واکاوی علل کم توجهی به فلسفه در دوره امویان اندلس
محورهای موضوعی : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدیدموسی الرضا بخشی استاد 1 , عبدالحسین لطیفی 2
1 - دانشگاه فرهنگیان
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) شهر ری
کلید واژه: ابن مَسرَّه امويان اندلس فلسفه مذهب مالکي ,
چکیده مقاله :
اندلس تحت سيطرة حکومت اموي توانست در دوراني که اروپا در رکود قرون وسطايي بسر ميبرد، رهبري فکري اروپا را برعهده گيرد و بر سر رهبري جهان اسلام نيز با بغداد رقابت کند که اوج آن در قرن چهارم هجري رخ نمود. اما برغم پيشرفت علمي مسلمانان و فضاي مطلوب فرهنگي در اين دوره، فلسفه کمتر مورد توجه قرار گرفت و حتي با تنگناهاي شديدي نيز روبرو شد. از اينرو همين امر، مسئله محوري نوشتار حاضر است تا بر اساس تحليل منابع تاريخي کمتوجهي به فلسفه را که با شکوفايي تمدن اسلامي در آنجا هماهنگي ندارد، مورد واکاوي قرار دهد. در تبيين اين مسئله ميتوان گفت، مسلمانان با فتح اندلس، وارد سرزميني شدند که پيش از آن، کليسا بطور نهادينه خرد گرايي را در آنجا و ممالک پيرامون آن منکوب کرده بود. اما مهمترين عامل عدم اقبال به فلسفه در اندلس، همانا استقرار مذهب مالکي بود که با رويکرد اخباريگري، به خردگرايي مجال بروز نداد.
Under the reign of the Umayyad Dynasty, Andalusia managed to take the philosophical lead in Europe during a time when Europe was suffering from Medieval stasis. Moreover, it could compete with Baghdad over the leadership of the world of Islam, the peak of which was in the fourth century (AH). However, in spite of the scientific progress of Muslims and the favorable cultural atmosphere of this period, philosophy did not receive much attention and even had to deal with severe challenges. Accordingly, the authors of this paper decided to focus on this lack of attention to philosophy, which was not in conformity with the flourishing of Islamic civilization in Andalusia at that time, through analyzing the related historical resources and documents. Their findings indicate that, after conquering Andalusia, Muslims stepped into a land where the church had harshly suppressed rationalism. The same was also the case with the neighboring countries there. Nevertheless, the most important reason for the lack of interest in philosophy in Andalusia was the establishment of Maliki school of thought, which, following a Zahirite approach, did not allow rationalism to flourish there.
آسين پالاسيوس، ميگل، فلسفة عرفاني ابنمسرّه و پيروانش و نقش او در انتقال فلسفة يوناني و اسلامي به غرب، ترجمة فريدالدين رادمهر، تهران، نشر مرکز، 1386.
آريا، غلامعلي، تاريخ فرق اسلامي و مذاهب کلامي، تهران، انتشارات پايا، 1382.
البتنوني، محمد لبيب، رحله الاندلس، مصر، دارالکتاب، بي¬تا.
ابناثير، عزالدين ابوالحسن علي، الکامل في التاريخ، بيروت، دارالصادر، 1979.م.
ابنخلدون، عبدالرحمان بن محمد، مقدمه، ترجمه محمد پروين گنابادي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1375.
ابنخلّکان، ابوالعباس شمسالدين احمد، وفيات الاعيان و أنباء أبناء الزمان، تحقيق احسان عباس، بيروت، دارالصادر، 1972.م.
ابنعبدربّه، محمد بن احمد، العقد الفريد، بيروت، دارالکتاب، بي¬تا.
ابنعذاري مراکشي، محمد بن محمد، البيان المغرب في اخبار الاندلس و المغرب، تحقيق لوئي پرونسال، ليدن، بي¬نا، 1849.م.
ابنفرضي، تاريخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، تصحيح عزت العطّار الحسيني، بغداد، نشر الثقافه الاسلاميه، 1954.م.
ابنقوطيه، ابوبکر محمد بن عمر، تاريخ فتح اندلس، ترجمة حميدرضا شيخي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1378.
امين، احمد، ظهرالاسلام، مصر، نهضه المصريه، 1992م.
اوليري، ديلاسي، علوم اليونان و سبل انتقالها الي العرب، ترجمة وهيب کامل، قاهره، مکتبه النهضه العربيه، 1962.م.
حميدي، جذوه المقتبس في تاريخ علماء الاندلس، تحقيق الابياري، مصر، دارالکتاب، 1989.م.
سارتون، جورج، مقدمه بر تاريخ علم، ترجمه غلامحسين صدري افشار، تهران، وزارت علوم و آموزش عالي، 1353.
فاخوري، حنا؛ جر، خليل، تاريخ فلسفة در جهان اسلامي، ترجمة عبدالمحمد آيتي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1386.
قاضي صاعد اندلسي، ابوالقاسم احمد، التعريف بطبقات الامم (تاريخ جهاني علوم)، ترجمة غلامرضا جمشيدنژاد، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1383.
قفطي، کمالالدين ابي الحسن، تاريخ الحکماء، بکوشش بهين دارائي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1371.
ﮐﺎﭘﻠﺴﺘﻮن، ﻓﺮدرﯾﮏ ﭼﺎرﻟﺰ، ﺗﺎرﯾﺦ ﻓﻠﺴﻔﻪ (فلسفة اواﺧـﺮ ﻗـﺮون وﺳـﻄﯽ و دورة رﻧـﺴﺎﻧﺲ)، ترجمه ابراهيم دادجو، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1388.
ﮐﺎﭘﻠﺴﺘﻮن، ﻓﺮدرﯾﮏ ﭼﺎرﻟﺰ، ديباچه¬اي بر فلسفه قرون وسطي، ترجمه مسعود عليا، تهران، انتشارات قفنوس، 1387.
کربن، هانري، تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه جواد طباطبايي، تهران، انتشارات کوير 1380.
کرومبي، آ. سي. از اوگوستن تا گاليله، ترجمة احمد آرام، تهران، انتشارات سمت، 1371.
لين، توني، تاريخ تفکر مسيحي، ترجمة روبرت آسوريان، تهران، انتشارات فرزان، 1380.
مقدسي، ابوعبدالله محمد بن احمد، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، قاهره، مکتبه مدبولي، 1911.م.
مقرّي التلمساني، نفخ الطيب من غصن الاندلس الرطيب، مصر، 1401.ق.
ﻣﻴﻪ¬ﻟﻲ، آﻟﺪو، ﻋﻠﻮم اﺳﻼﻣﻲ و ﻧﻘﺶ آن در ﺗﺤﻮل ﺟﻬﺎﻧﻲ، ﺗﺮﺟﻤﻪ اﺳﺪاﷲ آزاد، ﻣﺸﻬﺪ، ﺑﻨﻴـﺎد ﭘـﮋوﻫشهاي اﺳﻼﻣﻲ، 1371.
نصر، حسين، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات خوارزمي، 1359.
نصر، حسين، سه حکيم مسلمان، ترجمه احمد آرام، تهران، شرکت سهامي کتابهاي جيبي، 1361.
نعني، عبدالمجيد، دولت امويان در اندلس، ترجمه محمد سپهري، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1380.
هيلن براند، «زيور جهان: قرطبه سده¬هاي ميانه، پايگاه فرهنگي»، ميراث اسپانياي اسلامي، ترجمة عبدالله عظيمايي، زير نظر سلمي خضراء جيوسي، مشهد، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1380.
Fakhry, Majid, Islamic Philosophy, Theology and Mysticism, Oneworld Publications, England, 2000.
Goodman, Lenn E., “Ibn Masarrah” , History of Islamic Philosophy, edited by Seyyed Hossein Nasr and Oliver Leaman, Routledge, London, NewYork, 2008.