تحلیل ساختار فضایی کلان شهر قم با تأکید بر شکلگیری هستههای فرعی
محورهای موضوعی : شهرسازی اسلامیمحمد سلیمانی 1 , موسی کمانرودی 2 , مظهر احمدی 3 , احمد زنگانه 4
1 - دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 - استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران
3 - دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران
4 - استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران
کلید واژه: ساختار فضایی, شهرهای چندهستهای, شهرهای تکهستهای, مراکز فرعی شهری, کلانشهر قم,
چکیده مقاله :
از میان الگوهای ساخت شهر، الگوی چندهستهای در مورد شهرهای بزرگ بیشتر صادق است؛ چراکه تجربه نشان داده است شهرهای کوچکتر بهویژه شهرهای تاریخی، اغلب یک هسته شهری دارند که معمولاً در مرکزیت هندسی و محدودۀ تاریخی شهر واقعشده است. این در حالی است که در اثر توسعۀ فیزیکی شهرهای بزرگ به سمت پیرامون، مراکز فرعی شهری شکل میگیرند و بهتدریج ساختار فضایی چندهستهای شهر پدید میآید. مقالۀ حاضر باهدف شناخت تحولات ساختار فضایی کلانشهر قم ازنظر هستهها و مراکز شهری، بهویژه در سه دهۀ اخیر نوشتهشده است. ایده ی اولیه ی تحقیق این بوده است که: «ویژگی ها و کارکردهای مذهبی خاص شهر قم مانع زوال فراگیر بخش مرکزی این شهر در مقایسه با سایر شهرهای و کلانشهرهای کشور شده است.» برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای کمی شامل تحلیل آماره G عمومی و موران محلی LISA، بیضی انحراف استاندارد و تابع تراکم کرنل در نرمافزار Arc Gis 10.3 استفادهشده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کلانشهر قم با برخورداری از ویژگیهای مذهبی خاص و قرار داشتن در جایگاه دومین شهر مذهبی کشور پس از مشهد مقدس، همانند بسیاری از شهرهای بزرگ ایرانی – اسلامی رشد شتابان شهرنشینی و گسترش فیزیکی و پراکنده بافت شهری را از اوایل قرن حاضر، بهویژه طی سالهای 1360 تا 1395، تجربه کرده است. در جریان این تحولات، بخش مرکزی شهر قم بسیاری از کارکردهای خود را کماکان حفظ کرده و بهرغم فرسودگی نسبی و موانع و محدودیتهای فیزیکی موجود، در حال حاضر بهعنوان مهمترین هستۀ شهری در ساختار فضایی این کلانشهر مطرح است. در نتیجه، کلانشهر قم در اثر افزایش سریع جمعیت و وسعت (گسترش افقی) و نیز شکلگیری برخی محورها، گرهها و مراکز فرعی در مقیاس شهر، اگرچه در حال دگرگون شدن به سمت یک شهر چندهستهای است؛ اما به دلیل ویژگیهای خاص مذهبی و کارکردهای گستردۀ بخش مرکزی آن، در حال حاضر همچنان بهعنوان یک «شهر تکهستهای» با تسلط هستۀ تاریخی شهر، شناخته میشود.
Among the patterns of building a city, a , polycentric cities pattern of larger cities is true, as experience has shown that smaller cities, especially historic cities, often have a metropolitan core, usually located in the central geometric and historical boundaries of the city. This is due to the physical development of large cities towards the periphery, urban sub-centers, and the city’s multi-core spatial structure gradually emerges. The present paper aims to identify the evolution of the spatial structure of the metropolis of Qom from the viewpoint of the nuclei and urban centers, especially in the last three decades. The idea of this research was that the specific characteristics and functions of the city prevented the city from becoming a part of the city’s central depopulation, as compared to other similar cities. For analyzing data, quantitative methods including general G and LISA statistics, standard deviation and kernel density functions have been used in Arc Gis 10.3 software. The results of the research show that the metropolis of Qom despite its special religious features and its second rank in the religious cities of the country after the holy Mashhad, like many other major Iranian-Islamic cities, have been shown to accelerate urbanization and the physical and diffuse development of urban texture during the year. From 1986 to 2016. During this process, the central part of the city still retains many of its functions, and despite the relative burnout and physical barriers and constraints, it is now considered to be the most important urban core in the metropolis’s spatial structure. Consequently, the metropolis of Qom is rapidly increasing due to the rapid increase in population and extent (horizontal expansion), as well as the formation of some urban centers, nodes and sub-centers, although it is changing to several cities, but because of specific religious features and Its extensive functions in the central part of the city are still known as a Single-core city dominated by the city’s historical core.
ابراهیمزاده، عیسی؛ کاظمی راد، شمس الله و اسكندری ثانی، مراد (1390)، «برنامهریزی استراتژیك توسعه گردشگری، با تأکید بر گردشگری مذهبی؛ مطالعه موردی: قم»، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 76، تابستان.
آتش، فرهاد (1382)، «شهرهای جدید و آیندۀ شهرنشینی در ایران، ترجمه مهدی دهقان»، مجله اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره 197 و 198، بهمن و اسفند.
باستیه، ژان، برنارد درز (1382)، شهر، ترجمه علی اشرفی، دانشگاه هنر، تهران.
بلیانی، یدالله و حکیم دوست، یاسر (1393)، پردازش دادههای مکانی (فضایی)، انتشارات آزادیماه، تهران.
بمانیان، محمدرضا و محمودنژاد، هادی (1387)، نظریههای توسعه کالبدی شهر، موسسه فرهنگی، اطلاعرسانی و مطبوعاتی سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، تهران.
پوراحمد، احمد و وفایی، ابوذر (1396)، «تأثیر مدرنیسم بر ساختار کالبدی - فضایی شهر ایرانی - اسلامی؛ مطالعة موردی: شهر کاشان»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، سال هفتم، شماره 28، تابستان.
حاجی پور، خلیل (1387)، «بررسی علل و عوامل اثرگذار فرایند شکلگیری و تکوین مناطق کلانشهری»، نشریه هنرهای زیبا، شماره 34، تابستان.
حاجیپور، خلیل و زیردست، اسفندیار (1388)، «تبیین فرایند شکلگیری، تکوین و دگرگونی مناطق کلانشهری»، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 69، زمستان.
حسینی، علی (1395)، «تحلیل الگوی ساختاری و عملکردی چندهستهای شهری در برنامهریزی فضایی تهران»، رساله دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، استاد راهنما: احمد پوراحمد، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
رازقی، حبیبالله؛ زیاری، کرامت الله و سعیدی رضوانی، نوید (1390)، «مدل چندهستهای و چندمركزی شهر و کلانشهری، از نظریه تا عمل؛ مطالعه موردی: شهر كرج»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال 26، شماره سوم، شماره پیاپی 102، پاییز.
رهنما، محمدرحیم و عباس زاده، غلامرضا (1387)، اصول، مبانی و مدلهای سنجش فرم كالبدی شهر، انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد.
سازمان مدیریت و برنامهریزی استان قم (1395)، آمارنامه شهر قم.
سعیدنیا، احمد (1366)، «قم خاستگاه شهر»، مجموعه مقالات شهرهای ایران، جلد 2، به کوشش محمد یوسف کیانی، جهاد دانشگاهی، تهران.
سعیدی، عباس (1387)، دانشنامه مدیریت شهری و روستایی، سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، تهران.
سلطانیفرد، هادی؛ حاتمی نژاد، حسین؛ عباس زادگان، مصطفی و پوراحمد، احمد (1392)، «تحلیل دگرگونی ساختار كالبدی فضایی شهر ایرانی- اسلامی؛ مطالعه موردی: شهر سبزوار»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 14، زمستان.
شکوئی، حسین (1385)، دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت، تهران.
شکوئی، حسین (1386)، اندیشههای نو در فلسفه جغرافیا، جلد اول، انتشارات گیتیشناسی، تهران.
صرافی، مظفر؛ توکلی نیا، جمیله و محمدیان، حسن (1393)، اندیشههای نو در برنامهریزی شهری، انتشارات قدیانی، تهران.
عابدین دركوش، سعید (1380)، درآمدی به اقتصاد شهری، نشر دانشگاهی تهران، تهران.
عزت پناه، بختیار؛ قالیباف، محمدباقر و عزتی، عزت اله (1396)، «تحلیلی بر روند چندقطبی شدن ساختار فضایی و عملکردهای شهری؛ مطالعه موردی: شهر سنندج»، مجله پژوهشهای جغرافیای انسانی، دوره 50، شماره 2، تابستان.
مهندسین مشاور امكو ایران (1382)، طرح ساختاری راهبردی شهر قم، مرحله دوم، جلد یك، تهران.
مهندسین مشاور باوند، شارستان، نقش محیط و فجر توسعه (همکاری)(1390)، طرح تفصیلی شهر قم، تلفیق مطالعات و الگوی توسعه، ویرایش دوم.
همتی، شهاب الدین؛ ذبیحی، حسین و کاملی، محسن (1392)،«تحلیلی بر نقش حیاط مساجد در شهرهای اسلامی به عنوان فضای شهری؛ مطالعه موردی: صحن انقلاب اسلامی، حرم حضرت معصومه(س) قم»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 14، زمستان.
B. Bhatta, S. Saraswati, D. Bandyopadhyay (2010), “Urban sprawl measurement from remote sensing data”, Applied Geography, Volume 30, Issue 4, pp 731-740, https://doi.org/10.1016/j.apgeog.2010.02.002.
Balchin, poal & Bull Gregory, (1995), Urban LandEconomics and Public Policy; 5th Ed, MacMillan.
Blowers, A. and Pain, K. (1999), ‘The Unsustainable City?’ in Pile, S. Brook, C. and Mooney, G. (Eds) Unruly Cities? Order/Disorder: Routledge, London.
Castells, M. (1996), The Information Age: Economy, Society and Culture. Vol. I: The Rise of the Network Society. Oxford: Blackwell.
Cervero, R. (1986), Suburban Gridlock, New Brunswick, NJ: Rutgers University. Center for Urban Policy research.
Champion, A.G. (2001), “A changing demographic regime and evolving polycentric urban regions Consequences for the size, composition and distribution of city population”, Urban Studies, 38(4).657-677, https://doi.org/10.1080%2F00420980120035277.
Craig, S. G., & Ng, P.T. (2001), “Using quantile smoothing splines to identify employment subcenters in a multicentric urban area”, Urban Economics, 49(1), 100-120, https://doi.org/10.1006/juec.2000.2186.
Davoudi, S. (2003), “European briefing: polycentricity in European spatial planning: from an analytical tool to a normative agenda”, European Planning Studies, 11(8), 979-999, https://doi.org/10.1080/0965431032000146169
Fujita, m. (1993), “Monocentric competition and urban system”, European economic, Review37, 308-15.
Green, N. (2007), “Functional polycentricity: a formal definition in terms of social network analysis”, Urban Studies, 44(11), 2077-2013, https://doi.org/10.1080%2F00420980701518941.
Hall, P. G., & Pain, K. (2006), The polycentric metropolis; Learning from mega-city regions Europe, Routledge.
Hayward, S (2000), the suburbanization of America, A guide to smartgrowth: Shattering myths, providing solutions. The Heritage Foundation.
Joseph, M., & Wang, F. (2010), “Population density pattern in Port-Prince, Haiti: A model of Latin American city?”, Cities, 27(3), 127-136, https://doi.org/10.1016/j.cities.2009.12.002.
Kloosterman R.C. & Musrterd, s., (2001), “Clustering of economic activities in polycentric urban regions: the case of the Randstad”, Urban Sudies, 38(4), 717-732, April.
Krugman. (1991), “Increasing returns and economic geography”, Journal of Political Economy, 99, 483-499, https://doi.org/10.1086/261763.
Lee, B. (2006), Urban spatial structure, commuting, and growth in US metropolitan areas. University of Southern California.
Meijers, E. (2008), “Measuring polycenrticity and its promises”, European planning studies, 16(9), 1313-1323, https://doi.org/10.1080/09654310802401805.
Mori, Tomoya (2008), Monocentric versus Polycentric Model in Urban Economics, Kyoto University, Institute of Economic Research.
Sánchez-Mateos, H.S.M, Sanz, I.M., Frances, J.M., Trapero, E.S. (2014), “Road accessibility and articulation of metropolitan spatial structure: the case of Madrid (Spatial)”, Journal of transport geography, 37,361-73, https://doi.org/10.1016/j.jtrangeo.2014.04.003.
Smith, D. (2011), Polycentricity and sustainable urban form, An intra-urban study of accessibility, employment and travel sustainability for the strategic planning for the London region, Thesis for: PhD, Centre for Advanced Spatial Analysis & Department of Geography, University College London.
Tsai, Yu-Hsin (2005), “Quantifying urban form: Compactness versus Sprawl”, Urban Studies, Vol. 42, No1, pp141-161, https://doi.org/10.1080%2F0042098042000309748.
Vasanen, Antti (2012), “Functional polycentricity: examining metropolitan spatial structure through the connectivity of urban sub-centers”, Urban Studies, 49: 3627-44, https://doi.org/10.1177%2F0042098012447000.
Walter, Sieglinde Amelia (2008), Polycentric City and Edge City, Available atSieglinde.Walter@ku-Eichstaett.de.
URL1:https://www.researchgate.net/publication/238775276_Metropolis_A_Measure_of_the_Spatial_Organization_of_7_Large_Cities
تحلیل ساختار فضایی کلانشهر قم با تأکید بر شکلگیری هستههای فرعی
محمد سلیمانی1، موسی کمانرودی2 ، مظهر احمدی3، احمد زنگانه4 حمید ابیا5
چکیده
از میان الگوهای ساخت شهر، الگوی چندهستهای در مورد شهرهای بزرگ بیشتر صادق است؛ چراکه تجربه نشان داده است شهرهای کوچکتر بهویژه شهرهای تاریخی، اغلب یک هسته شهری دارند که معمولاً در مرکزیت هندسی و محدودۀ تاریخی شهر واقعشده است. این در حالی است که در اثر توسعۀ فیزیکی شهرهای بزرگ به سمت پیرامون، مراکز فرعی شهری شکل میگیرند و بهتدریج ساختار فضایی چندهستهای شهر پدید میآید. مقالۀ حاضر باهدف شناخت تحولات ساختار فضایی کلانشهر قم ازنظر هستهها و مراکز شهری، بهویژه در سه دهۀ اخیر نوشتهشده است. ایدهی اولیهی تحقیق این بوده است که:" ویژگیها و کارکردهای مذهبی خاص شهر قم مانع زوال فراگیر بخش مرکزی این شهر در مقایسه با سایر شهرهای و کلانشهرهای کشور شده است." برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای کمی شامل تحلیل آماره G عمومی و موران محلی LISA، بیضی انحراف استاندارد و تابع تراکم کرنل در نرمافزار Arc Gis 10.3 استفادهشده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کلانشهر قم با برخورداری از ویژگیهای مذهبی خاص و قرار داشتن در جایگاه دومین شهر مذهبی کشور پس از مشهد مقدس، همانند بسیاری از شهرهای بزرگ ایرانی – اسلامی رشد شتابان شهرنشینی و گسترش فیزیکی و پراکنده بافت شهری را از اوایل قرن حاضر، بهویژه طی سالهای 1360 تا 1395، تجربه کرده است. در جریان این تحولات، بخش مرکزی شهر قم بسیاری از کارکردهای خود را کماکان حفظ کرده و بهرغم فرسودگی نسبی و موانع و محدودیتهای فیزیکی موجود، در حال حاضر بهعنوان مهمترین هستۀ شهری در ساختار فضایی این کلانشهر مطرح است. در نتیجه، کلانشهر قم در اثر افزایش سریع جمعیت و وسعت (گسترش افقی) و نیز شکلگیری برخی محورها، گرهها و مراکز فرعی در مقیاس شهر، اگرچه در حال دگرگون شدن به سمت یک شهر چندهستهای است؛ اما به دلیل ویژگیهای خاص مذهبی و کارکردهای گستردۀ بخش مرکزی آن، در حال حاضر همچنان بهعنوان یک «شهر تکهستهای» با تسلط هستۀ تاریخی شهر، شناخته میشود.
واژگان کلیدی: ساختار فضایی، شهرهای چندهستهای، شهرهای تکهستهای، مراکز فرعی شهری، کلانشهر قم.
The analysis of the spatial structure of Qom metropolis with emphasis on the formation of sub-cores
Mohammad Soleimani6, Musa Kamranoodi7, Mazhar Ahmadi8, Ahmad Zanganeh9, Hamid Abya10
Abstract
Among the patterns of building a city, a , polycentric cities pattern of larger cities is true, as experience has shown that smaller cities, especially historic cities, often have a metropolitan core, usually located in the central geometric and historical boundaries of the city. This is due to the physical development of large cities towards the periphery, urban sub-centers, and the city's multi-core spatial structure gradually emerges. The present paper aims to identify the evolution of the spatial structure of the metropolis of Qom from the viewpoint of the nuclei and urban centers, especially in the last three decades. The idea of this research was that the specific characteristics and functions of the city prevented the city from becoming a part of the city's central depopulation, as compared to other similar cities. For analyzing data, quantitative methods including general G and LISA statistics, standard deviation and kernel density functions have been used in Arc Gis 10.3 software. The results of the research show that the metropolis of Qom despite its special religious features and its second rank in the religious cities of the country after the holy Mashhad, like many other major Iranian-Islamic cities, have been shown to accelerate urbanization and the physical and diffuse development of urban texture during the year. From 1986 to 2016. During this process, the central part of the city still retains many of its functions, and despite the relative burnout and physical barriers and constraints, it is now considered to be the most important urban core in the metropolis's spatial structure. Consequently, the metropolis of Qom is rapidly increasing due to the rapid increase in population and extent (horizontal expansion), as well as the formation of some urban centers, nodes and sub-centers, although it is changing to several cities, but because of specific religious features and Its extensive functions in the central part of the city are still known as a Single-core city dominated by the city's historical core.
Key words: spatial structure, polycentric cities, single-core cities, urban sub-centers, metropolis of Qom.
[1] .دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران (نویسنده مسئول: m_soleimani_mehr@yahoo.com)
[2] . استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران
[3] . دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران
[4] . استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، ایران
[5] . دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری
[6] . Associate Professor of Geography and Urban Planning, University of Kharazmi؛ Iran (Corresponding author E-mail: m_soleimani_mehr@yahoo.com)
[7] . Assistant Professor of Geography and Urban Planning, University of Kharazmi؛ Iran.
[8] . Ph.D, student in Geography and Urban Planning, University of Kharazmi ؛Iran.
[9] . Assistant Professor of Geography and Urban Planning, University of Kharazmi؛ Iran.
[10] . Ph.D of Geography and Urban Planning.
طرح مسئله
فرایند تحوّل شهر، همواره تابع سازوکارها و نیروهای خاصی است كه بررسی آنها میتواند منطق و الگوی فضایی شهر را در هر دوره مشخص كند. یكی از عواملی كه میتواند بهعنوان معیاری، در نحوة دگرگونی مدنظر قرار گیرد، تحلیل ساختار كالبدی فضایی شهر است (سلطانیفرد و همکاران، 1392: 13). در ارتباط با الگوهای توسعه فضایی- کالبدی و شکل شهرها تاکنون نظریات متعدد و متفاوتی ارائهشده است که از مهمترین آنها میتوان به ساخت قطاعی شهر همر هویت، نظریه دوایر متحدالمرکز ارنست برگس، ساخت چندهستهای هریس و اولمن، شهر خطی، الگوی ستارهای شکل و... اشاره کرد (رهنما و عباسزاده، 1387: 21). از میان الگوهای ساخت شهر الگوی چندهستهای در مورد شهرهای بزرگ بیشتر صادق است؛ چراکه تجربه نشان داده است شهرهای کوچکتر اغلب دارای یک هسته شهریاند که معمولاً در مرکزیت هندسی و محدودۀ تاریخی شهر واقع شده است. در اثر توسعۀ فیزیکی شهرهای بزرگ به سمت پیرامون، مراکز فرعی شهری شکل میگیرند و بهتدریج ساختار فضایی چندهستهای شهر پدید میآید؛ بنابراین امروزه شهرهای بزرگ و کلانشهرها اغلب دارای مراكز متعددی بوده كه با توجه به عوامل اقتصادی، كالبدی و زیرساختهای ارتباطی، هستهها و کانونهای مختلف سكونتی در فاصلهای نزدیک و دور از هسته مركزی و تاریخی شهر شکل گرفتهاند (رزاقی و همکاران، 1390: 73). به این ترتیب مراکز حومهای بهتدریج به رقیب مرکز قدیمی شهر تبدیل میشوند و با رشد فزاینده پیکر شهر این مراکز نیز تخصصیتر میگردند و رو به افزایش میگذارند تا آنجا که فعالیتهای اصلی مرکز شهر را قبضه میکنند (باستیه و دزر، 1382: 64). مراکز تاریخی و قدیمی شهرها زمانی مکانهایی مطلوب برای زندگی مردم بودند؛ اما با رشد سریع جمعیتی، تحولات اقتصادی- اجتماعی جدید و ظهور مشکلاتی همانند تراکم ترافیک، تخریب محیطی، مساکن بیرونق، کیفیت ضعیف مدارس عمومی، فقدان دسترسی به فضاهای باز و فرسودگی زیرساختها در هستۀ مرکزی شهرها، این مراکز دچار افت و زوال شهری شدند. در پی این تحولات، طبقات متوسط و بالای جامعه در جستوجوی زندگی بهتر، به محلهها، حومهها و عرصههای پیرامون شهری جابهجا میشوند (Hayward, 2000). جابهجایی این طبقات موجب توسعۀ خدمات، تأسیسات و زیرساختهای شهری به نواحی پیرامونی میشود که این فرایند، زوال هستۀ مرکزی شهر را تشدید میکند. فرایند دیگری که منجر به ایجاد هستههای فرعی شهری جدید میگردد ادغام روستاها و شهرکهای حاشیۀ شهر در داخل مرزهای رسمی خود است. نکته قابل توجه این است که هستههای فرعی ایجاد شده ناشی از این فرایند، تأثیر منفی کمتری بر هستههای تاریخی و قدیمی بخش مرکزی شهرها میگذارند؛ زیرا در فرایند ادغام، فضاها و زیرساختهای موجود به پیکرۀ شهر افزوده میشود، نه اینکه فرایند گریز از مرکز به حومهها و عرصههای پیرامون، باعث ایجاد هستههای جدید شده باشد.
کلانشهر قم از جمله شهرهای مهم ایران است که به دلیل نزدیکی به تهران و برخورداری از کارکردهای قوی مذهبی- تاریخی از مهمترین شهرهای تأثیرگذار در جهان اسلام محسوب میشود. شهر قم به عنوان یک کلانشهر مراحل رشد و گسترش خود را بسیار سریعتر از آهنگ طبیعی طی نموده است. این شهر به عنوان یكی از پایگاههای اصلی توسعه ارزشهای اسلامی و انقلابی، اقتصادی و علمی در سطح کشور و حتی جهان شناخته شده است که در مقیاس ملی و بینالمللی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پذیرای سیل عظیم مهاجران بوده و بدین ترتیب طی سالیان اخیر بهسرعت بر وسعت و جمعیت آن افزوده شده است. تبدیل شهرستان قم به استان در سال 1375 و ظهور کارکردهای استانی و همچنین ارتقای آن به کلانشهر بر اساس مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران (سال 1380)، آهنگ رشد و گسترش این شهر را تشدید کرده است. بر اساس دادههای آماری جمعیت شهر قم از 543139 نفر در سال 1365 به 1201158 نفر در سال 1395 (62 درصد رشد) و وسعت آن از 4400 هکتار به حدود 12723 هکتار (65 درصد رشد) رسیده است. تجارب توسعۀ کلانشهری حاکی از آن است که اینگونه تحولات معمولاً ساختار فضایی شهرهای بزرگ را از حالت تکمرکزی (هستهای) به سمت شهرهای چندمرکزی (هستهای) سوق میدهند. از اینرو بهتبع این تغییرات و آنچه دیگر شهرهای بزرگ تجربه کردهاند، انتظار میرود در کلانشهر قم نیز علاوه بر هستۀ تاریخی شهر، مراکز فرعی جدیدی نیز در ساختار فضایی آن ایجاد شده باشند و به شهری چندمرکزی تغییر یافته باشد؛ چراکه شهرهای بزرگ برای حفظ تعادل ساختار فضایی خود و همچنین ارائه خدمات بهتر و جلوگیری از زوال بخش مرکزی به این تغییر، نیاز دارند. ایدۀ پایهای مقالۀ حاضر این بوده است که «وجود کاربریهای مذهبی- فرهنگی و حرمت و امتیاز معنوی سکونت و همجواری با حرم حضرت معصومه (س)، حضور زائران بسیار در طول شبانهروز در بخش مرکزی شهر قم، علیالاصول میتواند بر روند تحولات بخش مرکزی (بافت تاریخی و قدیمی) این شهر در مقایسه با سایر شهرهای هماندازه و تاریخی ایران تفاوت ایجاد کند. بدین معنی که نقش زیارتگاهی و مذهبی و الزامات آن، چنان جذابیتی به بخش مرکزی شهر قم داده است که از یکسو مانع زوال گسترده این بخش از شهر شده و از سوی دیگر تسلط کارکردهای بخش مرکزی را در ساختار فضایی شهر تداوم بخشیده است و از اینرو روند شکلگیری و توسعه مراکز فرعی در ساختار فضایی این کلانشهر را تحت تأثیر خود قرار داده است». با عنایت به ایده مطرحشده و ابعاد مسئله، سؤالهای تحقیق به این شرح است:
1. آیا در روند گسترش شهری و شکلگیری کلانشهر قم، هستههای فرعی شهری در ساختار فضایی آن شکلگرفته است؟
2. در صورت شکلگیری، توزیع مکانی مراکز جدید چگونه است؟
پیشینه تحقیق
سابقه پژوهش در زمینۀ رشد و توسعه کالبدی شهر به صورت علمی و دانشگاهی به سالهای 1900 و خصوصاً دهه 1920، برمیگردد؛ چراکه در این سالها تبعات انقلاب صنعتی به صورت معضلات مختلف در شهرها پدیدار شد و شهرنشینان و مسئولان شهری را در تنگناهای جدی قرار داد. در این میان کشورهای انگلستان و آمریکا بهعنوان پرچمدار صنعتی شدن و نوسازی، آغازگر این حرکت (رشد و توسعه کالبدی شهر) بودند. در این سالها محققانی مانند ارنست برگس با طرح دوایر متحدالمرکز (1925)، چهارمین کنگره سیام (1933) که به رشد و توسعه شهرها اختصاص داشت، همرهویت با طرح شهر قطاعی (1939)، اولمن و هریس با طرح شهر چندهستهای (1945) و بسیاری از محققان دیگر برای معرفی و گسترش آرمانشهر (Utopia) مورد نظر خود تلاش کردهاند. با ظهور تکنیکها و ابزارهای جدید طرحها و مطالعات صورت گرفته از حالت آرمانگرایانه و تخیلی خارج و بیشتر با واقعیات و مشکلات شهر درگیر شده است. بدین ترتیب میتوان تاریخچۀ مسئله را در دورۀ آرمانگرایانه و واقعگرایانه طبقهبندی کرد. در اینجا چند نمونه از پژوهشهای واقعگرایانه و تجربی به اختصار در زیر میآید:
سانجز- ماتوس وهمکاران هدف از پژوهش خود را آشکار ساختن استخوانبندی منطقه کلانشهری مادرید- در کشور اسپانیا- از طریق تجزیه و تحلیل قابلیت دسترسی به شبکه جادهای عنوان میکنند. یافتههای حاصل از پژوهش حاکی از آن است که هسته کلانشهری، تقویتشده و حوزه نفوذ آن گسترشیافته است(Sánchez-Mateos and etc al, 2014). در خصوص اندازهگیری میزان مرکزیت و چندهستهای بودن، آنتی واسانن با معرفی یک رویکرد جدید به تجزیه و تحلیل ساختار چندهستهای کلانشهرها پرداخته است. در این پژوهش از دو روش ریختشناسی و عملکردی به مطالعه چگونگی شناسایی شکلگیری هستههای متعدد در کلانشهرها استفاده شده است. نتایج کار حاکی از آن است که کلانشهرها با اتصال عملکردی و تحول ریختشناسی تبدیل به ساختارهای چندهستهای شده و هستههای فرعی در پیرامون هستههای اصلی شکل میگیرند(Vasanen,2012). لی عنوان میکند که مناطق کلانشهری که بهتازگی توسعه یافتهاند دارای CBD کوچکتری بوده و در مقایسه با شهرهای پیش از جنگ جهانی دوم پراکندهتر هستند. شهرهایی که در حدود 35 تا 60 سال قبل، نیمی از جمعیت فعلیشان را داشتند، اکنون دارای ساختار چندهستهای بیشتری هستند. همچنین وی خاطرنشان میکند که این نواحی عموماً دارای سهم اندک اشتغال در CBD ها هستند. لی برای مدلسازی فضایی بر اساس ویژگی شاغلان چند عامل را بررسی میکند. تراکم یکی از عواملی بوده است که نقشی چشمگیر در تشکیل مراکز فرعی دارد؛ و هرچند که در مدلها سهم اشتغال نقش چندانی نداشته است؛ اما نتایج لی نشان میدهد شهرهای دارای تراکم انبوه در هسته شهری عموماً مراکز فرعی کمتر و همچنین سهم اندکی در اشتغال این مراکز دارند. وی بیان میکند که «اندازه جمعیت» در تشریح یکی دیگر از ابعاد فضایی یعنی «پراکندگی اشتغال»، معنادار نیست(Lee,2006). تسای برای تعیین فرم مادرشهری و درجۀ فشردگی و پراکندگی آن، 219 ناحیۀ مادرشهری با جمعیت کمتر از سه میلیون نفر را در ایالاتمتحده مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. نتایج کاری وی نشان میدهد که جمعیت و اشتغال در تعدادی زیر نواحی مناطق مادرشهری متمرکزشده است (الگوی خوشهای) و تمرکز اشتغال از تمرکز جمعیت بیشتر است(Tsai,2005). کریگ و نگ هدف پژوهش خود را ارائه یک تعریف آماری در مورد مراکز فرعی اشتغال برای نواحی شهری چندهستهای عنوان میکنند. بهطور خاص این شیوه، مراکز دارای میزان بالای اشتغال مطلق و همچنین تراکم بالا را مشخص میسازد. علاوه بر آن از آنجاییکه در این روش فاصله شرط است، نه اشتغال مطلق و نه اشتغال در سطح، هیچکدام برای شناسایی مرکز فرعی لازم و کافی نیستند(Craig and Ng,2001).
عزتپناه و همکاران در پژوهشی به بررسی روند چندقطبی شدن ساختار فضایی و عملکردهای شهری سنندج پرداختهاند. نتایج پژوهش ایشان نشان داده است برخی از فعالیتها و کاربریهای اراضی شهری، بهسوی قطبی شدن یا تخصصگرایی در مناطق و نواحی خاصی از شهر گرایش دارد و ساختار مورفولوژی اجتماعی شهر به الگوهای چندهستهای و قطاعی شبیه شده است(عزتپناه و همکاران، 1396).
پوراحمد و وفایی در پژوهشی به بررسی تأثیر مدرنیسم بر ساختار کالبدی- فضایی شهر ایرانی- اسلامی کاشان پرداختهاند. نتایج پژوهش ایشان نشان داد که شهر تاریخی کاشان تا قبل از شهرسازی معاصر از سازمان فضایی خاص و استخوانبندی انداموار منحصربهفرد برخوردار بوده و بر اساس الگوی مشخصی توسعه یافته است؛ اما تحت تأثیر مؤلفههای مدرنیسم همچون تقلید از ساخت و سازهای غربی، سعی در تشابه با بیگانه و ساختار پراکنده و چندهستهای، ساخت منسجم و متمرکز شهر تاریخی جای خود را به ساختار غیر متمرکز و چندهستهای معاصر داده است(پوراحمد و وفایی ،1396). حسینی به تحلیل الگوی ساختاری و عملکردی چندهستهای شهری در برنامهریزی فضایی تهران، پرداخته است. بر اساس یافتههای این پژوهش شهر تهران طی صد سال گذشته، تجربه داشتن یک مرکز قوی را در سطح ملی گذرانده و تشدید روند مهاجرت و توسعه فعالیتها در پیرامون آن در پنج دهه اخیر، باعث گردیده که این شهر در محورهای فرعی جدید توسعه یابد و هستههای فرعی نوین را در فضای کلانشهری خود شکل دهد. نهایتاً اینکه فرایند شکلگیری چندهستهای شهر تهران تابعی از عوامل و فرایندهای اقتصاد سیاسی، مرکزیت سیاسی، خواست و اراده نظام سیاسی، سیاستهای توسعه زمین و همچنین برنامهریزی دستوری و از بالا به پایین با تأکید بر طرحهای توسعه شهری بوده است(حسینی،1395). زیاری و همکاران در پژوهشی، ساختار فضایی کلانشهر کرج را مورد بررسی قرار دادهاند. یافتۀ آنها نشان میدهد با توجه به ساختار فیزیکی چندپاره این کلانشهر كـه در اثـر وجـود عوامـل فیزیكی همچون اتوبان، راهآهن و اراضی بایر و بافت متخلخـل شـهری شکل گرفته است، الگوی توسعه چندهستهای مناسـب ایـن شـهر است. بهطوریکه با ساماندهی شهر بر اساس ایـن الگـو شـهروندان خـدمات و احتیاجات روزمره و شغلی خود را از کانونها و محورهای مجهز شهری در بالاترین سـطح از همان هسته سكونتی خود تأمین خواهند کرد و از سفرهای بیمورد و غیرضروری بـه سـایر نقاط شهر بهویژه هسته مركزی كاسته خواهد شد(زیاری و همکاران ،1390).
بدین ترتیب بر پایۀ منابع مورد بررسی میتوان گفت: گذار از شهرهای تکهستهای به چندهستهای پدیدهای جهانی بوده است که اغلب در مقیاس شهرهای بزرگ و کلانشهرها اتفاق میافتد. رشد جمعیت و فعالیت و نیز نحوۀ توزیع و تراکم آنها در پهنۀ شهرها، ساختار شبکۀ حملونقل اغلب بر اساس طرحهای رسمی این فرایند را رقم میزند. تعیین و ارزشگذاری این هستهها و نظریهپردازی آنها توسط محققان، متناسب با زمینههای اقتصادی- اجتماعی، تکنولوژیکی و مقتضیات خاص و محلی صورت گرفته است.
مبانی نظری
در حالت کلی الگوهای رشد شهر را میتوان در سه حالت خلاصه نمود: 1) الگو و فرم گسترده شهر و گسترش در افق 2) فرم عمودی و شکل فشرده 3) شکلی ترکیبی از توسعه افقی و عمودی شهر (بمانیان و محمودی نژاد،1387: 148). ناکس و پینج1 در خصوص فرایند تحولات و دگرگونیهای ریختشناسی شهر معاصر سه دوره متمایز را به این شرح مطرح میکنند:
دوره نخست مربوط به شهر اوایل سده بیستم است که عناصر عمده ریخت شهرها مشتمل بر یک شهر مرکزی و ناحیه تجاری مرکزی (CBD) به همراه یک هاله پیرامونی است.
دوره دوم که دوره پس از جنگ جهانی دوم است، تأثیر اتومبیل بر شکل شهرها هویدا شده است. با وجود این، شهر در این دوره کماکان شهری تک مرکزی با یک مرکز تجاری قدیمی و مناطق مسکونی در اطراف آن و همچنین ظهور هستههای جمعیتی در حومه شهر است.
دوره سوم پس از سال 1970 آغاز میگردد که نواحی شهری چندمرکزی شکل میگیرند. گسترش هستههای جمعیتی و شهرکهای اقماری در پیرامون شهر اصلی دستاندازی توسعه شهری به نواحی پیرامونی از مشخصههای این دوره میباشد (به نقل از حاجیپور و زیردست، 1388: 112-113). در ارتباط با ساختار فضایی شهرها از نظر هستههای شهری معمولاً در حالت کلی دو نوع از شهرها شامل الگوهای تکهستهای و چندهستهای قابل تشخیص است:
الف) الگوی تکهستهای
در این الگو شهر مانند نقطه مرکزی یک دایره است که توسط یکرشته خطوط شعاعی به تمام نقاط اطراف متصل میشود. البته تشبیه به دایره به این معنی نیست که لزوماً مرکز شهر در مرکز هندسی آن قرار دارد. در شهرهای ایران الگوی اول بیشتر از الگوی دوم (چندهستهای) رایج است (صرافی و همکاران، 1393: 200). الگوی شهر تکهستهای بهوسیله آلنسو2 مطرح شد. این الگو كه محصول ساختار حملونقل و مسكن بود بهوسیله میلزموت عمومیت یافت و سرانجام بهوسیله یك چارچوب متحدالشكل بهوسیله فوجبیتا كامل شد. در این مدل سنتی شهرهای پیشین به صورت تکهستهای پنداشته میشدند كه بر این اساس تمام ساختار فعالیتها در نقطه مركزی شهر یعنی CBD، قرار داشتند و همه كارگران و ساكنان از حومهها به مركز تجاری و فعالیت شهر سفر میکردند (Mori, 2008:1). مورفولوژی اینگونه شهرها اساساً منطبق بر ناحیه تجاری مركزی شهر است. در این فرم صرفهجوییهای ناشی از تجمع اهمیت داشته و شکل CBD به وسیله مزیت نسبی بین مکانها با حفظ الگوی رقابتی میان آنها تعریف میشود. این مزیت، توزیع فضایی جمعیت را بر اساس منحنی اجاره زمین هدایت نموده در جاییكه CBD به وسیله یك ناحیه متراكم سكونتی، پیرامون مكان مركزی شكل میگیرد (Fujita,1989: 308-15). فرضیه مکانیابی در این الگو بر این اصل استوار است كه چون مشاغل و فعالیتها به لحاظ اجاره، عملكرد پرشیبتری از مسكن دارند، بنابراین كلیه مشاغل در مركز مکانیابی میشوند (Anas,et al., 1998). شهرهای پیش از دوره صنعتی شدن بر مبنای یک هسته فشرده و پرتراکم شکلگرفته بودند که عملکردهای تجاری، مسکونی و سیاسی را با یکدیگر ترکیب کرده و دسترسی به حملونقل غیر موتوری را به حداکثر میرساند. نوآوری در حملونقل طی تحول صنعتی قابلیت دسترسی به پیرامون شهر را افزایش داد که این خود موجب گسترش شهرها شد و باعث شد ساکنان، هسته پرتراکم را ترک کنند (Smit h,2011). با تغییر الگوی سفر، هزینه سفر کارمندان و مصرفکنندگان ساکن در حومهها به دلیل تصمیم بنگاههای اقتصادی مبنی بر جابهجایی از مراکز شهر به نواحی پیرامونی کاهش یافت. تمایل این مؤسسات برای حرکت به بیرون مرکز شهر باعث ادامه گسترش منطقه شهری شد. چون ساکنان این حومههای جدید دیگر نیازی به سفر به مرکز شهر برای دستیابی به شغل یا کالاها و خدمات مدنظرشان نداشتند (Cervero, 1986).
شکل شماره 1: الگو و مقصد سفر در مدل تکهستهای
URL1 مأخذ:
با گذشت زمان این مسئله ثابت شده است كه ساختار بسیاری شهرها از مدل تکهستهای دور بوده و امروزه بسیاری از فعالیتهای سفرساز در محدودههای وسیعی خارج از مركز تجاری شهر پراکنده شدهاند (Krugmann,1991;Fujita,1993). تحقیقات نشان داده است كه مدل تکهستهای درخور و مناسب شهرهای قرن نوزدهم بود، ولی بهرغم آن، به مرور منجر به عدم تمركز سریع فعالیتهای اقتصادی میشد ((Walter,2008. از نظر رووسی هاسبرگ و لوكاس با تجمع بنگاههای اقتصادی متوسط میزان مسافرت از حومه به شهر و بالعکس افزایشیافته که این امر باعث بالا رفتن نرخ دستمزد و اجاره زمین پیرامون ناحیه متراكم CBD شده و بهتبع آن به واسطه وجود زمین و بازار كار، نیروی پراكندگی در شهر ایجاد میشود Mori,2008:2)).
ب) الگوی چندهستهای
معمولاً در شهرهای بزرگ به علت حجم عظیم مبادلات اقتصادی، اجتماعی و تراکم شدید جابهجایی و آمدوشد، کارایی مرکز شهر به حداقل کاهش مییابد، از سوی دیگر به علت دوری راه و دشواری دسترسی به قلب شهر به وسیله خودرو شخصی، مراکز جدیدی در نقاط گوناگون شهر پدید میآیند که هریک ویژگی عملکردی خاص خود را دارند (سعیدی،1387: 731). فرضیههای این نظریه ابتدا به وسیله مكنزی3 در سال 1933 پیشنهاد شد. این نظریه تصورات تلویحی در دو نظریه دوایر متحدالمركز و شعاعی، نظیر گرایش مركزی در فضا را مردود دانسته، تنوع جا و مکان شهری را كه هر یك ویژگی و خصلتهای فیزیكی و اجتماعی و اقتصادی خود را دارند، معرفی میکند (Balchin& Bull,1995). یكی از علل پیدایش هستههای شهری همانا وجود فعالیتهای معین و تخصصی در منطقه و یا گوشهای از شهر است (شكویی، 1376: 164).
مركز شهر، هم از نظر وجود صرفهجوییهای ناشی از تجمع و هم به خاطر مزیتهای ناشی از حملونقل كالا، بهترین مكان برای تولید كالاست. با وجود این، مركز شهر همیشگی نیست. وقتی که شهر رشد میکند، هزینه حملونقل، چه بر اثر ازدیاد وسعت شهر و چه بر اثر هزینههای ناشی از تجمع، افزایش مییابد. زمانی كه مزایای مركز اصلی شهر در حال کاهش است، مراكز فرعی شهر توسعه و جذب فعالیتهای اقتصادی مختلف را آغاز میکنند و ساختار شهری چندمرکزی خواهد شد (درکوش، 1380: 66). الگوی چندهستهای در مقیاسهای فضایی گوناگون مثل مقیاس درونشهری، درون منطقهای، کشوری و یا منطقهای- قارهای نظیر اروپا ظاهر میگردد (Davoudi,2005). ویژگی اصلی این مراكز، درجات متفاوت چندهستهای بودن آنهاست كه نه تنها «فضای مکانها»، بلكه «فضای جریانها» را تعیین مینماید. همچنین جهانیشدن اقتصاد و اطلاعاتی شدن شهرها یعنی تغییر در ساخت و كنترل كالا به سمت تولید خدمات پیشرفته، جایگاه ویژهای در فرایند شهرها و کلانشهرهای چندهستهای و چندمركزی ایفا مینماید (Hall&Pain, 2006).
مکانها همچنین به صورت موجودیتهای مستقل جداگانهای قابل تعریفاند كه در آنها بیشترِ شاغلان، ساكن محلی دیگر هستند و بهعنوان بخشی از یك «ناحیه شهری عملكردی»4 وسیعتر به وسیله جریان متراكم مردم و اطلاعات كه از راهها، خطوط ریلی پرسرعت و کابلهای ارتباط از راه دور میگذرند، به یكدیگر مرتبط میشوند: این همان «فضای جریانهای» مطرح شده توسط کاستلز است (Castells, 1996:376-428). اغراق نیست اگر بگوییم این وضعیت، پدیدار شدن فرم شهری جدید در آغاز قرن بیست و یكم است (Hall&Pain, 2006). در سطح منطقهای نیز عملکردهای خدماتی سطح پایینتر از شهرهای مركزی دارای رتبه بالاتر به شهرهای دارای رتبه كمتر توزیع میشوند (Davies, 1996).
شکل شماره2: ارتباط زیر مراکز با CBD در مدل چندهستهای
Simin Davoudi, Polycentric Development and Governance (2008) مأخذ:
تحلیل تحول شهر از مرکز رو به حومه5
سیلوی رمبر بر این باور است که شهر از قسمت مرکزی به سمت حومه از دو عامل ساختمانی کهنه و نو متأثر است. او معتقد است که مرکز شهر مظهر آثار تاریخی و سمبل عظمت و زیبایی شهر است و اصولاً دستنخورده میماند و جز به حکم ضرورتهای تاریخی مورد پاکسازی، هماهنگسازی و بازسازی قرار نمیگیرد. عظمت مرکز شهر در پناه حفظ این آثار و عدم تحمیل شرایط جدید سازی بر آن میسر است و اینجا نقطه مقابل حومه بوده و هسته «حفاظت شده» شهر است. در اطراف این هسته حفاظت شده بناهای کهن بهتدریج و با آهنگ ملایم و آهسته، با ابنیه جدید و نوساز جابهجا میشوند. ایجاد مراکز جدید بازرگانی، اداری، فرهنگی و جهانگردی بر حجم سنگین ابنیه قدیمی میافزاید. بعد از مرکز شهر محلات قدیمی، محلههای پای حصار شهر و بیرون از حصار قدیمی شهر به چشم میخوردند. در این مرحله اشکال مختلف ساختمانی، بر چشمانداز جغرافیایی شهر حاکم است: در محلات قدیمی تضاد ساختمانی درون و برون از پای حصار شهر چشمگیرتر است (بمانیان و محمودی نژاد، 1387: 129).
شکل شماره 3: مراحل پویایی رشد و تغییر سیمای شهری از مرکز به حومه (سیلوی رمبر)
مأخذ: بمانیان و محمودینژاد،1387
دیدگاههای مرتبط با ساخت تکهستهای و چندهستهای شهر
چامپیون در ارتباط با شهر چندهستهای یک دیدگاه کاملاً متفاوت ارائه داده و اظهار میکند که تغییر جمعیت موجب شکلگیری انواع مختلف شکلهای شهری و منطقهای شده است. وی سه سطح از تعامل و وابستگیهای متقابل در نواحی شهری را معرفی میکند. این تعامل و وابستگی بین منطقۀ شهری چندهستهای وجود دارد که در اطراف یک کلانشهر منفرد توسعه یافته است. در پایینترین سطح هیچگونه رابطهای بین سکونتگاهها وجود ندارد و فقط توزیع جمعیت صورت میگیرد. در سطح دوم، با اندکی تعامل مشخص میشود کدام مراکز بخشی از سیستم را شکل داده و کدام مراکز مستقل از آن هستند. در سومین سطح که دارای بیشترین همافزایی است، هر هسته دارای یک شهر با مقیاس عملکردی است. این هسته عملکردی برای کل سیستم شهری منابع عرضه فراهم میکند(Champion,2001).
شکل شماره 4: درجۀ تعامل و وابستگی متقابل در شهر چندهستهای
مأخذ: Champion,2001
هدف وی توضیح ساده فرایند ریختشناسی ساختار چندهستهای و تمایل آن به تعامل با کنشگران در سطح منطقهای است. طبق نظر چامپیون، گرایش به سمت چندهستهای میتواند زاییده یک شهر تکهستهای اولیه باشد که به خاطر رشد مداوم به صورت یک سیستم شهری چندهستهای درآمده (حالت گریز از مرکز)6، یا زاییده یک شهر تکهستهای اولیه باشد که با الحاق مراکز کوچکتر به نواحی اطراف، به صورت سیستم شهری چندهستهای درآمده است (حالت الحاقی)7 یا ممکن است زاییده بههمپیوستگی چندین هسته مستقل اولیه با اندازه مشابه باشد که در شکلهای مختلفی ظاهرشدهاند (حالت تلفیقی)8.
شکل شماره 5: ارزیابی منطقه شهری چندهستهای ریختشناسی
مأخذ: Champion,2001
طبق نظر گرین، تعریف رسمی چندهستهای باید مقیاسپذیر باشد(Green,2007). هال و پین استدلال میکنند که شهر چندهستهای میتواند در سطوح یا مقیاسهای فضایی چندگانه رخ دهد و آنچه در یک سطح تکهستهای است، ممکن است در سطح دیگری چندهستهای باشد و بالعکس(Hall, & Pain,2006).
طبق نظر کلوسترومن و موسترود، این ویژگی مقیاسپذیری چندهستهای نشاندهنده تفاوتهای کیفی بین مراکز است. آنها عنوان میکنند که افزایش مقیاسهای فضایی متضمن معانی مهم برای چگونگی درک تفکر شهر چندهستهای بینشهری است(Kloosterman & Musrterd,2001) و در این راستا چهار بعد را ارائه میدهند:
بعد نخست مربوط به شکل کالبدی است. تجمع الگوهای آمدوشدی جمعیت و اشتغال بسته به شکل تاریخی منطقه میتواند به صورت شعاعی یا خطی در راستای دالانها یا در راستای یک حلقه باشند. شهر چندهستهای بینشهری معمولاً فاقد زیرساخت تاریخی- که در شهرهای منفرد قابلمشاهده است- میباشد. به علاوه تغییر مقیاس از یک شهر تکهستهای میتواند نحوه ترکیب کاربریهای زمین را تغییر دهد. شهر تکهستهای دارای شیب تراکم کاهشی از نواحی خارج از مرکز شهر است. شکلگیری شهر چندهستهای سطح شیب را تغییر میدهد. بعد دوم، مسئله ماهیت سیاسی است. تحولات چندهستهای در داخل یک شهر به طور آشکار اقبال بیشتری برای محقق شدن به عنوان یک ماهیت سیاسی دارند. بعد سوم، درباره روابط عملکردی است. روی آوردن به شهر چندهستهای در بافت یک شهر منفرد نشاندهنده تقسیم فضایی نیروی کار در جایی است که مکانهای جدید در حال شکل گرفتن هستند. این نوع شهرها بهعنوان نهادهای فضایی قلمداد میشوند که در آنها صرفههایی ناشی از تجمع مارشالی9 (تسهیلات اشتراکی برای نیروی کار، افزایش استفاده از فناوری، محصولات تولید شده در مرکز و تأمین تقاضا) در ابتدای امر محلی شدهاند. بعد چهارم، به هویت و چشمانداز منطقۀ شهری چندهستهای مربوط میشود. شهرهای زیادی دارای هویتهای تاریخیاند و تمایل به داشتن نمودهای سمبولیک قوی دارند. رسانههای محلی در موارد زیادی این هویت را تولید میکنند و احتمالاً به تداوم ترسیمهای ذهنی تکهستهای کمک میکنند. در یك منطقه شهری چندهستهای، توسعه مراکز جدید فعالیتهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی از مرزهای این تصاویر تاریخی عبور کرده و ممكن است هویتهای محلی شدن بدون جایگزینی با یك هویت منطقه شهری چندهستهای محو گردند(حسینی، 1395: 75-76).
میجرز عنوان میکند که شهرهای اولیه به دلیل همافزایی شکلگرفتهاند. سپس بر مبنای صرفه ناشی از انباشت سرمایه توسعه یافتند. زندگی و کار در شهرها فوایدی از قبیل تأمین خدمات عمومی، خدمات و محصولات تخصصی، بازارهای متنوع و بزرگ شهری و تبادل آسان و دسترسی به اطلاعات را در بردارد. شهرها در قالب گرههایی در یك شبكه با زیرساخت، روابط درونشهری و جریانهای از پیشساخته، میتوانند منطقۀ شهری چندهستهای را شکل دهند. این در حالی است که شهرها در درون خود از انبوهی از گرهها همچون، خانوارها، بنگاهها، افراد، سازمانها شکلگرفتهاند که این گرهها از طریق زیرساخت، جریان و روابط متقابل با یكدیگر در ارتباط هستند. بسته به اینکه منطقۀ شهری چندهستهای شبکهای از کانونها و یا گرهها باشد، مکانیسمهای یکسان به کار گرفته شده برای آن منجر به همافزایی خواهد شد. بدین معنی که در منطقۀ شهری چندهستهای، همافزایی از طریق مکانیسمهای همکاری و تعامل (و اثرات جانبی در هر دو) شکل میگیرند (Meijers,2008 به نقل از حسینی،1395: 77-78).
در این بین مهمترین دیدگاههای مرور شده که قابلیت انطباق با «مقیاس درونشهری» دارند، دیدگاه چامپیون، کلوسترمن و موسترود و نیز دیدگاه همافزایی میجرز است.
جدول شماره 1: جمعبندی دیدگاههای ساختار چندهستهای شهری
نظریهپرداز | توضیح |
چامپیون | فرایند شکلگیری شهر چندهستهای در سه حالت گریز از مرکز، الحاقی و تلفیقی اتفاق میافتد. |
گرین | شهر چندهستهای صرفاً به معنی حضور چندین شهر در یک منطقه کلانشهری نیست بلکه به معنی تعادل در توزیع اندازه این شهرهاست. |
هال و پین | شهر چندهستهای میتواند در سطوح با مقیاسهای فضایی چندگانه رخ دهد و آنچه در یک سطح تکهستهای است، ممکن است در سطح دیگر چندهستهای باشد و بالعکس.
|
کلوسترمن و موسترود | چگونگی درک تفکر شهر چندهستهای در قالب چهار بعد کل کالبدی، ماهیت سیاسی، روابط عملکردی و هویت و چشمانداز منطقه شهری قابل تحلیل است. |
میجرز | همافزایی، تمرکززدایی و تغییرات در فناوری اطلاعات، حملونقل و ارتباطات موجب پیدایش مکانهایی دارای ظرفیت برای ایجاد یک شهر چندهستهای میشود. |
مأخذ: حسینی،1395: 80
محدوده مورد مطالعه
قم در مرکز ثقل جغرافیایی کشور قرارگرفته و به دلیل مکانگزینی در کنار راههای ارتباطی و همجواری با استانهای مهم کشور (تهران، اصفهان و اراک) همواره در طول تاریخ موقعیت ارتباطی ممتازی داشته است (همتی و همکاران، 1392: 47). وجود دشت کویر و دریاچه نمک در شرق و جنوب شرقی، ارتفاعات زاگرس در غرب و رشتهکوههای منفرد در جنوب آن و ویژگیهای طبیعی کمتوان و ناسازگار شرایط ویژهای را برای توسعۀ تاریخی این شهر به وجود آورده است: میانگین دمای سالیانه 8/17 درجه سلسیوس، میانگین بارش سالیانه 150 میلیمتر، ارتفاع حدود 936 متر از سطح دریا و قرار داشتن در قلمرو آبوهوای گرم و نیمهخشک داخلی ایران، این وضعیت را بازگو میکند. با وجود این، رودخانۀ قمرود که از کوههای گلپایگان سرچشمه میگیرد در طول تاریخ به عنوان منبع اصلی کشاورزی و مدنیت قم و دیهها و روستاهای درون این دشت مطرح بوده است؛ ولی کمی آب این رودخانه باعث شده است که بومیان و مهاجران عرب از طریق حفر قنات و یا از طریق جنگ و متقاعد ساختن نواحی پیرامون از جمله محدودۀ کمره (خمین امروزی) سهم آب مورد نیاز برای توسعۀ دهات و این شهر را فراهم آوردند. آنچه مسلم است از دوران باستان تاکنون مسئلۀ آب و منابع آبی برای توسعۀ این شهر یک مانع حیاتی بوده است؛ زیرا آب در دشت قم نه تنها از لحاظ کمی بلکه از لحاظ کیفی نیز دچار محدودیت بوده است. بدیهی است این وضع هم بر توسعۀ بنیانهای اقتصادی و هم در ناسازگاری و خشونت طبیعت با مردم و ساکنان این منطقه اثر منفی داشته است. علاوه بر این در اثر رویدادهای بزرگ و حوادث تاریخی چون حملۀ مغول شهر قم بهکلی ویران شده است و در دورۀ جنگهای داخلی میان خاندانهای حکومتگر در فاصلۀ دورۀ صفویه تا قاجاریه نیز این قلمرو آسیبهای فراوان دیده و توسعۀ این شهر را محدود کرده است. بنا به نوشتههای تاریخی اولین تحول شهر قم در روزگار تثبیت قاجاریه و در دورۀ ناصرالدینشاه رخ داده است. جاذبۀ معنوی و تأثیرگذار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه (س) از قرن سوم هجری تاکنون به عنوان مهمترین عامل تداوم توسعۀ این شهر شناخته میشود وضعی که در حال حاضر نیز به عنوان مهمترین کارکرد این شهر مورد توجه است. نتیجۀ طبیعی این وضعیت در ارتباط با ساختار فضایی کالبدی شهر قم این بوده است که قم بهصورت شهری درونگرا، فشرده، در درون یک برج و بارو با یک مرکزیت تاریخی به دورۀ معاصر وارد شده است. آنچه در تحولات شهرنشینی جدید در توسعه قم و در سالهای اخیر ارتقاء آن به یک کلانشهر اتفاق افتاده است فرایندی شتابناک داشته و ساختار فضایی کنونی را شکل داده است (ر ک: سعیدنیا،1366: 169-143). طبق سرشماری سال ۱۳۹5 مرکز آمار ایران، کلانشهر قم 1201158 نفر جمعیت داشته که 609541 نفر آنها مرد و 591617 نفر آنها زن و دارای 356976 خانوار بوده است. با این جمعیت قم در رتبه هفتمین شهر پرجمعیت ایران قرارگرفته است. نرخ رشد جمعیت شهر قم در فاصله سالهای 85 تا 95، 96/2 درصد بوده که جزء بالاترین نرخ رشد جمعیت در ایران بوده است. با توجه به مساحت 723/12 (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان قم، 1395)کیلومترمربعی محدوده قانونی شهر قم، تراکم جمعیت در این شهر 94408 نفر در کیلومترمربع (معادل 94 نفر در هکتار) است که از این نظر بعد از تهران، رشت و کرج، در رتبه چهارم ایران قرار دارد. علت این تراکم بالا، مهاجرتپذیری قم و محدودیت نسبی وسعت آن است. جمعیت بخش مرکزی کلانشهر قم که منطبق بر منطقه 7 شهرداری قم است، 41625 نفر با 12743 خانوار بوده که حدود 5/3 درصد از جمعیت کل شهر را به خود اختصاص داده است. همچنین منطقه شش با 213356 نفر (معادل 18 درصد از کل جمعیت شهر) دارای بیشترین جمعیت در بین مناطق شهری قم بوده است. بر پایه اطلاعات سال 1398 کلانشهر قم دارای هشت منطقه، 26 ناحیه و 122 محله است.
شکل شماره 6: موقعیت کلانشهر قم در تقسیمات کشوری
روش تحقیق
با عنایت به گسترۀ موضوعی، ابعاد مسئله و نوع دادهها و اطلاعات مورد نیاز که در مقیاس شهر لازم بوده است، جامعۀ آماری این تحقیق «محدودۀ قانونی- خدماتی» کلانشهر قم مشتمل بر هشت منطقۀ شهری بوده که با محدودۀ مورد مطالعه پژوهش تطابق داشته است؛ ازاینرو، تحقیق نیاز به جامعه نمونه نداشته است. برای گردآوری دادههای مورد نیاز از روش کتابخانهای (اسنادی) شامل نقشهها، آمارنامهها و طرحهای شهری (طرح جامع و تفصیلی و دیگر طرحهای توسعه شهری قم) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای کمی شامل تحلیل آماره G عمومی و موران محلی LISA، بیضی انحراف استاندارد و تابع تراکم کرنل10 برای ترسیم نقشههای تراکم کاربریهای شهری در نرمافزار Arc Gis 10.3 استفاده شده است. روش براورد تراکم کرنل قادر است بهسرعت و به صورت بصری نقاط کانون را از «پایگاه داده بزرگ» شناسایی کرده و در نتیجه خروجی آماری رضایت بخشی را ارائه دهد. در واقع این روش، یک روش درونیابی آماری است که امکان تهیه نقشه تراکم فعالیتهای سطح شهر را به صورت پیوسته فراهم میآورد. در این روش مناطق نزدیکتر به فعالیتهای پرتراکم نسبت به سایر مناطق وزن بیشتری خواهند داشت و نتیجه آن توزیع هموارتر ارزشهاست. با تأسی از آنتی واسانن در این پژوهش از دو روش ریختشناسی و عملکردی به مطالعه چگونگی شناسایی شکلگیری هستههای متعدد در کلانشهر قم استفاده شده است(Vasanen,2012). از اینرو در تعیین معیارها و شاخصها هم به جنبههای ریختشناسی و هم به جنبههای عملکردی این شهر توجه شده است (جدول2).
جدول شماره 2: معیارها و شاخصهای تحقیق
مفهوم | مؤلفه/معیار | شاخص |
ساختار فضایی شهر | توزیع و تراکم فعالیتها
| کاربریهای خدمات شهری (تجاری، خدمات اداری و آموزشی، فعالیتهای مذهبی – فرهنگی، خدمات بهداشتی – فرهنگی، امکانات و خدمات گردشگری، فعالیتهای صنعتی – کارگاهی، خدمات حملونقل و تأسیسات و تجهیزات شهری، فعالیتهای ورزشی) |
کاربریهای ترکیبی و مختلط شهری | ||
جمعیت | مراکز ثقل جمعیتی | |
خوشههای فضایی جمعیت |
مأخذ: Tsai, 2005؛ Craig and Ng, 2001 حسینی،1395؛ زیاری و همکاران،1390 و نگارندگان،1397
مرور یافتهها
در طرح ساختاری- راهبردی شهر قم، الگوهای محتمل مراکز شهری در ساختار فضایی شهر قم به شرح زیر ارائه شده است (مهندسین مشاور امکو،1382):
1) الگوی تکمرکزی ادامه وضع موجود شهر را در اولویت ساختاری قرار میدهد. مرکزیت اصلی شهر با تنوع کارکردها و فعالیتهای مختلف، کشش و جذب سفرهای متعدد شهری را به سوی خود سبب میگردد، از اینرو، میبایست تمرکز و ازدحام مرکز شهر را به لحاظ تداخل انواع فعالیتها پذیرفت (شکل شماره 7).
2) الگوی چندمرکزی با هدف ایجاد مراکز خدماتی فرعی به پالایش مرکز شهر از فعالیتهای عمومی شهری و ایجاد مراکز جدید میپردازد. مرکز تاریخی و مذهبی شهر را میتوان خالی از کاربریهای دیگر نمود که در این صورت سهولت کارکردی و دسترسی به مراکز از اهمیت جدی برخوردار خواهد شد (شکل شماره 6).
3) الگوی چندمرکزی با حفظ مرکزیت اصلی شهر نیز با هدف تداوم نقش و کارکرد تاریخی مرکز شهر، شکلگیری مراکز جدیدی را در نظر دارد که میتواند بخشی از فعالیتها را به پیرامون و مراکز ثقل جدید منتقل نماید. این مراکز جدید کارایی و دسترسی مناسب را برای خدمات ردههای پایینتر شهری فراهم میسازد و مرکزیت اصلی شهر را برای فعالیتهای عمده و اصلیتر آزاد میکند (شکل شماره 7).
شکل شماره 7. الگوهای ساختار فضایی شهر قم: الف) الگوی تک مرکزی ب) الگوی چندمرکزی ج) الگوی چندمرکزی با حفظ مرکزیت اصلی شهر
مأخذ: مهندسین مشاور امکو،1382: 275-273
در طرح ساختاری-راهبردی شهر قم با توجه به معیارهای زیر الگوهای گفته شده ارزیابی شده و الگوی سوم (الگوی چندمرکزی با حفظ مرکزیت اصلی شهر) به عنوان الگوی بهینه مطرح شده است. بر اساس اصول این طرح، مراکز فعالیت، عمدتاً برای خدمات ردههای پایینتر و مرکز تاریخی- قدیمی شهر برای فعالیتهای اصلی شهری پیشبینی شدهاند که در این الگو شیب نزولی فعالیتها از مرکز شهر به سمت مراکز جدید در امتداد رودخانه (حوزه قمرود) و جمکران امتداد مییابد.
جدول شماره 3: ارزیابی الگوهای ساختار فضایی شهر قم در طرح ساختاری - راهبردی
الگوی 1 | الگوی 2 | الگوی 3 | |
تداوم روند تاریخی | + | - | 0 |
سهولت دسترسی | - | + | + |
بالا بردن کارایی | - | + | + |
سلسلهمراتب خدماتی | - | - | + |
جمعبندی | 2- | 0 | +3 |
مأخذ: مهندسین مشاور امکو،1382
مراکز ثقل جمعیتی در کلانشهر قم
بیضی انحراف استاندارد دورههای آماری
بر اساس دادههای جمعیتی سال 75 شهر قم، بیضی انحراف استاندارد که دارای جهت شرقی- غربی بوده، بخش مرکزی و تاریخی شهر و بخشهای محدودی از سایر مناطق قم مانند منطقه شش، دو و چهار را در برگرفته است. در سال 85 بیضی انحراف استاندارد با یک چرخش 10 درجهای، جهت شمالی – جنوبی به خود میگیرد و علاوه بر بخش مرکزی شهر، محدودههای بیشتری از سایر مناطق شهر بهویژه مناطق دو و شش را در برمیگیرد. در سال 95 نیز بیضی انحراف استاندارد با چرخش 23 درجهای، دارای جهت شمال شرقی – جنوب غربی شده و پهنههای وسیعتری از کلانشهر قم را در برمیگیرد، بهطوریکه بیش از 70 درصد منطقه شش و کل منطقه دو را پوشش میدهد. در حالت کلی این تحلیل نشان میدهد در دورههای آماری تراکم جمعیت از مرکز شهر بیشتر به سمت غرب و جنوب غربی شهر قم تمایل پیدا کرده است (شکل شماره 8). بررسی سطوح تراکمی در کلانشهر قم نیز در دورههای آماری تأییدی بر این گفته است.
جدول شماره 4: بیضی انحراف استاندارد جمعیت در دورههای آماری
سال | X Standard Distance | Y Standard Distance | Rotation |
1375 | 2087.330301 | 3053.766433 | 4.287503 |
1385 | 3383.106189 | 3934.117341 | 10.284185 |
1395 | 3257.935363 | 4387.076136 | 23.892162 |
شکل شماره 8: بیضی انحراف استاندارد جمعیت در دورههای آماری
نتایج توزیع فضایی جمعیت در کلانشهر قم نشان از کاهش تراکم جمعیت در بخش مرکزی شهر و افزایش تراکم جمعیت در مناطق دو و شش شهر دارد. در سال 95 بیشترین نرخ تراکم ناخالص جمعیتی (198 نفر در هکتار) در کلانشهر قم به منطقه شش مربوط بوده است. منطقه دو نیز با 148 نفر در هکتار، دومین منطقه پرتراکم شهر بوده است. همچنین کمترین نرخ تراکم جمعیت (57 نفر در هکتار) در بین مناطق شهری قم، به منطقه سه اختصاص داشته است. به همین ترتیب مناطق هشت (شهرک پردیسان) با 62 نفر در هکتار و پنج (جمکران) با 66 نفر در هکتار، کم تراکمترین مناطق کلانشهر قم بودهاند (شکل شماره 9).
شکل شماره 9: توزیع فضایی تراکم جمعیتی در کلانشهر قم در سالهای 85 و 95
با توجه به اینکه دادههای اخذ شده از مرکز آمار در سطح بلوک شهری بودهاند، برای انجام تحلیلهای فضایی و امکان دستیابی به نتیجه بهتر، مقیاس بزرگتری از بلوک شهری در نظر گرفته شده است؛ بر این اساس 71 واحد فضایی (که بیشتر بر اساس شبکهبندی معابر شهر قم بوده) استخراج شده و به عنوان واحد تحلیل پژوهش در این قسمت از تحقیق منظور شده است. همانطور که در شکل 10 ملاحظه میشود، در سال 85 خوشههای جمعیتی با مقادیر زیاد (H-H) در مناطق غربی و شمال غربی کلانشهر قم (مناطق 6 و 2) قرار گرفته است. بر اساس نقشه مربوط در سال 85، مقادیر خوشهای با وضعیت (L-L) که خودهمبستگی منفی با هم دارند در جنوب شهر قم (منطقه 8) دیده میشود. منطقه هشت یا پردیسان که به لحاظ شکلگیری به نسبت سایر مناطق، جدیدتر بوده در سال 85 جمعیت کمتری داشته است. برای سال 95 نیز تحلیل فضایی موران محلی نشاندهنده خوشههای جمعیتی با مقادیر بالا در مناطق دو و شش است. وضعیت نسبت به سال 85 چندان تغییری نکرده است؛ لیکن خوشههای با مقادیر بالا بیشتر در منطقه دو و بخش غربی شهر قم واقع شدهاند. برخلاف سال 85، در سال 95 خوشههای جمعیتی با مقادیر بسیار پایین وجود ندارد که این امر نشان از افزایش نسبی جمعیت در محدوده شهرک پردیسان و همچنین توزیع فضایی متعادلتر جمعیت در سطح مناطق هشتگانه کلانشهر قم داشته است.
شکل شماره 10: خوشههای موران محلی (LISA) در سال85 و 95
تحلیل آماره G عمومی یا گیتس – اردجی
در سال 75، آماره G به دست آمده معادل 0.000112، نمره استاندارد 0.5257 و خطچین سطح معناداری در نمودار مربوط بر روی گزینه Random قرارگرفته است که نشان دهنده الگوی پراکنش فضایی تصادفی جمعیت در سطح شهر قم بوده است. برای سالهای 85 و 95، در سطح اطمینان 99 درصد، نمره استاندارد حاصلشده به ترتیب 58.052930 و 46.574206 بوده که خوشهای بودن الگوی توزیع فضایی جمعیت در کلانشهر قم را نشان میدهد. همچنین قرار گرفتن سطح معناداری در رنگ قرمز (داغ) نشان دهنده این واقعیت است که واحدهای فضایی با تمرکز بالا در مجاورت یکدیگر قرار گرفتهاند که تأییدی بر وجود خوشههای بالا در سطح کلانشهر قم است.
در حالت کلی نتایج حاصل از روشهای آمار فضایی به کار گرفته شده، خوشهای بودن الگوی پراکنش جمعیت در سطح کلانشهر قم را نشان داده است. همچنین الگوی فضایی جمعیت در روند توسعه شهر قم، نشان از پایین آمدن جمعیت در بخش مرکزی و تاریخی و افزایش و بالا رفتن تراکم جمعیت در مناطق غربی و شمال غربی و تا حدودی جنوب غربی شهر قم (شامل مناطق 2، 6 و 4) داشته است. در ادامه بحث، با استفاده از شاخص تراکم کرنل، به تراکمسنجی کاربریها و فعالیتهای شهری در کلانشهر قم پرداختهشده است.
جدول شماره 5: شاخص G عمومی Getis- Ord برای دورههای آماری 1375،1385 و 1395
در سطح MAUP | شاخص G عمومی | واریانس | z-score | p-value |
1375 | 0.000112 | 0.00000 | 0.525719 | 0.000005 |
1385 | 0.000123 | 0.00000 | 58.052930 | 0.000000 |
1395 | 0.000226 | 0.00000 | 46.574206 | 0.000000 |
[1] . Knox and Pinch
[2] . Alonso
[3] .Makenzy
[4] . FUR
[5] . Sylvie rimbert, 1973, pp.212-214.
[6] . Centrifugal
[7] . Incorporation
[8] . Fusio
[9] . marshallian
[10] .Using Kernel Density
شکل شماره 11: شاخص G عمومی Getis- Ord دورۀ آماری 75، 85 و 95
سنجش تراکم فعالیتها
پراکنش فضایی فعالیتهای تجاری، نشاندهندۀ تمرکز و فشردگی آنها در بخش مرکزی کلانشهر قم است که هم خدمات مقیاس محلی و هم فرامحلی و منطقهای را شامل میشود. در عین حال، با گسترش کالبدی شهر قم سایر فعالیتهای تجاری، اغلب در راستای محورهای اصلی شهر (از جمله بلوار توحید، خیابان امامزاده ابراهیم، خیابان امام خمینی، خیابان آیتالله طالقانی، خیابان انقلاب، بلوار محمدامین، خیابان نوزده دی) بهصورت خطی شکلگرفتهاند. این نوع پراکنش فعالیتهای تجاری با توجه به فرم کالبدی شهر (فرم شعاعی) نیز قابل توجه است (شکل شماره 12).
شکل شماره 12: تراکم و توزیع فعالیتهای تجاری در سطح کلانشهر قم
در تحلیل فضایی خدمات اداری و آموزشی تمرکز واحدهای مذکور در هستۀ مرکزی شهر قم قابل توجه است. این دو فعالیت به عنوان خدمات مهم و فراگیر شهری بر جذب سفرهای روزانه و تأمین نیازهای شهروندان نقش اساسی بازی میکنند؛ دادههای آماری و نقشههای مربوط نشان میدهد که هستۀ مرکزی کلانشهر قم در ارائه خدمات آموزشی واداری همچنان بر سایر مناطق کلانشهر قم مسلط است و مراکز جدیدی با این درجه از تمرکز، هنوز در سطح کلانشهر قم شکل نگرفته است.
شکل شماره 13: تراکم و توزیع فعالیتهای آموزشی و اداری در سطح کلانشهر قم
نقش مذهبی کلانشهر قم که این شهر را در عرصه ملی و بینالمللی مطرح ساخته، بیشتر از سایر کارکردهای این شهر اهمیت دارد و حتی دلیل بسیاری از تحولات این شهر، بهویژه پس از انقلاب اسلامی، کارکردهای مذهبی بوده است. مهمترین و شاخصترین عناصر مذهبی موجود در کلانشهر قم حرم حضرت معصومه (س) و مسجد مقدس جمکران است. به دلیل موقعیت مذهبی و جایگاه ویژه قم در طول تاریخ مساجد زیادی نیز در آن بنا شده است که هرکدام به دلایلی از اعتبار خاصی برخوردارند. از میان مساجد قم مسجد امام حسن عسگری (علیهالسلام) بهعنوان قدیمیترین مسجد قم از اعتبار و سندیت خاصی برخوردار است. هم اکنون حدود 110 مسجد، 40 مدرسۀ مذهبی و حوزۀ علمیه و فعالیتهای فرهنگی – مذهبی مربوط به آنها در سطح شهر قم توزیع شدهاند. تحلیل پراکنش فضایی فعالیتهای فرهنگی – مذهبی کلانشهر قم نشان از تمرکز اکثر این فعالیتها در هسته مرکزی شهر دارد؛ اگرچه، هسته جمکران نیز میتواند به عنوان یک «هسته فرهنگی – مذهبی» در جنوب شرق کلانشهر قم مطرح شود.
شکل شماره 14: تراکم و توزیع فعالیتهای مذهبی – فرهنگی در سطح کلانشهر قم
همانطور که در شکل 15 دیده میشود تراکم و تمرکز خدمات بهداشتی- درمانی شامل بیمارستانها، درمانگاهها، داروخانهها و سایر فعالیتهای مرتبط، در بخش مرکزی و در جوانب گوناگون هسته تاریخی قابل توجه است؛ هرچند که در سایر مناطق شهر نیز مانند منطقه یک و منطقه 4 تراکم واحدهای درمانی- بهداشتی قابل مشاهده است و بنابراین نمیتوان گفت که خدمات بهداشتی – درمانی تنها در بخش مرکزی شهر قم متمرکز است. شهر قم به عنوان دومین مرکز زیارتی کشور پس از مشهد مقدس، دارای توانمندیهای گردشگری با کارکردهای مذهبی- زیارتی ارزشمندی در سطح ملی و بینالمللی است که هر روزه مورد بازدید تعداد زیادی از گردشگران و زائران داخلی و خارجی قرار میگیرند. علاوه بر حرم مطهر و مسجد جمکران، بیش از 400 امامزاده و مکان زیارتی دیگر نیز در قم وجود دارد (ابراهیمزاده و همکاران،1390: 122). هماکنون ۴۹ هتل و هتلآپارتمان، ۴۲ مهمانپذیر و ۱۱۰ خانۀ اجارهای دارای مجوز در قم برای اقامت گردشگران و زائران وجود دارد که در مجموع 7500 تخت اقامتی در قم ایجاد کردهاند. طبق شکل 15، تمرکز و تراکم خدمات گردشگری در هسته مرکزی واصلی شهر قم قرار دارد. میتوان اذعان کرد یکی از تفاوتهای اصلی بخش مرکزی قم با بخش مرکزی برخی از شهرهای تاریخی ایران، وجود جاذبههای مذهبی در مقیاس ملی و فراملی است؛ این امر که باعث ورود زوار و گردشگران قابل توجهی به این بخش میشود زمینۀ شکلگیری خدمات گوناگون و امکانات لازم در هستۀ مرکزی این شهر را فراهم کرده و آن را به یک هستۀ چند عملکردی تبدیل کرده است.
شکل شماره 15: تراکم و توزیع خدمات بهداشتی - درمانی و خدمات گردشگری در سطح کلانشهر قم
همانگونه که در شکل شماره 16 نشان داده شده است، فعالیتهای صنعتی عمدتاً در بخش مرکزی بسیار محدود بوده و هستههای صنعتی در حاشیهها و پیرامون شهر قم به موازات محورهای ارتباطی قم-تهران و قم-کاشان و قم - سلفچگان قرارگرفتهاند. جدا از هسته صنعتی منطقه پنج در جوار مسجد جمکران، مراکز صنعتی دیگری نیز در منطقه سه شهر تمرکز یافتهاند که تجمع آنها نیز قابلتوجه است؛ بنابراین میتوان وجود سه هسته صنعتی– کارگاهی در کلانشهر قم را تشخیص داد. پراکنش فعالیتهای مرتبط با امور حملونقل و تأسیسات و تجهیزات شهری در کلانشهر قم نشان از تجمع و تمرکز آنها در منطقه پنج (جمکران) و همچنین با تراکم کمتر در هسته اصلی شهر دارد. در بخش مرکزی شهر به دلیل وجود کاربریهای متعدد تجاری، انبارها و سایر امور مربوط به حملونقل و تأسیسات شهری تجمع یافتهاند.
شکل شماره 16: تراکم و توزیع فعالیتهای صنعتی، حملونقل و تأسیسات در سطح کلانشهر قم
یکی از مهمترین شاخصهایی که میتواند در تشخیص هستۀ اصلی شهر و مراکز فرعی جدید در سطح شهرها به کار آید، کاربریهای ترکیبی شامل کاربریهای «مسکونی – تجاری»، «مسکونی –خدماتی»، «تجاری- خدماتی»، «تجاری – مذهبی» و ... است. طبق نوشتههای جیکوبز، تركیب متعادلی از مراکز كار، خدمات و فعالیتها، قلمرو اجتماعی امن، محرك و زندهای را در شهر فراهم میآورد. به همین دلیل وی بین كاربریهای اولیه و ثانویه که قرار است تركیب شوند، تفاوت قائل شده است. منظور او از كاربریهای اولیه «کاربری مسكونی» است که افراد زیادی را در یك ناحیه فعال و پر جنبوجوش گرد هم میآورد که باعث الزام در استقرار كاربریهای ثانویه نظیر مغازهها، رستورانها و دیگر خدمات کوچکمقیاس میشود. جنبوجوش و فعالیتهای حاصل بین این كاربریها در زمانهای مختلف روی میدهد که افتوخیزهای جزر و مدی را در فضای شهری به وجود میآورد؛ بنابراین بررسی کاربریهای ترکیبی (مختلط) میتواند ما را در راستای شناخت مراکز فرعی جدید در سطح شهرها کمک کند. تحلیل فضایی و سنجش تراکم کاربریهای مختلط در سطح کلانشهر قم وجود مراکز فرعی جدیدی را نشان داده است. همانگونه که در شکل شماره 17 قابل مشاهده است، علاوه بر هستۀ تاریخی و قدیمی شهر، دو هستۀ متراکم دیگر از فعالیتهای ترکیبی در منطقه سه و محدودۀ بین مناطق دو و شش کلانشهر قم وجود دارند. البته نوع خدمات ارائه شده در مراکز فرعی کلانشهر قم به نسبت هسته مرکزی شهر دارای مقیاس محلیتر هستند و برای رفع برخی نیازهای روزمره شهروندان در سطح محلی ایجاد شدهاند.
شکل شماره 17: تراکم و توزیع کاربریهای ترکیبی (مختلط) در سطح کلانشهر قم
هستههای جدید در حال شکلگیری در کلانشهر قم
کلانشهر قم بهعنوان یکی از شهرهای بزرگ ایران در دهههای اخیر بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی گسترش چشمگیری داشته است و هر دو نوع از رشد شهری را در قالب رشد بدون برنامه و غیررسمی و رشد با برنامه در قالب طرحهای توسعه شهری و شهرکسازیها تجربه کرده است. هستههای فرعی شهر یکی در قالب رشد برنامهریزی (هسته شهری پردیسان) و دیگری در جریان خزش شهری و ادغام روستایی (هستۀ شهری جمکران) اتفاق افتاده است. قابل ذکر است که این مراکز جدید هنوز در ابتدای تکامل خود هستند و در آینده احتمالاً به لحاظ عملکردی و کارکردی، جمعیت و بسیاری از فعالیتهای شهری را به خود جذب نموده و ساختار فضایی شهر را تحت تأثیر قرار میدهند (شکل شماره 18).
جمکران که دارای هسته اولیه روستایی است، در منطقه پنج کلانشهر قم (جنوب شرق) واقعشده است. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، این محدوده دارای 78401 هزار نفر جمعیت و بیش از 1180 هکتار مساحت بوده است؛ بنابراین در حال حاضر تراکم جمعیتی این منطقه حدود 66 نفر در هکتار بوده که نسبت به سایر مناطق کلانشهر قم پایینتر بوده است. بررسی کاربریها و فعالیتهای منطقه پنج کلانشهر قم نشان میدهد که کاربری مسکونی تنها در حدود 11 درصد از سطح منطقه را به خود اختصاص داده است؛ درحالیکه مزارع کشاورزی و زراعی شهری بیش از 40 درصد از سطح محدوده منطقه را به خود اختصاص داده است. از طرفی اراضی متروکه و بایر بیش از 27 درصد از سطح منطقه 5 را در برگرفتهاند. در حالت کلی میتوان گفت منطقه پنج (جمکران) ظرفیتهای لازم برای تبدیل شدن به یک هستۀ شهری چند عملکردی را داراست، بهطوریکه وجود عنصر مذهبی (مسجد جمکران) به عنوان جاذبه اولیه و وجود اراضی بایر و متروکه بسیار در سطح منطقه، ظرفیتهای لازم برای جذب سایر فعالیتهای شهری را فراهم میکند.
جدول شماره 6: کاربری اراضی مناطق پردیسان و جمکران در مقایسه با بخش مرکزی کلانشهر قم
کاربری | بخش مرکزی شهر | جمکران | پردیسان | |||||||||
تعداد قطعات | مساحت (مترمربع) | درصد | تعداد قطعات | مساحت (مترمربع) | درصد | تعداد قطعات | مساحت (مترمربع) | درصد | ||||
آموزشی | 72 | 103372.1 | 2.96 | 43 | 171573.18 | 1.46 | 23 | 617246.17 | 4.10 | |||
تجاری | 1679 | 276241.3 | 7.91 | 423 | 90214.523 | 0.77 | 18 | 15249.1 | 0.10 | |||
بهداشتی- درمانی | 36 | 49068.59 | 1.40 | 13 | 46797.97 | 0.40 | 4 | 35494.57 | 0.24 | |||
مسکونی | 10875 | 1709744 | 48.94 | 11241 | 1309351.7 | 11.15 | 1397 | 3158021.2 | 20.98 | |||
مسکونی – تجاری- خدماتی | 408 | 73496.99 | 2.10 | 618 | 123794.15 | 1.05 | 34 | 5928.4077 | 0.04 | |||
سایر مختلطها | 171 | 82612.42 | 2.36 | 60 | 14366.222 | 0.12 | 16 | 2483.6191 | 0.02 | |||
تأسیسات و حملونقل | 112 | 36793.27 | 1.05 | 411 | 267963.46 | 2.28 | 70 | 28097.296 | 0.19 | |||
اداری | 112 | 96916.66 | 2.77 | 23 | 43750.397 | 0.37 | 5 | 85095.871 | 0.57 | |||
گردشگری | 119 | 33283.54 | 0.95 | 11 | 54259.546 | 0.46 | - | - | - | |||
صنعتی | 49 | 7264.618 | 0.21 | 1342 | 598393.72 | 5.10 | 11 | 131575.65 | 0.87 | |||
فرهنگی - مذهبی | 286 | 223427.6 | 6.39 | 52 | 420111.69 | 3.58 | 8 | 37910.125 | 0.25 | |||
ورزشی | 4 | 27898.52 | 0.80 | 9 | 11149.589 | 0.09 | 8 | 67381.301 | 0.45 | |||
متروکه و بایر | 1133 | 321304.9 | 9.20 | 1307 | 3230057.2 | 27.51 | 385 | 10130150 | 67.31 | |||
مزارع کشاورزی | - | - | - | 102 | 4927176.8 | 41.96 | - | - | - | |||
فضای سبز- باغ | 406 | 176840.3 | 5.06 | 127 | 349417.62 | 2.98 | 41 | 499889.48 | 3.32 | |||
رودخانه و نهر | 9 | 210673.8 | 6.03 | 26 | 41391.896 | 0.35 | 6 | 201289.14 | 1.34 | |||
دامداری | - | - | - | 41 | 42606.104 | 0.36 | 21 | 34658.44 | 0.23 | |||
مجموع | 15731 | 3493902 | 100 | 15894 | 11742375.81 | 100 | 2047 | 15050469.89 | 100 |
مأخذ: طرح تفصیلی شهر قم 1390 و محاسبات نگارندگان
شهرک پردیسان قم نیز که منطبق بر منطقه هشت و در جنوب و جنوب غربی این شهر واقع شده، در قالب شهرکسازی و طرحهای آمادهسازی زمین (منطبق با اصول شهرسازی و مهندسی) ایجاد شده است. این شهرک در مسیر بلوار الغدیر (که به سمت شهرهای اراک و ساوه ادامه مییابد) قرارگرفته است و در سالهای اخیر بسیاری از کاربریهای بزرگمقیاس و فراشهری در آن احداث شده است. بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 95، این محدوده دارای 121890 نفر جمعیت و 1958 هکتار وسعت بوده است. این منطقه 10 درصد از کل جمعیت کلانشهر قم و در حدود 15 درصد از وسعت کل شهر را در برگرفته است. محدوده پردیسان در سال 90 دارای پایینترین نرخ تراکم ناخالص جمعیتی (21 نفر در هکتار) نسبت به سایر مناطق کلانشهر قم بوده که حتی کمتر از میزان پیشنهادی طرحهای تفصیلی شهر قم برای این محدوده بوده است؛ اما طی پنج سال (95-90) روند جمعیتپذیری آن به شکلی بوده است که تراکم آن به 62 نفر در هکتار افزایشیافته است. میزان اراضی متروکه و بایر در سطح منطقه پردیسان حدود 67 درصد است که میتواند در آینده بهعنوان ظرفیتهای موجود در شهر برای اختصاص انواع فعالیتها مورد استفاده قرار گیرد. موضوع دیگر در رابطه با فعالیتهای موجود در شهر پردیسان، بالا بودن درصد کاربریهای آموزشی مانند دانشگاهها در این منطقه نسبت به سایر فعالیتهاست. کاربریهای آموزشی بیش از چهار درصد از مجموع کاربریها را به خود اختصاص دادهاند. همچنین در خصوص فضاهای تجاری، در چند سال گذشته بسیاری از فروشگاههای بزرگ در این منطقه ایجاد شدهاند که از آن جمله میتوان به هشت فروشگاه همشهری اشاره نمود. کاربریهای پیرامون شهرک پردیسان نیز از جمله کاربریهای مهم هستند که از آن جمله میتوان به بوستان و پارک جنگلی غدیر و دانشگاه قم اشاره کرد. در حالت کلی و با توجه به گفتههای مذکور میتوان اینگونه بیان کرد که شهرک پردیسان قم به عنوان یکی از مناطق کلانشهر قم در حال تحول و تکامل است؛ اگرچه هماکنون چندان جاذب فعالیتهای مختلف شهری و سکونت (که از عوامل مشوق شکلگیری مراکز و هستههای فرعی در شهرهای بزرگ است) قابلتوجه نیست؛ اما با توجه به ظرفیتهای موجود برای توسعه، همچنین فاصله از هسته مرکزی و تاریخی شهر قم، در سالهای آینده میتواند بهعنوان یکی از هستههای شهری مهم در مقیاس کلانشهر قم مطرح گردد و فعالیتهای مختلف شهری و جمعیت بیشتری را به خود جذب نماید.
شکل شماره 18: مراکز فرعی جدید در حال شکلگیری در مقیاس کلانشهر قم
نتیجهگیری
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که کلانشهر قم بهرغم ویژگیهای خاص مذهبی خود، طی سه دهۀ اخیر رشد شتابان شهرنشینی، تحولات کالبدی، گسترش افقی و پراکندهرویی شهری و تغییرات ساختار فضایی را تجربه کرده است. در این فرایند بخش مرکزی شهر قم که عمدتاً مشتمل بر بافتهای تاریخی و قدیمی شهر است، حالتی ویژه به خود گرفته است؛ بدین ترتیب که از یکسو در فرایند نوگرایی شهری بسیاری از استعدادها و صلاحیتهای خود را به نفع توسعه بافتهای نوگسترده شهر از دست داده است، به نحویکه نشانههای عام زوال که در بخش مرکزی اکثر شهرهای کشور وجود دارد، در آن دیده میشود: از مجموع بناهای موجود در بافت مرکزی شهر 61 درصد دارای مصالح آجر و آهن و 22 درصد از خشت و گل ساخته شدهاند؛ یعنی بالغ بر حدود 83 درصد بناها ناپایدار و فرسوده هستند. از نظر زمانی نیز بیش از 43 درصد از بناها دارای قدمتی بین 30 تا 50 سال هستند. علاوه بر این، وجود 50 درصد از معابر با عرض کمتر از شش متر و کوچههای بنبست حکایت از زوال فیزیکی این محدوده دارد. بر اساس مطالعات انجام شده در طرحهای شهری قم نیز، بخش مرکزی شهر جزو بافتهای شهری با فرسودگی بالا تعیینشده است. توزیع فضایی جمعیت در سطح قم نشان از کاهش تراکم جمعیت در بخش مرکزی و تاریخی این شهر و افزایش تراکم جمعیت در مناطق دو و شش آن دارد؛ بهطوریکه در سال 95 بیشترین نرخ تراکم ناخالص جمعیتی در کلانشهر قم (198 نفر در هکتار) به منطقه شش مربوط بوده است. بررسی آمار فضایی توزیع جمعیت نشان از خوشهای بودن الگوی پراکنش جمعیت در کلانشهر قم دارد. آزمون فضایی موران محلی (شکل شماره 9) نیز نشان داد که خوشههایی با مقادیر زیاد (H-H) در مناطق غربی و شمال غربی (مناطق 6 و 2) شهر وجود دارد. از علل این امر میتوان کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت، خروج جمعیت بهویژه جمعیت جوان از بخش مرکزی به سایر محلهها و عرصههای شهر و کاهش مهاجرپذیری بخش مرکزی در مقایسه با قبل از سال 75 را ذکر کرد. بر اساس بررسیها در سال 95 بیش از 10 درصد جمعیت ساکن بخش مرکزی قم در گروه سنی 65 سال به بالا قرار داشتهاند؛ این در حالی است که این رقم برای کل شهر حدود 5 درصد بوده است. همچنین وجود افراد زیر 15 سال در بخش مرکزی، 28 درصد از کل جمعیت این محدوده را شامل میشده که این رقم برای کل شهر قم معادل 33 درصد بوده است که این دو ویژگی از نشانههای زوال جمعیتی این محدوده به شمار میرود.
از سوی دیگر بخش مرکزی و تاریخی شهر قم بسیاری از کارکردهای خود را کماکان حفظ کرده است و بهرغم فرسودگی نسبی و آشکار شدن نشانههایی از زوال و محدودیتهای فیزیکی، در حال حاضر این بخش بهعنوان مهمترین هستۀ شهر در ساختار فضایی کلانشهر قم مطرح است. با توجه به اینکه در کلانشهر قم نقش مذهبی شهر بر سایر نقشها غالب است، هستۀ مرکزی شهر بسیاری از فعالیتهای مذهبی را در خود جای داده است: قرارگیری حرم مطهر، حوزههای علمیه، مساجد قدیمی و مهم مانند مسجد امام حسن عسگری (علیهالسلام)، مسجد جامع، مسجد اعظم، از جمله نمادها و جاذبههای مذهبی مهم در این محدوده از شهر است که موجب جذب و تمرکز بسیاری از فعالیتهای خدماتی و تجاری در بخش مرکزی قم شده است. تحلیل فضایی فعالیتهای مهم کلانشهر قم نشان داد که فعالیتهای تجاری، آموزشی، مذهبی- فرهنگی، بهداشتی- درمانی، آموزشی، جهانگردی و فعالیتهای اداری در هستۀ مرکزی این شهر از فشردگی و تمرکز بالاتری نسبت به سایر مناطق شهر برخوردارند که در شکلهای 12 تا 15 به تصویر درآمده است. قابل ذکر است که فعالیتهای صنعتی برخلاف سایر فعالیتها در بخش مرکزی بسیار محدود بوده و هستههای صنعتی در حاشیهها و پیرامون شهر قم شکلگرفتهاند بهطوریکه میتوان از سه هسته صنعتی در مناطق پنج و سه کلانشهر قم نام برد. پراکنش فعالیتهای مرتبط با امور حملونقل و تأسیسات و تجهیزات شهری در این کلانشهر نشان از تجمع و تمرکز آنها در منطقه پنج (جمکران) و همچنین با تراکم کمتر در هسته اصلی شهر دارد. تحلیل فضایی و سنجش تراکم کاربریهای ترکیبی در مقیاس کلانشهر قم، شکلگیری برخی مراکز فرعی جدید را تأیید میکند که در منطقه سه و محدودۀ بین مناطق دو و شش کلانشهر قم واقعشدهاند (شکل شماره 17). همچنین بررسیهای این مقاله نشان داد که هستۀ شهری جمکران (در قالب یک روستای ادغام شده در شهر) و هسته پردیسان (به عنوان شهرک برنامهریزی شده) مراکز جدیدی هستند که به عنوان هستههای جدید در ساختار فضایی کلانشهر قم در حال شکلگیریاند (شکل شماره 18).
سخن آخر اینکه کلانشهر قم بهرغم افزایش سریع جمعیت، مساحت و گسترش افقی، اگرچه به سمت شهرهای چندهستهای در حال دگرگون شدن است و برخی مراکز فرعی جدید به صورت ناقص در ساختار آن شکل گرفتهاند؛ اما همچنان بهعنوان یک شهر تکهستهای با تسلط هستۀ تاریخی- قدیمی به عنوان مرکز شهر شناخته میشود؛ چراکه هنوز مراکز شهری که بتواند با بخش مرکزی شهر قم رقابت کند به وجود نیامده است و مراکز فرعی جدید عمدتاً خدماتی در مقیاس محلیتر ارائه میدهند. بدینسان میتوان گفت که تجربه توسعه ساختار فضایی کلانشهر قم، ایدۀ اولیۀ این مقاله "مبنی بر اینکه ویژگیهای کارکرد مذهبی بخش مرکزی شهر قم، تمایز خاصی به آن بخشیده به نحوی که مانع بروز زوال گسترده (جمعیتی، فیزیکی و کارکردی) در مقایسه با دیگر شهرها شده است"، را تأیید میکند. نتایج تحقیقات مشابه نیز در ارتباط با ساختار فضایی و هستههای شهری نشان میدهد که الگوی توسعه تکهستهای اغلب در شهرهای كوچك و متوسط حاکم بوده که از نظر تاریخی منطبق بر هسته اولیه شهرهای قدیمی بوده است و از همه نقاط شهر وابستگی خدماتی زیادی به هسته مرکزی وجود داشته است. در عین حال رشد تاریخی و توسعه شتابان شهرنشینی و گسترش سریع شهرها چه در جهان توسعه یافته و چه کمتوسعه، اغلب به شکلگیری شهرهای بزرگ و کلانشهرها انجامیده است. در اینگونه شهرها گذار از شهر تکهستهای به چند هستهای امری الزامی و اغلب با واگرایی شدید همراه بوده است؛ چراکه از یکسو الگوی توسعه چندهستهای با كالبد، اقتصاد و وضعیت شهرهای بزرگ و بهخصوص کلانشهرهای پررشد، هماهنگتر و متناسبتر بوده و دسترسی فضایی را به قسمتهای مختلف شهر آسانتر میکند و از سوی دیگر این فرایند اغلب در شهرهای بزرگ و پهنههای کلانشهری رخداده است که بخش مرکزی آنها در معرض تمرکززدایی کارکردهای گوناگون قرارگرفته و در عین حال یک جاذبه تاریخی و معنوی و فراگیر در آنها حاکم نبوده است. با عنایت به نتایج تحقیقات مشابه و آنچه از این مقاله حاصل شده است میتوان گفت که برخلاف فرایند معمول گذار از شهرهای تکهستهای به چندهستهای، فرایند واگرایی و شکلگیری هستههای فرعی در کلانشهر قم به دلیل جاذبههای گوناگون بخش مرکزی «بهویژه جذابیت مذهبی»، بهکندی انجامگرفته است؛ در نتیجه هستههای فرعی کاملا متمایزی در ساختار فضایی شهر قم ظاهر نشده است.
پیشنهادها
1-تقویت الگوی چندمرکزی با حفظ مرکزیت اصلی شهر: بر اساس آنچه از مطالعات نظری و تجربی تحقیق حاصل شد با توجه به گسترش فیزیکی شهر قم و افزایش جمعیت آن به عنوان یک کلانشهر به لحاظ ساختار فضایی شهر قم الگوی چندمرکزی با حفظ مرکزیت اصلی شهر با هدف تداوم نقش و کارکرد تاریخی مرکز شهر و شکلگیری مراکز جدید میبایست در اولویت طرحهای توسعه شهری و مدیریت شهر قم قرار گیرد.
2- توسعه و تقویت هستههای در حال شکلگیری جمکران و پردیسان: تقویت این هستههای شهری به لحاظ ایجاد و توسعه کاربریهای خدمات شهری و کاربریهای مختلط در مقیاس مناسب از طرفی فشار رفتوآمد به مرکز شهر را کاهش میدهد و دسترسیها برای جمعیت موجود در این مناطق افزایش مییابد و از طرف دیگر با توجه به اینکه فضاهای خالی مستعد در این مناطق بسیار چشمگیر است (میزان اراضی متروکه و بایر در سطح منطقه پردیسان حدود 67 درصد است) میتواند مانعی در برابر گسترش پراکنده و خارج از محدوده خدماتی شهر قم شود. تقویت هسته جمکران و ایجاد تجهیزات لازم در حد یک کلانشهر مذهبی در جهان اسلام توصیۀ این مقاله است.
3- تمرکززدایی از بخش مرکزی در عین تقویت سرزندگی آن: با توجه به اینکه تمرکز اغلب فعالیتهای شهری در مرکز شهر قم به نسبت سایر مناطق بالاتر است، لازم است بخشی از فعالیتهای این مرکز مانند فعالیتهای اداری، آموزشی، تجاری، نظامی، صنعتی و کارگاهی و... به سایر مناطق شهر قم انتقال یابد تا از سفرهای بیش از حد به این بخش کاسته شود. از طرفی با توجه به اینکه نشانههای عام زوال فیزیکی در بخش مرکزی قابلرؤیت است، اقدامات لازم برای بهسازی محلههای قدیمی و بافت فرسوده بخش مرکزی قم انجام گیرد. تقویت کاربریهای خدماتی- مذهبی و اقامتگاهی متناسب نیاز طبقات گوناگون نیز توصیه میگردد.
فهرست منابع
1. ابراهیمزاده، عیسی؛ کاظمی راد، شمسالله و اسكندری ثانی، مراد (1390)، «برنامهریزی استراتژیك توسعه گردشگری، با تأکید بر گردشگری مذهبی؛ مطالعه موردی: قم»، پژوهشهای جغرافیای انسانی. شماره 76، تابستان.
2. آتش، فرهاد (1382)، «شهرهای جدید و آیندۀ شهرنشینی در ایران، ترجمه مهدی دهقان»، مجله اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره 197 و 198، بهمن و اسفند.
3. باستیه، ژان، برنارد درز (1382)، شهر، ترجمه علی اشرفی، دانشگاه هنر، تهران.
4. بلیانی، یدالله و حکیم دوست، یاسر (1393)، پردازش دادههای مکانی (فضایی)، انتشارات آزادیماه ،تهران.
5. بمانیان، محمدرضا و محمودنژاد، هادی (1387)، نظریههای توسعه کالبدی شهر، موسسه فرهنگی، اطلاعرسانی و مطبوعاتی سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، تهران.
6. پوراحمد، احمد و وفایی، ابوذر (1396)، «تأثیر مدرنیسم بر ساختار کالبدی - فضایی شهر ایرانی – اسلامی؛ مطالعة موردی: شهر کاشان»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، سال هفتم، شماره 28، تابستان.
7. حاجی پور، خلیل (1387)، «بررسی علل و عوامل اثرگذار فرایند شکلگیری و تکوین مناطق کلانشهری»، نشریه هنرهای زیبا، شماره 34، تابستان.
8. حاجیپور، خلیل و زیردست، اسفندیار (1388)، «تبیین فرایند شکلگیری، تکوین و دگرگونی مناطق کلانشهری»، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 69، زمستان.
9. حسینی، علی (1395)، «تحلیل الگوی ساختاری و عملکردی چندهستهای شهری در برنامهریزی فضایی تهران»، رساله دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، استاد راهنما: احمد پوراحمد، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
10. رازقی، حبیبالله؛ زیاری، کرامتالله و سعیدی رضوانی، نوید (1390)، «مدل چندهستهای و چندمركزی شهر و کلانشهری، از نظریه تا عمل؛ مطالعه موردی: شهر كرج»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی. سال 26، شماره سوم، شماره پیاپی 102، پاییز.
11. رهنما، محمدرحیم و عباسزاده، غلامرضا (1387)، اصول، مبانی و مدلهای سنجش فرم كالبدی شهر، انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد.
12. سازمان مدیریت و برنامهریزی استان قم(1395)، آمارنامه شهر قم.
13. سعیدنیا، احمد (1366)، قم خاستگاه شهر، مجموعه مقالات شهرهای ایران، جلد 2، به کوشش محمد یوسف کیانی، جهاد دانشگاهی، تهران.
14. سعیدی، عباس (1387)، دانشنامه مدیریت شهری و روستایی. سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، تهران.
15. سلطانیفرد، هادی؛ حاتمینژاد، حسین؛ عباسزادگان، مصطفی و پوراحمد، احمد(1392)، «تحلیل دگرگونی ساختار كالبدی فضایی شهر ایرانی- اسلامی؛ مطالعه موردی: شهر سبزوار»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 14، زمستان.
16. شکوئی، حسین (1385)، دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت، تهران.
17. شکوئی، حسین (1386)، اندیشههای نو در فلسفه جغرافیا، جلد اول، انتشارات گیتیشناسی، تهران.
18. صرافی، مظفر؛ توکلی نیا، جمیله و محمدیان، حسن (1393)، اندیشههای نو در برنامهریزی شهری، انتشارات قدیانی، تهران.
19. عابدین دركوش، سعید (1380)، درآمدی به اقتصاد شهری، نشر دانشگاهی تهران، تهران.
20. عزتپناه، بختیار؛ قالیباف، محمدباقر و عزتی، عزتاله (1396)، «تحلیلی بر روند چندقطبی شدن ساختار فضایی و عملکردهای شهری؛ مطالعه موردی: شهر سنندج»، مجله پژوهشهای جغرافیای انسانی، دوره 50، شماره 2، تابستان.
21. مهندسین مشاور امكو ایران (1382)، طرح ساختاری راهبردی شهر قم. مرحله دوم، جلد یك، تهران.
22. مهندسین مشاور باوند، شارستان، نقش محیط و فجر توسعه (همکاری)(1390)، طرح تفصیلی شهر قم، تلفیق مطالعات و الگوی توسعه، ویرایش دوم.
23. همتی، شهابالدین؛ ذبیحی، حسین و کاملی، محسن (1392)،«تحلیلی بر نقش حیاط مساجد در شهرهای اسلامی به عنوان فضای شهری؛ مطالعه موردی: صحن انقلاب اسلامی، حرم حضرت معصومه(س) قم»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی. شماره 14، زمستان.
24. B. Bhatta, S. Saraswati, D. Bandyopadhyay (2010), “Urban sprawl measurement from remote sensing data”, Applied Geography, Volume 30, Issue 4, pp 731-740, https://doi.org/10.1016/j.apgeog.2010.02.002.
25. Balchin, poal & Bull Gregory, (1995), Urban LandEconomics and Public Policy; 5th Ed, MacMillan.
26. Blowers, A. and Pain, K. (1999), ‘The Unsustainable City?’ in Pile, S. Brook, C. and Mooney, G. (Eds) Unruly Cities? Order/Disorder: Routledge, London.
27. Castells, M. (1996), The Information Age: Economy, Society and Culture. Vol. I: The Rise of the Network Society. Oxford: Blackwell.
28. Cervero, R. (1986), Suburban Gridlock. New Brunswick, NJ: Rutgers University. Center for Urban Policy research.
29. Champion, A.G. (2001), “A changing demographic regime and evolving polycentric urban regions Consequences for the size, composition and distribution of city population”, Urban Studies, 38(4).657-677, https://doi.org/10.1080%2F00420980120035277.
30. Craig, S. G., & Ng, P.T. (2001), “Using quantile smoothing splines to identify employment subcenters in a multicentric urban area”, Urban Economics, 49(1), 100-120, https://doi.org/10.1006/juec.2000.2186.
31. Davoudi, S. (2003), “European briefing: polycentricity in European spatial planning: from an analytical tool to a normative agenda”, European Planning Studies, 11(8), 979-999, https://doi.org/10.1080/0965431032000146169
32. Fujita, m. (1993), “Monocentric competition and urban system”, European economic, Review37, 308-15.
33. Green, N. (2007), “Functional polycentricity: a formal definition in terms of social network analysis”, Urban Studies, 44(11), 2077-2013, https://doi.org/10.1080%2F00420980701518941.
34. Hall, P. G., & Pain, K. (2006), The polycentric metropolis; Learning from mega-city regions Europe, Routledge.
35. Hayward, S (2000), the suburbanization of America. A guide to smartgrowth: Shattering myths, providing solutions. The Heritage Foundation.
36. Joseph, M., & Wang, F. (2010), “Population density pattern in Port-Prince, Haiti: A model of Latin American city?”, Cities, 27(3), 127-136, https://doi.org/10.1016/j.cities.2009.12.002.
37. Kloosterman R.C. & Musrterd, s., (2001), “Clustering of economic activities in polycentric urban regions: the case of the Randstad”, Urban Sudies, 38(4), 717-732, April.
38. Krugman. (1991), “Increasing returns and economic geography”, Journal of Political Economy, 99, 483-499, https://doi.org/10.1086/261763
39. Lee, B. (2006). Urban spatial structure, commuting, and growth in US metropolitan areas. University of Southern California.
40. Meijers, E. (2008), “Measuring polycenrticity and its promises”, European planning studies, 16(9), 1313-1323, https://doi.org/10.1080/09654310802401805.
41. Mori, Tomoya (2008). Monocentric versus Polycentric Model in Urban Economics, Kyoto University, Institute of Economic Research.
42. Sánchez-Mateos, H.S.M, Sanz, I.M., Frances, J.M., Trapero, E.S. (2014), “Road accessibility and articulation of metropolitan spatial structure: the case of Madrid (Spatial)”, Journal of transport geography, 37,361-73, https://doi.org/10.1016/j.jtrangeo.2014.04.003.
43. Smith, D. (2011), Polycentricity and sustainable urban form. An intra-urban study of accessibility, employment and travel sustainability for the strategic planning for the London region, Thesis for: PhD, Centre for Advanced Spatial Analysis & Department of Geography, University College London.
44. Tsai, Yu-Hsin (2005),” Quantifying urban form: Compactness versus Sprawl”, Urban Studies, Vol. 42, No1, pp141-161, https://doi.org/10.1080%2F0042098042000309748.
45. Vasanen, Antti (2012), “Functional polycentricity: examining metropolitan spatial structure through the connectivity of urban sub-centers”, Urban Studies, 49: 3627-44, https://doi.org/10.1177%2F0042098012447000.
46. Walter, Sieglinde Amelia (2008), Polycentric City and Edge City, Available
atSieglinde.Walter@ku-Eichstaett.de.