وضع معرفتی فلسفه سیاسی
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 -
کلید واژه: فلسفه سیاسی طبقهبندی دانش معرفت هنجاری اخلاقی امر سیاسی,
چکیده مقاله :
میتوان در پاسخ به این پرسش که جایگاه دانشی به نام فلسفه سیاسی در میان سایر دانشهای انسانی کجاست، دورههاي مختلفی را شناسایی کرد: در اندیشه سنتی که نگاهی هنجاری و فضیلتمحور به انسان و جامعه دارد، فلسفه سیاسی که پیوند عمیقی با اخلاق دارد ذیل حکمت عملی قرار میگیرد و از سوی دیگر، گزارههای معرفتی خود را جهانشمول معرفی میکند. در دوران مدرن از یکسو هنجاری بودن فلسفه سیاسی مورد تشکیک قرار گرفت و از سوی دیگر موضوع فلسفه سیاسی تا حد زیادی به امور ممکن و در دسترس از جمله قدرت و امنیت تقلیل یافت. در دوران معاصر، و بهدنبال تجزيه «علمي» دانشها، تلاشهای زیادی شد تا از موجودیت این معرفت در مقابل حملات پوزیتویستی دفاع بهعمل آید؛ در نتیجه فلسفه سیاسی دست از بسیاری از مدعیات هنجاری و جهانشمول خود برداشت در دوران معاصر فلسفه سیاسی برای ادامه حیات و اثبات موجودیت و فایدهمندی خود، بطور جدی به تأمل در باب خاستگاه و جایگاه خود پرداخته است، درست به همان سان که طی چرخش زبانی، زبان همزمان، ابژه و سوژه واقع شد؛ اين امر توانست فلسفه سياسي را اعتباري ديگر ببخشد. در نهایت اینکه «امر سیاسی» به مثابه مقولهای بس مهم میتواند در تبیین جایگاه کنونی فلسفه سیاسی و تفسیر معنا و مقصود آن کارگر و حائز اهمیت باشد.
In questioning the status of political philosophy among other fields of humanities, there would be many answers in different paradigms. In classical thoughts, with a normative view on human being and society, political philosophy lies under the category of practical philosophy. In this respect, it has a fixed correlation with ethics, and all its statements seem to be universal. But in modern era, the normative characteristic was seen as problematic, and political philosophy was reduced a power/security oriented realm. Protecting itself against the attacks of positivists, political philosophy abandoned its cliams of universality and normativity. In order to retain its existence and to affirm its utility, political philosophy appeared as a paradigm focusing on itself as its object. This is like what happened in the field of linguistics where language turned out to be its subject and object at the same time. Finally, “political entity can be effective and important in explaining the present status of political philosophy, and interprating its meaning.