عوامل مؤثر در تعیین رویکرد مدیریتی برندسازی پایدار مقصدهای گردشگری ساحلی (مورد مطالعه: منطقه ساحلی چابهار)
محورهای موضوعی :پروانه پرچکانی 1 , سید سعید هاشمی 2 , عبدالرضا رکن الدین افتخاری 3
1 -
2 - دانشگاه علم و فرهنگ
3 - دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه:
چکیده مقاله :
در حال حاضر که برندسازی برای مقصدهای گردشگری از اهمیتی حیاتی برخوردار شده است، این مقصدها تلاش دارند حمایتهای گستردهتری در زمینههای اجتماعی، محیطزیست، مدیریت و... جلب کنند و شیوههای مدیریت برندسازی مقصدها را برای توسعه گردشگری منطقه خود تعیین نمایند. این مهم نیازمند شناسایی عوامل مؤثر در تعیین رویکرد مطلوب مدیریتی است. پژوهشحاضر، با هدف تعیین رویکرد مدیریت برندسازی پایدار مقصدهای گردشگری ساحلی از طریق شناسایی عوامل مؤثر بر این رویکرد تلاش داشته تا با نظریه مبتنی بر منابع این مهم را با تکنیک متاسوات در منطقه ساحلی چابهار انجام دهد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و ترکیبی در جامعه آماری 84 نفری خبرگان و گردشگران انجام شده و در آن از شاخصهای آزمون شده برند پایدار بهرهگیری شده است. رویکرد مبتنی بر منابع در برندسازی پایدار مقصد ساحلی چابهار، به عنوان مجموعه سرمایهها و قابلیتهایی تعریف شدند که به منظور شناسایی و واکنش به تهدیدها و فرصتهای موجود در دسترس و مفید هستند و بر مبنای «ارزشمندی»، «کمیابی»، «تقلیدناپذیری»، «جانشین ناپذیری منابع» و «قابلیتهای داخلی» در نظر گرفته شدند و به منظور شناسایی ابعاد رقابتی نیز منطقه ساحلی چابهار با عمان، کیش و قشم مقایسه شده است. با توجه به گرایش مردم محلی ودولت برای توسعه اقتصادی منطقه ساحلی چابهار و پژوهشهای کمی و کیفی انجام شده در منطقه، به نظر میرسد منطقه ساحلی چابهار از ظرفیتهای لازم برای مدیریت مشارکتی و اجتماع محور برخوردار است و از این رو بر اساس نتایج این پژوهش، رویکرد مدیریتی مطلوب برای این منطقه مبتنی بر منابع، مشارکتی و اجتماع محور تشخیص داده شده است.
Given the critical importance of branding, tourism destinations seek to attract broader support in social, environmental, and managerial dimensions and set their management methods. To accomplish such goals and to establish an optimal management approach, one needs to identify the influential factors. This paper aimed to establish a sustainable branding management strategy for coastal tourism destinations by identifying influential factors. The resource-based theory was used besides the METASWOT technique to establish a sustainable branding management strategy in Chabahar coastal zone. This mixed descriptive-analytical study was conducted on a statistical population of 84 experts and tourists. It used tested indices of a sustainable brand. The resource-based approach in sustainable branding included a set of assets and abilities that were available and useful in identifying threats and opportunities while reacting to them. This set was considered based on the “valuability,” “scarcity,” “non-imitability,” “non-replaceability of resources,” and “internal capabilities.” Besides, Chabahar coastal zone was compared to Oman, Kish, and Qeshm to identify the competitive dimensions. Given the tendency of local people and government towards economic development in Chabahar and the results from other qualitative and quantitative studies, it can be suggested that Chabahar coastal zone had the capacities required for collaborative and community-centered management. Based on the results, the optimal management strategy for this zone was resource-based, collaborative, and community-centered.
