بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار حسرت همدانی
محورهای موضوعی : تحلیل متون نظم
1 - مدرس مدعو، زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی 4697- 19395 تهران، ایران
کلید واژه: وزن شعر, حسرت همدانی, قافيه, بحور عروضي, زحافات, رديف,
چکیده مقاله :
تدوين فرهنگ تاريخي عروض شعر فارسي به نحوي که بتوان زمان آغاز به کار رفتن يک وزن و سپس ميزان کاربرد آن در ادوار بعدي و تعيين بسامد و ترسيم فراز و نشيب موجود در تداول هر يک از اوزان عروضي را به دقت تمام تعيين کرد، امروزه خصوصاً با توجه به وجود چاپهاي منقح از دواوين و منظومههاي شعر فارسي، امري بسيار ضروري و مفيد به نظر ميرسد؛ خاصه از آن جهت که جاي چنين فرهنگي ـ البته با ويژگيهاي مذکور فوق ـ در حوزه پژوهشها و منابع موجود خالي است. بديهي است اولين قدم در راه تدوين چنين فرهنگي، بررسي يک يک ديوانهاي شعر فارسي موجود و استخراج نتايج آن به عنوان مواد و عناصر اوليه و اساسي مورد نياز است. اين مقاله، پاسخي است به اين نياز ضروري که در آن ديوان اشعار حسرت همدانی را از جهت رديف، قافيه و اوزان عروضي بررسي کردهايم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی ـ تحلیلی است. حسرت در اشعار خود، هشت بحر از بحور عروضی استفاده کردهاست که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُسدس و دارای قافیه اسمی هستند. در غزلیات وی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفتهاند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است. در موسیقی کناری، استفاده حسرت از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوشنوازی اشعار وی شدهاست.
Compilation of the historical culture of Persian prose pronouns in such a way that the time of beginning of a weight and then the amount of its use in the next periods and frequency can be determined and the ups and downs in the circulation of each of the prosodic weights can be determined carefully, especially today Considering the existence of revised editions of Davin and poems of Persian poetry, it seems to be very necessary and useful; Especially since the place of such a culture - of course with the above-mentioned characteristics - in the field of research and available resources is empty. Obviously, the first step in compiling such a culture is to study the existing madnesses of Persian poetry one by one and to extract the results as the necessary basic materials and elements. This article is a response to this urgent need in which we have examined the poetry collection of Hasrat Hamedani in terms of rows, rhymes and prosodic weights. The method used for this work is descriptive-analytical method. In his poems, Hasrat has used eight seas of prosody, among which the sea of Hazj has a high frequency. Most of his poems are in the form of the founder and have a nominal rhyme. In his lyric poems, the letters "N" and "R" are used more. The frequency of using different lines and poems in the poet's sonnets is high. In side music, the use of .
1- آرين پور،يحيي، (1387) از صبا تا نيما (دوره بازگشت بيداري)، جلد اول، تهران: زوار.
2- دنبلی، عبدالرزاق بن نجفقلی، (1342) تذکره نگارستان دارا، تصحیح عبداالرسول خیام پور، تبریز: بینام.
3- دهخدا، علیاکبر، (1377) لغتنامه، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه.
4- سلمانی، مهدی، (1395) حسرت در حسرت «تأملی بر دیوان حسرت همدانی». مجله متنشناسی ادب فارسی (علمی -پژوهشی)، دانشکده ادبیات و علوم انسانی- دانشگاه اصفهان، دوره جدید، شماره 1، (پیاپی 29) صص 116- 103.
5- شفيعيكدكني، محمّدرضا، (1379) موسیقی شعر، تهران: آگه.
6- ـــــــــــــــــــــــــ ، (1386) زمینه اجتماعی شعر فارسی، چاپ دوم. تهران: اختران.
7- شميسا، سيروس، (1374) آشنايي با عروض و قافيه، چاپ یازدهم، تهران: فردوسي.
8- ــــــــــــــــ ، (1386) سير غزل در شعر فارسي، ويرايش دوم، چاپ اول، تهران: علم.
9- گروسی، فاضل خان، (1376) انجمن خاقان، با مقدمه توفیق سبحانی، تهران: روزنه.
10- محمود میرزا قاجار، (1346) سفینۀ المحمود، تصحیح عبدالرسول خیام پور، تبریز: موسسه تاریخ و فرهنگ ایران.
11- ملاح، حسنعلی، (1385) پیوند موسیقی و شعر، تهران: فضا.
12- نواب شیرازی، علی اکبر، (1371) تذکره دلگشا، تصحیح منصور رستگار فسایی، شیراز: نوید شیراز.
13- ولك، وارن؛ رنه، آستن، (1373) نظريه ادبيات، ترجمه ضيا موحد و پوران مهاجر، تهران: علمي و فرهنگي.
14- هدایت، رضا قلی خان، (1374) تذکره ریاض العارفین، تصحیح ابوالقاسم رادفر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
15- همايي، جلال لدين، (1373) فنون بلاغت و صناعات ادبي، تهران: هما.
16- همدانی، ملا محمد تقی، (1389) دیوان حسرت همدانی، تصحیح رضا عبداللهی، تهران: نگاه.
سال پنجم ، شماره 1 ، پیاپی 14 بهار 1401
ISSN : 2783-4166
بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار حسرت همدانی
دکتر رحیم سلامت آذر1
تاریخ دریافت : 18/08/1400 تاریخ پذیرش نهایی : 11/12/1400
(از ص89 تا ص 118 )
چکيده
تدوين فرهنگ تاريخي عروض شعر فارسي به نحوي که بتوان زمان آغاز به کار رفتن يک وزن و سپس ميزان کاربرد آن در ادوار بعدي و تعيين بسامد و ترسيم فراز و نشيب موجود در تداول هر يک از اوزان عروضي را به دقت تمام تعيين کرد، امروزه خصوصاً با توجه به وجود چاپهاي منقح از دواوين و منظومههاي شعر فارسي، امري بسيار ضروري و مفيد به نظر ميرسد؛ خاصه از آن جهت که جاي چنين فرهنگي ـ البته با ويژگيهاي مذکور فوق ـ در حوزه پژوهشها و منابع موجود خالي است. بديهي است اولين قدم در راه تدوين چنين فرهنگي، بررسي يک يک ديوانهاي شعر فارسي موجود و استخراج نتايج آن به عنوان مواد و عناصر اوليه و اساسي مورد نياز است. اين مقاله، پاسخي است به اين نياز ضروري که در آن ديوان اشعار حسرت همدانی را از جهت رديف، قافيه و اوزان عروضي بررسي کردهايم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی ـ تحلیلی است. حسرت در اشعار خود، هشت بحر از بحور عروضی استفاده کردهاست که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُسدس و دارای قافیه اسمی هستند. در غزلیات وی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفتهاند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است. در موسیقی کناری، استفاده حسرت از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوشنوازی اشعار وی شدهاست.
واژههاي کليدي: وزن شعر، حسرت همدانی، قافيه، بحور عروضي، زحافات، رديف.
هدف و مسأله پژوهش
ملا محمد تقی همدانی از شاعرانی است که کمتر در دید پژوهشگران قرار گرفته است. امروز که به همت عدهای از علاقهمندان، باب آشنایی با او گشوده شده است، به نظر میرسد برای حصول شناختی واقعبینانه باید با معیارهای علمی نقد شعر، جوانب مختلف سرودههای او را سنجید تا این شاعر و اشعارش جایگاه واقعی خود را در بین آثار ادب فارسی پیدا کند.
در این پژوهش غزلهای حسرت همدانی از منظر موسیقی بیرونی و کناری نگریسته شده است. مسأله تحقیق این است که تنوع و کیفیت اوزان غزل حسرت چگونه است و این شاعر در استفاده از موسیقی بیرونی و کناری برای غنای اشعار خود چه نوآوریها و ویژگیهای برجستهای داشته است؟
مقدمه
حسرت همدانی متخلص به حسرت، که تذکرهنویسان به اسامی محمد تقی، علی نقی، نقی و ملا محمد تقی از او یاد کردهاند، از شاعران سده سیزدهم و معاصر با فتحعلی شاه قاجار است. اصل و نسبش متعلق به همدان بود و اجدادش در آن حوالی به امر قضا روزگار میگذرانیدند (عبداللهی، 1389: 5). نامش محمد تقی بوده. هدایت در ریاضالعارفین گوید: از علوم رسمیه بهرهمند و به ترک و تجرید سربلند، از معارف سالکین و از اکابر شعرای معاصرین، در فنون سخنسرایی طبعش به غزلسرایی مایل و بیشتر اوقات در قید محبت جوانان شیرینشمایل، اوقاتش به سیاحت مصروف، و به وارستگی معروف است. (دهخدا، 1377، ج6: 8954)
پیشینه تحقیق
در زمینه موسیقی شعر در اشعار شاعران کلاسیک و معاصر کارهای ارزندهای صورت گرفته است ولی در اشعار حسرت همدانی در این خصوص تحقیقی انجام نشده است؛ و این تحقیق با دقت زیاد و ارایه آمار و نمودار و درصد فراوانی، سلیقۀ شاعر در بکار بردن اوزان مختلف، استفاده از ردیف، حرف روی، کلمات قافیه را نشان داده است تا با این کار گوشهای از سبک شعری شاعر و ذوق و قریحه او در سرودن اشعار نمایان گردد.
پيشقدمان نهضت ادبي
در نيمه دوم قرن دوازدهم- اواخر دوره افشارها و كمي پيش از آنكه فتحعلي شاه گويندگان و سخنوران را در دربار باشكوه خود گرد آورد- ذهن مردم از سبك متكلف دوره مغول و تيموريان و عبارت پردازيها و نكته سنجيهاي سبك هندي آزرده و ملول گرديد و نهضت نسبتاً مهمي در شعر فارسي آغاز شد.
شهر اصفهان - اگرچه در عهد استيلاي افاغنه خرابي بيحد ديده و مردم آن پراكنده و بيسروسامان شده بودند، و با اينكه كريم خان زند، مردي شعردوست و شاعرپرور نبود و خود در اصفهان اقامتي نداشت، و به ظاهر امر، موجبات سياسي و اجتماعي براي ايجاد چنين نهضتي در اين شهر وجود نداشت- كانون نهضت جديد شد. دو سه تن مرد خوش قريحه و صاحب ذوق به يكباره روي از سبك رايج هندي برتافتند و به تتبع طرز و شيوه استادان پنج شش قرن پيش پرداختند و زمينه پيدايش گويندگان از خود بزرگتر را فراهم آوردند.
مشهورترين آنها، كه پيشقدمان اين نهضت ادبي بودند، سيد محمد شعله اصفهاني (متوفی 1160 هـ ق)، ميرزا محمد نصير اصفهاني (1192 هـ ق) صاحب مثنوي معروف «پير و جوان» و بالاتر و مهمتر از همه، مير سيد علي مشتاق از سادات حسيني اصفهان (1171هـ ق) بود كه خود ذوق و قريحه لطيفي در غزلسرايي داشت و در ايجاد نهضت جديد بيش از همه كوشش و ديگران را به استقبال و تتبع سبك كلام استادان قديم رهبري كرد.
بر اثر هدايت و تشويق او منظومهاي از گويندگان جوان كه اكثر آنان از مردم اصفهان بودند، بر گرد او جمع شدند كه از آنها آقا محمد خياط عاشق اصفهاني (1181 هـ ق)، آقا محمد تقي صهباي قمي (1191 هـ ق)، لطفعلي بيگ آذر بيگدلي شاملو (1195 هـ ق)، سيد هاتف اصفهاني (1198 هـ ق) و حاجي سليمان صباحي بيدگلي كاشاني (1206هـ ق) را ميتوان نام برد.
اين چند نفر بودند كه نخستين مجدد سبك قدما شدند و مشاهير شعراي عهد فتحعلي شاه بيشتر دست پرودگان و شاگردان آنان بودند.
اما در همان بحبوحه قدرت اين طبقه، باز كساني بودند كه با آنان به جدال ميپرداختند و اين گروه را منحرف و كج سليقه و بيذوق ميپنداشتند و زبان به طعن آنان ميگشودند (آرين پور، 1378، ج1: 14-13).
درباره شعر بازگشت
جنبش بازگشت در عهد قاجاريه به اوج خود رسيد. زيرا پادشاهان قاجار بسيار شعردوست بودند و گاه خود نيز شعر ميگفتند و علاوه بر اين صاحب دربارهاي مجللي بودند. از اين رو شعر دوباره به دربار رفت و صله گرفتن، بازار قصيده را داغ كرد.
قصيده در دوره بازگشت داراي هيچگونه اصالتي نيست. در واقع نسخه دوم اشعار قدماي سبك خراساني و عراقي است. هر شاعري كه شعرش به نسخه اصلي نزديكتر بود، از شهرت بيشتري بهره داشت. به هيچ وجه اوضاع پيرامون و مسائل زمانه در نظر گرفته نميشد. چندين شاعر پیوسته از يك نمونه اصلي تقليد ميكردند و در اين تقليد، حتي به تقليد ساير مقلدان نيز از آن نمونه نظر داشتند. آنچه در باب قصيده سبك بازگشت گفته شد، در باب غزل اين سبك صدق نميكند. غزل سبك بازگشت به نظر ما بر خلاف مشهور، مبتني بر تقليد صرف از قدما نيست، بلكه در مرحله اول عكس العمل در مقابل سبك هندي است (سبك هندي همه محدود به غزل بود).
آذر بيگدلي و مشتاق و هاتف و صباحي، ايجادكنندگان نهضت بازگشت ضديت شديدي نسبت به سبك هندي داشتند.
غزل دوره بازگشت مجموعهاي است از عناصر طرزهاي مختلف از قبيل شيوه سعدي، حافظ، بابافغاني و حتي شاعران سبك هندي و البته گاه خود نيز به ندرت اندك تازگيهايي دارد. از اين روي غزل اين دوره، گاه بسيار جالب است. با زباني روان و گزيده، مضامين گزيده قدما دستچين شده است؛ يعني عصاره غزليات قدما در غزل عهد بازگشت ديده ميشود. راست است كه در غزل اين دوره شاعر صاحب طرز برجستهاي نداريم اما نفي كردن اين نوع غزل چنان كه معمول است به هيچ روي روا نيست. غزل عهد بازگشت كلاً مبتني بر عشق و عاشقي است و مضامين عارفانه در مرحله بعدي است. تأثير سبك سعدي، حافظ، بابا و وحشي از سايرين بيشتر است. (شميسا، 1386: 191-189).
در قرن سيزدهم شاعران بزرگي چون نشاط اصفهاني، صباي كاشاني، مجمر اصفهاني هرچند در همان شيوه محدود بازگشت كار ميكردند، از عهده تقليدهاي بسيار خوبي برآمدند و بايد آنان را از بهترين غزلسرايان درجه دوم يا مقلد زبان فارسي دانست (همان: 192).
حسرت همدانی و اشعارش
ملا محمد تقی همدانی متخلص به حسرت همدانی از شاعران قرن سیزدهم هجری قمری است. شاعری از دوره قاجار در سبک بازگشت ادبی که مانند دیگر شعرای این دوره، بازگشتی بیقید و شرط و کامل به سبکهای مختلف قدیم داشته است.
حسرت در دوره فتحعلی شاه قاجار یعنی اوج حکومت قاجاریه میزیسته است. دورهای که بیشترین شاعر را در عهد قاجار داشته است؛ به نحوی که شاهزاده محمود میرزا پسر فتحعلی شاه، این شاعران را به جز دختران شاه و بانوان حرم که گه گاه شعر میگفتهاند، جمعاً 357 نفر میداند (آرین پور، 1387، ج1: 20)
اغلب تذکره نویسانی که از وی یاد کردهاند، بیشتر از آنکه به شعر و طبع سخنوری او پرداخته باشند به اخلاق و رفتار ناپسند وی اشاره کرده و وی را شخصی پریشان احوال، خبیث الاعمال، بیقید و لاابالی معرفی کردهاند ( جهت اطلاع بیشتر: ر.ک: دنبلی، 1342: 112؛ گروسی، 1376: 448 و محمود میرزا، 1346: 134) که در پایان عمر نیز دعوی خدایی کرده و به قول محمود میرزا جمعی از ایلات و احشامات آذربایجان را به دور خود جمع و اغوا نموده است (محمود میرزا، 1346: 134) رضا قلی خان و نواب شیرازی، او را بهرهمند از علوم رسمیه و سربلند از معارف سالکین و جزء اکابر شعرای معاصر در فنون سخن سرایی معرفی میکند (هدایت، 1385: 532؛ نواب شیرازی، 1371: 402)
آنچه درباره شعر و شاعری حسرت میتوان گفت همانی است که در باب قاطبه شاعران سبک بازگشت جز چند چهره صاحب ذوق مشهور این دوره، گفتهاند: صنعت کاری ماهر و چیرهدست که برخی الفاظ و عبارات پر آب و تاب را آن هم به تتبع و اقتفای بزرگان پیشین، در قالبهای آماده ریخته است و به مخاطب ارائه میکند. بدیهی است شعر او هیچ نظری به وضع زمان و حوادث اجتماعی، دردها و رنجهای مردمان، ناراحتیهایی که در نتیجه جنگها و فتنهها و شکستهای پیاپی به مردم عارض شده است، ندارد اما گاهی بر خلاف رویه غالب عصر، نیم نگاهی به ابتکار و نوآوری در غزل دارد. اغلب غزلهایش از پختگی و شیوایی نسبی برخوردار است (سلمانی، 1395: 104). دیوان اشعار همدانی حاوی 218 غزل و 15 رباعی است که در مقدمه سخنان برخی از تذکره نویسان درباره ایشان ذکر شده است.
موسيقي كناري
منظور از موسيقي كناري عواملي است كه در نظام موسيقيايي شعر داراي تأثير است، ولي ظهور آن در سراسر شعر قابل مشاهده نيست. برعكسِ موسيقي بيروني كه تجلي آن در سراسر بيت يا مصراع يكسان است و به طور مساوي و در همه جا به طور يكسان حضور دارد. جلوههاي موسيقي كناري بسيار زياد است و آشكارترين نمونه آن قافيه و رديف است (شفيعيكدكني، 1379: 71).
بر اساس پژوهش در غزليات حسرت ميتوان گفت که از مجموع 218 غزل او، 43 غزل بدون رديف و در 175 غزل شاعر رديف وجود دارد که به صورت يک و چند کلمهاي و از جنس فعل، ضمير، حرف، اسم و صفت ميباشد.
اقسام رديف در غزليات حسرت همدانی
الف) رديف يک و چند کلمهاي (فعل): 104 مورد، مانند: داریم ما، بادا، است مرا، کیست، است، من است، نیست، کجاست، رفت، خوش است، تست، نمانده است، نیست، طفلی ست، کرد و رفت، میجویمت، میخوانمت، الغیاث، باشد صحیح، نیفتد، را نمیدانی چه سود، پرورش داد، میپرورد، رسید، به دست آر، از که جویم، چه کنم، چه سازم چون کنم، میگشتم، میروم، خواهی شدن، که تو داری و ... .
ب) رديف يک کلمهاي (اسم، حرف، صفت): 71 مورد، مانند: دلها، ما، خویش را، مرا، را، ای طبیب، غریب، حسرت، باعث، دگر، دلبر، ای گلعذار، درین شهر، هنوز، امروز، هوش، تو خوش، ازین بیش، عشقش، از غم عشق، فراق، دردناک، این دل، دل، حاصل، به کام دل، زلف و کاکل، دلم، نازنین، من، بیش ازین، به قربان، خویشتن، بیتو، آرزو، ناله، نظاره، کسی، رحمی و ... .
ملا محمد تقی همدانی در غزلیات خود از «ردیف» به خوبی استفاده کرده و بیش از 80 درصد غزلهایش مردف هستند و این امر نشان دهنده توجه وی به استفاده از ردیف در غزلهایش میباشد؛ هرچند که بیشتر ردیفهای استفاده شده حسرت کلمات ساده هستند. رديف با «فعل» نیز در غزليات وی از بسامد بالايي برخوردار است.
بررسي قافيه در غزليات حسرت
موسیقی کناری به ترتیب در قافیه و ردیف جلوهگر میشود. قافیه در شعر فارسی از جایگاه خاصی برخوردار است. «قافیه نوعی زمینهسازی برای القای موسیقی شعر در ذهن آدمی است. تکرار الفاظی که از نظر معنا و احتمالاً از لحاظ شکل ظاهری باهم متفاوتند، ولی از نظر لحن و آهنگ همنوا هستند، لذتی به آدمی میبخشد که نزدیک است به لذتی که از استماع نغمهای دریافت میکنیم» (ملاح، 1385: 83).
بيشتر غزليات حسرت داراي قافيه اسمي هستند و تعداد غزلياتي که به طور کامل داراي قافيه فعلي باشند در اشعار او اندک است؛ به طوري که از ميان 218 غزل او 13 غزل ( غزل 21، 22، 124، 139، 140، 146، 150، 163، 194، 196، 198، 200، 204) است که قافيه فعلي در آنها به کار رفتهاست. يعني دقيقاً 1/94% غزليات حسرت قوافي اسمي دارد و در 9/5% غزليات او قوافي فعلي به کار رفتهاست.
حروف روي در غزليات حسرت عبارتند از:
1. حرف روي (1): 15 مورد
2. حرف روي (ب): 4 مورد
3. حرف روي (ت): 6 مورد
4. حرف روي (ح): 1 مورد
5. حرف روي (د): 13 مورد
6. حرف روي (ر): 55 مورد
7. حرف روي (ز): 6 مورد
8. حرف روي (س): 2 مورد
9. حرف روي (ش): 2 مورد
10. حرف روي (ق): 1 مورد
11. حرف روي (ک): 1 مورد
12. حرف روي (ل): 15 مورد
13. حرف روي (م): 13 مورد
14. حرف روي (ن): 53 مورد
15. حرف روي (و): 9 مورد
16. حرف روي (هـ): 17 مورد
17. حرف روی (ی) 5 مورد
با نگاهی به حروف مورد استفاده در اشعار ملا محمد تقی همدانی میتوان دریافت که شاعر از ظرفیت حروف فارسی استفاده خوبی کردهاست.
جدول بسامد حرف روي در غزليات حسرت
روي | ا | ب | ت | ح | د | ر | ز | س | ش |
بسامد | 15 | 4 | 6 | 1 | 13 | 55 | 6 | 2 | 2 |
روي | ق | ک | ل | م | ن | و | هـ | ی | - |
بسامد | 1 | 1 | 15 | 13 | 53 | 9 | 17 | 5 | - |
از مجموع 218 غزل حسرت، 51 غزل داراي حرف وصل است که عبارتند از:
1- حرف وصل (ا): 3 مورد (غزل: 57- 147- 197).
2- حرف وصل (ت): 6 مورد (غزل: 40- 44- 56- 76- 93- 175).
3- حرف وصل (ش): 6 مورد (غزل: 15- 111- 117- 168- 178- 185).
4- حرف وصل (م): 9 مورد (غزل: 14- 27- 67- 104- 109- 112- 146- 149- 163).
5- حرف وصل (ی): 27 مورد (غزل 7- 31- 55- 89- 95- 96- 98- 113- 115- 122- 156- 158- 165- 166- 170- 179- 198- 204- 206- 207- 208- 209- 212- 213- 214- 215- 217).
وصل | ا | ت | ش | م | ی |
بسامد | 3 | 6 | 6 | 9 | 27 |
موسيقي بيروني
موسيقي بيروني «همان چیزی است که وزن عروضی خوانده میشود و لذت بردن از آن امری غریزی است یا نزدیک به غریزی؛ بنابراین، بحور عروضی یک شاعر به لحاظ حرکت و سکون و تنوّع آنها و به لحاظ هماهنگی با زمینههای درونی و عاطفی شعر قابل بررسی است» (شفیعیکدکنی، 1386: 95). به جرأت میتوان اذعان کرد که مشخصترین جنبه موسیقی شعر، عروض یا همان موسیقی بیرونی است. «زبانها بر اساس عنصري كه مبناي وزن هر زبان است باهم تفاوت پيدا ميكنند» (ولك و وارن، 1373: 192). در شعر نيز ميتوان به چنين ديدگاهي قائل بود به اين معني كه اشعار براساس محتوايي كه هر كدام وزن متناسبي را ميطلبند، از هم متفاوت ميشوند. به عنوان مثال از عوامل عمده انتقال محتواي حماسي شاهنامه، استفاده فردوسي از بحر متقارب است.
غزل
غزل در اصطلاح شعراي فارسي، اشعاري است بر يك وزن و قافيت، با مطلع مُصَرَّع كه حد معمول باید متوسط مابين پنج بيت تا دوازده بيت باشد و گاهی بيشتر از آن تا حدود پانزده و شانزده بيت، و به ندرت تا نوزده بيت نيز گفتهاند. اما اگر از پنج بيت كمتر، چون سه چهار بیت، باشد ميتوان آن را غزل ناتمام گفت و كمتر از سه بيت را به نام غزل نشايد ناميد (همایی، 1373: 124).
كلمه غزل در اصل لغت، به معني عشقبازي و حديث عشق و عاشقي كردن است؛ و چون اين نوع شعر بيشتر مشتمل بر سخنان عاشقانه است، آن را غزل ناميدهاند؛ وليكن در غزلسرايي حديث مغازله شرط نيست، بلكه ممكن است متضمّن مضامين اخلاقي و دقايق حكمت و معرفت باشد؛ و از اين نوع غزلهاي حكيمانه و عارفانه نيز بسيار داريم. (همان: 124)
اوزان عروضي غزليات حسرت
ملا محمد تقی در غزليات خود دقيقاً از هشت بحور عروضي سود جسته است که به ترتيب عبارتند از:
1- بحر هزج: 114 غزل؛ 2- بحر رمل: 85 غزل؛ 3- بحر رجز: 6 غزل؛ 4- بحر مجتث: 4 غزل؛ 5- بحر خفيف: 4 غزل؛ 6- بحر مضارع: 2 غزل؛ 7- بحر متقارب: 2 غزل؛ 8- بحر منسرح: 1 غزل.
بسامد و بکارگيري بحور و اوزان شعري غزليات حسرت به شرح ذيل است:
1- بحر هزج مثمّن سالم (مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن)
در اين وزن 11 غزل سروده شده است که شماره غزلها عبارتند از: 2- 15- 62- 82- 111- 130- 132- 144- 184- 193- 216:
| به دنبال مه محمل نشینم نالۀ دلها |
| به فریاد جرس ماند که بربندید محملها |
(محمد تقی همدانی، 1389: 26)
| هزاران بوسه دادم دست و پای پاسبانش را |
| پس از آن بوسهها، بوسیدم آخر آستانش را |
(همان: 35)
| جدا زان آستانم شد جفای پاسبان باعث |
| جفای پاسبانم شد جدا زان آستان باعث |
(همان: 69)
| خوش آن دم کز پی قتلم کمر آن سیمبر بندد |
| ز بهر کشتنم از غمزه تیغی بر کمر بندد |
(همان: 83)
| چه میبودی که رحمی در دل آن یار میبودش |
| به دام آورد چون صیدی نمیکردی رها زودش |
(همان: 106)
| چه جانب یک شبی گفتم کشم در بر به کام دل |
| گذارم سر به خاک پایت ای دلبر به کام دل |
(همان: 119)
| نه چندان جور بیحد از جفای آسمان دیدم |
| کز آن غارتگر جان و بلای خانمان دیدم |
(همان: 120)
| ز خاره سختتر بودهام شبی بردم به سر بیتو |
| به سر بردم شبی و زندهام خاکم به سر بیتو |
(همان: 156)
| به حسرت میکنی هر دم به روی یار نظاره |
| مبارک باشدت حسرت بر آن دیدار نظاره |
(همان: 163)
| ز بس ای دل به شبها نالۀ بیهوده سر کردی |
| دلم بیرحم صیاد مرا بیرحمتر کردی |
(همان: 179)
2- بحر هزج مسدس محذوف (مفاعيلن مفاعيلن فعولن)
غزلهای شماره 4- 6- 11- 13- 14- 17- 18- 27- 29- 32- 33- 37- 38- 40- 41- 42- 43- 48- 50- 51- 53- 54- 55- 59- 66- 68- 71- 74- 75- 76- 78- 79- 88- 90- 94- 95- 97- 98- 105- 112- 114- 115- 116- 118- 120- 124- 125- 127- 128- 131- 134- 140- 143- 152- 153- 154- 159- 163- 168- 175- 177- 178- 179- 183- 186- 190- 194- 199- 200- 204- 206- 212- 213- 215- 217 در این وزن سروده شدهاست (75 غزل):
| حذر کن جان من از آه دلها |
| بترس از نالۀ جانکاه دلها |
(همان: 27)
| همیگویم به کهساران دریغا |
| دریغ از صحبت یاران دریغا |
(همان: 29)
| از آن ترسم که ترسد قاتل ما |
| به خاک و خون چو بیند بسمل ما |
(همان: 33)
| ز غم جان بر لب آمد بیتو یارا |
| غمت آورد بر لب جانِ ما را |
(همان: 34)
| بیا و سور گردان ماتمم را |
| به شادیها مبدل کن غمم را |
(همان: 35)
| نبینی کز دو زلف و آن جبین را |
| بسوزی دل بسوزی کفر و دین را |
(همان: 37)
| خرابات از خرابی دور بادا |
| مقام دلکشش معمور بادا |
(همان: 38)
| ز وصلت خُرم و دلشادم امشب |
| ز هجران غمت آزادم امشب |
(همان: 44)
| کشیدم همچو جانت در بر امشب |
| گرفتم زندگانی از سر امشب |
(همان: 45)
| رخت بهتر مرا از مهر و ماه است |
| ولی روز من از زلفت سیاه است |
(همان: 47)
| خوشم با غم گرم غم بیشمارست |
| بحمدلله غم و شادی ز یار است |
(همان: 48)
| به یاد لعلت ای جانان حسرت |
| ز حسرت بر لب آمد جان حسرت |
(همان: 51)
| مرا دل مایل آن روی نیکوست |
| نصیحت کردنم زاهد نه نیکوست |
(همان: 52)
[1] .مدر دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران.//Email : Rahim.salamatazar@gmail.com