بررسي و نقد روايي گلستان بر اساس نظريه تحليل انتقادي گفتمان
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایرانسيامک صاحبي 1 , محمدهادي فلاحي 2 , نسترن توكلي 3
1 -
2 -
3 -
کلید واژه: سعدي گلستان گفتمانشناسي انتقادي ساختارهاي گفتمانمدار مؤلفههاي گفتمانمدار کارگزاران,
چکیده مقاله :
اين نوشتار، جستاري با رويکردي گفتمانشناسانه در زمينة زبانشناسي ادبيات است که به بررسي چگونگي توزيع ساختهاي گفتمانمدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدي ميپردازد؛ تا ميزان صراحت و پوشيدگي مؤلفههاي زباني بهکار رفته در بيان مفاهيم گلستان را مورد مطالعه قراردهد. اين نوشتار ميکوشد تا از اين گذار، جنبهاي از راز ماندگاري سخن سعدي در گذر زمان را تحليل كند. مقالة حاضر، بر مبنای اين باور که توجه به ساخت گفتماني در بررسي انواع متون ميتواند در شناخت، درک و تفسير هرچه بهتر آن مؤثر افتد و با اتکا به اين امر که گفتمان قطعهاي زباني و بامعناست که از چهار ويژگي نظاممندي، جهتمداري، هدفمندي و کلان زباني برخوردار است؛ دست به بهرهگيري از جنبة زبانشناختی الگوي ون ليوون (1996)، که الگويي مطرح در زمينة تحليل گفتمان انتقادي است، زده است و در صدد پاسخ به اين سؤال است كه چگونه يک اثر با بهرهگيري از مؤلفههاي زباني، محتوا و درونة خود را در ساخت فرهنگي نسلهاي مختلف جاودان ميسازد؟ ازاينرو، مقاله پس از مروري مختصر بر ارتباط زبانشناسي و ادبيات، به بيان مسئله و شيوة بهکار رفته در انجام تحقيق ميپردازد. سپس گفتمان، تحليل گفتمان، گفتمانشناسي انتقادي و الگوي ون ليوون، بهعنوان مفاهيم پايه معرفي و تشريح ميگردند و بهدنباله، مؤلفههاي مطرح در الگوي ون ليوون، تحت دو دسته مؤلفههاي پوشيده و صريح، ارائه و با آوردن مثالهاي متعدد تبيين ميشوند. در ادامه، ضمن تقسيم ساختهاي متني گلستان به دو دسته ساختهاي گفتمانمدار روايي و پيامگزار، متني از باب نخست مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد و نشانداده ميشود که مؤلفههاي گفتمانمدار مبتني بر پوشيدگي از قبيل حذف، منفعلسازي، تشخصزدايي، نوع ارجاعي و طبقهبندي، در مقايسه با مؤلفههاي مبتني بر صراحت، از بسامد بالايي در گلستان برخوردارند. در آخر، پس از محاسبة ميزان رازآلودگي و تبيين آن، چنين استنباط ميشود که يکی از ابعاد راز ماندگاري سخن سعدي بهرهگيري وي از مؤلفههاي گفتمانمدار مبتني بر پوشيدگي (از ديدگاه گفتمانشناسي نه عرفان و ادبيات) است که براي وي اين امکان را فراهمآوردهاست تا بهخلاف بسياري از متون، با بافتزدايي زماني، مکاني، تاريخي، سياسي و پوشيدهکردن کارگزاران، کنشگران و کنشپذيران حکايات، پيام خود را از زبان اينان برجستهکرده و اثر خود را در ورای زمان، براي تمامي عصرها و نسلها جاودان سازد.
With a discourse analysis approach in the field of linguistic study of literature, the present article queries the distribution of discourse-based structures in Saadi’s Gulestan at the level of phrases, sentences and texts in order to explore the degree of explicitness and implicitness of linguistic features used to express ideas in Gulestan , and to find the mystery of eternality of Sa’di’s speech. Presupposing that taking account of discourse structure can be helpful for understanding and interpreting a text, and relying on the fact that discourse is a meaningful linguistic unit having four features of systematicality, intentionality, objectivity, and being macro-linguistics, here in this article we have applied linguistic aspect of Van Leeuven’s model (1996) to find an answer to the question that what makes a work live on in cultural construction of different generations due to its linguistic features. Hence, after brief review of the relationship between literature and linguistics, we first introduce the subject and the research method. After that, critical discourse analysis and Van Livon’s model are introduced as basic concepts. This is followed by explaining the two categories of explicit and implicit features involved in Van Leeuven’s model. Dividing textual structure of Gulestan into two groups of narrative discourse-based and informative discourse-based structures, we analyze a text from the first chapter of Gulestan . Text analysis shows that in Gulestan the discourse-based features of implicitness such as deletion, passivization, de-personalization, referential and classificatory types are of high frequency in comparison with the features of implicitness. Measuring and explaining the degree of mysteriousness, we conclude that one reason for the eternality of Sa’di’s Gulestan is his use of the discourse-based features of implicitness. (Notice that here we deal with implicitness from a discourse approach not Gnostic and poetic one). This has made it possible for Sa’di to de-contextualize his narratives temporally, spatially, historically, politically; to hide their agents, actors, and patients, so communicate his own message through their speech prominently and effectively, and thereby make his work eternal for all centuries and generations.