معرفی و بررسی نسخهی خطی دیوان درکی قمی با تکیه بر قالبهای شعری
محورهای موضوعی : تحلیل متون نظم
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران.
کلید واژه: دیوان, درکی قمی, قالب شعری, مضمون.,
چکیده مقاله :
یکی از شاعران سبک هندی و از مسافران کاروان هند در قرن یازدهم هجری، «ملامحمد امین درکی قمی» است. تذکره نویسان وی را شاعری کثیرالشعر معرفی کرده و اشعارش را بین بیست تا سی هزار بیت تخمین زده اند. نسخه ای خطی از دیوان این شاعر به شمارۀ 5146 در کتابخانه ی ملی ملک نگهداری می شود. این پژوهش که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و پس از تصحیح دیوان شاعر انجام شده است به معرفی و بررسی نسخه ی مذکور اختصاص دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این نسخه از دیوان درکی قمی، حدود 6300 بیت از اشعار شاعر مشتمل بر قصیده، قطعه، غزل، مثنوی، ترجیع بند و ترکیب بند را در بر دارد. درکی، مدح بزرگان و مناقب دینی را در قالب قصیده، ماده تاریخ ها را در قالب قطعه، مضامین عاشقانه را در قالب غزل و ساقی نامه ی خود را در قالب ترجیع بند سروده است. وی شاعری نازک خیال و مضمون آفرین با زبانی روان و معتدل است. تکرار قافیه و التزام در آوردن ردیف، از ویژگی های بارز اشعار ملا درکی قمی است.
One of the poets belonging to the Indian School of Persian poetry in the 17th and 18th centuries is Molla Mohammad Amin Darki-ye qomi. Biographers have reported on him as a poet with lots of verses including some 20 to 30 thousand couplets. A manuscript copy of his Divan is kept with Malek National Library, registered under No. 5146. The present study, as a descriptive-analytical research, was conducted following a correction of the poet's Divan and dealt with introducing and reviewing the said-above manuscript. The findings indicate that the manuscript in question included some 6300 couplets of Darki-ye qomi's Divan in such poetic forms as Qasideh(ode), Qet'eh(fragment), Ghazal(sonnet), Masnavi(couplet-poem), Tarji'band and Tarkibband(refrain). Darki has versified admirations of great figures and religious personalities into Qasidehs, chronograms into Qet'ehs, lyric themes into Ghazals, and Saghinameh into Tarji'bands. He was a creative poet in terms of imagination and theme generation with a moderate and fluent style. A typical characteristic of Darki-ye qomi's poems is the repetition of rhymes and a high probability of employing radifs.
1. آذر بیگدلی، لطفعلیبیگ بن آقاخان شاملو. (1340). آتشکدۀ آذر. ج3. با تصحیح حسن سادات ناصری. تهران: امیرکبیر
2. آقابزرگ تهرانی. (1403ق.). الذریعه الی تصانیف الشیعه. ج9. بیروت: دارالاضواء
3. اوحدی حسینی دقّاقی بلیانی اصفهانی،تقیالدین محمد.(1389). عرفات العاشقین و عرصاتالعارفین. ج 3 7. تصحیح ذبیحالله صاحبکاری و آمنه فخر احمد. تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب و کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
4. ایمان، رحم علیخان. (1386)، منتخبالطایف. ج1. تصحیح مهدی علیزاده. تهران: طهوری
5. خیامپور، عبدالرسول. (1368). فرهنگ سخنوران. ج1. تهران: طلایه
6. درایتی، مصطفی. (1391). فهرستگان نسخههای خطی ایران(فنخا). ج 15 و 7. تهران: سازمان اسناد و کتابخانة ملّی جمهوری اسلامی ایران
7. درکی قمی، محمد امین. (بیتا). دیوان. نسخهی خطی شمارهی 5146. تهران: کتابخانهی ملی ملک 8. شاملو، ولی قلی بن داود. (1374). قصص الخاقانی. تصحیح سید حسن سادات ناصری. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
9. شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1371). شاعر آینهها؛ بررسی سبک هندی و شعر بیدل. تهران: آگاه
10. شمیسا، سیروس. (1382). سبکشناسی شعر. تهران: فردوس
11. صدیق حسنخان بهادر، محمد صدیق. (1386). تذکرهی شمع انجمن. تصحیح محمد کاظم کهدویی. یزد: انتشارات دانشگاه یزد
12. صفا، ذبیحالله. (1371). تاریخ ادبیات در ایران. ج 5. تهران: فردوس
13. ضیایی، مهرداد.(1380). «میر محمد مؤمن استرآبادی». دانشنامهی ادب فارسی. ج 4. به سرپرستی حسن انوشه. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
14. عاشقی عظیمآبادی، حسینقلی خان.(1391). تذکرهی نشتر عشق. ج1 الف. تصحیح سید کمال حاج سیدجوادی. تهران: میراث مکتوب
15. عاطفی، افشین. (1381). بزرگان کاشان. قم: انتشارات افق فردا و مرسل
16. عظیمیپور، نسیم. (1392). «درکی قمی». دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبه قاره. ج3. به سرپرستی علی مؤذنی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
17. غلامرضایی، محمد. (1391). سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو. تهران: جامی
18. قهرمان، محمد. (1378). صیادان معنی. تهران: امیرکبیر
19. کیانی، ملکشاه حسینی. (1386). تذکرهی خیرالبیان. ج 2. تصحیح عبدالعلی اویسی، رسالهی دکتری، دانشکدهی ادبیات دانشگاه اصفهان
20. گلچین معانی، احمد. (1368). تذکرهی پیمانه. تهران: انتشارات کتابخانهی سنایی
21. گلچین معانی، احمد. (1369). کاروان هند. ج1. مشهد: آستان قدس رضوی
22. مجاهدی، محمدعلی. (1370). تذکرهی سخنوران قم. قم: انتشارات هجرت
23. محجوب، محمدجعفر. (1339). «ساقینامه- مغنینامه». مجلهی سخن. سال 11. صص 69-79
24. محمودی، مریم. (1389). «مفاخره در شعر رودکی». مجلهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا، سال 1، شمارهی 2، صص122- 113
25. معصومی، بهرام.(1380). «والهی قمی». دانشنامهی ادب فارسی. ج 5. به سرپرستی حسن انوشه. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
26. میرصادقی، میمنت. (1373). واژهنامهی هنر شاعری: فرهنگ تفصیلی اصلاحات فن شعر و سبکها و مکتبهای آن. تهران: کتاب مهناز
27. نصرآبادی، محمدطاهر.(1379). تذکرهی نصرآبادی. ج 1. به کوشش احمد مدقّق یزدی. یزد: انتشارات دانشگاه یزد
28. نفیسی، سعید.(1363). تاریخ نظم و نثر. ج 1. تهران: فروغی
29. واله داغستانی، علیقلی بن محمد علی.(1384). تذکرهی ریاض الشعراء. ج 1 و 4. تصحیح محسن ناجی نصرآبادی. تهران: اساطیر
30. هاشمی سندیلوی، احمد علی خان. (1371). تذکرهی مخزن الغرایب. ج2. به اهتمام محمدباقر. لاهور: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان
سال چهارم ، شماره 3 ، پیاپی 12 پاییز 1400
ISSN : 2783-4166
معرفی و بررسی نسخۀ خطی دیوان درکی قمی با تکیه بر قالبهای شعری
دکتر محمدرضا معصومی1
تاریخ دریافت : 19/07/1400 تاریخ پذیرش نهایی: 27/09/1400
(از ص 26 تا ص 52 )
نوع مقاله : پژوهشی
:
چکیده
یکی از شاعران سبک هندی و از مسافران کاروان هند در قرن یازدهم هجری، «ملامحمد امین درکی قمی» است. تذکرهنویسان وی را شاعری کثیرالشعر معرفی کرده و اشعارش را بین بیست تا سی هزار بیت تخمین زدهاند. نسخهای خطی از دیوان این شاعر به شمارۀ 5146 در کتابخانهی ملی ملک نگهداری میشود. این پژوهش که به شیوهی توصیفی- تحلیلی و پس از تصحیح دیوان شاعر انجام شده است به معرفی و بررسی نسخهی مذکور اختصاص دارد. نتایج پژوهش نشان میدهد که این نسخه از دیوان درکی قمی، حدود 6300 بیت از اشعار شاعر مشتمل بر قصیده، قطعه، غزل، مثنوی، ترجیعبند و ترکیببند را در بر دارد. درکی، مدح بزرگان و مناقب دینی را در قالب قصیده، مادهتاریخها را در قالب قطعه، مضامین عاشقانه را در قالب غزل و ساقینامهی خود را در قالب ترجیعبند سروده است. وی شاعری نازکخیال و مضمونآفرین با زبانی روان و معتدل است. تکرار قافیه و التزام در آوردن ردیف، از ویژگیهای بارز اشعار ملا درکی قمی است.
واژههای کلیدی: دیوان، درکی قمی، قالب شعری، مضمون.
1. مقدمه
در میان سرمایههای فرهنگی زبان و ادب فارسی، نسخههای خطی از ارزشمندترین و گرانسنگترین گنجینههایی هستند که به عنوان میراثی از گذشتگان به یادگار ماندهاند. معرفی، بررسی و تصحیح این نسخ به شیوههای علمی و با هدف استفادهی همگان از محتوای آنها رسالتی است که بر عهدهی محققان و مصححان نهاده شده است. با همهی تلاشهای قابل تحسینی که در دهههای اخیر برای شناسایی و احیای نسخ خطی و تحقیق و تتبّع در آنها انجام گرفته است و هزاران کتاب و رسالهی ارزشمند، احیاء، تصحیح یا منتشر گردیده است؛ هنوز آثار خطی بسیاری در کتابخانهها موجود است که بررسی و منتشر نشدهاند. بخش قابل توجهی از این گنجینههای مکتوب را دیوانهای شعرا تشکیل میدهد. اغلب این دیوانها از نظر ادبی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی تاریخی حائز اهمیتاند و همین ارزشها، لزوم تصحیح و نشرشان را تقویت میکند. یکی از این دیوانهای شعری که به صورت نسخهی خطی در کتابخانههای داخل ایران نگهداری میشود و تاکنون معرفی و منتشر نشده است، دیوان «محمد امین درکی قمی» از شعرای قرن یازدهم هجری قمری است. پژوهش پیش رو به معرفی و بررسی نسخهی خطی دیوان این شاعر اختصاص دارد که به شمارهی 5146 در کتابخانۀ ملی ملک نگهداری میشود.
1-1. پیشینۀ پژوهش
بجز شرح حال مختصر و نمونه اشعاری که در تذکرهها از درکی قمی آمده است؛ تاکنون تحقیقات دیگری در مورد این شاعر و بررسی دیوان وی انجام نشده است. لازم به ذکر است که نگارندۀ این پژوهش، ضمن تصحیح دیوان درکی قمی، مقالۀ دیگری را با عنوان «تحلیل و بررسی برخی بنمایهها و شبکههای تداعی در شعر درکی قمی» نوشته است و در آن با نگاهی به ویژگیهای سبکی شعر درکی قمی، به بررسی و تحلیل ده موتیف پرکاربرد در اشعار این شاعر پرداخته است. مقالۀ مذکور، با کد doi:10.22108/LIAR.2021.130367.2059 در نشریۀ علمی فنون ادبی دانشگاه اصفهان در انتظار چاپ است.
1-2. معرفی شاعر
«ملا درکی قمی» از شاعران سبک هندی در قرن یازدهم هجری است. برخی تذکرهنویسان وی را معاصر با شاه عباس دوم دانستهاند(نک: واله داغستانی، 1384: 796 و مجاهدی، 1370: 132) اما با توجه به اینکه حیات وی مقارن با پادشاهی شاه عباس اول(1038- 996ه.ق.) و شاه صفی(1052-1038ه.ق.) نیز بوده است به نظر میرسد دورۀ کمال شاعری یا شهرت وی، در دورۀ شاه عباس دوم(1077-1052ه.ق.) رقم خورده است. «درکی» که در قم متولد شده است از بزرگان قم بوده و از علوم رسمی بهره داشته است. وی در جوانی به دکن هند رفته و در ولایت حیدرآباد در سایهی تربیت امیر محمد مؤمن استرآبادی، پیشوای طبقهی قطبشاهیهی دکن، قرار گرفته است و در سال 1017ه.ق از دکن به قم بازگشته است. وی در بازگشت از دکن، مدتی را در هرات به سر برده و حسنخان شاملو، بیگلر بیگی خراسان، را ملازمت کرده است(نک: گلچین معانی، 1369: 407). «درکی» پس از بازگشت به ایران، یک سال در قم ساکن بوده و در این اثنا به دستور و دعوت ابراهیم عادلشاه، فرمانروای بیجاپور، به دربار وی روی آورده و تا زمان تألیف تذکرهی خیرالبیان و دست کم تا 1022ه.ق. در آن دیار بوده است(نک: کیانی، 1386: 794 و ضیایی،1380: 1165 و ایمان، 1386: 273). «درکی» پس از این سفر مجدداً به ایران برگشته و مدتی را در اصفهان گذرانده است. تاریخ دقیق حضور درکی در اصفهان مشخص نیست «اما بر اساس آنکه مؤلف نظم گزیده، درکی را در اصفهان دیده و در تذکرهی خود به این دیدار اشاره کرده است حضور درکی در اصفهان باید پیش از تاریخ تألیف این تذکره (1038ه.ق) باشد»(عظیمیپور، 1392: 333). نصرآبادی نیز در تذکرهی خویش(1088ه.ق.)، درکی را از کهنه شاعران درویشطبع میداند که در اصفهان چند روزی با او صحبت داشته است(نک: نصرآبادی، 1379: 378) اما به زمان این دیدار اشاره نکرده است. قاعدتاً این دیدار بعد از سال 1027ه.ق. (تولد نصرآبادی) رخ داده است. اواخر عمر «درکی» در قم سپری شده و در سال 1063ه.ق. از دنیا رفته است، مادّهتاریخ وفات وی عبارت «درکی از عالم رفت» است(نک: قهرمان، 1378: 929 و گلچین معانی، 1368: 168).
1-2-1. جایگاه شعری درکی
«درکی» از شعرای صاحب دیوان عصر صفوی است و ابیاتی از او در حدود بیست تذکره مثل خیرالبیان، نصرآبادی، سفینهی خوشگو، ریاضالشعراء، حسینی، آتشکده، مخزنالغرایب، منتخباللطایف، شمع انجمن، عرفاتالعاشقین، قصصالخاقانی، نشتر عشق و ... به ثبت رسیده است.
در برخی از منابع، تعداد ابیات دیوان «درکی» از بیست هزار تا سی هزار بیت تخمین زده شده است(نک: صدیق، 1386: 255 و آذر بیگدلی، 1340: 1248 و عاشقی، 1391: 574 و نصرآبادی، 1378: 378 و گلچین معانی، 1369: 407).
اظهار نظر تذکرهنویسان در مورد هنر شاعری «درکی» متفاوت است. اغلب تذکرهنویسان او را شاعری نازکخیال و صاحب طبع و مضامین عالی معرفی کردهاند(نک: عاشقی، 1391: 574 و اوحدی، 1389: 1429 و خوشگو، 1389: 234)؛ عدهای، اشعارش را متوسط شمردهاند(نک: هاشمی سندیلوی، 1371: 158) و «برخی نیز اعتبار چندانی برای وی قائل نشده و وی را شاعری نامراد دانستهاند»(عظیمیپور، 1392: 334 به نقل از ناظم تبریزی، 2009م: 98) اما بررسی اشعار درکی خصوصاً غزلیات وی، نظر گروه اول را تأیید میکند و حکایت از آن دارد که درکی قمی از شعرای نازکخیال و مضمونپرداز عصر صفوی است که اشعار قابل فهم، معتدل و لطیفش او را از پویندگان طرز خیال جدا میکند.
2. بحث اصلی
2-1. نسخهی خطی دیوان درکی
این نسخه از دیوان درکی قمی به شمارهی 5146 در کتابخانهی ملی ملک نگهداری میشود و شامل قصاید، قطعهها، غزلیات، مثنویها، ترکیببندها، ترجیعبندها و ساقینامهی شاعر است. در برخی منابع، این نسخه به عنوان تنها نسخهی موجود از دیوان درکی قمی که حدود 6500 بیت از اشعار این شاعر را در بردارد معرفی شده است (1)(نک: خیامپور، 1368: 207 و گلچین معانی، 1369: 412) اما بررسی دقیق نسخه نشان میدهد که تعداد ابیات آن 6327 بیت است.
2-1-1. مشخصات نسخه
جلد رویهی نسخه، میشن تریاکی است و متن آن در 248 برگ به خط نستعلیق و بر کاغذ ترمه در ابعاد 4/12´4/19 کتابت شده و فاقد تاریخ کتابت و نام کاتب است. برخی از صفحات نسخه مجدول است. بسیاری از برگها، رکابهنویسی دارد و صفحات زوج شمارهگذاری شدهاند(نک: درایتی، 1391: 265). آغاز و انجام نسخه افتادگی دارد. صفحهی اول نسخه جا به جا شده است چون این صفحه شامل ابیات میانی قصیدهای در وصف اصفهان است که ابیات آغازین آن در صفحهی چهارم نسخه آمده است:
«باغ بهشت، سبزهی گلزار اصفهان |
| بر گل گرفته نکته خس و خار اصفهان |
نزدیک شد ز نرمی خاکش که جای زهر |
| پازهر افکند ز دهن مار اصفهان |
در رشتهی کسی ز نسیمش گره نماند |
| گیسوی شانهکرده بود کار اصفهان» |
غزلیات شاعر از برگ 57 نسخه آغاز شده و در صدر این برگ، عنوان «کتاب شعر» و عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» کتابت شده است.
این نسخه در مقالهی اخیر به عنوان اساس کار تحقیق، بررسی و معرفی گردیده است و از این پس به صورت «دیوان درکی» به کار میرود.
2-2. مندرجات دیوان درکی
اشعار درکی قمی در این دیوان شامل قالبهای زیر است:
قالب | قصیده | قطعه | غزل | مثنوی | ترجیعبند | ترکیببند |
مورد | 26 | 65 | 587 | 1 | 3 | 3 |
تعداد ابیات | 813 | 739 | 3807 | 492 | 217 | 259 |
2-2-1. قصیده
گرچه دورهی صفوی را عهد غزل و غزلسرایی میدانند، ولی در این دوره، قصیده نیز هرچند ناتوانانه، راه خود را میپیمود و شعرای قصیدهسرای این دوره هم دو هدف را در سرودن قصاید خود دنبال میکردند؛ هدف اول فراهمکردن ساز و سامان زندگی بود که با سرودن قصاید «مدحی» دنبال میشد و هدف دوم کسب ثواب اخروی با پرداختن به باورهای دینی و مذهبی بود و با سرودن قصاید «دینی» و با ستایش و منقبت پیامبر(ص) و ائمه محقّق میگردید(نک: صفا، 1371: 607). درکی قمی نیز به عنوان یکی از شعرای عصر صفوی، در قصاید خود به هر دو مضمون مدح و ستایش توجه داشته است.
2-2-1-1. قصاید مدحی درکی
«مدح شاهان و سرداران و امیران و وزیران در قصیدههای مدحی که در سراسر این عهد رواج داشت، سنتی بود دیرین در شعر پارسی و مردهریگی بود از شاعران پیشین ... و مطلبی بود که تازگی نداشت» (همان)؛ و در شعر اکثر شعرای این عصر از جمله درکی قمی دیده میشود.
هجده قصیده از بیست و شش قصیدهی موجود از درکی به «مدح» پادشاه و منسوبین به دربار اعم از وزیر و حاکم و منشی و عالم و شاعر اختصاص دارد. برخی ممدوحان درکی در این قصاید افراد سرشناسی مانند شیخصفی، شاه صفی، حسنخان شاملو، میر ابوالقاسم میرفندرسکی، شیخ نورالدین مطهر(شیخ الاسلام هرات)و میرزا ملک مشرقی هستند که شاعر به صراحت از آنها نام برده است و برخی نیز یا نامی از آنها نبرده است و یا مانند «عبدالحق»، «محمدخان» و «ابوالکاظم» کمترشناختهشده و گمنامند.
- نمونههایی از مدایح درکی
1- در مدح شیخ صفی اردبیلی
سر تسلیم و رضا، مرشد دین شیخصفی |
| که به هم ربطدهِ سلسلهی شاهان شد | |||
دفتر کشف و کراماتش اگر خواهی خواند |
| نقل آن نسخه حدیثی است که از قرآن شد | |||
|
| (درکی قمی، بیتا: 3) |
جز صفی پیر طریقت، مرشد دنیا و دین |
| از که دیگر میتوان ارشاد خدمت خواستن؟ | |
|
| (همان: 52) |
2- در مدح شاه صفی
قبلهی اهل جهان شاه صفی ابن صفی |
| که ز همنامی تو پادشه دوران شد | |
اثر تربیت دولت شاهعباسی است |
| شاه بسیار، کجا شاه به این سامان شد؟ | |
زینت از زینت اوصاف صفی یافته است |
| درکی این نظم که دیباچهی هر دیوان شد | |
|
| (همان: 4) |
3- در مدح میر ابوالقاسم میرفندرسکی
ای به طبع آفتاب عالمگیر |
| پرتوت در جهان ضمیر منیر |
میر ابوالقاسم آن که نتوان گفت |
| جز در آیینهاش ز عکس نظیر |
|
| (همان: 11) |
4- در مدح ملک مشرقی
امیر ملک هنر، میرزا ملک که بود |
| سخنپناه جهان، شمع بزم استعداد |
ز فکر، تحفه فرستد تکلّمش به کلیم |
| لبش به ذکر، به یاد ملک دمد اوراد |
|
| (همان: 25) |
5- در مدح حسنخان شاملو
به غلط منصب دولت همه کس را ندهند |
| مرد باید به هنر زینت دوران گردد | ||||
هر بزرگی نه سزاوار امیری باشد |
| خان گرفتم که شود، کی چو حسنخان گردد؟ | ||||
|
| (همان: 20) |
2-2-1-2. قصاید دینی درکی
در دورهی صفویه مقتضیات زمان مثل رسمیت یافتن مذهب تشیّع و تشویق پادشاهان به سرودن اشعار در مدح معصومین(ع) موجب شده است تا اغلب شعرای این عصر در مدح و منقبت و مراثی اهل بیت(ع) طبعآزمایی نمایند تا جایی که در این دوره «کمتر شاعری را می بینیم که قصیده ساخته و ترکیب و ترجیع پرداخته و ستایشنامههای مشهوری از پیامبر اسلام و امامان شیعه نداده باشد»(صفا، 1371: 607). این رویکرد در دیوان درکی قمی نیز دیده میشود و دومین موضوعی که در قصاید وی مطرح شده است ستایش و منقبت ائمه و چهارده معصوم (ع) است. وی پنج قصیده از قصاید خود را به ستایش و توسّل به حضرت علی(ع) اختصاص داده است، دو قصیده را در منقبت امام رضا(ع) سروده است و یک قصیده را برای چهارده معصوم(ع) و ذکر نام همهی آنها در این قصیده در نظر گرفته است. درکی، آرزوی زیارت نجف و کربلا را در سر میپرورانده و در قصاید خود بدان اشاره کرده است، آرزویی که به نظر میرسد تا آخر عمر وی محقق نگردیده است.
- ابیاتی از مناقب درکی
به هفت تختهی ایّام ششدر فلکم |
| مگر مدد کندم هشتمین هشت و چهار |
امام ضامن ثامن، علی بِن موسی |
| که از سجود درش خاک گشته نافیهزار |
هلاک گنبد زرّین شوم که در جنبش |
| طلای مهر مطلّا بود به وقت عیار | |||
بیار مرده به طوف ضریح و زنده ببر |
| که غیر زنده در این آستان ندارد بار | |||
اگر نه عرش برین است از چه در اوجش |
| ملک به جای کبوتر گرفته است قرار؟ | |||
|
| (درکی قمی، بیتا: 9) |
جانشین احمد مرسل علی مرتضی |
| کز قبولش بهتر از اعلا بود ادنای من | |||||||
آرزوی کربلا دارم که در راه نجف |
| جسر بر شط بست درکی چشم طوفانزای من | |||||||
زینت لفظ از مدیح پادشاهی چون تو یافت |
| داخل ذکر ملک خواهد شدن معنای من | |||||||
|
| (همان: 49) |
بیست و شش قصیدهی موجود در دیوان درکی که 813 بیت از اشعار دیوان وی را شامل میشود در پنج بحر عروضی سروده شده است: 1- بحر رمل مثمن مخبون محذوف (11 قصیده)2- بحر مجتث مثمن مخبون محذوف (5 قصیده) 3- بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف (4 قصیده) 4- بحر رمل مثمن محذوف (4 قصیده) 5- بحر خفیف مسدس مخبون(2 قصیده).
«از اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم به تدریج، زبان غزل در زبان قصیده نیز تأثیر گذاشته و زبان قصاید را از سختی و صلابت به نرمی و لطافت کشانیده است و حتی شیوهی مضمونیابی و خیالبندی مرسوم در غزل نیز در قصیده راه یافته است» (غلامرضایی، 1391: 237). این نرمی و لطافت همراه با سادگی و روانی در قصاید معدود به جامانده از درکی قمی نیز مشهود است. همین سادگی زبان در قصیده موجب شده است تا وی یازده قصیده از قصاید خود را بدون ردیف بسراید و در مابقی نیز خود را به آوردن ردیفهای دشوار ملزم نسازد و التزامهای او از اسمهایی مثل «اصفهان» و «گوش» و یا فعلهایی نظیر «انداخت، گردد، میبرند، شد، گذشت، نبود و داری» فراتر نرود و در آوردن ردیفهای دوجزئی به یک قصیده با ردیف «که مپرس» بسنده نماید.
در قصاید درکی - بجز قصایدی که افتادگی دارند- تغزّل یا تشبیب دیده میشود و شاعر با مهارت خود و گاه با حسن تخلّص به تنهی اصلی قصیده که مدح یا ستایش است وارد میشود. طولانیترین قصیدهی مدحی درکی، چهل و شش بیت دارد و در مدح شاعر همعصر او «میرزا ملک مشرقی» است و طولانیترین قصیدهی دینی وی در شصت بیت و در ستایش و توسّل به امام رضا(ع) سروده شده است.
2-2-2. قطعههای درکی
قالب دیگری که درکی قمی در آن طبعآزمایی نموده، قالب قطعه است. تعداد قطعههای دیوان درکی، شصت و پنج مورد است که در 739 بیت و پانزده بحر عروضی سروده شده است. این بحور عبارتند از: 1- بحر رمل مثمن مخبون محذوف (15قطعه)2- بحر مجتث مثمن مخبون محذوف (10 قطعه) 3- بحر خفیف مسدس مخبون (10 قطعه) 4- بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف (7 قطعه) 5- بحر رمل مثمن محذوف (7 قطعه) 6- بحر هزج مسدس محذوف(4 قطعه) 7- بحر مضارع مثمن اخرب (2 قطعه) 8- بحر رمل مسدس مخبون محذوف(2 قطعه) 9- بحر منسرح مثمن مخبون محذوف (2 قطعه) 10- بحر هزج مثمن سالم(1 قطعه) 11- بحر منسرح مطوی مکشوف (1 قطعه) 12- بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف(1 قطعه) 13- بحر متقارب مثمن محذوف(1 قطعه) 14- بحر رمل مسدس محذوف(1 قطعه) 15- بحر سریع مطویّ مکشوف(1 قطعه).
درکی، 29 قطعه را بدون ردیف سروده است و در مابقی قطعهها نیز از ردیفهای فعلی و اسمی ساده نظیر «است، یافت، موج، کج، باشد، من، بس است، شعر، مبارک، آمد او، رسید و ...» استفاده کرده است.
بررسی دیوان درکی قمی نشان میدهد که قطعههای وی به دو موضوع اصلی «مدح» و «مادهتاریخسازی» اختصاص دارد و در موارد معدودی نیز مضامین «اخلاقی» و «تعلیمی» مورد توجه شاعر بوده است.
2-2-2-1. مدح
درکی در قطعههای مدحی، گاه از ممدوحان خویش نامی نبرده است، بنابراین ممدوحان او در این دست از قطعهها نامعلوماند، اما در موارد دیگر به صراحت به ذکر نام ممدوحان پرداخته و از کسانی مثل شاهعباس اول صفوی، شاه عباس دوم، شاهصفی، حسنخان شاملو، شاه وردیخان و میرزا احمد(وزرای حسنخان)، میرمحمد زمان، شیخ الاسلام هرات و علیقلی بیگ نام برده است. درکی در این قطعهها، هر مسئله یا موضوعی را بهانه ساخته تا با طرح آن به مدح ممدوح گریز بزند و بعضاً آن را به حسن طلب ختم نماید. وی گاه در صدد است با به تصویرکشیدن زندگی غمبار خود، ترحّم ممدوحان حاتمصفت را برانگیزد:
ماست میگویی، از او نامی به خاطر مانده است | سرکه فرمودی مخور، در خانهام آن هم کم است | |||||
میکنم پرهیز تا کی درکی از هر راحتی | از غذا با آنچه عادت بیشتر دارم غم است | |||||
|
| (درکی قمی، بیتا: 67) |
و گاه علت عدم مراجعه به درگاه ممدوح را با حسن تعلیل بیان کند:
ای جنابی که نیَم پیش تو در هیچ حساب |
| تا به کی غافل از این بندهی نشمرده شوی | ||||||||
صلهی قطعهی من غیر زمینبوسی نیست |
| نیستم شاعر دمسرد که افسرده شوی | ||||||||
احتیاجم ز همه بیش، و کم آیم پیشت |
| که مبادا به گمان کرم آزرده شوی | ||||||||
|
| (همان: 95) |
درکی در قطعه به موضوعات تعلیمی نیز پرداخته است؛ مثلاً در یکی از قطعهها ضمن اشاره به پنجاهسالگی خویش، پنج گنج اخلاقی را که حاصل عمر اوست چنین برمیشمرد:
پنجاه سال درکی در برّ و بحر گشتم |
| نخل امیدواری تا کرد عاقبت گل |
راهم ز گوشهگیری بر پنج گنج افتاد |
| صبر و قناعت و شکر، آگاهی و توکّل |
|
| (همان) |
2-2-2-2. مادهتاریخها
در گذشته، شعرا برای ثبت وقایع مهم شعرهایی میساختهاند که در آنها واژه، عبارت یا جملهای، به حساب جمل و محاسبهی ارزش عددیِ حروف، تاریخ آن رویداد را در برداشته است. اصطلاحاً این نحو تاریخگویی را «مادهتاریخسازی» میخوانند و اغلب، آن را به عنوان یکی از ظرافتهای فنون شعری، جزء صنایع مستظرفه مانند موسیقی و نقاشی میدانند(نک: میرصادقی، 1373: 227).
«مادهتاریخسازی» که از قرن هفتم هجری به عنوان موضوع تازهای در ادبیات فارسی شیوع یافته بود، در عصر صفوی نیز رواج خود را از دست نداد. شعرای این عهد، مخصوصاً آنهایی که در خدمت صاحبان قدرت به سر میبردند، مادهتاریخهایی را به مناسبتهای گوناگون ساختهاند که برخی از آنها شاهکارهای این هنر شاعران به شمار میروند. از موضوعات بسیار رایج در ساختن مادهتاریخ، ذکر تاریخ وفات بزرگان علم و ادب، حکما یا رجال معروف است، مخصوصاً شاعران در ساختن مادهتاریخ برای ثبت تاریخ وفات همکاران خود توجه خاص داشتهاند و با این کار خدمت سودمندی در شناخت تاریخ حیات و ممات آنان کردهاند(نک: صفا، 1371: 626). علاوه بر این، موضوعات دیگری مثل جلوس امرا و شاهان، انتصاب وزرا، ساختن کاخها، تولد شاهزادگان و بزرگزادگان، ساخت اماکن عامالمنفعه، تاریخ جنگها و لشکرکشیها و ... نیز عرصهی هنرنمایی شعرا در این مقوله بوده است. در دیوان درکی قمی نیز این هنر شاعرانه به چشم میخورد به نحوی که این شاعر در قطعههای خود، بیست و چهار مادهتاریخ ساخته است که در نوع خود قابل توجه و مفیدند و در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میشود:
الف. مادهتاریخ وفات میر والهی قمی
«میر یوسف» یا «میر محمد یوسف والهی قمی» از شعرای نامدار قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری و از سادات قم است. وی شاعری توانا، عاشقپیشه، موسیقیدان و تصنیفساز بوده و تذکرهنویسان عموماً از انسجام کلام و روانی طبعش سخن راندهاند(نک: مجاهدی، 1370: 324). برخی منابع وی را از شعرای معاصر شاه طهماسب صفوی (930-984ه.ق.) دانستهاند(نک: نفیسی، 1363: 459). در تذکرههای مجمع الخواص، هفت اقلیم، شمع انجمن، هفت آسمان، روز روشن، صبح گلشن، حسینی، نشتر عشق، آتشکدهی آذر و کتاب تاریخ عالم آرای عباسی از والهی نام برده شده است ولی در این آثار از تاریخ تولد و وفات او خبری نیست. در کتاب خلاصةالاشعار آمده است که والهی در سال 1003ه.ق. به سبب دلباختگی به جوانی ترک از طایفهی شاملو، از طرف خویشان آن جوان تنبیه شده و بینی و یک گوش خود را از دست داده است(همان: 325)، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که «والهی» تا این سال زنده بوده است. تقی اوحدی در عرفات العاشقین آورده است: «بنده را سه نوبت با ایشان اتفاق صحبت افتاده؛ اول در قم، دوم در عتبات، سوم در عراق، و در هند این خبر شنیده شد که یکباره به جمال حضرت الهی واله گشته، به بقا پیوسته» (اوحدی، 1369: 4558). با توجه به این که سفر تقی اوحدی به قم در سال 995ه.ق. رخ داده است و از سال 1005 تا 1009ه.ق. به عتبات سفر کرده و چهار سال در نجف اشرف مانده است و در تاریخ یکم رجب 1015ه.ق. به هندوستان سفر کرده و بین سالهای 1022 تا 1024ه.ق. تذکرهی عرفات العاشقین را تکمیل نموده است(نک: همان: پنجاه و چهار)، بنابراین خبر فوت والهی بایست بین سالهای 1015 تا 1024ه.ق. به اوحدی رسیده باشد. در ریاضالشعرا آمده است که والهی «در سنهی یکهزار و یکصد و شش در حیات بوده» است(واله داغستانی، 1384: 2375). این تاریخ- که به نظر میرسد اشتباه باشد- در دانشنامهی ادب فارسی نیز تکرار شده است(نک: معصومی، 1380: 581). مؤلف تذکرهی خیرالبیان در مورد والهی مینویسد: «در شهور سنهی ثمان و عشر و الف عزیمت حج اسلام نمود و شرف زیارت حرمین شریفین دریافته، به وطن مألوف مراجعت نمود و ایّامی در آن دیار به گفتن اشعار مشغولی داشت تا در سنهی عشرین و ألف از دار فنا رحلت نمود»(کیانی، 1386: 560).
مادهتاریخ موجود در دیوان درکی قمی، تاریخ وفات مذکور در خیرالبیان؛ یعنی سال 1020ه.ق. را تأیید میکند و با گفتهی اوحدی در عرفات نیز همخوانی دارد:
والهی، غافل از این کهنهسرا |
| رفت آن صاحب طرز و فن شعر |
یافتم رفت چو بر باد اجل |
| سال فوتش ز «گل گلشن شعر» |
|
| (درکی قمی، بیتا: 102) |
ب. مادهتاریخ دیدار با میرزا ملک مشرقی
میرزا ملک مشرقی مشهدی از شاعران و منشیان معروف عصر صفوی است. نشو و نمای وی در مشهد بوده و آغاز دوران شاعری خود را در هرات گذرانده است و مدتی را در درگاه حسنخان شاملو- بیگلربیگی خراسان- سپری کرده است. مشرقی بعد از طرد مسیح کاشانی از دربار شاه عباس در سال 1016ه.ق. از هرات به اصفهان رفته و به سلک منشیان دارالانشای سلطنتی پیوسته است و این مقام را تا اواخر پادشاهی شاه صفی(م.1052ه.ق.) حفظ کرده است. مشرقی به هنگام اقامت در هرات از ملازمان خاص حسنخان بوده و با او چون دوستان میزیسته است تا جایی که حسنخان پس از مهاجرت وی به اصفهان، غزلی در مفارقتش سروده که یک بیت آن چنین است:
تا مشرقی از کنار من رفت |
| از مشرقم آفتاب رفته |
سال وفات مشرقی را مابین سالهای1050ه.ق. تا 1052ه.ق. دانستهاند(نک: صفا، 1371: 1135).
اشعار درکی قمی در مدح مشرقی بیانگر آن است که وی نیز از معاشرت و حمایت مشرقی برخوردار بوده است. مادهتاریخ مندرج در دیوان درکی نشان میدهد که او در سال 1049ه.ق. با مشرقی دیدار کرده و از محضرش بهره جسته است:
پناه اهل هنر میرزا ملک کز حق |
| چو فیض یافت، به او مشرقی خطاب رسید | |||
سزد که اخترم از تیرگی برون آید |
| از این اقامت نورم کز آفتاب رسید | |||
دبیر فکر به تاریخ این اقامت گفت |
| «اقامتی به دعاگو از آن جناب رسید» | |||
|
| (درکی قمی، بیتا: 113) |
ج. مادهتاریخ وفات «میر ابوالقاسم»
یکی از حکما و دانشمندان عصر صفوی که در عصر شاه عباس اول و شاهصفی میزیسته، «میر ابوالقاسم» معروف به «میر فندرسکی» است. وی حدود سال 970ه.ق. به دنیا آمده و در سال 1050ه.ق. در هشتاد سالگی بدرود حیات گفته است. مقام شامخ علمی، وارستگی و منش صوفیانهی «میر ابوالقاسم» موجب شده است تا اغلب تذکرهنویسان و شعرای همعصر وی، از او به نیکی یاد کنند و او را بستایند(نک: صفا، 1371: 310).
درکی قمی نیز علاوه بر اینکه در یک قصیدهی بیست و پنج بیتی به مقام علمی وی اشاره دارد و او را «آفتاب منیر» میخواند، یک قطعهی پانزده بیتی را نیز به رثای «میر ابوالقاسم» اختصاص داده است و مادهتاریخ وفاتش را در پایان این قطعه میآورد:
از افادتپناه ابوالقاسم |
| ماتمی سخت در جهان افتاد |
دم شاگردیش جهان میزد |
| در فنون علوم بود استاد |
شاهبیت سفینهی تقوا |
| منبع و معدن صلاح و سداد |
رو خراشید صفحه از ماتم |
| شد به مرگش سیاهپوش مداد |
از فرشتهنهاد میجستم |
| سال فوتش، یکی زیاد افتاد |
از نهاد ملک برآمد «آه» |
| سال تاریخ شد «فرشته نهاد» |
د. مادهتاریخ ولادت «میر عبدالحق»
در منابع موجود، از شاعری به نام «میر عبدالحق قمی» فرزند «میر شمس الدین وصفی» یاد شده است. وی که از نجبا و سادات قم بوده و دیوان اشعارش را بیش از پانزده هزار بیت دانستهاند، با «مشفقی قمی» مصاحبت داشته است. میر عبدالحق در سال 1067ه.ق. وفات یافته و در جوار حضرت معصومه(س) دفن شده است(نک: نصرآبادی: 1379: 166و 730؛ آقابزرگ تهرانی، 1403: 684). شاملو در قصص الخاقانی، مولد عبدالحق را دلیجان میداند اما به سال ولادتش اشارهای نمیکند(نک: شاملو، 1374: 2/103).
اگر «میر عبدالحق» مذکور در دیوان درکی قمی، همین «میر عبدالحق قمی» باشد، اشعار درکی قمی نشان میدهد که وی صوت خوشی نیز داشته است (درکی قمی، بیتا: 18) و در سال 1006ه.ق. ولادت یافته است:
چمن در اول گل یافت سال تاریخش |
| «نهال گلشن امید، میر عبدالحق» |
ه. مادهتاریخ جلوس شاه عباس دوم
شاه عباس دوم در سال 1052ه.ق. پس از شاه صفی بر جای پدر نشسته و تا 1077ه.ق. حکومت کرده است. مادهتاریخ جلوس وی در دیوان درکی چنین است:
شکر للّه که پادشاه جهان |
| به جهان جوانی آمد او... |
گفت درکی برای سال جلوس |
| «شاه عباس ثانی آمد او» |
|
| (همان: 109) |
و. مادهتاریخ وقف فرش حرم امام رضا(ع) از طرف حسنخان شاملو
درکی قمی مدتی را در هرات به سر برده و حسن خان شاملو، بیگلر بیگی خراسان، را ملازمت کرده است(نک: گلچین معانی، 1369: 1/407). درکی در دیوان خود علاوه بر مدح حسنخان شاملو، دو بار مادهتاریخی آورده است که سال وقف فرشی از طرف حسنخان برای حرم امام رضا(ع) را نشان میدهد. از این مادهتاریخ که سال 1045ه.ق. را نشان میدهد میتوان به زمان ملازمت درکی و حسنخان شاملو پی برد:
بانی خیرات روزگار، حسنخان |
| کز گل فیضش زمانه خلد برین شد | ||||||
وقف چو بر روضه کرد، خامهی درکی |
| گفت به تاریخ « فرش کعبهی دین شد» | ||||||
همچنین: |
|
| ||||||
صدق حسن به اخلاص گسترد تازهفرشی |
| در مشهد مقدّس آن قبلهی سلاطین... | ||||||
وقف امام ضامن این فرش گشت و درکی |
| گفتا برای تاریخ « شد فرش کعبهی دین» | ||||||
|
| (درکی قمی، بیتا: 100 و 108) |
ز. مادهتاریخ ولادت فرزند درکی
در منابعی که به احوال و زندگی درکی قمی پرداخته شده، از خانواده و فرزندان وی سخنی به میان نیامده و اطلاعاتی در این زمینه در دست نیست جز اینکه در نسخهی خطی «تذکرهی همیشه بهار» به شمارهی 98-ب که در کتابخانهی دانشگاه تهران نگهداری میشود از «حاتم قمی» به عنوان «فرزند ملا درکی» نام برده شده است(نک: درایتی، 1391: 965). در میان قطعههای دیوان درکی، قطعهای آمده است که شاعر، آن را در ولادت فرزند خود «نورالدین محمد» سروده و تاریخ آن را 1042ه.ق. نوشته است:
از این مولود، عالم بست آیین |
| جوان شد دین و شرع آراست مسند |
پدر تاریخ مولود پسر یافت |
| ز «نور چشم، نورالدین محمد» |
|
| (درکی قمی، بیتا: 72) |
مادهتاریخهای دیوان درکی تنها به ممدوحین اختصاص ندارد بلکه گاهی برای ثبت تاریخ مربوط به افرادی که در نظر شاعر مذموماند نیز ساخته شده است؛ به عنوان مثال میتوان به مادهتاریخ مرگ قاضی قم در آن زمان اشاره کرد که درکی، وی را فردی ممسک و رشوهخوار میداند و او را با لقب «پدر فتنه» معرفی میکند. درکی وفات این قاضی را با مادهتاریخ «شیخ اسلام» (1042ه.ق.) نشان داده است(نک: همان: 98).
2-2-3. غزلهای درکی
«رایجترین و مقبولترین قالب شعری در دورهی صفویه، غزل است. بیشتر غزلهای این دوره معمولاً حدود ششهفت بیت تا پانزده بیت است. اما غزلهای درازتر نیز در دیوانها هست»(غلامرضایی، 1391: 235). درکی قمی نیز توجه خاصی به سرودن غزل داشته است به نحوی که بیشترین قالب و تعداد ابیات دیوان وی را غزل تشکیل میدهد. تعداد غزلهای دیوان درکی 587 غزل است که در 3807 بیت سروده شده است. کوتاهترین غزل درکی سه بیت و طولانیترین غزل وی دوازده بیت دارد.
2-2-3-1. اوزان غزلها
درکی در سرودن غزل از اوزان متنوعی استفاده نموده است که به ترتیب بسامد عبارتند از:
بحر رمل مثمن مخبون محذوف (151 غزل)2- بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف(103 غزل) 3- بحر مجتث مثمن مخبون محذوف (100غزل) 4- بحر رمل مثمن محذوف (89 غزل) 5- بحر هزج مثمن سالم (53 غزل) 6- بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف(47 غزل) 7- بحر مضارع مثمن اخرب (11 غزل) 8- بحر هزج مسدس محذوف(8 غزل) 9 - بحر رجز مثمن مطوی مخبون (7 غزل) 10- بحر منسرح مطوی مکشوف (4 غزل) 11- بحر رجز مثمن سالم (4 غزل) 12- بحر رمل مثمن مشکول(3 غزل) 13- بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف (3 غزل) 14- بحر رمل مسدس مخبون محذوف (2 غزل) 15- بحر متقارب مثمن محذوف (1 غزل) 16- بحر متقارب مثمن محذوف (1 غزل).
2-2-3-2. ردیف غزلها
استقلال ابیات یا پراکندگی مضامین ابیات از اصول غزل عهد صفوی است؛ به این معنا که «شاعر، تکبیتی میسازد و آن را در غزلی که مناسب آن بیت باشد قرار میدهد»(شمیسا، 1382: 300). در این نوع از غزل، آنچه بیشتر مایهی وحدت ابیات میشود «ردیف» است تا جایی که شاعر این دوره در بسیاری از موارد خصوصاً در مضمونسازی، تابع یا اسیر ردیفی است که برگزیده است. بنابراین سرودن غزلهای ردیفدار، رایج است(نک: غلامرضایی، 1391: 235). این خصیصه در غزلیّات درکی قمی کاملاً مشهود است. از کل غزلهای درکی، فقط 28 غزل بدون ردیف است و در 559 غزل دیگر از ردیف استفاده شده است.
بررسی ردیفهای دیوان درکی نشان میدهد که ردیفهای فعلی، بیشترین سهم را در بین ردیفها داراست و ردیفهای برساخته از اسم، ضمیر، حرف و قید نیز به ترتیب در مرتبههای بعد قرار دارند. درکی قمی از ردیفهای طولانی، کمتر استفاده نموده است اما به نظر میرسد خوشآهنگبودن ردیف مخصوصاً ردیفهای فعلی را مدّ نظر داشته است. برخی از ردیفهایی که درکی التزام کرده است عبارتند از: شود پیدا، میدهد مرا، خویش را، است امشب، آفتاب، در آب، چه حاجت است، جنگ است، این همه نیست، میتوان شکست، هست نیست، شکسته است، همه خون است، خوش غالب است، ناخن است، هم خوب است، عبث، صبح، سرخ، تا چه پیش آید، است مپرسید، سوگند، درد، همان گیرم نبود، تا چه شود، ...کردن عالمی دارد، آخر شد، بیرون میکشد، کاغذ، شد لذیذ، چه خبر، هنوز، امروز، ما را بس، مجلس، میرقص، حظ، شمع، چراغ، صدف، عشق، فصل گل، خندهی گل، تغافل، خود باشم، ...را آتش زدم، آرزو دارم، تازه کنیم، تو را نازم، شکوه ندارم، شکستیم، آید برون، در چمن، شود روشن، دارد سرو، نبرد راه، ای قمری، نمودی کاشکی، پنداری، خالی.
2-2-3-3. تکرار قافیهها
تکرار قافیه از ویژگیهای بارز سبک هندی است که شعرای این سبک چندان به جنبهی زیباشناختی آن توجه نداشتهاند. این شعرا بر خلاف سنّت رایج قرون قبل، نه تنها تکرار قافیه و مطلع را عیب نمیشمردهاند بلکه آن را نوعی قدرتنمایی به حساب آورده و از آن به عنوان ابزاری برای تداعی و خلق معانی بهره جستهاند؛ به عبارت دیگر «از نظر اینان مبنای استتیک قافیه بیش از آنکه در جنبهی موسیقایی آن باشد، در ابزار تداعیبودن آن است»(شفیعی کدکنی، 1371: 72).
درکی قمی نیز در اشعار خویش مخصوصاً در غزل به تکرار قافیه توجه داشته است. در بررسی غزلیات درکی، 102 مورد تکرار قافیه در صد غزل به چشم میخورد. بجز شش مورد از این قوافی تکراری(پایش، فلک، بادم، کسی، جادویی، مبارکبادی) که مجرّدند، بقیهی تکرارها با ردیف همراه است. نکتهی قابل توجه این است که درکی گاهی در یک غزل، قافیهای واحد را تا سه بار هم تکرار کرده است و گاهی، به تکرار دو قافیهی مختلف در یک غزل پرداخته است، حتی اگر این غزل، غزل کوتاه پنجبیتی باشد:
چو شب شود دم گرم از چراغ میدزدم |
| ز کینهی دل عشّاق، داغ میدزدم | |||||||
تو دیروعده و من در خیال آمدنت |
| ز خانه در دل شبها چراغ میدزدم ... | |||||||
ز برق آه تو درکی ز بس که دارم بیم |
| به شب ز سینه سیاهی داغ میدزدم | |||||||
|
| (درکی قمی، بیتا: 372) |
2-2-3-4. مضمون غزلها
درکی در غزلهای خویش به بیان عواطف بشری و مضامینی که حول محور عشق زمینی میگردد پرداخته است. در میان این مضامین، گلایه از معشوق، شکایت از روزگار، ناامیدی و یأس، بیان نکات اخلاقی و حکمی و مفاخره بیشتر از موضوعات دیگر به چشم میخورد.
الف. شکایت از موطن
درکی بارها از قم و مردم آن گلایه میکند و از شعرناشناسی در این شهر داد سخن سر میدهد تا جایی که برخی از اشعارش با شهرآشوب پهلو میزند. درکی از قم با تعابیری مثل «ده خراب»، «زندان» و «ویرانشده» یاد میکند و در پی آن، دلبستگی خود به شهرهای اصفهان، کاشان، شیراز، مشهد و ... را نشان میدهد:
درکی، سخنسرایی در قم نمیپسندند |
| سودای مشتری بست آخر در دکان را | |||||||
|
| (همان: 142) | |||||||
سخن رواج نیابد به ملک قم درکی |
| بیا و رخت برون ز این ده خراب انداز | |||||||
|
| (همان: 325) | |||||||
قاصدا با اهل کاشان از زبان ما بگو |
| شعرنافهمان قم گردند قربان شما | |||||||
خاطر درکی به غیر از غم نیندوزد ز قم |
| یاد آن گلزار فین و شهر کاشان شما | |||||||
|
| (همان: 146) | |||||||
در جهان جایی به عیش گلشن شیراز نیست |
| میروم درکی ز ملک قم که زندان من است | |||||||
|
| (همان: 178) | |||||||
درکی از قم سفری کن مگر از یاری بخت |
| گم کنم راهی و زان راه به شیراز افتم | |||||||
|
| (همان: 369) | |||||||
فکر دمسردی اهل وطنم درکی بود |
| یاد خونگرمی خوبان صفاهانم سوخت | |||||||
|
| (همان: 212) | |||||||
عضوی که به قم درکی از آزار شکستند |
| کی بسته شود گر به صفاهان نتوان بست | |||||||
|
| (همان: 169) |
سرمـهی شهرتـم از نظم سلیمانــی شـد |
| قـم ویـرانشـده را رشک صفاهان کـردم | |||
|
| (همان: 391) |
ب. شکوه از بخت
یکی از مضامینی که ریشه در یأس و ناامیدی شاعران سبک هندی دارد و با بسامد بالا (بیش از دویست بیت) در غزلیات درکی نیز آمده است، نالیدن شاعر از طالع بد و بخت ناساز خویش است. مواردی از این مضمون عبارتند از:
[1] .گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران.// Email : masomi2525@gmail.com