ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی
محورهای موضوعی : مطالعات میانرشتهای ادبیات
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان
کلید واژه: ادبیات و منطق, منطق فازی, منطق ارسطویی, عناصر ادبی.,
چکیده مقاله :
دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک میکند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن میتوان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاینرو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شدهاند و سپس رابطة ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شدهاند. در هر چهار مورد، نتیجة حاصلشده نشان میدهد که یک متن میتواند با دربرداشتن درجهای از هر یک از این چهار عنصر، در دایرة ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجة برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص میگردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفرویک در منطق ارسطویی، همة عناصر را در بالاترین درجة ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت میشود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است.
To know this subject that the literature has Fuzzy nature not Aristotelian, can help audiences and analyzers to have a more open view when dealing with texts. Literature, like any other science and art, has the ability to be evaluated, and according to the logic that governs it, one can judge whether any text is literary or not. For this reason, concepts such as literature, mystical literature, Aristotelian logic and fuzzy logic have been defined in this research, and then the relationship between literature and Aristotelian and fuzzy logic has been investigated. In this analysis, four main literary elements of a text (emotion, imagination, polysemy and form) have been analyzed in a fuzzy diagram along with an example of Persian literature. In all four cases, the result shows that a text can be placed in the circle of literature by having a degree of each of these four elements, and its literary ratio is determined according to the degree of these elements. In all four cases, the result shows that a text can be placed in the circle of literature by having a degree of each of these four elements, and its literary ratio is determined according to the degree of these elements.
احمدی، بابک (۱۳۷۶) چهار گزارش از تذکرهالاولیاء عطار، تهران، مرکز.
----------- (۱۳۹۸) ساختار و تاویل متن، چاپ بیست و یکم، تهران، مرکز.
بارت، رولان (۱۳۸۰) «مرگ مؤلف» در ساختگرایی، پساساختگرایی و مطالعات ادبی، ترجمه گروه مترجمان، به کوشش فرزان سجودی، تهران، حوزه هنری.
بقلی، شیخ رزوبهان (۱۳۶۰) شرح شطحیات، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران، طهوری.
بهار، محمدتقی (۱۳۹۱) سبکشناسی، جلد دوم و سوم، چاپ یازدهم، تهران، امیرکبیر.
پاینده، حسین (۱۳۹۰) گفتمان نقد، چاپ دوم، تهران، نیلوفر.
پورنامداریان، تقی و مهیار علویمقدم (۱۳۸۴) «متن باز متن بسته»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره ۱۴۸، صص11-26.
حافظ (1387) دیوان حافظ، تصحیح سلیم نیساری، تهران، سخن.
حسینزاده یزدی، مهدی (۱۳۸۶) «اصل امتناع تناقض، حکمت متعالیه و منطق فازی»، خردنامه، شماره۵۰، صص ۷۸-۹۲.
حقبین، فریده (۱۳۸۴) «مبانی توصیف زبان، منطق ارسطویی یا منطق فازی»، بیدار، شمارة ۶، صص۲۹-۳۳.
حمیدیان، سعید (۱۳8۳) سعدی در غزل، چاپ سوم، تهران، نیلوفر.
------------- (۱۳۹۵) شرح شوق، جلد دوم، تهران، قطره.
خانجان، علیرضا و زهرا میرزا (۱۳۸۵) «درآمدی بر شعرشناسی نقشگرا»، پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره۷، صص ۸۳-۱۰۱.
خبازی کناری، مهدی (۱۳۹۵) «مقایسة مبانی فلسفی منطق ارسطویی و فازی»، معارف منطقی، شماره۴، صص۴۹-۷۰.
خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۹۷) حافظنامه، جلد اول، تهران، علمی و فرهنگی.
خیام، مسعود (1395) «منطق فازی و نفی ریاضی فلسفی خشونت»، دانش و مردم، شماره 5، صص 511-517.
رُپس، دنیل (۱۳۷۲) «شعر و عرفان»، مترجم صفریان، رضا، مجله شعر، سال اول، شماره۷، صص ۴۰-۴۵.
زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۴۴) ارزش میراث صوفیه، تهران، آریا.
رضاییمنش، بهروز (۱۳۷۸) «هرمنوتیک چیست؟»، نشریه مطالعات مدیریت، بهبود و تحول، شماره ۲۱ و ۲۲، صص ۲۰۹-۲۱۵.
سپهری، سهراب (۱۳۸۱) هشت کتاب، چاپ هفتم، تهران، طهوری.
سعدی، مشرفالدین مصلحالدین (۱۳۹۸) کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، خانه فرهنگ و هنر گویا.
سودی بسنوی، محمد (۱۳۶۶) شرح سودی بر حافظ، جلد اول، تهران، زرین و نگاه.
سیار، میرعبدالله (۱۳۷۹) «ادبیات ایران و عرفان، عرفان زاهدانه، عرفان رندانه و عرفان سلوکانه»، هنر و اندیشه، شماره ۱۱۹، صص ۷۱-۷۷.
شفیعیکدکنی، محمدرضا (۱۳۷۵) صور خیال در شعر فارسی، چاپ ششم، تهران، آگاه.
-------------------- (۱۳۸۶) چشیدن طعم وقت، چاپ دوم، تهران، سخن.
-------------------- (۱۳۸۸) دفتر روشنایی، چاپ پنجم، تهران، سخن.
-------------------- (۱۳۹۲) زبان شعر در نثر صوفیه، چاپ چهارم، تهران، سخن.
-------------------- (۱۳۹۸الف) این کیمیای هستی، جلد سوم، چاپ ششم، تهران، سخن.
-------------------- (۱۳۹۸ب) رستاخیز کلمات، چاپ پنجم، تهران، سخن.
عطار نیشابوری، فریدالدین (۱۳۹۴) تذکرهالاولیا، تصحیح رینولد نیکلسون، چاپ دوم، تهران، هرمس.
غلامرضایی، محمد (۱۳۸۸) سبکشناسی نثرهای صوفیانه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
فتوحی، محمود (۱۳۸۰) «تعریف ادبیات»، زبان و ادبیات فارسی، شماره۳۲، صص ۱۷۱-۱۹۶.
قائد، محمد (۱۳۷۸) «آیین پرستش شعر، عرفانزدگی و عرفانزدایی»، اندیشه جامعه، شماره۸، صص ۳۶-۳۹.
کاسکو، بارت (۱۳۹۷) تفکر فازی، ترجمه علی غفاری و همکاران، چاپ ششم، تهران، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین توسی.
کرمانی، طوبی و محمدحسن یعقوبیان (1390) «تفکر فازی، فلسفة صدرایی»، خردنامه صدرا، شماره 64، صص 63-80.
مفتونی، نادیا (۱۳۸۸) «خیال مشایی، خیال اشراقی و خلاقیت»، خردنامة صدرا، شماره۵۵، صص ۳۲-۴۴.
موحد، ضیاء (1382) از ارسطو تا گودل، تهران، هرمس.
وکیلی، هادی (۱۳۸۳) «عرفان و تفکر فازی»، برهان و عرفان، شماره۲، صص ۱۵۱-۱۸۶.
وکیلی، هادی و پریسا گودرزی (۱۳۹۳) «شطحیات عرفانی از منظر منطق و تفکر فازی»، حکمت معاصر، سال پنجم، شماره۳، صص ۱۰۱-۱۲۶.
یثربی، سیدیحیی (۱۳۹۴) فلسفة عرفان، چاپ هفتم، تهران، بوستان کتاب.
McNeill, Daniel & Paul Freiberger (1993) Fuzzy Logic، New York، Touchstone.
Hajec, Peter (1998) Ten Question and One Problem on Fuzzy Logic، Elsvier Science.