شناسایی ارزشهای عمومی تاثیرگذار درفرآیند خط مشی عمومی جهت تحقق منافع عمومی شهروندان
محورهای موضوعی : تخصصیمهدی شریفی 1 , فائزه مدللیان 2
1 -
2 - دانشگاه تهران
کلید واژه: ارزش عمومی, مدیریت ارزش عمومی, منافع عمومی شهروندان,
چکیده مقاله :
: ارزشهای عمومی به عنوان مفهومی جدید در مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی مطرح است. تفسیرهای مختلفی از معنای واقعی ارزشهای عمومی وجود دارد. دو مکتب در این مبحث وجود دارد که به تحلیل این موضوع میپردازد. اولی دیدگاه مولد که در آن مفهوم ارزشهای عمومی از دل مناظرات عمومی بدست میآید و دیگری دیدگاه سازمانی که متمایل به سیاست است و همچون نسبتهای موجود در دستورالعملهای دولتی شناخته میشود. البته هیچ یک از این دو دیدگاه به نظر نمیرسد که یک رویکرد قانع کننده در مورد کسب منافع عمومی از دل ارزشهای عمومی داشته باشند. این پژوهش به روش تحلیل محتوای تم میباشد. گردآوری دادهها با استفاده از منابع کتابخانهای و مصاحبه با 11 تن از اساتید مدیریت و رسانه و ... میباشند. روش نمونهگیری گلولهبرفی است. نتایج مصاحبهها در قالب هشت مقوله شناسایی و چنین نتیجهگیری شد که ارزشهای عمومی تاثیری غیر قابل انکار برمنافع عمومی شهروندان دارند و طبق این ارزشها، "منافع عمومی" هم طبقهبندی میشوند و هم ذات "منافع عمومی" هدایت میشود.
The public value is proposed as a new concept in public administration and making public policy. Various interpretations have been offered for the real meaning of public values. There are two schools of thought analyzing this issue; the first one is the generative perspective where the concept of public values derives from public debates and the other one is the organizational perspective that is amenable to policy and is recognized in tantamount with existent relations within governmental guidelines. Apparently none of these perspectives hold a convincible approach on acquiring public interests out of public values. The applied methodology is thematic content analysis. The data has been gathered from library resources and interviews with 11 management and media professors. Snowball sampling adopted for the present study. At the end, the interview findings were identified and categorized in the eight categories, and the findings of the study demonstrate that public values have an undeniable effect on the citizens’ public interests and based on these values, “public interests” are categorized and guided.
Rutgers. M.R., 2015,American Review of Public Administration,vol.45(1)29-45:
نرگسیان، عباس. 1393. "مطالعات شهروندی؛ رویکرد شهروند مدار به مدیریت دولتی"، تهران: دانشگاه تهران
Bozeman, B. (2002). Public-value failure: When efficient markets may not do. Public Administration. Review, 62, 145-161.
Rutgers, M. R. (2008). Sorting out public values? On the contingency of value classifications in public administration.Introduction.Administrative Theory & Praxis, 30(1), 92-113.
Van der Wal, Z., Nabatchi, T., & De Graaf, G. (2015).From galaxies to universe: A cross-disciplinary review and analysis of public values publications from 1969 to 2012. The American Review of Public Administration, 45(1), 13-28.
Rescher, N. (1982). Introduction to value theory. Washington, DC: University Press of America.
Goss, S. (2001). Making local governance work. London: Macmillan.
Stoker, G. (2006). Public value management: A new narrative for networked governance? American Review ofPublic Administration, 36, 41-57.
Davis P., West. K; (2009) What Do Public Values Mean for Public Action? Putting Public Values in Their Plural Plac
Moore, M. (1995).Creating public value. Cambridge, MA: Harvard University Press.
نرگسیان، عباس. 1390، "نظریه های مدیریت دولتی"، تهران. نگاه دانش.
Lippman,w.(1955)."Essays in the public philosophy",boston:little,brown.
Schubert,G.(1962)."is there a public interest theory?",In The public interest,ed.carlFriennrich,pp.162-76.new yourk:Atherton press.
Babbie E. 2002,The basics of social research.2nd ed.ed.belmontِ Calif. london: wadsworth /Thomsonlearning:
Denhardt,J.VandDenhardt, R.B.(2007)."The new public Service: serving ,not steering",M.E.sharp press,pp.1-240 Feeney, M. K. (2008, May 28-31). Public Wars and Private Armies: Militaries, Mercenaries, and Public Values. Paper
شناسایی ارزشهای عمومی تاثیرگذار در فرآیند خط مشی عمومی جهت تحقق منافع عمومی شهروندان
* سید مهدی شریفی ** فائزه مدللیان * استادیار، رشته مدیریت، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ایران. ** دانشجوی کارشناس ارشد، مدیریت رسانه، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ايران sharifee@ut.ac.ir چکیده: ارزشهای عمومی به عنوان مفهومی جدید در مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی مطرح است. تفسیرهای مختلفی از معنای واقعی ارزشهای عمومی وجود دارد. دو مکتب در این مبحث وجود دارد که به تحلیل این موضوع میپردازد. اولی دیدگاه مولد که در آن مفهوم ارزشهای عمومی از دل مناظرات عمومی بدست میآید و دیگری دیدگاه سازمانی که متمایل به سیاست است و همچون نسبتهاي موجود در دستورالعملهای دولتي شناخته ميشود. البته هیچ یک از این دو دیدگاه به نظر نمیرسد که یک رویکرد قانع کننده در مورد کسب منافع عمومی از دل ارزشهای عمومی داشته باشند. این پژوهش به روش تحلیل محتوای تم میباشد. گردآوری دادهها با استفاده از منابع کتابخانهای و مصاحبه با 11 تن از اساتید مدیریت و رسانه و ... میباشند. روش نمونهگیری گلولهبرفی است. نتایج مصاحبهها در قالب هشت مقوله شناسایی و چنین نتیجهگیری شد که ارزشهای عمومی تاثیری غیر قابل انکار برمنافع عمومی شهروندان دارند و طبق این ارزشها، "منافع عمومی" هم طبقهبندی میشوند و هم ذات "منافع عمومی" هدایت میشود. واژگان کلیدی: ارزش عمومی، مدیریت ارزش عمومی، منافع عمومی شهروندان |
مقدمه
ارزشهای عمومی به عنوان اولین مفهوم مرکزی در تحقیق در مورد مدیریت عمومی است. معمولترین روش برای تعریف کردن ارزش، اشاره کردن به مفاهیم (کم و بیش) متشابه مانند ترجیحات، آرزوها، نیازها و منافع میباشد. دقیقترین تعریف از ارزش توسط پری1 ارائه شده است: "ارزش، هر چیز مورد منفعت در موضوعات انسانی است".]1[ وجود تعاریف متعدد و فقدان شفافیت مفهوم ارزش عمومی به طور مشخص منجر به آن شده که حقوق شهروندی برای بسیاری روشن نباشد و این موضوع باعث به یغما رفتن منافع عمومی شده است.
دومین مفهومی که باید در این خط مشی مورد بررسی قرار گیرد، منافع عمومی است که به طور متناوب کنار گذاشته شده، تحسین شده و اخیرا احیا شده است. اگر ما منافع عمومی را به عنوان شکل متمایز منافع شخصی ببینیم، نقش حکومت کمک به تحقق و رضایت منافع عمومی خواهد بود. نقش حکومت حصول اطمینان از این است که منافع عمومی از طریق راه حلهای خط مشی عمومی محقق شود. با توجه به تقسیمبندی دیدگاههای متفاوتی که از منافع عمومی صورت گرفت از مفهوم منافع عمومی یک فهم نسبی کسب شد که در هر زمان و با توجه به نیازهای متفاوت هر زمان تعریف شده که عموما مفهوم ارزشهای عمومی کمتر در آن دخالت داده شده است. ]2[
ارزشهای عمومی اگر به درستی شناسایی و در جایگاه مناسب خود قرار گیرند، میتوانند تاثیری جدی بر بهبود شرایط منافع عمومی شهروندان داشته باشند. این ارزشها کمک بزرگی به دولت به عنوان سیستم اجرا کننده قوانین در جامعه میباشند. همچنین اگر بر قوانینی که بر طبق آنها سیاستهای کلی بایستی بنا شوند اثر خود را بگذارند، میتوان امید آن را داشت که بتوان جامعهای رضایتمند در سطوح مختلف منافع عمومی شهروندان داشته باشیم. در این مقاله تلاش میشود با مطالعه ادبیات ارزشهای عمومی و مدیریت این ارزشها و هم چنین منافع عمومی، در جهت افزایش شناخت این مفاهیم حرکت کرد و زمینهای برای پژوهشهای کاربردیتر فراهم آورد. امید است با بررسی تاثیر این مفاهیم بر یکدیگر بتوان گامهایی را در مسیر تحقق منافع عمومی شهروندان برداشت.
پیشینه پژوهش
1-ارزش عمومی
"ارزش عمومی" به چه معناست؟ وقتی کتابهای قدیمی را بررسی میکنیم، عبارت معروف "دولت اجرایی" از "والدو2" را مییابیم، سپس عبارت "فرایند اجرایی" از "رابینز3" است که آشکارا به یک سیستم ارزش اشاره دارد که کل اجرا را هدایت مینماید. و عبارت "رفتار اجرایی" از سایمون4 ، فاصله بین حقیقت و ارزش را یک تصور تعیین کننده در نظر میگیرد. ارزشهاي عمومي در پيشاني فرآيندهاي تحقيقي قرار دارند. كرناگان5 اعلام ميكند كه يك تاكيد پيشبيني نشدهاي بر روي پارادایم ارزشهاي عمومي از دهه 1985 ميلادي وجود داشته است. استوكر6 يك الگوي مديريت ارزش عمومي را در قالب يك ديدگاه متناسبتر و كاملتر از انسانيت (بشريت) ترسيم مينمايد. اوفلين7 از اين ايده قوي استفاده كرد، و به دنبال چارچوب بندي اين الگو و طرح جديد است. ]1[
دو مکتب یا مباحثه کم و بیش مستقل وجود دارند که میتوانند در تحقیق در مورد مدیریت عمومی که هدف اصلی شان از تحقیق، ارزش عمومی است، متمایز گردند. اولی، مباحثه دیدگاه مولد در مورد مدیریت ارزش عمومی (PVM)8 است که با کتاب "ایجاد ارزش عمومی" به نوشته مارک مور9، آغاز گردید. مباحثه دیگر، دیدگاه سازمانی که بیشتر متمایل به سیاست است و اخیرا بر حول و حوش ارزشهای عمومی و منافع عمومی ]3[ متمرکز گردیده است؛ و ریشه در دهه 1990 دارد. اگر در اثر قدیمی تر "والدو" ریشه نداشته باشد، در اینجا، مفهوم ارزشهای عمومی در تضاد با روشهای "اقتصادی" برجسته در تحلیل سیاستهای عمومی میباشد (pvfmodel)10. بررسیها نشان میدهد برای دستیابی به مفهوم ارزش عمومی هنوز یک توافق جمعی به دست نیامده است و اغلب نویسندگان آن را یک مفهوم روزمره غیر مشکل ساز که میتوان از آن به صورت مفید در تئوری و کار استفاده نمود، میدانند. در طی قرنها، مشاجره بر سر ارزشهای اصلی احتمالی که دولت و مدیریت عمومی باید به آن توجه کنند، وجود داشته است. ارزشهای حمایت شده از ارزشهای قدیمی مانند عدالت، احتیاط، آزادی، دموکراسی، سلامتی، تا آب آشامیدنی، تحصیل، بوروکراسی صادقانه و حتی پارک بازی بچهها و دستیابی به اینترنت، متغیرند. ]4[
2-ارزشها چه هستند؟
مشخص است که "عمومی" یک ویژگی برای متمایز کردن رتبه ارزشهاست، بنابراین ما باید تعیین کنیم که ارزشها چه هستند. سیلز یک تعریف کمی دقیقتر را ارائه میدهد و میگوید: "ارزشها مفاهیم مورد نفع هستند که بر رفتار انتخابی تاثیر میگذارند". ]1[
اغلب نویسندگان مباحثات PVM و PVF، یک تعریف از ارزشها و ارزشهای عمومی ارائه نمیدهند و فقط مترادف پیشنهاد میکنند. با اینحال، اسپنو11 در سال 2009، یک تعریف خاص را ارائه میدهد: "هر چیز ارزشی دارد وقتی کسی برای به دست آوردن آن حاضر است مشتاقانه فداکاری نماید، زیرا او معتقد است که فواید پنهان در آن چیز بیشتر از این فداکاریها میباشند". ]5[
سایرین از این مثال پیروی نمیکنند، شاید به خاطر اینکه ارتباط با کلمات "فداکاری" و "به دست آوردن" بیشتر اقتصادی یا سود جویانه به نظر میرسند و به راحتی با ارزشهای اخلاقی، زیبایی، مذهبی و سایر ارزشهای غیر اقتصادی جور نمیشوند. رودز و وانا12، اظهار میدارند که این دقیقا نا مبهم بودن است که باعث میشود که آن مفهوم برای همه انواع کاربردها در مدیریت عمومی قابل انعطاف باشد. این به نظر مانند یک "مفهوم جادویی" میباشد، همانطور که پالیت و هوپ13 در سال 2011، آن را به این نام میخوانند و دارای یک دامنه گسترده، انعطاف پذیری زیاد و چرخش مثبت میباشد. روتگرز معتقد است که ارزش میتواند هر مفهومی باشد که یک بیان کیفی (یا ارزیابی کننده) مثبت یا منفی را بیان میکند و دارای یک "نیروی محرک" است، یعنی به افکار و اعمال انسانها جهت میدهد. مثلا میتوان بر این مسئله بحث نمود که "کمال" و "فساد" دو عبارتی هستند که لزوما یک ارزش را بیان میکنند اما بر حسب یک مفهوم مثبت یا منفی. وجود جفتهای متضاد از ارزش در همه جا موجود است: خوب و بد، آزادی و اسارت، شجاعت و ترس و غیره. یک ارزش را باید به دست آورد و از دیگری باید جلوگیری نمود اما در هر دو مورد آنها مفاهیمی قدرتمند هستند که تمایل دارند تا جهت اصولی را ارائه دهند. ]1[
ارزش داشتن یعنی توانایی دلیل آوردن برای تحریک رفتار در جهت هدف بر حسب سودها و هزینهها، یعنی تحمل واضح درک آنچه به نفع یک فرد است و آنچه برخلاف منافع او است. ]6[ از این دیدگاه، ترجیحات (ذهنی)، بحثها و ارزشهای (درون ذهنی) ضعیفی را ارائه میدهند و مطمئنا ارزشهای عمومی، بحثهای قویتری را ارائه مینمایند. ]1[
3-تشخیص ارزش عمومی
مفهوم ارزشهای عمومی به ندرت مورد بحث قرار گرفته است و به عنوان یک موضوع منطقی در نظر گرفته میشود. در جدول زیر تعاریفی از مفهوم ارزشهای عمومی از نظریه پردازان بزرگ جمع آوری و خلاصه و دسته بندی شده است:
جدول شماره1: تعاریف ارزشهای عمومی
مفهوم
نظریه پرداز |
ارزشهای عمومی |
بزمن(2007)
| 1. آن توافق آراء هنجاری ارائه کننده در مورد حقوق، سودها و امتیازات ویژه که شهروندان باید و نباید مستحق آن گردند 2. تعهدات شهروندان نسبت به جامعه، دولت و یکدیگر و قوانینی که بر طبق آنها دولتها و سیاستها بایستی بنا شوند. |
بنینگتون و مور14 (2011) | بنینگتون ارزشهای عمومی را حداقل در اجماع یا در چیزی که وی و مور (2011) آن را به عنوان وجدان اجتماعی، وابستگی متقابل محسوب میکنند که برفرد گرایی پیشی میگیرد. |
مین هاردت15(2009) | 1. ارزش عمومی آن چیزی است که برارزشهای عموم مردم تاثیر میگذارد. 2. این درباره ارزشهای ایجاد شده در مورد ارتباط بین یک فرد و یک نهاد اجتماعی ( سازههایی مانند گروهها، اجتماع، دولت، ملت) است که کیفیت این ارتباط را توصیف مینماید. |
روتگرز(2014) | ارزشهای خاصی هستندکه به جامعه خوب یا منافع عمومی مربوط میشوند یعنی میزان تحمل جامعه و سعادت اعضای آن صرف نظر از ترجیحات و منافع شخصی. |
بهشتی پور(1396) | ارزشهایی که مورد پذیرش اکثریت است و در طول سالهای زیادی به دست آمده، درخشانترین این ارزشها میتوان عدالت خواهی، آزادی، دموکراسی، صداقت ،وضع قوانین و ... نام برد. |
کوشکی(1396) | 1. ارزشهایی که ازمنافع عمومی در جامعه پشتیبانی میکند. 2. جامعه در خصوص اینکه چه چیزی به نفع اوست اجماع نظر داشته باشد. در این صورت، طبیعتا چیزی به نام اولویت منافع عمومی بر منافع خصوصی معنا پیدا میکند. |
4-مدیریت ارزش عمومی
هدايت كردن يا كنترل ارزش عمومي خود الگوي مديريتي جديد است. در مقايسه با زمامداران عمومي / قديمي در مديريت جديد، اين الگو نه تنها سياست را محدود نميكند بلكه در چالش مديريت، خود نقش اصلي و محوري دارد. منبع و منشاء آن را ميتوان در فعاليت نويسندگان مديريت هدفمند پيدا كرد. ]7[ آنها بيشتر به فعاليت كردن موثر كارمندان با سياستمداران به منظور توسعه يک حس متمایز كه با آن خدمات عمومي انجام شود تاكيد دارند. در حمايت از مديريت ارزش عمومي، مفهومي دیگر وجود دارد و اساسا از مفهوم بخش تجاري متفاوت است. اين مفهوم با مفاهيم ديدگاه اجرايي عمومي مشترك است و به نظارت يا كنترل به عملكرد خريدن يا فروختن كالا در بازار شباهتي ندارد. ]8[
یکی از اولین نظریه پردازانی که به بررسی مدیریت ارزش عمومی میپردازد، مور میباشد. بحث اصلي مور اين است كه مديران عمومي يك نقش كليدي رادر توليد ارزشهاي عمومي دارند (در مورد توصيف ارزشهاي عمومي و يا ساختار يك سازماني كه برنامههاي مرتبط را ترسيم مينمايد) فرضيه پايه مور مورد توجه بسياري قرار گرفته و آن كمترين منتقد را داشته است. ]9[
با بررسي كردن مسئله ارزش و عمومي، ميتوان مداخلات را تعريف و مشخص كرد. مارك مور، استاد دانشگاه جان.اف.كندي16 ميگويد: «فلسفه اصلي مديران عمومي بايد به وجود آوردن ارزش عمومی باشد (چه سياستمداران چه ديگر مقامات).
اين مسئله بايد مورد توجه قرار گرفته و معلوم شود كه آيا اين مداخلات عمومی به نتيجهاي اجتماعي / اقتصادي مثبت ميرسد يا نه. ]8[
به وجود آوردن يك ارزش عمومی خود پيچيدگيها و مشكلاتي هم به دنبال دارد: مديران عمومي، ارزش عمومي را به وجود ميآورند. مسئله اصلي آن است كه آنها اطمينان ندارند... نميتوان گفت كه نتايج به وجود آمده توسط اين مديران اساسا ارزشمند است: آنها صرفا نشان ميدهند كه نتايج به دست آمده ارزشمندند. و بيشتر به هزينه مصارف خصوصي و آزاديهاي محدود در توليد و ايجاد نتايج مطلوب اشاره دارند. در اين صورت فقط مطمئن هستيم كه ارزش عمومي به وجود آمده است. ]10[
براي مداخلات عمومي، فراهم شدن خدمات، توجيه يا دليلي موجه نميباشد. چه اينكه آن خدمات به طور مستقيم و يا به شكل سفارشي ارائه شده باشند. سئوالي كه بايد به آن پاسخ داده شود آن است كه آيا اين خدمات نتايج و عواقب اقتصادي / اجتماعي را سوق ميدهد يا نه؟ آيا اين سيستم، ارزش عمومی را به وجود مي آورد؟ اين توجيهات صرفا درمباحث و بعضي تفكرات مطرح ميشود. بايد بدانيم كه آيا اين ارزش و بهاي عمومي مستلزم تبادلاتي بين سهامداران مرتبط و ماموران دولت ميشود يا نه.
نيازي به شناخت بيشتر مشروعيت سهامداران نميباشد. سياستمداران و ديگر مسئولان صلاحيتي خاص دارند كه دولت به آنها داده است. مديريت ارزش عمومي بيشتر بر مشروع بودن سهامداران متمركز است. براي آنكه تصميمگيري قانوني شده و يا دليل موجه ارائه گردد، ضروري است كه تمامي سهامداران در فرايند مرتبط درگير و وارد شوند. ]8[
در ميان منتقدين و مخالفين، رودز و وانا حضور دارند، كساني كه وضعيت نظريه كار مور را مورد نقد قرار ميدهند و اعلام ميكنند تازماني كه سيستمهاي وست منيتر17(یک نظام پارلمانیِ دموکراتیکِ حکومت است که از روی حکومت انگلیس مدلسازی شده است) مورد بحث باشند، چارچوب بندي او نميتواند قدرت و كارآمدي لازم را داشته باشد، اما يك عدم مسئوليت پذيري را ميتوان به وضوح از ناحيه مديران عمومي مشاهده كرد. ديدگاه رودز و وانا اين است كه كار مور خيلي با عجله انجام شده است و اينكه اين كار به شكل نادرستي وارد سيستمهاي دولتي و حكومتي شده است، به گونهاي كه آن با اصول سازماندهي كننده غريبه است. به همين دليل بايستي يك منبع استعارهاي از ايجاد ارزش عمومي رابه كار مور اضافه كنيد، تا از اين طريق يك تفسير و ترجمه از آن در قالب يك الگو مديريتي جديد (براي يك فرايند جديد نظارتي) به دست آيد. كار استوكر ميتواند يك شاخه از فرضيههاي مور باشد. ]1[
پنج عنصر حياتي از خصويات يك خدمت عمومي را شناسایی شده اند. تمامي فراهم كنندگان خدمات بايد اين موارد را بپذيرند.
1.فرهنگ عملكرد.: داشتن تعهداتي عميق نسبت به خدمات رساني به افراد و جامعه كه اساسا در ارائه خدمات طبقه جهاني منعكس شده و با آموزش، تقويت ميشود.
2.تعهد نسبت به پاسخگويي: تاكيد بر دسترسي آزاد به معلومات براي افراد و گروههايي از شهروندان علاقمند به همراه احساس مسئوليتي همگاني نسبت به افراد انتخاب شده.
3. توانايي براي حمايت از دسترس جهاني: شناسايي مسئوليت خاص براي حمايت از حقوق تمامي كاربران در يك محيط. در آنجا خدمات به شكلي محدود انتخاب ميشوند.
4.عملكرد استخدام پر مسئوليت: كارمندان آموزش ديده، هدايت شده يا با انگيزهاي كه به طورحرفهاي عمل ميكند. به آنها كم و بيش جايزهاي اعطا ميشود.
5. سهيم شدن در رفاه يا سلامت جامعه: شناسايي كردن نيازها در مشاركت با ديگران خصوصا در بخشهاي عمومي، خصوصي يا اختياري. سهيم شدن در پيشبرد رفاه جامعه و برآورده ساختن نيازهاي افراد.
اين فهرست كاستيهايي هم دارد. اما مديريت ارزش عمومی مستلزم آن است كه افراد در ارزشهاي اخلاقي خاص و تعهدات سهيم باشند. ]8[
5-منافع عمومی
يكي از اصول اصلي خدمات عمومي نوين، تاكيد مجدد بر محوريت منافع عمومي در خدمات دولت است. فعاليت ايجاد يك چشمانداز درباره ارزشهاي مشترك از طريق گفتگوي عمومي مشترك و گسترده كه جزء محورهاي خدمات عمومي نوين هستند، حاصل ميشود. مهمتر اين كه منافع عمومي آن چيزي نيست كه فقط به منزله نتيجهاي از تعامل بين انتخابهاي فردي شهروندان، رويههاي سازماني و سياستهاي انتخاباتي حاصل شود. بلكه، شناسايي منافع عمومي يكي از دلايل اوليه فلسفه وجودي دولت است. در حقيقت، دولت جهت تسهيل راهحلها براي مشكلات عمومي عمل خواهد كرد، اما آن همچنين مسئول حصول اطمينان از اين راهحلها براي سازگار بودن با منافع عمومي– هم در اساس و هم در فرآيند – خواهد بود. به عبارت ديگر، نقش دولت، حصول اطمينان از تحقق منافع عمومي خواهد بود. در خدمات عمومي نوين، دولت از طريق گفتمان نقش مهم و فعالي در ايجاد حوزههايي در شهروندان ايفا ميكند كه ميتواند ارزشهاي مشترك را ايجاد كرده و يك احساس جمعي از منافع عمومي را توسعه دهد. ترجيحاً با پاسخگويي نسبت به صداهاي مختلف از طريق ايجاد مصالحه، مديران دولتي شهروندان را با يكديگر درگير خواهند كرد به نحوي كه آنها براي درك منافع يكديگر و پذيرش يك احساس گستردهتر و بلندمدتتر از منافع اجتماعي گرد هم ميآيند. ]11[
5-مفهوم سازي منافع عمومي
در يكصد سال گذشته، مفهوم منافع عمومي به طور گوناگوني مورد تمسخر، تحسين و احيا قرار گرفته است و اجماع بر روي خود را، حتي به مثابه يك مفهوم مفيد و سودمند از دست داده است. والتر ليپمن18، منافع عمومي را به عنوان «آنچه كه انسانها اگر به طور آشكار و عقلايي ببينند و از روي بيطرفي و خيرخواهي عمل كنند، انتخاب خواهند كرد» تعريف كرد ]12[. اما گلندون اسكوبرت19 معتقد است كه مفهوم منافع عمومي «هيچگونه احساس عملياتي ايجاد نميكند». انديشمندان سياسي ممكن است زمان خود را براي رشد مفاهيمي كه نويد بيشتري از تبديل شدن به ابزار موثر در مطالعه علمي مسئوليت سياسي ميدهند، بهتر صرف كنند. ]13 [
هاوارد اسميت20 نيز معتقد است در حالي كه منافع عمومي يك افسانه است، اما در عين حال افسانه مفيدي است. عليرغم عدم توافق در معناي اين مفهوم، مفهوم منافع عمومي، اهميت خود را در گفتمان عمومي و ادبيات آكادميك حفظ كرده است. منافع عمومي، نظير عشق، براي افراد مختلف، معاني متفاوتي داشته، در طول زمان تغيير كرده، باعث برانگيختن رفتار شده، تفکرات ما را چهارچوب داده و هم ذات و هم فرآيند را دربرميگيرد. ما تصديق ميكنيم كه منافع عمومي در هر زماني كه ما از محوريت آن براي حكمراني دموكراتيك طرفداري ميكنيم، مبهم و سيال است.. ]11[
در اينجا مفهوم منافع عمومي را به وسيله چهار رويكرد مورد بررسي قرار ميدهيم که يك نقطه شروع مسئولانهاي را براي بحث به ما ميدهند. براساس طرح كلارك كوكران21، مدلهاي منافع عمومي به چهار طبقه تقسيم ميشوند كه عبارتند از:
1.مدلهاي هنجاري: در مدلهاي هنجاري، منافع عمومي يك معيار اخلاقي براي ارزيابي خطمشيهاي عمومي مشخص و يك هدفي كه نظم سياسي تعقيب ميكند، ميباشد. در اين ديدگاه، وقتي يك چيزي براي عامه مردم خوب است، آن چيز يك سطح بالاتري از خوبي نسبت به زماني است كه فقط براي يك بخشي از عامه مردم خوب است. بنابراين، نظام سياسي بايد در جستجوي توزيع عادلانهاي از امتيازات در سرتاسر يك جامعه باشد. ]11[
2.مدلهاي طرفدار بردگي (الغا) : افرادي كه نگاه بردگي و الغاء منافع عمومي را تأييد ميكنند، معتقدند كه مفهوم منافع عمومي نه معنادار و نه مهم است. اين انديشمندان تمايل دارند تا يكي از دو مسير استدلال زير را اتخاذ نمايند:
1. منافع عمومي نميتواند به طور مستقيم مورد سنجش يا مشاهده قرار گيرد. اين مسير معتبر و ارزشمند نيست.
2.مفهوم منافع عمومي لازم نخواهد بود، زيرا انتخابهاي فردي بهترين روش براي درك فرآيند خط مشي و تدوين آن هستند. ]11[
3.مدلهاي سياسي فآيند محور: در اين ديدگاه، منافع عمومي از طريق يك فرآيند مشخصي شناخته ميشود كه اجازه ميدهد منافع انباشته، متوازن و يا مورد سازش واقع شوند. براي مثال، هاوارد اسميت، آشكارا اظهار ميدارد كه منافع عمومي نه تنها مناسبترين مفهوم شناخته شده است، بلكه نوع خاصي از يك فرآيند به وسيله تصميمي است كه بايد اتخاذ شود. ]11[
4-مدلهاي مبتني بر ارزشهاي مشترك
كوكران، این مدلهارا مدلهاي توافقي و مبتني بر رضايت طرفين مينامد. طرفداران ديدگاه توافقي (اجماعي)، منافع عمومي را به مثابه يك مفهوم مبهم اما ارزشمندي كه اشاره به بحث خطمشي براي دستيابي به توافق در مورد ارزشهاي عمومي دارد، ميبينند. اين طبقه به مفاهيم منافع عمومي مبتني بر ارزشهاي مشتركي كه هم فرآيند براي طبقهبندي اين منافع و هم ذات خود منافع عمومي را هدايت ميكنند، توسعه داده ميشود. ]11[
بزمن به صورت تلویحی ارزشهای عمومی را در برابر منافع عمومی قرار میدهد. "تعریف کارامد" او از منافع عمومی به این صورت است: "در یک زمینه خاص، منافع عمومی به نتایجی گفته میشوند که به بهترین شکل در خدمت بقاء طولانی مدت و سعادت یک مجموعه اجتماعی به عنوان عموم باشند". این امر بیان میکند که برعکس ارزشهای عمومی، منافع عمومی یک موضوع توافق جمعی نیست: مهمترین فرق بین منافع عمومی و ارزش عمومی اینست که منفعت عمومی یک چیز ایده آل است در حالیکه ارزشهای عمومی دارای محتوای خاص و قابل شناسایی هستند. از نظر استوکر ما باید به نظریه ارزشهای عمومی به عنوان اینکه آنها در ابتدا در مورد منافع عمومی یا کلی (درک شده) هستند و در نتیجه به منافع شخصی یک فرد مربوط نمیشوند، متصل گردیم. ]1[
روش شناسی پژوهش:
در این پژوهش که با هدف شناخت ارزشهای عمومی تاثیر گذار در تحقق منافع عمومی انجام شده با توجه به محدودیت کتب و مقالات موجود در زمینه مفاهیم پژوهش از منابع کتابخانهای و مقالات و گزارشهای معتبر چاپ شده در مجلات معتبر دانشگاهی خارجی و نیز مصاحبه با جمعی از خبرگان استفاده شده است. به منظور تحلیل دادههای گرد آوری شده در فرایند پژوهش، تلاش شد از مراحل اولیه پژوهش با یادداشت برداری تحلیلی، زمینه ایجاد ارتباط بین دادهها و شواهد خام با مفاهیم انتزاعی و نظری مورد نظر، ازطریق روش تحلیل تم فراهم آید. ضمن اینکه این یادداشتها توانست در تهیه گزارش نهایی پژوهش و تحلیلها کمک نماید.
برای تکمیل فهرست ارزشهای عمومی تاثیرگذار در تحقق منافع عمومی، پس از مرور ادبیات موضوع و استخراج برخی عوامل موثر با روش نمونهگیری گلوله برفی انجام شد.
یکی از رویکردهای متداول در نمونهگیری متوالی، نمونهگیری گلوله برفی میباشد. این نوع نمونهگیری، یک روش غیراحتمالی است که حالت انتخاب تصادفی نیز دارد. این روش زمانی مناسب است که اعضای یک گروه یا جامعه به راحتی قابل مشخص شدن نباشند. در این روش پژوهشگر ابتدا افرادی را شناسایی میکند و پس از دریافت اطلاعات از آنها میخواهد که فرد یا افراد دیگری را به وی معرفی کنند.] 14[
جامعه آماری به طور عمده 11 نفر از اساتید مدیریت و رسانه و اساتید جامعه شناسی و خط مشی گذاری و علوم سیاسی بودند، که نتایج آن در تهیه فهرست اولیه و شاخصها و دستهبندی آنها در قالب ابعاد و مولفههای مناسب استفاده گردید. منطق تعیین حجم نمونه در این پژوهش نیز اشباع نظری بوده است.
یافتههای پژوهش:
مهم ترین ارزشهای عمومی تاثیر گذار در تحقق منافع عمومی از دیدگاه خبرگان و متخصصان شناسایی و بررسی شد که به صورت جدول زیر استخراج شده :
جدول شماره 2: ارزشهای عمومی تاثیر گذار در تحقق منافع عمومی
مقولهها | مفاهیم |
عدالت خواهی | 1. از نیازهای اساسی و فطری انسان که وظیفه آن فراهم کردن بستری جهت توسعه جوامع انسانی 2.اجرای عدالت در جامعه منوط به وجود عدالت در سازمان 3. دولت وسیلهای برای دستیابی به ارزشهایی نظیر انصاف و برابری 4.مقصود دولت اساسا متفاوت از مقصود بازار و تجارت |
آزادی | 1. وظیفه دولت برقراری آزادی شهروندان 2. به وجود آمدن آزادی به عنوان مطالبات شهروندان در برابر قوای عمومی و در آمیختن آن با حقوق بشری 3. زاده شدن عناصر کوچکتر نظیر آزادی سیاسی، آزادی مطبوعات از دل مفهوم آزادی |
وضع قانون | 1. قوانین تعریف کننده اصول سیاسی، ساختار، جایگاه و حدود قدرت سیاسی یک کشور 2.تضمین کردن حقوق شهروندان یک کشور |
دموکراسی | 1. قرار دادن نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان 2.نشات گرفتن قدرت و قانون از اراده مردم 3.آزادی بیان افکار عمومی و اتکا حکومت به آن 4.وجود شیوههای مشخص برای بروز افکار عمومی ازجمله احزاب سیاسی 5. تعدد و تکثر گروهها و منافع متعدد شهروندان |
سیاستگذاری عمومی | 1.سیاست گذاری: بخشی از جنبش عقلایی کردن زندگی بشر و افزودن تسلط بر زندگی اجتماعی خویش 2.ایجاد تصمیماتی از سوی حکومت و در قالب مقررات به اجرا در آمدن |
صداقت | 1.یکی از عناصر مهم در برقراری ارتباط بین افراد در تحقق منافع عمومی 2.پذیرفته شدن صداقت به عنوان یک ارزش مقبول درجهت حفظ منافع عمومی، بین مردم و دولتها |
پرهیز از رشوه | 1.روشن شدن ریشه و خاستگاه رشوه به عنوان منفعت طلبی شخصی و قرار گرفتن در تقابل جدی با منافع عمومی 2.افت بزرگ جوامع انسانی و مانع پیشرفت و توسعه یافتن فرهنگی و اجتماعی |
حفظ حریم خصوصی | 1. مطرح کردن مفهوم حریم خصوصی در مقابل ساحت اجتماعی برای اولین بار توسط ارسطو 2. حریم خصوصی فی نفسه مفهومی با ارزش و مستقل از سایر حقوقها 3. دفاع از حریم خصوصی و تاکید بر کنترل اطلاعات راجع به افراد 4. مورد حمایت قرار گرفتن حریم خصوصی توسط اجتماع یا قانون به مثابه یک ارزش یا نفع |
نتیجهگیری و پیشنهادها:
ارزشهاي عمومي باورهاي پايدار به سازمان و فعاليتهاي موجود در يك جامعه هستند كه به صورت مثبت يا منفي براي بقا عملكرد و پايداري رفاه (آني يا غيرآني) اعضاي آن جامعه به طور مستقيم يا غيرمستقيم، صريح يا ضمني به اقدام جمعي معنا، مسير و مشروعيت ميبخشند. آن هم زمانيكه به عنوان مباحث موجود در خلق، مشروعيت سازي و ارزيابي چنين اقدامات جمعي (پيشنهادي يا اجرايي) اعمال ميشوند. ممكن است يا ممكن نيست آنها از سوي يك فرد گروه و يا كل جامعه سياسي مطرح گردند، بنابراين حصول به اجماع را در پي داشته يا به موضوع مناظره و مجادله تبديل ميشود. ]1[
در گفتمان كنوني ارزشهاي عمومي، قالب ضمني اين است كه افراد صاحب ارزش بوده و اينكه ارزشهاي عمومي تا حدودي تا سطح ارزشهاي ملموس قابل كاهش هستند. همانطور كه مين هاردت اين را به صورت صريح بيان ميكند.طبق بررسیهایی که از نخبگان و متخصصان امر انجام شد مهمترین ارزشهای عمومی تاثیر گذار در تحقق منافع عمومی ارزشهایی نظیر عدالت خواهی، آزادی، وضع قانون، دموکراسی، سیاست گذاری عمومی، صداقت، پرهیز از رشوه و حفظ حریم خصوصی شناسایی شد. هر چند همانگونه که بزمن اذعان میکند که "برخی از ارزشهای عمومی دارای مقبولیت عمومی بادوامتری هستند".]3[
میتوان گفت که در بیشتر آنها دولت نقش برجسته و فعالی را در تحقق منافع عمومی شهروندان ایفا میکند. شناسایی منافع عمومی یکی از دلایل اولیه فلسفه وجودی دولت است، فی الواقع منافع عمومی آن چیزی نیست که فقط به منزله نتیجهای از تعامل بین انتخابهای فردی شهروندان و رویههای سازمانی حاصل شود بلکه میتوان گفت یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن دولت، شناسایی منافع عمومی و ایجاد یک چشم انداز درباره ارزشهای مشترک از طریق گفتگوی عمومی مشترک و گسترده خواهد بود و میتواند یک مجموعه اصول راهنمایی را برای آینده فراهم آورد. در حقیقت دولت جهت تسهیل راه حلها برای مشکلات عمومی عمل خواهد کرد، به عبارت دیگر نقش دولت حصول اطمینان از این راه حلها، برای سازگار بودن با منافع عمومی، هم در اساس و هم در آینده خواهد بود ]11[.
عدالتخواهی یکی از مهمترین ارزشهای عمومی اثرگذار در منافع عمومی شناسایی شد، یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است که همواره در طول تاریخ وجود آن بستری جهت توسعه جوامع انسانی فراهم کرده است. اجرای عدالت در جامعه منوط به وجود عدالت در سازمانهاست. در مقوله عدالت خواهی هدف بزرگ دولت، رسیدن به بازار هدف یا سود بزرگ نیست، بلکه رسیدن شهروندان به شرایطی عادلانه در زمینه منافع عمومی است.
دن هاردت نیز هدف دولت را اساسا چیزی متفاوت از بازار و در جهت منافع اکثریت نتیجه گیری میکند. ] 15[در مقوله آزادی که یک ارزش عمومی قدیمی و نام آشنا میباشد، یکی از وظایف اساسی دولت برقراری آزادی برای افراد جامعه و رسانههاست. آزادی به عنوان مطالبات شهروندان در برابر قوای عمومی به وجود آمد و با حقوق بشری در آمیخت که از دل مفهوم آزادی عناصر کوچکتر نظیر آزادی سیاسی، آزادی مطبوعات به وجود آمد. آزادی به معنای واقعی یعنی ذکر تمامی واقعیات و حقایق و آگاه ساختن مردم به همه مسائل است نه بخشی از مسائل طبق خواست عده ای که ذینفع هستند.
مقوله دیگر که به عنوان یک ارزش عمومی شناخته شده تاثیر گذار در تحقق منافع عمومی یافت شد، وضع قانون بود. قوانین تعریف کننده اصول سیاسی، ساختار، جایگاه و حدود قدرت سیاسی یک کشور است و همچنین تضمین کننده حقوق شهروندان یک کشور میباشد. روتگرز نیز به این ارزش به عنوان یک ارزش عمومی شناخته شده که به طور گستردهای در جوامع و در بین عموم مردم مانند آزادی که دولت و مدیریت عمومی باید توجه جدی بدان مبذول دارند، پذیرفته شدهاند. دموکراسی نیز مانند عدالت خواهی و وضع قانون یکی از ارزشهای عمومی پذیرفته شده در جوامع است. دموکراسی نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان میگذارد و به عنوان یک ارزش عمومی آشنا و متداول شیوههای مشخصی برای بروز افکار عمومی دارد، همچنین تعدد و تکثر گروهها و منافع و ارزشهای اجتماعی در آن دیده میشود. روتگرز نیز از "دموکراسی" به عنوان یک ارزش عمومی ایده ال و بلند مدت یاد میکند که چطور به ایجاد ارزشهای عمومی پیشنهاد شده به عنوان یک دستور برای یک عملکرد جمعی دست یابیم.
در مقوله سیاست گذاری عمومی باید گفت که این بحث در ابتدای حیات بشر وجود داشته و به عنوان یکی از مقتضیات حضور عقل در زندگی فردی و اجتماعی کاربرد داشته است. سیاست گذاری ریشه در اثار لاسول و لرنر22 در اوایل دهه پنجاه میلادی دارد. این مبحث از ایجاد تصمیماتی به نام "عموم" از سوی حکومت که در قالب مقررات به اجرا در میآید و دارای تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم بر زندگی شهروندان است، شکل گرفته است. مقوله یافت شده بعدی، عنصر صداقت است. این مفهوم به عنوان یک ارزش پذیرفته شده مقبول در بین مردم و دولتهاست. چنانچه صداقت در بین شهروندان و دولت برقرار نباشد، منافع عمومی شهروندان در معرض خطری جدی، تهدید میشود. صداقت میتواند اعتماد افراد را جلب کند. پایه اعتماد و اطمینان در جامعه بر امانت است و در جامعهای که اعتماد نیست نمیتوان اتحاد و همدلی را برای آن متصور بود. عنصر صداقت در اسلام نیز در بحث برقراری ارتباط مطرح است همانطور که در آیه 178 سوره اسراء نیز تاکید میشود که نباید با خود و دیگران بیصداقتی داشته باشیم.
مقوله پرهیز از رشوه نیز ارزش عمومی دیگری است که در تحقق منافع عمومی شهروندان بررسی کردیم. رشوه در لغت به معنای پاره و در اصطلاح به معنای چیزی است که برای انجام کار نامشروع به کسی داده شود به طمع منصبی از مناصب. میتوان گفت که ریشه و خاستگاه رشوه همان منفعت طلبی شخصی است که مواجهه جدی با منافع عمومی افراد در جامعه دارد. حتی در بیان مذمت این اثر شوم اجتماعی که لطمات جدی بر عدم تحقق منافع عمومی جوامع دارد،در آیات 42 سوره مائده و 188 سوره بقره از قران کریم نیز به این اسیب اجتماعی اشاره جدی شده است.
و آخرین مقوله حفظ حریم خصوصی افراد است. نخستین بار ارسطو مفهوم حریم یا ساحت خصوصی را در مقابل ساحت اجتماعی یا سیاسی فرد مطرح کرد. این مفهوم ریشه عمیقی در مباحث جامعه شناسی دارد و این امر نشان میدهد که چگونه در فرهنگهای مختلف بدان توجه شده است. برخی از نظریه پردازان مفهوم حریم خصوصی را گسترده در نظرگرفته و از آن به عنوان دفاع از کرامت انسانی حمایت میکنند و برخی حریم خصوصی را یک نفع در نظر گرفته و برخی نیز آن را حق قانونی یا اخلاقی به شمار میآورند که باید توسط اجتماع یا قانون و دولت مورد حمایت قرار گیرد.
در پایان باید گفت ارزشهای عمومی اگر به خوبی درک و شناخته شوند یقینا میتوانندکمک بزرگی به دولتها در جهت سیاستگذاری کلی نظام و شناخت وسعت و سیطره منافع عمومی شهروندان داشته باشند. همانطور که در مدلهای مختلف منافع عمومی هم بررسی شد در مدل مبتنی بر ارزشهای مشترک، اشاره مستقیم به بحث خط مشی برای دستیابی به توافق در مورد "ارزشهای عمومی" شد. در واقع بر طبق این ارزشهای عمومی شناخته شده و پذیرفته شده،"منافع عمومی"هم طبقه بندی میشوند و هم ذات خود "منافع عمومی"هدایت میشود.
پیشنهاد میشود با توجه به نو و جدید بودن موضوع مقاله و اینکه تا کنون هیچ گونه آثار ترجمه شده در این زمینه وجود ندارد محققان بیشتر بر ابعاد دیگر ارزش عمومی و مدیریت ارزش عمومی که موضوعی بکر در علم مدیریت است به کنکاش بپردازند. با توجه به عدم شناخت بسیاری از شهروندان و حتی مسئولین در مورد این ارزشهای مهم، پیشنهاد میشود با مطالعه بیشتر، زمینهای را برای شناخت هر چه بیشتر شهروندان و کارگزاران دولتی فراهم آورند تا با در نظر گرفتن آنها بتوانند جامعهای با میزان رضایت حداکثری در سطوح مختلف منافع عمومی شهروندی بسازند. هم چنین پیشنهاد میشود: بحث مدیریت ارزش عمومی که به نوعی موضوعی تازه در علم مدیریت است، به بررسی و بحث در ابعاد این شاخه از علم مدیریت پرداخته و حتی جزئیتر به مقایسه این علم جدید با انواع دیگر مدیریت که مدیریت عمومی(سنتی) و مدیریت عمومی نوین است پرداخته شده و مزیتها و ویژگیهای این بحث جدید علمی مورد بررسی و تفکر جدی قرار گیرد.
منابع:
[1] Rutgers. M.R., 2015,American Review of Public Administration,vol.45(1)29-45:
]2[ نرگسیان، عباس. 1393. "مطالعات شهروندی؛ رویکرد شهروند مدار به مدیریت دولتی"، تهران: دانشگاه تهران
[3] Bozeman, B. (2002). Public-value failure: When efficient markets may not do. Public Administration. Review, 62, 145-161.
[4] Rutgers, M. R. (2008). Sorting out public values? On the contingency of value classifications in public administration.Introduction.Administrative Theory & Praxis, 30(1), 92-113.
[5] Van der Wal, Z., Nabatchi, T., & De Graaf, G. (2015).From galaxies to universe: A cross-disciplinary review and analysis of public values publications from 1969 to 2012. The American Review of Public Administration, 45(1), 13-28.
[6] Rescher, N. (1982). Introduction to value theory. Washington, DC: University Press of America.
[7] Goss, S. (2001). Making local governance work. London: Macmillan.
[8] Stoker, G. (2006). Public value management: A new narrative for networked governance? American Review ofPublic Administration, 36, 41-57.
[9] Davis P., West. K; (2009) What Do Public Values Mean for Public Action? Putting Public Values in Their Plural Plac
[10] Moore, M. (1995).Creating public value. Cambridge, MA: Harvard University Press.
[11] نرگسیان، عباس. 1390، "نظریه های مدیریت دولتی"، تهران. نگاه دانش.
[12] Lippman,w.(1955)."Essays in the public philosophy",boston:little,brown.
[13]Schubert,G.(1962)."is there a public interest theory?",In The public interest,ed.carlFriennrich,pp.162-76.new yourk:Atherton press.
[14] Babbie E. 2002,The basics of social research.2nd ed.ed.belmontِ Calif. london: wadsworth /Thomsonlearning:
[15] Denhardt,J.VandDenhardt, R.B.(2007)."The new public Service: serving ,not steering",M.E.sharp press,pp.1-240 Feeney, M. K. (2008, May 28-31). Public Wars and Private Armies: Militaries, Mercenaries, and Public Values. Paper
[1] . Perry
[2] . valdo
[3] . Rabins
[4] . Saimon
[5] . Kerengan
[6] . Stoker
[7] . O’Flynn
[8] . publicvalue management
[9] . Mark moore
[10] .public value failure model
[11] . Speno
[12] .Rhodes & Wanna
[13] . Palit&Houp
[14] . Benington&Moore
[15] . Meynhardt
[16] . John F. Kennedy
[17] . West Monitor
[18] . Lippman
[19] . Schobert
[20] Howard Smith
[21] Cochrane
[22] . Lasswell & Lerner