مقابلة قاضي عضدالدين ايجي با حكما در مسئلة اعادة معدوم
محورهای موضوعی : مطالعات حوزه فلسفه و حکمت اسلامی
1 - دانشگاه الزهراء(س)
کلید واژه: اعادة معدوم امتناع اعادة معدوم معاد حكماي مسلمان قاضي عضدالدين ايجي ,
چکیده مقاله :
حكماي مسلمان بتناسب مباحثي كه در فلسفه بعنوان عوارض ذاتي وجود شناخته ميشوند، مسئلة اعادة معدوم را در جايگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهاي تبعي تبيين احكام وجود قلمداد كردهاند و تقريباً مشهورترين و معروفترين ايشان، از جمله ابنسينا، سهروردي، ملاصدرا، سبزواري و از معاصرين نيز علامه طباطبايي تماماً در موضعي واحد بر امتناع آن استدلالهاي تام و تمامي آوردهاند. امّا ظاهراً اين مسئله گروهي از انديشمندان مسلمان بويژه متكلمان را خوش نيامده است و از آنجايي كه بخشي از رسالت و انگيزة متكلمان تبيين معاد است، بگمان ايشان اين تفكر فلسفي مانع جدي بر سر راه پذيرش حشر جسماني است كه در دين مبين به آن اشاره شده است. قاضي عضدالدين از متكلمان برجستة سدة هشتم هجري از جمله شناخته شدهترين متكلمان اهل سنت است كه در كتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ايدة اعادة معدوم آغاز كرده و با جديت تمام به مقابله با آراء حكماي پيشين پرداخته است. اين مقابله نشان ميدهد كه وي از مواضع فيلسوفان دربارة عدم انقياد در مسئلة اعادة معدوم آگاه بوده و بگمان خويش توانسته است شبهات ايشان را پاسخ دهد. امّا عليرغم تلاشهاي وي حتي حكمايي هم كه بعد از وي در حوزة انديشة اسلامي ظهور يافتند، يكي پس از ديگري، همچنان در اين مقابله جانب حكماي سلف را گرفته و تبيين قاضي عضدالدين از اين مسئله را خرسند كننده نيافته و با علم به انگيزة مقدس وي همچنان اعادة معدوم را ايدهيي غيرقابل دفاع دانستهاند. در اين ميان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدي مكتب او قابل ستايش است. نگارندة اين مقاله سعي نموده است با مقابل قرار دادن ديدگاههاي ارائه شده «له» و «عليه» اعادة معدوم، امر داوري را بسود حكما آسان نمايد، هر چند دفاع از عقيدة امتناع اعاده منحصر نزد حكما نبوده بلكه بعضي از متكلمان، اعم از شيعه و سني، نيز در اين باب از عقيدة حكما دفاع كردهاند.
In line with the discussions that are known as the essential accidents of existence in philosophy, Muslim philosophers have placed the problem of bringing back the annihilated things within the category of general metaphysics. They have considered it as one of the accidental issues resulting from the explanation of the principles of existence. Almost all the most prominent philosophers, such as Ibn Sina, Suhrawardi, Mulla Sadra, Sabziwari, and the contemporary philosopher, ‘Allamah Tabataba’i, have unanimously adduced some unquestionable arguments on its impossibility. However, a group of Muslim thinkers, particularly mutakallimun (theologians), do not apparently find this problem appealing, and since a part of the mission and motivation of mutakallimun is the explanation of resurrection, they assume that this philosophical theory is a serious obstacle to the acceptance of corporeal resurrection, which has been referred to in Islam. Qadi ‘Izzuddin, one of the distinguished mutakallimun of the 8th century AH, was one of the most well-known Sunni mutakallimun who began his discussion of resurrection in his book al-Mawaqif with defending the idea of bringing back the annihilated things and seriously opposed the ideas of his preceding philosophers in this regard. This opposition indicates that he was well aware of philosophers’ standpoint concerning their disagreement with the problem of bringing back the annihilated things. Apparently, he assumed that he had managed to respond to their objections. Nevertheless, in spite of his efforts, even the philosophers who appeared in the field of Islamic philosophy after him, one after the other, took side with preceding philosophers in this dispute and did not find Qadi ‘Izzuddin’s explanations satisfying. Therefore, while being aware of his holy motive, they still considered the idea of bringing back the annihilated things to be indefensible. In the middle of all these debates, the contributions of some philosophers such as Mulla Sadra and the succeeding commentators of his school are praiseworthy. The writer of this article has sided with philosophers in his approach by comparing and contrasting the ideas presented for and against this issue. However, it is noted that defending the idea of the impossibility of bringing back the annihilated things was not limited to philosophers; rather, some mutakallimun, whether Shi‘ite or Sunnite, also supported philosophers’ views in relation to this problem.
ابراهيمي ديناني، غلامحسين، شعاع انديشه و شهود در فلسفة سهروردي، تهران، حكمت، 1364.#
ابراهيمي ديناني، غلامحسين، قواعد كلي فلسفي در فلسفة اسلامي، ج3، تهران، مؤسسة مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1372.#
ابن سينا، حسينبن عبدالله، الهيات شفا، تحقيق آيت الله حسن زاده آملي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1376.#
ابن منظور، محمدبن مكرم، لسان العرب، بيروت، دارالفكر، 1414هـ.ق.#
ايجي، قاضي عضدالدين، المواقف في علم الكلام، بهمراه شرح سيد شريف جرجاني، حقق نصوصه و خرّج احاديثه و علق عليه الدكتور عبدالرحمن عميره، بيروت، دارالجيل، 1417هـ.ق.#
جوادي آملي، عبدالله، رحيق مختوم، بخش پنجم از جلد اول، قم، اسراء، 1375.#
جرجاني، ميرسيد شريف، شرح المواقف، بهمراه متن كتاب، بيروت، دارالجبل، 1417ق.#
حلي، حسن بن يوسف، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تحقيق و تعليق آيتالله حسنزاده آملي، قم، مؤسسة نشر اسلامي، 1383.#
دهخدا، علي اكبر، لغت نامه.#
سبزواري، ملاهادي، شرح المنظومه، قم، دارالعلم، 1366.#
سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، قم، مؤسسة امام صادق، 1376.#
سبحاني، جعفر، تعليقه بر كشف المراد في شرح تجريدالاعتقاد، قم، اعتماد، 1375.#
سهروردي، شيخ شهابالدين، حكمة الاشراق، ترجمه و شرح از سيدجعفر سبحادي، تهران، دانشگاه تهران، 1366.#
سهروردي، شيخ شهابالدين، مجموعه مصنفات، تصحيح و مقدمة هنري كربن، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1373.#
شعراني، ابوالحسن، ترجمه و شرح كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تهران، كتابفروشي اسلاميه، 1370.#
شريعتي سبزواري، محمدباقر، معاد در نگاه عقل و دين، قم، بوستان كتاب، 1380.#
شيرازي، قطبالدين، شرح حكمة الاشراق، بهاهتمام عبدالله نوراني و مهدي محقق، تهران، دانشگاه تهران، 1380.#
شيرواني، علي، ترجمه و شرح نهاية الحكمه، تهران، الزهرا، 1374.#
ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار العقلية الأربعه، ج1: تصحيح و تحقيق غلامرضا اعواني، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الشواهد الربوبيه في المناهج السلوكيه، تعليق، تصحيح و مقدمة سيدجلال الدين آشتياني، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1360.#
طباطبايي، محمدحسين، نهاية الحكمه، علق عليه الاستاذ الشيخ محمدتقي المصباح اليزدي، تهران، الزهرا، 1363.#
كاتبي قزويني، عليبن عمر، ايضاح المقاصد من حكمة عين القواعد، بكوشش سيدمحمد مشكات، تهران، دانشگاه تهران، 1337.#
كاپلستن، فردريك، تاريخ فلسفه، جلد اول، قسمت اول، ترجمه» سيدجلال الدين مجتبوي، تهران، علمي فرهنگي، 1362.#
محمدي، علي، شرح كشف المراد، قم، دارالفكر، 1378.#