سرمقاله
محورهای موضوعی :
1 - بنیاد حکمت اسلامی صدرا
کلید واژه: ارزش, ارزشهای راستین, ارزشهای موهوم, فرهنگ, فوتبال.,
چکیده مقاله :
واژة «ارزش» يكي از واژههاي عميق و پردامنة معنايي و فرهنگي است و آنرا ميتوان به دو دسته: «ارزشهاي واقعي» و «ارزشهاي موهوم» تقسيم كرد. ارزشهاي «واقعي» اموري هستند كه سراسر خير و فايده، و بدون زيان و آسيب باشند. در تعريفي ديگر، ارزشهاي واقعي چيزهايي هستند كه فطرت و وجدان ناب بشر و عقل انسان، آن را خير محض و مفيد براي جامعه و فرد و وسيلهيي براي تأمين زندگي سعادتمندانه و امن و آسايش و هماهنگ با نظام احسن آفرينش براي بشر، بداند. نقطه برابر آن، «ارزشهاي موهوم» و خيالي هستند كه مردم جاهل و بيفرهنگ از آن براي سرگرمي و از دستدادن عمر گرانبها استفاده ميكنند و گاهي سبب هرزگي و فساد اخلاق جوانان ميشود. ارزشهاي موهوم گاهي بدست سياست و جهانخواران ضد بشر ايجاد و تبليغ ميشود و از آن براي دور كردن مردم از ارزشهاي واقعي و خير و مصلحت خود و جامعه، و سوق آنان به هرزگي و شهوتراني بهره ميگيرند؛ مانند سينما و هنر دروغين بازيگري يا فوتبال حرفهيي. فوتبال حرفهيي ـكه برخلاف ورزشهاي بومي و ايرانيـ فاقد بيشتر مزاياي ارزشهاي واقعي است، در نظام سابق شاهنشاهي به كشور وارد شد و دولتها از آن براي سرگرمكردن و دور كردن مردم از مفاسد و مشكلات سياسي و اجتماعي كشور، بهره ميگرفتند و آن را تشويق و بودجههاي كلاني از جيب مردم فقير كشور را براي آن ميپرداختند، كه متأسفانه اين وضع هنوز هم ادامه دارد. ورزش در جاي خود و بسهم خود، كاري پسنديده و مفيد و حكيمانه است، اما بشرط آنكه با اين بهانه و بنام ورزش واقعي، بيتالمال ملت فقير را بدست اسراف و اتلاف نسپارند و از جمله، دستمزدها و هزينههاي ريالي و ارزي كلان به اين و آن، از جمله مربيان خارجي، نپردازند، كه گفتهاند: «حيف از طلا كه خرج مُطّلا كند كسي». اين در حالي است كه مؤسسات علمي و پژوهشي ـ و بيشتر از همه مراكز فلسفي و منطقي ـ كمترين سهم را در فصل بودجههاي فرهنگي دارند، كه اين مصداق همان «تبعيض ناروا»ست كه در اصل سوم قانون اساسي آمده و منع شده است؛ و نقض عدالت اجتماعي است. آسيب ديگري كه در دوران جديد به فوتبال حرفهيي افزوده شده، بهرهگيري دشمنان نظام اسلامي و سرمايهگذاران براي براندازي و نابودي كشور، از چهرههاي فوتبال است كه پس از آنكه برخي افراد پوچ و فاقد ارزشهاي اجتماعي را بدست رسانهملي به شهرت رساندند و الگوسازي از آنان براي جوانان جاهل انجام شد، از آنان براي تشويق افكار عمومي برضد نظام و انقلاب و رهبري بهره ميگيرند و از آنان الگو و مرشد سياسي ميسازند و سخنان ياوه آنها را دستورالعمل مردم هوشمند و آگاه دشمنشناس ايران ميشمارند. مديران و دلسوزان نظام اسلامي و انقلابي ايران موظفند در اين عدم موازنة ارزشهاي اجتماعي و جايگاه غيرمعقول فوتبال حرفهيي و بازاري، و بپاس ارزشهاي واقعي خداپسند، راهي منطقي و معقول را در پيش گيرند و چارهيي عاجل بينديشند.
واژة «ارزش» يكي از واژههاي عميق و پردامنة معنايي و فرهنگي است و آنرا ميتوان به دو دسته: «ارزشهاي واقعي» و «ارزشهاي موهوم» تقسيم كرد. ارزشهاي «واقعي» اموري هستند كه سراسر خير و فايده، و بدون زيان و آسيب باشند. در تعريفي ديگر، ارزشهاي واقعي چيزهايي هستند كه فطرت و وجدان ناب بشر و عقل انسان، آن را خير محض و مفيد براي جامعه و فرد و وسيلهيي براي تأمين زندگي سعادتمندانه و امن و آسايش و هماهنگ با نظام احسن آفرينش براي بشر، بداند. نقطه برابر آن، «ارزشهاي موهوم» و خيالي هستند كه مردم جاهل و بيفرهنگ از آن براي سرگرمي و از دستدادن عمر گرانبها استفاده ميكنند و گاهي سبب هرزگي و فساد اخلاق جوانان ميشود. ارزشهاي موهوم گاهي بدست سياست و جهانخواران ضد بشر ايجاد و تبليغ ميشود و از آن براي دور كردن مردم از ارزشهاي واقعي و خير و مصلحت خود و جامعه، و سوق آنان به هرزگي و شهوتراني بهره ميگيرند؛ مانند سينما و هنر دروغين بازيگري يا فوتبال حرفهيي. فوتبال حرفهيي ـكه برخلاف ورزشهاي بومي و ايرانيـ فاقد بيشتر مزاياي ارزشهاي واقعي است، در نظام سابق شاهنشاهي به كشور وارد شد و دولتها از آن براي سرگرمكردن و دور كردن مردم از مفاسد و مشكلات سياسي و اجتماعي كشور، بهره ميگرفتند و آن را تشويق و بودجههاي كلاني از جيب مردم فقير كشور را براي آن ميپرداختند، كه متأسفانه اين وضع هنوز هم ادامه دارد. ورزش در جاي خود و بسهم خود، كاري پسنديده و مفيد و حكيمانه است، اما بشرط آنكه با اين بهانه و بنام ورزش واقعي، بيتالمال ملت فقير را بدست اسراف و اتلاف نسپارند و از جمله، دستمزدها و هزينههاي ريالي و ارزي كلان به اين و آن، از جمله مربيان خارجي، نپردازند، كه گفتهاند: «حيف از طلا كه خرج مُطّلا كند كسي». اين در حالي است كه مؤسسات علمي و پژوهشي ـ و بيشتر از همه مراكز فلسفي و منطقي ـ كمترين سهم را در فصل بودجههاي فرهنگي دارند، كه اين مصداق همان «تبعيض ناروا»ست كه در اصل سوم قانون اساسي آمده و منع شده است؛ و نقض عدالت اجتماعي است. آسيب ديگري كه در دوران جديد به فوتبال حرفهيي افزوده شده، بهرهگيري دشمنان نظام اسلامي و سرمايهگذاران براي براندازي و نابودي كشور، از چهرههاي فوتبال است كه پس از آنكه برخي افراد پوچ و فاقد ارزشهاي اجتماعي را بدست رسانهملي به شهرت رساندند و الگوسازي از آنان براي جوانان جاهل انجام شد، از آنان براي تشويق افكار عمومي برضد نظام و انقلاب و رهبري بهره ميگيرند و از آنان الگو و مرشد سياسي ميسازند و سخنان ياوه آنها را دستورالعمل مردم هوشمند و آگاه دشمنشناس ايران ميشمارند. مديران و دلسوزان نظام اسلامي و انقلابي ايران موظفند در اين عدم موازنة ارزشهاي اجتماعي و جايگاه غيرمعقول فوتبال حرفهيي و بازاري، و بپاس ارزشهاي واقعي خداپسند، راهي منطقي و معقول را در پيش گيرند و چارهيي عاجل بينديشند.
خامنهای، سیدمحمد (1401) «سرمقاله»، خردنامه صدرا، شماره 108.