• فهرست مقالات اخلاق سیاسی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - قاعده اهمّ و مهمّ و نظریّه غیر اخلاقی توجیه
        محمد هادی  مفتح
        اخلاق در حکم رانی و کشورداری، از اموری است که همواره دغدغه اندیشمندان جوامع بوده است، و امروزه نیز اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی از مهم ترین مباحث مورد علاقه متفکران جهانی در حوزه فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق می باشد. در این مقاله پس از نگاهی اجمالی به آراء صاحبان مکاتب مختلف چکیده کامل
        اخلاق در حکم رانی و کشورداری، از اموری است که همواره دغدغه اندیشمندان جوامع بوده است، و امروزه نیز اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی از مهم ترین مباحث مورد علاقه متفکران جهانی در حوزه فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق می باشد. در این مقاله پس از نگاهی اجمالی به آراء صاحبان مکاتب مختلف پیرامون نسبت میان اخلاق و سیاست، و با مقایسه نظرات مارکس، ماکیاولی، امام علی بن ابیطالب و با استناد به قرآن نشان داده‏ایم که اساس روش زمامداری مورد سفارش نیکولو ماکیاولی، که در عمل مورد قبول تمامی حاکمان بشری است، همانا جواز استفاده از هر چیزی برای وصول به هدف است، که از آن تعبیر میشود «هدف وسیله را توجیه می کند». در حالی که امام علی بن ابی طالب، داماد و نزدیکترین یار پیامبر اسلام، و جانشین منتخب ایشان، به صراحت چنین نظری را رد می کند، و آنگاه به آراء فقهاء شیعه در این زمینه مراجعه و به ریشه یابی قاعده اهمّ و مهمّ و مرجّحات باب تزاحم پرداخته، نشان داده ایم قرآن کریم و روایات اهلبیت تنها در مورد خاص «حفظ یا نجات جان انسانها» اجازه استفاده از امور ممنوعه را می‏دهد، و تعمیم آن به تمامی موارد اهمّ و مهمّ روا نمی باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - درآمدی بر صورتبندی اخلاق سیاسی در تاریخ فلسفۀ چین (با تأکید بر چین باستان)
        علی آقاجانی
        تاریخ انديشه در چين از زمان پيدايش و سپس تحول و تكامل آن، همواره ريشۀ اخلاقی و سياسي داشته است. وابستگی ارزش و اعتبار دولت و حاکمیت به حیثیت اخلاقي آن، وجه اشتراک میان تمامی فیلسوفان سیاسی چین، با وجود همۀ تفاوتهای نظری آنان است. آنها میكوشیدند از اين راه به اصول اخلاقي چکیده کامل
        تاریخ انديشه در چين از زمان پيدايش و سپس تحول و تكامل آن، همواره ريشۀ اخلاقی و سياسي داشته است. وابستگی ارزش و اعتبار دولت و حاکمیت به حیثیت اخلاقي آن، وجه اشتراک میان تمامی فیلسوفان سیاسی چین، با وجود همۀ تفاوتهای نظری آنان است. آنها میكوشیدند از اين راه به اصول اخلاقي دست يابند تا بتوانند چينيان را مقيد به هماهنگي با حكومتي آرماني نمايند. بر این اساس، با اذعان به غموض زبانی و معنایی و نظریات مختلف صاحبنظران، نوشتار حاضر با روش تطبیقی، به مسئلۀ ماهیت اخلاق سیاسی و ارتباط آن با دولت در فلسفۀ سیاسی چین (با تأکید بر چین باستان) میپردازد و با این فرضیه پیش میرود که با وجود دیدگاههای کلی و مشترک، رویکردهای متفاوتی دربارۀ چیستی و چگونگی اخلاق سیاسی و ارتباط آن با نهاد دولت و وظایف و اختیارات اخلاقی‌ـ‌سیاسی آن وجود دارد. اختلاف میان رویکردها را میتوان از سویی در هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی، و از سوی دیگر، در رابطۀ اخلاق و سیاست، ماهیت دولت، مشروعیت دولت و وظایف دولت پیگیری کرد. بعنوان مثال، در مسئلۀ ماهیت دولت، لائوتزه، یانگ تزو و تسونگ تزو که تائوئیست هستند، منتقد نهاد دولتند و آن را بنوعی شر غیرضروری میدانند که جز افزودن بر پیچیدگی و خرابی اوضاع، ثمری ندارد؛ از اینرو به دولت حداقلی و نبود یک قدرت متمرکز و دارای سلطه رأی داده و هماهنگی سیاسی بشر با طبیعت غیرمتمرکز را تجویز میکنند. در طرف مقابل، کنفوسیوس، منسیوس، تونگ چونگ شو، هان في تسو و چو هسي، دولت را خیر ضروری میدانند و وظایف اخلاقی‌ـ‌سیاسی حداکثری برایش قائلند. پرونده مقاله