• فهرست مقالات هجا

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسی و تحلیل ساختار ردیف و قافیه در شعر حافظ از منظر بسامد نسبی ساخت و الگوی هجایی
        مهرزاد منصوری
        استخراج مؤلفه‌هایی برای تعیین سبک فردی نویسنده، از جمله مواردی است که می‌تواند اضهارنظرها دربارۀ سبک نویسنده را دقیق تر و بیشتر بر اساس پارامترهای قابل اندازه گیری نشان دهد. یکی از این پارامترها می تواند بررسی بسامد نسبی ساختاری خاص باشد. در این باره بررسی ساختار هجایی چکیده کامل
        استخراج مؤلفه‌هایی برای تعیین سبک فردی نویسنده، از جمله مواردی است که می‌تواند اضهارنظرها دربارۀ سبک نویسنده را دقیق تر و بیشتر بر اساس پارامترهای قابل اندازه گیری نشان دهد. یکی از این پارامترها می تواند بررسی بسامد نسبی ساختاری خاص باشد. در این باره بررسی ساختار هجایی ردیف و قافیه می‌تواند مؤثر باشد. به این منظور این پژوهش کوشیده ‌است تا با بررسی بسامد ساخت و الگوی هجایی ردیف و قافیه در اشعار حافظ، میزان استفاده این شاعر بزرگ را از هر یک از ساخت‌های هجایی زبان فارسی در ردیف و قافیه و همچنین چینش این ساخت‌ها در هر یک از الگوهای هجایی بررسی کند. این پژوهش نشان می‌دهد که نسبت ساخت هجا در شعر حافظ با زبان طبیعی فارسی تاحدودی هماهنگی دارد. به لحاظ الگوی هجا، شاعر از الگوهای بسیار متنوعی استفاده کرده ‌است. به لحاظ بسامد الگوهای به کار گرفته شده نیز الگوهای متفاوت از بسامدهای متفاوتی برخوردارند. هر چند شاعر در الگوی تک-هجایی رغبتی به استفاده از هجای باز نشان نداده ‌است، در الگوهای چندهجایی به خوبی از این هجا استفاده کرده ‌است. این پژوهش نشان می‌دهد که شاعر در استفاده از برخی از الگوها با محدودیت‌هایی مواجه است که از آن جمله می‌توان به استفاده نکردن از الگوهایی که با cvcc آغاز می‌شوند در الگوهای دو هجایی اشاره کرد. این پژوهش همچنین نشان ‌می‌دهد که در کاربرد هر یک از ساخت‌ها در مجموع الگوها، ساخت cv بر دو ساخت cvc و cvcc برتری یافته ‌است. به لحاظ میانگین کاربرد هر یک از ساخت‌های سه گانه در مجموع هجاهای ردیف و قافیه، هجای cv در رتبه اول و هجاهای cvc و cvcc در جایگاه‌های بعد قرار دارند که هم به لحاظ رتبه و هم بسامد نسبی با زبان گفتاری و نوشتاری همراهی می‌کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تعیین پایه در زبان فارسی براساس نظریۀ واج¬شناسی نوایی
        سیده عاطفه  بقایی
        در این مقاله به بررسی پایه به عنوان یکی از سازه‌های نوایی در زبان فارسی رسمی می‌پردازیم. در نظریۀ واج‌شناسی نوایی هر یک از سازه‌های هفت‌گانۀ نوایی را می‌توان به عنوان قلمروی عملکرد قوانین واجی و فرآیندهای آوایی در نظر گرفت. با توجه به مطالعات پیشین، پایه در زبان فارسی ب چکیده کامل
        در این مقاله به بررسی پایه به عنوان یکی از سازه‌های نوایی در زبان فارسی رسمی می‌پردازیم. در نظریۀ واج‌شناسی نوایی هر یک از سازه‌های هفت‌گانۀ نوایی را می‌توان به عنوان قلمروی عملکرد قوانین واجی و فرآیندهای آوایی در نظر گرفت. با توجه به مطالعات پیشین، پایه در زبان فارسی براساس فرآیندهای واجی قابل شناسایی نیست. بنابراین در این مقاله از روش آکوستیکی استفاده شد تا وجود یا عدم وجود این سازه در فارسی با توجه به قدرت تشخیص گویشوران آزمایش گردد. به این منظور تعداد چهل واژه با استفاده از نرم‌افزار پرات مورد بررسی قرار گرفت و ده گویشور فارسی زبان مورد آزمون قرار گرفتند. از این تعداد فقط 29 درصد قادر به تشخیص درست واژه براساس زیروبمی بوده‌اند. بنابراین در زبان فارسی آن‌گونه که انتظار می‌رود پایه نمود نمی‌یابد. پرونده مقاله