شکلگیری دولت رانتیر و تاثیر آن در فروپاشی رژیم پهلوی دوم
محورهای موضوعی :
1 - تهران
کلید واژه: دولت رانتير رژيم پهلوي دوم, درآمدهاي نفتي افزايش خودکامگي فروپاشي,
چکیده مقاله :
هدف اين مقاله، بررسي چگونگي تأثير افزايش درآمدهاي نفتي در فروپاشي رژيم پهلوي دوم ميباشد. بدينمنظور نيز از الگوي تئوريک دولت رانتير بهره برده ميشود. مقاله بر اين باور است که مفهومسازي دولت محمدرضاشاه بهعنوان يك دولت رانتير، ميتواند ما را در فهم ساختار اين دولت و چگونگي سرنگوني آن ياري دهد. طبق نظريه دولت رانتير، هر دولتي که ميزان قابلتوجهي از درآمدش از رانتهاي خارجي باشد و آنها را بدون هيچگونه ارتباطي با فرايندهاي توليد داخلي به شکلي منظم دريافت نمايد، دولت رانتير بهحساب ميآيد. اينگونه دولتها تأثيرات منفياي بر عرصههاي اقتصاد، سياست و جامعه از خود برجاي ميگذارند، که اين مسئله ميتواند موجب بحران مشروعيت و فروپاشي آنها گردد. دولت پهلوي دوم نيز از اواخر دهه 1330 و در نتيجه افزايش درآمدهاي نفتي، به يک دولت رانتير تبديل شده بود. رانتيريشدن اين دولت، بهطور کلي تأثيراتي بر عرصههاي اقتصاد، سياست و جامعه ايران برجاي گذاشت که نميتوانست بهنفع ثبات رژيم باشند. از جمله مهمترين اين تأثيرات ميتوان به تسلط هرچه بيشتر دولت بر اقتصاد، افزايش سهم نفت در نظام بودجه و برنامههاي توسعه، افزايش خودکامگي شاه، گسترش دستگاههاي امنيتي و سرکوب سياسي، تسلط دستگاه ديوانسالاري بر جامعه، گسترش فساد مالي و ترويج روحيه رانتي، و ترويج فرهنگ رسمي از سوي رژيم، اشاره کرد. اين وضعيت در مجموع موجب ايجاد شکاف بيشتر ميان حکومت و مردم و بياعتمادي آنها نسبت به رژيم گشت و به فروپاشي آن در سال 1357 کمک نمود. لازم به ذکر است که در اين مقاله، از روش توصيفي- تحليلي استفاده شده است.
Aiming to survey how the increase in oil revenue influenced on the collapse of the second Pahlavi regime, the present article is formed based on the theory of “rentier state”. In this regard, the paper maintains that considering Mohammad-Reza`s government as a rentier state would allow to conceive its structure and the ultimate decay. According to the theory, such description might be applicable to those states which a large majority of their overall revenue comes from regular foreign revenue rather than national production cycle. Such performance, negatively affecting the economic, social and political realm of the society, is much likely to end up in the legitimacy crisis and the collapse of the state itself. Accordingly, having become a rentier state from late1950s on, due to the rise in oil revenue, the second Pahlavi reign encountered some negative impact of such situation on its economy, politics, and society, which, all in all, had de-stabilizing effects on regime. Ever-increasing governmental domination over the economy, rise in the proportion of oil-driven revenues in governmental budget and development policies, a more autocrat king, extension of security/ intelligence services and, consequently, a more political oppression, taking control the society by bureaucracy, prevalence of financial corruption and promotion of rent-seeking ethos, and propagating the formal/ government-run culture by the regime are some of the most significant such effects. Hence, this situation caused to a gap between government and the people, their distrust in regime as an illegitimate one, and, consequently, contributed to its collapse in 1979. To explain the data, the present paper takes advantage of a descriptive-analytic method
- آبراهاميان، يرواند(1381)، ايران بين دو انقلاب، ترجمه محمدابراهيم فتاحي و احمد گلمحمدي، تهران: نشر ني.
- ازغندي، عليرضا(1379)، ناكارآمدي نخبگان سياسي ايران بين دو انقلاب، تهران: نشر قومس.
- ازغندي، عليرضا(1383-الف)، تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي ايران 1357-1320، تهران: سمت.
- ازغندي، عليرضا(1383-ب)، روابط خارجي ايران1357-1320، تهران: نشر قومس.
- ازغندي، عليرضا(1385)، درآمدي بر جامعهشناسي سياسي ايران، تهران: نشر قومس.
- اسكاچپول، تدا(1382)، «دولت رانتير و اسلام شيعي در انقلاب ايران»، فصلنامه مطالعات راهبردي، مترجم: محمدتقي دلفروز، شماره 19، بهار.
- امامجمعهزاده، سيدجواد و ياري، عبدالرضا(1382)، «رابطه فرهنگ سياسي و توسعهنيافتگي سياسي در ايران(57-1332)»، مجله دانشکده علوم اداري و اقتصاد دانشگاه اصفهان، شماره 2 .
- -امامجمعهزاده، سيدجواد و معصومي، سيدداود(1389)، «رانتيريسم و تأثير آن بر رابطه دولت و احزاب در ايران(1330-1357)»، جستارهاي سياسي معاصر، شماره اول، بهار و تابستان.
- اميني، عليرضا(1386)، تحولات سياسي و اجتماعي ايران در دوران پهلوي، تهران: صداي معاصر.
- برخورداري، عارف و صدرا، عليرضا(1394)، «زمينههاي ساختاري دولت پهلوي و تأثير آن بر شکلگيري انقلاب اسلامي ايران»، فصلنامه پژوهشهاي معاصر انقلاب اسلامي، دوره 1، شماره 1، بهار.
- بروجردي، مهرزاد(1387)، روشنفکران ايراني و غرب، ترجمه جمشيد شيرازي، تهران: نشر و پژوهش فرزان.
- بشيريه، حسين(1384)، موانع توسعه سياسي در ايران، تهران: گام نو.
- بشيريه، حسين(1393)، زمينههاي اجتماعي انقلاب ايران، برگردان: علي اردستاني، تهران: نشر نگاه معاصر.
- بيل، جيمز آلن(1387)، سياست در ايران: گروه¬ها، طبقات و نوسازي، ترجمه علي مرشدي¬زاد، تهران: نشر اختران.
- حاجييوسفي، اميرمحمد(1388)، دولت، نفت و توسعه اقتصادي در ايران، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- حشمتزاده، محمدباقر(1388)، نفت ايران بين دو انقلاب، تهران: انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.
- حشمتزاده، محمدباقر و نوذري، محمداسماعيل(1391)، «تبيين ريشهها و علل نارضايتي بازاريان از رژيم پهلوي: با تأكيد بر مبارزه با گرانفروشي: 1356-1357»، پژوهشنامه حقوق و علوم سياسي، شماره 25-24، بهار و تابستان.
- حيدري، عليرضا(1395)، سياستگذاري سرمايه انساني در ايران، تهران: نشر آگاه.
- دهشيار، حسين(1386)، «تحولات سياسي ايران سالهاي 1342 تا 1357»، در: مجتبي مقصودي، تحولات سياسي-اجتماعي ايران، 1357-1320، تهران: انتشارات روزنه.
- رجايي، فرهنگ(1373)، معرکه جهانبينيها، تهران: شرکت انتشارات احياء کتاب.
- رزاقي، ابراهيم(1371)، اقتصاد ايران، تهران: نشر ني.
- رهبري، مهدي(1379)، اقتصاد و انقلاب اسلامي، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- رهبري، مهدي(1384)، درآمدي بر جامعهشناسي سياسي انقلاب اسلامي ايران، بابلسر: انتشارات دانشگاه مازندران.
- رهبري، مهدي(1389)، حكومت و جامعه در عصر پهلوي، بابلسر: انتشارات دانشگاه مازندران.
- زوارزاده، غلامعلي؛ زينالي، صادق؛ تاجيک، هادي و کروژده، مظاهر(1395)، «جهتگيريهاي کلان در سياست خارجي دولتهاي رانتير در ايران»، جستارهاي سياسي معاصر، سال هفتم، شماره اول.
- زونيس، ماروين(1387)، روانشناسي نخبگان سياسي ايران، ترجمه پرويز صالحي، سليمان امين¬زاده و زهرا لبادي، تهران: چاپخش.
- زيباكلام، صادق(1380)، مقدمهاي بر انقلاب اسلامي، تهران: انتشارات روزنه.
- سردار آبادي، خليلالله(1386)، «دولت مطلقه مدرن و عدم شكلگيري توسعه سياسي در ايران» در: رسول افضلي، دولت مدرن در ايران، قم: انتشارات دانشگاه مفيد.
- سريعالقلم، محمود(1387)، فرهنگ سياسي ايران، تهران: پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي.
- سلطاني، عليرضا(1391)، «نفت و فرايند دولت-ملتسازي در ايران»، فصلنامه سياست، دوره 42، شماره 2، تابستان.
- سياوشي، سوسن(1386)، ليبرالناسيوناليسم در ايران، ترجمه عليمحمد قدسي، تهران: مرکز بازشناسي اسلام و ايران.
- شكاري، عبدالقيوم(1377)، دولت تحصيلدار و انقلاب اسلامي ايران، پاياننامه كارشناسيارشد رشته روابط بينالملل، دانشگاه شهيد بهشتي: دانشكده علوم اقتصادي و سياسي.
- عباسي، ابراهيم(1381)، دولت پهلوي و توسعه اقتصادي، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- علم، محمدرضا، حاجياني، فاطمه و مرادي، افروز(1394)، آخرين روزهاي دربار شاه، تهران: راه معاصر.
- عيوضي، محمدرحيم(1380)، رژيم پهلوي و طبقات اجتماعي، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- عيوضي، محمدرحيم(1382)، تئوريهاي ساخت قدرت و رژيم پهلوي دوم، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- عيوضي، محمدرحيم(1385)، جامعهشناسي سياسي اپوزيسيون در ايران، تهران: نشر قومس.
- فوران، جان(1383)، مقاومت شكننده، ترجمه احمد تدين، تهران: موسسه خدمات فرهنگي رسا.
- قاسمي، حاكم(1387)، «عوامل ساختاري ناكارآمدي ارتش شاهنشاهي در جلوگيري از سقوط نظام سلطنتي»، پژوهشنامه علوم سياسي، شماره 4، پاييز.
- قاليباف، محمدباقر؛ پورموسوي، سيدمولي و اميديآوج، مريم(1390)، «درآمدهاي نفتي و توزيع فضايي قدرت سياسي در ايران»، فصلنامه بينالمللي ژئوپليتيک، سال هفتم، شماره دوم.
- كاتوزيان، محمدعليهمايون(1382)، اقتصاد سياسي ايران، ترجمه محمدرضا نفيسي و كامبيز عزيزي، تهران: نشر مركز.
- کاتوزيان، محمدعليهمايون(1385)، تضاد دولت و ملت در ايران، ترجه عليرضا طيب، تهران: نشر ني.
- گازيوروسكي، مارك. جي(1371)، سياست خارجي آمريكا و شاه، ترجمه فريدون فاطمي، تهران: نشر مركز.
- گلدستون، جک(1387)، مطالعاتي نظري، تطبيقي و تاريخي در باب انقلابها، ترجمه محمدتقي دلفروز، تهران: انتشارات کوير.
- گودرزي، غلامرضا(1389)، درآمدي بر جامعهشناسي استبداد ايراني، تهران: انتشارات مازيار.
- مشيرزاده، حميرا(1375)، «نگاهي به رهيافتهاي مختلف در مطالعه انقلاب اسلامي ايران»، فصلنامه راهبرد، شماره 9، بهار.
- مصلينژاد، عباس و شيخزاده، حسين(1392)، «نقش نفت در توسعه اقتصادي ايران»، فصلنامه سياست، دوره 43، شماره 4، زمستان.
- مکدانيل، تيم(1389)، خودکامگي، نوسازي و انقلاب در روسيه و ايران، ترجمه پرويز دليرپور، تهران: سبزان.
- ملكمحمدي، حميدرضا(1381)، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- مطلبي، مسعود(1386)، «تكوين دولت مطلقه در ايران»، در: رسول افضلي، دولت مدرن در ايران، قم: انتشارات دانشگاه مفيد.
- ميرترابي، سعيد(1387-الف)، مسائل نفت ايران، تهران: نشر قومس.
- ميرترابي، سعيد(1387-ب)، نفت، سياست و دموكراسي، تهران: نشر قومس.
- ميلاني، محسن(1385)، شكلگيري انقلاب اسلامي، ترجمه مجتبي عطارزاده، تهران: گام نو.
- نوروزي، نصرالله(1375)، «ساخت قدرت شخصي و فروپاشي رژيم پهلوي»، فصلنامه راهبرد، شماره 9.
- هليدي، فرد(1358)، ديكتاتوري و توسعه سرمايهداري در ايران، ترجمه: فضلالله نيكآيين، تهران: موسسه انتشارات اميركبير.
- Behnam, R.(1991), Cultural Foundations of Iranian Politics, V.S.A university, utab press.
- Graham, R.(1980), Iran: The Illusion of power, New york: st. Martin's.
- Gurses, M.(2009), “State- sponsord Development, oil and vilent political conflict: A political Assessment”, Journal of Development Studies, vol. 43, No 6.
- KuKlan, H.(1977), “Civil service Reform in Iran: Mythe and reality”, International Review of Administrative Sciences, 43.
- Mahdavy, Hussein(1970), “The Pattern and Problems of Economic Development in Rentier State: The Case of Iran”, in M.A Cook, Studies in Economic History of The Middle East, London: Oxford University Prees.