معناي حقيقت از منظر حکماي مسلمان با تأکيد بر آثار ابنعربي
محورهای موضوعی : ریشهشناسی واژگان (اتیمولوژی) فلسفیمحسن حبيبي 1 , محمدصادق رضايي 2
1 - دانشگاه علامه طباطبائي
2 - دانشگاه علامه طباطبايي
کلید واژه: حقيقت معرفت حق حکماي اسلامي عرفان اسلامي ابنعربي ,
چکیده مقاله :
حقيقت و معناي آن همواره در طول تاريخ، محل بحث و بررسي عرفا و فلاسفه بوده است. فلاسفه عمدتاً حقيقت را بمعناي منطقي آن لحاظ کردهاند؛ اگرچه توسط برخي فلاسفه همچون ملاصدرا در فلسفه اسلامي و هايدگر در فلسفه غرب، حقيقت بمعناي وجودي خود نيز مورد توجه قرار گرفته و بسيار به فهم خاص عرفاي اسلامي از معناي حقيقت نزديک بوده است. معناي حقّ از نظر عرفا بشدت متأثّر از معناي آن در فرهنگ قرآني و روايي است. از جمله اسماء الهي يادشده در قرآن «حقّ» است و خداوند باريتعالي از خود با اين نام ياد كرده است. حکمايي چون ابنعربي براي تثبيت مذهب خويش استناد به آيات و روايات را سرلوحه كار خود قرار دادهاند. عرفاي مسلمان به اين واقعيت دست يافتهاند که تنها يک حقيقت در عالم وجود دارد و آن ذات باري است و غير از او هر چه لباس وجود پوشيده، اعتباري و ظهورات آن حقيقت بحت و بسيط است. به همين دليل است که عرفا مذهب فلاسفهيي را که قائل به وحدت تشکيکي وجود هستند، آميخته با شرک دانسته و خود قائل به وحدت شخصيه و حقيقيه وجود شدهاند. ازاينرو، تنها راه شناخت حقيقت را قرب و نزديکي به آن تلقي كرده و بدنبال يافتن راههايي براي نزديک شدن به آن حقيقت اصيل بودهاند. از سوي ديگر، عارف، نفس انسان را کاملترين مظهر الهي ميداند و به اين ترتيب اولين قدم در عرفان اسلامي براي دستيابي به معرفتالله، نيل به معرفتالنفس است. ابنعربي نيز براي شناخت آن حقيقت واحد سير و سلوک اليالله را حياتي ميداند.
The truth and its meaning have always been discussed by gnostics and philosophers in the course of history. Philosophers have mainly dealt with truth in its logical sense; however, some philosophers, such as Mulla Sadra in Islamic philosophy and Heidegger in Western philosophy, have paid attention to truth in its ontological sense, which is very close to Islamic gnostics’ particular impression of this word. The meaning of truth in gnostics’ view is greatly influenced by its meaning in the Qur’anic and traditional culture. One of the divine names mentioned in the Holy Qur’an is the “Truth”, and Almighty God has called Himself by this name. Some philosophers such as Ibn Arabi used to refer to Qur’anic verses and traditions in order to consolidate their religion. Muslim gnostics concede that there is only one truth in the world, and it is the Necessary Being. They believe that any existent other than Him is mentally-posited and is among the manifestations of that simple Truth. That is why gnostics, themselves, consider the religion of the philosophers who believe in the graded unity of existence to be atheistic and believe in the individual and true unity of existence. Hence, they view closeness to the truth as the only way to attain it and have always been after some ways in order to gain proximity to that original Truth. On the other hand, gnostics consider the human soul to be the most complete locus of the manifestation of God; therefore, the first step in Islamic gnosis in order to attain the knowledge of God is to attain the knowledge of the soul. Ibn Arabi also believes that wayfaring towards God is of vital importance for learning about that single Truth.
آملي، سيدحيدر، تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم، تحقيق سيدمحسن موسويتبريزي، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، 1422.ق. #
آملي، سيدحيدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانري کوربن و عثمان اسماعيل يحيي، تهران، ۱۳۶۸. #
ابنسينا، الإشارات و التنبيهات، قم، انتشارات البلاغه، 1375. #
ابنسينا، الالهيات من كتاب الشفاء، تحقيق حسن حسنزاده آملي، قم، انتشارات بوستان كتاب، 1385. #
ابنعربي، محييالدين، الفتوحات المکية، قاهره انتشارات الهيئه المصريه العامه للکتاب، قاهره، 1400.ق. #
ابنعربي، محييالدين، فصوص الحکم، مقدمه ابوالعلاء العفيفي، تهران، انتشارات الزهراء، 1375. #
ايزوتسو، توشيهيکو، صوفيسم و تائوئيسم، ترجمه محمدجواد گوهري، تهران، انتشارات روزنه، 1379. #
پازوکي، شهرام، «معرفت عرفاني نزد ملاصدرا»، خردنامه صدرا، ش20، تابستان 1379. #
پناهيان، نسترن، واژه حق در قرآن و روايات، رسالت، ش 7348، تهران، شهريور،1390. #
جامي، عبدالرحمن بن احمد، نقد النصوص في شرح نقش الفصوص، مقدمه، تصحيح و تعليقات ويليام چيتيک، پيشگفتار سيدجلالالدين آشتياني، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، چ2، ۱۳۶۹. #
حاجي سبزواري، ملاهادي، شرح منظومه، قم، انتشارات دارالعلم، چ5، ۱۳۶۷. #
حسنزاده آملي، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چ1، 1375. #
حسيني طهراني، سيد محمدحسين، توحيد علمي و عيني، مشهد، مؤسسه نشر دوره علوم و معارف اسلام، 1427.ق. #
خواجوي، محمد، مقدمه بر ترجمه و متن فکوکِ صدر الدين قونوي، تهران، انتشارات مولي، 1388. #
رمضاني، علي، زمستان، «معناي حق در نگاه انديشمندان اسلامي»، مجله معرفت حقوقي، س1، ش2، تهران، 1390. #
سهروردي، شيخ شهابالدين يحيي، حکمةالاشراق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ8، تهران، ۱۳۷۷. #
سهروردي، شيخ شهابالدين يحيي، مجموعه مصنفات شيخاشراق، تصحيح هانري كربن، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي،1380. #
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1390. #
فارابي، ابونصر، محمد، آراء اهل المدينه الفاضله و مضاداتها، شرح و تعليق علي بوملحم، بيروت، مكتبة الهلال، چ1، 1995م. #
قيصري، داوود، شرح فصوص الحکم، بکوشش سيد جلالالدين آشتياني، تهران، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1375. #
کاشاني، عبدالرزّاق، اصطلاحات الصّوفية، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1390.#
مجلسي، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳.ق. #
مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج8، 1380. #
ملاصدرا، الحکمة المتعالية في الاسفار الاربعة، تصحيح و تحقيق غلامرضا اعواني؛ باشراف و مقدمه استاد سيد محمد خامنهاي، تهران، انتشارات بنياد حکمت اسلامي صدرا، ج1، چ1، 1383. #
ملاصدرا، الحکمة المتعالية في الاسفار الاربعة، تصحيح و تحقيق و مقدمه مقصود محمدي؛ باشراف استاد سيد محمد خامنهاي، تهران، انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا، ج3، چ1، 1383. #
مولوي، جلالالدّين محمد، مثنوي معنوي، باهتمام رينولد الِين نيکلسون، تهران، انتشارات هرمس، چ5، 1384. #
Heidegger, M., Being and Time, translated by Macquarrie, J. and Robinson, E., Blackwell Publishers Ltd, 1962. #
Heidegger, M. Pathmarks, edited by McNeill, W., Cambridge University Press, 1998. #