بررسی تطبیقی دیدگاه اسلام و غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیت¬های اقتصادی
محورهای موضوعی : پژوهش تطبیقی در مورد زن و خانواده
1 - استادیار دفتر گسترش آموزش عالی، معاونت آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، تهران، ایران
کلید واژه: مشارکت اقتصادی, اشتغال, فمنیست, اسلام, زنان.,
چکیده مقاله :
زنان نیمی از جمعیت هر کشور را تشکیل می دهند. از این رو، فعالیت اقتصادی ایشان به عنوان نیمی از نیروی کار جامعه در دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بسیار مؤثر می باشد. جوامع مختلف دیدگاه های متفاوتی را در مورد نحوه مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی دارند. در دیدگاه غرب، زنان باید بدون هیچ قید و شرطی وارد بازار کار شوند و به فعالیت اقتصادی بپردازند. نقش شغلی آنان در درجه اول اولویت قرار دارد و از نقش مادری و همسری ایشان مهم تر است. لیکن در اسلام، ضمن تأکید بر امکان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی، بر نقش ایشان در خانواده به عنوان مادر و همسر تأکید شده است. اسلام اشتغال زنان را تحت شرایط خاصی قبول نموده است. در این پژوهش تلاش شده است این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردد. سپس پیامدها و نتایج این دیدگاه ها در وضعیت کنونی زندگی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده ازداده های کتابخانه ای تدوین شده است.
Women make up half of the world’s population. Therefore, their economic activities, as half of the community workforce, are very effective in achieving economic growth and development. Different societies have different views about the extent of women’s participation in economic activities. In the west view, Women enter the labor market without any restriction and engage the economic activities. Their job role is primarily in priority and important than the role of their mother and wife. But in Islam views, while emphasizing woman’s participation in economic activities, their roles as mother and wife are emphasized. Islam accepts woman’s employment under certain conditions. In this research, an attempt has been made to examine these two perspectives and compare them with each other. Then, the consequences and results of these views on the current situation of women in these societies are examined. This article has been prepared by descriptive and analytical methods, using library information.
1- آزاده، آ.، و مشتاقیان، م. (1395). موانع مشارکت زنان در فرآیند توسعه اجتماعی. فصلنامه توسعه اجتماعی ایران، 7(1)، 31-55.
2- آذربایجانی، م.، (1388). عدالت جنسیتی و اشتغال زنان. فصلنامه مطالعات راهبردی زنان(کتاب زنان)، 12(46)، 81-116.
3- احمدی، م.، و سیدی جربندی، ر. (۱۳۹۰). مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه کتاب، سنت و فقه اسلامی. فصلنامه زن و جامعه، 2(1)، 141-159.
4- العبدالخانی، س.، و بحرینی، ج. (1394). جایگاه اشتغال زنان از نظر اسلام. پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 2(5)، 119-137.
5- اميني م.، حسينيان، س.، اميني، ی. (1392). بررسي ورود زنان به عرصه اشتغال و تأثير آن بر ميزان قدرت آنها در تصميم-گيري¬هاي درون خانواده. فصلنامه زن و جامعه، 4(13)، 1-28.
6- باقری، ش. (۱۳۹۰). ارزش افزوده کار خانه داری زنان و عوامل موثر بر آن. فصلنامه زن در توسعه و سیاست، 34(1)، 89-110.
7- بهزادپور، س. (1378). زنان در توسعه مفاهیم اسلامی. چاپ اول. انتشارات خرداد.
8- بی¬ریا، س. (1399). بررسی دیدگاه اسلام در مورد عملکرد اقتصادی زنان و نقش آنان در توسعه اقتصادی. فصلنامه پژوهش¬های بین¬رشته¬ای زنان، 2(3).
9- راودار، ا. (1379). تحلیلی بر نقش زن در توسعه با تأکید بر اشتغال. نامه علوم اجتماعی، 15، 3-27.
10- زیبایی¬نژاد، م. (1382). فمنیسم و دانش فمنیستی. ترجمه مجموعه مقالات، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
11- پناهی، ع. (1393). جنسیت، اشتغال و بایدها و نبایدها. فصلنامه تربیت اسلامی، 46-27.
12- چراغی کوتایی، ا. (1389). خانواده، اسلام و فمنیسم. قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
13- سفیری، خ. (۱۳۷۷). جامعه شناسی اشتغال زنان. چاپ دهم. انتشارات تبیان، تهران، ایران
14- شادی طلب، ژ.، و حجتی کرمانی، ف. (1394). فقر و سرمایه اجتماعی در جامعه روستایی. فصلنامه رفاه اجتماعی، 7(28)، 35-56.
15- صابری خوش اخلاق، ز. (1391). مقایسه تطبیقی دو رویکرد مکتب اسلام و فمنیسم به تأمین امنیت اقتصادی زنان. اندیشه¬های راهبردی زن و خانواده.
16- کاشانی، ز. (1390). مبانی دینی عدالت جنسیتی و اشتغال زنان. مجله تحقیقات زنان (مجله مطالعات زنان)، 5(2)، 138-159.
17- کهریزی، م.، و مرادی، ع. (1394). چالش¬های اخلاقی اشتغال زنان برای خانواده. پژوهش نامه اخلاق، 8(28)، 23-40
18- عاطفی، ق.، و زارعی، پ. (1386). بررسی اشتغال زنان از دیدگاه اسلام و غرب. مجموعه مقالات همایش منطقه¬ای زن در نظام حقوقی اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا.
19- عطارزاده، م. (1387). بررسی تطبیقی مفهوم زن در اسلام و غرب. مطالعات راهبردی زنان(کتاب زنان)، 11(42)، 41-78.
20- علیزاده، م. (1389). نقش اشتغال زنان در توسعه. فصلنامه زن و فرهنگ، 2(5)، 49-89.
21- عیوضی، م.، و کریمی، غ. (1390). مشارکت اجتماعی زنان، رویکرد اسلامی. فصلنامه دانش سیاسی، 7(2)، 133-166
22- غفاری، غ.، و یوسفی، ن. (1397). فرصت¬های نابرابر و مشارکت اقتصادی زنان. مجله جامعه¬شناسی ایران. 19(2)، 67-98..
23- فرجی، ی. (1398). تئوری اقتصاد خرد. چاپ چهاردهم. شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
24- محمدی، م. (۱۳۸۵). اشتغال زنان و نقش آن در توسعه. مجله دانش پژوهان، ۹
25- مطهری، م. (۱۳۷۵). نظام حقوق زن در اسلام. چاپ نوزدهم. انتشارات صدرا.
26- مکارم شیرازی، ن.، و جمعی از نویسندگان. (1363). تفسیر نمونه. چاپ سی و دوم. دارالکتب الاسلامیه.
27- ملاوردی، ش،. (1379). جنبش اجتماعی زنان، روزنامه ایران.
28- ملكزاده، ف. (1392). تأثير جنسيت بر اشتغال زنان. چاپ اول. انتشارات جامعه¬شناسان.
29- یوسفی، ا. (1390). سیاست¬های راهبردی در اشتغال زنان از دیده آموزه¬های اسلامی. فصلنامه اقتصاد اسلامی، 10(39)، 63-84..
30- Beker,E.,(2011). Female Eduacation, Labor Force Participation and Fertility. African Economics Reserchbconsortium(AERC).Nairobi-Kenya.
31- Coomans, F. (2011). The extraterritorial scope of the international covenant on economic, social and cultural rights in the work of the United Nations Committee on economic, social and cultural rights. Human Rights Law Review, 11(1), 1-35.
32- Goldin,C,. (1995), “The U-Shape Female Labor Force Function in Economic Development and Economic History”, The university of Chicago press, pp 61-90.
33- Mammen, K., & Paxson, C. (2000). Women's work and economic development. Journal of economic perspectives, 14(4), 141-164.
34- Munchin,c and Wijnbergen,(2009),”Economic Growth-Female Labor Force Participation Nexus”, an Emperical Evidence for Pakistan, The Pakistan Development Review, 51,pp.565-586.
35- Mincer, J. (1985). Intercountry comparisons of labor force trends and of related developments: an overview. Journal of labor economics, 3(1, Part 2), S1-S32..
مجله علمی پژوهشهای میانرشتهای زنان دوره دوم، شماره 2، تابستان 1399 صفحات 55-41 |
Woman Interdisciplinary Researches Journal Vol. 2, No. 2, Summer 2020 Pages 41-55 |
بررسی تطبیقی دیدگاه اسلام و غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی
سهیلا بیریا*
استادیار دفتر گسترش آموزش عالی، معاونت آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، تهران، ایران.
تاريخ دريافت: [15/4/1400] تاريخ پذيرش: [10/6/1400]
چکیده
زنان نیمی از جمعیت هر کشور را تشکیل میدهند. از این رو، فعالیت اقتصادی ایشان بهعنوان نیمی از نیروی کار جامعه در دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بسیار مؤثر میباشد. جوامع مختلف دیدگاههای متفاوتی را در مورد نحوه مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی دارند. در دیدگاه غرب، زنان باید بدون هیچ قید و شرطی وارد بازار کار شوند و به فعالیت اقتصادی بپردازند. نقش شغلی آنان در درجه اول اولویت قرار دارد و از نقش مادری و همسری ایشان مهمتر است. لیکن در اسلام، ضمن تأکید بر امکان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی، بر نقش ایشان در خانواده بهعنوان مادر و همسر تأکید شده است. اسلام اشتغال زنان را تحت شرایط خاصی قبول نموده است. در این پژوهش تلاش شده است این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردد. سپس پیامدها و نتایج این دیدگاهها در وضعیت کنونی زندگی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده ازدادههای کتابخانهای تدوین شده است.
واژگان کلیدی: مشارکت اقتصادی، اشتغال، فمنیست، اسلام، زنان.
1- مقدمه
از دیدگاه اسلام کار بسیار مهم است. در مبانی فقهی، اصل «احترام به کار» در حوزه اقتصادی وجود دارد. براساس این اصل، کار هر شخص از نظر عرفی دارای ارزش اقتصادی میباشد و اجراکننده آن میتواند توقع دریافت پاداش اقتصادی را داشته باشد. کار موجب رفع نیاز خانواده میشود و رفع نیاز خانواده واجب است زیرا کسب درآمد، موجب تأمین نیازهای زندگی شده و درنتیجه آرامش برای انسان ایجاد مینماید.
كار را ميتوان بهعنوان وظايفي تعريف نمود كه متضمن صرف كوششهاي فكري و جسمي بوده و هدفشان توليد كالا و خدماتي است و نيازهاي انساني را برآورد ميسـازد. (فرجی، 1398) شـغل يـا پيـشه، كـاري است كه در مقابل مزد يا حقوق منظمي انجام ميشود. كار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادي يا اقتصاد است كه شامل نهادهايي است كه با توليـد و توزيـع كالاهـا و خـدمات سـر و كـار دارنـد. مركز آمار ايران، شاغل را چنين تعريف كرده است: «كليـه جمعيـت ده سـاله و بيشتر كه در هفت روز پيش از مراجعه مأمور سرشماري به كاري اشتغال داشتهاند و در اين مـدت (بهطور ميانگين) روزي هشت ساعت يا بيشتر كار كردهاند، شاغل محسوب میشوند (یوسفی، 1390). بنابراين، در اصطلاح متعارف اشتغال، به كارهاي تمام وقت، داراي مزد و بيـرون از خانه گفته ميشود (امینی، حسینیان و امینی، 1392). مشارکت اقتصادی به معنی مشارکت در نیروی کار است. مشارکت اقتصادی به معنای حضور فعال و بالقوه افراد در بازار کار میباشد. (Coomans, 2011)
از طرف دیگر، زنان نیمی از جمعیت هر کشور و نیمی از نیروی کار هر کشور را تشکیل میدهند. زنان همچنین محور اصلی خانواده و کانون آن میباشند. زنان علاوه بر فعالیتهای شخصی و خانوادگی در پیشرفت جامعه و توسعه اقتصادی کشورها نیز نقش بازی میکنند. پیش از این زنان در خانه میماندند و به وظیفه همسری و مادری میپرداختند. کار و اشتغال ایشان در کنار همسر و فرزندانشان بود. اما امروزه زنان علاوهبر نقش همسری و مادری، نقشهای دیگری را بهعنوان یک فرد شاغل در بیرون خانه و خانواده به عهده دارند. هر کدام از این نقشها، مسئولیتهای خاص خود را برای زنان ایجاد مینماید. در برخی مواقع، نقش مادری و همسری زنان با نقش شغلی آنان در تعارض قرار میگیرد و این موضوع برای زنان چالشهایی را ایجاد مینماید. در این شرایط این سوال پیش میآید که کدام نقش در اولویت بیشتری قرار دارد. آیا شغل مهمتر است یا نقش جنسیتی زن؟ دیدگاه اسلام در این خصوص چیست؟ در سایر جوامع، بهخصوص کشورهای غربی با این موضوع چگونه برخورد میشود؟ از این نظر در این پژوهش تلاش شد به این سوالات پاسخ داده شود. بدین منظور، موضوع مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی از دیدگاه اسلام و غرب مورد بررسی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردیده است. به همین دلیل هدف این پژوهش، پرداختن به سوالاتی است که از سوی بسیاری از افراد در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی مطرح میشود. بنابراین در این پژوهش تلاش شده است به سوالات زیر پاسخ داده شود.
1- دیدگاه غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی چیست و این دیدگاه چه نتایجی را برای زنان در این جوامع داشته است؟
2- دیدگاه اسلام در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی چیست؟
3- جنبههای مثبت و منفی دیدگاه غرب راجع به این موضوع چیست؟
4- تفاوت دیدگاه اسلام و غرب در این خصوص چیست؟
این پژوهش با استفاده از دادهای کتابخانهای انجام شده و تحلیلی – توصیفی است. بدین منظور، در ابتدا نظرات مکاتب غربی در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی بررسی و مورد نقد قرار گرفته است. سپس به بررسی دیدگاه اسلام در این خصوص پرداخته میشود. پس از آن، دیدگاههای دو مکتب به صورت مقایسهای بررسی و چالشهای پیش روی زنان در این جوامع تجزیه و تحلیل میشود.
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
مقالات متعددی با موضوع اشتغال زنان نوشته شده است که هر کدام جنبه خاصی از اشتغال زنان را مورد بررسی قرار میدهند. در اینجا به بعضی از آنها پرداخته میشود.
آزاده و مشتاقیان (1395) در مقاله «موانع مشارکت زنان در توسعه اجتماعی» به بررسی موانع و مشکلات منجر به تثبیت نابرابری جنسیتی در روند توسعه اجتماعی میپردازند. ایشان معتقد هستند که دشواری تحرک زنان (تحرک اقامتی، فیزیکی و شغلی)، محدودیت فرصتهای اجتماعی (آموزشی، شغلی و گروهی) و فقدان وفاق استراتژیک نخبگان، از موانع اصلی مشارکت زنان در فرآیند توسعه اجتماعی میباشند.
العبدالخانی و بحرینی (1394) در پژوهشی تحت عنوان «اشتغال زنان از نظر اسلام»، به بررسی مبانی فقهی اشتغال زنان میپردازند. ایشان ادله موافقان و مخالفان اشتغال زنان را با استناد به قرآن و حدیث بیان مینمایند. یوسفی (1390) در مقاله «سیاستهای راهبردی در اشتغال زنان از دیده آموزههای اسلامی»، ضمن پرداختن به ویژگیهای فطری و روانی زنان، راهکارهایی را برای اشتغال زنان مطرح مینمایند که رعایت این راهکارها موجب میشود در نتیجه اشتغال، زنان آسیب به خانواده و فرزندان وارد نشود.
کاشانی(1390) در مقاله «مبانی دینی عدالت جنسیتی و اشتغال زنان»، عدالت جنسیتی در حوزه اشتغال را با رویکرد قرآنی و روایی مورد بررسی قرار میدهد. آذربایجانی، (1398) در مقاله «عدالت جنسیتی و اشتغال زنان»، به موضوع عدالت جنسیتی در بازار کار پرداخته و دیدگاههای فمنیستها و اسلام در مورد عدالت جنسیتی در اشتغال زنان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
علیزاده (1389) در مقاله خود به بررسی اشتغال زنان و رابطه آن با توسعه اقتصادی میپردازد. راودراد (1379) به موانع و مشکلات اشتغال زنان را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
مینسر1 (1962) و بکر2 (2011) موضوع مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند. مینسر سرمایه انسانی را بر اساس حداکثر سازی ارزش حال آن برای زنان محاسبه مینماید. بکر نیز تابع تولید فعالیتهای خانگی و الگوی مصرف و عرضه کار خانواده را بیان مینماید. آنها نتیجه میگیرند که در اشتغال زنان، هزینههای نسبی تخصیص زمان بین اشتغال و فراغت متغیر مهمی میباشد.
گلدین3 (1995) معتقد است در کشورهای در حال توسعه نرخ مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی در بخش کشاورزی بالا است ولی با توسعه تکنولوژی، نیاز بازار کار به اشتغال زنان کاهش مییابد و تقاضا برای اشتغال زنان کم میشود. مونیج و ویجنبرگن4 (2009)، معتقدند با توسعه بخش خدمات، فرصتهای اشتغال برای زنان افزایش مییابد.
همانطور که گفته شد مقالات متعددی در مورد اشتغال زنان نوشته شده است و هر کدام جنبه خاصی از اشتغال زنان و یا مشارکت ایشان را مورد بررسی قرار داده است. لیکن در این پژوهش تلاش شده است دو دیدگاه غرب و اسلام را در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی مطرح نموده و ضمن بررسی تطبیقی این دو دیدگاه، پیامدها و نتایجی که این دیدگاهها در زندگی روزمره زنان داشتهاند بیان گردد.
2-1- مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی در غرب
2-1-1- وضعیت مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی بعد از انقلاب صنعتی
با وقوع انقلاب صنعتی در اروپا و تبدیل کار خانگی به کارخانه، تحولات اساسی در مفهوم کار پیش آمد و فعالیت اقتصادی زنان در مقابل مزد، زنان را از خانه به کارخانه کشید. درنتیجه مشارکت اقتصادی زنان افزایش یافت. قبل از انقلاب صنعتی، زنان علاوه بر مراقبت از کودکان و کارهای خانه، وظایف گوناگونی را به عهده داشتند. ولی این وظایف زنان در هماهنگی با وظایف مردان بود و خانواده یک واحد تولیدی بود. در این دوران، تعداد زنان خانهدار به اوج رسید و اکثریت زنان در آن موقع، کار نمیکردند. بعد از انقلاب صنعتی، با رشد اشتغال، محل کار از خانه جدا شد. در نتیجه تولید از مصرف جدا شد و زنان به صورت مصرفکننده درآمدند. در دوران جنگ جهانی اول و دوم، زنان به کار و اشتغال تشویق شدند تا بتوانند جای مردان را که به نیروهای مسلح ملحق شده بودند، بگیرند. بعد از جنگ جهانی اول، همه زنان اخراج شدند لیکن بعد از جنگ جهانی دوم، اخراج زنان به طور کامل انجام نشد. بلکه اشتغال آنها در مشاغل خدماتی صورت گرفت. مشاغلی که در بازار کار درجه دوم محسوب میشدند، یعنی مشاغلی بیثبات با دستمزد اندک، شرایط کار نامناسب، فرصت کم برای ترفیع و پیشرفت شغلی مانند خرده فروشی، پیشخدمتی و مشاغل مشابه آن. همچنین زنان بیشتر در مشاغل نیمه وقت مشغول بهکار میشدند. با گسترش مشاغل و تقسیم کار در جوامع صنعتی، جایگاه زنان تغییر کرد. در این زمان بود که موضوع «نقشهای جنسیتی» مطرح گردید و زمینه بروز مکاتب فمنیست بهوجود آمد. (آذربایجانی، 1388)
به «فمينيسم» آمریکا در قرن نوزده «جنبش زنان» اطلاق میشود. لغت «فمينيست» در دههی 1890 در جهان غرب معانی زیادی یافت. در این دوره، معنای این واژه «حامی نقش اجتماعی فزاینده زنان و مدافع حقوق آنها بهعنوان موجودی مستقل» بود.
راهبـرد اصـلي در چنين نگرشي در بُعد اقتصادي زندگي زنان، بر مبناي دو اصل «فردگرايي» و «تساوي مطلـق ميـان زن و مـرد»، «برابري اقتصادي زنان با مـردان» بـوده و تنها روش دستيابي به آن «كسب درآمد توسط زن به واسـطة اشـتغال تمـام وقـت در خارج از خانه» میباشد. مهمترين مانع در برابر اين هدف، وجود نقشهايي همچون نقش مادري و خانگي زن و نقش نانآوري مرد در داخـل خـانواده سـنتي اسـت؛ لـذا فمينيسم معاصر، جنگ خود عليه نقش خانهداري را با نفي ازدواج سنتي همراه كرد.
راهكارهاي ارائه شده توسط فمينيستها براي رسيدن به اين هدف راهبـردي عبارتند از:
1-تصويب حقوق و تكاليف اقتصادي همسان با مردان براي زنان.
2-تحقير و عدم ارزشگذاري معنوي و مادي براي هرگونه فعاليت زن در خانه (ويژگي بارز فمينيسم معاصر اين است كه نقش سنتي زن به عنوان همـسر و مـادر را مورد تحقير قرار ميدهد)
3-استحالة نقشهاي زن و مرد در خانواده و اجتماع به بهانة رفع تبعـيض عليـه زنـان (به عنوان مثال از بين بردن نقش نانآوري مـرد در خـانواده و در مقابـل آن ترغيـب و تشويق زنان براي ايفاي فعاليتهاي كاملاً مردانه، همچـون كـار در معـادن و صـنايع سنگين)
4- سست نمودن و يا نابودي خانواده به عنوان اولين و اصليترين جايگاه تبعيض و ظلـم بر عليه زنان (به گونهاي که خانوادة غربي با شيب تند به سوي افول و ازهمگسيختگي ميرود)
5-ايجاد برخي قوانين و ساختارهاي حمـايتي در اجتمـاع بـراي تـسهيل ورود زنان بـه اجتماع در شرايط همسان با مردان (مانند گسترش مهدكودكها، مراكز پيـشگيري از باروري و سقط جنين و ...) (صابری خوش اخلاق، 1391)
همانطور که ملاحظه میشود اشتغال در اندیشه فمنیستها جایگاه ویژهای دارد. فمنیستها معتقد بودند که زنان باید محیط خشک و یکنواخت خانه را رها کرده تا عقلانیت اجتماعی آنان در عرصه عمومی افزایش یابد. از نظر ایشان اولین اثر استقلال مالی زنان، ایجاد امنیت خاطری است که با اتکاء به آن بتوانند در برابر ستمگری سرپرست خانواده ایستادگی کنند. (زیبایینژاد، 1382) آنها معتقد بودند که ماندن زنان در خانه، آنها را به مردان وابسته میکند و تنها راهی که میتوان به برابری با مردان رسید، برابری اقتصادی است. از نظر ایشان، فرودستی زنان به دلیل موقعیت ضعیف آنها در بازار کار است که زنان را وادار به ازدواج مینماید. از اینرو، آنها زنان را به بازار کار فرا میخواند تا وابستگی ستمآلود زنان به مردان از بین برود. (چراغی کوتایی، 1389) ایشان معتقد بودند که کار زنان در منزل هیچ چیزی تولید نمیکند، زن خانهدار، فرودست و طفیلی است و نتیجه میگیرند که زنان باید روانه بازار کار شوند. بر این اساس فمنیستهای معتقد هستند که تنها داشتن شغل، ضامن استقلال زنان است و تنها راه برابری زن و مرد، نیل به برابری اقتصادی است. (کهریزی و مرادی: 1394)
یک مسئله دیگر که فمنیستها به آن توجه دارند، کار بدون دستمزد زنان در خانه است. ایشان معتقد هستند که زنان باید دست از خانهداری بردارند و با اشتغال به کار دستمزدی، مثل مردان، در جهت دست یافتن به تساوی تلاش کنند. ایشان معتقد هستند با سرمايهگذاري در آموزش زنان و ارتقاي تواناييهايشان، زنان ميتوانند به فرصتهاي برابر در بازار كار دست يابند و دستمزد يكسان دريافت كنند. از طرف دیگر، برخی از فمنیستها معتقد هستند که کار خانگی زنان، علیرغم رایگان بودن، ارزشمند است، باید قدر آن را شناخت و بهای واقعی آن را داد. لذا، اعتقاد داشتن که زنان باید در مقابل کار خانگی دستمزد مطالبه نمایند. (کهریزی و مرادی، 1394) لیکن نهضت زن محور بدنبال برابری و عدالت حقوقی و نفی تبعیض نبوده بلکه بدنبال تشابه مکانیکی و همانندی حقوق زن و مرد، بدون توجه به تفاوت استعدادها و شرایط وجودی و تکوینی آنها است. (عطارزاده، 1387)
2-1-2- نتایج راهکارهای اجرا شده در غرب
اعتقادات فمنیستها هنوز هم در فرهنگ و اقتصاد جوامع صنعتی حاکم است. بر این اساس در جوامع غربی آن چنان به اشتغال زنان در خارج از خانه توجه میکنند که شغل او بهعنوان مهمترین نقش زنان مطرح نموده و نقش مادری و همسری بهعنوان نقش دوم و فرعی قرار میگیرد. درنتیجه بسیاری از کارکردهای سنتی خانواده از بین رفته و دچار تغییر شده است. در غرب زنان در ازاي كسب «برابـري اقتصادي» مجبورند هزينههاي بسياري را بپردازنـد كـه شـايد بتـوان مـوارد زيـر را از مهمترين نتايج آن دانست:
1-ايجاد تكاليف اقتصادي برابر در مقابل شرايط نابرابر جسمي و روحي زنان با مردان: زنان ناگزیر هستند که نيمي از مخارج زندگي را تقبل كنند. شـواهد نشان ميدهد كه زنان همچنان در غرب مجبور به كار در داخل خانـه در كنـار شـغل تمام وقت در خارج از خانه هستند كه اين امر باعث فشار مضاعف جسمي و روانـي بـه ایشان شده است. (صابری خوش اخلاق، 1391).
2-تداوم نابرابري وضعيت اقتصادي زنان و مردان و وضعيت معيشتي سخت زنان: با وجود شعارها و ادعاهاي دولتهاي غربـي در جهـت اعطـاي حقـوق برابر با مردان به زنان، همچنان متوسط دستمزد زنان در برا بـر ايفـاي كـار مـشابه بـا مردان، در حدود دو سوم دستمزد مردان است. آمار نـشان مـيدهـد كـه هـماكنـون فقيرترين اقشار در امريكا را زنان سرپرسـت خـانوار و كودكـان تحـت حـضانت آنـان تشكيل ميدهند. (همان)
3-از دست رفتن فرصتهاي مختلف آموزشي، تحصيلي، تفريحي، سلامتي و ... به جهـت واگذاري مسئوليت تأمين نيازهاي كوتاهمدت و بلندمدت مـالي و اقتـصادي زنـان بـر عهدة خودشان.
4-ازميان رفتن آرامش و امنيت رواني، ايجاد زمينة افزايش مخاطرههاي اخلاقـي بـراي زنان و آسيبپذيري روزافزون زنان در ابعاد جسمي، رواني، اخلاقي و مالی: اجبار زن براي ورود به اجتماع و كسب شغل تمام وقت براي تـأمين مخـارج زنـدگي خود و وجود دغدغة نياز مالي باعث خواهد شد كه در اجتماع به هـر نـوع كـاري تـن دهد. لذا عدم اطمينان از آيندة مالي و شغلي، دغدغهاي دائمي و تمامنـشدني بـراي زن در چنين اجتماعي خواهد بود. دغدغهاي كه همه چيـز از جملـه خـانواده را تحـت تـأثير قـرار ميدهد. (همان)
5- عدم تأمين نيازهاي عاطفي و رواني زنان به دليل سستشدن و يا نابودي خانوده: در جوامع غربی غالب زنان يا هيچگـاه ازدواج نمیکنند و يـا در صورت ازدواج به دلیل ازبـين رفـتن كاركردهـاي اصـلي خانواده، نيازهاي زن با ازدواج برطرف نمیشود، لذا موجب خواهـد شـد انـدكي بعـد از ازدواج غالبـاً طلاق گرفته و جزء ميليونها زن سرپرست خانواده در غرب قرار گيرند و از تمام مزايايي كه كاركردهاي يك خانوادة متعادل ميتواند براي آنان داشته باشد، محروم بمانند. (همان)
6- تبديل شدن زن به عنوان ابزار تنظيم بازار عرضه و تقاضـاي نيـروي كـار و دسـتمزد براي نظام سرمايهداري: اشتغال زنان موجب میشود با بالارفتن عرضة نيروي كار، سطح دستمزدها پايين آمده و سـود شركتها بالا رود. لیکن هر زمان عرضة نيروي كار در بازار بالا رود اولين نيرويي كه از بازار اخراج ميشود، زنان خواهند بود تا تنظيم بازار بهخوبي انجام گيرد (همان).
شواهد نشان میدهد در بسیاری از جوامع صنعتی درآمد زنان از درآمد مردان کمتر است. این در حالیست که در قرن بیستم مشارکت زنان در نیروی کار به سرعت افزایش یافته است به نحوی که امروزه فعالیتهای اقتصادی زنان در همه عرصههای جوامع غربی مورد توجه قرار گرفته است. (عاطفی و زارعی، 1386)
بررسی آمار و شواهد نیز نشان میدهد زنان از نظر کمّی در مشاغل مختلفی مشغول به کار هستند ولی به لحاظ کیفی در مشاغل ثانویه و جزئی فعالیت مینمایند. این درحالی است که مشاغل مدیریتی و مهم با دستمزد بالا در اختیار مردان است. البته در برخی موارد نیز زنان از چنین موقعیتی برخوردار هستند ولی تعداد آن در مقایسه با مردان کمتر است. (بهزادپور، 1378) امروزه دیدگاه غرب نسبت به زن، به تساوی حقوق زنان از همه جهات با مردان حکایت دارد بدون اینکه توجهی به تفاوتهای طبیعی آنها شود. بر اساس دیدگاههای جریان فمنیستی تنها مسئله حقوقی مطرح نیست بلکه مقوله زن و مرد بهطور کلی نفی میشود و تشابه زن و مرد نمود پیدا میکند. (ملاوردی، 1379). بر همین اساس از بعد از انقلاب صنعتی، مشارکت زنان در عرصه اقتصادی افزایش یافته است لیکن این افزایش به دلیل نیاز شدید این کشورها به نیروی کار ارزان بوده نه به دلیل گسترش مشارکت زنان در جهت حفظ و رعایت شخصیت و منزلت ایشان. در این کشورها، زنان همکنون در زمینههای مختلف فعالیت مینمایند اما رفتار غرب با آنها هیچگاه بر محور تساوی حقوق زن و مرد نبوده است. به نحوی که هم از نظر میزان دستمزد و هم کیفیت شغل احراز شده، زنان در مرتبه پایینتری از مردان قرار دارند. (عاطفی و زارعی، 1386) لذا، با صنعتی شدن جوامع ، مفهوم اشتغال و مشارکت اقتصادی تغییر نموده و علیرغم حضور بیشتر زنان در مشاغل، مشکلات مختلفی پیش آمده است. تغییرات ناشی از نقش زنان، موجب تغییر در راه و رسم زندگی آنان شده است. بهنحوی که اشتغال زنانه با نقشهای زنانه سازگاری نداشته و همه ابعاد زندگی ازجمله رضایت زناشویی، تربیت فرزند و سلامت روحی و جسمی زنان را تحت تأثیر قرار داده است. (پناهی، 1393) از نظر غرب، اشتغال موضوعیت دارد. در این دیدگاه سرشت و طبیعت تکوینی زنان نادیده گرفته میشود. به همین دلیل اشتغال بهجای اینکه در خدمت خانواده باشد بر عکس موجب تخریب و زوال خانواده شده است.
البته امروزه متفکران غربی فقط کار خارج از خانه را اشتغال محسوب نمیکنند بلکه کار در خانه را به مثابه فعالیت اقتصادی میدانند و آن را نوعی اشتغال پنهان محسوب میکنند که از هیچ دستمزدی برخوردار نیست. آنها معتقد هستند که این نوع فعالیتها بهاندازه اشتغال مزدی برای اقتصاد ضرورت دارد و بخش مهمی از اقتصاد را تشکیل میدهد. از نظر آنها زنان خانهدار بخش مهمی از اقتصاد غیر پولی را تشکیل میدهند ولی بابت این کار مزدی را دریافت نمیکنند و سهم آنها در درآمد خانواده در نظر گرفته نمیشود. این در شرایطی است که فعالیتهای ایشان از آنجایی که موجب افزایش درآمد و کاهش هزینه خانوار میشود، بسیار مهم است.
2-1-3- نقد و بررسی دیدگاه غرب در مورد اشتغال زنان
علیرغم اینکه برخی از فمنیستها بر اهميت کار بيمزد خانگي در اقتصاد جامعه تأکید میکنند و معتقدند که باید کار خانگي زنان به صورت معقول در اقتصاد محاسبه شود. لیکن در سایر موارد، دیدگاههای غرب در خصوص اشتغال زنان دارای نقاط ضعف متعددی است که در اینجا به نقد و بررسی آن میپردازیم.
1-بخشي از اشکالات و ایرادات فمنیستها به مباني فلسفي و انسانشناختي آنان در مورد زن باز میگردند. ایشان مفهوم و ماهيت «زن» را صرفاً «سازه فرهنگي» ميدانند که فرهنگ مردسالار آن را از اين جهت ساخته که زن را تحت سلطه خود قرار دهد. در حالي که اين فرو کاهشي، از نوع فرهنگي است و به وضعیت فیزیولوژيک زنان ارتباط ندارد (آذربایجانی، 1388)
2-تقسيم کار جنسيتي انتخاب طبیعی است که در طول تاريخ پیوسته وجود داشته و هماکنون نيز آثار آن در مطالعات مردمشناسي و جوامع ابتدايي به چشم میخورد، در زمانهای دور مردان به کارهايي مثل گلهبانی، صيد ماهي، بريدن درختان، تلهگذاري، کار در معادن، شکار، جنگ و … میپرداختهاند و اما زنان به اموري مانند آسياب دانهها، آبکشي، آشپزي، جمعآوري مواد سوختي و محصولات گیاهي، دوختن، بافتن لباس، تهيه ظروف سفالي و غیره مشغول بودند. (همان)
3- نظريه و دیدگاههای تفکيک جنسيتي زنان تقريباً تا قبل از دهه ١٩٦٠ پذيرفته شده تلقي ميگردید . لیکن جامعهشناسان تقسيم کار جنسيتي را عاملي مهم در همبستگی ميان زن و مرد، افزايش حس تعاون و کارآمدي زن و مرد در خانه و اجتماع شمرده و معلول تفاوت تکويني زن و مرد دانستهاند. (همان)
4- تعارضات خانوادگی ناشی از اشتغال زنان بر متغیرهای جمعیتی تأثیر منفی گذاشته بهنحوی که بعد خانواده، سنّ ازدواج، فاصله سنّی زوجین را تغییر داده است. (امینی و همکاران، 1392)
5- یكي از دلايل مشاركت نسبتاً پايين زنان در فعاليتهاي اقتصادي در بسياري از كشورها، دسترسي محدود آنان به منابع اقتصادي است نه مسائل جنسیتی. در بسیاری ازكشورها مالكيت زمين و سرمايه تا حد بسيار زيادي در دست مردان است. معمولاً براي يك زن، شروع فعاليت اقتصادي حتي در مقياس كوچك به دليل فقدان منابع لازم بسيار دشوار است (مرادي و همكاران، 1391 ).
6- نظريه سرمايه انساني كه تقريباً نيم قرن از طرح اوليه آن گذشته، بر ارزش اقتصادي آموزش تاكيد دارد. طرفداران اين نظريه براين باورند كه سرمايهگذاري در اين زمينه ضمن ارتقاي ظرفيت و كيفيت افراد از طريق آموزش، موجب فعاليتهاي اقتصادي مفيدتر و درآمد بيشتر ميشود. بنابراين، آموزش، تمايل زنان و امكان دستيابي آنان به اشتغال را فراهم مينمايد (مامن و پاكسون5، 2000 ) اين در حالي است كه قطعيت چنين رابطهاي با پژوهشها و شواهد بسيار نيز مورد ترديد قرار گرفته است. بهنحوي كه امروزه حتي سرسختترين طرفداران نظريه سرمايه انساني ميپذيرند كه سرمايهگذاري بر آموزش مردان و زنان، پاداش يكساني را فراهم نميآورد و تصور اينكه صرفاً با سرمايهگذاري در آموزش زنان و ارتقاي تواناييهايشان ميتوانند به فرصتهاي برابر در بازار كار دست يابند و دستمزد يكسان دريافت كنند مورد ترديد جدي قرار گرفته است. تجربيات نشان ميدهد كه عوامل ديگري از جمله ارزشهاي سنتي جامعه، فرايند جامعهپذيري متفاوت مردان و زنان، رقابتي نبودن بازار كار، تبعيض و نابرابريهاي اجتماعي در بازار كار و ... بر دستيابي زنان به شغل و مشاركت اقتصادي ایشان موثرند (شاديطلب و حجتی کرمانی، 1394).
7- مشاركت زنان در بازار كار بهدليل نقش طبيعي پرورش كودك ضرورتاً متناوب است. به تعبيري، به علت تداخل نقش، آموزش و مهارت زنان شرط كافي براي مشاركت در بازار كار نيست. اين مورد در كشورهاي در حال توسعه كه مراكز حمايتي كمك به مادران در مراقبت از كودكان مناسب نيست تبلور بيشتري د ارد. (غفاری و یوسفی، 1397)
8-تقسيم كار جنسيتي امري اجتماعي و نه طبيعي است. گروهي از اقتصاددانان وجود رفتار تبعيضآميز عليه زنان در بازار كار را ناشي از انتظار كارايي پايين از آنان ميدانند. (ملكزاده، 1392) انتظار كارايي باتوجه به شرايط زنان، ريسك حضورشان در بازار كار را براي ایشان افزایش میدهد. اين نوع تبعيض، نتيجه عملكرد بازار كار است. در اين شرايط، احتمالاً زنان براي ورود به بازار كار يا بهبود جايگاه شغلي تلاش جدي صورت نميدهند و دور باطل تكرار خواهد شد. (همان،). همچنين، زنان نسبت به توانايي خود در مقایسه با مردان اطمينان كمتری دارند. بهطور كلي زنان بيشتر از مردان به كار نيمه وقت تمايل دارند. آنها در زمينههاي شغلي خاصي تجمع پيدا كردهاند. اغلب آنها در كارهاي كم منزلت و با پرداختي پايين نسبت به مردان قرار دارند و عمدتاً در مشاغل بهداشتي، درماني و آموزشي مشاركت مینمایند. در مجموع زنان تمايل بيشتري به انتخاب مشاغل پايينتر نسبت به مردان دارند. اين تفاوت در وضعيت شغلي، در دستمزد آنها هم منعكس ميشود (غفاری و یوسفی، 1397)
2-1-4- مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی از دیدگاه اسلام
2-1-4-1- دیدگاه اسلام به فعالیت اقتصادی زنان
بررسی آیات و روایات و سیره عملی مسلمانان نشان میدهد که اسلام اشتغال زنان را به رسمیت شناخته است. قرآن به زن مسلمان میآموزد که میتواند در جامعه حضور فعال و مؤثر داشته باشد و رسالت خویش را در کنار رسالت تربیت فرزند، در صحنههای مختلف اجتماعی و اقتصادی به انجام رسانند. بنابراین، زن مسلمان نیز میتواند از همه مواهب اجتماعی و اقتصادی برخوردار باشد و در چارچوب قوانین و موازین، در تمام شئونات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی فعالانه مشارکت نماید. تاریخ اسلام نیز شاهد این معنا است که زنان مسلمان از صدر اسلام همواره، فعالانه در جامعه حضور داشته و در کنار مردان نقش مهمی را ایفاء کردهاند. نگاهی به زندگی حضرت خدیجهB اولین بانوی اسلام و کمک بیدریغ او به رسول خدا9 در پیشبرد اسلام و نیز نقش دخت گرامی آن حضرت، حضرت فاطمهB در دفاع از مقام ولایت و همچنین نقش حضرت زینب کبریB در واقعه کربلا و وقایع پس از آن، مؤید این موضوع میباشد.
از آیات قرآن نیز این نتیجه بدست میآید که ارزش کار و تلاش برای همه انسانها یکسان است و فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. زیرا، خطاب قرآن در مورد اشتغال عام است. در قرآن در سوره نحل آیه 97 آمده است «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یعنی«هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالیکه مؤمن است، بهطور مسلم او را حیات پاکیزه میبخشیم؛ و پاداش آنها را مطابق با عملی که انجام میدادند، خواهیم داد.» منظور این آیه این است که ملاک پاداش، سن، نژاد، جنسیت، موقعیت اجتماعی و سیاسی و ... نیست بلکه ملاک، عمل صالح است و زن و مرد در کسب کمالات معنوی یکسان هستند. حتی یک عمل صالح بیپاسخ نمیماند و هر جا که تفکر جاهلی مبتنی بر تحقیر زن باشد، باید نام و مقام زن را به صراحت نام برد. (مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَی).
لذا، اسلام حقوق تکوینی برای زن و مرد قائل نشده است و هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را در مورد مرد و زن رعایت کرده است و با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است. (مطهری، 1375). یکی از حقوق اقتصادی زنان، اشتغال زنان میباشد. در سوره نساء آیه 32 آمده است: «وَلَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْئَلُواْ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَىءٍ عَلِيماً» یعنی «برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال) مردان نصیبی از آنچه بهدست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبی (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد). از فضل (رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.» لذا برای مردان از آنچه کسب کردهاند، بهرهای است و برای زنان از آنچه کسب کردهاند، بهرهای است این آیه مؤید حق مالکیت زن و مرد بر نتیجه کار خویش است و بهطور ضمنی به زنان اجازه کار و اشتغال میدهد. همچنین در سوره نجم آیه 39 آمده است: «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» یعنی «و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست.» لذا، بررسی آیات بهطور عام زنان و مردان را به کار و تلاش تشویق مینماید و کارو تلاش را برای زن و مرد مجاز میشمارد.
بررسی تاریخ اسلام هم نشان میدهد اشتغال زنان در عصر پیامبر9 نیز به شکل گستردهای رواج داشت و زنان در تمامی مشاغل رایج آن زمان حضور داشتند. زنان در مشاغلی مانند پزشکی، تجارت و صنایع دستی مشغول فعالیت بودند زنان زیادی به امر شبانی و دامداری میپرداختند. (عیوضی و کریمی، 1390) لذا، از نظر اسلام، زنان از آزادی در انتخاب شغل برخوردار هستند. لیکن از نظر اسلام، زن باید بدون داشتن دغدغههای مالی و اجتماعی، با فراغ بال و آرامش، مدیریت داخلی خانواده و نقش جنسیتی خود را انجام دهد و مرد موظف است تمامی نیازها و حاجات اقتصادی خانواده را تأمین کند. به عبارت دیگر، از نظر اسلام زن مجبور نیست برای خودش و خانوادهاش کار بکند و نفقه دادن توسط مرد به زن واجب شرعی است. لذا آنچه از احکام استنباط میشود این است که وظیفه رفع نیاز خانواده به دوش زنان نیست. چرا که دست تکوین وظیفهای بس مهم بر دوش آنها قرار داده است. ولی زنان با مصلحت اندیشی و بررسی علایق و استعدادهای خویش و داشتن فرصت میتوانند به امور کسب درآمد و اشتغال بپردازند. به هر حال اشتغال زنان تکلیف نیست بلکه حقی است که زنان میتوانند از آن استفاده کنند. (کاشانی، 1390)
2-2- شرایط اشتغال زنان از دیدگاه اسلام
از نظر اسلام، اشتغال زنان نامحدود نیست بلکه مشروط به شرایط خاصی میباشد. لذا در اشتغال زنان به سه نکته باید توجه شود که عبارتند از:
ا- شرایط واگذاری کار به زنان است.
2-فعالیتهای اقتصادی که زنان از آنها منع شدهاند.
3- آدابی که زنان باید در تعامل با مردان در اجتماع رعایت نمایند.
2-2-1- شرایط واگذاری کار به زنان
در شرایط واگذاری کار به زنان از دید اسلام، به چهار نکته باید توجه شود، که عبارتند از:
1-مصلحت جامعه: در واگذاری شغل به زنان باید دقت کرد که چه پیامدهایی دارد آیا تأثیر مثبت دارد و موجب پیشرفت جامعه میشود و یا اینکه اثر منفی و مخرب دارد و موجب رکود اخلاقی جامعه خواهد شد.
2-مصلحت خانواده: قداست و استواری خانواده از نظر اسلام بسیار مهم است لذا، اشتغال زنان نباید مانع استحکام خانواده شود.
3-شرایط و مسائل فردی زنان: در واگذاری شغل باید به مصالح شخصی آنان نیز توجه بشود. باید شغل متناسب با توانمندی زنان باشد و نباید به قابلیتهای او خدشه وارد نماید.
4-لحاظ کردن اولویت کاری به مرد و زن: در واگذاری کار باید به بازدهی و امکانات و تواناییهای افراد توجه شود. اینکه زن برای این شغل مناسبتر است یا مرد، بستگی به شرایط شغل دارد. در برخی از شغلها مانند معلمی و پرستاری زنان بهتر از مردان عمل میکنند ولی برخی از شغلها مانند باربری، مکانیکی و آهنگری برای مردان مناسبتر هستند. نکته دیگری که باید توجه داشت این است که بیکاری کدام گروه موجب ضرر بیشتر جامعه می شود. (محمدی، 1385)
2-2-2- فعالیتهای اقتصادی ممنوع برای زنان
با تمام آزادی که اسلام برای اشتغال زنان قائل شده است، اشتغال در سه نوع کار برای زنان ممنوع شده است. این امر به دلیل تکالیفی است که این مشاغل بر دوش زنان میگذارد. مشاغل ممنوعه برای زنان عبارت است از: 1-قضاء، 2-جهاد و 3- افتاء.
1-قضاء: قضاء یک تکلیف دینی است نه کار اجتماعی. مهمترین دلیل منع زنان در امور قضاوت این است که ممکن است زنان به دلیل عاطفه و احساسی که دارند، موفق به بررسی بیطرفانه جرم نشوند و در قضاوت اشتباه کنند. لیکن از نظر اسلام، زنان حق شهادت دارند. البته در مورد منع زنان از قضاوت نیز بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.
2-جهاد: اگر جهاد به منظور گسترش اسلام و توسعه جغرافیایی اسلام باشد، زنان وظیفهای برای جهاد ندارند و فقط مردان حق شرکت در این نوع جهاد را دارند و این وظیفه از دوش زنان برداشته شده است. ولی اگر جهاد جنبه دفاعی داشته باشد و برای دفاع از اسلام باشد، بر تمام افراد جامعه از جمله زنان واجب کفایی است که از میهن خود دفاع کنند.
3- افتاء: افتاء از اموری است که زنان مکلف به انجام آن نیستند. مرجعیت دینی شرایط خاص خود را میطلبد و فقط فقهای ذکور حق مرجعیت دینی را دارند. (محمدی، 1385)
2-2-3- آداب تعامل بین زن و مرد در جامعه
آدابی که زنان موظف هستند در تعامل با مردان در محیط کار رعایت نمایند عبارت است از:
1-اجتناب از نگاه وسوسه انگیز: «غض بصر» که در قرآن آمده است به معنای بستن دیدگان نیست بلکه به معنای خودداری از نگاه فتنه انگیز است.
2-اجتناب از مصافحه: یکی دیگر از آداب مشارکت زنان در جامعه پرهیز از مصافحه و دست دادن است. از نظر اسلام، لمس بدن نامحرم به هر شکلی حرام است.
3-اجتناب از خلوت گزینی: یکی دیگر از آداب مشارکت، خودداری از خلوت کردن زن و مرد نامحرم در محیط کار است.
4-اجتناب از اختلاط: اسلام اختلاط و حضور غیرضروری زن را در اجتماع مردان ممنوع کرده است.
5-اجتناب از گفتگوهای مغازلهانگیز: گفتگویی که فتنهانگیز باشد، بین زن و مرد ممنوع است.
6-اجتناب از قراردادن خویش در جایگاه اتهام: فرد مسلمان باید به ملاکها و معیارهای ارزشی جامعه احترام بگذارد و به بایدها و نبایدها عنایت کامل داشته باشد، تا مورد اتهام قرار نگیرد.
7-پوشش مناسب: در اسلام، حجاب برای زن واجب است. زن مسلمان باید سنگین، پوشیده و ساده از منزل خارج شود. بدین ترتیب از مفاسد اخلاقی و اجتماعی جلوگیری میشود. حتی در کشورهای غربی نیز زنانی که دارای شخصیت و حیثیت برجستهای هستند، نیمه برهنه در اجتماع ظاهر نمیشوند. از دید اسلام، زنان باید از دید نامحرم خود را بپوشاند. از پوشیدن لباسهای مردانه خودداری نماید و لباسهایی که با عرف جامعه ناسازگار است نپوشند. خودآرایی نکند و حیا و نجابت در رفتار آنان وجود داشته باشد. (احمدی و جربندی، 1390)
لذا، از نظر اسلام حضور زنان در جامعه و مشارکت آنان در فعالیتهای اقتصادی منعی ندارد ولی باید آداب و ضوابط آن را رعایت نمایند. لذا، با رعایت موارد فوق و در صورتیکه نقش جنسیتی اشتغال زنان با نقش شغلی آنان در تعارض قرار نگیرند، اشتغال زنان بلامانع است.
2-3- بررسی تطبیقی دیدگاه اسلام و غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی
در دیدگاه غرب، مردسالاري به عنوان يك مكانيسم مهم تحديدكننده دسترسي زنان به فرصتهاي اقتصادي است. زیرا بهطور سنتي در همه فرهنگها مرد جنس برتر تلقي شده و اين طرز تلقي از مرد و زن، بهعنوان جنس برتر و جنس ضعيف بر روي تمام فعاليتهاي زنان تاثير گذاشته و آنان را عملاً در شرايط اجتماعي خاص قرار ميدهد. كار اصلي زنان خانهداري و بچهداري تلقي ميشود كه هيچگونه ارزش اقتصادي ندارند. بنابراين، به واسطه اينكه كارها بدون مزد انجام ميشوند، زنان موجودي ضعيف تصور شده و چنانچه بخواهند در عرصه كار و فعاليت اجتماعي وارد شوند با اين تلقي از آنان، كمتر به كار گرفته ميشوند، دستمزد كمتري ميگيرند و امكان رشد نخواهند داشت (سفيري، 1377) اين در حالي است كه كار زنان درخارج از خانه نيز خالي از تبعيض نيست. تبعیض ميان مردان و زنان شاغل از نظر نابرابري دستمزدها، عدم امكان ارتقاي شغلي مساوي، نا امني شغلي و ... منجر به دلسردي زنان در ورود به بازار كار میشود. تحقيقي تجربي در ارتباط با توزيع دستمزد در كشورهاي عضو سازمان همكاري اقتصادي و توسعه نشان ميدهد كه مردسالاري مهمترين عامل فرهنگي در شكاف جنسي دستمزدها است. تفاوت دستمزد در جوامع مردسالار بالاتر است و اين عامل بر مشاركت پايينتر زنان در بازار كار موثر است بهطور كلي نابرابري جنسيتي بهعنوان يك مانع و محدودكننده ساختاري، هم در ورود زنان به بازار كار و هم در ماندگاري آنان در اشتغال، اثرگذار است. (غفاری و یوسفی، 1397)
مشخص است که دیدگاه اسلام با دیدگاه غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی متفاوت است. از نظر اسلام، مادری و تربیت فرزند وظیفه اصلی زنان و نانآوری وظیفه مردان است. حتی در مورد کار در خانه توسط زنان گفته شده است که زن وظیفه ندارد در خانه خدمت نماید، غذا تهیه کند و نظافت انجام دهد، مگر به میل خویش. (مکارم شیرازی، 1363) از دیدگاه غرب «کارهای خانگی» هیچگونه حقی را برای کسب درآمد مستقل برای زنان به وجود نیاورده است. از این رو زنان برای کسب درآمد مستقل باید در بیرون خانه هم کار کنند و یا اینکه در ازای انتقال درآمد به مردان وابسته شوند. این وضعیت، زنان را در شرایط ناامنی قرار میدهد. لیکن، طرح اجرتالمثل که از سوی اسلام برای زنان در نظر گرفته شده است، که مبین ارزشی است که اسلام بر زن و بهای کار او در نظر گرفته است. (باقری، 1390) زنان خانهدار بخش مهمی از اقتصاد غیر پولی را تشکیل میدهند، لیکن بابت کار مزدی را دریافت نمیکنند و سهم آنها در درآمد خانواده در نظر گرفته نمیشود. این در شرایطی است که فعالیتهای ایشان از آنجایی که موجب افزایش درآمد و کاهش هزینه خانوار میشود، بسیار مهم است. این در حالی است که از نظر اسلام، خدمت زنان در منزل و یا شیردادن به فرزندان، اجباری نیست و جز وظایف زنان محسوب نمیشود. همچنین زنان میتوانند حتی برای شیردهی به فرزندان خود از همسران شان اجرت مطالبه نمایند این موضوع در آیه ۲۳۳ سوره بقره به صراحت بیان شده است. در این زمینه خداوند متعال زنان را مختار کرده است تا اگر او خواست کار منزل را انجام دهد. از این رو کار زنان در منزل برابر عبادت مستحبی است. (بیریا،1399)
این در حالیست که در دیدگاه غرب، اشتغال زنان در خارج از خانه در ساعت معین، باعث آسیبپذیری تربیت فرزندان شده و سلامت زنان و خانواده را تحت تأثیر قرار داده است. از طرف دیگر، در مورد اشتغال زنان و شعار «مزد برابر در برابر کار برابر» که شعار فمنیستها است، باید اذعان کرد که اشتغال زنان اگرچه با هدف برابری اقتصادی و اجتماعی مطرح شده ولی در عمل، بیعدالتی و نابرابری شدیدتری را برای زنان بوجود آورد. زیرا اشتغال زنان یعنی اینکه زن دو شغل دارد ولی مرد یک شغل. یعنی یک شغل حرفهای زن و دیگری کار در خانه او. یعنی زنانی که در خارج از خانه کار میکنند باید وظایف مربوط به منزل را هم انجام بدهند. این موضوع باتوجه به کمبود وقت زنان و محدود بودن توان آنها، به ایشان فشار وارد مینماید و موجب کم حوصلگی، عصبانیت و افسردگی زنان شده ، تمایل به فرزندآوری آنها را کم مینماید. از طرف دیگر، زنان ناخواسته روحیه تقابل پیدا میکنند که این آغازی برای فروپاشی خانواده میگردد. (کهریزی و مرادی، 1394)
4- بحث و نتیجهگیری
دیدگاه اسلام با دیدگاه غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی متفاوت است. در دیدگاه غرب، زنان باید بدون هیچ قید و شرطی وارد بازار کار شوند. در این دیدگاه شغل زن مهمترین نقش او است و نقش مادری و همسری زنان به صورت فرعی و در اولویت دوم قرار گرفته است. این موضوع زنان را با چالش مواجه نموده است. زیرا زنان ناگزیر هستند برای تأمین هزینه زندگی خود وارد بازار کار شوند و علاوه بر فشار کار در خانه، فعالیتهای شغلی را هم انجام دهند. از طرف دیگر به دلیل نداشتن توان رقابت با مردان، امکان دستیابی به مشاغل بالاتر را ندارند و ناگزیر در مشاغل درجه دوم با حقوق کمتر فعالیت نمایند.
لیکن در دیدگاه اسلام ضمن تأکید بر امکان اشتغال و مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی، بر نقش ایشان در خانواده بهعنوان همسر و مادر تأکید شده است. تا حدی که اعلام شده اشتغال زن تکلیف او نیست. بلکه حقی است که زنان میتوانند از آن استفاده نمایند. از نظر اسلام، حتی خدمت خانمها در منزل و شیر دادن به فرزندان، اجباری نیست. و زنان میتوانند بابت شیر دادن به فرزند از همسرشان اجرت مطالبه نمایند. همچنین کار زنان در منزل، عبادت مستحبی تلقی میشود. لذا از نظر اسلام، اشتغال زنان بلامانع است ولی اشتغال زنان باید با ملاحظاتی انجام شود:1- اشتغال نباید تعارضی با نقش مادری و همسری زن داشته باشد. 2- انتخاب شغل از سوی زنان با در نظر گرفتن ملاحظات خانوادگی و اجتماعی صورت گیرد. 3- شغل باید متناسب با تواناییهای زنان باشد.
بدیهی است رعایت شرایط فوق بههمراه تعدیل ساعات کار زنان و مشارکت همسران در امور منزل، میتواند در ارتقای مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی موثر باشد.
5- تقدیر و تشکر
با تشکر از تمام دوستانی که در این پژوهش ما را یاری رساندند.
6- منابع
1- آزاده، آ.، و مشتاقیان، م. (1395). موانع مشارکت زنان در فرآیند توسعه اجتماعی. فصلنامه توسعه اجتماعی ایران، 7(1)، 31-55.
2- آذربایجانی، م.، (1388). عدالت جنسیتی و اشتغال زنان. فصلنامه مطالعات راهبردی زنان(کتاب زنان)، 12(46)، 81-116.
3- احمدی، م.، و سیدی جربندی، ر. (۱۳۹۰). مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه کتاب، سنت و فقه اسلامی. فصلنامه زن و جامعه، 2(1)، 141-159.
4- العبدالخانی، س.، و بحرینی، ج. (1394). جایگاه اشتغال زنان از نظر اسلام. پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 2(5)، 119-137.
5- اميني م.، حسينيان، س.، اميني، ی. (1392). بررسي ورود زنان به عرصه اشتغال و تأثير آن بر ميزان قدرت آنها در تصميمگيريهاي درون خانواده. فصلنامه زن و جامعه، 4(13)، 1-28.
6- باقری، ش. (۱۳۹۰). ارزش افزوده کار خانه داری زنان و عوامل موثر بر آن. فصلنامه زن در توسعه و سیاست، 34(1)، 89-110.
7- بهزادپور، س. (1378). زنان در توسعه مفاهیم اسلامی. چاپ اول. انتشارات خرداد.
8- بیریا، س. (1399). بررسی دیدگاه اسلام در مورد عملکرد اقتصادی زنان و نقش آنان در توسعه اقتصادی. فصلنامه پژوهشهای بینرشتهای زنان، 2(3).
9- راودار، ا. (1379). تحلیلی بر نقش زن در توسعه با تأکید بر اشتغال. نامه علوم اجتماعی، 15، 3-27.
10- زیبایینژاد، م. (1382). فمنیسم و دانش فمنیستی. ترجمه مجموعه مقالات، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
11- پناهی، ع. (1393). جنسیت، اشتغال و بایدها و نبایدها. فصلنامه تربیت اسلامی، 46-27.
12- چراغی کوتایی، ا. (1389). خانواده، اسلام و فمنیسم. قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی6
13- سفیری، خ. (۱۳۷۷). جامعه شناسی اشتغال زنان. چاپ دهم. انتشارات تبیان، تهران، ایران
14- شادی طلب، ژ.، و حجتی کرمانی، ف. (1394). فقر و سرمایه اجتماعی در جامعه روستایی. فصلنامه رفاه اجتماعی، 7(28)، 35-56.
15- صابری خوش اخلاق، ز. (1391). مقایسه تطبیقی دو رویکرد مکتب اسلام و فمنیسم به تأمین امنیت اقتصادی زنان. اندیشههای راهبردی زن و خانواده.
16- کاشانی، ز. (1390). مبانی دینی عدالت جنسیتی و اشتغال زنان. مجله تحقیقات زنان (مجله مطالعات زنان)، 5(2)، 138-159.
17- کهریزی، م.، و مرادی، ع. (1394). چالشهای اخلاقی اشتغال زنان برای خانواده. پژوهش نامه اخلاق، 8(28)، 23-40
18- عاطفی، ق.، و زارعی، پ. (1386). بررسی اشتغال زنان از دیدگاه اسلام و غرب. مجموعه مقالات همایش منطقهای زن در نظام حقوقی اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا.
19- عطارزاده، م. (1387). بررسی تطبیقی مفهوم زن در اسلام و غرب. مطالعات راهبردی زنان(کتاب زنان)، 11(42)، 41-78.
20- علیزاده، م. (1389). نقش اشتغال زنان در توسعه. فصلنامه زن و فرهنگ، 2(5)، 49-89.
21- عیوضی، م.، و کریمی، غ. (1390). مشارکت اجتماعی زنان، رویکرد اسلامی. فصلنامه دانش سیاسی، 7(2)، 133-166
22- غفاری، غ.، و یوسفی، ن. (1397). فرصتهای نابرابر و مشارکت اقتصادی زنان. مجله جامعهشناسی ایران. 19(2)، 67-98..
23- فرجی، ی. (1398). تئوری اقتصاد خرد. چاپ چهاردهم. شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
24- محمدی، م. (۱۳۸۵). اشتغال زنان و نقش آن در توسعه. مجله دانش پژوهان، ۹
25- مطهری، م. (۱۳۷۵). نظام حقوق زن در اسلام. چاپ نوزدهم. انتشارات صدرا.
26- مکارم شیرازی، ن.، و جمعی از نویسندگان. (1363). تفسیر نمونه. چاپ سی و دوم. دارالکتب الاسلامیه.
27- ملاوردی، ش،. (1379). جنبش اجتماعی زنان، روزنامه ایران.
28- ملكزاده، ف. (1392). تأثير جنسيت بر اشتغال زنان. چاپ اول. انتشارات جامعهشناسان.
29- یوسفی، ا. (1390). سیاستهای راهبردی در اشتغال زنان از دیده آموزههای اسلامی. فصلنامه اقتصاد اسلامی، 10(39)، 63-84..
30- Beker,E.,(2011). Female Eduacation, Labor Force Participation and Fertility. African Economics Reserchbconsortium(AERC).Nairobi-Kenya.
31- Coomans, F. (2011). The extraterritorial scope of the international covenant on economic, social and cultural rights in the work of the United Nations Committee on economic, social and cultural rights. Human Rights Law Review, 11(1), 1-35.
32- Goldin,C,. (1995), “The U-Shape Female Labor Force Function in Economic Development and Economic History”, The university of Chicago press, pp 61-90.
33- Mammen, K., & Paxson, C. (2000). Women's work and economic development. Journal of economic perspectives, 14(4), 141-164.
34- Munchin,c and Wijnbergen,(2009),”Economic Growth-Female Labor Force Participation Nexus”, an Emperical Evidence for Pakistan, The Pakistan Development Review, 51,pp.565-586.
35- Mincer, J. (1985). Intercountry comparisons of labor force trends and of related developments: an overview. Journal of labor economics, 3(1, Part 2), S1-S32..
Comparative Study of Islamic and Western Perspective of Women’s participation in economic activities
Soheila Biria*
Assistant professor of Gostaresh, MSRT, Tehran, Iran.
Abstract:
Women make up half of the world’s population. Therefore, their economic activities, as half of the community workforce, are very effective in achieving economic growth and development. Different societies have different views about the extent of women’s participation in economic activities. In the west view, Women enter the labor market without any restriction and engage the economic activities. Their job role is primarily in priority and important than the role of their mother and wife. But in Islam views, while emphasizing woman’s participation in economic activities, their roles as mother and wife are emphasized. Islam accepts woman’s employment under certain conditions. In this research, an attempt has been made to examine these two perspectives and compare them with each other. Then, the consequences and results of these views on the current situation of women in these societies are examined.
This article has been prepared by descriptive and analytical methods, using library information.
Keywords: Economic Participation, Employment, Feminist, Islam, Women.
[1] Mincer
[2] Beker
[3] Goldin
[4] Munchin & Wijnbergen
[5] Mammen, & Paxson