جایگاه ادبی هاتفی در پژوهشهای معاصر
محورهای موضوعی : تحلیل متون نظمسیدعلی کرامتی مقدم 1 , سیده آمنه حسینی جهانگیر 2
1 - پردیس شهید بهشتی مشهد
2 - دانشگاه آزاد مشهد
کلید واژه: هاتفی خرجردی, جایگاه ادبی, پژوهشهای معاصر و طبقهبندی موضوعی. ,
چکیده مقاله :
هاتفی خرجردی از شاعرانِ بزرگ اواخر دورۀ تیموری است. او تحصیلات مقدّماتی خود را در خرجرد به انجام رساند. پس از آن به هرات رفت و سالها از محضر عبدالرحمن جامی بهرهمند شد و در کنف حمایت و تربیت او روزگار گذرانید. اگر چه در آغاز کار مقلّد شاعران بزرگی چون فردوسی و نظامی بود و به تبعیت از آنان آثاری را خلق کرد ولی در بسیاری موارد توانست از حدّ تقلید فراتر رود و ابتکاراتی داشته باشد. خلّاقیتهای ادبی هاتفی در شعر و آثارش سبب شده است که بعدها او را از شعرای زبردست قرن نهم و دهم هرات و از شاعران صاحب سبک به شمار آورند و او را در تذکرهها زُبدۀ شعرا و افصح فُصحا بخوانند. اگرچه هاتفی شاعر بزرگی بوده و در عهد خود شهرتی کسب کرده است ولی در سدۀ اخیر که اوج پژوهشهای ادبی به سبک علمی جدید است، پژوهشگران کمتر به جایگاه ادبی هاتفی و نقد و بررسی اشعارش پرداختهاند. حال این سئوال پیش میآید که پژوهشگران در دورۀ اخیر در آثار خود چه جایگاهی برای هاتفی قائل شده و چه تصویری از او در ذهن خوانندگان ترسیم نمودهاند؟ در این پژوهش، مقالههایی که در دورۀ اخیر دربارۀ هاتفی خرجردی نگارش یافته، نقد و بررسی شده است؛ در ادامه جایگاه ادبی هاتفی بر مبنای مباحث مطرح شدۀ پژوهشگران معاصر تبیین و توصیف شده است.
Hatefi Khargerdi one of the great poets of the Timuri period. He finished Pre-primary education in Khargerd. then He went to Herat and for many years he was a student of Abdul Rahman Jami. he was in his care and education. Although at the beginning imposed from poets such as Ferdowsi and nezami and created his works by imitating them But he was able to take initiatives. Hatefi's literary creativity in poetry has made him one of the prominent poets of the ninth and tenth centuries of Herat and one of the most talented poets. Although Hatefi was a great poet and he was famous in his time but in recent years researchers have paid less attention to the literary position of Hatefi. Now the question is: Researchers in recent times in their works what is the place for a hatefi? and what image they have drawn from him in the minds of the readers? This research has been criticized articles that are written about Hatefi in the recent period. In the following is described Hatefi position of literary based on the discussed issues in contemporary research.
1) ابراهیمی ناغانی، حسین.(1382). «تجلی انسان در نگارگری بهزاد». کتاب ماه هنر، ش63 و64، (101-98).
2) اته، كارل هرمان.(1337). تاريخ ادبيات فارسي. ترجمۀ صادق رضازاده شفق، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
3) اسداللهیف،سعدالله.(1372).«کنیه و القاب کمال خجندی». کیهان فرهنگ، ش103، (31-30).
4) افشار، ایرج.(1332). «ظفرنامه». یغما، ش66، (360- 356).
5) آژند، یعقوب.(1386).«مکتب نگارگری بخارا».مطالعات هنرهای تجسمی،ش26،(33- 28).
6) بساک، حسن و قاسم زاده شاندیز، محمدرضا.(1393).«تصحیح انتقادي تَمرنامۀ هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه فردوسی». متن شناسي ادب فارسي، دانشكدة ادبيات دانشگاه اصفهان،ش۲۳،(۷۴-57).
7) تیموری، مرتضی.(1343).«فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده ادبیات اصفهان». مجله: دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، ش1،(328- 310).
8) حصیری،افسانه.(1388).«تحقیق و تاریخ: حماسهسرایی در دوره دوم تاریخ اسلامی». کیهان فرهنگی، ش280 و 281،(59-56).
9) خلوصی، محمدتقی.(1379).«جایگاه نظامی در مثنوی سرایی و شناختی از مقلدان مشهور وی». شناخت، ش28 (96- 78).
10) خواند میر، غیاثالدین.(1324). رجال کتاب حبیب السیر از حملۀ مغول تا مرگ شاه اسماعیل اول، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، یادگار.
11) درودگریان،فرهاد،(1388)، «شاهنامه نواب عالی و قاسمی گنابادی»، کتاب ماه ادبیات، ش139، (83-74).
12) ذوالفقاری، حسن(1385)؛ «هفتپیکر نظامی و نظیرههای آن»، مجله زبان و ادبیات فارسی، ش52 و 53،(110-67).
13) رادفر،ابوالقاسم.(1371).«نظیرهپردازان خمسۀنظامی».کیهان فرهنگی،ش87،(33-30).
14) رحیم پور، مهدی.(1385).«کتابی دیگر درباره انواع ادبی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش106،(115- 108).
15) رزمجو، حسین.(1375). انواع ادبی، مشهد: آستان قدس رضوی.
16) رستگارفسايي، منصور.(1372).انواع شعر فارسي. شيراز: نشر نويد.
17) رضاییاردانی، فضلالله.(1387).«نقد تحلیلی-تطبیقی منظومۀ«خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی». پژوهشنامه ادب غنایی، ش11،(112-87).
18) ريپكا، يان.(1383).تاريخ ادبيات ايران. ترجمۀ ابوالقاسم سري، تهران: سخن.
19) سام میرزا صفوی.(1389).تحفۀ سامی. تصحیح فاطمه انگورانی، تهران: انجمن آثار و مفاخر.
20) سیّدغراب، علی اصغر.(1382).«مجنون بهانهپرداز(بهانه در لیلی و مجنون هاتفی)». نشر دانش، سال بیستم، شماره دوّم، تابستان،(32-27).
21) شیلا، بلر(1376). «معماری و هنر در آسیای مرکزی در دوره ازبکان». ترجمۀ اردشیر اشراقی، ایران شناخت، ش6 (121- 100).
22) صالح صدیقی، اویس.(1350). هاتفی خرجردی. هلال، ش114،(40-32).
23) صفا، ذبیحالله.(1366).تاریخ ادبیات در ایران. ج4، چاپ چهارم، تهران: فردوس.
24) صفا، ذبيح الله.(1369). حماسهسرايي در ايران، چاپ پنجم، تهران: نشر اميركبير.
25) صفا،ذبیحالله،(1361).«حماسههای تاریخی و دینی در عهد صفوی»، ایران نامه، ش1، (21- 5).
26) صفایی، ابراهیم.(1354).«شاهنامهوشاهنامهسرایان».هنر و مردم،ش153(133-129).
27) عناصری، جابر.(1370).«مناظره خسرو پرویز با فرهاد/ محنت زده رنجخانه صبوری». چیستا،ش80،(1224-1214).
28) فخرالزمانی، ملاعبدالنبی.(1340).تذکرۀ میخانه. به اهتمام گلچین معانی: سپهر.
29) فروزانفر، بدیعالزمان و مجیدی، عنایتالله.(1370).«فهرست بعضی از کتب کتابخانۀ سلطنتی ایران». تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی، ش18،(240- 139).
30) فضیلت، محمود.(1379).«سبک شناسی حمله حیدری ملا بمانعلی راجی کرمانی». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش156،(380-361).
31) قرقلو، کیومرث.(1387).«نوزایی ایرانی». کتاب ماه تاریخ و جغرافیا،ش119،(99-94).
32) گلگشتی در انتشارات فارسی.(1370). ایران شناسی، ش12، (860- 849 ).
33) مـا و خوانندگان.(1324). یادگار، ش13، (70- 62).
34) مجیدی نیا، محبوبه.(1391).«نگاهی به اوضاع شعری دربار صفوی؛ نقدی بر نظریۀ خروج شعر از دربار». پژوهشهای نقد ادبی و سبک شناسی، ش8 ،(156- 125).
35) مرتضوی،منوچهر.(1341).«مقلدین شاهنامه در دوره مغول و تیموری و تاریخ منظوم شمسالدین کاشانی». دانشکده ادبیات تبریز، ش61، (175-141).
36) موسویگرمارودی، علی.(1388).«شاهنامه و منظومه دینی حماسی علینامه».پیام بهارستان،دورۀ2، ش5، (618- 607).
37) میرزایف، عبدالغنی.(1353).«بدرالدین کشمیری و اشتباهاتی در تعیین تألیفات او». وحید،ش132،(713-700).
38) سخن عشق، خلاصه مقالات. زمستان 1382 - شماره20، (126- 84).
39) نیکوهمت، احمد.(1352). «مثنویهای لیلی و مجنون». وحید،ش117،(639-631).
40) وحیددستگردی، محمد.(1318).«حکیم نظامی گنجوی».ارمغان،دوره20،ش4،(224- 209).
41) هاتفی، عبدالله.،(1988). هفت منظر. مقدمه و متن علمی-انتقادی از جابلقا داد علیشایف، محرر مسؤول اعلی خان افصحزاد، آکادمی علوم تاجیکستان، انستیتوی شرقشناسی، دوشنبه: نشریات دانش.
42) هاتفی خرجردی، عبدالله.(1392). هفت منظر. به تصحیح حسن ذوالفقاری و سیاوش مرشدی، تهران: رشدآوران.
43) هلالی جغتایی.(1337). دیوان. به تصحیح سعید نفیسی، کتابخانۀ سنایی.
سال چهارم ، شماره 1،پیاپی 10 ،بهار 1400
ISSN : 2645-6478
جایگاه ادبی هاتفی در آیینۀ پژوهشهای معاصر
دکتر سیدعلی کرامتی مقدم 1
سیده آمنه حسینی جهانگیر 2
تاریخ دریافت: 05/05/1398
تاریخ پذیرش نهایی : 25/11/1399
(از ص 125 تا ص 143 )
20.1001.1.26456478.1400.4.10.1.6
چکیده
هاتفی خرجردی از شاعرانِ بزرگ اواخر دورۀ تیموری است. اگر چه در آغاز کار مقلّد شاعران بزرگی چون فردوسی و نظامی بود و به تبعیت از آنان آثاری را خلق کرد ولی در بسیاری موارد توانست از حدّ تقلید فراتر رود و ابتکاراتی داشته باشد. خلّاقیتهای ادبی هاتفی در شعر و آثارش سبب شده است که بعدها او را از شعرای زبردست قرن نهم و دهم هرات و از شاعران صاحب سبک به شمار آورند و در تذکرهها از او با عناوینی چون«زُبدۀ شعرا» و «افصح فُصحا» یاد کنند. اگرچه هاتفی شاعر بزرگی بوده و در عهد خود شهرتی کسب کرده است ولی در سدۀ اخیر که اوج پژوهشهای ادبی به سبک علمی جدید است، پژوهشگران کمتر به جایگاه ادبی هاتفی و نقد و بررسی اشعارش پرداختهاند. در این مقاله تلاش شده است تا مشخص شود که پژوهشگران معاصر چه جایگاهی برای هاتفی قائل شده و چه تصویری از او در ذهن خوانندگان ترسیم نمودهاند؟ برای رسیدن به این هدف، مقالههایی که در دورۀ اخیر دربارۀ هاتفی خرجردی نگارش یافته، نقد و بررسی شده و جایگاه ادبی هاتفی بر مبنای مباحث مطرح شدۀ پژوهشگران تبیین و توصیف شده است. در پژوهشهای اخیر توصیف قدرت خیال، بدیههگویی، توفیق هاتفی در حماسهسرایی، اشاره به نوآوریها، محاسن شعری و پرداختن به زیباییهای ادبی و سبکی او از مهمترین نکات طرح شده دربارۀ آثار هاتفی به شمار میرود.
کلیدواژه: هاتفی خرجردی، جایگاه ادبی، پژوهشهای معاصر و طبقهبندی موضوعی.
1- مقدمه
عبدالله هاتفی خرجردی از شاعرانِ بزرگ اواخر دورۀ تیموری و از خواجهزادگان صاحب جاه خرجرد و خواهرزادۀ جامی و از شاگردان وی(ر.ک..هاتفی،1392: 16) بوده است. تحصیلات مقدّماتی خود را در خرجرد به انجام رساند. پس از آن به هرات رفت و سالها از محضر دایی خود بهرهمند شد و در کنف حمایت و تربیت او روزگار گذرانید. در ابتدای شباب علاقۀ وافری به سفر داشت و در اوان جوانی از وطن خروج نموده سیر عراق و آذربایجان به اتفاق میرهمایون تبریزی کردهاند.(فخرالزمانی،1340: 112) هاتفی را به استناد ابیاتی از لیلی و مجنون، عارفی شیعی مذهب به شمار آوردهاند:
یا رب که کنی خجسته نامم در دین دوازده امامم
بخشای به هاتفی ز کوثر یک جرعه به حق آل حیدر
گردد چون زبان به گفتگویم مداح علی و آل اویم
(هاتفی،1387: 11)
قدیمترین کتابی که از هاتفی یادکرده،«مجالس النفائس»است. سلطان حسین بایقرا و امیرعلیشیر نوایی وی را عزّت بسیار مینمودهاند و مظفّر حسین میرزا و کپک میرزا و میرزا بدیعالزّمان، شاهزادگان تیموری و نیز ملاّ آصفی، شاعر معروف، با وی نهایت اتّحاد و یگانگی داشتهاند و همیشه تعظیم و تکریم هاتفي را به جا آوردهاند.»؛ در هیچ یک از سرودههای خود مدح پادشاهی نکرده است؛ برخی از آثار خود را به درخواست بزرگان یا به نام آنان به نظم درآورده است؛ برای مثال: هاتفی حماسۀ تیمورگورکان را«حسبالحکم میرزابدیعالزمان بنسلطان حسین بایقرا نظم نموده است.»(فخرالزّمانی، 1340: 114) و آن را به نام«سلطان حسین بایقرا »(صفا،1369: 361) کرده است.
هاتفی از شعرای زبردست قرن نهم و دهم هرات و موجد سبکی است کـه بعد از او تا سه قرن در تمام مراکز دری و فارسی برقرار مانده است؛ برای نمونه: تمُرنامه حماسهای تاریخی به شمار میرود که به تقلید از شاهنامه و اسکندرنامه نظامی سروده شده ولی هاتفی به جای توسّل به اطلاعات علمی و اصطلاحات فنّی، بیشتر به آوردن مضمونهای تازه و تشبیهات دقیق در اوصاف اشخاص و میدانهای جنگ و صفآراییهای قتال و امثال این امور توجّه داشته است. توصیفهای هاتفی تازگیهایی دارد و از لحاظ زبان و بیان و محتوا و اندیشه بدیع است.(ر.ک.بساک و قاسمزاده،1393: 57)
1-1- مسئلۀ پژوهش و فرضیه: مسئلۀ آن است که هاتفی چه جایگاهی در پژوهشهای معاصر دارد؟ به نظر میرسد پژوهشگران بر مبنای آثار به جای مانده از هاتفی، به جنبههای مختلف شخصیتی و افکار هاتفی پرداخته و نکات ارزشمندی را دربارۀ شناخت او بیان کرده باشند.
1-2- ضرورت و اهداف پژوهش: شناخت و معرفی هاتفی برای دانشجویان و پژوهشگران مفید است. هاتفی از شاعران تأثیرگذار در ادب فارسی است که شناخت اندیشههای او میتواند گوشهای از عظمت و غنای فرهنگی این خطّه و دیار را تبیین نماید.
1-3- پیشینۀ پژوهش:
اگر چه هاتفی خرجردی شاعر توانمندی بوده ولی دربارۀ او پژوهش زیادی انجام نشده است؛ در آثار تاریخی و ادبی به طور پراکنده و مختصر به هاتفی و آثارش اشاره شده است؛ برجستهترین پژوهشها دربارۀ او عبارت است از:
حسن بساک و محمدرضا قاسمزاده(1393) مقالۀ«تصحیح انتقادی تمرنامۀ هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه»را نوشتهاند که در ش23مجلۀ متنشناسی ادب فارسی چاپ شده است.
علی آلداود(1387) مقالۀ«شاهنامه هاتفی خرجردی حماسۀ فتوحات شاه اسماعیل صفوی»، را در ضمیمهنامۀ فرهنگستان، شماره 33چاپ کرده است.
سمیرا بامشکی و فاطمه رضوی(1393) مقالۀ«مقایسهی خسرو و شیرین نظامی و شیرینوخسرو هاتفی» را در پژوهشنامه ادب غنایی، شماره 23 منتشر کردهاند.
سیاوش مرشدی و علیاصغر حلبی(1391) مقالۀ«تأثیر اشعار جامی بر تصویرهای شاعرانۀ هفتمنظر هاتفی» را در شمارۀ27 مجلۀ مطالعات نقد ادبی به چاپ رساندهاند.
در مردادماه 1396 نیز همایش نکوداشت هاتفی خرگردی در تربت جام برگزار و مجموعه مقالات آن به کوشش علیرضا قیامتی در طنین قلم چاپ شده است.
1-4- شیوۀ پژوهش: این مقاله به شیوۀ توصیفی–تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانهای نوشته شده است. حدود 58 اثر دربارۀ هاتفی مطالعه شده و با طبقهبندی موضوعی مباحث، جایگاه ادبی هاتفی بررسی و تحلیل شده است.
2- شخصیت ادبی هاتفی:
مهمترین ویژگیها و مباحثی که دربارۀ شخصیت ادبی هاتفی مطرح شده، عبارت است از:
2-1- نقد ذوق ادبی و توانمندیهای هاتفی
2-1-1- قدرت خیال هاتفی: ستایش قدرت خیال هاتفی در صحنهآرایی داستانهای عاشقانه از مهمترین نکاتی است که پژوهشگران بدان پرداختهاند؛ برای نمونه:«مناظره خسرو پرویز ساسانی با فرهاد شاید زیباترین صحنه غمنامه شیرین و فرهاد باشد که هم از نوک خامه نظامی گنجوی بر پرده خونبار و زرتار دل اهل نظر چکیده و هم به یاری پرنده ابریشمین بال خیال عبّداللهبنمحمّد هروی متخلّص به هاتفی- اهل خرجرد جام شهپر گشوده است.»(عناصری،1370: 1216) نویسندۀ تذکره میخانه دربارۀ قدرت شاعری هاتفی در تمرنامه گفته است:«الحق که در آن مثنوی شاعری کرده و آنچه لازمۀ سخنوری است دقیقهای فروگذار ننموده.»(فخرالزمانی،1340: 115)
2-1-2- درک هاتفی از آثار پیشینیان: اگرچه برخی از پژوهشگران ذوق ادبی هاتفی را ستودهاند ولی برخی نیز دربارۀ درک نادرست هاتفی از آثار ادبی پیشینیان نوشتهاند:«هاتفی نفهمیده که اسکندرنامه نظامی از لحاظ موضوع و مقصود شاعر به هیچ وجه طرف مقایسه با تیمورنامه نمیتواند باشد و اصلا نه موضوع و نه مقصود نظامی در اسکندرنامۀ نظم تاریخ و یا مدح و وصف کسی نبوده بلکه منظور او احیاءِ یکی از افسانههای کهن بوده است.»(مرتضوی،1341: 155)
2-2- شهرت در مثنویسرایی
اشاره به توانمندی هاتفی در قالب مثنوی و شهرتش در مثنویسرایی از نکات قابل اعتنا در پژوهشهای اخیر است؛ برای مثال در یکی از پژوهشها آمده است:« هاتفی از مثنویگویان اواخر عهد تیموری است. هاتفی تتبع خمسۀ نظامی کرده است.»(خلوصی،1379: 91) در تحفۀ سامی نیز از او به بزرگی یاد شده و آمده است:«زبدۀ شعرا و افصح فصحا بوده و در شعر خصوصا مثنوی، گوی از اقران میربود.»(ساممیرزا، 1389: 140) قاسمیگنابادی، خمسهسرای عصر صفوی، نیز در مقدمۀ منثور مثنویهای خود به استادی او اعتراف کرده است.(خلوصی،1379: 91)
توصیف جایگاه هاتفی در بین شاعران در ایران و خارج از مرزهای ایران از دیگر مواردی است که در پژوهشها بدان پرداخته شده است: هاتفی«با میراث ادبی خود مخصوصا با خمسهاش در تاریخ ادبیات تاجیک و فارس مقام خاصی دارد.»(گلگشتی در انتشارات فارسی،1370: 854)
2-3- 1- بدیههگویی و آزمایشات شعری: اشاره به بدیههگویی و آزمایشات شعری از دیگر موارد قابل اعتنا دربارۀ هاتفی در پژوهشهای اخیر است؛ برای نمونه: جامی از هاتفی، خواهرزاده خود، خواست که این سه بیت فردوسی را جواب گوید:
درختی که تلخ است وی را سرشت گرش بر نـشانی بـه باغ بهشت
ور از جوی خلدش به هنگام آب به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر به کار آورد همان میوه تلخ بار آورد
و هاتفی این ابیات را سرود:
اگر بیضه زاغ ظلمت سرشت نهی زیـر طـاووس باغ بهشت
به هنگام آن بیضه پروردنش ز انجیر جنت دهی ارزنش
دهی آبش از چشمه سلسبیل در آن بیضه دم دردمد جبرئیل
شود عاقبت بیضه زاغ، زاغ برد رنج بیهوده طاووس باغ
جامی به طریق مطایبه بدو گفت که نیکو گفتهای ولی چند جا بیضه گذاشتهای، تا تمام شود.(صفا،1366، 4: 446)
2-3-2- تعریضگویی هاتفی با معاصرانش: تعریضگویی شاعران و معاصران هاتفی با او از دیگر نکاتی است که پژوهشگران در دهههای اخیر بدان پرداختهاند؛ برای نمونه:«وقتی عبداللّه هاتفی به تعریض گفته بوده که هلالی غزلگو و از نظم مثنوی عاجز است، هلالی در مقدّمۀ مثنوی شاه و درویش(بدون بردن اسم هاتفی) به این نکته اشاره کرده و در این باب گفته است:
در فن شعر چون سخن کردند هـمه تـحسین شعر من کردند
بود شخصی به مثنوی مشهور در فنون سخن به خود مغرور
لیک فنّ سخن نورزیده همه گرد فسانه گردیده
گفت آری اگرچه بیبدل است شیوۀ شعر او همین غزل است
نـیست او را ز مـثنوی خبری در ره ما ز پیروی اثری
مدّعی چون مذاق شعر نداشت مثنوی را به از غزل پنداشت
(هلالی،1337: 223)
از این زمان هلالی به نظم مثنوی پرداخته و قصۀ شاه درویش و پس از آن لیلیومجنون و صفاتالعاشقین را ساخته است.(ما و خوانندگان،1324: 69) پژوهشگران تصریح کردهاند که اشاره هلالی به تقلیدی است که هاتفی از خمسۀ نظامی کرده و در برابر هرکدام یک مثنوی ساخته است.(خواند میر،1324: 208)
خواجه زینالعابدین علی نویدي از شاعران قرن دهم، با یک واسطه شاگرد هاتفی به شمار میرود. عبدي بیگ نیز در سرایش خمسهاش آثار هاتفی را پیش روي داشته و رنگ و بوي تقلید از آثار هاتفی در خمسهاش به مشام میرسد. او در مجنون و لیلی خود نام شاعرانی را که پیش از او لیلی و مجنون سرودهاند ذکر کرده و هاتفی و امیرخسرو دهلوي را برتر از دیگران برشمرده است.(بساک و قاسمزاده،1393: 61) در مجموعه مقالات همایش هاتفی از ابجدي از شاعران پارسیگوي شبه قاره یاد شده که در سرودن انورنامۀ خویش، تمرنامۀ هاتفی را پیش روي داشته و سبک هاتفی در تمرنامه در این اثر مشهود است.(ر.ک.قیامتی،1396: 59)
هرمان اته نوشته است:«تمرنامه جهت شاعرانۀ بارزي دارد و در واقع نماینده داستان تاریخی است و تصنیفات متأخّرتر به مقام آن نمیرسد.»(اته،1337: 62) پاول هرن، تمرنامه را«مهمترین حماسه فارسی پس از شاهنامه»(ریپکا،1383: 857) خوانده و برخی نیز او را«از بزرگترین مثنويسرایان قرن نهم و دهم و تمرنامه را جزو بهترین حماسههاي تاریخی»(رستگارفسایی،1372: 431) دانسته است.
2-4- هاتفی شاعری حماسه سرا
در پژوهشهای معاصر، هاتفی از حماسهسرایان عهد خود معرفی شده است؛ برای نمونه:«در نخستین سالهای تشکیل دولت صفوی، دو تن از بزرگترین شاعرانی که مشغول شاهنامهسازی بودند، در خراسان به سر میبردند. نخستین از آن دو مولانا عبداللّه هاتفیخرجردی جامی بود.»(صفا،1361: 5)
در پژوهشها از شاهنامۀ هاتفی و تقلید او از فردوسی نوشته شده است:«بیشتر تقلیدهایی که از شاهنامۀ فردوسی شده و منجر به پدید آمدن منظومههایی حماسی گشته است، از حماسههای تاریخی،شاهنامهای در بیان فتوح شاه اسماعیل صفوی، منسوب به هاتفی میتوان یاد کرد.»(درودگریان، 1374: 75)
2-5- تحلیل محتوایی آثار هاتفی
تحلیل محتوایی آثار هاتفی و گنجاندن آنها در یکی از نواع ادبی به همراه نقد و دیدگاه انتقادی از دیگر مواردی است که در پژوهشهای اخیر بدان پرداخته شده است:«جواری در کتاب انواع ادبی در نمونهای که برای حماسۀ مصنوعی در صفحه21 آورده، شاهنامه شاه اسماعیل سروژ، مولانا عبداللّه هاتفی است. به احتمال زیاد «سروژ» غلط چاپی است؛ چراکه چنین اسمی در بین حماسهسرایان وجود ندارد. احتمالا صورت صحیح آن اینگونه باشد:«شاهنامۀ شاه اسماعیل، سروده مولانا عبداللّه هاتفی.» در اینجا بد نیست یادآور شویم که: به نظر میرسد نویسندۀ کتاب، در تقسیمبندی حماسهها و آوردن نمونهها به کتاب انواع ادبی رزمجو توجه داشته است.(رزمجو،1375: 77)، اما باید در نظر داشت که رزمجو نیز دچار لغزشهایی گردیده است؛چراکه: نام کتاب را معلوم نیست از کجا شاهنامه شاه اسماعیل گفتهاند؟ اگرچه متن کتاب بیارتباط با شاه اسماعیل نیست. صفا نیز نام کتاب را «شاهنامه هاتفی ذکر کرده است.(صفا،1361: 362)؛ «صفا این کتاب را در بین حماسههای تاریخی آورده نه حماسههای مصنوعی؛ پس نمیتوان این کتاب را در بین حماسههای مصنوعی ذکر کرد. به فرض اینکه کتاب بنا به دلایلی در ذیل حماسههای مصنوعی قرار گیرد، اما آیا کتابی که تنها ده بیت از آن باقی مانده است، میتوان در ذیل یک تقسیمبندی مهم قرار گیرد؟»(رحیمپور،1385: 113)
به شمار آوردن هاتفی به عنوان شاعر حماسیسرا، علاوه بر شاهنامهای که از آن یاد شد، به دلیل سرودن تمرنامه است. پرداختن به نسخۀ خطی این اثر و شرح و تحلیل آن نیز از دیگر مواردی است که پژوهشگران بدان اشاره نمودهاند.
2-6- توجه هاتفی به پیشینیان و نقد آنان
یکی دیگر از نکات توجه هاتفی به پیشینیان و ذکر نام شاعران گذشته همراه با قضاوتهایی است که دربارۀ آنها به شیوۀ نقد ادبی داشته است؛ برای نمونه: هاتفی بارها در ضمن اثر خود، به فردوسی اشاره نموده و او را «سحرساز» خوانده است:
نخستین که فردوسی سحرساز سخن را ز شهنامه بستی طراز
محیط معانی صدفوار بود صدفها پر از در شهوار بود.
(هاتفی،1387: 17)
واضح است که«هاتفی در سرودن تمرنامه از فردوسی و نظامی، هم از لحاظ موضوع و هم از حیث سبک و شیوه نظم اشعار متأثر شده است.»(حصیری،1388: 59)؛ در پژوهشها از تقلید هاتفی از شاهنامه در سرودن تمرنامه سخن گفته شده: «تمرنامه هاتفی به تقلید از شاهنامه سروده شده و به چاپ رسیده است.»(مرتضوی،1341: 153)
از موارد دیگری که پژوهشگران بدان پرداختهاند،«تقلید هاتفی از نظامی» در سرودن آثار خویش است: «او به اقتفا و اقتباس از سبک اسکندرنامه نظامی، منظومهای برای تقدیم به سلطان حسین بایقرا درباره زندگی نیای او، امیر تیمور، به رشته نظم کشید.» به تأثیرپذیری هاتفی از نظامی اشاره نمودهاند:«تردیدی نیست که هاتفی قصد تقلید از خمسه نظامی را داشته و خود نیز تصریح به«صرافی پنج گنج»میکند ولی در اختتام منظومه که از منظومههای دیگرش نام برده فقط نام چهار منظومه دیده میشود: لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت منظر و تمرنامه که به جای اسکندرنامه به نظم کشیده است»(همان: 159) البته در برخی موارد از تقلید فراتر رفته و «تغییرات و ابتکاراتی»(ر.ک.قیامتی،1396: 99) داشته است.
در پژوهش دیگری از تقلید هاتفی از علی یزدی سخن گفتهاند: هاتفی ظفرنامه شرفالدین علی یزدی را به عنوان اساس و مأخذ اصلی تاریخ منظوم خود انتخاب کرد:
در اوراق فرسوده روزگار ندیدم ز اسکندر نامدار
حدیث صحیحی که سازش کنم ز کلک درافشان طرازش کنم
سخن آفرینان حسّان کلام که بودند سر دفتر خاص و عام
شدند آن حریفان فرخنده رای به سوی تمرنامهام رهنمای
(پشت ورق،137، 234)
تیمورنامه یا ظفرنامه شباهتهایی با کار بیتوفیق شمسالدین کاشانی و حمدالله مستوفی دارد. در برخی موارد نقد پژوهشهای انجام شده دربارۀ هاتفی ناقص است؛ برای نمونه: بلوشه اعتقاد دارد که«هاتفی مایه تاریخ منظوم خود را از ظفرنامه شرف الدین علی یزدی گرفته است». استنباط بلوشه از این دو بیت هاتفی است که در پایان منظومه آمده:
شـدند آن حریفان فرخنده رای به سوی تمرنامهام رهنمای
چو دیـدم در آن قـصه پر فـروغ ظفرنامهام یافتم بیدروغ
نظر بلوشه قویترین استنباطی است که میتوان از اشاره هاتفی به ظفرنامه کرد و به طور مسلم نمیتوان«تمرنامه یا ظفرنامهای را که دانایان روزگار هاتفی او را بدان راهنمائی کردهاند در مفهوم مطلق روایات و اسناد راجع بـه تیمور گرفت ولی با نبودن تصریح در مورد نویسنده آن«ظفرنامه یا تمرنامه»که سند منثور هاتفی در نظم«تمرنامه منظوم» بود جای تردید بین «ظفرنامه شرف الدین علی یزدی» و «ظفرنامه نظامالدین عبدالواسع شامی» که اساس و پایه ظفرنامه شرفالدین یزدی میباشد، همچنان باقی است.» (مرتضوی،1341: 156)
هاتفی در پایان لیلی و مجنون از نظامی و امیر خسرو دهلوی به عنوان پیشگامان خود یاد کرده ولی از جامی و لیلیومجنون وی نامی نبرده است. البته از مقایسۀ لیلیومجنون جامی با این اثر هاتفی نیز دریافت میشود که ارتباط و تأثیری نیز در این دو منظومه وجود ندارد. به احتمال بسیار هاتفی اثر خود را قبل از لیلیومجنون جامی به نظم درآورده است.
شاعران در ادب فارسی به نظیرهگویی توجه داشتهاند:«در پایان دورۀ تیموری در ایران و هندوستان، چندین شاعر به نظم داستانهای عاشقانهای که بعضی از آنها استقبال از نظامی گنجوی است، مبادرت میورزند که از آن جملهاند: هاتفی خرجردی.»(رضاییاردانی،1387: 91)
در تقلیدها حتی وزن شعر نیز رعایت میشده؛ در پژوهشها آمده است: «بعد از نظامی بسیاری از شعرای نامور طریق تقلید و پیروی او را پیش گرفتهاند از قبیل: امیر خسرو و خواجو و جامی و هاتفی.»(وحید دستگردی،1318: 210) و شرفنامه-در بحر متقارب که بعد از نظامی شعرای بسیار به تقلید نظامی در این بحر اسکندرنامه ساخته یا به تقلید فردسینامههای رزمی پرداختهاند از قبیل: تمرنامه هاتفی؛ ولی انصاف آن است که تمرنامه ماندگار و مشهور مانده است.
پژوهشگران دربارۀ تأثیرپذیری هاتفی از نظامی گفتهاند:«هفتمنظر اثر هاتفی که اشعار خیالانگیز آن از هفتپیکر نظامی الگوگرفته است.»(شیلا،1376: 116)؛ برخی نیز«تمرنامه در شرح فتوحات و جنگهای تیمور برای جوابگویی در مقابل اسکندرنامه نظامی ساخته شد».(مجیدینیا،1391: 131)
پژوهشگران به چگونگی تقلید، اهداف و تأثیرپذیری هاتفی از پیشینیان نیز توجه داشتهاند؛ برای نمونه: برخی از عدم توفیق هاتفی در تقلید از فردوسی، انوری و نظامی سخن گفتهاند:«هاتفی نیز مثل اسلافش میخواست با کار خود شاهنامه تقلیدناپذیر سخنور طوس را تکمیل کند و با انوری رقابت ورزد ولی کار او چنانکه خود بدان معترف است هیچ پاداش دیگری جز یک شهرت بیفایده بین فضلای ایران برایش نداشت.»(مرتضوی،1341: 154) در مجموعه مقالات همایش هاتفی نیز یک مقاله به«تأثیرپذیری هاتفی از شاعران پیشین و تأثیر بر شاعران پس از او»(قیامتی،1396: 239) پرداخته شده است.
ظفرنامۀ هاتفی مشهورترین منظومۀ تاریخی دورۀ تیموری و هاتفی موفقترین سرایندۀ آن دوره در زمینۀ حماسههای تاریخی به شمار میرود، با این حال«هیچ یک از پیروان و مقلّدان فردوسی نظیری هماورد شاهنامه نیاورده است؛ خواه آنان که علاوه بر انتخاب بحر متقارب، در محتوا هم زمینههای دلیری و جنگ و حماسه را کارمایه کردهاند مانند: بهمننامۀ ایرانشاه بن ابیالخیر و شاهنامۀ هاتفی و چه کسانی چون سعدی در بوستان که تنها به گزیدن وزن متقارب بسنده کردهاند.»(موسویگرمارودی، 1388: 607)
2-7- ابتکارات و نوآوریهای هاتفی
توجه به ابتکارات و نوآوریهای هاتفی در عین تقلید از پیشینیان از نکاتی است که پژوهشگران بدان پرداختهاند؛ برای مثال:«اگر چه منبع و اساس این منظومه ظفرنامه منثور بوده است ولی مواد و مطالب تازه به خصوص از لحاظ توجیه قضایا و تعلیل اعمال تیمور و طرز تلقی مخصوص دربارۀ وقایع تاریخی در این منظومه نایاب نیست.»(همان)
پژوهشگران دربارۀ سبک تقلید هاتفی گفتهاند که او در تقلید از آثار گذشتگان مقید به نظیرهگویی نبوده است؛ در برخی موارد نوع ادبی آثار تقلیدی دگرگون شده است؛ برای نمونه: وی که از خمسه سرایان مقلّد نظامی به شمار میرود و چهار مثنوی لیلی و مجنون، شیرین و خسرو، هفت منظر و تمرنامه از اوست، به جای منظومه پنجم که به استقبال مخزن الاسرار میباید سرود، ترجیح داده است شاهنامهای در وصف فتوحات شاه صفوی منظوم کند.
هاتفی مخالف تقلید کورکورانه از خمسهسرایان است. در پژوهشهای کنونی به نوآوریها و ابداعات شاعرانۀ او که پر از عناصر اغراق و تعجب و جادوست و هیچگونه پیشینهای برای آنها نمیتوان یافت، توجه شده است. از جمله ابتکاراتی که در داستانپردازی هاتفی بدان اشاره شده اینکه:«زمانی که مجنون با لیلی در مکتبخانه آشنا میشود لوح لیلی را قرض میگیرد و پس از بازگشتن از مدرسه، دوباره شبها به بهانه پس دادن آن روانه سرای لیلی میشود یا مکتب رفتنش نیز به بهانه دیدار لیلی بوده، نه درس خواندن. در جایی دیگر مجنون خود را به شکل درویشی درمیآورد و لیلی هم به بهانه صدقه دادن با او ملاقات میکند.»(سخن عشق،1382: 120)؛ از دیگر نکات مهم در داستانپردازیها این که هاتفی«به عناصر عشق زمینی بیشتر توجه دارد و عادات کودکانه بسیاری به مجنون نسبت میدهد و به همین دلیل مجنون او با دیگر مجنونهای مثنوی عاشقانه فارسی متفاوت است.»(همان)
2-8- آثار هاتفی:
2-8-1- اشاره به آثار جامی و چگونگی تألیف آنها: در برخی پژوهشها به ترتیب زمانی تألیف آثار هاتفی، مشوّق اثر و فردی که اثر به نام او تألیف شده پرداختهاند؛ برای مثال:«چنانکه از مقدمۀ کتاب برمیآید هاتفی این مثنوی را پس از آنکه لیلی و مجنون را به نظم آورد و بر خال خود جامی برخواند هم به اشارت وی به نظم آورد و به نام امیر علیشیر نوائی امیرالامرا سلطان حسین بایقرا منظوم گردانید. بنابر این تألیف و نظم این کتاب به طور مسلم قبل از سال 898 سال وفات مولانا جامی، اتفاق افتاده است. در تذکرۀ میخانه فصلی جداگانه برای ساقینامۀ هاتفی باز شده و ابیات زیادی از آن آورده است.(رک.فخرالزمانی،1340: 119)
2-8-2- عناوین آثار و ترتیب تألیف آنها: بحث دربارۀ نام آثار و اختلاف عناوین آن(رک. بساک و قاسمزاده، 1393: 64) و تحلیل آنها از دیگر مواردی است که در پژوهشها بدان پرداخته شده است:«لیلی و مجنون: نخستین سرودۀ هاتفی است. هاتفی این مثنوی را به شاه قاسم انوار تقدیم نموده و در ابتدای آن از وی به نیکی یاد کرده است.»(هاتفی،1387: 14) در پژوهش دیگری آمده است:«با استفاده از ظفرنامۀ شرفالدین علی یزدی، منظومهای در سرگذشت زندگانی تیمور پرداخت. نام این منظومه باختلاف «تمرنامه» و «ظفرنامه» آمده است.(افشار،1332: 359) هاتفی از آن به ظفرنامه نام میبرد:
چو دیدم در آن قصۀ پرفروغ ظـفرنامهای سـاختم بیدروغ
«شیرین و خسرو از هاتفی شاعر قرن دهم در برابر خسرو و شیرین نظامی به نام امیر علیشیرنوایی که از پایان تمرنامه به دست میآید که این دومین مثنوی از پنج گنج، خمسۀ اوست.»(رادفر،1371: 25)
«هفت منظر سرودة هاتفی خرجردی است. وی با اجازة داییاش، پنج منظومه به نامهای لیلی و مجنون، شیرین و خسرو، هفت منظر و تمرنامه و شاهنامه سرود.»(ذوالفقاری،1385: 87) هفت منظر با 2100 بیت به بحر خفیف سروده شده و آغاز آن چنین اسـت:
ای نـگارندة صحیفة غیب نام تو صدر صفحة لاریب
کارساز جهان بیسر و بُن نقشپرداز کارخانة کُن
(هاتفی،1392: 77)
شاعر پس از مقدمات و نصیحت به فرزند، داستان بهرام را طبق روایتهای معمول میآورد و سپس داستان بهرام را با هفت زیبارو نقل میکند.
2-8-3- مصور بودن نسخههای خطی: از دیگر مواردی که پژوهشگران بدان توجه داشتهاند، مصور بودن نسخههای خطی در برخی آثار هاتفی است؛ برای نمونه: در یکی از پژوهشها آمده:«پس از مرگ عبدالعزیزخان شیبانی، در سال1550م. حمایت حکومتی از مصورسازی نسخ با رکود مواجه گشت. برخی از هنرمندان به دکن مهاجرت کردند و در دربار ملوک قطب شاهیه به کار مشغول شدند. کتبی را که در آنجا مصور ساختند، نظیر نسخهای از خسرو و شیرین هاتفی مورخ 8651 م. دارای همان نوع هیاکل و لباسهایی است که در نقاشی بخارای آن عصر آمده، با این همه در آنها ویژگیهای مشخصۀ نقاشی گلکنده نظیر قطع بلند و باریک پردۀ نقاشی، تقسیمبندی نقاشیها به حواشی زائد منقوش و رنگگزینی شاخص آبی تیره و صورتی یاسی با هم درآمیخته است».(شیلا،1376: 118)
2-8-4- توصیف آثار هاتفی و نسخههای خطی و چاپ آنها: پژوهشگران در برخی موارد به«توصیف آثار هاتفی و نسخههای خطی آن» و «نقد بر سبک و توانمندیهای ذوقی و ادبی مولف» پرداختهاند: «منظومه به نام خدا آغاز میشود و تا 48 بیت ادامه دارد(نسخه خطّی کتابخانه ملّی پاریس تحت شماره 234) سپس مناجاتی از پشت ورق 3 تا روی ورق 6 آمده که بعضی ابیات آن را میتوان ذوق نامستقیم هاتفی و آثار انحطاط منظومههای حماسی آن دوره را دریافت:
الهـی در طـاعتم باز کن به طاعتگهم محرم راز کـن
ز آب وضو ساز کن چارهام ببر گرد عصیان ز رخسارهام
بکن دستم اندر عبادت دراز دهش پنجه از پنـج نـوبت نماز
(هاتفی،1387: 30)
سستی لفظ و رکت معنی در اشعار هاتفی در این نمونهها کاملا جلوهگر است.»(مرتضوی،1341: 157)
2-8-5- تعداد نسخههای خطی: گاهی نیز از تعداد نسخههای خطی موجود سخن رفته است. برای نمونه:«نسخ متعددی از منظومههای هاتفی در کتابخانههای مختلف دنیا وجود دارد فقط در کتابخانه ملی پاریس نه نسخه از تمرنامه و یک نسخه شامل چهار مثنوی خسرو و شیرین و خسرو و یک نسخه تیمورنامه در حواشی اسکندرنامه و آئینه اسکندری نظامی و امیرخسرو دهلوی و یک نسخه هفت منظر و یک نسخه شیرین و خسرو و یازده نسخه لیلی و مجنون و همچنین اشعار پراکندهای از هاتفی در چند جنگ خطی به نظر نگارنده این سطور رسیده است.»(همان: 159) مصححان تمرنامه از وجود نسخههای خطی فراوانِ موجود سخن گفته و نوشتهاند:«تمُرنامه به علّت شهرت و مقبولیّت بیش از حدّ و اهتمامی که پادشاهان تیموری در نشر و ترویج این اثر از خود نشان دادند، دارای نسخ خطّی فراوانی میباشد که بیش از 150 نسخۀ خطی این اثر تاکنون شناخته شده است.(بساک و قاسمزاده،1393: 65)
از نسخههای خطی هفت منظر دوازده نسخه شناخته شده است و از آن یک چاپ سنگی هم شده است. قدیمیترین نسخۀ خطی، نسخهایاست که در سال 963 هجری قمری کتابت شده و دارای«تصویرهای رنگینی از مجلسهای هفت شاهدختر و بهرام گور»است و دارای 2221 بیت میباشد. ویراستار به جز این نسخه از سه نسخۀ دیگر نیز در چاپ حاضر استفاده کرده است و در مقدمۀ کتاب از غلطهای فاحش در نسخههای مورد استفادهاش نیز یاد کرده است.(گلگشتی در انتشارات فارسی،1370: 854)
2-8-6 - فهرستنویسی آثار هاتفی: برخی از پژوهشها دربارۀ هاتفی به فهرستنویسی آثار او اختصاص یافته است که بیانگر دقت پژوهشگران در ثبت نسخههای خطی موجود و نشانۀ اهمیتی است که هاتفی برای آنان داشته است. برای مثال: خسرو شیرین، تألیف عبدالله هاتفی جامی متوفی 927. دارای 80 ورق به قطع 27؟17 هر صفحه 12 سطر به خط نستعلیق بسیار عالی، از خطوط قرن دهم. تاریخ کتابت محو شده است. متضمن یک سرلوح و پنج صفحه تصویر که سهتای آنها محو شده و تمام صفحات متن و حاشیه با کاغذهای الوان متن زرافشان و مجدول به طلا و صفحه اول و دوم فواصل سطور طلا اندازیست. جلد مقوای منقش از بیرون و اندرون دارای گل و بوته و طیور.»(فروزانفر و مجیدی،1370: 159). آغاز:
خداوندا به عـشقم زنـدگی ده به فرقم تاج عز بـندگی نـه
(هاتفی،1997: 1)
پایان:
به نیکویی چنان کن نامدارش که باشد بر سعادت ختم کارش
(همان: 136)
دربارۀ تمرنامه نیز فهرستنویسی تخصصی مشاهده میشود:«تمرنامه:ملاعبدالله هاتفی خبوشانی جامی، ش5135، نستعلیق سدۀ10، عنوان نستعلیق درشتتر و زرین، جدول زر و لاجورد، آغاز و انجام نسخه افتاده و بر پارهای برگها اثر آبدیدگی پیداست. تمرنامه که ظفرنامه نیز نامیده میشود یکی از خمسه اوست که حدود4656 بیت است،73 برگ، کاغذ سمرقندی نخودی، جلد تیماج قهوهای. آغاز نسخه ما:
به پاسخ بدینگونه بـگشود لب کـه شاه عجم شهریار عرب
انجام نسخه ما:
پس ز یورش شد چو رخت اسـاس ز تـسبیح او دانـه کرد التماس
(تیموری،1343: 317)
2-8-7- تصحیح و آثار چاپی هاتفی: از دیگر مواردی که پژوهشگران بدان پرداختهاند، «اشاره به آثار چاپ شده از هاتفی در ایران و خارج از ایران» بوده است. برای نمونه: شیرین و خسرو اثر هاتفی، توسط آکادمی علوم اتحاد شوروی- انستیتو خاورشناسی به چاپ رسیده است. مشخصات کتاب: شیرین و خسرو، متن انتقادی و مقدمه به اهتمام: سعداللّه اسداللّه یف. انتشارات دانش، شعبه ادبیات خاور.1977. مسکو 161 صفحه + فهرست منابع و متن روسی در 39 صفحه.»(عناصری،1370: 1224)
2-8-8- توصیف آثار و مقایسه با آثار دیگران: برخی از پژوهشگران آثار هاتفی را توصیف نمودهاند. تمرنامه را تنها کتاب تاریخ منظوم عصر تیموری دانستهاند؛ برای مثال: بلوشه فرانسوی در این باره آورده است:«تنها کتاب تاریخ منظومی که از سرنوشت اندوهبار تواریخ منظوم شمسالدین کاشانی و حمداللّه قزوینی به سلامت جسته است، تاریخ تیمور هاتفی است.» (مرتضوی،1341: 153) در برخی موارد آن را با کتابهای دیگر مقایسه نمودهاند.
توصیف کتابشناسی و نسخههای خطی آثار هاتفی از دیگر مواردی است که پژوهشگران بدان توجه داشتهاند: «هاتفی هفت منظر را به تقلید از هفت پیکر نظامیگنجوی ساخته و مانند نظامی پیش از آغاز داستان بهرام، اشعاری در زیر عنوانهای«در صفت معراج»،«در بیان نصیحت فرزند»،و«سبب نظم کتاب»آورده است. قسمت اساسی منظومه «مجلس آراستن شاه بهرام»در روزهای هفته است.در هفت منظر هاتفی با هفت پیکر نظامی از زمین تا آسمان است».(گلگشتی در انتشارات فارسی،1370: 855)
«مثنوی هفت منظر عبدالله هاتفی را میرعلی هروی در بخارا کتابت کرد.(محفوظ در بنیاد گلبنکیان، واشنگتن). این نسخه، در بردارندۀ چهار نگاره است که دو تا از آنها منسوب به شیخزاده است. در این نگارهها، ترکیببندیهای خطی دو بعدی با پیکرههای متعدد، شبیه نگارههای کارگاه«کلدی محمد سلطان» میباشد. در یکی از نگارهها نام شیخزاده، ثبت شده است.»(آژند،1386: 31)
2-8-9- انعکاس آثار هاتفی در نسخههای خطی غیر فارسی: در تاریخ گجرات که به زبان عربی است نوشته شده: «هجموا علی المخیم و بسم تجدوا الا الاشغال.فانتبهوا ما وجدوا حتی الکتب و کان من حملتها تمرنامه به مولانا هاتفی به خط الاستاذ سلطان علی و تصویر الاستاذ بهزاد. تمرنامه با تیمورنامۀ مولانا هاتفی خرجردی به نظر میرسد در سال(م 1036)در کتابخانه میرزا عبدالرحیم خانخانان در احمدآباد گجرات موجود بوده است.»(ابراهیمیناغانی،1382: 101)
2-8-10- نگارههای موجود در آثار هاتفی: اشاره به نگارههای آثار هاتفی از مواردی است که پژوهشگران در نوشتههای خود بدان اشاره کردهاند:«تیمورنامه هاتفی با هفت نگاره(موزۀ بریتانیا)» از جمله آثاری هستند که در دورۀ عبداللّه خان در کتابخانۀ سلطنتی اجرا شدند.»(آژند،1386: 32)
2-9- نقد سبکشناسی آثار هاتفی
برخی از ارزش سبکی آثار هاتفی سخن گفته و از تعبیرهایی چون:«کمال سبک و بلندی شعر» برای توصیف تمرنامۀ او به کار بردهاند.(رک.مرتضوی،1341: 153)
2-9-1- بسامد واژگان: پژوهشگران به بسامد واژهها و سیر معنایی آن در آثار هاتفی پرداختهاند و همان را دستاویزی قرار داده و به یک مقالۀ علمی تبدیل نمودهاند؛ برای نمونه مقالهای با عنوان«مجنون بهانه پرداز» چاپ شده است که نویسنده در آن بر اساس واژۀ بهانه در بیت:
روز دگر آن بهانه پرداز کرد از سر نو بهانه آغاز
سیر معنایی این کلمه را در مثنوی «لیلی و مجنون» هاتفی دنبال کرده است.(رک.سیدغراب،1382: 27)
2-9-2- اوزان عروضی آثار هاتفی: به اوزان عروضی آثار هاتفی و تبعیت کنندگان از آنها در پژوهشها اشاره شده است. «در تتبع مثنویات هفتگانه اسـتادان مـا تـقدم رحمهم اللّه رقم زده کلک جواهر سلک گشته است و امثلۀ اوزان سبعه کشیده، چنانچه: مثنوی ششم، «لیلی و مجنون» است بر مثال کلام کتاب لیلی و مجنون مولانا هاتفی نوراللّه مرقده که وزن آن از مزاحفات بحر هزج مسدس است. برین وزن شاهنامۀ فردوسی است و اسکندرنامه شیخ نظامی و خردنامه مولانا عبدالرحمن جامی و فراق نامه سلمان و تیمورنامۀ هاتفی.»(میرزایف،1353: 705)
2-9-3- نقد و بررسی ساختاری و ادبی: از دیگر مواردی که در پژوهشها بدان اشاره شده، نقد و بررسی ساختاری، بیان ویژگیهای ادبی و مقایسۀ آثار هاتفی با سایر آثار ادبی است. برای نمونه: «شاهنامة هاتفی جامی در نیمة اول قرن دهم به وسیلة هاتفی جامی شاعر خراسان شاهنامهای در بحر متقارب دربارة جنگها و پیروزیهای شاه اسمعیل صفوی سروده شده ولی هاتفی هم مانند دقیقی زود درگذشته و بیشتر از 1200 بیت از اشعارش برجای نمانده است. اشعار شاهنامة هاتفی از لحاظ ارزش هنری و ادبی کمتر از شاهنامه دقیقی و اسدی میباشد.»(صفایی،1354: 131) این شاعر به عنوان یک شاعر مثنویگوی در همۀ آثارش موفق بود.«سخنش به جای توسل به اطلاعات علمی و فنی ساده و روان و مشحون از خیالات باریک و تشبیهات دقیق است.»(خلوصی،1379: 90)
2-9-4- نقد آثار هاتفی از دیدگاه سبک شناسی: به زیباییهای ادبی و نکات سبکشناسی آثار هاتفی نیز در پژوهشهای معاصر پرداخته شده است؛ برای مثال:«عنصر نغمه حروف و ملازمت لفظ و معنی در سرودههای حماسی دیده میشود. این ویژگی را افزون بر آثار حماسی کهن میتوان در سرودههای شاعران متأخّرتر چون عبدالله هاتفی نیز مشاهده کرد:
برآمد ز ناورد بـرنا و پیــر | چکاچاک خنجر فشافاش تیر |
(هاتفی،1387: 57)
که حروف توانستهاند صحنهای ملموس و محسوس از کارزار به نمایش بگذارند.(فضیلت،1379: 363)
2-9-5- نقد و بررسی محتوایی: نقد و بررسی اشتباهات مطرح شده دربارۀ هاتفی از دیگر نکاتی است که پژوهشگران در تألیفات خود بدان پرداختهاند؛ برای نمونه:«نویسندۀ کتاب "تکنگاری سبوری"، دکتر اندرو جوزف نیومن، از هاتفی به عنوان «ولد» جامی یاد کرده که تن به پوشیدن تاج قزلباشی داد؛ این درحالی است که هاتفی از مثنویسرایان معروف قلمرو تیموریان است که از سوی شاه اسماعیل مأمور به تدوین یک «شاهنامۀ اسماعیل»هم شده بود و خواهر زادۀ جامی است نه «ولد» او.(قرقلو،1387: 96)
2-9-6- پژوهشهای انتقادی: اشاره به پژوهشهای انتقادی از دیگر موارد قابل اعتنا در پژوهشهای مورد مطالعۀ ماست؛ برای نمونه:«اسداللهیف از چهرههای ادبی و در شمار پژوهشگران امروز تاجیکستان است. او با مطالعات و تحقیقات در زمینۀ پیشینۀ فرهنگی تاجیکستان و نیز شرح و گزینش متون و دواوین فارسی شهرت یافته است. دو اثر از آثار و نوشتههای وی عبارتند از: الف-متن انتقادی داستان «لیلی و مجنون» هاتفی با تصحیح و مقدمۀ سعدالله اسداللهیف، دوشنبه1962. ب -متن انتقادی داستان«شیرین و خسرو» هاتفی با پیشگفتار، مسکو1977.(اسدالله یف،1372: 30)
3- نتیجهگیری
در پژوهشهای انجام شده دربارۀ هاتفی به مباحث زیر اشاره شده است:1- قدرت خیال هاتفی از یک سو در صحنه آرایی داستانهای عاشقانه ستایش شده ولی برخی پژوهشگران درک نادرست هاتفی از آثار ادبی پیشینیان را نقد کردهاند. 2- شهرت هاتفی در مثنویسرایی و تبیین جایگاه او از دیگر موارد قابل اعتنا در پژوهشهای اخیر است. 3- در بسیاری از پژوهشها به بدیههگویی و آزمایشات شعری هاتفی اشاره شده است. 4- معرفی نمودن هاتفی به عنوان یکی از شاعران بزرگ و حماسهسرای عهد خود از دیگر مباحث مطرح شده است. پژوهشگران دربارۀ تمرنامه که به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده، بحث نمودهاند. دربارۀ این که آثار هاتفی از حماسههای تاریخی است و نه حماسههای مصنوع، بحث شده است. 5- تحلیل محتوایی آثار هاتفی و گنجاندن آنها در یکی از انواع ادبی به همراه نقد و دیدگاه انتقادی از موارد متعدد طرح شده در پژوهشهای مورد مطالعه بوده است. اعتراف شاعران به استادی هاتفی در پژوهشهای اخیر از نکاتی است که مکرر نقل شده است. 6- توجه هاتفی به پیشینیان با ذکر نام آنها از دیگر مباحث طرح شده در پژوهشهای مورد مطالعه بوده است. در برخی از پژوهشها از عدم توفیق هاتفی در تقلید از فردوسی، انوری و نظامی سخن گفته شده است و البته در برخی از پژوهشها نیز هاتفی موفقترین سرایندۀ آن دوره در زمینۀ حماسههای تاریخی به شمار رفته است. پژوهشگران از نوآوریهای هاتفی نیز بحث کرده و سبک تقلید او را نقد کردهاند. 7- قضاوتهایی که دربارۀ هاتفی و آثارش به شیوۀ نقد ادبی طرح شده است، از مهمترین نکات پژوهشها به شمار میرود. 8- در برخی از پژوهشها نیز به ترتیب زمانی تألیف آثار هاتفی، مشوّق اثر و فردی که اثر به نام او تألیف شده، اشاره شده است. 9- مصور بودن نسخههای خطی آثار هاتفی از نکاتی است که پژوهشگران به آن پرداختهاند. 10- در برخی پژوهشها به توصیف آثار هاتفی و نسخههای خطی، تعداد نسخههای خطی موجود، به فهرستنویسی و به آثار چاپ شده از او در داخل و خارج از ایران پرداختهاند. 11- پژوهشگران برای نقد اشعار هاتفی و استنادبخشی به سخنان نقدگونۀ خود در مواردی علاوه بر بیان محاسن شعری هاتفی به بیان سستی اشعار او نیز پرداخته و از ارزش سبکی آثارش سخن گفتهاند. 12- اشاره به نکات سبکشناسانه از قبیل: بسامد یک واژه و سیر معنایی آن در آثار هاتفی، اشاره به اوزان عروضی آثار هاتفی و بیان ویژگیهای ادبی و مقایسۀ آثار او با پیشینیان و معاصران، اشاره به زیباییهای ادبی از جمله مهمترین نکات مطرح شده در پژوهشهای انتقادی به شمار میرود.
منابع
ابراهیمی ناغانی، حسین(1382) «تجلی انسان در نگارگری بهزاد»، کتاب ماه هنر، ش63 و64، (101-98).
اته، كارل هرمان(1337) تاريخ ادبيات فارسي، ترجمۀ صادق رضازاده شفق، تهران : بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
اسداللهیف،سعدالله(1372)«کنیهوالقاب کمالخجندی»، کیهان فرهنگ،ش103،(31-30)
افشار، ایرج(1332) «ظفرنامه»، یغما، ش66، (360- 356).
آژند،یعقوب(1386)«مکتب نگارگری بخارا» ، مطالعات هنرهای تجسمی،ش26،(33- 28).
بساک، حسن و قاسم زاده شاندیز، محمدرضا(1393)«تصحیح انتقادي تَمرنامۀ هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه فردوسی»، متن شناسي ادب فارسي،ش۲۳،(۷۴-57).
تیموری، مرتضی(1343)«فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده ادبیات اصفهان»، مجله: دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، ش1،(328- 310).
حصیری،افسانه(1388)«تحقیق و تاریخ: حماسهسرایی در دوره دوم تاریخ اسلامی»، کیهان فرهنگی، ش280 و 281،(59-56).
خلوصی، محمدتقی(1379)«جایگاه نظامی در مثنوی سرایی و شناختی از مقلدان مشهور وی»، شناخت، ش28 (96- 78).
خواند میر، غیاثالدین(1324) رجال کتاب حبیب السیر از حملۀ مغول تا مرگ شاه اسماعیل اول، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، یادگار
درودگریان،فرهاد،(1388) «شاهنامه نواب عالی و قاسمی گنابادی»، کتاب ماه ادبیات، ش139، (83-74).
ذوالفقاری، حسن(1385) «هفتپیکر نظامی و نظیرههای آن»، مجله زبان و ادبیات فارسی، ش52 و 53،(110-67).
رادفر،ابوالقاسم(1371)«نظیرهپردازان خمسۀنظامی»،کیهان فرهنگی،ش87،(33-30).
رحیم پور، مهدی(1385)«کتابی دیگر درباره انواع ادبی»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش106،(115- 108).
رزمجو، حسین(1375) انواع ادبی، مشهد: آستان قدس رضوی.
رستگارفسايي، منصور(1372)انواع شعر فارسي، شيراز: نشر نويد.
رضاییاردانی، فضلالله(1387)«نقد تحلیلی-تطبیقی منظومۀ«خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی»، پژوهشنامه ادب غنایی، ش11،(112-87).
ريپكا، يان(1383)تاريخ ادبيات ايران، ترجمۀ ابوالقاسم سري، تهران: سخن.
ساممیرزا صفوی(1389)تحفۀ سامی، تصحیح فاطمه انگورانی،تهران:انجمن آثار و مفاخر.
سیّدغراب، علی اصغر(1382)«مجنون بهانهپرداز(بهانه در لیلی و مجنون هاتفی)»، نشر دانش، سال بیستم، شماره دوّم، تابستان،(32-27).
شیلا، بلر(1376) «معماری و هنر در آسیای مرکزی در دوره ازبکان»، ترجمۀ اردشیر اشراقی، ایران شناخت، ش6 (121- 100).
صفا، ذبیحالله(1366)تاریخ ادبیات در ایران، ج4، تهران: فردوس.
صفا، ذبيح الله(1369) حماسهسرايي در ايران، تهران: نشر اميركبير.
صفا، ذبیحالله،(1361)«حماسههای تاریخی و دینی در عهد صفوی»،ایراننامه،ش1،(21- 5).
صفایی، ابراهیم(1354)«شاهنامهوشاهنامهسرایان»،هنر و مردم،ش153(133-129).
عناصری، جابر(1370)«مناظره خسرو پرویز با فرهاد/ محنت زده رنجخانه صبوری»، چیستا،ش80،(1224-1214).
فخرالزمانی، ملاعبدالنبی(1340)تذکرۀ میخانه ، به اهتمام گلچین معانی: سپهر.
فروزانفر، بدیعالزمان و مجیدی، عنایتالله(1370)«فهرست بعضی از کتب کتابخانۀ سلطنتی ایران»، تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی، ش18،(240- 139).
فضیلت، محمود(1379)«سبک شناسی حمله حیدری ملا بمانعلی راجی کرمانی»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش156،(380-361).
قرقلو، کیومرث(1387)«نوزایی ایرانی»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا،ش119،(99-94).
قیامتی، علیرضا،(1396)مجموعه مقالات همایش بینالمللی هاتفی، مشهد:طنین قلم.
مجیدی نیا، محبوبه(1391)«نگاهی به اوضاع شعری دربار صفوی؛ نقدی بر نظریۀ خروج شعر از دربار»، پژوهشهای نقد ادبی و سبک شناسی، ش8 ،(156- 125).
مرتضوی،منوچهر(1341)«مقلدین شاهنامه در دوره مغول و تیموری و تاریخ منظوم شمسالدین کاشانی»، دانشکده ادبیات تبریز، ش61، (175-141).
موسویگرمارودی، علی(1388)«شاهنامه و منظومه دینی حماسی علینامه»،پیام بهارستان ، دورۀ2، ش5، (618- 607).
میرزایف، عبدالغنی(1353)«بدرالدین کشمیری و اشتباهاتی در تعیین تألیفات او»، وحید،ش132،(713-700).
وحیددستگردی،محمد(1318)«نظامی گنجوی»، ارمغان،دوره20،ش4،(224- 209).
هاتفی، عبدالله،(1988) هفت منظر، مقدمه و متن علمی-انتقادی از جابلقا داد علیشایف، محرر مسؤول اعلی خان افصحزاد، آکادمی علوم تاجیکستان، انستیتوی شرقشناسی، دوشنبه: نشریات دانش.
هاتفی خرجردی، عبدالله(1392) هفت منظر، به تصحیح حسن ذوالفقاری و سیاوش مرشدی، تهران: رشدآوران.
هلالی جغتایی(1337) دیوان ، به تصحیح سعید نفیسی، کتابخانۀ سنایی.
Literary position of Hatefi in contemporary research
Seyed ali keramatimoqadam3
Seyede ameneh hosinijahangir4
Abstract
Hatefi Khargerdi one of the great poets of the Timuri period. Although at the beginning imposed from poets such as Ferdowsi and nezami and created his works by imitating them But he was able to take initiatives. Hatefi's literary creativity in poetry has made him one of the prominent poets of the ninth and tenth centuries of Herat and one of the most talented poets. Although Hatefi was a great poet and he was famous in his time but in recent years researchers have paid less attention to the literary position of Hatefi. Now the question is: Researchers in recent times in their works what is the place for a hatefi? and what image they have drawn from him in the minds of the readers? This research has been criticized articles that are written about Hatefi in the recent period. In the following is described Hatefi position of literary based on the discussed issues in contemporary research. In recent research, describing the power of imagination, improvisation, Hatefi's success in epic poetry, pointing to innovations, poetic merits and addressing his literary and stylistic beauties are among the most important points made about Hatefi's works.
Keywords: Hatfi، literary position, contemporary research and subject classification
[1] . استادیار دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید بهشتی مشهد.مشهد، ایران.// karamatiseyedali@yahoo.com
[2] . دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد.مشهد، ایران .// ak622@yahoo.com
[3] . Assistant Professor Farhangian University, Shahid Beheshti Mashhad,mashhad ,Iran.//Email: karamatiseyedali@yahoo.com.
[4] . PhD student in Persian language and literature, Islamic Azad University of Mashhad.Mashhad,Iran.