بررسی اصل سرعت در دادرسی فوری در پرتو تحلیلی انتقادی نسبت به ماده ۳۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی و چالشهای عملی آن
محورهای موضوعی : مدیریت قضایی و دادگستریعرفان موسی زاده 1 , نیما نوروزی 2
1 - کارشناسی ارشد علوم قضایی، دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری، تهران، ایران
2 - گروه فقه و حقوق خصوصی، دانشکده علوم و معارف، جامعه المصطفی العالمیه و سطوح عالیه قم، حوزه علمیه قم، قم شریف، ایران
کلید واژه: دادرسی فوری, امور تامینی و موقتی, اصل سرعت, اصل تناظر, درخواست قضایی, صورت مجلس قضایی.,
چکیده مقاله :
ماده ۳۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی ۱۳۷۹ از جمله مقررات مهم در حوزه دستور موقت به شمار میآید که با پیشبینی امکان تقدیم درخواست به دو صورت کتبی و شفاهی، انعطاف خاصی را در نظام دادرسی ایران ایجاد کرده است. فلسفه اصلی این ماده، تأمین فوری حقوق اشخاص در شرایطی است که تأخیر در رسیدگی میتواند به تضییع حق یا ورود خسارت جبرانناپذیر منجر شود. بر اساس این ماده، درخواست شفاهی تنها در صورتی معتبر خواهد بود که در صورتجلسه دادگاه ثبت و به امضای متقاضی برسد، امری که به آن ارزش سند رسمی میبخشد و قابلیت استناد حقوقی ایجاد میکند. این مقاله ضمن بررسی مفهومشناسی و تحلیل متن ماده ۳۱۳، به مقایسه درخواست کتبی و شفاهی پرداخته و مزایا و محدودیتهای هر یک را تبیین کرده است. همچنین با بهرهگیری از نشستهای قضایی و رویه عملی دادگاهها، چالشهایی همچون اختلاف نظر در لزوم تقدیم دادخواست، مرز مبهم میان تأمین خواسته و دستور موقت، و احتمال سوءاستفاده از درخواست شفاهی مورد نقد قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هرچند ماده ۳۱۳ ابزاری مؤثر برای تحقق عدالت فوری است، اما اجرای آن بدون ضوابط روشن میتواند موجب تشتت آرا شود. در پایان، پیشنهاد شده است که با تدوین دستورالعملهای اجرایی، تمایز صریح میان نهادهای مشابه، و طراحی فرمهای استاندارد، ضمن حفظ فلسفه حمایتی دستور موقت، کارآمدی و انسجام رویه قضایی نیز ارتقا یابد.
Article 313 of the 1979 Civil Procedure Code is one of the key provisions in the realm of provisional orders. It allows requests to be submitted either in writing or orally, introducing flexibility into Iran’s judicial system. The primary philosophy behind this article is to provide immediate protection of individuals' rights in situations where delays in litigation could result in the loss of rights or irreparable damage. According to this provision, an oral request is only valid if it is documented in the court’s minutes and signed by the petitioner, which grants it official status and legal validity. This article, through a descriptive-analytical approach, reviews and analyzes the text of Article 313, comparing written and oral requests, and highlights the advantages and limitations of each. Furthermore, using judicial sessions and practical court procedures, it critiques challenges such as the disagreement over the necessity of filing a petition, the ambiguous boundary between securing a claim and provisional orders, and the potential misuse of oral requests. The findings suggest that while Article 313 is an effective tool for achieving prompt justice, its implementation without clear guidelines could lead to inconsistent rulings. The study concludes with the recommendation to develop executive guidelines, explicitly distinguish similar institutions, and design standardized forms to enhance the effectiveness and consistency of the judicial process while preserving the supportive philosophy of provisional orders.
