رنج کنشساز و ریشههای انقلابی آن در اندیشۀ سیاسی مارکس
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظریزهرا خشک جان 1 , محمدرضا تاجیک 2
1 -
2 -
کلید واژه: پارادوکس رنج الیناسیون پرولتاریا انقلاب دیالکتیک تغییر,
چکیده مقاله :
این مقاله به دنبال بررسی دیدگاه کارل مارکس، به عنوان جامعهشناس و فیلسوف سیاسی در ارتباط با برساخت عینی شرایط وقوع انقلاب با توجه به مفهوم کلیدی رنج انسانی است. مارکس در بررسی شرایط و زمینههای وقوع انقلاب، بر مفهوم رنج (که آن را در قالب الیناسیون و شرایط عینی و ذهنی منتهی به وقوع آن تعریف میکند) تمرکز کرده و از وجه پارادوکسیکال رنج سخن میگوید که مبتنی بر توأمانی وجوه مثبت و منفی رنج اجتماعی پرولتاریا است. از دید او، پیش شرط تحقق پراکسیس و کنش انقلابی، وابسته به وجود عینی و ذهنی رنجی اجتماعی است که با تحقق آگاهی (عینی و ذهنی) پرولتاریا نسبت به آن و خروج از وضعیت الیناسیون، میتواند او را از ابژۀ منفعل به سوژۀ فعال امر اجتماعی در جهت برساخت کنش انقلابی تبدیل کند. در این راستا او به عنوان فیلسوف سیاسی و جامعه شناس از نقش دین (که به زعم او برساخت عامدانۀ طبقۀ سرمایه دار برای آگاهی بخشی کاذب و خنثی کردن اثر رنج اجتماعی موجود است) غافل نیست و آن را به مثابۀ مانعی در جهت به اوج رسیدن رنج اجتماعی پرولتاریا و تبدیل آن به محرکۀ عینی لازم برای انقلاب نکوهش میکند. بنابراین مارکس با اذعان به وجه ایجابی رنج (علی رغم تعینات سلبی اجتماعی آن)، آن را در فرایند برساخت کنش سیاسی پرولتاریا (انقلاب) به مثابه یک نیروی حیاتی، پیش برنده و حتی ضروری در پروسۀ دیالکتیک تحول اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار میدهد.
This paper seeks to study Carl Marx’s view, as a sciologist and political philosopher concerning the objective conception of revolution occurrence requirement focusing on human suffering key concepts. In examining the requirements of revolutuion occurrence, Marx focused on the suffering concept (that he defines in alineation form and objective and subjective requirements leading to its occurrence) and talks aboat the paradoxical aspect of suffering that is based on toghetherness of positive and negative aspects of proletariat social suffering. From his viewpoint, the precondition of Praxis achievment and revolutionary action, is dependent on objective and subjective existence of social suffering that can turn it from passive state to active issue of social affair along with revolutionary action infrastruture by means of proletariat awareness(objective and subjective) achievement and egression of alineation state. In this path, he as political philosopher and sociologist, is not unaware of religion’s role (that in his view it is the purposeful infrasructure of aristocrats for false informing and neutralizing the effect of existing social suffering). Therefore, Marx by acknowledging the affirmative aspect of suffering (in spite of social privative determinations), attends to it in proletariat (revolution) political action process as a vital, driving and even necessary force in the dialectic process of social and political evolution.