تحلیل تطبیقی دگردیسی فرم در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران (موردپژوهی: مسجد شیخ لطفالله و مسجد الغدیر تهران)
محورهای موضوعی : معماری اسلامیعلی مشهدی 1 , محمدرضا نامداری 2
1 - استادیار گروه معماری، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران
2 - استادیار گروه معماری، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران
کلید واژه: تحلیل تطبیقی, دگردیسی, فرم, مسجد شیخ لطف الله, مسجد الغدیر تهران.,
چکیده مقاله :
دگردیسی فرم در معماری در یک خط سیر تاریخی، معلول عوامل بیشماری بوده است که در برخی شرایط منجر به تغییر اصول و شاخصها شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل و ابعاد دگردیسیهای رخ داده در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران از طریق تحلیل قیاسی فرم مسجد شیخ لطفالله اصفهان و مسجد الغدیر تهران است. فرضیههای مطرح در نیل به این هدف این است که مسجد الغدیر تهران و مسجد شیخ لطفالله اصفهان به لحاظ ساختار فرمی به یکدیگر شبیه هستند و دگردیسی فرمی رخ داده در قالب برخی شاخصهای کالبدی و فضایی میباشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل استدلال منطقی و قیاسی به بررسی عوامل دگردیسی که در لایههای آشکار و پنهان در شکلگیری این دو اثر نقش داشتهاند، پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که اصول دگردیسی در فرم مسجد شیخ لطف الله به واسطه شاخص هندسه فضایی از طریق چرخش و تغییر جهت و حرکت انتقالی توسط عناصر سازهای و کالبدی، دیوارهای خارجی و اتصالدهنده فضاهای داخلی به وقوع پیوسته است، این در حالی است که در مسجد الغدیر تهران که در دوره معاصر بنا شده است، اصول دگردیسی نه تنها با چرخش فرمی بلکه با نادیدهگرفتن و حذف عناصر و المانهای شاخص مسجد از جمله گنبد و مناره صورت گرفته است. ضمن آنکه فرم مستطیل شکل فضای زیر گنبد و فرم هرمی گنبد نیز از دیگر عوامل دگردیسی است.
The transformation of form in architecture in a historical trajectory has been the result of countless factors that have led to the change of principles and indicators in some situations. The purpose of the present research is to investigate the factors and dimensions of the transformations that occurred in mosques without naves during the Safavid and contemporary periods of Iran through a comparative analysis of the form of Sheikh Lotfollah Mosque in Isfahan and Al-Ghadir Mosque in Tehran. The hypotheses proposed to achieve this goal are that the mosque of Al-Ghadir in Tehran and the mosque of Sheikh Lotfollah in Isfahan are similar to each other in terms of formal structure, and the metamorphosis of the form occurred in the form of some physical and spatial indicators. The current research has investigated the metamorphosis factors that have played a role in the formation of these two works in the visible and hidden layers using descriptive and inductive analysis method. The results of the research indicate that the principles of transformation in the form of Sheikh Lotfollah Mosque have taken place due to the index of spatial geometry through rotation and change of direction and translational movement by structural and physical elements, external walls and connecting internal spaces. that in the Al-Ghadir Mosque of Tehran, which was built in the contemporary period, the principles of transformation have taken place not only by changing the form, but also by ignoring and removing the prominent elements of the mosque, including the dome and the minaret. In addition, the rectangular shape of the space under the dome and the pyramid shape of the dome are also other factors of metamorphosis.
اعراب اویسی، جلال (1396) چهار پایه طراحی معماری، تهران، ره شهر.
بذرافکن، کاوه (1391) ضرورت روش در طراحی، دو ماهنامه معمار، شماره 72.
بنی اسد، حمید و دوگانی، وحید (1396) بررسی مقدماتی بر روشهای طراحی، کنفرانس بینالمللی عمران، معماری و زیرساختهای شهری، تبریز.
ديباج، سيدموسي (1391) ماهيت معماري، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
سامه، رضا (1392) معماري و كيفيت زندگي انسان، رسالة دكتري معماري، تهران، پرديس هنرهاي زيبا دانشگاه تهران.
طاهرسیما، سارا و هما ایرانی بهبهانی و کاوه بذرافکن (1394) تبیین نقش آموزشی فضای باز در مدارس ایران با مطالعه تطبیقی مدارس سنتی تا معاصر (نمونههای موردی: مدرسههای چهارباغ، دارالفنون و البرز)، فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی، سال سوم، شماره 6.
علی پور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1395) برداشت صحیح از نمونهها در ایده پردازی، فصلنامه معماری و شهرسازی، دوره 21، شماره 3.
قدس، حسین و علی اصغرزاده (1392) معماری مبتنی بر بوم- استفاده از مدلهای شناختی لایهای در روند طراحی پارامتریک (نمونه موردی: سایت در کویر مرنجاب)، فصلنامه مسکن و محیط روستا، شماره 144.
گروت، ليندا و وانگ، ديويد (1384) روشهاي تحقيق در معماري، ترجمه عليرضا عينيفر، دانشگاه تهران.
لاوسن، برايان (1384) طراحان چگونه ميانديشند، ابهامزدايي از فرآيند طراحي، ترجمه حميد نديمي، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي.
لنگ، جان (1381) آفرينش نظريه معماري، نقش علوم رفتاري در طراحي محيط، ترجمه عليرضا عينيفر، دانشگاه تهران.
لبیب زاده، راضیه و مهدی حمزهنژاد و محمدعلی خان محمدی (1396) ارزیابی مدلهای تبیینگر طراحی معماری به منظور ارتقاء جایگاه محتوا در آنها، فصلنامه انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران، شماره 14.
لیلیان، محمدرضا و مهدیه عابدی و پرهام بقایی و مریم بهرامی (1396) نظریهها و روشهای طراحی معماری، تهران، آزادپیما.
محمودی کامل آباد، مهدی و مهری محمدیان (1395) دگردیسی نور روز در معماری ایرانی، سومین همایش و نمایشگاه بینالمللی روشنایی و نورپردازی ایران، تهران.
مهدوی نژاد، محمدجواد و محمد مشایخی و منیره بهرامی (1393) الگوهای طراحی مسجد در معماری معاصر، فصلنامه قطب علمی معماری اسلامی، شماره پنجم، سال دوم.
نقي زاده، محمد و بهناز امينزاده (1395) مدخلي بر تبيين معناي معماري، مقاله در دوفصلنامة مدرس هنر، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
وفامهر، محسن و مسعود شمس و علی گرشاسبی (1390) معماری ژنتیکی، الگوبرداری از فرایند تکامل زیستی، دومین کنفرانس بینالمللی معماری و سازه.
Asefi, Maziar (2012) Transformation and movement in architecture: the marriage among art, engineering and technology, Procedia- Social and Behavioral Sciences 51 (2012) 1005-1010.
Bax MF. Th (1989) Structuring Architectural Design Processes, in Newcastle University, Open House International, Housing- Design- Development; Theories, Tools and Practice, ISSN 0168-2601, Vol. 14, No. 3.
Broom, J (2015) Mass Housing Cannot Be Sustained, Blundel P. NO, 13.
De Marco Werner, C (2013) Transformable and transportable architecture: analysis of buildings components and strategies for project design, Master Thesis, Barcelona: Universidad Politécnica de Cataluña.
Devido, A (2002) Design, Architectural Press, Boston.
Durmus, Serap (2012) Change and Transformation in Architecture: On the Concept of Zeitgeist, Karadeniz Technical University.
Durmus, Serap (2012) Change and Transformation in Architecture: On the Concept of Zeitgeist, Karadeniz Technical University.
Guilford J. P (1959) Three Faces of Intellect, American Psychologist, Vol.
14, pp.
469-479 Jones, J (2016) Design Methods, London, John Wilay and Sons.
Lawson BR. (1994) Design in Mind, Oxford, Butterworth Architecture.
Lawson BR. (1990) How Designers Think? The Design Process Demystified, 2nd ed, London, Butterworth Architecture.
Lazović, Z. (1988) Prototip i njegov značaj u arhitektonskom projektovanju, IMS`88-teh¬nologija projektovanja i građenja, Beograd: IMS SR Srbije, str. 129-158.
Leitner, M. &Innella, G. &Yauner, F. (2013) Different Perceptions of the Design Process in the Context of Design Art. Design Studies. NO, 34.
Meyer, Kirk. (2010) The Outdoor Classroom: A Jewel in the Crown of Public Education, Minneapolis, Design Share, NO, 4.
Otto, K.&Lisney, J.S.& Linden, A.(2014) Fundamental Studies in Design by Analogy: A Focus on Domain- Knowledge Experts and Applications to Transacional Design Problems, Design Studies, NO, 35.
Ozkan, O.&Dogan, F.(2013) Cognitive Strategies of Analogical Reasoning in Design: Differences Between Expert and Novice Designers, Design Studies, NO, 34.
Singh, V.et al.(2009) Innovations in Design Through Transformation: A Fundamental Study of Transformation Principles.Journal of Mechanical Design Vol.
131, NY: American Society of Mechanical Engineers (ASME).
Tsenn, J.&Atilola, O.& McAdams, D.A.& Linsey, J.(2014) The Effects of Time and Incubation on Design Concept Generation, Design Studies, NO, 35.
Tunner, C.& Kenneth, K.(2000) The Influence of School Architecture on Academic Archivement, Journal of Educational Administrations, NO, 38.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاهم، زمستان 1401: 55-45
تاريخ دريافت: 18/04/1402
تاريخ پذيرش: 15/06/1402
نوع مقاله: پژوهشی
تحلیل تطبیقی دگردیسی فرم در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران
(موردپژوهی: مسجد شیخ لطفالله و مسجد الغدیر تهران)
علی مشهدی1
محمدرضا نامداری2
چکیده
دگردیسی فرم در معماری در یک خط سیر تاریخی، معلول عوامل بیشماری بوده است که در برخی شرایط منجر به تغییر اصول و شاخصها شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل و ابعاد دگردیسیهای رخ داده در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران از طریق تحلیل قیاسی فرم مسجد شیخ لطفالله اصفهان و مسجد الغدیر تهران است. فرضیههای مطرح در نیل به این هدف این است که مسجد الغدیر تهران و مسجد شیخ لطفالله اصفهان به لحاظ ساختار فرمی به یکدیگر شبیه هستند و دگردیسی فرمی رخ داده در قالب برخی شاخصهای کالبدی و فضایی میباشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل استدلال منطقی و قیاسی به بررسی عوامل دگردیسی که در لایههای آشکار و پنهان در شکلگیری این دو اثر نقش داشتهاند، پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که اصول دگردیسی در فرم مسجد شیخ لطف الله به واسطه شاخص هندسه فضایی از طریق چرخش و تغییر جهت و حرکت انتقالی توسط عناصر سازهای و کالبدی، دیوارهای خارجی و اتصالدهنده فضاهای داخلی به وقوع پیوسته است، این در حالی است که در مسجد الغدیر تهران که در دوره معاصر بنا شده است، اصول دگردیسی نه تنها با چرخش فرمی بلکه با نادیدهگرفتن و حذف عناصر و المانهای شاخص مسجد از جمله گنبد و مناره صورت گرفته است. ضمن آنکه فرم مستطیل شکل فضای زیر گنبد و فرم هرمی گنبد نیز از دیگر عوامل دگردیسی است.
واژگان کلیدی: تحلیل تطبیقی، دگردیسی، فرم، مسجد شیخ لطف الله، مسجد الغدیر تهران.
مقدمه
معماری، به ویژه در دنیای مدرن کنونی، نقش قابل توجهی در بخشیدن روح و جان به فضاهای مختلف زیست بشر دارد (اعراب اویسی، 1396: 60). بر اثر نفوذ الگوهای فرهنگی- معماری غربی که تقریباً از دوره قاجار آغاز و در دوره پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده است، همواره با کاهش روزافزون ارزشهای معماری ایرانی، به خصوص الگوهای کهن روبهرو بوده و هستیم (قدس و اصغرزاده، 1392: 34). کیفیت فضای معماری با تأثیر بر متغیرهای عملکردی، حسی، فکری و ادراکی جاری در محیطهای مختلف، بر روحیات، احساسات، انگیزهها و هیجانات انسانها اثرگذار است (طاهرسیما و همکاران، 1394: 55). در ساختار معماری بینالملل، دادههای بومی از قبیل فرهنگ و اقلیم در دایره توجهات قرار نگرفته و کمتر مورد تأکید بودهاند (قدس و اصغرزاده، 1392: 34)؛ در صورتی که سازمانبخشی روش طراحی جامع و نظاممند میتواند به ایجاد هماهنگی میان ادراک، بازنمایی و تحقق همت گمارد و طرحی همساز با عوامل مختلف و تأثیرگذار پدید آورد (بیکن، 1393: 36). به طور کلی، طراحی تحول مشتمل بر یک فرایند بینرشتهای است که به دنبال ایجاد تغییرات مطلوب و پایدار در رفتار افراد، سیستمها و سازمانها است (Broom, 2015: 200). طراحی، روندی ناهمگن است؛ رهیافت، راهبرد و روششناسی طراحی اغلب متاثر از تجارب شخصی طراحان، زمینه اجتماعی- فرهنگیشان در کنار شرایط فنی و اقتصادی جامعه است. طراحی از یک سو مبتنی بر قوه خلاقیت فردی و از سوی دیگر مبتنی بر اصول روششناسی مبتنی بر عوامل بازتابدهنده روند طراحی است (یورماکا و همکاران، 1394: 21). از این رو برای رسیدن به یک طرح مطلوب، بهرهگیری از گذشته یکی از راههای ممکن است. در این روند از طریق گونهشناسی و یا از طریق دگردیسی مدلهای خاص، میتوان به نتیجه رسید (لیلیان و همکاران، 1396: 90). در اواخر قرن نوزدهم میلادی در برخی از کشورهای اروپایی، گونهشناسی و طبقهبندی ساختمانها یا اجزاء ساختمانی، مبتنی بر معیارهای مشابهتهای فرمی یا کارکردی مطرح شد که در دهه 1960 توسط آلدو رسی -معمار نو خردگرا- به اوج شکوفایی رسید (لوییس، 1397: 4). گونههای ساختمانی ارائه شده از دیدگاه رسی کلی و مفهومی است (علی پور و همکاران، 1395: 81) و از دیدگاه کوینسی (قرن 19)، گونه همان چیزی است که هنرمندان مختلف درکهای متفاوتی از آن دارند و میتواند شباهت شفاف و روشنی به یکدیگر نداشته باشد (Leitner& Others, 2013: 494). در طراحی به روش گونهشناسی، همه چیز کم و بیش نامعین است (Otto & Others, 2014: 232) و معماران میتوانند از بناهای شاخص جهان به عنوان نقطه آغاز طراحی بهره برند (Tsenn& Others, 2014: 500). در دستاوردهای گذشته، نوعی تجربههای تکاملی و اصلاحی نهفته است که میتواند ادامه و امتداد آن منجر به سرعت پیشبرد معماری شود. زمانی که ما با آثار ارزشمند گذشته برخورد میکنیم، باید بتوانیم روند دگردیسی آنها را مطالعه کنیم (Ozkan&Dogan, 2013: 165). از نمونه طراحیهای دگردیسی میتوان به طراحی کوشک آلمان در نمایشگاه جهانی بارسلون توسط لودویگ میس وندرو در سال 1929میلادی اشاره کرد که مرهون بهرهگیری از آثار متعدد هنری و معمارانه است (Devido, 2002: 509). همچنین، کازامالاپارت در جزیره کاپری (1940) تا حدی متأثر از آثار ارزشمندانه است که توسط آدالبر تو لیبرا، ساخته شده است (Jones, 2016: 112). بررسی روند دگردیسی و مقایسه تطبیقی معماری مساجد در طول زمان علاوه بر اینکه ما را از درجه تغییر فرم و فضا در این کالبد باارزش آگاه میسازد بلکه از طریق کشف دلایل پنهانی تغییر فرم، پیشبینی نیازهای آتی کاربر مقدور گردیده و از طریق تحلیل این سیر خطی، ارائه راهکار در جهت طراحی انطباقپذیر با نیازهای جامعه را فراهم میسازد. همواره مساجد فاقد شبستان به عنوان کالبدی منحصربفرد در جهت پاسخ به برخی محدودیتها شکل گرفتهاند. از این منظر، تحلیل روند دگردیسی فرم در این گونه خاص از مساجد از نقطهنظر چگونگی پاسخ به برخی چالشها و مسائل طراحی، از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین جهت مسجد شیخ لطفالله به عنوان یک نمونه کامل و دربرگیرنده تمامیت ویژگیهای مساجد بدون شبستان در دوران صفویه و مسجد الغدیر به عنوان یک نمونه شاخص از مساجد معاصر به عنوان نمونههای موردی پژوهش انتخاب گردیدهاند. با توجه به مطالب عنوان شده، سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- دگردیسی فرمی در مسجد شیخ لطفالله اصفهان و مسجد الغدیر تهران چگونه ایجاد شده است؟ 2- وجوه اشتراک و افتراق فرمی مسجد شیخ لطف الله و مسجد الغدیر تهران کدامند؟
پیشینه پژوهش
کلمه دگردیسی، که از نظر مفهومی با مفهوم تغییر مرتبط است، به معنای «به شکلی متفاوت از حالت اولیه درآمدن و اشغال موقعیت دیگر» و به طورکلی «تغییر شکل» است (Oxford Dictionary, 2019b). پیشینه گفتمانی پژوهش حاضر در میان پژوهشگران ایرانی که موضوع دگردیسی را به طور عمده مورد بررسی قرار دادهاند، بسیار محدود است. حال از این میان میتوان به مطالعات علیپور و همکاران (1395) اشاره نمود که در مقالهای با عنوان «برداشت صحیح از نمونهها در ایدهپردازی معماری» چنین بیان میکنند که برداشت صحیح، فراتر رفتن از سطوح مواجهه با اثر و رسیدن به سطح عمیق آفرینش است که نتیجه آن ارتقاء بداعت و کیفیت ایده طراحی است. محمودی کامل آباد و محمدیان (1395)، در مقالهای با عنوان «دگردیسی نور روز در معماری ایران» چنین نتیجه میگیرند که در معماری ایران، نور روز همواره به صورت تغییریافته (دگرگونشده) مورد استفاده قرار گرفته است. نور روز با عبور از لایههای متفاوت مانند شیشههای رنگی، جدارههای مشبک، مصالح نیمهشفاف یا بازتابش نور روز از سطحی به سطح دیگر تغییر صورت یافته و به کیفیتی دگرگونشده نائل میشود. این بررسی بیش از هر چیز بیانگر و تأییدگر مفهوم دگردیسی در معماری ایرانی است. بنی اسد و دوگانی (1394) در مقالهای با عنوان «بررسی مقدماتی بر روشهای طراحی» به بررسی انواع روشهای طراحی موجود در قرن 19 و 20 پرداخته و بیان میدارند که در این دوره، با مطالعه بر روی طبیعت و بیومرفیک مدلهای جدیدی فراهم شد که در تمام جوامع بدون توجه به سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی دارای فهم و اعتبار بود. برخی از مدلهای طراحی تحت عنوان مثلثبندی و مربعبندی، طی این دوره به وجود آمد که از مدلهای علمی و رویههای ریاضی محسوب میشد و بعضی معماران و بیشتر برای فرار از قالبهای متداول طراحی به آنها پناه بردند و طی آن، معماری گوتیک که نتیجه بکارگیری مربعسازی و مثلثسازی است، شکل گرفت و باعث شد که فیلسوفان، معماری را موسیقی منجمد بنامند. همچنین هنگامی که سورئالیستها تکنیکهای تصادفی را تجربه میکردند، جمعی از معماران در مدرسه باوهاوس تلاش میکردند که روش طراحی خردگرا یا فرمهای کارا را گسترش دهند. لبیبزاده و همکاران (1393)، در مقالهای با عنوان «ارزیابی مدلهای تبیینگر طراحی معماری به منظور ارتقاء جایگاه محتوا در آن» قصد دارند تا از طریق اصلاح مدلهای طراحی موجود، نتیجهای کاربردی و مفید برای حوزه آموزش طراحی معماری، امکان نقد آثار و طراحی کمالگرایانهتری را فراهم آورند. در نهایت مدلی راهبردی- مفهومی ارائه میدهند که در آن مقوله محتوا به مراحل طراحی و تأثیرات آن در ساختاری همه جانبه مدنظر میباشد. وفامهر و همکاران (1390)، در مقالهای با عنوان «معماری ژنتیکی، الگوبرداری از فرایند تکامل زیستی» بیان میکنند که بهرهمندی از الگوهای معماری تکاملی و در پی آن معماری ژنتیکی که برخاسته از الگوهای تکامل زیستی هستند، جهت نیل به اهداف عالی، مترقی و بدیع معماری امری اجتنابناپذیر خواهد بود. بذرافکن (1391) در مقالهای تحت عنوان «ضرورت روش در طراحی» به بررسی اهمیت روش مناسب در طراحی پرداخته است. بر اساس یافتههای پژوهش، بسته به نوع طرح، روشهای مختلف برای طراحی اهمیت بالایی پیدا میکند و در صورتی محصول طراحی موفق خواهد بود که فرآیند درست طی شود. ازکان و دوگان (2013)، در مقالهای با عنوان «استراتژیهای شناختی استدلالهای مشابه در طراحی: تفاوت بین طراحان کارشناس و طراحان تازهکار» به ارزیابی و مقایسه پرکاربردترین شیوههای طراحی معماری مورد استفاده بین طراحان خبره و تازهکار پرداختهاند. اتو و همکاران (2014)، در مقالهای با عنوان «مطالعات اساسی در زمینه طراحی آنالوگ: با تمرکز بر دامنه دانش کارشناسان و برنامههای کاربردی برای حل مشکلات طراحی دگردیسی» به بررسی مشکلات موجود و انتقادات وارده بر طراحی معماری مبتنی بر دگردیسی پرداخته و در نهایت، راهکارهایی جهت مقابله و جلوگیری از بروز این مشکلات پیشنهاد دادهاند. بر این اساس لازم به ذکر است: از آنجایی که پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل دگردیسیهای رخ داده به لحاظ فرمی در مسجد شیخ لطف الله و مسجد الغدیر تهران میپردازد، تاکنون پژوهشی از این باب صورت نگرفته است. لذا پژوهش حاضر دارای نوآوری است.
چارچوب نظری پژوهش
دگردیسی معماری
امروزه با توجه به طراحیهای انجام گرفته درسرتاسر جهان شاهد دگردیسی یا دگرگونی معماری و اصول آن هستیم. چرا که معماری هم فرآیند و هم محصول برنامهریزی طراحی و ساخت و ساز است. معماری ارتباط تنگاتنگی با این کلمات دارد. زیرا تغییر و دگردیسی، از مهمترین اهداف در دستور کار معماری است. اساساً، دگردیسی حالتی است که از طبیعت وجود نشأت میگیرد و بنابراین تغییر و یا تحول را تعریف میکند (Tunner & Kenneth, 2000: 309). در معماری دگردیسیهای رخداده در جهان که در آن اشیاء و موضوعات در حال دگردیسی هستند؛ اجتناب ناپذیر است. مفاهیمی مانند جهانیسازی، پایداری، رویکردهای زیستمحیطی و فناوری، محدوده دگردیسی و تغییر را در معماری متنوع میکنند. ضمن آنکه ماحصل معماری به صورت ایدهآل در حال تبدیلشدن به موضوع دگردیسی است و در این راستا تمام آثار معمارانه تحت تأثیر فرآیند دگردیسی با عناوین، دورهها و مفاهیم مختلف نشانهگذاری میشوند. از این رو مطابق با این عمل موضوع بهرهبرداری یا مصرف در دستور کار قرار میگیرد و جهانی را شکل میدهد که در آن مدلهای ساخته شده به تدریج مصرف میشوند و ملاحظات کیفیتی تحت عنوان «متنوعسازی» از بین میرود. حال این عمل در معماری را میتوان نوعی چالش دانست، زیرا جامعه مبتنی بر مصرف منجر به استفاده از معماری به عنوان ابزار گردیده و معماری به طور فزایندهای چشم انداز ابزاری پیدا میکند. از این رو با افزایش مصرف، تلاشهای فردی به طور همزمان افزایش مییابد و از این طریق مفاهیم تغییر و دگردیسی دیگر به عنوان مفاهیم جداگانه در نظر گرفته نمیشوند، زیرا وارد دایره سرعت میشوند. به همین دلیل است که دگردیسی اغلب به عنوان پیشرونده و تغییر شکل به عنوان یک ماده ساختاری مورد توجه قرار میگیرد. اصطلاح جهانیشدن دگردیسی دال بر این ادعا میباشد که سنت با ارزشهای جهانی قابل تعویض است. کار برخی از معماران امروزه که به عنوان معماران معروف در نظر گرفته میشود، پایهای برای مدلهای ساختاری مشترک تلقی میشود و این معماران و نقشی که آنها به کاربر اختصاص میدهند، اغلب تقلید میشود. کاهش فاصله جوامع و فرهنگها و نحوه پیوستن آنها به این روند دگردیسی سریع، در مقیاس محلی بیشتر احساس میشود (Durmus, 2012: 26).
تأثیرات کلیدی در توسعه مفهوم «قابلیت دگردیسی»
اجرای اصول دگردیسی در طراحی معماری، با درنظرگرفتن این واقعیت که طراحیای که اصول دگردیسی را ندارد، به اندازه کافی مفید واقع نمیشود، بخشی از خطای گفتمان معماری را نشان میدهد. پویایی و دگردیسی در نیازهای عمومی و خاص و همچنین طراحی برای یک کاربر آشنا و ناآشنا، سطح بالایی از انعطافپذیری را در راهحلها میطلبند، تا به خوبی بتواند مطابق نیازها تغییر نمایند (Lazovic, 1988: 32). مفهوم دگردیسی در طراحی معماری ساختمانهای معاصر اساساً با ایده تغییر در گفتمان معماری معاصر چه در متن شرایط اجتماعی، فضایی و فیزیکی و چه در فناوری و اقتصاد مرتبط است. حال شرایط مبتنی بر محدودیتهای مکانی، تغییر محیط فضایی- فیزیکی و تغییر مکرر کاربران و غیره تأثیر اساسی در ایجاد اصول دگردیسی در یک گفتمان عملی معماری دارد؛ چرا که معماری به منظور تحقق یک زمینه انعطافپذیرتر، سازگارتر میشود. امروزه با توسعه فناوری و نیازهای انسان معاصر، معماری تکامل یافته است، اما شناسایی زمینه با یک قاب فیزیکی به یک مشکل در روند طراحی معماری تبدیل شده است. پذیرش این مفهوم که فقط با ویژگیهای مادی یک مکان تعیین میشود، نیاز به بینش پیچیدهتری در مورد ایده، زمینهسازی را به حاشیه میبرد یا انکار میکند. بنابراین توسعه فنآوریهای ساختمانی و اطلاعاتی باعث تحریک اجرای چندگانه مفهوم قابلیت دگردیسی در طراحی معماری میشود، به گونهای که تولید، بررسی و ارزیابی مفهوم ساختار دگردیسی و تحقق آن را امکانپذیر میکند. از این رو فرضیه استفاده از سیستمهایی که امکان ایجاد مدلهای جدیدی از طراحی معماری را فراهم میکنند، را امکانپذیر میسازد، زیرا این مدلها با استفاده از اجرای اصول دگردیسی، بخشی از رویكرد فناوری در طراحی معماری گشتهاند (De Marco Werner, 2013: 56). با توجه به مطالب فوق تأثیرات کلیدی در دگردیسی معماری عبارتند از: جنبههای اجتماعی، اقتصادی، تکنیکی و زمینه کالبدی اثر (Singh, et al, 2009: 41).
دگردیسی معماري در ساحت «شيئيت اثر معماري»
مقصود از معماري در مقام شيء، آن چيزي اسـت كه ما با عنوان «اثر معماري» ميشناسيم. اثر معماري با خـود معماري متفاوت است؛ چنانچه اثر هنري با خود هنر تفـاوت دارد (دیباج، 1391: 8). حقيقت معماري به اثر معماری وابسته بوده و به دنبال وقوع آن محقّـق میگردد. از ايـن رو دريافت شايسته از چيستي معماري در گرو شيئيت اثـر معماري میباشد. بنابراين ماهيت اثر معماري، بخش مهمي از چيسـتي معمـاري را تبيين ميسازد (Tunner & Kenneth, 2000: 310). از آنجايي كه هر پديده شيئيت خـويش را جلوهگر ميسازد، اثر معماري در بيان چيستي خود از غير بينياز بوده و همواره حقيقت امر معماري را در خود آشکار میسازد. با اين حال همة آنچه كه از معماري دريافت ميشود به تنهايي از شيئيت قابل دریافت نيست و شيئيت تنها فرصت بـروز بخشـي از حقيقت آن است (Asefi, 2012: 1006).
دگردیسی معماري در مرتبة «فعاليت معماري»
دگردیسی در قالب هر مولفهای که بر معماری تأثیر میگذارد از قبیل اقتصاد، سیاست و فناوری در سطوح مختلف تأثیرگذار است. به ویژه هنگامی که مسائل مربوط به جامعه مورد سئوال است، میتوان در مورد دگردیسی اجتماعی در زمینه معماری صحبت کرد. زیرا مولفه دگردیسی در جامعه، خود جامعه، تحول در جامعه و سرعت آن را نمودار میسازد. بنابراین رابطه انسان، جامعه، معماری، فرهنگ و هویت به سرعت تجربه میشود و با تکامل در این چرخه دگرگون میشود. از این رو عملکرد معماری مانند یک زبان رفتار است که خود را میسازد (Durmus, 2012: 27). از آنجا که معماري مخصوص انسان است و بيش از هر هنر ديگري در حيات انساني نقش مؤثر دارد، اين ويژگي سبب ميشود تا معماري مرتبهاي والا بيابد. همواره مدنيت و تمدن در تاريخ بشريت در كنـار هم پا به عرصة هستي گذاردهاند؛ به نحوي كه تاریخ معماری جزء بسیار مهمی از كتاب تاريخ تمدن بوده است. از آنجا كه معماري بر افعال بشری متمرکز است، بنابراین متناسب بـا احوال انسـان بـه رويدادها و فعاليتهاي زندگي وي وابسته است (سامه واکرمی، 1393: 33). در ايـن تعبيـر «معماريكردن» در صدد پاسخگويي به بخش وسـيعي از نيازهاي انسـان در جريـان زندگي است. بنابراين از آنجايي كه اثر معماري حاصـل فعاليـت معماري است، شايد چيستي آن در گرو ماهيت اين امر باشد. از سويي فعلیت از منظـر سودمندي ميتوانـد وجـه ديگري از حقيقت امر معماري را انعكـاس دهد كه بيانكنندة نسبت معماري با زندگي انسان اسـت. زنـدگي انسـان شامل افعال و رويـدادهايي اسـت كـه در بستر محيط رخ ميدهد و معماري در اين ميان همچـون واسـطهاي مؤثر واقع ميگردد. معماري در مرتبة فعاليت معماري متـأثر از نتـايجي كه در قالب مراتب آثار معماري در پي دارد، سه نوع تلقّـي را در بر دارد: الف) معماري بـه مثابـه ساختن بنا و فراهمكردن سرپناه؛ ب) معماري به مثابه ساماندهي محيط؛ و پ) معماري به مثابه طراحي فضا و پديدآوري مكان (نقی زاده وامین زاده، 1395: 91).
روش انجام پژوهش
این پژوهش از گونۀ پژوهشهای کیفی است. پارادایم معرفت شناختی آن تفسیرگرایی است. در مرحلۀ جمعآوری دادهها با روش توصیفی و مرور متون موجود انجام شده است. در مرحلۀ تحلیل دادهها، با روش استدلال منطقی و قیاسی براساس کل به جزء به بسط دادههای جمعآوری شده پرداخته شده است. در این نوشتار با تبیین چارچوب نظری دگردیسی به عنوان ابزار، برخی مفاهیم و مؤلفهها استخراج شده است. سپس با استفاده از روش تحلیلی در بررسی اطلاعات بدست آمده، به اثبات فرضیهها پرداخته شده است. لذا مراحل انجام پژوهش به شرح ذیل است:
مرحله اول: تعریف دگردیسی و قابلیت توسعه مفهوم دگردیسی در معماری: در این مرحله از پژوهش با تأکید بر پیشینهای که از این تعاریف وجود دارد، سعی در شناسایی مؤلفههای اصلی این رویکردها شده است. معیارهای ارزیابی بنا در مراحل بعد بر اساس نوع دگردیسی مشخص میشود. مرحله دوم: انتخاب نمونههای موردی و توصیف آن: انتخاب این نمونه کاملاً آگاهانه و بر اساس شاخصهای معماری بکار رفته در آن بوده است. مرحله سوم: تجزیه و تحلیل دادهها: میزان دگردیسی و بررسی نقاط قوت و ضعف در نمونههای انتخابشده به صورت جداگانه مورد بحث قرار گرفته است. مرحله چهارم: نتیجهگیری و اثبات فرضیههای پژوهش بر اساس اطلاعات بدست آمده از مراحل قبلی میباشد.
در نهایت الگوی مفهومی پژوهش مستخرج از چارچوب نظری پژوهش در قالب یک نمودار ترسیم شده است (نمودار شماره 1).
نمودار شماره 1: مدل مفهومی پژوهش حاضر
توصیف نمونههای موردی مسجد شیخ لطفالله
مسجد شیخ لطفالله، یکی از زیباترین آثار معماری اصفهان در ضلع شرقی میدان تاریخی نقش جهان و مقابل عمارت عالی قاپو واقع شده است. این بنا برخلاف الگوی سنتی مساجد ایرانی فاقد صحن و مناره است. یکی از ویژگیهای این مسجد چرخش 45درجهای نمازخانه مربع شکل آن نسبت به محور تقارن ورودی بناست، که هدف از آن تنظیم جهت ورود به فضای نمازخانه، رو به قبله است. به این منظور، در ابتدای ورود به ساختمان از طریق یک راهروی کم عرض، گردشی 45 درجه به سمت چپ و پس از طی مسافتی، گردش 90درجهای دیگری به سمت راست طراحی شده است که باعث میشود ورود به فضای نمازخانه رو به محراب و در جهت قبله صورت گیرد. این ویژگی، که به نظر میرسد ایدة اصلی در طراحی این بنا بوده، موجب انحراف فضای نمازخانه مربع شکل از محور تقارن ورودی ساختمان و به سمت جنوب شده است. جابجایی فضای گنبدخانه و عدم تقارن در نمای ورودی ساختمان به وضوح دیده میشود. این امر نه تنها موجب آشفتگی نشده، بلکه بر زیبایی بنا افزوده و آن را به یک ساختمان منحصر به فرد تبدیل کرده است. جلوخان ورودی مسجد در ضلع شرقی میدان براساس یک هندسة مشخص، مکانیابی شده است، طوری که محل قرارگیری ورودی بنا، ضلع میدان را به دو بخش با تناسب طلایی نسبت به یکدیگر تقسیم کرده است که تحلیل هندسی آن در قسمت دیگری از این مقاله بیان میشود. حجم اصلی این مسجد از چندین حجم متداخل تشکیل شده است که در مجموع شکل مشخصی را از نظر هندسی ایجاد میکنند. ضمن آنکه این مسجد بیش از اینکه حجم شکل خود را نشان دهد، هماهنگی فرمی خود با محیط همجوارش که ضلع شرقی میدان نقش جهان است را نشان میدهد. بنابراین میتوان گفت شکل حجم متأثر از شکل زمین و بناهای همجوارش است. این بنا از یک تالار بزرگ در مرکز با یک گنبد کمخیز بسیار بزرگ تشکیل شده که در دو سو به شبستانهای کوتاهتری ختم میشود که ارتفاع تالار مرکزی را به دو نیم تقسیم کردهاند و یک طبقه اضافی در بالای خود ایجاد کردهاند. جدارههای بنا و سایر سطوح همگی سفیدرنگ یا رنگهای خنثی نزدیک سفید هستند و تمامی نقوش سنتی در این خوانش جدید بر خلاف گذشته در قالبی تکرنگ و روشن سامان یافتهاند. هویت مذهبی بنا با استفاده از سایه روشن نقوش ایجاد شده بر روی نقش برجستهها و مهمتر از همه یک ردیف کتیبه قرآنی که روی خط آسمان بنا در طول نمای خارجی گسترده شده؛ ایجاد شده است. از این رو معمار این بنا، با اشراف کامل بر روشهای عملی علم هندسه به شیوهای استادانه اندازه و موقعیت اجزاء ساختمان را نسبت به یکدیگر سازماندهی کرده و هماهنگی چشمنوازی میان اجزاء برقرار ساخته است.
مسجد الغدیر
مسجد الغدیر با طراحی جهانگیر مظلوم یزدی بین سالهای 1355تا 1356 خورشیدی در سایتی مستطیل شکل به ابعاد 2/15*55 متر در تهران ساخته شده است. حجم اصلی مسجد فاقد عقبنشینی زیاد نسبت به خیابان اصلی جنوبی بوده و به صورت منشوری 12 وجهی به ارتفاع 20 متر از ساختمانهای اطراف خود متمایز شده است. درحالیکه نمای سه طبقه ساختمان از سمت شمال حتی المقدور شبیه به ساختمانهای اطراف طراحی شده است. فضاهای اصلی مسجد در طبقه زیرزمین مشتمل بر سالن اجتماعات، فضاهای خدماتی و وضوخانه بوده و در طبقات اول و دوم شامل فضاهای اداری، کتابخانه و بالکنهای مشرف به گنبدخانه میباشد. عناصر اصلی طرح شامل گنبدخانه، شبستان و حیاط سرپوشیده بوده که در طبقه همکف طراحی شدهاند. از میان عناصر اصلی مذکور، گنبدخانه به لحاظ وسعت، ارتفاع و تزئینات، به نحو چشمگیری از دیگر فضاها متمایز گشته است.
بحث و تحلیل دادهها
نمودار شماره 2: نظام رمزگان و دگردیسی در مسجد الغدیر و مسجد شیخ لطفالله
در رابطه با اصول طراحی این بنا که از اصول معماری مدرن استفاده نموده است؛ نیز میبایست بیان نمود که دگردیسی رخ داده در مسجد الغدیر تهران به لحاظ فرمی سبب خلق فضایی گشته است که علاوه بر کاربری مسجد، دارای انعطافپذیری فضایی نیز میباشد و به واسطه آن میتواند کاربریهای گوناگونی داشته باشد (جدول شماره 1).
جدول شماره 1: بررسی مدل مفهومی پژوهش در نمونههای منتخب
اصول شهری و معماری | مسجد شیخ لطف الله | مسجد الغدیر تهران | |
اصول معماری مسجد از بعد شهری | معمار مسلمان | * | * |
سادگی و شاخص بودن | * |
| |
نوآوری و ابتکار | * | * | |
خوانایی | * | * | |
عدم استفاده از فرم و نشانههای بیگانه | * |
| |
کثرت و وحدت | * | * | |
دعوتگری | * | * | |
اصول معماری مسجد از بعد معماری | عدالت در ارزش گذاری فضا | * | - |
عدم تشخیص بازشو، نور، اشیاء در محیط داخلی | * | - | |
زمینهساز برای تفکر | * | - | |
سکون | * | - | |
بی جهتی |
| - | |
سیر از ظاهر به باطن | * | - | |
وحدت | * | - |
نتیجهگیری
با توجه به بررسیهای صورتگرفته میتوان اذعان نمودکه مدل طراحی فرمی در مساجد معاصر مبتنی بر دگردیسی روشهای مورد بررسی در طراحی، دارای اصولی از جمله هماهنگی با محیط طبیعی، سازماندهی فضایی، ریتم وحرکت و پویایی، استفاده از مصالح مدرن، فرم و حجم نامتعارف، عدم استفاده از عناصر سنتی در مساجد، عدم پیوستگی میان فضای داخلی و خارجی، تقسیمبندی فضایی همراه با جذابیت و خلاقیت بصری در محیط داخلی و خارجی است. از این رو اصولی از قبیل: الگوبرداری از اصول معماری گذشته بدون توجه به نیاز زمان احداث بنا نقطه ضعف مدل طراحی مسجد الغدیر است که نادیده گرفته شده و از همین رو مسجدبودن این بنا را دچار خدشه کرده است. با این وجود به لحاظ فرمی این مسجد ومسجد شیخ لطف الله تنها از نظر فضای مصلا یا همان گنبدخانه که فرمی مربع شکل در پلان دارد و دارای چرخش است و همچنین عدم بهرهمندی از مناره با یکدیگر شباهت دارد. از این رو توجه به سازگاری مصالح مورد استفاده در بنا با محیط، تناسب بخشهای مختلف بنا با اهداف مورد نظر برای بنا، توجه به جذابیت و خلاقیت بنای احداثشده از نقطه قوت نمونههای مورد بررسی است (نمودار شماره 3).
نمودار شماره 3: شرح دادهها و وجوه اشتراک فرمی در مسجد الغدیر و مسجد شیخ لطف الله
منابع
اعراب اویسی، جلال (1396) چهار پایه طراحی معماری، تهران، ره شهر.
بذرافکن، کاوه (1391) ضرورت روش در طراحی، دو ماهنامه معمار، شماره 72.
بنی اسد، حمید و دوگانی، وحید (1396) بررسی مقدماتی بر روشهای طراحی، کنفرانس بینالمللی عمران، معماری و زیرساختهای شهری، تبریز.
ديباج، سيدموسي (1391) ماهيت معماري، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
سامه، رضا (1392) معماري و كيفيت زندگي انسان، رسالة دكتري معماري، تهران، پرديس هنرهاي زيبا دانشگاه تهران.
طاهرسیما، سارا و هما ایرانی بهبهانی و کاوه بذرافکن (1394) تبیین نقش آموزشی فضای باز در مدارس ایران با مطالعه تطبیقی مدارس سنتی تا معاصر (نمونههای موردی: مدرسههای چهارباغ، دارالفنون و البرز)، فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی، سال سوم. شماره 6.
علی پور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1395) برداشت صحیح از نمونهها در ایده پردازی، فصلنامه معماری و شهرسازی، دوره 21، شماره 3.
قدس، حسین و علی اصغرزاده (1392) معماری مبتنی بر بوم- استفاده از مدلهای شناختی لایهای در روند طراحی پارامتریک (نمونه موردی: سایت در کویر مرنجاب)، فصلنامه مسکن و محیط روستا. شماره 144.
گروت، ليندا و وانگ، ديويد (1384) روشهاي تحقيق در معماري، ترجمه عليرضا عينيفر، دانشگاه تهران.
لاوسن، برايان (1384) طراحان چگونه ميانديشند، ابهامزدايي از فرآيند طراحي، ترجمه حميد نديمي، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي.
لنگ، جان (1381) آفرينش نظريه معماري، نقش علوم رفتاري در طراحي محيط، ترجمه عليرضا عينيفر، دانشگاه تهران.
لبیب زاده، راضیه و مهدی حمزهنژاد و محمدعلی خان محمدی (1396) ارزیابی مدلهای تبیینگر طراحی معماری به منظور ارتقاء جایگاه محتوا در آنها، فصلنامه انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران. شماره 14.
لیلیان، محمدرضا و مهدیه عابدی و پرهام بقایی و مریم بهرامی (1396) نظریهها و روشهای طراحی معماری. تهران، آزادپیما.
محمودی کامل آباد، مهدی و مهری محمدیان (1395) دگردیسی نور روز در معماری ایرانی، سومین همایش و نمایشگاه بینالمللی روشنایی و نورپردازی ایران، تهران.
مهدوی نژاد، محمدجواد و محمد مشایخی و منیره بهرامی (1393) الگوهای طراحی مسجد در معماری معاصر، فصلنامه قطب علمی معماری اسلامی، شماره پنجم، سال دوم.
نقي زاده، محمد و بهناز امينزاده (1395) مدخلي بر تبيين معناي معماري، مقاله در دوفصلنامة مدرس هنر، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
وفامهر، محسن و مسعود شمس و علی گرشاسبی (1390) معماری ژنتیکی، الگوبرداری از فرایند تکامل زیستی، دومین کنفرانس بینالمللی معماری و سازه.
Asefi, Maziar (2012) Transformation and movement in architecture: the marriage among art, engineering and technology, Procedia- Social and Behavioral Sciences 51 (2012) 1005-1010
Bax MF. Th (1989) Structuring Architectural Design Processes, in Newcastle University, Open House International, Housing- Design- Development; Theories, Tools and Practice, ISSN 0168-2601, Vol. 14, No. 3.
Broom, J (2015) Mass Housing Cannot Be Sustained, Blundel P. NO, 13.
De Marco Werner, C (2013) Transformable and transportable architecture: analysis of buildings components and strategies for project design, Master Thesis, Barcelona: Universidad Politécnica de Cataluña.
Devido, A (2002) Design, Architectural Press, Boston.
Durmus, Serap (2012) Change and Transformation in Architecture: On the Concept of Zeitgeist, Karadeniz Technical University.
Durmus, Serap (2012) Change and Transformation in Architecture: On the Concept of Zeitgeist, Karadeniz Technical University.
Guilford J.P (1959) Three Faces of Intellect, American Psychologist, Vol. 14, pp. 469-479
Jones, J (2016) Design Methods, London, John Wilay and Sons.
Lawson BR. (1994) Design in Mind, Oxford, Butterworth Architecture.
Lawson BR. (1990) How Designers Think? The Design Process Demystified, 2nd ed, London, Butterworth Architecture.
Lazović, Z. (1988) Prototip i njegov značaj u arhitektonskom projektovanju, IMS`88-tehnologija projektovanja i građenja, Beograd: IMS SR Srbije, str. 129-158.
Leitner, M. &Innella, G. &Yauner, F. (2013) Different Perceptions of the Design Process in the Context of Design Art. Design Studies. NO, 34.
Meyer, Kirk. (2010) The Outdoor Classroom: A Jewel in the Crown of Public Education, Minneapolis, Design Share, NO, 4.
Otto, K. &Lisney, J. S. & Linden, A. (2014) Fundamental Studies in Design by Analogy: A Focus on Domain- Knowledge Experts and Applications to Transacional Design Problems, Design Studies, NO, 35.
Ozkan, O. &Dogan, F. (2013) Cognitive Strategies of Analogical Reasoning in Design: Differences Between Expert and Novice Designers, Design Studies, NO, 34.
Singh, V. et al. (2009) Innovations in Design Through Transformation: A Fundamental Study of Transformation Principles. Journal of Mechanical Design Vol.131, NY: American Society of Mechanical Engineers (ASME).
Tsenn, J. &Atilola, O. & McAdams, D. A. & Linsey, J. (2014) The Effects of Time and Incubation on Design Concept Generation, Design Studies, NO, 35.
Tunner, C. & Kenneth, K. (2000) The Influence of School Architecture on Academic Archivement, Journal of Educational Administrations, NO, 38.
[1] * استادیار گروه معماری، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران Ali.mashhadi@usc.ac.ir
[2] ** نویسنده مسئول: استادیار گروه معماری، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران Namdari@usc.ac.ir