واکاوی نقش اخلاق حرفه ای در حکمرانی دانشگاهی
محورهای موضوعی : تخصصیبیژن عبداللهی 1 , سیده طیبه موسوی امیری 2
1 - دانشگاه خوارزمی
2 - دانشگاه خوارزمی
کلید واژه: اخلاق حرفه ای, اخلاق آموزشی و پژوهشی, اخلاق مدیریتی و کارآفرینی, حکمرانی دانشگاهی,
چکیده مقاله :
چکیده: امروزه معیارها و مطالبات آحاد اجتماع نسبت به دانشگاه ها تغییر کرده و آنها را برای تبدیل وضعیت خود، تحت فشار قرار داده است. حکمرانی مطلوب دانشگاهی با یکپارچگی و جامعیت انواع حکمرانی و همچنین رعایت ضوابط اخلاق حرفه ای در تمامی زیر سیتسم های دانشگاه می تواند به کسب موفقیت راهبری نهاد دانشگاه منجر شود. هدف مطالعه پیش رو، تعیین جایگاه اخلاق حرفه ای در حکمرانی دانشگاهی است. در این نوشتار سعی شد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی با اتکائ به نتایج پژوهش های قبلی و اسناد علمی و همچنین بررسی و مطالعه همه جانبه پرداخته شود تا اهمیت جایگاه اخلاق حرفه ای بیش از پیش در اداره و حکمرانی دانشگاه تبیین شود. در ادامه: پس از مطالعه کتب و منابع و اسناد علمی و مدارک موجود به جمع آوری، گزینش، تلخیص و دسته بندی مطالب اقدام شده است. سپس مطالب در جهت دست یابی به پرسش های پژوهش سامان دهی شده است. ابزار پژوهش نیز شامل فیش برداری بوده و داده های حاصل نیز در راستای هدف و سوال های پژوهش با استفاده از مدارک جمع آوری شده طبقه بندی و تحلیل شد. در راستا پس از مطالعه وسیع منابع، راهکارهای برای اهمیت و ارتقای نقش اخلاق در حکمرانی ارائه شده است. در پایان لازم به ذکر است چون اداره دانشگاه ها به عنوان نهادی فرهنگی و اخلاقی، نیازمند سیاست گذاری و تصمیم سازی و همچنین برنامه ریزی های مختص به بستر[1]های خود می باشد، لذا باید این تصمیم و برنامه ها مبتنی بر اصول و ارزشهای اخلاقی اتخاذ شوند تا بتواند در راهبری دانشگاه مثمر ثمرتر باشد و همچنین مورد تائید اعضای جمهوری متخصصین باشد تا مسولیت پذیری و پاسخگویی درونی و بیرونی را هم تضمین کند. [1] .Contex
Today, the standards and demands of the community have shifted to universities and pushed them to turn their own situation. A desirable university governance, with the integrity and comprehensiveness of various types of governance, as well as the observance of professional ethics standards in all university sub-systems, can lead to successful leadership of the university institution. The goal of the present study is to determine the position of professional ethics in academic governance. In this paper, we tried to use a descriptive-analytical method based on the results of previous research and scientific documents, as well as a comprehensive study of the importance of professional ethics in the management and administration of the university. In the following: After collecting, selecting, tabling and categorizing materials, after reading the books and sources, scientific documents and documents are available. Then the material is organized to achieve research questions. The research tool was a vector check and the obtained data were classified and analyzed according to the purpose and the research questions using the collected documents. In line with the extensive study of resources, there are some solutions to the importance and role of ethics in governance. In the end, it should be noted that since the university administration, as a cultural and moral institution, needs policy and decision making as well as its own planning, so that decisions and programs should be based on ethical principles and values. So that it can be more effective at university leadership and also endorsed by the members of the expert community to ensure that internal and external responsibility and accountability are also guaranteed.
1. Dobbins, M. (2011). Higher education policies in Central and Eastern Europe: Convergence towards a common model? Basingstoke: Palgrave (forthcoming).
2. Arthur, L. (2006). Higher education and the knowledge society: Issues, challenges and responses in Norway and Germany. Research in Comparative and International Education, 1(3), 241–252
3. Gornitzka, A °., & Maassen, P. (2000). National policies concerning the economic role of higher education. Higher Education Policy, 13(3), 225–230.
4. مصباح یزدی، محمدتقی. (1376). پیش¬نیازهای مدیریت اسلامی، تحقیق علیرضا متّقی¬فر، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
5. فرامرز قراملکی، احد. (1394). سرقت علمی: رهیافت سازمانی، فصلنامه نقد کتاب اخلاق علوم تربیتی و روان¬شناسی، سال اول، شماره 2، تابستان 1394، 5-19.
6. فرامرز قراملکی، احد. (1394). مجموعه اخلاق حرفه¬ای 2- اخلاق سازمانی، تهران: سازمان مدیریت صنعتی، 135-149.
7. قراملکی، احد فرامرز. (1385). سازمان¬های اخلاق در کسب و کار. چاپ اول، تهران: انتشارات مجنون.
8. آراسته، حمیدرضا. (1389). بررسی وضعیت اخلاق آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاه¬های دولتی شهر تهران. فصلنامه راهبرد فرهنگ، شماره هشتم و نهم.
9. نعمتی، محمدعلی؛ محسنی، هدي¬سادات. (1389). اخلاق درآموزش عالی: مؤلفه¬ها، الزامات و راهبردها. پژوهشنامه¬ی مرکز تحقیقات استراتژیک، (63)، 9-46.
10. مير كمالی، محمد(1382)، "اخلاق و مسئوليت اجتماعی در مديريت آموزشی"، دانشگاه تهران، مجله روانشناسی و علوم تربيتی.
11. آراسته، حميدرضا(1383)، "اخلاق حرفه ای"، بنياد دانشنامه بزرگ فارسی، دايره¬المعارف آموزش عالی، جلد اول
12. عابدينی، سميره؛ کمالزاده، حسام¬الدين؛ عابدينی، صديقه؛ آقا¬ملايی، تيمور. (1389). معیارهای یك استاد خوب دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان. مجله¬ی پزشکی هرمزگان، 14 (3)، 45-241.
13. عزیزی، نعمت¬اله. (1389). اخلاق حرفه¬ای در آموزش عالی (تاملی بر راهبردهای بهبود استانداردهای اخلاقی در آموزش¬های دانشگاهی). فصلنامه¬ی راهبرد فرهنگ، (8 و 9)، 173-200.
14. Duke, C. (2004). Is there an Australian Idea of a University?. Journal of Higher Education Policy and Management, 26 (3), 297-314.
15. رحمان سرشت، حسين(1380)، "اخلاق جزء ناديده گرفته شده سياست های آتی آموزش عالی"، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزی آموزش عالی، فصلنامه پژوهش و برنامه ريزی در آموزش عالی، شماره 20.
16. نعمتی، محمد علی؛ موسوی امیری، طیبه (1397). "جایگاه دانشگاه پژوهی در دانشگاه اخلاق مدار" جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران(در دست چاپ)
17. ایمانی¬پور، معصومه. (1391). اصول اخلاق حرفه ای در آموزش. مجله¬ی ایرانی اخلاق و تاریخ پزشکی، 5 (6).
18. آراسته، حمیدرضا. (1390). رعایت اخلاق در دانشگاه¬ها و مراکز آموزش عالی: گزینه¬ای برای بهبود رفتارها. فصلنامه نشاط علم، دوره اول، شماره 2، 31-40.
19. Campbell, E; Thiessen, D. (2001). Perspectives on the Ethical Bases of Moral Agency in Teaching. Proceedings of the Annual Conference of the American Educational Research Association.
20. خالقی، نرگس. (1390). اخلاق در پژوهش و نگارش، تهران: نشر کتابدار.
21. فراستخواه، مقصود(1385)، "اخلاق علمی رمز ارتقای آموزش عالی"، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، شماره
22. Jon s. Brubacker, (1976). On the philosophy of higher education. Jossey Bass Higher & Adult Education Series. San Francisco
23. Ian Austin, Glen A. Jones.(2016). Governance of Higher Education Global Perspectives, Theories, and Practices. Taylor & Francis
24. Parker, L. (2011). University corporatization: Driving definition. Critical Perspectives on Accounting, 22 (4), 434–450.
25. OECD. (2008). In P. Santiago, K. Tremblay, E. Basri, & E. Arnal (Eds.), Tertiary education for the
26. Galbraith, N.; Hawley, C. & De-Souza, V. (2006). Research governance: research governance approval is putting people off research. BMJ (Clinical Research Ed.), 332 (7535): 238-238.
27. Ackroyd, P. & Ackroyd, S. (1999). Problems of university governance in Britain. International Journal of Public Sector Management 12 (2): 171-85
28. William L. & Waugh, J. R. (2003). Issues in University Governance: More ''Professional'' and Less Academic. The ANNALS of the American Academy of Political and Social Science 585: 84. The online version of this article can be found at: http://ann.sagepub. com/content/585/1/84.
29. الواني، سيد مهدي و عليزاده ثاني، محسن(1386). تحليلي بر كيفيت حكمراني خوب. در ايران. فصلنامه مطالعات مديریت،24 – 53.
30. OECDa. (2007). On the Edge: Securing a Sustainable Future for Higher Education (Vol. 2007).
31. محمدزاده، يوسف؛ روشن، احمدرضا و مطهري، سمانه ( 1388 ). گزارش ملي آموزش عالي، تحقيقات و فناور ، ي تهران: مؤسسه برنامه ريزي و آموزش عالي
32. Burns, A. (2007). Corporate Governance: Model Statements for Inclusion in Annual Reports. Annex J.
33. Giebels, D. Van; Buuren, A., Edelenbos J. (2012), "Ecosystem-Based Management in the Wadden Sea: Principles for the Governance of Knowledge", Journal of Sea Research, Article in press.
34. Shattock M. (2006), Good Governance in Higher Education, Open University Press, New York: McGraw-Hill Education.
35. Sience-metrix. (2010). 30 years in sience secular movement in knowledge creation. http://www. science-metrix. com/30years/
36. Dennison, J.D. (2006). "From a Community College to University: A Personal Commentary on the Evolution of an Institution", Canadian Journal of Higher Education, 36(2), 107-124.
37. Fielden, J. (2008). "Global Trends in University Governance", Education Working Paper Series, No. 9. Washington, DC: World Bank.
38. رونقی، محمد حسین؛ محمودی، جعفر و ابوالقاسمی، امیر.(1384) اندازه گیری بلوغ حاکمیت دانشگاهی. اندیشه مدیریت راهبردی، سال نهم، شماره دوم، پائیز و زمستان 1394، شماره پیاپی 18. صص 1350156
39. نعمتی، محمد علی؛ موسوی امیری، طیبه و خسروی، محبوبه. (1393). دانشگاه پژوهی؛ رهیافتی نو در راستای توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت. نشریه صنعت و دانشگاه، 7(25): 1-14
در سراسر جهان پیچیده آموزش عالی موضوعاتی فراوانی وجود دارد که مدام در معرض تغییرات روزافزونی هستند. ظهور جامعه دانش محور]1،2،3[،تحولات جهانی شدن، توسعه روزافزون اقتصادی و فشارهای رقابتی فزاینده ناشی از جهانی شدن، محرك تلاشهای گوناگون در راستای اصلاحات در زمینه نظام های معاصر
آموزش عالی شده است. در سالهای اخیر، هدف دانشمندان درك پدیده آموزش عالی و تغییرات، و پیچیدگی های آن بوده است. یکی از این نقاط مهم توجه به حکمرانی1 دانشگاهها و شیوه های اداره آن بوده است که همواره مورد توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه آموزش عالی بوده است.
از سوی دیگر چون هدف پژوهش تبیین جایگاه اخلاق در حکمرانی دانشگاهی است لذا در ادامه، به تعاریفی از اخلاق بسنده می شود. اخلاق، علم «نيک و بد» خوی ها و تدبيرهای انسان است برای نفس خويش. اخلاق صرفاً مجموعهای از اصول هنجاری نیست، بلکه یک نظام درهمتنیده است که نمیتوان فارغ از آن به موضوعاتی همانند سازمان، مدیریت، کارایی و اثربخشی مدیران و ایجاد تغییر و تحول گسترده در زیرساختها و بنیانهای اساسی نهادهای اجتماعی اندیشید؛ بنابراین در حوزه سازمانی و مدیریتی، اخلاق علاوه بر اینکه متأثر از فرهنگ سازمانی است، به میزان بسیار بالایی تحت تأثیر فرهنگ جامعه قرار دارد ]4[. اخلاق بسی فربهتر از قانون است]5[. اخلاق حرفهای عبارت است از دانشی است که بنگاهها برای شناخت تعهدات اخلاقی خود در قبال محیط و نیز تشخیص و حل مسائل اخلاقی در کسبوکار محتاج آن هستند و سازمان اخلاقی سازمانی است که همه عناصر محیط درونی و بیرونی خود را میشناسد و به نحو نطاممند و پیشبینیشدهای بر آنها پایبند است] 7،6[. اخلاق به معنای خلقوخو یعنی رفتار عادی شده انسان است و از حُسن و قُبح و خوبی و بدی رفتار بحث میکند]8[.
آموزش و تحصيل در سطوح عالی منجر به ارتقای بلوغ شخصيتی و اجتماعی افراد، احترام آنان به حقوق بشر، آزادی های انسانی و گسترش صلح و افزايش مشارکت آنان در ساختن جامعه ای آزاد و پويا می شود. آموزش عالی همچنين منشأ تغييرات مثبت اجتماعی و موجب ارتقای برابری، احترام و درکمتقابل ميان آحاد جامعه و گسترش وفاق و دوستی ميان فرهنگ ها، ملت ها و مذاهب مختلف است. به عبارت ديگر، آموزش عالی ادراک جمعی افراد از آرمان های متعالی انسانی نظير عدالت اجتماعی، برابری حقوق ملت ها و صلح و توسعه جهانی را افزايش می دهد. تحقق اهداف والای آموزش عالی در جوامع مختلف مستلزم تعريف، پايبندی و رعايت اصول و معيارهای اخلاق علمی و حرفه ای توسط ياران و کنشگران اجتماع علمی2 در هر کشور است. اين امر در ايران به دليل وجود اعتقادات و باورهای دينی و مذهبی عميق و ريشهدار و ميراث و آموزه های فرهنگی و اخلاقی ارزشمند و متعالی، اهميتی به مراتب افزونتر می يابد، اما متأسفانه رعايت اصول اخلاق حرفه ای و دانشگاهی در حوزه آموزش عالی کشور توسط کنشگران و دستاندرکاران آن در سطوح و بخش های مختلف، جای نقد بسيار دارد که در اين مجال نمی گنجد]9[. بنابراين در مقاله حاضر تلاش شده است، ضرورت توجه به اخلاق حرفه ای در حوزه آموزش عالی در زیر سیستم های مدیریتی، پژوهشی ، آموزشی و کارآفرینی (با توجه به زیر سیستم های نهاد دانشگاه) و نقش تأثيرگذار آن در حکمرانی دانشگاهی مورد بررسی و مداقه قرار گيرد. در پایان مقاله فوق در پی پاسخ به سوالات زیر است
1) آیا ابعاد اخلاق حرفه ای (با توجه به زیر سیستم های دانشگاهی) در حکمرانی دانشگاهی می تواند نقش موثری ایفا کند باشد؟
2) راهکارهای بهبود جایگاه اخلاق حرفه ای در حکمرانی دانشگاهی کدامند؟
1. اخلاق حرفه ای
اخلاق از نظر لغوی جمع خُلق و خُلُق است كه اولی به معنی خوی، سرشت و سجايا و خصايل فردي در رفتار و عادت است و خُلُق به معني شکل، ظاهر و صورت است كه در هنگام خلقت نصيب فرد مي شود]10[. بنابراين اخلاق به مجموعه صفات درونی و باطنی انسان و رفتارهای ناشی از صفات و خلقيات درونی وی اطلاق می شود. اخلاق عبارت از اصول و قواعد ارزشی است كه بر تصميمات و رفتار فردی يا جمعی از منظر درست يا غلط بودن حاكميت دارد. اخلاق، شناخت صَره از ناصَره و بايسته از نبايسته و انجام فعل شايسته و ترک افعال ناصحيح و ناشايسته و به طور کلی هدايت افکار، اعمال و رفتارهای آحاد جامعه در مسير خيرمشترک و منافع جمع است. دو ويژگی درونی بودن و ارزشمحور بودن، فصل مشترک تمامی تعاريف و تعابير از مقوله اخلاق است. اخلاق حرفهاي عبارت است از مجموعه قوانين اخلاقي كه از ماهيت حرفه يا شغل به دست آمده است. هر شغلي به اقتضاي حرفهاي، مسئوليتهاي اخلاقي ويژهاي ميآفريند. پزشك به عنوان يك شخص حقيقي مسئوليتهاي اخلاقي خاصي دارد. اگر شغل ديگري ميپذيرفت، مسئوليتهاي اخلاقي وي تغيير ميكرد. اصول اخلاقی در ضمن قوانین اخلاقی شکل می گیرد. صاحب نظران بر اين باورند كه «مهمترين متغير در موفقيت سازمان، اخلاق حرفهاي است.» ]11[. هدف از اخلاق حرفهای مسئولیت اخلاقی است لذا هر شغلی به اقتضای حرفهای، مسئولیتهای اخلاقی ویژهای میآفریند ]6[.گامهایی که موجب ضمانت اجرایی اخلاق حرفهای میشوند عبارتاند از: اصل تقدم تلقی (نگاه) بر رفتار، اصل تقدم شناخت بر رفتار، اصل خودانگیختگی، اصل افزایش مهارت اخلاقورزی، اصل بهینهسازی فرآیندها و بسترهای سازمانی، اصل حمایت الزام بیرونی (قانون) از اخلاق. اخلاق سازمان ریشه در جهانبینی آن دارد. تلقی اخلاقی از سازمان و نگاه اخلاقی به محیط درونی و بیرونی بخشی از جهانبینی سازمان است. این جهانبینی صخره ثابت و پایداری است که سازمان با تکیه بر آن به تحولات بنیادی محیط اقبال میکند و حتی در شرایط بحرانی توسعه مییابد ]5[. اخلاق حرفهای در آموزش عالی را میتوان از بعد اساسی: الف) اخلاق درون فردی و ب) اخلاق میان فردی (اجتماعی)، مورد بحث و بررسی قرار داد که جنبهی اجتماعی اخلاق در آموزش عالی وزن و اهمیت بیشتری مییابد؛ چرا که پایبندی به اصول اخلاق حرفهای و تدارک زمینهی مساعد به منظور توسعه و ترویج آن، بیشتر در یک بستر مناسب اجتماعی معنا و واقعیت پیدا میکند ]9[.
اخلاق در آموزش عالی تنها به درون مرزهای سازمانی دانشگاه محدود نمیشود و طیف گستردهتری از رفتارها و عملکردهای دانشگاه در ارتباط با محیط پیرامون را در بر میگیرد. به طور مثال فقدان مسئولیتپذیری و پاسخگویی نسبت به مسائل مبتلا به جامعه وکیفیت نازل و عدم انطباق خروجیهای دانشگاه با نیازها و انتظارات جامعه را میتوان نقض اصول و موازین اخلاق توسط دانشگاه در نظر گرفت]9 ، 16[. تحول اساسی و پايدار در هر جامعهای در گرو متحول شدن نظام تعليم و تربيت آن جامعه است و محور اصلی اين تحول و توسعه در نظام آموزشی ارتقا و بهبود کيفيت کار معلم و استاد و شناسايی ويژگیهای آنها میباشد ]12[.
به عبارتی اثربخشی کارکرد دانشگاه، به عنوان یک سازمان تعیین کننده و حساس، به مجموعهاي از عوامل فردي، حرفهاي و سازمانی بستگی دارد. در این میان برخورداري اعضاي هیأت علمی از قابلیتها و صلاحیتهاي حرفهاي و الزام آنان به رعایت مجموعهاي از اصول و استانداردهاي حرفهاي در دانشگاه نقش تعیینکنندهاي در افزایش اثربخشی فعالیتهاي آموزشی دارد ]13[.
از سوی دیگر، حاكميت اخلاق حرفهاي در سازمان قادر است به ميزان بسيار چشمگيري سازمان را در جهت كاهش تنشها و موفقيت در تحقق اثربخش هدف ياري نمايد و سازمان را پاسخگو سازد] 7،6[. دانشگاهها به عنوان سازمانهای ملی که ریشه در هنجارهای فرهنگی و تاریخی جوامع دارند، از دیرباز به خاطر حضور نخبگان و پرورش منابع انسانی مورد نیاز برای سایر نهادها از اهمیت ویژهای برخوردار بودند. به همین دلیل عملکرد دانشگاهیان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر دیگر سازمانها و در نهایت جامعه خواهد داشت. از اینرو توجه به رفتارها و عملکرد دانشگاهیان، به ویژه اخلاق حرفهای امری ضروری است] 14[. اخلاق در آموزش عالی در پاسخ به اين پرسش اساسی در ميان اعضای جامعه دانشگاهی مطرح می شود که چگونه بايد رفتار خود را در يک اجتماع علمی تنظيم کنيم؟ اخلاق در آموزش عالی از علم اخلاق3 منشأ می گيرد و به بايدها و نبايدها در تصميمات و رفتارهای جامعه دانشگاهی می پردازد و اين تصميمات و عملکردها را در مسير خير و نيکی هدايت می کند. علم اخلاق از جمله علوم ارزشي و دستوري است و نه علوم توصيفی، در حقيقت به چگونگی فعل انسان برای آنكه كامل باشد و خير و تعالی را تحقق بخشد، می پردازد. اخلاق در آموزش عالی با مشخص کردن حدود و ثغور رفتارهای مناسب و نامناسب و هدایت مدیران و اعضای هیأت علمی در اجرای مسئولیت های حرفه ای، مشتریان مختلف آموزش عالی را حمایت می کند. اصول اخلاقی آموزش عالی غالبا در ضمن قوانین و کدهای اخلاقی تعریف می شوند. اخلاق حرفه ای، اعلام شده از سوی انجمن استادان دانشگاه ایالات متحده، نمونه ای از این اصول است. اصولی همچون واقعبينی، عينيتگرايی و بیطرفی علمی از جمله اصولی است که در حوزه آموزش عالی به شدت مورد تأكيد قرار می گيرد] 15[. اساس اخلاق در آموزش عالی، ادراک جمعی دانشگاهيان از مسئوليت حرفهايشان است. به عبارت ديگر، جامعه دانشگاهي تنها با ادراک صحيح نسبت به فعاليت های حرفه اي خويش، فلسفه وجودی اين فعاليت ها، و مسئوليت های حرفهايشان در قبال مردم و جامعه است كه به يک ادراك اخلاقی عميق در حوزه آموزش عالی نايل می شوند و در ارتباط با رسالت های اصلی خود و دانشگاه خويش - آموزش، پژوهش و کارآفرينی- و همچنين در مناسباتشان با همکاران، دانشجويان و ساير ذینفعان اجتماعی، به نوعی احساس درونی از تعهد و پايبندی به اصول و ارزش های اخلاقی حاکم بر حوزه آموزش عالی دست می يابند] 16[.
باید عنوان داشت اخلاق در آموزش عالي با مشخص كردن حدود و ثغور رفتارهاي مناسب و نامناسب و هدايت مديران و هيئت علمي در اجراي مسئوليتهاي حرفهاي ذينفعهاي گوناگون آموزش عالي را حمايت ميكند] 11[.
در ادامه برای بررسی دقیق تر موضوع، با توجه به دو زیر مهم و اساسی دانشگاه شامل زیر سیستم مدیریتی و زیر سیستم علمی حرفه ای، اخلاق حرفه ای را از زوایای مختلف در دانشگاه مورد تقسیم بندی قرار داده و بصورت زیر مورد بررسی قرار می گیرد.
1) با توجه به زیر سیستم علمی حرفه ای شامل: اخلاق در حوزه آموزش، اخلاق پژوهش و در نهایت اخلاق در کارآفرینی
2)با توجه به زیر سیستم مدیریتی شامل: اخلاق مدیریتی
1-1: اخلاق آموزشي
عرصه ي آموزش عالي و دانشگاهي کارکردهاي مختلفي دارد که مهمترين و گسترده ترين آنها، آموزش علمي و عملي دانشجويان در رشته هاي مختلف است] 17[. به تعبیری دیگر ئر زیر سیستم علمی حرفه ای از مهم ترین کارکردهای اعضای زیر سیستم، کارکرد آموزش است. اساتيد و اعضاي هيأت علمي دانشگاه ها که بخش عمده ي اين کارکرد به عهده ي آنهاست به سبب حرفه ي معلمي خود، وظايف و مسؤوليتهاي اخلاقي دارند که از آنها به نام اخلاق حرفه اي معلمي ياد مي شود. اخلاق حرفه اي معلمي مؤلفه هايي دارد که عمدتاً بر دو بخش فوق يعني وظايف اخلاقي استاد در انجام نقش تعليمي که به عهده دارد و وظايف اخلاقي استاد در راستاي نقش تربيتي که دارد تمرکز دارند] 17،16[.
رعايت اخلاق آموزشي تضمين كننده سلامت فرايند ياددهي و يادگيري در دانشگاه است. حافظ سعادت و رفاه فردي و گروهي . مديران دانشگاه بايد به استادان و دانشجويان (در مقام انساني آنها) احترام بگذارند. ارتباط خود را با فرا گيران و مدرسان حفظ كنند و تبعيض قائل نشوند. از آنهايي كه مورد آزار و غرض ورزي و ... قرار ميگيرند حمايت كنند. اطلاعات فردي و ارزشيابي دانشجويان را محرمانه تلقي كنند. اخلاق آموزش در دانشگاه حافظ سعادت و رفاه فردي و گروهي دانشجويان است. برابر دانستن دانشجويان در مشاوره، آموزش و نمره دادن از اصول اخلاقي است] 11[.
از ضوابط اخلاقی آموزش دانشگاهی که مدیران آموزش عالی باید خود عامل به آنها باشند و بر اجراي درست آنها نظارت و همت گمارند، عبارتند از:
1) تلاش براي شناسایی و رفع نیازها و مسائل مرتبط با فراگیران و مدرسان.
2) تشویق و راهنمایی مدرسان و فراگیران در پیروي از قوانین و ارزشهاي دانشگاهی.
3) احترام به استادان و دانشجویان در مقام انسانی آنها.
4) حفظ ارتباط با فراگیران و مدرسان و تبعیض قایل نشدن بین آنها در برخورداري از آموزش و تسهیلات یادگیري.
5) ارزشگذاري مناسب به حقوق، دستاوردها، نظرها و مشارکت هیأت علمی در فرایند یاددهی و یادگیري.
6) حمایت و دفاع از استادان و دانشجویانی که مورد آزار، غرضورزي، مزاحمت، تهدید، تبعیض و اعمال غیر اخلاقی در ضمن آموزش، یادگیري و ارزشیابی قرار میگیرند.
7) محرمانه تلقی کردن اطلاعات فردي و ارزشیابی دانشجویان ] 18[.
به طورکلي، اگرچه اصول اخلاق حرفهاي مربوط به شغل معلمي در مؤسسات آموزش عالي كشورهاي مختلف، خاص و تابع قوانين هر كشور است اما غالباً در همهي آنها اصول زير ديده ميشود:
۱- توانمندسازي دانشجويان4: استاد بايد در تکامل شناختي دانشجويان مشارکت فعال داشته باشد و از اعمالي که همراه با تبعيض يا استثمار دانشجو هستند بپرهيزد.
۲- ارتباط بيطرفانه با دانشجويان: استاد بايد از ورود به يک ارتباط عاطفي دو طرفه با دانشجويان خود که منجر به مساعدت نسبت به يک نفر يا اصطلاحاً پارتي بازي ميشود اجتناب کند.
۳- رازداري5: نمرات، گزارشات حضور و غياب، صحبتها و ارتباطات فردي دانشجويان به عنوان مطالب محرمانه تلقي شده و تنها با رضايت دانشجو يا براي امور قانوني دانشگاهي قابل ارائه به ديگري هستند.
۴- احترام به همکاران6 : استاد دانشگاه بايد به مقام و شأن همکاران خود احترام گذاشته و همراه با آنان در جهت تکامل و توانمندسازي دانشجويان همکاري نمايد.
۵- احترام به مؤسسه7: لازم است مدرس دانشگاه نسبت به اهداف آموزشي، سياستها و استانداردهاي مؤسسهي آموزشي آگاه بوده، به آنها احترام گذاشته و از آنها تبعيت نمايد.
۶- تسلط به محتوا8: یک استاد دانشگاه بايد کاملاً به موضوع تدريس خود احاطه داشته و از دانش کافي در اين زمينه برخوردار باشد و مطمئن باشد که محتواي ارائه شده، دقيق، درست، به روز و متناسب با دورهي مورد نظر است.
۷- ارزشيابي معتبر دانشجويان9: استاد بايد در ارزشيابي دانشجويان، از روشهاي معتبر استفاده کرده و شفاف و بيطرف باشد و متناسب با اهداف آموزشي دوره، دانشجويان را ارزشيابي نمايد.
8- تسلط به اصول آموزش10: درس بايد کاملاً با اصول آموزش و روشهاي تدريس آشنا بوده و روش تدريسي را انتخاب کند که براي رسيدن به اهداف آموزشي مورد نظر مناسب ] 17[.
همچنین میتوان به مؤلفههایی چون: مسئولیتپذیری، فروتنی، متعهد بودن، احترام گذاشتن به دانشجویان، رعایت عدالت وانصاف و انجام وظیفه اشاره نمود] 19[.
2-1: اخلاق پژوهش
اخلاق در پژوهش دو مفهوم اخلاق و پژوهش را در برمیگیرد. علمای اخلاق، اخلاق را رسیدن به سعادت و کمال واقعی انسان دانسته و آن را سرمایه تعالی و تکامل مادی و معنوی بشر به شمار میآورند و مفهوم پژوهش عبارت است از آزمودن فرضیاتی در مورد ارتباط احتمالی پدیدههای طبیعی که به روشی نظاممند، کنترلشده، تجربی و دقیق انجام میشود ] 20[. علاوه بر آموزش، پژوهش نيز به عنوان يکی از مأموريت های سنتی و عمده دانشگاه ها محسوب می شود که موفقيت و توسعه هر دانشگاه يا مرکز آموزش عالی در گرو توجه متوازن به هر دو نقش بنيادی آموزش و پژوهش خواهد بود. توجه و تأکيد بر تحقيقات علمی، رويکرد حل مسئله و تصميمات پژوهشمحور رمز بقا، کمال و توسعه جوامع در دنيای رقابتی کنونی محسوب می شود. پژوهش در زمره حوزه هايي از کشور در نظر گرفته می شود که همواره با مسايل، چالش ها و نقدهای فراوان مواجه بوده است و از منظرهای مختلفی نظير تعيين، توزيع و تخصيص بودجه پژوهشی کشور، ميزان انطباق موضوعات پژوهشی با نيازها و مشکلات جامعه و صنعت و همچنين عزم و اراده مديران و پيگيری محققان به منظور کاربست نتايج پژوهش های صورت گرفته، قابل بحث و بررسی است. در حال حاضر، سرنوشت پژوهش به شدت با مأموريت های تازه دانشگاه ها نظير نوآوری، فناوری و کارآفرينی گره خورده است که تنها گزينه اطمينانبخش جهت خروج نظام آموزش عالی از چالش های پيشرو و تحقق توسعه پايدار کشور، نگاه همزمان و هماهنگ به مقوله های فوق است.
اخلاق در پژوهش شامل دو مقوله است 1- اخلاق استفاده از انسانها به عنوان آزمودنيهاي انساني پژوهش 2- اخلاق مرتبط با اجراي پژوهش و دانش پژوهي در خصوص آزمودنيهاي انساني، چهار اصل اخلاقي بايد رعايت شود: 1- رضايت داوطلبانه 2- زيان نرساندن 3- محرمانه بودن 4- پرهيز از فريب كاري
هر دانشگاهي كميتهاي دارد كه وظيفهاش حمايت از نمونههاي انساني براي تضمين رعايت اصول اخلاقي در پژوهشهايي است كه هيئت علمي و دانشجويان تحصيلات تكميلي انجام ميدهند. اما در مورد مقولة دوم يعني اجراي پژوهش، تخلفهايي از قبيل جعل، دستكاري يا سرقت متون، هنگام اجراي تحقيق يا گزارش يافته پژوهش بايد مد نظر قرار بگيرد] 11[.
3 -1:اخلاق کارآفرينی
امروزه کارآفرينی به عنوان سومين مأموريت اساسی دانشگاه ها و فصل مشترک سياست های توسعه ملی اغلب کشورهای جهان طی دو دهه اخير مورد تأکيد قرار گرفته است. مأموريت کارآفرينی دانشگاه ها در راستای ارتقای جايگاه نوآوری و فناوری در اين مراکز و گسترش تعاملات آنان با بدنه جامعه و صنعت، با تأکيد بر ارائه خدمات نوآورانه و رفع نيازها و انتظارات بهروز اين دو عرصه عمده، شکل گرفته است، به طوريکه دانشگاه ها در نسل سوم خويش در تلاش به منظور دگرديسی به سازمانی که مهمترين مأموريت و کارکردش کارآفرينی و ارزشآفرينی است – يعنی دانشگاه کارآفرين- هستند. دانشجويان و اعضای هيأت علمی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به منظور تحقق کارآفرينی فردی بايد واجد ويژگی هايي همچون خلاقيت، خودباوری، سختکوشی، ريسکپذيری، نتيجهمحوری و دورنماسازی خارقالعاده گردند.
کارآفرينی فرايندی است که فرد کارآفرين از طريق شناسايي فرصت های جديد و ارائه ايده های نو و با پذيرش مخاطره و ريسک مربوطه و بسيج امکانات و منابع، به معرفی محصول يا خدمت جديدی به جامعه مبادرت می نمايد. به عبارت ديگر، کارآفرينی را علم دانستن مسايل و هنر به کارگيری آن مطرح نموده اند. کارآفرينی سازمانی که در اين مبحث بيشتر مورد تأکيد است، مشتمل بر فرايندی است که فعاليت های سازمانی را به سوی نوآوری، مخاطرهپذيری و پيشتازی سوق می دهد. ويژگی عمده کارآفرينی، سازگاری پويا و مستمر با جامعه پيرامون است. امروزه کارآفرينان در پی خلق ارزش های تازه – در مقابل ديدگاه سنتی توليد محصولات/خدمات تازه – با هدف رفاه و رضايتمندی حداکثری مشتريان هستند که اين امر خود ضرورت پرداختن به اخلاق حرفه ای کارآفرينی، ثبات شأن اخلاقی کارآفرينان و تدوين منشور اخلاقی کارآفرينی را مورد تأکيد قرار می دهد. کارآفرينان همواره با پيدايش ايده ها، محصولات، سازمان ها و حوزه های جديد دست به گريبان هستند که هر يک مسايل و چالش های اخلاقی نوظهوری را در ارتباط با مشتريان درونی و بيرونی و ساير ذينفعان مطرح می نمايد و عدماطمينان، ناپايداری و تلاطم های مستمر محيطی نيز همواره بر ابهام و پيچيدگی شرايط پيشرو می افزايد] 16،9[.
4-1: اخلاق مدیریتی
اصول اخلاق حرفهای مسئلهای است که در سالهای اخیر در کشور ما بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از کتابها و مقالههایی که هر روزه در این مورد نگاشته میشود و نیز کارگاهها و سمیناهایی که برگزار میشود میتوان به اهمیت روزافزون این مسئله در میان حرف مختلف پیبرد. حرفههای مختلف نیز حسب میزان حساسیت و وظیفهای که در خدمت به جامعه دارند دارای معیارهای اخلاقی متفاوت میباشند. اصول اخلاقی هر حرفه نشاندهندهی ارزشی است که آن حرفه برای جامعه، مراجعان و حرفهی خود قائل است و این اصول دارای بار و ارزش والایی است که رعایت آنها در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقشآفرین است. از این نظر، اخلاق اساس معنویت است و انسانی که اخلاقیتر است، معنویتر نیز هست ] 7[. دانشگاهها و مراکز آموزشعالی از سازمانهای مهم هر جامعه محسوب میشوند که هر چه بیشتر مورد توجه و تقاضا قرار میگیرند، حساسیت نسبت به اعتبارسنجی آنها، اطمینان از پاسخگویی اجتماعی آنها و تضمین کیفیت آنها نیز افزایش مییابد. بهعلاوه، آموزشعالی، نظامی حرفهای و مجموعهای از رفتارهای انسانی را پوشش میدهد. افعال این عاملان نیز در منافع یا مضار دیگران و همچنین در رشد یا زوال شخصیت آنان تأثیر میگذارد. بنابراین نظام آموزش عالی میتواند به لحاظ اخلاقی مورد بحث قرار گیرد ] 21[. رسالت اصلی مديران آموزش عالی، کمک به رفع مشکلات جامعه و تسهيل و تسريع فرايند توسعه آن و همچنين تربيت شهروندانی کارآمد، توانمند و متعهد جهت خدمت به کشور است که اين هدف، تنها از طريق اعتقاد و پايبندی مدير دانشگاه به فلسفه ای عميق و ارزشمند و مجموعه ای از اصول و قواعد اخلاقی مورد وفاق و پذيرش جامعه دانشگاهی، محقق می گردد. بسياري از موضوعهاي اخلاقي در موسسات آموزش عالي به مسائل اجرايي و مديريتي اختصاص دارد. عنوان اخلاق مديريتي چالش انگيز است، چون مديران نه تنها مسئوليت رفتار خود را بر عهده دارند، بلكه پاسخگوي چگونگي برخورد با تخلفهاي اخلاقي ديگران در سازمان نيز هستند] 8،11[. گرچه اخلاق روساي دانشگاهها بيشتر به عنوان اخلاق مديريتي مورد توجه ذينفعان آموزش عالي است، ليكن موضوعهاي متفاوت ديگري مانند مسائل امنيتي، تخلفهاي اينترنتي، شهريه و كمكهاي مالي، تصميمهاي درباره استادان و دانشجويان و ... موضوعهايي هستند كه به اخلاق مديريتي مديران آموزش عالي مرتبط هستند. مديران دانشگاهها از استقلال فراواني بهره ميبرند و اين هنجارهاي اصلي حرفهاي است كه رفتار آنها را مشخص ميكند و ارزشهاي اخلاقي آنها را شكل ميدهد نه موانع قانوني. قوانين نميتوانند همة رفتارها را پيشبيني يا ديكته كنند. بسياري از فعاليتهاي اجرايي به شكل نظارتهاي غير رسمي صورت ميگيرد. در هر موسسه، نقش تدوين معيارهاي اخلاقي غالباً بر عهدة رئيس دانشگاه است. مديران ارشد نه فقط بايد جوي اخلاقي ايجاد كنند و آرمانهاي والا داشته باشند، بلكه بايد در جلوگيري از خلاف كاري در هر جايي از دانشگاه نيز هشيار باشند] 22[. خلاق حرفهای این قدرت را برای فرد و سازمان فراهم مینماید که خودکنترل و خود بهبودگر باشند. حاکمیت اخلاق حرفهای در سازمان، قادر است به میزان چشمگیری سازمان را در کاهش تنشها و تحقق اثربخش اهداف یاری نماید و سازمان را پاسخگو سازد. بهعلاوه به عنوان تنظیمکنندهی روابط میان انسانها از اهمیت خاصی برخوردار است ] 6[. در حقیقت در دانشگاه که به عنوان جمهوری متخصصین نامیده می شود رئیس دانشگاه در رعایت اصول اخلاق حرفه ای از نظارت مستقیمی برخورد دار نیست و فقط این اصول خود کنترلی و یا به تعبیری وجدان کاری و اخلاقی فرد است که کار او را کنترل می کند] 22[.به تعبیری دیگر دانشگاهيان خودشان متولي آموزش عالي هستند و طبق كتاب بروبكر کسي ناظر و سرپرست آنها در اصول اخلاقي نيست و درستكاري آنها تنها به دليل پاسخگو بودن آنها در مقابل وجدانشان است. دو حلقه بازخوردي هيات علمي از خود كنترلي(خود بازخوردی) و خود انضباطي. تنها قاضي اخلاقي آنها خود دانشگاهيان هستند. هيئت علمي بايد بر نظم و انضباط تاكيد داشته باشد. از پيش داوري و تعصب اجتناب كند. در نهایت در باب اهمیت اخلاق مدیریتی باید ذکر کرد که، مدیران دانشگاهی از اختيارات و آزادی عمل فراوانی در دانشگاه بهره می جويند و این هنجارهای حرفه ای دانشگاهی - و کمتر محدوديت های قانونی- است که تصميمات و رفتارهای آنان را شکل می دهد و اصول و ارزش های اخلاقی حاکم بر رفتار آنان را تعيين می کند. در مقابل نحوه اداره دانشگاه از سوی مدیران دانشگاهی نيز به شدت بر تضعيف يا تقويت اخلاق حرفه ای تأثيرگذار است. به عبارت ديگر، مدير دانشگاه از طريق اعتقاد و باور قلبی به اخلاق حرفه ای دانشگاهی به نوعی که در تصميمات و رفتارهای وی نمود عملی يابد و او را به عنوان الگوی عملی دانشگاهيان در اين زمينه تبديل کند و همچنين بهره گيری وی از مکانيزم های انگيزشی و تشويقی نظير برگزاری مراسم و جلسات نمادين و تقدير از دانشگاهيان معتقد و پايبند به امور اخلاقی، انتشار کتابچه ها و جزوات آموزشی در حوزه اخلاق حرفه ای برای دانشگاهيان و تأکيد بر رعايت اخلاق دانشگاهی از جانب ساير مديران و کارکنان دانشگاهی به منظور نهادينه کردن جو و فرهنگ سازمانی مؤيد اصول و ارزش های اخلاقي در دانشگاه و نظاير آن، می تواند تأثيرگذارترين نقش را به منظور توسعه و ترويج اخلاق حرفه ای در دانشگاه ايفا نمايد] 22[.
در خلال اخلاق مدیریتی، رعایت اخلاق و باید ها و نباید های ذکر شده مزید بر علت است، در میان می توان به امیت این بعد از اخلاق در حکمرانی دانشگاهی اشاره کرد که نه تنها بعد مدیریتی اخلاق بخصوص همه ابعاد اخلاق حرفه ای در اداره دانشگاه باید مورد توجه قرار بگیرد در ادامه به توضیحاتی در مورد حکمرانی دانشگاهی پرداخته می شود.
2. حکمرانی دانشگاهی
حکمرانی یا راهبری برای عملکرد آموزش عالی در همه سطوح ضروری است از واحد آکادمیک واحد (سطح خرد)، به سایر سطوح سازمان تا در سطح نظام آموزش عالی (سطح کلان)، این وسیله ای است که از طریق نظم در آکادمی برای رسیدن به اهداف آموزش، تحقیق و ارائه خدمات به چندین طریق ادامه دارد. در سطوح خرد و کلان، حکمرانی مربوط به عملکرد روزانه دانشگاه ها و نحوه اداره امور آنها از طریق ابزارهای حکومتی است که باعث می شود که تصمیم گیری برای رسیدن به نتیجه مطلوب عملکرد سازمانی تسهیل شود. در سطح کلان، از طریق مکانیسم های حکمرانی است که دولت تلاش می کند تا اطمینان حاصل شود که نظام آموزش عالی آن به اهداف مورد نظر مطلوب می رسد] 23[.
حکمرانی همیشه موضوع مهمی در مطالعه آموزش عالی بوده است اما اخيرا اهميت زيادي را به دست آورده است، زيرا دانشگاه هاي دولتی در حال افزايش کنترل دولتی هستند. برخي معتقدند كه حكمراني، بيشتر دربارة قدرت و اقتدار است، سؤال هايي درخصوص اين است كه چه كسي ویژگی های آن را دارا است و چه كسي آن را انجام نمي دهد و چه عده اي نيز، علاقه مند هستند كه آن را به كار ببرند] 24[.
به كارگيري اقتدار سياسي و اقتصادي و اداري را براي مديريت امور ملي لازم می دانند] 25[، ولي حكمراني زماني كه در دانشگاه مطرح مي شود، به دليل اهميت آن بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد] 26، 27 [این توجه، به گونه اي است كه می توان گفت حكمراني دانشگاهي، امري است بسيار پيچيده كه با پذيرش نظرات پاركر، يعني تغييرات وسيع زيست جهان دانشگاه، بازتعريف آن ضروري است. نكتة ديگر، اينكه ساختار حكمراني دانشگاهي در كشورهاي مختلف، متناسب با ساختارهاي حكمراني آنها متفاوت است، و همين موضوع، موجب پيچيدگي آن شده است.
ضرورت توجه به حكمراني دانشگاهي:
همان طور كه بيان شد، فشارها به رؤساي دانشگا هها براي كارآمدي و كسب موفقيت و بهره وري و تحقق اهداف، سبب شده است تا به برخي از جنبه هاي سازماني بيشتر توجه شود و برخي از ابعاد مهم، دانشگاهي در نظر گرفته نشده يا به فراموشي سپرده شود ] 28[. به همين دليل، ذي نفعان دانشگاه ها در جهت تحقق حقوق خود، موضوع حكمراني را مطرح كرده اند. اين واژه، از مهم ترين و جذاب ترين مفاهيم در علوم اجتماعي است و عموماً به عنوان يك مفهوم جديد در ارتباط با دولت به كار مي رود و وقتي از آن به عنوان پسوند استفاده مي شود، به معناي اصلاح است] 29[.
همانطور که در قسمت قبل ذکر شد ساختار حكمراني دانشگاهي در كشورهاي مختلف، متناسب با ساختارهاي حكمراني آنها متفاوت است، و همين موضوع، موجب پيچيدگي آن شده است؛ به طور مثال، ساختار حكمراني دانشگاهي اروپا تشكيل شده است از هيأت امناي يك سطحي در كشورهاي انگلوساكسون، كميسيون هاي تخصصي آموزش عالي در هلند و ساختارهاي دوسطحي (هيأت نظارت و هيأت اجرايي) در ساير كشورها. اين ساختار در استراليا از يك نظام يكپارچة اطلاعاتي آموزش عالي تشكيل شده است، و در ايالات متحدة آمريكا، شامل تنوعي از مدل هاي مختلف حكمراني است. ] 30[. در ايران نيز نهادهاي، سياست گذاري بخشي، در سطح وزارتخانه و در سطح دانشگا هها و مراكز آموزش عالي وجود دارند كه البته انسجام و يكپارچگي آنها مورد ترديد است. دانشگاه هاي ايراني با چالش هايي نظير حجم فراوان درخواست براي ورود، ناكافي بودن اعتبارات و اتكا به منابع دولتي، متناسب نبودن مبالغ سرانة وام هاي دانشجويي، متضاد بودن قوانين دولتي با قوانين هيأت امناء و آيين نامة مالي و معاملاتي دانشگاه ها، محقق نشدن اهداف كمي و كيفي آموز ش عاليِ برنام ههاي توسعة كشور، ناكافي بودن سرانة فضاهاي آموزشي و كمك آموزشي و توزيع نامناسب آ نها، فقدان يكپارچگي بين سياست ها، ضعف مراكز دانشگاهي، تحقيقاتي و صنعتي در خلق ارزش از طريق فناوري و به طوركلي ارتباط نامناسب صنعت و جامعه، مواجه هستند ] 31[. با اين حال، اگرچه سياست هاي كوچك سازي و خودگرداني دولت ها و همچنين تلاش دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي به منظور ارتقاي جايگاه خود در ارزيابي هاي رسمي ملي و بين المللي ] 35، 28[. سبب توجه بيشتر دانشگا ه ها به حكمرانی دانشگاهي شده است ] 32[. ولي توجه بيشتر و دقيق تر، نيازي ضروري است .
دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی در سطح جامعه علاوه بر ایفای نقش پررنگ در سطح کلان حاکمیت خوب خود نیز دارای سازوکار حاکمیتی است. حاکمیت دانشگاهی یا حکمرانی دانشگاهی یک پدیده چندبعدی است که به چگونگی تعریف اهداف و دستیابی به آنها، مدیریت منابع مالی و انسانی، برنامه های آموزشی، دوره تحصیلی، کیفیت دانشجویان اشاره دارد] 33[. امروزه فشارهای محیطی و اعمال حاکمیت خوب در سطح جامعه و شرکتها موجب شده است که دانشگاه نیز به دنبال اعمال حاکمیت در درون خود باشد. نیروهای اجرایی در رأس دانشگاه باید در قبال ذینفعان پاسخگو باشند. در همین راستا ایجاد هیئت مدیره متمرکز و کمیته های راهبردی موجب نظارت بیشتر و تسهیل فرایند تصمیم گیری و واکنش مناسب در برابر تغییرات محیطی در دانشگاه می شود. همچنین مشارکت ذینفعان مانند اعضای هیئت علمی و دانشجویان در برخی از تصمیمات نمونه دیگری از تغییر ساختارهای اجرایی دانشگاهی به سمت اعمال حاکمیت خوب به حساب می آید ] 34،35[.
الگوهای حاکمیت دانشگاهی بر چهار نمونه است: اول الگوی تک قوه ای که یک ساختار متمرکز بر مسائل علمی و اجرایی مسئول است. دوم حاکمیت دوقوه ای که از ساختار دوگانه ای یکی جهت وظایف اجرایی و دیگری هیئت آموزشی و علمی سود می برد. نوع سوم ساختار سه گانه ای متشکل از هیئت اجرایی، کمیته آموزشی و علمی و هیئت قانونگذار و ناظر است. نوع چهارم دارای ساختار ترکیبی است و در آن هیئت مدیره و اجرایی در کنار اعضای هیئتعلمی و برخی از نماینده دانشجویان، مسئول اداره امور هستند این حالت که نیاز به بسترهای اینترنتی و فناوری دارد بیشتر در دانشگاههای دارای دوره مجازی و آموزش از راه دور به کار می رود] 36[.
ابعاد حاکمیت دانشگاهی عبارت اند از
1) مأموریت و اهداف: یک بعد کلیدی در تعریف حاکمیت دانشگاهی چارچوب کلی از سیستم و نحوه تعامل بین مؤسسه و نهاد بالاتر یا دولت است. در دانشگاه های دولتی منبع اصلی نقدینگی بودجه اختصاص یافته دولتی است و کاملاً طبیعی است که چارچوب ها و ضوابط قانونی برای این امر طراحی شده باشد. در این دسته دانشگاه ها محدودیتهایی جهت تعریف اهداف و نحوه صرف هزینه ها وجود دارد و حتی تملک دارایی هایشان بر اساس ضوابط قانونی شکل می گیرد. برخی از اهداف دانشگاه ممکن است شامل: تعامل بیشتر با صنعت و دنیای کسب و کار، تعامل با دانشگاههای خارجی، ارتقای کیفیت دانش دانشجویان باشد.
ساختار حاکمیت: در این مقوله به دانشگاه به عنوان یک مؤسسه واحد و یک کل نگریسته می شود که در آن رسالت، سیاست و رویه ها مشخص می گردد؛ برای مثال، نخبه های دانشگاهی شناسایی و تقدیر می شوند، برنامه های کلیه مقاطع تحصیلی طراحی می شوند، بخشها و سطوح پایینتر حاکمیت و مدیریت مشخص می شوند، اختصاص منابع به واحدهای مختلف و برنامه ها صورت می گیرد، روشهای مدیریت دانشگاه و انتخاب رئیس دانشگاه و معاونین بررسی می گردد و ساختار مناسب انتخاب می شود] 37[.
1) مدیریت: مدیریت دانشگاهی اشاره به تصمیمات مستمری دارد که در لایه های مختلف اتخاذ می شود این تصمیمات ارتباط با سطوح مختلفی از سطح عملیاتی تا سطوح عالی دارد. تصمیماتی چون: نحوه پذیرش، ثبت نام، ارائه گواهی فارغ التحصیلی، ارتقای کارکنان و اعضای هیئت علمی، انتصابات، برنامه های زمانبندی فعالیت های دانشگاه، امور رفاهی، امور پژوهشی و دهها مورد دیگر یکی از سخت ترین تصمیمات مدیریت که توانایی انعطاف پذیری دانشگاه را در مقابل تغییرات محیطی افزایش می دهد تخصیص منابع است. کارایی منابع گامی مهم در جهت پیشرفت دانشگاه محسوب می شود. با توجه به وظایف مهم مدیریت انتخاب مدیر ارشد )رئیس( دانشگاه بسیار حیاتی است. به همین جهت باید نحوه انتخاب رئیس یا مدیر، نحوه پاسخگویی، ارزیابی عملکرد، تخصیص وظایف، مسئولیت ها و ساختار مدیریتی به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
2) استقلال: در سال 2006 کمیسیون اروپا بیانیه ای پیرامون چارچوب جدید دانشگاه ها اعلام کرد و طی آن به بهبود استقلال و پاسخگویی دانشگاه ها اشاره کرد. بر این اساس انجمن دانشگاهی اروپا استقلال دانشگاه ها را در قالب چهار بعد مطرح کرد: بعد دانشگاهی، بعد مالی، بعد سازمانی و بعد نیروی انسانی. استقلال مالی به توانایی دانشگاه در دریافت شهریه، برنامه های درآمدزایی، نحوه تخصیص بودجه و امکان سرمایه گذاری اشاره دارد. استقلال دانشگاهی به برنامه ریزی مجزا جهت نحوه جذب دانشجویان در مقاطع مختلف یا اضافه و حذف کردن رشته یا مقاطع تحصیلی جدید اشاره دارد. استقلال نیروی انسانی به نحوه انتصاب مدیران یا ارتقای کارکنان و گزینش و استخدام افراد می پردازد. استقلال سازمانی به اختیارات ساختاری و فیزیکی دانشگاه و حوزه اختیارات مدیریت اشاره دارد.
3) پاسخگویی: اهداف و برنامه های دانشگاه باید در قالب شاخص هایی تعریف شوند تا در قبال آنها مدیریت دانشگاه و مدیران میانی مستمر پاسخگوی ذینفعان باشند به عنوان نمونه اگر هدف ارتقای سطح پژوهشی دانشگاه است و یکی از شاخص های ارزیابی سطح پژوهشی دانشگاه تعداد مقالات پذیرفته شده در نشریه های علمی پژوهشی است علت افت و افزایش این شاخص در بازه های مختلف از مدیریت پرسش شود.
4) مشارکت: در این بعد مشخص میشود که چه تعداد از ذینفعان در تصمیمات مرتبط مشارکت دارند. ذینفعان دانشگاه شامل دانشجویان، اساتید، کارکنان دانشگاه، دولت، نمایندگان صنعت، انجمن های خیریه، اتحادیه ها و فارغ التحصیلان است ] 38 [.
بحث و نتیجه گیری:
باید عنوان داشت که مهترین تفاوت دانشگاه با سایر سازمان ها تفاوت در همین بعد حکمرانی و اداره کردن آن است. حكمراني دانشگاهي، ضرورتي انكارناپذير است كه بدنة حكمراني كشور به منظور سياست گذاري و مديريت علم، فناوري و فرهنگ، بر اساس نقشة جامع علمي كشور، بايد هرچه سريع تر به آن اهتمام ورزد و بر جامعيت و يكپارچگي و مطلوبيت آن توجه كند. با توجه به ظرفيت هاي فراوان آموزش عالي كشور و نظر به گسترش روزافزون فعاليت هاي مختلف آموزشي و پژوهشي، محقق شدن حقوق ذي نفعان دانشگاهي، كه تقريباً همة آحاد اجتماع هستند، تنها از مسير ارزيابي هاي گسترده و توزيع شده ميسر خواهد بود. البته، اين موضوع به معناي نفي آزادي عمل و استقلال مؤسسات نيست، بلكه باتوجه به كمبود منابع و فرصت ها، به عنوان بهترين مسير براي رسيدن به پيشرفت پايدار در عرصة علم و دانش درنظرگرفته مي شود. در ادامه باید عنوان داشت که در بعد اخلاق مدیریتی که نقش پر رنگی در حکمرانی دانشگاهی دارد، اخلاق حرفه ای در تمامی ابعاد زیر باید لحاظ شود: هیآت علمی، گروه آموزشی، مدیران گروه، مدیران دانشگاهی، کارمندان و در نهایت دانشجو؛ یا به تعبیری دیگر اخلاق حرفه ای باید در زیر سیستم های علمی حرفه ای و مدیریتی دانشگاه به عنوان جمهوری متخصصین که بوسیله خود دانشگاهیان اداره می شود، رعایت شود. بنابر نکات مطروحه فوق، در بعد اخلاق مدیریتی، مدیران صدر دانشگاه باید در اداره و حکمرانی سیاست های دانشگاهی از این اصول اخلاقی استفاده کرده و آن را در رفتار و اعمال خود جاری و ساری کنند. در این راستا به راهکارهای برای ارتقای نقش اخلاق حرفه ای در حکمرانی دانشگاهی اشاره می شود؛
v نکته بسيار حائز اهميت، ضرورت تعريف مطلوبیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی دانشگاه های کشور اسلامی ایران از طريق تدوين سند جامع اخلاقی و زيربخش های مربوط به آن شامل منشور اخلاقی و اصول، ارزش ها و خط مشی های اخلاقی ويژه دانشگاه ها منطبق با شرايط و اقتضائات خاص هر دانشگاه است تا سپس بر اساس آن بتوان به راهکارهای اجرايي تحقق اهداف و ارزش های مندرج در اين سند پرداخت، تا مدیران دانشگاهی از این اصول و منشور در اداره بخش و حکمرانی دانشگاهی در تمامی زیر سیستم ها استفاده کنند.
v تأکيد می گردد که مطالعه و ارتقای اخلاق حرفه ای در دانشگاه بايد با نگاهی سيستمی، جامع و همهجانبهنگر مشتمل بر زيرسيستم های علمی- حرفه ای و مديريتی- ستادی و نقشآفرينان کليدی هر زيرسيستم و همچنين بر اساس کارويژه های اساسی آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی صورت پذيرد. در اين راستا، مهمترين مصاديق اخلاقی مديران دانشگاه را در حکمرانی دانشگاهی می توان مشتمل بر: بیطرفی، نقدپذيری، رازداری، مسئوليتپذيری، قانونپذيری، ارزشيابی منصفانه، احترام و اعتماد متقابل، کمک به رشد حرفه ای افراد، پرهيز از خودمحوری و پرهيز از تبعيض و نظاير آن تعريف نمود] 16[. لذا همه این اصول لازمه ارتباط مناسب با جامعه و صنعت است.
v اصل پيشگيری بهتر از درمان است در حوزه اخلاق و به ويژه اخلاق حرفه ای در دانشگاه بسيار مصداق می يابد و اين امر به شدت نيازمند تقويت اصول، ارزش ها و اعتقادات دينی در ميان تمامی اعضای جامعه دانشگاهيان است که بايد به اين بخش بذل توجه افزونتری مبذول گردد. در این میان نقش مدیران و روسای دانشگاهی بسی پر رنگ تر از سایر اعضا خواهد بود که بتواند در تهیه و تنظیم سیاست های کلان حکمرانی و اداره دانشگاهی از این اصول استفاده کنند تا در ادامه به ارتباط بهتر با جامعه و صنعت منجر شود.
v با عنايت به بهره مندی جامعه ايران اسلامی از منابع غنی فرهنگی- مذهبی همچون نهج البلاغه که کاملترين آموزه های اخلاقی و هم چنین مدیریتی را در اختيار قرار می دهد، شايسته است در زمينه شناسايي و اجرايي نمودن اصول، ارزش ها و راهکارهای ارتقای اخلاق حرفه ای در حکمرانی دانشگاهی منتج از اين منابع ارزشمند در ميان جامعه دانشگاهيان کشور، برنامه ها و اقدامات مقتضی صورت پذيرد.
v پايبندی به اصول اخلاق در مدیران دانشگاهی، و ارتقای اخلاق حرفه ای در ميان جامعه دانشگاهيان در دانشگاه، مستلزم ايجاد و توسعه بستر مناسب فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و قانونی مناسب است] 39[؛تا سپس بتوان به مسايل اجرايي و شناسايي راهکارهای عملياتی آن پرداخت. البته این مهم محقق نخواهد شد مگر به همت مسولین و همه ی اعضای جمهوری متخصصین.
منابع
1. Dobbins, M. (2011). Higher education policies in Central and Eastern Europe: Convergence towards a common model? Basingstoke: Palgrave (forthcoming).
2. Arthur, L. (2006). Higher education and the knowledge society: Issues, challenges and responses in Norway and Germany. Research in Comparative and International Education, 1(3), 241–252
3. Gornitzka, A °., & Maassen, P. (2000). National policies concerning the economic role of higher education. Higher Education Policy, 13(3), 225–230.
4. مصباح یزدی، محمدتقی. (1376). پیشنیازهای مدیریت اسلامی، تحقیق علیرضا متّقیفر، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
5. فرامرز قراملکی، احد. (1394). سرقت علمی: رهیافت سازمانی، فصلنامه نقد کتاب اخلاق علوم تربیتی و روانشناسی، سال اول، شماره 2، تابستان 1394، 5-19.
6. فرامرز قراملکی، احد. (1394). مجموعه اخلاق حرفهای 2- اخلاق سازمانی، تهران: سازمان مدیریت صنعتی، 135-149.
7. قراملکی، احد فرامرز. (1385). سازمانهای اخلاق در کسب و کار. چاپ اول، تهران: انتشارات مجنون.
8. آراسته، حمیدرضا. (1389). بررسی وضعیت اخلاق آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران. فصلنامه راهبرد فرهنگ، شماره هشتم و نهم.
9. نعمتی، محمدعلی؛ محسنی، هديسادات. (1389). اخلاق درآموزش عالی: مؤلفهها، الزامات و راهبردها. پژوهشنامهی مرکز تحقیقات استراتژیک، (63)، 9-46.
10. مير كمالی، محمد(1382)، "اخلاق و مسئوليت اجتماعی در مديريت آموزشی"، دانشگاه تهران، مجله روانشناسی و علوم تربيتی.
11. آراسته، حميدرضا(1383)، "اخلاق حرفه ای"، بنياد دانشنامه بزرگ فارسی، دايرهالمعارف آموزش عالی، جلد اول
12. عابدينی، سميره؛ کمالزاده، حسامالدين؛ عابدينی، صديقه؛ آقاملايی، تيمور. (1389). معیارهای یك استاد خوب دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان. مجلهی پزشکی هرمزگان، 14 (3)، 45-241.
13. عزیزی، نعمتاله. (1389). اخلاق حرفهای در آموزش عالی (تاملی بر راهبردهای بهبود استانداردهای اخلاقی در آموزشهای دانشگاهی). فصلنامهی راهبرد فرهنگ، (8 و 9)، 173-200.
14. Duke, C. (2004). Is there an Australian Idea of a University?. Journal of Higher Education Policy and Management, 26 (3), 297-314.
15. رحمان سرشت، حسين(1380)، "اخلاق جزء ناديده گرفته شده سياست های آتی آموزش عالی"، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزی آموزش عالی، فصلنامه پژوهش و برنامه ريزی در آموزش عالی، شماره 20.
16. نعمتی، محمد علی؛ موسوی امیری، طیبه (1397). "جایگاه دانشگاه پژوهی در دانشگاه اخلاق مدار" جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران(در دست چاپ)
17. ایمانیپور، معصومه. (1391). اصول اخلاق حرفه ای در آموزش. مجلهی ایرانی اخلاق و تاریخ پزشکی، 5 (6).
18. آراسته، حمیدرضا. (1390). رعایت اخلاق در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی: گزینهای برای بهبود رفتارها. فصلنامه نشاط علم، دوره اول، شماره 2، 31-40.
19. Campbell, E; Thiessen, D. (2001). Perspectives on the Ethical Bases of Moral Agency in Teaching. Proceedings of the Annual Conference of the American Educational Research Association.
20. خالقی، نرگس. (1390). اخلاق در پژوهش و نگارش، تهران: نشر کتابدار.
21. فراستخواه، مقصود(1385)، "اخلاق علمی رمز ارتقای آموزش عالی"، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، شماره
22. Jon s. Brubacker, (1976). On the philosophy of higher education. Jossey Bass Higher & Adult Education Series. San Francisco
23. Ian Austin, Glen A. Jones.(2016). Governance of Higher Education Global Perspectives, Theories, and Practices. Taylor & Francis
24. Parker, L. (2011). University corporatization: Driving definition. Critical Perspectives on Accounting, 22 (4), 434–450.
25. OECD. (2008). In P. Santiago, K. Tremblay, E. Basri, & E. Arnal (Eds.), Tertiary education for the
26. Galbraith, N.; Hawley, C. & De-Souza, V. (2006). Research governance: research governance approval is putting people off research. BMJ (Clinical Research Ed.), 332 (7535): 238-238.
27. Ackroyd, P. & Ackroyd, S. (1999). Problems of university governance in Britain. International Journal of Public Sector Management 12 (2): 171-85
28. William L. & Waugh, J. R. (2003). Issues in University Governance: More ''Professional'' and Less Academic. The ANNALS of the American Academy of Political and Social Science 585: 84. The online version of this article can be found at: http://ann.sagepub. com/content/585/1/84.
29. الواني، سيد مهدي و عليزاده ثاني، محسن(1386). تحليلي بر كيفيت حكمراني خوب. در ايران. فصلنامه مطالعات مديریت،24 – 53.
30. OECDa. (2007). On the Edge: Securing a Sustainable Future for Higher Education (Vol. 2007).
31. محمدزاده، يوسف؛ روشن، احمدرضا و مطهري، سمانه ( 1388 ). گزارش ملي آموزش عالي، تحقيقات و فناور ، ي تهران: مؤسسه برنامه ريزي و آموزش عالي
32. Burns, A. (2007). Corporate Governance: Model Statements for Inclusion in Annual Reports. Annex J.
33. Giebels, D. Van; Buuren, A., Edelenbos J. (2012), "Ecosystem-Based Management in the Wadden Sea: Principles for the Governance of Knowledge", Journal of Sea Research, Article in press.
34. Shattock M. (2006), Good Governance in Higher Education, Open University Press, New York: McGraw-Hill Education.
35. Sience-metrix. (2010). 30 years in sience secular movement in knowledge creation. http://www. science-metrix. com/30years/#
36. Dennison, J.D. (2006). "From a Community College to University: A Personal Commentary on the Evolution of an Institution", Canadian Journal of Higher Education, 36(2), 107-124.
37. Fielden, J. (2008). "Global Trends in University Governance", Education Working Paper Series, No. 9. Washington, DC: World Bank.
38. رونقی، محمد حسین؛ محمودی، جعفر و ابوالقاسمی، امیر.(1384) اندازه گیری بلوغ حاکمیت دانشگاهی. اندیشه مدیریت راهبردی، سال نهم، شماره دوم، پائیز و زمستان 1394، شماره پیاپی 18. صص 1350156
39. نعمتی، محمد علی؛ موسوی امیری، طیبه و خسروی، محبوبه. (1393). دانشگاه پژوهی؛ رهیافتی نو در راستای توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت. نشریه صنعت و دانشگاه، 7(25): 1-14
[1] GOVERNANCE
لازم به ذکر است در بعضی از آثار ترجمه شده از پژوهشگران مطرح حوزه آموزش عالی، این واژه به تعابیر دیگری مثل: راهبری و اداره کردن نیز ترجمه شده است. در این نوشتار از معادل حکمرانی استفاده شده است.
[2] - Academic Community
[3] - Ethics
[4] . Student development
[5] .Confidentiality
[6] . Respect for colleagues
[7] . Respect for the institution
[8] . Content competence
[9] . Valid assessment of students
[10] . Pedagogical competence