اثربخشی طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان
محورهای موضوعی :
سید مجتبی عقیلی
1
,
آرزو اصغری
2
,
میترا نمازی
3
1 - استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور
2 - دانشگاه کوثر بجنورد
3 - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه علوم و تحقیقات شاهرود، سمنان، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان انجام شد. طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیشآزمون_ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه و فرزندان دخترشان در شهر ارومیه در سال 96 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان مطلقه و فرزندان دخترشان بود که به کلینیک سلامت خانواده، تحت نظر بهزیستی استان آذربایجان غربی مراجعه کردند که به روش هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) بهصورت تصادفی گمارده شدند. بر گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر طرحواره درمانی، طی 8 جلسه 90 دقیقهای بهصورت گروهی انجام شد؛ اما برای گروه کنترل، هیچگونه مداخلهای اعمال نشد. ابزار پژوهش حاضر، عبارت بودند از پرسشنامه خودکارآمدی شی یر (1982)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) و فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (1998). دادههای پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی، امید به زندگی زنان مطلقه و تعدیل طرحوارههای ناسازگار فرزندان دخترشان مؤثر واقع شده (000/0>P). طرحواره درمانی بهعنوان یک تکنیک میتواند در بهبود خودکارآمدی و امید به زندگی این زنان مطلقه و تعدیل طرحوارههای ناسازگار فرزندان دخترشان مؤثر باشد.
This study aimed to evaluate the effectiveness of schema therapy on increasing self-efficacy and life expectancy of divorced women and its effect on reducing the initial maladaptive patterns of their daughters. The scheme of this experimental study was pretest-posttest with a control group. The statistical population was considered all divorced women and their daughters in Urmia in 2017. The sample consisted of 30 divorced women and their daughters who were referred to the family health clinic under the supervision of the Welfare of West Azerbaijan Province. These women were purposefully selected and divided into two experimental groups (15 people), and a control group (15 people) were randomly assigned. In the experimental group, the intervention was performed in groups of 8 sessions of 90 minutes based on schema therapy, but no intervention was applied to the control group. The instruments were Schier's self-efficacy questionnaire (1982), Schneider's life expectancy questionnaire (1991), and the short form of Young's early maladaptive schemas questionnaire (1998). Research data were analyzed by covariance. Findings showed that schema therapy has effectively increased self-efficacy, the life expectancy of divorced women, and modulating maladaptive schemas of their daughters (P<0.000). Schema therapy as a technique can effectively improve the self-efficacy and life expectancy of these divorced women and modify the maladaptive schemas of their daughters.
