• فهرست مقالات لکان و لیبیدو

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل تقابل‌ها در اندیشه شمس تبریزی از منظر روان‌شناختی
        مریم  عاملی رضایی فواد  مولودی
        در فرایند رشد روانی هر سوژۀ انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله‎بندی‎ها و دسته‎بندی‌هاست. سوژۀ اجتماعی یاد می‌گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل‎ها و جفت‎های مخالف دسته‎بندی کند و این مقوله‎بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات ا چکیده کامل
        در فرایند رشد روانی هر سوژۀ انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله‎بندی‎ها و دسته‎بندی‌هاست. سوژۀ اجتماعی یاد می‌گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل‎ها و جفت‎های مخالف دسته‎بندی کند و این مقوله‎بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات اجتماعی و دنیای نشانه‎هاست. وجوب این مقوله‌بندی‌ها ضرورت پذیرش قواعد ساختارمندی را در پی دارد؛ تا جایی که می‌توان گفت: انسان برای مفهوم‎سازی، نخست باید جهان را ساختار ببخشد و ساختاربخشی جز در قالب جفت‎های متقابل ممکن نیست. این نکته، یکی از بنیان‌های اصلی ساختارگرایی و دیگر نحله‌های مشابه آن در حوزۀ زبان، ذهن و امر اجتماعی است. اما اگر روان را در حالتی اصیل و پیشافرهنگی بررسی کنیم، این تقابل‌ها نشان از تقلیل و ساده‎سازی دارد و فقط به جهت دهی نیروی لیبیدو در جریان اجتماعی شدن اشاره می‎کند. به دیگر سخن، نیروی روان در حالت پیشافرهنگی خود، امری همگن و وحدتمند و یکه است که در جریان اجتماعی شدن، شقاق را تجربه می‌کند. این میل بازگشت به جهان وحدت، در تفکر شهودی و در نظام معرفتی عارفان مسلمان ما در قالب اندیشه‎های وحدت وجودی ظهور و بروز داشته است. تصویر این جهان وحدتمند که عمدۀ تقابل‎های آن در زیرساختشان رو به وحدت و یگانگی دارند، در قالب زبان که هستی یافته از تقابل هاست، سبب شده است تا برخی از متون عرفانی، خصلتی پارادوکسیکال یابد و امکانات شگرفی در آنها به وجود آید. از این نظر، مقالات شمس تبریزی، یکی از متون شاذ و برجسته است. در مقالۀ حاضر، بر پایۀ مفاهیم روان کاوانۀ یادشده، نشان داده‎ایم که در زیرساخت اندیشۀ شمس، تقابل‎های موجود در سطح امر خودآگاه و اجتماعی کنار گذاشته می‎شود و شمس در رویکرد معرفتی جدیدی، آنها را به مثابۀ امورِ ذاتاً هماهنگ می‎نگرد. پرونده مقاله