پناه دولت¬آبادی، علی و دیگران (1400) «طراحی بسته آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان»، پژوهشهای روان¬شناسی اجتماعی، سال یازدهم، شماره 43، صص 1-18.
Adam, VY. and Erhus, E (2022) “One-year prevalence of domestic violence against women during the COVID-19 pandemic in an urban community in Southern Nigeria”, Journal of Community Medicine and Primary Health Care, 34 (1), April.
Aliverdi Nia, Akbar; Mohammad Esmaeil Riahi and Mahmoud Farhadi (2011) “Social Analysis of Husband’s Violence Against Women: Theoretical Model and Experimental Test”, Social Issues of Iran, Second Year, No. 2, pp. 127-95, (In Persian).
Azazi, Sh (2001) Domestic Violence “Beaten Women”. Tehran: Sali Publishing, (In Persian).
Bourdieu, Pierre (2001) “Theory of Action, Practical Reasons and Intellectual Selection,” translated by Morteza Mardeesh, Tehran, role play, first edition, (In Persian).
Cau, B. M (2020) Area-level normative social context and intimate partner physical violence in Mozambique. Journal of interpersonal violence, 35(15-16), 2754-2779.
Dlamini, N.J (2020) Gender based violence, twin Pandemic to COVID-19. Critical Sociology 47 (4-5) 2020 Available from https://doi.org/10.1177/0896920520975465.
Lorena, Sosa; Ruth M. Mestre I Mestre (Ensuring The Non-Discriminatory Implementation Of Measures Against Violence Against Women And Domestic Violence: Article 4, Paragraph 3, Of The Istanbul Convention) Council Of Europe (F-67075 Strasbourg Cedex Or Publishing@Coe.Int).
Mojahed, A; Others (2020) Intimate Partner Violence Against Women in the Arab Countries: A Systematic Review of Risk Factors, Trauma, Violence, & Abuse, Volume 23 Issue 2, April.
Manizia, L. And Mishra, R (2022) “Young Adult’s Attitude Towards Domestic Violence”, The Pharma Innovation Journal, 11 (1), PP 140-144.
Nasirzadeh, Nafiseh; Nazarparvar, mehran; Mahmoudi, Davoud; Alishzadeh, Amir-Ali and Mirzae, Vahid (2021) “Individual and Job Factors Affecting the Incidence of Occupational Violence among Workers in Industries”. Occupational Hygiene Engineering Journal, 8 (1): 46-54.
Richardson, JR; Feder, G; Coid, J(2002) Domestic Violence affects Women than men, BMJ, July 325 (7354): 44.
Shokri, O.; Khodaei, A. and Moezzodini, Sh (2021) “A Phenomenological Study of Women’s Lived Experiences of Domestic Violence During the COVID-19 Pandemic”, Quarterly of Applied Psychology, Vol 15, No 3 (59), Fall, PP 381-402.
Sosa, Lorena And Mestre, Ruth (2022) Ensuring The Non-Discriminatory Implementation Of Measures Against Violence Against Women And Domestic Violence, The Istanbul Convention, Conseil of Europe.
Subhashchandra, K.; Selvaraj, V.; Jain, T. and Dutta, R (2022) “Domestic Violence and its Associated Factors Among Married Women in Urban Chennai: A cross-sectional study”, Journal of Family Medicine and Primary Care, No 11 (2), February, PP 633-637.
Tyarakanita, A., Drajati, N.A., Rochsantiningsih, D. et al. The representation of gender stereotypes.
Utaminingsih, Alifiulahtin and Nuryani, Astrida Fitri (2022) “Addressing Domestic Violence Against Women During the Time of COVID-19 Pandemic: The Case of Advocacy Actors in the Municipality of Malang, Indonesia”. In: ICGCS 2021, August, Padang, Indonesia.
فصلنامه علمي «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
شماره ششم، زمستان 1401: 63-33
تاريخ دريافت: 10/04/1401
تاريخ پذيرش: 04/04/1402
نوع مقاله: پژوهشی
واکاوی تجربۀ خشونت خانگی علیه زنان شاغل
(مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)
اکرم قلیچخان 1
زهرا عبدلی 2
چکیده
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشنترین نتایج نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبرانناپذیری را برای قربانی ایجاد میکند. به نظر میرسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربۀ خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانهدار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربۀ خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روششناسی از روش کیفی و راهبرد نظریۀ زمینهای استفاده شد. انتخاب مصاحبهشوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقولۀ اصلي و يك مقولۀ هسته از خلال كدگذاري دادهها استخراج شد. «چرخۀ اشتغال زنان و تجربۀ خشونت» به عنوان مقولۀ نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از دادهها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه میکنند. به نظر میرسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانهدار باشد.
واژههاي کلیدی: خشونت خانگی، زنان شاغل، تجربۀ خشونت، پیامدهای خشونت و استراتژیها.
مقدمه
یکی از موضوعاتی که از دیرباز در جوامع مختلف به عنوان معضل اجتماعی مطرح بوده، مسئلۀ خشونت خانگی و بهویژه خشونت علیه زنان است. هرچند فرض بر این است که خانه باید مکانی امن برای اعضای خانواده باشد، وجود خشونت آن را تبدیل به جهنمی برای اعضای کمتوان میکند. به باور بسیاری از صاحبنظران، خشونت خانگی، نقض آشکار حقوق انسانی است (ر.ک: جهانی جناقرد، 1399). آمارهای مختلف حکایت از جهانی بودن این مسئله دارد، به طوری که 27 درصد از زنان در جهان، حداقل یک بار در طول عمرشان، خشونت خانگی را تجربه کردهاند. فقط در سال 2018، بیش از 492 میلیون زن 15 تا 49 ساله در خانههایشان مورد خشونت فیزیکی یا جنسی قرار گرفتهاند. این امر، سلامت روحی و جسمی آنان را تهدید کرده، گاهی زنان را به سوی خودکشی نیز هدایت میکند (ر.ک: Richardson & et al, 2002).
خشونت علیه زنان بر اساس فرهنگ مردسالارانه در جوامع مختلف از جمله کشورهای کمتر توسعهیافته در آسیا مشخص میشود (ر.ک: Utaminingsih & Nuryani, 2021; Tyarakanita & et al, 2021; Dlamini, 2020). در حقیقت خشونت علیه زنان که در مواردی از آن به عنوان خشونت خانگی یاد میشود، مسئلهای در ابعادی جهانی است که با وجود تغییرات قوانین و حمایت بیشتر از زنان، همچنان زنان با انواع خشونت و تبعیض جنسیتی روبهرو هستند (Sosa & Mestre, 2022: 5). نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که 47 درصد از دختران در کودکی و ۳۳ درصد هنگام ازدواج خود در معرض خشونت هستند و همراه با این نسبت، 65 درصد از زنان متأهل نیز در معرض خشونت قرار میگیرند (Sosa & Mestre, 2022: 5).
اصطلاح خشونت خانگی به نوعی رفتار پرخاشگرانه اطلاق میشود که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. بر اساس تعریف سازمان ملل، عبارت خشونت علیه زنان به معنای هر عمل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت است که سبب احتمال بروز آسیبهای روانی، جسمانی، رنج و آزار زنان میگردد. از جمله پیامدهای خشونت علیه زنان را میتوان به مواردی چون اجبار به انجام برخی از اعمال، محرومیت اجباری یا اختیاری در شرایط خاص، از آزادی در زندگی عمومی یا در زندگی خصوصی اشاره نمود. خشونت خانگی ریشه در نابرابری جنسیتی، سوءاستفاده از قدرت و معیارهای اجتماعی آسیبرسان دارد. اصطلاح آن در درجه اول برای تأکید بر این واقعیت است که نابرابری ساختاری و مبتنی بر جنسیت در قدرت، زنان و دختران را در معرض خطر انواع خشونت قرار میدهد. خشونت علیه زنان مرز نمیشناسد و محدود به جوامع عقبمانده نیست. در همه جای دنیا، زنان کم و بیش مورد انواع خشونت واقع میشوند. خشونت علیه زنان، جا و مکان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل کار زنان با انواع خشونت روبهرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد کتک و فحاشی قرار میگیرند. عامل اصلی خشونت علیه زنان را میتوان در شرایطی یافت که مانع از برابری زن یا مرد در همه سطوح زندگی میشود. خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن میزند. خشونت خانگی اکنون به عنوان یکی از مسائل بهداشت جهانی در نظر گرفته شده است (احمدی و دیگران، 1400: 547؛ ر.ک: Cau, 2020).
در ایران، آمارهای دقیقی از میزان خشونت خانگی نسبت به زنان وجود ندارد. ویژگیهای فرهنگی جامعه سبب شده تا خشونت خانگی علیه زنان در ایران، همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، هم از نظر جامعه و هم از نظر آمار و منابع رسمی پنهان بماند؛ زیرا زنان تا آنجا که امکان دارد، سکوت میکنند و اعتراضی نمیکنند (لطفیخاچکی و کرمانی، 1399: 93؛ ر.ک: Aliverdi Nia & et al, 2011). هرچند در آمارهای رسمی به میزان خشونت علیه زنان در ایران به وضوح اشاره نشده است، پژوهشها نشاندهندۀ گستردگی دامنۀ خشونت است. بر اساس مطالعات مقدماتی دربارۀ میزان وقوع خشونت خانگی در ایران، نرخ همسرآزاری و بدرفتاری نسبت به زنان ۳۰ تا ۸۰ درصد برآورد شده است (احمدی و دیگران، 1400: 548؛ ر.ک: شمس اسفندآبادی و دیگران، 1383).
بگرضایی و همکاران با استفاده از روش فراتحلیل، تصویری از خشونت خانگی را در ایران نشان دادند. بر این اساس «بیشترین میزان خشونت بین زنان سنین 20 تا 30 سال با 48.5% و کمترین میزان خشونت در گروههای سنی 45 تا 50 سال با 9.6% است. در مجموع خشونتهای روانی- عاطفی با 52 درصد، شایعترین نوع خشونت در بین زنان بوده، پس از آن خشونت فیزیکی با 37% و خشونت اجتماعی با 34% به ترتیب شایعترین انواع خشونت علیه زنان را تشکیل میدهد... میزان خشونت در بین زنان خانهدار با 63.3%، شیوع بیشتری داشته است» (بگرضایی و دیگران، 1396: 71). خشونت خانگی، یکی از زمینههای فروپاشی خانواده است. پژوهش امین و همکاران (۲۰۱۹) نشان میدهد که از منظر زنان متقاضی طلاق، خشونت (در اشکال مختلف) مهمترین عاملی است که آنها را برای دادخواست طلاق مصمم کرده است.
هرچند پژوهشهای انجامشده درباره خشونت خانگی علیه زنان در سالهای اخیر در ایران بسیار زیاد است، پژوهشهای کیفی در موضوع خشونت خانگی در ایران کافی نیست. از سوی دیگر، اغلب مطالعات در این حوزه بدون توجه به وضعیت اشتغال زنان بوده است. این در حالی است که به نظر میرسد اشتغال زنان به عنوان یک متغیر تأثیرگذار بر موقعیت زنان در ساختار قدرت میتواند عاملی مؤثر بر افزایش یا کاهش خشونت خانگی باشد. از آنجا که امروزه در کشور ما درصدی از زنان در زمینههای مختلف به فعالیت اقتصادی پرداخته و شاغل هستند، به نظر میرسد که خشونت خانگی علیه زنان شاغل، مسئلهای قابل تأمل است.
ویلیام گود (1971) در نظریۀ منابع استدلال میکند که منابع در دسترس مانند موفقیت، منزلت اجتماعی، شغل، استعداد ذاتی و غیره، روابط اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد؛ زیرا طبقات اجتماعی مختلف و گروههای قومی در دستیابی به منابع تفاوت دارند. بنابراین ممکن است این افراد بیشتر از قشرهای دیگر جامعه تمایل به استفاده از خشونت داشته باشند. به عبارت دیگر اگر منابع در دسترس فرد زیاد باشد، احتمال استفاده از خشونت کمتر است. اما زمانی که فرد نتواند به دلایلی به منابع مورد نظر خویش دسترسی یابد، احتمال استفاده از خشونت برای به دست آوردن منابع بیشتر میشود. از آنجا که زنان شاغل در مقایسه با زنان خانهدار دارای منابع اقتصادی و اجتماعی (منزلتی) بیشتری هستند، محتمل است افزایش منابع در دسترس آنان، زمینهساز خشونت خانگی علیه زنان شود.
بدین منظور پژوهش حاضر درصدد فهم پدیدۀ خشونت خانگی در بین زنان شاغل است که با توجه به تجربۀ کسب درآمد و شاغل بودن ممکن است تجربهای متفاوت از زنان غیر شاغل در زمینه خشونت داشته باشند. بنابراین پرسشهای مهمی را میتوان برای این مسئله طرح نمود:
- ادراک زنان شاغل از خشونت خانگی توسط همسر چیست؟
- راهبردهای مواجهه با این نوع خشونت و پیامدهای آن بر زندگی شخصی آنان چگونه است؟
- چه شرایط زمینهسازی در تجربۀ خشونت زنان شاغل حاکم است؟
- انواع خشونت تجربهشدۀ زنان شاغل، شامل چه مواردی است؟
پیشینۀ پژوهش
هدف این پژوهش، مطالعۀ تجربۀ خشونت خانگی زنان شاغل در شهر تهران است. از همینرو هنگام تدوین پیشینۀ پژوهش سعی بر آن بوده حتیالامکان از منابع مرتبطتر به موضوع استفاده شود تا بتوان تصویر جامعتری از حوزه مورد مطالعه ارائه نمود. البته باید دقت داشت که مطالعات مرتبط با خشونت خانگی زنان شاغل اندک بوده است. از اینرو تطبیق و قیاس پژوهشهای انجامشده با پژوهش حاضر، قیاس کاملی نیست؛ بنابراین سعی شده تا مربوطترین پیشینۀ پژوهشی با موضوع انجام گیرد.
احمدی و همکاران (1400)، پژوهشی با عنوان «خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژِ مردسالار و هژمونی سلطه مذکر (مطالعه موردی: زنان بوشهر)» و با هدف بررسي خشونت عليه زنان در ميان زنان بوشهر با استفاده از روش كيفي و با رويكرد روش نظرية زمينهاي با 12 نفر از زنان بوشهر به صورت نیمهساختار یافته انجام دادهاند. یافتهها نشان میدهد که پنج مقولۀ محوری «فرهنگ مردسالاری و نابرابری جنسیتی نهادینهشده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیتبخشی نظام فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرشهای مردسالاری نسبت به زنان» وجود دارد. مقولۀ هستهای این پژوهش، «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» است.
باغی و همکاران (1400) در پژوهشی به دنبال بررسی خشونت علیه زنان و عوامل مرتبط با آن در شهر سقز بودند. این مطالعۀ مقطعی روی ۲۰۰ زن متأهل مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان سقز انجام شد که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای اطلاعات جمعیتشناختی و خشونت علیه زنان (همسرآزاری) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار pasw به کمک آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که زنان سقزی در معرض خشونتهای جسمی، روانی، مالی و جنسی هستند. همچنین شناخت وضعیت خشونت خانگی علیه زنان و عوامل مرتبط با آن میتواند به طراحی برنامههای هدفمند برای کاهش و پیشگیری از این مشکل کمک نماید.
کریمی و همکاران (1400) در پژوهشی میان کشورهای توسعهیافته و ایران در سه بازۀ زمانی، به شناسایی و مقایسۀ روند موضوعی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان و خانواده پرداختهاند. این مطالعه از نوع مطالعات علمسنجی و با استفاده از روش تحلیل همرخدادی واژگان و نمودار راهبردی انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که برآیند کلی سه دهه مؤید این مسئله است که پژوهشهای حوزۀ خشونت در حوزۀ جنسیت، زنان و خانواده با موضوعات کلیدی کلی قبل از 1980 شروع شده و در دهههای 1980 و 1990 به صورت تخصصیتر واکاوی شدهاند.
یزدان پناه دولتآبادی و همکاران (1400) در پژوهشی به بررسی و طراحی بستۀ آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان پرداختند. روش پژوهش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان خشونتدیده و فرزندان آنها در شهر رفسنجان بود که از بین ۵۳ زن خشونتدیده که به یکی از مراکز مشاوره شهرستان رفسنجان مراجعه کرده بودند، ۳۰ زن به همراه یکی از فرزندانشان که با هم ۶۰ نفر را تشکیل دادند، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش نمونهگیری تصادفی ساده در چهار گروه ۱۵ نفری و به عبارتی دو گروه آزمایش متشکل از زنان و فرزندانشان و دو گروه کنترل زنان و فرزندانشان جایگزین شدند. زنان، پرسشنامه مقابله با خشونت خانگی علیه زنان و فرزندان محسنی تبریزی، کلدی و جوادیانزاده (۱۳۹۱) و پرسشنامه درگیری تحصیلی فردریکس، بلومنفیلد، و پاریس (۲۰۰۴) را به عنوان پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردهاند. برای مداخله، بستۀ آموزشی محققساخته مقابله با خشونت همسران در ده جلسه فقط روی زنان گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با تحلیل کوواریانس تکمتغیری (آنکووا) و آزمون خیدو تحلیل شد. نتایج بیانگر آن است که بستۀ آموزشی قابلیت استفاده به عنوان یک پروتکل آموزشی را دارد و از آن میتوان به عنوان یک ابزار در جهت کاهش خشونت خانگی مردان و بهبود اشتیاق تحصیلی فرزندان بهره برد.
مفردنژاد و منادی (1399) در پژوهش خود به دنبال بررسی ارتباط سرمایههای
روانشناختی و فرهنگی با خشونت خانگی علیه زنان فرهنگی شهر بهبهان بودند. این پژوهش، مطالعهای مقطعی از نوع همبستگی و نمونه آماری آن ۱۵۶ زن متأهل بود که از بین جامعۀ کارمندان زن متأهل و شاغل در آموزش و پرورش شهرستان بهبهان با روش نمونهگیری تصادفی ساده گزینش شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه سرمایۀ روانشناختی (PCQ)، سرمایۀ فرهنگی (CCQ) و پرسشنامۀ خشونت خانگی بود و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری همبستگی پیرسون و کانی انجام شد. نتایج نشان داد که مؤلفههای سرمایۀ روانشناختی و سرمایۀ فرهنگی پیشبینهای منفی خشونت خانگی علیه زنان بود. نتایج تحلیل همبستگی کانی نشان داد که چهار متغیر بنیادی برای درک روابط بين مجموعه متغیرهای ملاک و پیشبین مورد نیاز است و هر چهار بعد از خردهمقیاسهایی از مجموعه پیشبین و ملاک تشکیل شدهاند. ضرایب بنیادی برای چهار بعد اول به ترتیب 87/0، 64/0، 58/0 و ۳۱/0 به دست آمد. کمبود سرمایههای روانشناختی و فرهنگی با دریافت خشونت خانگی بیشتر در زنان همبسته است. از اینرو برنامههای آموزشی برای ارتقای این مهارتها در زنان متأهل در این پژوهش پیشنهاد شده است.
سعیدی و همکاران (1399)، پژوهشی را با هدف مطالعۀ کیفی تجربه زیسته زنان از خشونت خانگی به انجام رساندند. این پژوهش با پارادایم تفسیرگرایی و با استفاده از روششناسی پدیدارشناسی، سعی در شناسایی تجارب زیستۀ زنان شهر اصفهان از خشونت خانگی داشته است. میدان تحقيق، واحد کاهش طلاق مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان بود. با استفاده از نمونهگیری هدفمند با ۱۸ نفر از زنان خشونتدیده، مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته انجام شد و با روش هفت مرحلهای کولایزی، تحلیل دادهها صورت گرفت. نتایج تحقیق علاوه بر ارائۀ نوعشناسی دقیق از خشونتی که زنان آن را تجربه کرده بودند، نشان داد که هر کدام از زنان خشونتدیده بر اساس نوع خشونتی که تجربه کردهاند، خشونت عليه زن را چگونه تعریف میکنند. زنان در بیان تجاربشان به دلايل خشونت همسر نیز اشاره نمودند. در این خصوص به دخالت خانواده مرد، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی مرد، شناخت ناکافی از یکدیگر و اندیشههای مردسالاری اشاره داشتند. همچنین زنانی که قدرت مقابله با همسر را در خود نمیبینند، به صورت منفعلانه به سازش و تحمل زندگی خشونتبار، پنهان کردن خشونت اعمالشده و در نهایت دفاع از خود هنگام کتک خوردن میپردازند. آن دسته از زنان که توانایی مقابله با خشونت همسر دارند، به صورت فعالانه دست به اقداماتی چون اتخاذ تدابیر برای بهبود اوضاع، انجام ندادن خواستههای مرد، ناسزاگویی در مقابل خشونت کلامی شوهر و در نهایت با نتیجه ندادن اقدامات اشارهشده به قهر و ترک منزل دست میزنند.
میرزایی و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان «بررسی میزان خشونت خانگی از نوع روانی در زنان شاغل و خانهدار شهر شاهرود و ارتباط خشونت روانی با برخی از مشخصات دموگرافیک در سال 1388» به ارزيابي خشونت رواني در زنان شهر شاهرود و عوامل مرتبط با آن پرداختند. این تحقیق، مطالعهای تحلیلی- مقطعی است که در شهر شاهرود و روی 600 زن با ابراز گردآوری پرسشنامه انجام شده است. یافتهها بیانگر آن است که بیشترین نوع خشونت در زنان شاغل و خانهدار، اجبار به انجام کارهای خلاف میل زنان توسط همسر و کمترین نوع خشونت در دو گروه، حبس کردن در منزل بوده است.
سابهاشچاندرا3 و همکاران (2022) در پژوهشی با عنوان «خشونت خانگی و عوامل مرتبط با آن در میان زنان متأهل در شهر چنای: مطالعهای مقطعی» که با هدف یافتن میزان خشونت خانگی در شهر چنای، تامیل نادو و یافتن عوامل مرتبط با آن انجام دادند، با استفاه از روش نمونهگیری در دسترس و پرسشنامه نیمه ساختاریافته به این پژوهش پرداختند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شيوع كلي خشونت خانگي 2/38 درصد بود كه خشونت جسمي، جنسي، رواني و عاطفي به ترتيب 7/28 درصد، 1/9 درصد، 6/12 درصد و 4/15 درصد بود. تجزیه و تحلیل چندمتغیره نشان داد که مشارکت زنان در تصمیمگیری در خانه، سوء مصرف الکل در بین شوهران، مذهب و تحصیلات شوهر به طور قابل توجهی با خشونت خانگی مرتبط است.
مانیزیا و میشرا4 (2022) در پژوهشی به بررسی نگرش جوانان نسبت به خشونت خانگی پرداختند. در این پژوهش، 240 زن و مرد جوان به عنوان نمونۀ پژوهش به روش نمونهگیری نسبت جمعیت از دو دانشکده G.B انتخاب شدند. یافتههای پژوهش نشاندهنده اختلاف شدید نسبت به خشونت خانگی بود. همچنین بین نگرش جوانان نسبت به خشونت خانگی و متغیرهای مستقل منتخب یعنی سن، جنسیت، دانشگاه و
درآمد خانواده، ارتباط معناداری مشاهده شده است.
آدام و ارهاس5 (2022) پژوهشی با عنوان «شیوع یکساله خشونت خانگی علیه زنان در طول سال؛ همهگیری COVID-19 در یک جامعه شهری در جنوب نیجریه» با هدف بررسی میزان خشونت خانگی علیه زنان در طول همهگیری COVID-19 انجام دادهاند. روش کار این پژوهش، توصیفی مقطعی است که از روش نمونهگیری چندمرحلهای و مصاحبه ساختاریافته و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که بیش از یکسوم از زنان 221 نفر (9/35 درصد) خانهدار، قربانی خشونت خانگی شدهاند. انواع خشونت خانگیای که زنان تجربه کردهاند، شامل: روانی 120 (54.3%)، جسمی 68 (30.8%)، جنسی 38 (17.2%) و اقتصادی 36 (16.3%) است. شوهر 52 (76.5%) و دوست پسر 39 (57.4%) مرتکب بیشترین خشونت فیزیکی علیه زنان قربانی بودند.
شکری و همکاران6 (2021) در پژوهشی که اخیراً درباره پدیدارشناختی تجربههای زیسته زنان از خشونت خانگی در طول همهگیری COVID-19 انجام دادهاند، در پی رسیدن به هدف بررسی پدیدۀ خشونت شریک صمیمی علیه آنها به نتایجی دست یافتند. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی و از طریق مصاحبۀ انفرادی عمیق و نیمهساختاریافته به اطلاعاتی دست یافتند. یافتهها بیانگر آن است که در شرایطی که خانواده تحت فشار است، برای برخی از مردان، تنها راه مراقبت از موقعیت قدرتمند خود، جستوجوی روشهای خشن و مستبدانه است. بنابراین استفاده از مداخلات مبتنی بر توانمندسازی اجتماعی برای تقویت سرمایۀ روانی و گنجینۀ مهارتی مردان، نقش مهمی دارد.
مجاهد و همکاران (2020)، پژوهشی با عنوان «خشونت شریک صمیمی علیه زنان در کشورهای عربی: بررسی سیستماتیک عوامل خطر» با هدف بررسی عوامل خطر بر اساس چارچوب نظری اکولوژیکی یکپارچه برای IPV7 برای زنان ساکن در کشورهای عربی انجام دادهاند. خشونت شریک صمیمی (IPV) به شدت به سلامت جسمی، جنسی، باروری و روانی و همچنین رفاه اجتماعی افراد و خانوادهها آسیب میرساند. عوامل مرتبط با افزایش خشونت خانگی علیه زنان استخراج و با توجه به مدل اکولوژیکی یکپارچه بهروز شده در چهار سطح طبقهبندی شد. در سطح فردی، عوامل خطر یا مربوط به قربانیان یا عاملان IPV بود. عوامل مرتبط با ازدواج، تعارض درون خانواده و غیره در سطح خانواده بررسی و گنجانده شد، در حالی که عوامل مربوط به خانواده گسترده و ماهیت ازدواج در سطح جامعه گنجانده شد. در نهایت عوامل خطر مرتبط با بافت فرهنگی که تحت تأثیر پسزمینههای سیاسی و مذهبی هستند، در سطح اجتماعی گنجانده شد. ساختار پیچیدۀ خشونت علیه زنان در جهان عرب مستلزم مداخلات حساس فرهنگی- اجتماعی است که باید با کار سیستماتیک و ساختارمند با هدف بهبود وضعیت زنان عرب در همۀ سطوح همراه باشد.
با توجه به پژوهشهای صورتگرفته در این موضوع به نظر میرسد که زنان به دلایل و زمینههای مختلفی مورد خشونت قرار گرفتهاند. یکی از عوامل خشونت علیه زنان، ساختار تصمیمگیری و قدرت در خانواده و موقعیت زنان در آن بوده است. نوع خشونتها با توجه به ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... تغییر کرده و زنان نیز از استراتژیهای متفاوتی برای مقابله استفاده میکنند. همچنین انواع خشونتهای دارای اهمیت در تحقیقات قبلی را میتوان به خشونت روانی، جسمی، جنسی و اقتصادی تقسیمبندی کرد. پژوهشهای انجامشده نشان میدهد که درباره موضوع خشونت خانگی علیه زنان شاغل، تحقیقات اندکی انجام شده است.
چارچوب مفهومی
مفاهیم حساس نظری
در این بخش با پرداختن به مفاهیم حساس و محوری مورد ارتباط با موضوع تحقیق و ديدگاههاي موجود، بخشی از مفاهیم حساس و هدایت بخش مرور شده است و پژوهشگر به دنبال استخراج چارچوب نظري به معنای کمی آن نیست؛ آن هم به این دلیل که پژوهش حاضر با تمرکز بر روششناسی کیفی صورت میگیرد و چارچوب نظری و مدل نظری تابع آن پس از جمعآوری دادهها و انجام بخش کیفی از دل کار کیفی بیرون میآید. در واقع هدف استفاده از نظريه در اين پژوهش در ابتدا صرفاً به عنوان راهنمايي جهت مفهومسازی و حساسيت نظري است و به دنبال ذهنيتي برساخته از نظريه در جهت جمعآوری اطلاعات از پيش تعیینشده نيست؛ زيرا ماهيت پژوهش اکتشافی، ورود به ميدان تحقیق با ذهنيتي باز است. در اين پژوهش، محقق سعي میکند نظريه و داده را از ميدان استخراج كند.
خشونت نمادین و جنسیت (بوردیو)
یکی از نظریههای حساسیتبرانگیز در پژوهش حاضر، «نظریۀ منابع» است. نظریه منابع، یکی از اولین نظریههایی است که ویلیام گود درباره خشونت خانوادگی مطرح کرد. بر پایه این نظریه، نظام خانواده مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگری دارای نظامی اقتداری است و هر کس که به منابع مهم خانواده بیشتر از دیگران دسترسی داشته باشد، میتواند سایر اعضا را به فعالیت در جهت امیال خود وادارد. گود معتقد است که افراد بسیار قدرتمند خانواده، کمتر از دیگران به اعمال قدرت از طریق خشونت متوسل میشوند؛ زیرا منابع متعددی در اختیار دارند که از طریق آنها قادر به اعمال قدرت هستند. اما در میان افرادی که دارای ضعف اقتصادی- اجتماعی هستند، تنها منبع قدرت، زور بدنی و استفاده از آن است (ر.ک: Azazi, 2001). بنابراین میتوان در طبقات پایینتر شاهد خشونتهای فیزیکی بود، اما در طبقات متوسط، خشونت در حالت نمادین را مشاهده کرد.
نظریههای بوردیو، یکی دیگر از نظریههای حساسیتبرانگیز در پژوهش حاضر است. جامعهشناسی بوردیو از این ظرفیت برخوردار است که چارچوبی نظری را برای بازسازی جامعهشناسی بنیادین با گنجاندن جنسیت به عنوان یک مفهوم مرکزی ارائه دهد. در ارتباط با خشونت نمادین طبق نظریۀ بوردیو، سلسلهمراتب یا اشکال گوناگون نابرابریهای اجتماعی در جامعۀ امروز، بیش از آنکه ناشی از مناسبات مربوط به اعمال قدرت باشد، از اشکال و مناسبات نمادین سلطه نشأت میگیرد. او به حاصل این نوع سلطه، یعنی خشونت نمادین اشاره میکند. در واقع مضمون خشونت نمادین، نتیجه پیامد فهم بوردیو از زبان است. بوردیو، زبان را ابزار قدرت و کنش میداند. در دیدگاه وی، این مفهوم با مفهوم سرمایۀ نمادین، پیوند کاملی دارد. در واقع خشونت یا قدرت نمادین صرفاً یک پتانسیل و امکان اعمال قدرت یا خشونت است. اما همین امکان سبب میشود که افراد به شدت رفتارهای خود را کنترل کرده، خود را با منشأ بروز آن خشونت هماهنگ کنند. خشونت نمادین بیشتر از طریق درونی کردن نظام سلطه انجام میگیرد که در آن کسی که اعمال سلطه میکند و کسی که زیر سلطه قرار دارد، هر دو ممکن است به صورتی ناخودآگاه، نظام سلطه را چنان درونی کنند که به صورت خودکار در حرکات روزمره، در انتخابها و در تمام ابعاد زندگیشان آن را تولید و بازتولید کنند (ر.ک: گرنفل، 2009). بوردیو، خشونت نمادین را مبارزه بر سر تصاحب نشانههای تشخصآوری میداند که بر سر حفظ یا سرنگون کردن جایگاه وجود دارد. این مفهوم در نزد بوردیو با مفهوم سرمایۀ نمادین، پیوند بسیاری دارد. خشونت نمادین میتواند به صورت درونیشده توسط سلطهگر اعمال و توسط سلطهپذیر نیز به همین شکل پذیرفته شود (ر.ک: Bourdieu, 2001)(1).
سلطۀ مردانه
دوبوار از جامعهپذیری نقشهای جنسیتی به عنوان سلطۀ مرد بر زن یاد میکند. به اعتقاد وی، شخصیت دختران و زنان میتوانست بسیار متفاوت با الگوهای نابرابر کنونی شکل گیرد، مشروط بر اینکه دختربچهها از ابتدا با همان توقعات و پاداشها و همان سختگیریها و آزادیهایی تربیت میشدند که برادرانشان تربیت میشوند (ر.ک: بستان، 1382). او معتقد است که سلسلهمراتب جنسها، ابتدا در تجربۀ خانوادگی بر دختربچه آشکار میشود. پدر در خانواده صاحب اقتدار است، حتی اگر عملاً مادر به مثابه خانم خانه حکومت کند، این مهارت را دارد که ارادۀ پدر را در صدر قرار دهد؛ در لحظههای بااهمیت، مادر به نام پدر و از طرف پدر به او پاداش میدهد یا تنبیه میکند. نهتنها پدر، بلکه تمام مردها از اعتبار مردانه سهم میبرند و قدرت دارند (ر.ک: دوبوار، 1382).
نحوۀ برخورد والدین با فرزندان باعث میشود که ویژگیهایی همچون پرخاشگری، موفقیت، رقابت، اتکای به نفس و استقلالِ در پسران بیشتر باشد. از دختر بیش از پسر انتظار میرود که سازش کند، صلحجو باشد، اختلافات را نه با جنگ و جدال، که با صحبت حل و فصل کند و مهربان و مراقبتکننده باشد (ر.ک: راس، 1373). بنابراین میتوان گفت جامعهپذیری جنسیتی با نهادینه کردن نابرابری از یکسو و تداوم بخشیدن به آن در نسلهای آینده از سوی دیگر میتواند در حکم بسترهای نابرابر جنسیتی شناخته شود. طبق الگوی جامعهپذیری جنسیتی که در آن مردانگی ارزش محسوب میشود، زنان موجوداتی تابع و مطیع در ساختار مردسالار خانوادهاند و در حوزههای خصوصی خانواده محصورند و مردان در دنیای معمولی حضور و اشتغال دارند.
ستم جنسیتی
همه نظریههای ستمگری جنسی، موقعیت زنان را پیامد رابطۀ قدرت مستقیم میان زنان و مردان میانگارد؛ رابطهای که طی آن، مردان که منافعی عینی و بنیادی در نظرات، سوءاستفاده، انقیاد و سرکوبی زنان دارند، از طریق اعمال ستم جنسی بر زنان، این منافع را برآورده میسازند. از دید این نظریهپردازان، موقعیت زنان اساساً همان موقعیتی است که در چارچوب آن، مورد سوءاستفاده، نظارت، انقیاد و ستم مردان قرار میگیرند. این الگوی ستمگری به عمیقترین و فراگیرترین اشکال در سازمان جامعه عجین شده و یک ساختار تسلط بنیادی تشکیل داده است که عموماً پدرسالاری خوانده میشود. پدرسالاری نوعی پیامد غیر عمد و ثانوی برخی عوامل دیگر، مانند عوامل زیستشناختی، اجتماعی شدن با نقشهای جنسی و با طبقه اجتماعی نیست، بلکه بیشتر یک ساختار قدرت است که با یک نیت عمومی و قوی ابقا میشود. در واقع به اعتقاد بیشتر نظریهپردازان، ستمگری جنسی، تفاوتها و نابرابری جنسی فرآوردههای پدرسالاریاند (ریتزر، 1374: 483).
پدرسالاری و نابرابری جنسیتی
فمینیستها معتقدند که خشونت علیه زنان بهخصوص خشونت خانگی، ریشه در فرهنگ و ساختار سیاسی جامعه دارد که پدرسالاری را تشویق میکند و زنان در روابط تحت سلطه مردان قرار میگیرند. دیدگاه فمینیستی، تسلّط مرد و اجتماعی شدن جهت استفاده از قدرت را منشأ خشونت میداند. این دیدگاه بیان میکند که خشونت خانگی نتیجه پدرسالاری، تسلط مرد و نابرابری جنسی است. برخی دیگر از فمینیستها بر این اعتقادند که چگونگی توزیع منابع مالی در خانواده بستگی به روابط قدرت میان زن و شوهر دارد و روابط قدرت به این امر برمیگردد که چه کسی حق تصمیمگیری درباره پول خانواده را دارد که چگونه و کجا صرف شود (آبوت و والاس، 1380: 157-158). بر اساس نظریههای فمینیستی، در جوامع پدرسالار، اقتدار در خانواده با وراثت اعضای مذکر خانواده ادامه مییابد و پدر در خانوادۀ پدرسالار بر تمام اعضای خانواده سلطه دارد و برای تداوم قدرت خود، هرگونه رفتار غلط و خشونتآمیز از خود بروز میدهد(2).
تغییر و تحول وضعیت زنان به عنوان یکی از اولین درخواستهایی که تغییر آن زنان
را به وضعیت زندگی ارزشمند میرساند، رهایی از خشونت مردانی بود که از نزدیکان عاطفی آنان محسوب میشدند: پدران، برادران و همسران. به این دلیل بود که اولین حوزههای بررسی خشونت به خشونت خانگی و اولین خشونتورزان، مردان به ویژه همسران شناخته شدند. مطالعۀ خشونت خانگی به تدریج ابعاد پنهان و گستردۀ خشونت علیه زنان را آشکار کرد و به مباحث بنیادیتری چون محرومیت اقتصادی زنان، کمقدرتی و وابستگی آنان به مردان، تجویزات فرهنگی و در برخی موارد ریشههای دینی و آیینی خشونت خانگی انجامید.
بررسی ابعادی که خشونت را ممکن و ادامهدار میکرد، بهتدریج و در پی بررسیهای پژوهشی بیشتر، دامنه بروز خشونت را از صرف خشونت فیزیکی و آسیب جسمی به سمت خشونتهای کمتر عینی و دارای شواهد آشکار چون خشونتهای اقتصادی، کلامی، روانی و خشونت جنسی برد. نامگذاری ابعاد خشونت سبب حساس شدن جامعۀ علمی به سمت مطالعۀ انواع خشونت و ایجاد حوزۀ تخصصی برای بررسی و ارائه راهکار شد.
در این میان آنچه باقی ماند، دو عنصر اصلی خشونت، زن به عنوان قربانی و مرد به عنوان عامل خشونتورز است و خانه و خانواده به منزله اصلیترین و اولین مکان تجربه یک یا چند نوع خشونت است. این امر در کنار ارائۀ آمار جدیترین خشونت خانگی علیه زنان (قتل خانگی) همچنان خشونت را به عنوان مهمترین تهدید حقوق زنان و خانه و خانواده را به عنوان حوزۀ خطر معرفی میکند؛ مسئلهای که در زمان حاضر و در قدرت یافتن و استقلال (نسبی) اقتصادی زنان و اعلام مجرمانه بودن خشونت علیه زنان از جانب مردان، محل پرسش و پژوهش جدی در چرایی آن است(3).
روششناسی
هدف این مطالعه، فهم و بررسی تجربۀ خشونت خانگی علیه زنان شاغل است. به همین دلیل پارادایم تفسیری برای انجام این پژوهش انتخاب و از روش نظریۀ زمینهای (گراندد تئوری) استفاده شد. این روش در مواردی به کار میرود که پژوهشگر علاقهمند به فهم معنای پدیده از نگاه و تجربۀ کسانی است که درگیر آنند. بنابراین پژوهشگران کیفی زمانی از این روش استفاده میکنند که میخواهند بفهمند که مردم چه تفسیری از تجربه خود دارند؟ چگونه جهان خود را میسازند؟ چه برداشتی از تجربه خود دارند؟
(افراسیابی و دیگران، 1399: 5).
مشارکتکنندگان این پژوهش، زنان شاغل 25 تا 50 سال ساکن شهر تهران هستند. تعداد حجم نمونه افراد مورد مصاحبه، 12 نفر است و برای جمعآوری دادهها، مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد و پژوهش از جهت داده به اشباع نظری رسید. برای انتخاب مشارکتکنندگان از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. از میان استراتژیهای مختلف نمونهگیری هدفمند، نمونهگیری گلولهبرفی یا زنجیرهای به کار گرفته شد. تحليل دادهها با نظام کدگذاری نظری انجام شد. در این نوع کدگذاری که خاص روش نظریۀ زمینهای است، سه مرحله کدگذاری طی میشود: کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی. در مرحلۀ کدگذاری باز، متن مصاحبهها، سطر به سطر خوانش و مفهومبندی میشود. در کدگذاری محوری، این مفاهیم کنار یکدیگر قرار داده میشود و بر اساس همپوشانی معنایی به صورت مقولههای محوری درمیآید و در نهایت مقولۀ هسته در سطحی انتزاعیتر از دو مرحلة پیشین حاصل میگردد. ذکر این نکته ضروری است که فرایند کدگذاری دادهها از مصاحبۀ دوم به بعد آغاز شده و تا پایان کار تحلیل، مصاحبه و تحلیل به صورت همزمان پیش رفت.
جدول 1- مشخّصات زنان شاغل مشارکتکننده
ردیف | نام | سن | تحصیلات | شغل |
1 | سارا | 37 | ابتدایی | دستفروش غذا |
2 | سکینه | 31 | سوم راهنمایی | قالیشویی |
3 | مینا | 35 | کارشناسی | مدیر بخش شرکت خدمات مشتری |
4 | مریم | 47 | دیپلم | آرایشگری و طبخ غذای نیمهآماده |
5 | رویا | 35 | کارشناسی | کارمند بخش فروش |
6 | زهرا | 50 | سیکل | بافندگی و دوزندگی |
7 | زینب | 30 | دیپلم | کار در کارگاه عرقیجات |
8 | زینب | 35 | کارشناسیارشد | مدیر منابع انسانی |
9 | سمیرا | 32 | کارشناسی | کارشناس تأمین |
10 | فریبا | 29 | کارشناسی | کارشناس |
11 | الهام | 28 | کارشناسی | کارشناس آموزش |
12 | فرزانه | 50 | کارشناسیارشد | رئیس یکی از واحدهای کمیته امداد |
اعتبارپذیری: براي افزایش اعتبار یافتهها، ارتباط نزدیک و توأم با اعتماد با مشارکتکنندگان ایجاد شده، در طول بیش از سه ماه گردآوري داده، این ارتباط حفظ شد. تعامل و کنترل دادهها توسط اعضا در سرتاسر فرایند گردآوری دادهها برای ارزیابی درستی مشاهدات و تفاسیر پژوهشگر به کار گرفته شد. مفاهیم برساخته و نتایج پژوهش بهطور مرتب در فرایند کار و پس از اتمام تحليل دادهها با مشارکتکنندگان در میان گذاشته شد. پژوهشگران در این مطالعه با مقایسههای مداوم صحبتهای مشارکتکنندگان در کنار توجه به بازخورد آنان از تحليلها، تلاش کردند تا به سطح مناسبی از اطمینان در پژوهش دست یابند. همچنین بخش زیادی از مصاحبهها (با رضایت كامل مشارکتکنندگان) ضبط شده و بخش دیگر با توجه به نظر مشارکتکنندگان مبنی بر نارضایتی از ضبط صدا، به صورت همزمان در حین مصاحبه یادداشت شد.
ملاحظات اخلاقی: پیش از شروع مصاحبه، رضایت مشارکتکنندگان جلب شد. همچنین با توضیح هدف، موضوع و شیوۀ پژوهش، مصاحبهشوندگان با روند کار آشنا شدند تا در صورت تمایل نداشتن به شرکت در مصاحبه، قدرت اختیار و انتخاب کافی به آنان داده شود. حفاظت از اطلاعات شخصی و خصوصی افراد، بُعدی بسیار مهم در کار پژوهشی است. به همین دلیل پژوهشگر با رضایت کامل و با اجازۀ هر فرد شرکتکننده در پژوهش، به ضبط، یادداشت و استفاده از دادهها اقدام کرد و به افراد اطمینان داده شد که اطلاعات بهطور محرمانه محافظت خواهد شد. همچینین به منظور حفظ اطلاعات پاسخگویان و رعایت اخلاق پژوهش اسامی تغییر داده شده است
یافتهها
دادهها با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شد. در مرحلۀ کدگذاری باز، شصت مفهوم اولیه و هفت مقولۀ اصلی استخراج شد. در هر مرحلۀ کدگذاری محوری، روابط بین این مفاهیم و مقولههای بررسی و مقولهها و مفاهیم تلفیقپذیر در یکدیگر ادغام شد. در نهایت در مرحلۀ کدگذاری گزینشی، مقولۀ نهایی و هسته شکل گرفت. در ادامه، دادهها بر مبنای اظهارات مشارکتکنندگان و دریافت و تحلیل پژوهشگران به صورت شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، استراتژیها و پیامدها صورتبندی شدهاند.
جدول 2- مفاهیم و مقولههای استخراجشده از دادهها
کدهای باز | کد محوری | کد گزینشی |
کشیدن موی سر، کندن موی سر، استفاده از چاقو، فشار دادن گلو، سوزاندن، پرتاب اشیا، هل دادن، کتک زدن با دست، سیلی زدن، مشت زدن، کتک زدن با کمربند یا وسایل دیگر، چنگ زدن و... | کتک زدن، خشونت به همراه ابزار سخت، خشونتهای آسیبزننده | خشونت فیزیکی |
توهين، تمسخر و تحقير، تهديد به آسيب رساندن، بیاحترامی، قهر و اخم، داد و فریاد زدن، اظهار یا انجام کارهای برخلاف میل طرف مقابل، بیرون کردن از منزل، چک کردن گوشی تلفن همراه، نصب ردیاب در ماشین یا روی تلفن همراه، بیتوجهی | خشونتهای نمادین، ایجاد احساس حقارت، توهین فراگیر | خشونت رواني |
اجبار به برقراري رابطه جنسي بهرغم عدم تمايل طرف مقابل، عدم درك نيازهاي جنسي توسط همسر، قطع رابطۀ جنسی، رفتار جنسی غیر متعارف بدون رضایت، اجبار به رابطۀ جنسی حین عادت ماهیانه | اجبار به رابطه جنسی توسط همسر، بروز رفتارهای جنسی خشن | خشونت جنسي |
ندادن خرجي، كنترل دائمي مخارج، پنهان كردن درآمد، مخالفت با اشتغال، تصمیمگیری برای درآمد همسر، تهدید به قطع درآمد اقتصادی، استفادۀ اجباری از درآمد همسر | عدم تأمین اقتصادی همسر، دخالت در امور اقتصادی زنان | خشونت اقتصادي |
ممنوعيت ملاقات با دوستان، شک و تردید، تعقيب کردن همسر، حبس كردن در منزل، ممنوعیت ملاقات با والدین، ممنوعیت ملاقات با خویشاوندان، قطع کردن تلفن، خیانت | شکاکیت فراگیر، محدودیت و ممنوعیت در برقراری رفتار اجتماعی همسر | خشونت اجتماعي |
فحش و ناسزا، توهین به نزدیکان، تحقیر کردن، تهدید به ارتباط جنسی با فرد دیگر، فحاشی، قطع رابطۀ کلامی، غر زدن، امر و نهي كردن، نگاه ابزاري به زن و ابراز آن در کلام | توهینهای کلامی، تهدیدهای کلامی | خشونت کلامی |
افسردگی، تشویش، استرسهای ناگهانی، افکار منفی، وسواس فکری ناشی از ترس از خشونت، بدگمانی به مردان، فرسایش اعتماد به نفس، از بین رفتن عزت نفس، بیاعتمادی به همسر | تشویش و اضطراب مستمر، اختلالات روحی روانی، از بین رفتن اعتماد به نفس | تنشهای روحی-روانی |
خشونت کلامی
زنان مورد مطالعه در پژوهش حاضر، به خشونت كلاميای که آن را در محـيط خانـه و فضـاي خصوصـي تجربه کردهاند، به وفور اشاره نمودهاند؛ خشونتی شایع که از فحاشي گرفته تا اشكال پنهانتر آن مانند بيان جملههایی كه با «زنان نميتوانند» يـا «زن نبايـد» شروع ميشود. اين شكل پنهان خشونت كلامي به شدت به استقلال و اعتماد به نفس زنان آسـيب زده، موجب بروز روحية پوچي يا خودنابودسازي، گريز از مشاركت اجتمـاعي و اضـطراب در زنان ميشود.
فرزانه 50 ساله در این مورد میگوید:
«غذا که دیر میشه، کلاً غر میزنه، شروع میکنه به داد و فریاد زدن؛ طوری که صداش تا بیرون میره و همسایهها میفهمن. بعد که بهش میگم چرا این کارا رو میکنی، میگه تقصیر خودته، وقت نمیزاری. منظورش دقیقا اینه که اگه بیشتر برای خونه وقت میذاشتم، این اتفاقات نمیافتاد. کار خونه، وظیفۀ من تلقی میشه و اگه کاری دیر بشه، مثل همون غذا که گفتم، ابراز ناراحتیش رو یه جوری با غر زدن و داد و بیداد نشون میده».
زینب که یک زن 25 ساله است، درباره خشونت کلامی همسر خود اینگونه بیان میکند:
«به من و پدر و مادرم، فحشهای ناموسی میده. جلو بچههام، فحشهایی میده که من نمیتونم بگم. وقتهایی که در مقابلش سکوت میکنم و جواب نمیدم، کارهای روانی میکنه؛ مثلاً شیر گاز رو باز میکنه یا لوله بخاری رو درمیاره که ما خفه شیم».
سکینه 31 ساله، زن مورد خشونت دیگری است که در مصاحبۀ خود درباره رفتار همسرش میگوید:
«به من خیلی فحش میداد. جلوی همه بهم فحش زشت میداد (زنِ خراب). چندبار که میرفتم سرکار، تعقیبم میکرد که کجا میرم. تو خونه به هر چیزی گیر میداد و شروع میکرد به فحش دادن جلو بچهها. هر چی هم که من حرف نمیزدم، بدتر میشد».
خشونت رواني
نوع دیگری از خشونت که به صورت انتقاد ناروا، تمسخر، تحقیر، توهین، فحاشی، تهدیدهاي مداوم به طلاق یا ازدواج مجدد اعمال میگردد، خشونت روانی است. در واقع وقتی در روابط زن و مرد، خشونت روانی حاکم باشد، نظارت بر هزینهها، انتخاب افراد براي معاشرت و رفت و آمد خانوادگی، حتی تعیین و تکلیف براي همسر و مورد تمسخر قرار دادن عقاید او بهویژه در میان جمع از جانب مرد صورت میگیرد. در این نوع خشونت، سلاح فرد برای آسیب رساندن، کلام است و به نظر میرسد بیشتر از انواع دیگر خشونت در خانوادهها مشاهده میشود.
در پژوهش حاضر فریبا 29 ساله، نحوۀ مواجهۀ خود را با خشونت روانی، اینگونه مطرح میکند:
«با یکی از همکارای آقای من شروع کرد به دعوا کردن با ادعای اینکه تو زن منو نگاه کردی. کلاً همیشه در این زمینه باعث آبروریزی هست. یه سری متوجه شدم که توی ماشینم ردیاب گذاشته از روی شک شدید و بعد از اون از روی ترس هیچ جا گوشیمو با خودم نمیبردم که نکنه با گوشیم ردیابیم کنه!»
زینب 25 ساله که دارای دو فرزند است، درباره نحوه برخورد همسرش با او در زمان ناراحتی میگوید:
«وقتی از جای دیگه ناراحت باشه، به سر کار رفتن من گیر میده؛ شروع میکنه به دعوا و داد و بیداد. منم اعصابم خورد میشه. اگه جوابشو بدم که شروع به فحش دادن میکنه، اگه جوابشم ندم، بیشتر حرص میخوره، داد و بیداد میکنه تا همسایهها بیان سراغش».
رؤیا 35 ساله که چند سالی از زندگی مشترکش نمیگذرد و از خشونتهای روانی همسرش رنج میبرد، درباره نحوۀ برخورد همسرش به بیان این جملهها میپردازد:
«قهر میکنه و باهام صحبت نمیکنه و اینجوری اذیتم میکنه و رو اعصابم راه میره و دست میذاره رو نقطه ضعفم تا زمانی که من عذرخواهی نکنم و التماسش نکنم، آشتی نمیکنه. گاهی کار به تهدید میرسه که نمیزارم سر کارت بری و منم مجبورم کوتاه بیام که اجازه بده کار کنم».
خشونت اجتماعي
در پژوهش حاضر، نوعی دیگر از خشونت نیز بر زنان اعمال شده که میتوان آن را خشونت اجتماعی در نظر گرفت. خشونت با فرمی از کنترل شدید مرد و در انزوا اجتماعی قرار گرفتن زن. به نظر میرسد که در این نوع خشونت، شوهر از قدرت خود براي کنترل زن و سوءاستفاده از او بهره میبرد.
در مطالعۀ انجامشده، مریم 47 ساله، نحوۀ خشونت اجتماعی علیه خود را اینگونه مطرح میکند:
«میگه با من زندگی میکنی، نمیخاد کار کنی. بهانه الکی میگیره، مثلاً میگه از خونه بیرون نرو. محدودیت میزاره دیگه با هر کسی رفت و آمد نکن. به همه دوستا و آشناهای من انگ میزنه. جلوی همشون منو ضایع میکنه تا من نتونم باهاشون برم و بیام».
مینا 35 ساله که در صحبتهای خود از شکاک بودن همسرش بسیار گلایه دارد، اینگونه خشونت اجتماعی همسرش را تعبیر میکند:
«وقتی من سمت بالاتری از اون گرفتم، هم آدم شکاکی شده بود، هم سعی میکرد منو با حرفاش تحقیر کنه، طوری که به من بگه تو اون آدمی نیستی که فکر میکنی؛ یعنی فکر نکن که کسی هستی».
خشونت فیزیکی
خشونت، انواع مختلفی دارد که هر یک از زنان در خانواده درگیر برخی از آنهاست. یکی از این موارد، خشونت فیزیکی است. در واقع هر نوع رفتار خشن را که از روي قصد و نیت منجر به آسیب و صدمات جسمانی میشود، میتوان خشونت فیزیکی نامید. ضرب و شتم، مشت زدن، سیلی زدن، خفه کردن، مثله کردن، قتل و... انواع مختلف آن است.
در پژوهش حاضر که در بین زنان شاغل در سطح تهران انجام شده است، زینب 30 ساله که در کارگاه عرقگیری کار میکند، میگوید:
«وقتی جوابشو ندادم و سکوت کردم، گلدون روی میز رو کوبید پشت کمرم و ظرف شکست و لگد زد و بعدش از خونه رفت بیرون و مامانم ناراحت شد و منو برد خونه خودشون و من دوباره به خاطر بچم خودم برگشتم و زندگیمو ادامه دادم».
سکینه 31 ساله که تجربه خشونت فیزیکی را دارد، در این رابطه اینگونه بیان میکند:
«تهدید میکرد و میگفت میکشمت و همینجا خاکت میکنم، کسی هم نمیفهمه. چندبارم منو با چاقو زد که جاشم مشخصه. با چوب دماغمو شکست که آثارش روی صورتم هست».
خشونت جنسي
یکی از مسائلی که بیشتر اوقات زنان از صحبت درباره آن خجالت میکشند و سعی میکنند در رابطه با این نوع خشونت صحبت نکنند، خشونت جنسی است که به معنی هر نوع رفتار غیر اجتماعی از لمس کردن بدن زن تا مرحلۀ تجاوز جنسی زن است. زنانی که مورد خشونت جنسی قرار میگیرند، دچار صدمات روانی، عصبی و عاطفی میشوند که بر کل رفتارهاي آنان نسبت به جنس مذکر تأثیر میگذارد. این نوع خشونت به هرگونه رفتار غیر اجتماعی اطلاق میشود که جسم زن را مورد آزار قرار میدهد.
در مطالعه انجامشده، مریم 47 ساله که برای تأمین مخارج اقدام به آرایشگری و طبخ غذای بیرونبر میکند، رابطۀ خود را اینگونه بیان میکند:
«دوران عادت ماهیانه هم رابطۀ جنسی داریم. چون شرایط منو حالیش نیست و فقط خودشو میبینه. انقدر اعصاب خورد میکنه و گیر میده تا انجام بشه. اما برای من خیلی سخته و فقط از روی اجبار انجام میدم».
رؤیا 35 ساله که کارمند فروش است، رابطۀ جنسی خود با همسرش را اینگونه تشریح میکند:
«مخصوصاً از وقتی بچهدار شدم و درگیر بچه شدم، برا من دیگه رابطۀ جنسی واقعاً آزاردهنده شده و برام سخت شده؛ چون خیلی وقتها دیگه خواستۀ من نیست و فقط خواستۀ اون هست. همین فقط خواستنشه، متوجه نمیشه و حتی بهش توضیح هم میدم که من امروز صبح زود بیدار شدم و اومدم خونه، حتی وقت نکردم یه دوش بگیرم و خستهام. اجازه بده امشب این اتفاق نیفته. ولی اون قبول نمیکنه و از من میخواد».
خشونت اقتصادی
این نوع خشونت رفتاري است که از روي قصد و نیت، زن را در امور مربوط به
اشتغال، اقتصاد و دارایی تحت فشار و آزار و تبعیض قرار دهد. مصادیق آن عبارتند از: عدم پرداخت نفقه، خساست، دریافت اجباري حقوق زن، عدم تأمین نیازهاي ضروري همسر و فرزندان و هر نوع رفتار خشنی که از روي قصد و نیت، زن را در امور مربوط به اشتغال، اقتصاد و دارایی تحت فشار و آزار و تبعیض قرار میدهد. به عبارت دیگر هر نوع سوء رفتار یا آزار اعمالشده از سوي شوهر در راستاي عدم دستیابی زن به منابع اقتصادي است (محبی، 1380: 3).
الهام 28 ساله در این مورد میگوید:
«مستقیم یا غیر مستقیم ازم میخواد با پول خودم خرید خونه رو انجام بدم، یا گاهی توی مغازه خودشو عقب میکشه که پول خریدهای خونه رو من بدم. وقتی ازش پول میخوام، میگه خودت کار میکنی، از پولای خودت خرج کن. کلاً همه هزینهها رو خودم باید پرداخت کنم».
مینا 35 ساله که از خشونت اقتصادی همسرش در رنج است، اینگونه صحبت را ادامه میدهد:
«من هر چی که درمیارمو و پولی که دارم و حقوق خودمو در واقع برا مخارج خودم ازش استفاده میکنم و اگه بخوایم سفر بریم، پول بلیط و همه هزینهها با منه. وقتی اعتراض کنم، میگه اگه مشکلی داری خب سرکار نرو. اگه قراره سرکار بری، باید هزینههای خودت رو تأمین کنی».
تنشهای روحی- روانی
تجربۀ انواع خشونت توسط نمونههای مورد مطالعه در پژوهش حاضر بیانگر پیامدهای گسترده و گاه عمیق بر سلامت روان و همچنین سلامت جسمانی زنان است. تجربۀ تنشهای روحی و روانی شامل افسردگی، استرس و اضطرابهای تکانشی، بدبینی و بیاعتمادی به همسر میشود.
سکینه 31 ساله درباره استرسها و ترس ناشی از خشونت همسر خود اینگونه اظهارنظر میکند:
«من با اینکه هر روز هفته مجبورم با این کمردردی که دارم برم سرکار و 20 قالی رو تا ظهر بشورم، شبا خواب ندارم و همش خواب بد میبینم. از خواب میپرم و هی فکر میکنم الان سمتم یه چیزی رو پرت میکنه، یا میزنه جایی از بدن رو میشکنه. یه مدت ترس اینو داشتم اگر بزنه منو ناقص کنه، چطوری خرج خونه رو در بیارم».
زینب 35 ساله، مدیر منابع انسانی سازمان، دارای تحصیلات تکمیلی، هرچند وانمود میکند که خشونت همسرش، تأثیر زیادی بر روحیۀ او نداشته و خود را با نشاط معرفی میکند، در پارهای از مواقع در روند مصاحبه درباره تنشهای روحی و ذهنی خود اینگونه بیان میکند:
«راستش دیگه مثل سابق همهچی خوشحالم نمیکنه. دلخوشیهام کم شده و گاهی میرم تو خودم. یه رفتارایی داشته باهام (شوهر زینب) که دیگه با اینکه الان وضع مالیم بد نیست و خودم هم گاهاً بهش پول میدم و کمک مالی میکنم، ولی روحیم رو خورد کرده، کم میخندم و از تنهایی بیشتر لذت میبرم تا با دیگران بودن».
بحث و نتیجهگیری
خانواده، یکی از مهمترین ارکان جامعه است و از اینرو پرداختن به موضوعاتی که با خانواده در ارتباط است، دارای اهمیت میباشد. در این پژوهش که با هدف بررسی خشونت خانگی در میان زنان شاغل انجام شده، به انواع خشونتهایی که زنان شاغل در خانواده با آن روبهرو هستند، پرداخته شده است. موضوع اشتغال زنان همواره دارای چالشهایی است. وظایف زنان در خانه به عنوان همسر، مادر و... در کنار اشتغال در بیرون از منزل، مباحثی را مطرح میکند که گاه به ایجاد خشونت علیه زنان منجر میشود.
گرچه فرض بر این است که اشتغال و افزایش تواناییهای اقتصادی زنان موجب کاهش احتمال خشونت خانگی علیه آنان میگردد، ولی مطالعه حاضر نشان از آن دارد که اشتغال زنان نه تنها خشونت خانگی را کاهش نمیدهد بلکه با تأکید بر نقشهای خانگی زنان زمینه را برای افزایش خشونت فراهم مینماید. این مطالعه نشان میدهد زنان شاغل با تنوع خشونت اقتصادی (کنترل درآمد، الزام برای هزینه درآمد در خانه،...) نسبت به خود مواجه هستند.
شکل 1- مدل مفهومی پژوهش
همانطور که در الگوی بالا مشاهده میشود، پدیدۀ اصلیای که این پژوهش به آن پرداخته، چرخۀ اشتغال زنان و تجربۀ خشونت است. انواع خشونتهایی که زنان به آن اشاره کردهاند، خشونت فیزیکی، روانی، جنسی، اقتصادی، اجتماعی و کلامی است که در ذیل به بررسی نتایج هر مورد میپردازیم.
در برخی موارد خشونتها در پی هم صورت میگیرد؛ از جمله این موارد، خشونت کلامی است که به نظر میرسد منجر به خشونت فیزیکی میشود. نصیرزاده و همکاران (2021) در تحقیق خود میگویند که با توجه به شیوع خشونت کلامی بالا به نظر میرسد که باید تمهیداتی در جهت کاهش آن به کار گرفته شود. از اینرو پیشنهاد میگردد برنامهریزی و اجرای مداخلات ارگونومیکی و روانشناسی به منظور کاهش شرایط محیطی استرسزا و پیشگیری از خشونت در میان کارکنان صورت گیرد. همچنین آدام و ارهاس در پژوهش خود که انواع خشونت خانگی تجربهشده توسط زنان را بررسی کرده، نشان دادهاند که مردان بیشتر مرتکب خشونت فیزیکی بودند.
همچنین از دیگر موارد خشونت علیه زنان، خشونت جنسی است. در برخی موارد زنان با توجه به شرایط شغلی از برقراری ارتباط جنسی با همسر خودداری میکنند، ولی با توجه به نیاز همسر مورد خشونت قرار گرفته، تن به رابطۀ جنسی اجباری میدهند. نکته قابل توجه در این موضوع، این است که زنان در جامعه، این نوع خشونت را بیان نمیکنند. به دلیل وجود حیا در زنان به نظر میرسد که کمتر به این نوع از خشونت پرداخته میشود.
در برخی از مصاحبهها شاهد این موضوع هستیم که با توجه به اینکه زنان دارای درآمد مستقل از همسر هستند، این موضوع باعث میشود که مرد از وظیفۀ خود برای تأمین هزینههای زندگی سرباز زند و در برخی موارد حتی دیده میشود که زن مورد تهدید قرار میگیرد که در صورتی که هزینههای زندگی را تقبل نکند، نیازی به کار کردن وجود ندارد. در موارد اینچنینی با توجه به میل به استقلال در زنان، خشونت اقتصادی بر آنان تحمیل میشود. این وضعیت را میتوان با نظریۀ منابع گود تحلیل نمود. شوهرانی که فاقد منابع دیگر قدرت هستند، از خشونت علیه زنان به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت در روابط خانوادگی استفاده میکنند (رئیسی و حسین چاری، 1390: 9). هرچند برخی دیگر از مطالعات در تعارض با نظریۀ گود است؛ به طوری که نتایج تحقیق رسکو نشان میدهد که وقتی منابع اقتصادی زنان افزایش مییابد، خشونت فیزیکی علیه آنها به صورت معناداری کاسته میشود. در هر حال به نظر میرسد که یکی از زمینههای تفاوت خشونت بین زنان خانهدار و شاغل، نوع خشونت اقتصادی است که این دو گروه تجربه میکنند. در زنان خانهدار عموماً خشونت اقتصادی شامل محروم کردن آنان از دسترسی به منابع اقتصادی خانواده است. در حالی که خشونت اقتصادی علیه زنان شاغل، استفاده از منابع اقتصادی حاصل از اشتغال آنان به اجبار است.
از مواردی که به نظر میرسد خشونت علیه زنان خانهدار و زنان شاغل بسیار به هم نزدیک است، خشونت روانی و اجتماعی است. در مواردی شاهد این موضوع هستیم که با قهر و اخم و انجام کارهایی که موجب آزار زن میشود، خشونت اعمال میشود؛ اما در برخی از موارد پا را فراتر گذاشته، توهین به خانواده و قطع ارتباط با اعضای خانواده را شامل میشود. خشونت اجتماعی علیه زنان شاغل در مطالعۀ حاضر به دلیل موقعیت برتر اجتماعی آنان نسبت به همسر اتفاق میافتد که معمولاً با خشونت روانی همراه میشود. تحقیر کردن و تهدید به جلوگیری از کار کردن، از جمله انواع خشونتهای اجتماعی روانی است که علیه زنان شاغل انجام میشود. یافتۀ حاضر در تأیید مطالعات دیگر است. میرزایی و همکاران (1389) در تحقیق خود به این موضوع اشاره میکنند که بیشترین نوع خشونت در زنان شاغل و خانهدار، اجبار به انجام کارهای خلاف میل زنان توسط همسر و کمترین نوع خشونت در دو گروه، حبس کردن در منزل بوده است.
همه این موارد باعث وجود تنشهای روانی در زنان میشود که نتایج آن ایجاد افسردگی، تشویش، استرسهای ناگهانی، افکار منفی، وسواس فکری ناشی از ترس از خشونت، بدگمانی به مردان، فرسایش اعتماد به نفس، از بین رفتن عزت نفس، بیاعتمادی به همسر و... است.
این مطالعه محدود به زنان شاغل در نمونه بررسی شده در شهر تهران است و برای مقایسه بین خشونت خانگی نسبت به زنان شاغل و غیر شاغل لازم است مطالعات بیشتری انجام شود؛ اما بر اساس یافتههای مطالعات پیشین، در مقایسه بین تجربه خشونت خانگی علیه زنان خانهدار و شاغل شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد. بهنظر میرسد بجز زمینه تجریبات مشترک خشونت خانگی دردو گروه زنان شاغل و زنان خانهدار؛ خشونت خانگی نسبت به زنان شاغل در زمینه اجتماعی نیز به وقوع میپیوندد. زیرا زنان شاغل به حضور در جامعه ایفای نقشهای اجتماعی اهتمام دارند، خشونت خانگی در زمینه اجتماعی که به محروم نمودن (تهدید به محروم کردن) حضور اجتماعی آنان دارد، موقعیت شغلی آنان را به مخاطره انداخته و با چالش مواجه میکند. همچنین با نظارت، کنترل و مدیریت درآمد زن توسط شوهر، بهنظر میرسد که خشونت اقتصادی نسبت به زنان شاغل طیف گسترده تری نسبت به زنان خانهدار، دارد. بنابر این بهنظر میرسد که باورهای کلیشهای نسبت به زنان و تأکید بر نقشهای خانگی آنان سبب شده تا زنان شاغل بیش از زنان خانهدار در معرض خشونت خانگی قرار گیرند. به منظور کاهش زمینههای خشونت اجتماعی خانگی نسبت به زنان شاغل الزامات قانونی برای مقابله با ممانت همسر از اشتغال زن میتواند مؤثر باشد.
پینوشت
. عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین در طبقۀ متوسط
2. خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطۀ مذکر
3. مقایسۀ تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعهیافته بر اساس تحلیل همرخدادی واژگان.
منابع
احمدی، سیروس و دیگران (1400) «خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطة مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره نوزدهم، شماره 4، زمستان، صص 545-572.
آبوت، پاملا و کلر والاس (1380) جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشرنی.
افراسیابی، حسین و فاطمه اسدی کوهنجانی (1399) چالش همسازی تفسیر زنان از ایفای نقش خانهداری، جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، ش 16، پاییز و زمستان، صص 87-115.
باغی، وجیهه و دیگران (1400) خشونت علیه زنان و عوامل مرتبط با آن یک مطالعه مقطعی در سقز، فصلنامه پرستاری مامایی و پیراپزشکی، دوره 6، ش 4، بهار.
بستان، حسین (1382) کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیستم، روششناسی علوم انسانی، ش 35، تابستان، صص 4-34.
بگرضایی، پرویز و حبیب الله زنجانی و سیفالله سیفاللّهی (1396) مطالعة کیفی پدیده خشونت خانگی علیه زنان ( مورد مطالعه: زنان مراجعهکننده به مرکز خدمات اورژانس اجتماعی شهر ایلام)، مطالعات اجتماعی ایران » پاییز 1396، دوره یازدهم - شماره 3.
جهانی جناقرد، میلاد (1399) خشونت خانگی علیه زنان در ایران، فصلنامه بینالمللی قانون یار، دوره چهارم، ش 15، پاییز، صص 897-909.
ریتزر، جورج (1374) نظریههای جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی.
رئیسی، طاهره و مسعود حسین چاری (1391) «بررسی زمینههای خشونت علیه زنان در خانواده»، خانوادهپژوهی، سال هشتم، ش 29، بهار، صص 7-18.
سعیدی، ایمانه و دیگران (1399) «تجربۀ زیستۀ زنان از خشونت خانگی (مطالعه موردی: زنان مراجعهکننده به واحد کاهش طلاق مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان)»، مسائل اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 1، صص 123-۱۴۲.
شمس اسفندآبادی، حسن و دیگران (۱۳۸۳) «همسرآزاری و عوامل مؤثر بر آن در زنان متأهل»، پژوهشهای نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)، سال اول، شماره ۱، ص ۱۲۲.
کریمی، رضا و دیگران (1400) «مقایسة تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعهیافته بر اساس تحلیل همرخدادی واژگان»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره نوزدهم، شمارة 2، تابستان، صص 193-221.
لطفی خاچکی، طاهره و مهدی کرمانی (1399) «عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین در طبقه متوسط»، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال بیستم، شماره ۷۶، صص 87-۱۲۹.
محبی، سیده فاطمه (1380) خشونت علیه زنان آسیبشناسی اجتماعی 3، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، پیاپی، 14، زمستان.
مفردنژاد، ناهید و مرتضی منادی (1399) «ارتباط سرمایههای روانشناختی و فرهنگی با خشونت خانگی در زنان متأهل (مطالعه موردی: فرهنگیان بهبهان)»، فصلنامه مطالعات زن و خانواده، پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، دوره هشتم، شماره 1، صص 189-213.
میرزایی، خدیجه و دیگران (1389) «بررسی میزان خشونت خانگی از نوع روانی در زنان شاغل و خانهدار شهر شاهرود و ارتباط خشونت روانی با برخی از مشخصات دموگرافیک در سال 1388»، فصلنامه علمی پزشکی قانونی، دوره شانزدهم، شماره 4، زمستان، صص 277- 283.
یزدانپناه دولتآبادی، علی و دیگران (1400) «طراحی بسته آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان»، پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، سال یازدهم، شماره 43، صص 1-18.
Aliverdi Nia, Akbar; Mohammad Esmaeil Riahi and Mahmoud Farhadi (2011) “Social Analysis of Husband’s Violence Against Women: Theoretical Model and Experimental Test”, Social Issues of Iran, Second Year, No. 2, pp. 127-95, (In Persian).
Azazi, Sh (2001) Domestic Violence “Beaten Women”. Tehran: Sali Publishing, (In Persian).
Bourdieu, Pierre (2001) “Theory of Action, Practical Reasons and Intellectual Selection,” translated by Morteza Mardeesh, Tehran, role play, first edition, (In Persian).
Cau, B. M (2020) Area-level normative social context and intimate partner physical violence in Mozambique. Journal of interpersonal violence, 35(15-16), 2754-2779.
Dlamini, N.J (2020) Gender based violence, twin Pandemic to COVID-19. Critical Sociology 47 (4-5) 2020 Available from https://doi.org/10.1177/0896920520975465.
Lorena, Sosa; Ruth M. Mestre I Mestre (Ensuring The Non-Discriminatory Implementation Of Measures Against Violence Against Women And Domestic Violence: Article 4, Paragraph 3, Of The Istanbul Convention) Council Of Europe (F-67075 Strasbourg Cedex Or Publishing@Coe.Int).
Mojahed, A; Others (2020) Intimate Partner Violence Against Women in the Arab Countries: A Systematic Review of Risk Factors, Trauma, Violence, & Abuse, Volume 23 Issue 2, April.
Manizia, L. And Mishra, R (2022) “Young Adult’s Attitude Towards Domestic Violence”, The Pharma Innovation Journal, 11 (1), PP 140-144.
Nasirzadeh, Nafiseh; Nazarparvar, mehran; Mahmoudi, Davoud; Alishzadeh, Amir-Ali and Mirzae, Vahid (2021) “Individual and Job Factors Affecting the Incidence of Occupational Violence among Workers in Industries”. Occupational Hygiene Engineering Journal, 8 (1): 46-54.
Richardson, JR; Feder, G; Coid, J(2002) Domestic Violence affects Women than men, BMJ, July 325 (7354): 44.
Shokri, O.; Khodaei, A. and Moezzodini, Sh (2021) “A Phenomenological Study of Women’s Lived Experiences of Domestic Violence During the COVID-19 Pandemic”, Quarterly of Applied Psychology, Vol 15, No 3 (59), Fall, PP 381-402.
Sosa, Lorena And Mestre, Ruth (2022) Ensuring The Non-Discriminatory Implementation Of Measures Against Violence Against Women And Domestic Violence, The Istanbul Convention, Conseil of Europe.
Subhashchandra, K.; Selvaraj, V.; Jain, T. and Dutta, R (2022) “Domestic Violence and its Associated Factors Among Married Women in Urban Chennai: A cross-sectional study”, Journal of Family Medicine and Primary Care, No 11 (2), February, PP 633-637.
Tyarakanita, A., Drajati, N.A., Rochsantiningsih, D. et al. The representation of gender stereotypes.
Utaminingsih, Alifiulahtin and Nuryani, Astrida Fitri (2022) “Addressing Domestic Violence Against Women During the Time of COVID-19 Pandemic: The Case of Advocacy Actors in the Municipality of Malang, Indonesia”. In: ICGCS 2021, August, Padang, Indonesia.
[1] * استادیار گروه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، ایران
akram7900_ghelichkhan@yahoo.com
[2] ** نویسنده مسئول: دانشجوی کارشناسیارشد رشته مدیریت کسبوکار (گرایش مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی)، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، ایران z.abdolei@gmail.com
[3] . Subhashchandra
[4] . L Manizia and Ragini Mishra
[5] . Adam VY, Erhus E
[6] . Shokri and et al
[7] . Intimate Partner Violence