تحلیل شخصیت بایزید در مقالات شمس
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
1 - دانشگاه زنجان
کلید واژه: بایزید شمس تبریزی مقالات شطح متابعت,
چکیده مقاله :
بیتردید یکی از نامورترین چهرههای عرفان ایرانی- اسلامی، بایزید بسطامی است که به دلیل نوع نگاه، حالات و مقاماتِ ممتاز متمایز و به ویژه اقوال خاص و متفاوت، از حرمت و احترامی درخور و شگفت بهره ور بوده است و همواره ارادت و محبت ویژهای را از جانب صوفیان و بزرگان فرهنگ عرفانی نصیب خود ساخته است که حجم عظیم گفتهها و حکایات و اقوال مرتبط با او در متون صوفیانه، گواه این جایگاه ممتاز است. در میان همه این حرمتها و احترامها، گه گاه به برخوردهایی از نوعی دیگر در باب شخص و شخصیت بایزید برمیخوریم که از جهات بسیار قابل تأمل و توجّه است که یکی از آنها، نوع نگاه دیگرگون و خاص شمس تبریزی است. شمس از همان لحظۀ نخست ظهور عامش در تاریخ فرهنگی – عرفانی زبان فارسی (ملاقات با مولوی)، خود را درگیر معمای وجودی بایزید میبیند و تا آخرین ایام غیبتش نیز آن را از یاد نمیبرد و هیچگاه در برابر جریان غالب بایزیدستایی، سر تسلیم فرونمیآورد و در مدتِ کوتاهِ نکته گوییهایش با حدّت و شدت، احوال و اقوال و افعال بایزید را مورد چند و چون قرار میدهد و در نهایت با نقد کردهها و گفتههای بایزید، جایگاهش را به شدت به چالش میکشد و فرومیاندازد. این مقاله تبیین و طبقه بندی و تحلیل دیدگاههای شمس تبریزی دربارۀ بایزید بسطامی است، با تأکید بر این نکته که مولانا در این باب – علی رغم ارادت شیفته وارش - تابع شمس تبریزی نیست.
Certainly one the of most famous character in Iranian-Islamic Mysticism is Bayazid Bastami who have had a distinctive sublime and respectable status and position due to his type of viewpoint, moods, and excellent dignities and had always special respect and kindness from Sufis and brilliant mystical characters which is proven by the existence of mass volume of quotations, anecdotes, and words in Sufi texts. However, among all of these respects and dignities, we sometimes see other types of approach toward Bayazid and his personality which are all reflectible and considerable; one of them is the varied and unique viewpoint of Shams Tabrizi. Shams saw himself involved with the existential dilemma of Bayazid from the very beginning of his appearance in cultural-mystical history of Persian Language (i.e. Meeting with Molavi) and had not forgotten it until the very end of his absence and never accepted the dominant discourse toward Bayazid; he reviewed and criticized his words, actions, and character in a brief period with precision and strong intensity and finally challenged his status heavily and disrespected it. This article is to illuminate and categorize and analyze Shams Tabrizi's views about Bayazid Bastami emphasizing on this point that Molana- despite his amorously regards to Shams Tabrizi- is not a disciple of Shams Tabrizi.