نقش دولت در اجتماع سياسي مهمترين بحث فلسفه سياسي درباره دولت است. با اين حال چه منشا دولت را قرارداد بدانيم و چه دولت را پديدهاي طبيعي تلقي كنيم، رسالتي كه براي آن قايل ميشويم تا حدي ميتواند مستقل از بحث درباره منشا آن مطرح شود. نظريههاي مرتبط با نقش دولت را در دو گ چکیده کامل
نقش دولت در اجتماع سياسي مهمترين بحث فلسفه سياسي درباره دولت است. با اين حال چه منشا دولت را قرارداد بدانيم و چه دولت را پديدهاي طبيعي تلقي كنيم، رسالتي كه براي آن قايل ميشويم تا حدي ميتواند مستقل از بحث درباره منشا آن مطرح شود. نظريههاي مرتبط با نقش دولت را در دو گروه عمده ميتوان جاي داد. گروه نخست كه به مداخله محدود دولت در اجتماع نظر دارد اين گروه مكتب ليبراليسم و گرايشها و برداشتهاي متفاوت آن را شامل ميشود. در اين گروه نقش دولت بنابر اصل، نقش منفي و بازدارنده است و مداخله دولت در حقوق شهروندان جنبه استثنايي دارد كه بايد براساس مفاهيم پايهاي آزادي، عدالت و برابري توجيه شود.گروه دوم، ويژه نظريههاي مبتني بر مداخله دولت در اجتماع و ايفاي نقش رفاهي دولت است. در اين نظريه ها نقطه ی آغازين بحث، اجتماع است و فرد تابع اجتماع تلقي ميشود. هرچند كه در اين گروه نيز براي آزادي حرمت بسيار قايل هستند. با اين حال تأمين آزادي را جز در سايه عدالت(بويژه عدالت توزيعي) و برابري ميسر نميدانند. شاخص ترين نماينده اين گروه مكتب سوسياليسم است كه در نظامهاي سياسي اروپاي امروز رواج بسياري دارد. این نقش های دولت ها از منظر اخلاقی به نحو قابل توجهی بر سرنوشت افراد جامعه و فعالان اقتصادی موثر بوده و بعضا موجب خسارت های فراوانی به ایشان شده است. بر این اساس لازم است تا ضمن بررسی ماهیت سیاست های این دو گروه از حیث قرارگیری در دسته اعمال حاکمیتی یا تصدی، از منظر اخلاقی نیز، به بررسی امکان جبران خسارات ناشی از آن و مبنای این جبران خسارت پرداخته شود.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند