تحلیل شعر «خضر کجاست» سرودة تقی پورنامداریان بر مبنای رویکرد بینامتنی
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
1 - علوم انسانی
کلید واژه: بینامتنیت ژانرها شعر غنایی عرفان اسطوره حماسه,
چکیده مقاله :
در این مقاله، شعر «خضر کجاست» سرودۀ تقی پورنامداریان، به لحاظ بینامتنی تحلیل می شود. هدف از این تحقیق علاوه بر تبیین نسبت تصاویر این شعر با شعر کلاسیک، نشان دادن ارتباط عناصر ژانرهای عرفانی، حماسی، غنایی و چگونگی ترکیب آنها در آفرینش شعر عاشقانۀ معاصر است. واژۀ «خضر»، دلالتهای عرفانی و اسطوره ای را تداعی می کند. با توجه به ویژگی خضر که دستگیر گم شدگان است، انتظار می رود گویندۀ عبارت «خضر کجاست»، در وادی های سیر و سلوک سرگردان باشد. چنین دلالت هایی در واژگان و عبارتهایی چون «ظلمات»، «آب حیات» و «بیابان شب» نیز دیده می شود. از سوی دیگر با توجه به مضمون شعر، این پرسش مطرح می شود که چگونه اجزای شعر و دلالتهای معنایی مختلف آن در کنار یکدیگر قرار گرفته است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که این شعر در ژانر غنایی و توصیف معشوق زمینی است، اما نشانه هایی از دیگر ژانرها در آن دیده می شود. راوی شعر همچون قهرمان حماسی، مراحل سختی را برای رسیدن به مقصود پشت سر می گذارد، مثلاً از سرزمین تاریکی ها می گذرد. بندهای چهارگانۀ شعر، تداعی گر چهار فصل سال اند. این فصل ها همچون زمان اساطیری دوری اند و سیر خطی ندارند. همگام با گردش این فصول، فراق و وصال شکل میگیرد. این شعر حاصل تلاقی و تداعی ژانرهای گوناگونی است که از ناخودآگاه شاعرِ زیسته در آن عوالم فرهنگی، مجال ظهور یافته است. در این مقاله از روش بینامتنی در تحلیل شعر استفاده شده است و با مقایسه و تحلیل عناصر ژانرهای مختلف، نسبت آنها با یکدیگر در ایجاد متنی منسجم و ساختارمند بررسی شده است.
In this essay, "Where is Khezr?" composed by Dr. Taqi Pournamdarian, is analyzed based on an intertextual approach. The purpose of this research is to illuminate the relation of pictures in this poem with classic poem, showing the relation of components of mystical, epic, lyric genres and the type of their combination in the creation of contemporary romantic poem. The word "Khezr" has mystical and epic implications. According to the feature of Khezr who is the helper of the lost, it is expected that the narrator of "Where is Khezr?" be confused and wandering in spiritual journey abstinence domains. Such implications can be observed in words and terms like "darkness", "alkahest" (i.e. water of life), "the desert of night". On the other hand, based on the content of poem, there would rise this question that how are elements of poem and its different semantic implications interrelated to each other? The results of the current research shows that this poem is lyric and it describes an earthly beloved, but there are symbols of other genres. The narrator of the poet passes difficult stages like an epic hero to reach their target, for example s/he passes darkness land. Fourfold sections of the poem associates four seasons. These seasons are periodical like epic time and do not have linear circuit. Separation and tinker would occur simultaneously with passing of different seasons. This poem is the product of conflux and different genre association which is emerged from the unconscious of the poet who had lived in the ecology of cultural worlds. In this article the intertextual analysis of poem was applied and components of different genres were compared and analyzed and their ratio in producing a coherent and structured text was also reviewed.