-
دسترسی آزاد مقاله
1 - بررسي رابطة زمان و تعليق در روايت "پادشاه و كنيزك"
زهرا رجبي غلامحسين غلامحسينزاده قدرت الله طاهريپيدايش شيوههاي تازة روايت در دو قرن اخير، موجب پيشرفت روزافزون علم روايتشناسي در دهه هاي اخير شده است. از جملة اين مباحث، مقولة زمان در روايت است. يكي از محققاني كه به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته ، ژرار ژنت فرانسوي است كه نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و چکیده کاملپيدايش شيوههاي تازة روايت در دو قرن اخير، موجب پيشرفت روزافزون علم روايتشناسي در دهه هاي اخير شده است. از جملة اين مباحث، مقولة زمان در روايت است. يكي از محققاني كه به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته ، ژرار ژنت فرانسوي است كه نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح كرده است. از آنجا كه مطالعة دقيق عناصر سازندة يك روايت و بازنمود قوانين حاكم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوكار و روابط دروني عناصر روايي ياري مي دهد؛ در اين مقاله براساس نظريه ژنت، نشان ميدهيم که چگونه مولانا، به عنوان يک داستان پرداز كلاسيك، از تمام ظرفيت هاي ادبي- روايي عنصر زمان در حكايت «پادشاه و كنيزك» در مثنوي بهره ميبرد و در مسير حرکتش از زمان تقويمي به زمان روايي، با استفادة مناسب از تغيير در نظم خطي زمان پيرنگ و تفصيل و تكرار در شرح برخي كنشها، نوع خاصي از زمانمندي را ايجاد ميكند كه ارتباطي مستقيم و معنادار با القاي حس تعليق و انتظار در مخاطب داستان دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - سير تحول اساطير ايران بر بنياد اسطورههاي پيشدادي و كياني
محمدتقي راشد محصل مرتضي تهامياساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دورة آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور چکیده کاملاساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دورة آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور آدمياني ستمگر و بدکار چون ضحاک و افراسياب در دوره اين دو سلسله داستاني چهره مينمايد. عظمت و شکوه ايران و اهميت پادشاهي نيز، از ويژگيهاي اين دوره اساطيري است. ارتقاء انسان (پادشاهان، پهلوانان) و قرار گرفتن به جاي ايزدان، نيز از نکات قابل توجه اسطورهها است. همچنين از تأثيرپذيري اساطير ايراني از اساطير و فرهنگهاي تمدنهاي مناطق همجوار (بينالنهرين، يونان، حوزة رودسند) نبايد غفلت ورزيد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - مقایسه پادشاهی بوران ساسانی در شاهنامه و منابع تاریخی (در بررسی انتقادی یک بیت چالش برانگیز)
اکرم جودی نعمتیبوران در آستانه فروپاشی ساسانیان به پادشاهی رسیده و در شاهنامه به نیکنامی ستوده شده است؛ با اینهمه، فردوسی در آغاز پادشاهی او میگوید: «یکی دختری بود بوران بهنام/چو زن شاه شد کارها گشت خام». این بیت در تناقض با ابیات بعدی است و القا میکند تباهی اوضاع مملکت در آن زمان چکیده کاملبوران در آستانه فروپاشی ساسانیان به پادشاهی رسیده و در شاهنامه به نیکنامی ستوده شده است؛ با اینهمه، فردوسی در آغاز پادشاهی او میگوید: «یکی دختری بود بوران بهنام/چو زن شاه شد کارها گشت خام». این بیت در تناقض با ابیات بعدی است و القا میکند تباهی اوضاع مملکت در آن زمان، ناشی از پادشاهی این زن بوده است. در پی پاسخ به این سؤال که «از دو سوی تناقض، کدامیک حقیقت دارد» و «علت تناقض یادشده چه میتواند باشد»، نویسنده مقاله، روایت شاهنامه از کشورداری بوران را به محک منابع تاریخی زده است. دادههای تحقیق نشان میدهد هیچ گزارش منفی دربارۀ بوران وجود ندارد و تمام مورخان، مفصلتر از فردوسی، کشورداری وی را به نیکی گزارش کردهاند. پس چرا فردوسی چنین سروده است؟ نویسنده، با طرح احتمالاتی، به این نتیجه رسیده است که بیت مزبور نه در ارتباط با چگونگی کشورداری بوران، بلکه ناشی از التزام فردوسی به پیشفرضهایی بوده که در سایه باورهای دینی روزگار وی شکل گرفته بود. ردیابی پیشفرضها ما را به این حدیث منسوب به پیامبر (ص) میرساند: «قومی که زمام امور خود را به دست زنی بسپارد، هرگز رستگار نمیشود». اسناد حدیث، اعتبار آن را تأیید نمیکند و حدیث در منابع متقدم شیعی هم نیامده است؛ اما سایۀ فرهنگی اجتماعی آن در جامعه فردوسی موجب این پیشفرض شده است که اگر زن پادشاه شود، مملکت خراب میشود. پس شاعر در تناقض میان آن حقایق تاریخی و این پیشفرضاجتماعی مانده و نتیجهاش، تناقض در سرودن داستان بوران شده است؛ هرچند کلیت شاهنامه، نگاه منفی به زنان را تأیید نمیکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - واکاوی تداوم عناصر اندرزنامه نویسی سیاسی باستان در دوره قاجار
سودابه دستی ترک سهیلا ترابی فارسانی ناصر جدیدیاندرزنامههای سیاسی اگرچه آثاری هستند که در زمینه سیاست و تأملات سیاسی در ایران و اسلام و با هدف توصیه رفتار مناسب در زندگی سیاسی و تأثیرگزاری بر رفتار سیاسی صاحبان قدرت به رشته تحریر درآمده است، اما این اندرزنامه ها به مباحث اخلاقی و اجتماعی نیز می پردازد. محور مباحث ا چکیده کاملاندرزنامههای سیاسی اگرچه آثاری هستند که در زمینه سیاست و تأملات سیاسی در ایران و اسلام و با هدف توصیه رفتار مناسب در زندگی سیاسی و تأثیرگزاری بر رفتار سیاسی صاحبان قدرت به رشته تحریر درآمده است، اما این اندرزنامه ها به مباحث اخلاقی و اجتماعی نیز می پردازد. محور مباحث اندرزنامهنویسان سیاسی، ارائه چارچوب قدرت حاکم، حفظ و اصلاح آن است. اندرزنامه ها به تفاسیر و توجیهات خود مبتنى بر اصولى چون توأمان بودن دین و سیاست، عدالت، اخلاق و دین، تجربیات پیشینیان و پند و حکمت قرار پرداخته اند. هدف اندرزنامهها ارائه چگونگی رفتار مناسب در «کسب قدرت» و «حفظ قدرت» است. اندرزنامههای سیاسی به چگونگی کارکرد نظام سیاسی و تأثیر عوامل موجود در تولید و توزیع قدرت سیاسی میپردازند. یافته های این مطالعه نشان داد هدف عمدة اندرزنامه های دوران قاجار یافتن راه حل هایی عملی است برای خارج کردن کشور و رعیت از وضعیتی که عموماً آن را اسفناک ارزیابی می کنند. از این منظر اندرزنامه های عصر قاجار تفاوت های زیادی با نوشته های پیشینیان دارند. از دلایلی که باعث شده رسائل عصر قاجار در زمره اندرزنامه نویسی جای داده شوند آن است که مخاطب بسیاری از آنها، همچون متون پیشینیان، اول شخص کشور است. مهمترین وجوه عنصر تداوم در سیاست نامه های قاجار مباحثی چون عدالت، تمرکز بر قدرت پادشاه، قانون، رابطه شاه و رعیت (مردم) و پیوند دین و سیاست می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - شایست¬ها و ناشایست¬های پادشاهان و حاکمان در شعر حافظ شیرازی
محمد کشاورز بیضاییدیوان حافظ شیرازی، علی رغم خمیرمایه ای غالباً عارفانه، واجد وجوه دیگری از مضامین، از جمله سیاسی و حکومتی است. ارتباط و تعامل حافظ با دربار شاهان و حاکمان زمانه و دغدغۀ ایجاد حکومتی مطلوب، موجب شده تا وی با شیوه ای خاص در برخی از مدایح، نیز نقش پردازی های برخی از اشعارش چکیده کاملدیوان حافظ شیرازی، علی رغم خمیرمایه ای غالباً عارفانه، واجد وجوه دیگری از مضامین، از جمله سیاسی و حکومتی است. ارتباط و تعامل حافظ با دربار شاهان و حاکمان زمانه و دغدغۀ ایجاد حکومتی مطلوب، موجب شده تا وی با شیوه ای خاص در برخی از مدایح، نیز نقش پردازی های برخی از اشعارش به هنجارها و آداب اخلاقی و سیاسی آنان توجه نشان دهد. چگونگی منظر حافظ به ارزش ها و ضدارزش های پادشاهان و فرمانروایان، نیز مصادیق، نحوۀ استعمال و هدف از به کارگیری این دسته از مفاهیم در اشعارش موضوع شایستۀ درنگی است که چندان به آن توجهی نشده است. از این رو این جستار با روشی توصیفی - تحلیلی، در پی پاسخ گویی به این سوالات است که شایست ها و ناشایست های فرمانروایان در شعر حافظ چه بوده اند و به چه منظوری در شعر وی انعکاس یافته اند؟ یافته-ها نشان می دهند که حافظ متأثر از الگوهای کلی«سیاست نامه نویسی» ایرانی، پاره ای از شایست های اخلاقی و سیاسی پادشاهان، از قبیل: عدالت، فره مندی، تدبیر امور ملک، سخاوت، برپایی امنیّت، و برخی از ناشایست های آنان، نظیر: ظلم، خونریزی، تعصب و غرور را به طرزی زیرکانه و هنرمندانه، در اشعارش به منظور پندآموزی و عبرت انگیزی، همچنین تلطیف روحیۀ حاکمان زمانه و کاستن از استبداد و خشونت آنان، وارد نموده است. پرونده مقاله