خوانش ساختارِ معنایی و کالبدی حریم اماکن مقدس؛ با استناد بر سفرنامههای قرن پنجم تا چهاردهم هجری قمری
محورهای موضوعی : شهرسازی اسلامیمحمد سعید ایزدی 1 , نسیم عسگری 2 , شهریار ناسخیان 3
1 - استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایران
2 - دانشجوی دکتری تخصصی مرمت بناها و بافتهای تاریخی، گروه مرمت بنا، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، ایران
3 - استادیار گروه مرمت بنا، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، ایران
کلید واژه: میراث مذهبی, مکان مقدس, حریم, عرصه, منطقه حائل,
چکیده مقاله :
نگرشِ اسلامی و خاصه تفکرِ شیعی، قداست و کرامت هر عنصری را وابستهبه ذاتِ مقدسِ الهی دانسته و معتقد است هرچه بر این وابستگی افزوده گردد، آن عنصر درجة تقدس بالاتری خواهد یافت؛ بهمانندِ اماکن مقدسه شهرهای زیارتی که در طول تاریخ، همواره مورد تکریم و مرکز تجمعِ تعدادِ کثیری از عبادتکنندگان بوده است. حالآنکه متأسفانه ضعف در شناختِ متقن نسبتبه مفهوم حریمِ مرتبط با این اماکن، منجر به برهمزدن یکپارچگی محیطِ پیرامونی و بالطبع ازبینرفتنِ اصالت این بناها، گاه به بهانه طرحهای توسعه و گاه بهمنظورِ تسهیلِ امرِ معنوی زیارت، شده است. بیشک مداقه در اسنادی نظیر سفرنامهها که بتوانند حتی در یک چهارچوب کلی، بر بازنگری طرحهای فوقالذکر و اقدامات جاری مرتبط با این اماکن سهمی داشته باشند، خالی از لطف نخواهد بود. بدینمنظور پژوهشِ حاضر با هدفِ دستیابی به ساختارِ معنایی و کالبدی حریمِ اماکن مقدس، درصدد یافتنِ چیستی ابعاد دربرگیرنده این گستره بوده و از این حیث باتکیهبر روش تفسیری-تاریخی و رویکردی استنتاجی، به بررسی متون و تصاویر 48 سفرنامه که در طی قرنهای پنجم تا چهاردهم ه.ق به رشته تحریر درآمدهاند، پرداخته است. یافتهها حکایت از آن دارد که این اماکن بهعنوان «نماد و شاخصه شهر زیارتی»، همواره «متمایز از محیط پیرامونِ» خود و درعینِحال با «انسجام یکپارچه» نسبتبه آن، در تعامل با کاربریهای مسکونی، تجاری، آموزشی و غیره با رعایت «سلسلهمراتب فضایی» در یک نظامِ واحد شهری مستقر بوده است. نتیجه حاصلشده بیانگر بایستگی حرمتگذاری و حریمگذاری در دو بعد کالبدی و فراکالبدی و اذعان به حفظ تمامیتِ عناصر ملموس و ناملموس این گروه از میراث مذهبی، در طیِ بازه زمانی یادشده است. ساختارِ کالبدی حریم مکان های مذکور در سه مقیاس عرصه، منطقه حائل و حوزه مقدس تقسیمپذیر بوده، که خود نشانگر تکواحدی نبودن حرمهای متبرکه در سطحِ شهر و نیز اثرگذاری سنتها، آدابورسوم و ارزشهای مذهبی در شکلگیری ساختارِ معنایی حریم وابستهبه آنها است.
In Islamic teachings, especially the Shia school of thought, the sanctity of every element is dependent on the divine essence; the closer the element’s attachment, the higher its sanctity. For this reason, the places of worship and sites of pilgrimage cities have for long been revered, attracting those seeking spirituality. It’s unfortunate that in recent times, overlooking the sanctity of sacred places, also called Inviolable Zones (Ha’rim), has led to the disturbance of integrity in the surrounding area and the distortion of the authenticity of these monuments, often with the excuse of urban development and on occasion for facilitating the pilgrimage itself. Undoubtedly, considering and reviewing related documents such as works of travel literature even if in an overall format, can provide a useful framework for the reconsideration of such destructive activities. This research is an effort to examine the semantic and physical structure of the inviolable zone of sacred places by relying on interpretive-historical methods with the inductive approach. It will discuss here, the contexts, literature and illustrated images of 48 pieces of travel literature dating back to fifth to the fourteenth centuries AH. It concludes that these sacred places have been perceived as “symbols and indications of a pilgrimage city” and were “individual and unique in their surrounding area” with due respect for their “integrated cohesion,” while preserving their interaction with the surrounding residential, commercial, educational, and other functions. Such structures were given the “spatial hierarchy” of the unique urban systems in which they were located. The conclusion explains the respect and sanctity regarding both physical and metaphysical aspects while conserving all tangible and intangible elements of the typology of religious heritage throughout the aforementioned era. The physical structure of the inviolable zone of these sacred places can be divided into three different scales: the core zone, the buffer zone and the sacred precinct which indicates that the holy shrines were not only limited to their surroundings but were deemed to emanate sanctity to the entire city. Finally, it should be considered that traditions, rituals and religious values play an active role in creating the semantic structure of the surrounding inviolable zone.
ابنبطوطه (1376)، سفرنامة ابنبطوطه، جلد اول، ترجمة محمدعلی موحد، چاپ سپهر نقش، تهران.
ابنجبیر، محمدبناحمد (1370)، سفرنامة ابنجبیر، ترجمة پرویز اتابکی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
اعتمادالسلطنه، علیخان (1379)، سفرنامة حاج علیخان اعتمادالسلطنه، بهاهتمامِ سیدعلی قاضیعسکر، نشر مشعر، تهران.
الخیاط، جعفر (1374)، «مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی (1)»، ترجمة محمدرضا فرهنگ، میقات حج، شماره 13، پاییز.
الخیاط، جعفر (1375)، «مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی (1)»، ترجمة محمدرضا فرهنگ، میقات حج، شماره 17، پاییز.
امیری، محمود (1384)، «حرم حضرت معصومه (س) از نگاه سفرنامهنویسان اروپایی»، وقف میراث جاویدان، شماره 52، زمستان.
آنه، کلود (1370)، سفرنامة کلودآنه (گلهای سرخ اصفهان: ایران با اتومبیل)، ترجمة فضلالله جلوه، نشر روایت، تهران.
اوبن، اوژن (1362)، ایران امروز، ایران و بین النهرین (سفرنامه و بررسیهای سفیر فرانسه در ایران)، ترجمة علی اصغر سعیدی، چاپ نقش جهان، اصفهان.
اوتر، ژان (1363)، سفرنامة ژان اوتر (عصر نادرشاه)، ترجمة علی قبادیانی. سازمان انتشارات جاویدان، تهران.
اولئاریوس، آدام (1358)، سفرنامة آدام اولئاریوس: ایران عصر صفوي از نگاه یک آلمانی، ترجمة احمد بهپور، ابتکار نو، تهران.
بارنز، آلکس (1373)، سفرنامة بارنز: سفر به ایران در عهد فتحعلیشاه قاجار، ترجمة حسن سلطانیفر، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. مشهد.
بایندر، هانری (1370)، سفرنامة هانری بایندر (كردستان، بينالنهرين و ايران)، ترجمة کرامتالله افسر. انتشارات فرهنگسرا، تهران.
براون، ادوارد گرانویل (1381)، یک سال در میان ایرانیان، ترجمة مانی صالحی علامه، اختران، تهران.
بروگش، هینریش (1367)، سفری به دربار سلطان صاحبقران، جلد اول، ترجمة حسین کردبچه، اطلاعات، تهران.
بروگش، هینریش (1374)، در سرزمین آفتاب (دومین سفرنامه هینریش بروگش)، جلد اول، ترجمة مجید جلیلوند، نشر مرکز، تهران.
بشیری، عباس؛ براتی، علیاکبر و پوررحیم، مریم (1393)، شرایط فنی و ضوابط قانونی انواع حریم در حقوق کاربردی ایران، انتشارات جنگل (جاودانه)، تهران.
بمات، نجمالدین (1369)، شهر اسلامی، ترجمة محمدحسین حلیمی، منیژه اسلامبولچی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
بنجامین، س.ج.و. (1363)، ایران و ایرانیان عصر ناصرالدینشاه، ترجمة حسین کردبچه، سازمان انتشارات جاویدان، تهران.
بیلی فریزر، جیمز (1364)، سفرنامة فریزر (معروف به سفر زمستانی، از مرز ایران تا تهران و دیگر شهرهای ایران)، ترجمة منوچهر امیری. انتشارات توس، تهران.
پیرزاده نائینی، محمدعلی (1342)، سفرنامة حاجی پیرزاده، جلد اول، به کوشش فرمانفرمائیان، دانشگاه تهران، تهران.
تاورنیه، ژان باتیست (1363)، سفرنامة تاورنیه، ترجمة ابوتراب نوری، تصحیح حمید شیرانی، انتشارات کتابخانه سنائی، تهران.
حسینزاده شانهچی، حسن (1389)، «سهم سفرنامههای اروپایی در معرفی تشیع ایرانیان در غرب»، تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره 26، تابستان.
حکمتی، شیوا (1381)، «انتظام شکل-کارکرد زمینه تحقق معنا کیفیت فضایی رابطه شکل / زمینه در معماری»، رساله دکتری، استاد راهنما: مهدی حجت، دانشگاه تهران.
خانیکوف، نیکولای ولادیمیروویچ (1375)، سفرنامة خانیکوف: گزارش سفر به بخش جنوبی آسیای مرکزی، ترجمة اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
دالمانی، هانری رنه (1335)، سفرنامه از خراسان تا بختیاری؛ مشتمل بر طرز زندگی، آداب و رسوم، اوضاع اداری، اجتماعی، اقتصادی، فلاحتی و صنایع ایران از زمان قدیم تا پایان سلطنت قاجاریه، ترجمة علیمحمد فرهوشی، مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر، تهران.
دانشپور، سید عبدالهادی؛ بهزادفر، مصطفی و رضایی ندوشن، محمد (1396)، «سلسلهمراتب تشرف به اماکن مقدس در شهرهای تاریخی- مذهبی ایران نمونه موردی: شهر قم در دوران صفوی و قاجار»، شهر و معماری بومی، شمارة 6، پاییز و زمستان.
دفتر فنی معاونت حفظ و احیاء (1379)، مجموعة پژوهشهاي بنيادي دفتر فني (دفتر سوم: ویژگیهای تعيين حريم آثار تاريخي در ایران)، سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.
دلاواله، پیترو (1370)، سفرنامة پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)، ترجمه، شرح و حواشی از شعاع الدین شفاء، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران.
دوراند، سرتیمور (1364)، سفرنامة دوراند: سفر هیأت سرتی مور دوراند وزیر مختار انگلیس در ایران، ترجمة علیمحمد ساکی، انتشارات کتابفروشی محمدی، خرم آباد.
دوگوبینو، آرتور (1383)، سفرنامة کنت دوگوبینو: سه سال در آسیا، ترجمة عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر قطره، تهران.
دوهوسه، لویی امیل (1354)، سفری به ایران (مجموعه ای از نقاشی های لویی امیل دوهوسه از مناظر و مردم ایران 1238-1236)، ترجمۀ منوچهر فرمانفرمائیان، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
دیگانس، جاستین (1392)، «زیارت دینی و سکولار» در گردشگری، دین و سفرهای معنوی، ترجمۀ محمد قلیپور و احسان مجیدی فرد، جامعهشناسان، تهران.
ریچاردز، فرد (1379)، سفرنامة فرد ریچاردز، ترجمة مهیندخت صبا، انتشارات علمی فرهنگی، تهران.
سایکس، پرسی مولزورث (1336)، سفرنامة ژنرال سرپرسی سایکس (ده هزار میل در ایران)، ترجمة حسین سعادت نوری، انتشارات کتابخانة ابنسینا، تهران.
ستاریفرد، شهرام (1394)، «بررسی نقش مراكز مذهبی در افزایش سرزندگی شهرهای معاصر؛ مطالعه موردی: محدوده امامزاده صالح تجریش»، مدیریت شهری، شماره 40، پاییز.
سدیدالسلطنه مینابی بندرعباسی، محمدعلی خان (1362)، سفرنامة سدیدالسلطنه: التدقیق فی سیرالطریق، انتشارات بهنشر، تهران.
سرنا، کارلا (1362)، سفرنامة مادام کارلا سرنا: آدمها و آئینها در ایران، ترجمة علیاصغر سعیدی، چاپ نقشجهان، اصفهان.
سروقدی، محمدجعفر (1374)، «شهر قم در سفرنامهها و متون تاریخی»، وقف میراث جاویدان، شماره 10، تابستان.
سوزوکی، شینجو (1393)، سفرنامة شینجو سوزوکی: پیادهگردی راهب بودائی ژاپنی در شمال و شرق ایران، ترجمة هاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، انتشارات طهوری، تهران.
سیفالدوله، سلطان محمد (1363)، سفرنامة مکه، به تصحیح و تحشیه علیاکبر خداپرست، نشر نی، تهران.
شاردن، ژان (1336)، دائرةالمعارف تمدن ایران: سیاحتنامه شاردن (جلد سوم: روابط بینالمللی و جغرافیای تاریخی ایران)، ترجمة محمد عباسی، موسسة مطبوعاتی امیرکبیر، تهران.
شیل، لیدی مری (1368)، خاطرات لیدی شیل: همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدینشاه، ترجمة حسین ابوترابیان، نشر نو، تهران.
صادقی، محسن (1382)، «حضرت عبدالعظیم (ع) و شهرری در سفرنامهها»، آینه پژوهش، شمارة 80، خرداد و تیر.
صفاءالسلطنه نائینی، میرزا علیخان، (1366)، گزارش کویر: سفرنامة صفاءالسلطنه نائینی (تحفةالفقرا)، بهاهتمامِ محمد کلبن، انتشارات اطلاعات، تهران.
طیبی، سید محمد (1389)، «بست و بستنشینی در دوره قاجاریه (تا انقلاب مشروطه)»، نامة تاریخپژوهان، شماره 23، پاییز.
عبدالرئوف بخاری، میرزا سراجالدین (1369)، سفرنامة تحف اهل بخارا، انتشارات بوعلی، تهران.
عضدالملک، علیرضا (1370)، سفرنامة عضدالملک به عتبات، بهاهتمامِ حسن مرسلوند، موسسة پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران.
علیصوفی، علیرضا و زاور، علیاکبر (1391)، «سفر زیارتی حج در دوره قاجار بر مبنای سفرنامههای رجال دوره قاجاری»، تاریخ اسلام در آینة پژوهش، شماره 32، بهار و تابستان.
فاطمی، شیما سادات (1393)، «نگرشی بر اماکن مقدسه و متبرکه و آداب زیارت از نگاه سیاحان اروپایی دوره قاجار (1344 - 1210 ه ق).»، روزگاران، شمارة 12، تابستان.
فراهانی، محمدحسین (1362)، سفرنامة میرزا محمدحسین فراهانی، بهاهتمامِ مسعود گلزاری، انتشارات فردوسی، تهران.
فصیحی، سیمین و طیبی، صفورا (1394)، «بررسی حیات مذهبی شیراز عصر قاجار به روایت سفرنامههای اروپایی»، تاریخ پژوهی، شمارة 63، تابستان.
فلاح مهنه، فاطمه (1390)، «مزارات و مقابر ایران و عراق به روایت سفرنامههای اروپاییان از آغاز عصر صفوی تا پایان قاجار»، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: عبدالله همتی گلیان، دانشگاه فردوسی مشهد.
فلامکی، محمدمنصور (1391)، اصلها و خوانش معماری ایرانی، نشر فضا، تهران.
فلامکی، محمدمنصور (1384)، حریمگذاری بر ثروتهای فرهنگی ایران، نشر فضا، تهران.
فلاندن، اوژن (1356)، سفرنامة اوژن فلاندن به ایران، ترجمة حسین نور صادقی، انتشارات اشراقی، تهران.
فیگوئروا، دنگارسیا دسیلوا (1363)، سفرنامة دنگارسیا دسیلوا فیگوئروا: سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمة غلامرضا سمیعی، نشر نو، تهران.
قاضیها، فاطمه (1387)، «قم از نگاه ناصرالدینشاه و سیاحان فرنگی معاصر او»، گنجینة اسناد، شمارة 72، زمستان.
قبادیانی، ناصرخسرو (1335)، سفرنامه ابومعین حمیدالدین ناصربنخسرو قبادیانی مروزی، بهاهتمامِ محمد دبیر سیاقی، انتشارات کتابفروشی زوار، تهران.
قصابیان، محمدرضا (1377)، «تاریخچه بست و بستنشینی در مشهد.»، مشکوة، شمارة 60 و 61، پاییز و زمستان.
كلانتری خلیل آباد، حسین؛ مبینی، حسین و حقی، مهدی (1393)، «میزان انطباق ساختار اصلی شهر مشهد با تصویر ذهنی زائران»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شمارة 17، پاییز.
کرزن، جورج ناتانیل (1373)، ایران و قضیه ایران (جلد دوم)، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی وابستهبه وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران.
کمیلی، محمد (1398)، «تحلیل شاخص های ارزیابی پیادهراههای مذهبی حرم حضرت معصومه (س)»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 35، بهار.
کورف، بارون فئودور (1372)، سفرنامة بارون فئودور کورف (فوت فتحعلیشاه، به سلطنت رسیدن محمدمیرزا و سقوط قائم مقام)، ترجمة اسکندر ذبیحیان، انتشارات فکر روز، تهران.
لوتی، پیر (1372)، بهسوی اصفهان، ترجمة استاد بدرالدین کتابی، انتشارات اقبال، تهران.
ماساهارو، یوشیدا (1373)، سفرنامة یوشیدا ماساهارو، ترجمة هاشم رجبزاده، موسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
مدنیپور، علی (1387)، طراحی فضای شهری: نگرشی بر فرآیندی اجتماعی- مکانی، ترجمة فرهاد مرتضایی، شرکت پردازش و برنامهریزی شهری، تهران.
مکگرگور، کلنل سی.ام. (1366)، شرح سفری به ایالت خراسان و شمالغربی افغانستان (جلد اول)، ترجمة مجید مهدیزاده، آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی، مشهد.
میثاقی، سید محمود و روحانی قادیكلائی، محسن (1393)، «اصول سازماندهی فضایی بافتهای شهری برخوردار از عناصر شاخص مذهبی؛ مطالعه موردی: امامزاده عباس ساری و امامزاده اسماعیل قائمشهر»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 15، بهار.
ناصرالدینشاه (1362)، سفرنامة ناصرالدین شاه به کربلا و نجف، انتشارات کتابخانه ثنائی، تهران.
ناصرالدینشاه (1372)، شهریار جادهها: سفرنامه ناصرالدینشاه به عتبات، بهاهتمامِ محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، تهران.
نوایی، کامبیز، و حاجیقاسمی، کامبیز (1390)، خشت و خیال: شرح معماری اسلامی ایران، سروش: انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (دانشگاه شهید بهشتی)، تهران.
نوردن، هرمان (1356)، زیرآسمان ایران، ترجمة سیمین سمیعی، دانشگاه تهران، تهران.
ونگ، دیوید (1383)، «تحقیق تفسیری ـ تاریخی در معماری»، ترجمة مهرداد قیومی، صفه، شمارة 3 و 4، تهران.
ویشارد، ژان (1363)، بیست سال در ایران، ترجمة علی پیرنیا، موسسة انتشارات نوین، تهران.
الیاده، میرچا (1393)، مقدس و نامقدس، ترجمة نصرالله گنجی، سروش (انتشارات صدا و سیما)، تهران.
ییت، چارلز ادوارد (1365)، سفرنامة کلنل ییت به ایران و افغانستان، ترجمة مهرداد رهبری و قدرتالله روشنی، نشر یزدان، تهران.
Bianca, Stefano (2000), Urban form in the Arab world: Past and present, Vol. 46, vdf Hochschulverlag AG.
Burckhardt, John Lewis (1829), Travels in Arabia: Comprehending an account of those territories in Hedjaz which the Mohammedans regard as sacred, Vol. 1&2, Routledge, London.
Dieulafoy, Jane (1887), La Perse, la Chaldée et la Susiane: relation de voyage, Librairie Hachette. Paris.
Gopalakrishnan, P and Tadepalli, Srinivas (2014), Viewscape Assessment Framework for Protecting the Views of Sacred Monuments: Comparative Study of Srirangam and Thanjavur Religious Towns.
ICOMOS (2008), International Day for Monuments and Sites: Religious Heritage and Sacred Places, 18 April, http:// www.icomos.org/18thapril/2008/18_april_calendar_events.pdf (accessed January 25, 2016).
Kumar, Sarvesh and Singh, Rana PB (2017), “Ayodhya (India): a study of Ritual Landscapes”, Practicing Geographer, 71-84.
Levi, Daniel and Kocher, Sara (2011), “Cross-cultural perspectives toward historic sacred places”, Focus, 8(1). 22-26.
Niebuhr, Carsten (1780), Voyage en Arabie & en d'autres Pays circonvoisins, Vol. 2, chez SJ Baalde.
Niglio, Olimpia (2018) “Sacred Landscape for a Global Approach”, Almatourism Journal of Tourism, Culture and Territorial Development.
Snouck Hurgronje, Christiaan (1888), Bilder-Atlas zu Mekka, Martinus Nijhoff.
Wijesuriya, Gamini (2005), “The Past is in the Present”, In Conservation of living religious heritage, 30-43. ICCROM.
URL1: https://www.abdulazim.com.
URL2: https://www.architectural-review.com/essays/archive.
URL3: https://www.arquitecturayempresa.es/noticia/rehabilitacion-de-al-kadhimiya-por-dewan-architects.
خوانش ساختارِ معنایی و کالبدی حریم اماکن مقدس
(با استناد بر سفرنامههای قرن پنجم تا چهاردهم هجری قمری)
نسیم عسگری1، شهریار ناسخیان2** (نویسنده مسئول)، محمدسعید ایزدی3
1 دانشجوی دکتری تخصصی مرمت بناها و بافتهای تاریخی، گروه مرمت بنا، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، ایران
2 استادیار گروه مرمت بنا، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، ایران
3 استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایران
چکیده:
نگرشِ اسلامی و خاصه تفکرِ شیعی، قداست و کرامت هر عنصری را وابستهبه ذاتِ مقدسِ الهی دانسته و معتقد است هرچه بر این وابستگی افزوده گردد، آن عنصر درجة تقدس بالاتری خواهد یافت؛ بهمانندِ اماکن مقدسه شهرهای زیارتی که در طول تاریخ، همواره مورد تکریم و مرکز تجمعِ تعدادِ کثیری از عبادتکنندگان بوده است. حالآنکه متأسفانه ضعف در شناختِ متقن نسبتبه مفهوم حریمِ مرتبط با این اماکن، منجر به برهمزدن یکپارچگی محیطِ پیرامونی و بالطبع ازبینرفتنِ اصالت این بناها، گاه به بهانه طرحهای توسعه و گاه بهمنظورِ تسهیلِ امرِ معنوی زیارت، گردیده است. بیشک مداقه در اسنادی نظیر سفرنامهها که بتوانند حتی در یک چهارچوب کلی، بر بازنگری طرحهای فوقالذکر و اقدامات جاری مرتبط با این اماکن سهمی داشته باشند، خالی از لطف نخواهد بود. بدینمنظور پژوهشِ حاضر با هدفِ دستیابی به ساختارِ معنایی و کالبدی حریمِ اماکن مقدس، درصدد یافتنِ چیستی ابعاد دربرگیرنده این گستره بوده و از این حیث باتکیهبر روش تفسیری-تاریخی و رویکردی استنتاجی، به بررسی متون و تصاویر 48 سفرنامه که در طی قرنهای پنجم تا چهاردهم ه.ق به رشته تحریر درآمدهاند، پرداخته است. یافتهها حکایت از آن دارد که این اماکن بهعنوان «نماد و شاخصه شهر زیارتی»، همواره «متمایز از محیط پیرامونِ» خود و درعینِحال با «انسجام یکپارچه» نسبتبه آن، در تعامل با کاربریهای مسکونی، تجاری، آموزشی و غیره با رعایت «سلسلهمراتب فضایی» در یک نظامِ واحد شهری مستقر بوده است. نتیجه حاصلشده بیانگر بایستگی حرمتگذاری و حریمگذاری در دو بعد کالبدی و فراکالبدی و اذعان به حفظ تمامیتِ عناصر ملموس و ناملموس این گروه از میراث مذهبی، در طیِ بازه زمانی یادشده است. ساختارِ کالبدی حریم مکانهای مذکور در سه مقیاس عرصه، منطقه حائل و حوزه مقدس تقسیمپذیر بوده، که خود نشانگر تکواحدی نبودن حرمهای متبرکه در سطحِ شهر و نیز اثرگذاری سنتها، آدابورسوم و ارزشهای مذهبی در شکلگیری ساختارِ معنایی حریم وابستهبه آنها است.
کلیدواژگان: میراث مذهبی، مکان مقدس، حریم، عرصه، منطقه حائل
* این پژوهش برگرفته از رسالة دکتری نسیم عسگری، تحت عنوان «تدوین چهارچوب حفاظت از حریم مکانهای مقدسِ کلان مقیاس شیعه با محوریت زیارت» است که به راهنمایی دکتر شهریار ناسخیان و دکتر محمد سعید ایزدی، در حال انجام است.
مقدمه
از دیرباز مفاهیم و تعاریف گوناگونی در تبیین و توصیف مکانها و عدم تجانس آنها نسبتبه یکدیگر وجود داشته است که تحتِ تأثیر نگرشهای متفاوت فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی شکل یافتهاند. این نوع نگاه در یک معیار کلی مکانها را به دو دسته دارای تقدس و فاقد آن، تقسیم میکند، که خود این دو گروه نیز به زیر شاخههای متفاوت و متمایزی از یکدیگر تجزیه میگردند. ازطرفِ دیگر درجهبندی تقدس در دستهبندی بناهایی که جزئی از میراث مذهبی بشمار میروند، بهجهتِ ماهیت ساختاری و معنایی که در شکلگیری آنها دخیل بوده است، عملاً دارای گونهبندی غیر همسانی خواهد بود. در فرهنگ اسلامی و مذهبِ تشیع نیز زیارتگاهها، حرمهای ائمهاطهار و امامزادگان از چنین قداستی برخوردار بوده و همین امر منجر گردیده تا نوع برخورد با این اماکن نیازمند توجه به آداب و حرمتگذاری مضاعفی نسبتبه دیگر فضاها و ابنیه تاریخی باشد. بهموجبِ امر معنوی زیارت و افزایش روزافزون زائران، دور از انتظار نیست که «حریم1» و بافتِ پیرامون این عرصهها در طول ادوار گذشته دستخوش تغییراتی گردیده باشند.
این تقسیم فضا به مکانی برای زیستن و در کنار آن درنظرگرفتن جهت و سمتی برای نیایش کردن را شاید بتوان جزء قدیمیترین طبقهبندیهای زمین برداشت نمود (بمات، 1369: 29) و ازآنجاکه «هویت یک مکان آمیزهای خاص است از روابط اجتماعی» (مدنیپور، 1387: 33)؛ در اغلب اوقات هرچه ماهیت دو عرصه متفاوتتر باشد، تمایل به انفکاکِ آنها از یکدیگر بیشتر و در نتیجه فاصله و مراتب بیشتری بین آنها در نظر گرفته میشود (نوایی و حاجی قاسمی، 1390: 38). این امر بدونِشک منجر خواهد شد، تا هر مکانی حصر در محدودهای باشد که جزء لاینفک آن بشمار میرود و بنابر ماهیت و کیفیت ساختاری و معنایی آن، بهطورِقطع نحوه و چگونگی نگریستن به حرمتگذاری در ارتباط با آنها متفاوتتر خواهد بود.
در هر فرهنگی «تقسـیم عمومی جهان به پديدههای قدسی و غیر قدسی از پايههای اساسی انديشه دينی اسـت» (ستاری فرد، 1394: 148)، که یکی از بازتابهای آن را میتوان در شکلگیری مکانهای مقدس مشاهده نمود. مکانهایی که نحوه تقدیس هر کدام بدونِ تردید وابستهبه فرهنگ و مذهب منتجشده از آنها است. برایناساس اینگونه استنباط میشود که این مکانها تظاهرات باورها و آرمانهای بشری بوده که خود را در چهرهای با عملکردی مذهبی و در کالبدهایی نظیر معابد، حرمها، عبادتگاهها و شهرهای متبرک نشان میدهند. این مکانها میتوانند خود به لحاظ فرهنگی «از دیدگاه فردی، اجتماعی، ملیتی و حتی سازمانهای بینالمللی» (ICOMOS, 2008)، مطرح و مورد توجه قرار گرفته شوند.
بهبیانِدیگر مکانهای مقدس تاریخی که جزئی از داراییهای ارزشمند یک جامعه بهحساب میآیند، در مقیاسی کلانتر بهعنوان نقطهای کانونی در جذب شماری از زائران، بازدیدکنندگان و گردشگران عمل نموده و انواع تجارب، رفتارها و شناسههایی را بازگو میکنند (Levi and Kocher, 2011: 25). در همین راستا سفرهای اروپائیان و حتی ایرانیان به این مناطق در طول قرون گذشته، بهمانندِ سایر فضاها و محوطههای تاریخی، همواره همراهِ یادداشتها و گزارشهایی بوده که به تفضیل در ارتباط با آنها برجایمانده است و با عنایتبه آنکه میزان آگاهی، دانش شخصی، پیشینه شغلی، مدت اقامت، طبقه اجتماعی و اهداف هریک از افراد از سفر خود متفاوت بوده، «بنابراین مطالب و نوشتههای ارائه شده توسط آنان نیز گوناگون است» (فصیحی و طیبی، 1394: 36). سفرنامهها اگرچه نمیتوانند خالی از اغراض شخصی یا صنفی باشند (علیصوفی و زاور، 1391: 24)؛ اما مهمترین نقطه قوت آنها بازگویی «مشاهدات عینی است که یکی از معتبرترین شیوههاي انتقال اطلاعات و معیاري براي سنجش گزارشها و اخبار بشمار میرود» (حسینزاده شانهچی، 1389: 53). نکته دیگرآنکه در بین این اسناد غالباً «گزارشگري محض» منجربه اجتناب از بیان برداشتها و دیدگاههای شخصی شده است، که البته نباید این ویژگی را به کل نسبت داد؛ چراکه برخی نویسندگان «نه تنها به تحلیل و داوری مشاهدات خود پرداختهاند، بلکه گاه در نقل آنها نیز جانبدارانه رفتار کردهاند» (فاطمی، 1393: 141). اما آنچه مسلم است، این اسناد بنابر مواردی که به اجمال بیان گردید، میتوانند در یک جامعه آماری وسیع، تاحدی در بهتصویرکشیدن نمای کلی از یک مسئله راهگشا باشند.
باتوجهبه کلیتی که بهاختصار بیان گردید، این پژوهش با طرحِ این پرسش که کیفیت حرمتگذاری و حریم اماکن مقدس کلان مقیاسِ شیعه در شهرهای زیارتی مکه، مدینه، نجف، کربلا، کاظمین، سامراء، مشهد، قم، شیراز و ری تا پیش از طرحهای توسعه و در محدوده زمانی قرن پنجم تا چهاردهم ه.ق به چه شکل و دربرگیرنده چه ابعادی بوده است؛ هدف خود را ترسیم و تبیین ساختار کالبدی و معنایی حریم مکانهای مقدسه تعیین نموده است.
پیشینه پژوهش
در ابتدا باید اذعان داشت تاکنون پژوهش مستقلی مرتبط با حریم مکانهای مقدسه، آنهم با استناد بر اسنادِ سفرنامهای، به نگارش درنیامده است. تحقیقهای پیشازاین یا معطوف به توصیف و تحلیلِ اماکن یادشده و شهرهای وابسته به آنها از نظرگاهِ برخی از سیاحان اشاره شده در جدول شماره (1) بودهاند و یا نگاهِ مختصری بر یکی از زوایای یادشده در این پژوهش داشتهاند؛ که ازاینمیان بخش عمده آنها متعلق به شهر قم و حرم حضرت معصومه (س) (سروقدی، 1374؛ امیری، 1384؛ قاضیها، 1387)، بررسی آداب زیارت دوره قاجار (فاطمی، 1393) و سلسهمراتب تشرف به اماکن مقدس در دورههای صفوی و قاجار (دانشپور، بهزادفر، و رضایی ندوشن، 1396) بوده است. در ارتباط با دیگر شهرها نیز میتوان از جستارهایی که به بررسی حیات مذهبی شیراز عصر قاجار (فصیحی و طیبی، 1394)؛ بررسی سفرنامههای حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و شهر ری (صادقی، 1382)؛ نقش سفرنامههای اروپایی در معرفی مذهب تشیع (حسینزاده شانهچی، 1389)؛ واکاوی روایتهای کالبدی اروپاییان از مزارات و مقابر ایران و عراق (فلاح مهنه، 1390) و ذکر گزارشها و توصیفات سفرهای زیارتی حج دوره قاجاری (علیصوفی و زاور، 1391)؛ یاد برد.
روش پژوهش
از آنجاکه در یک تحقيق تفسیری «کاوش پدیدههای اجتماعی کالبدی در درون سياقهای پیچیده، با عنایت به توضیح آن پدیدهها به صورتی روایی و شیوهای کلنگرانه» انجام میپذیرد (ونگ، 1383: 68)؛ لذا روش اتخاذ شده در این پژوهش دارای پارادایم کیفی و از نوع تفسیری-تاریخی است. در این راستا مسیر گردآوری دادهها، از طریق مطالعات کتابخانهای، مشاهدات اسنادی و مراجعه به روایات و تصاویر مندرج در سفرنامههای اخذشده خواهد بود. باتوجهبهآنکه، نه بهجهت موضوع و تعدد شهرهای انتخابی و نه بهجهت کمیت سفرنامههای بازخوانیشده، پژوهشی در این راستا انجام نگردیده است، در ابتدا 48 سفرنامه منتخب از 97 سفرنامهای که جهت استناد و تفسیر مورد بررسی و بازبینی قرارگرفتهاند، بهترتیب دوره زمانی بهعنوان جامعه آماری این تحقیق ارائه میگردد. (جدول شماره 1)
جدول شماره 1: سفرنامههای مورد بحث در این پژوهش به ترتیب زمانی. مأخذ: نگارندگان
نویسنده | ملیت | دوره تاریخی و بازه زمانی سفر | نام سفرنامه و توضیحات |
---|---|---|---|
ناصر خسرو قبادیانی ۳۹۴-۴۸۱ ق. | ایرانی | غزنویان و سلجوقیان | - توجه به عوامل محیطی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی در پیدایش شهرهای منطقه خاورمیانه |
محمدبن احمدبن جبیر 540 - 614 ق. | اندلسی (اسپانیایی) | حضور در مکه بهجهت ادای مناسک حج، 579 ق. | - سفــــرنامه ابن جـــــبیر |
ابن بطوطه 703-779 ق. | مراکشی | حضور در مکه بهجهت ادای مناسک حج، 725 ق. | - سفــــرنامه ابن بطــــوطه |
پیترو دلاواله 1652-1586 م. | ایتالیایی | صفوی (شاه عباس اول) 1617م. ورود به ایران | - سفرنامه پیترو دلاواله |
دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا 1550-1624م. | اسپانیایی | صفوی (شاه عباس اول) 1618م. | - سفرنامه فیگوئروا، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس - ترسیم وضعیت جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی |
آدام اولئاریوس 1671-1603 م. | آلمانی | صفوی (شاه صفی) 1637-1636 م. | - سفرنامه آدام اولئاریوس |
ژان باتیست تاورنیه 1689-1605 م. | فرانسوی | صفوی (شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان) 1668-1632 م. | - صراحت و صداقت در نگارش مشاهدات خود |
ژان شاردن 1713-1643 م. | فرانسوی | صفوی (شاه عباس دوم و سلیمان اول) سه سفر به ایران در سالهای 1665-1677 م. | - دائرهالمعارف تمدن ایران، سیاحتنامه شاردن - توجه ویژه به موضوع مذهب در ایران |
ژان اوتر 1749-1707 م. | فرانسوی | افشـــاریه 1734م. | - سفــــرنامه ژان اوتر (عصر نادرشاه) |
کارستن نیبور 1815-1733 م. | آلمانی | زنـــدیه (کریمخان زند) | - سفرنامه کارستن نیبور، سفر به عرب و مناطق حومه |
جانلوئیس بورکهارت 1817-1784 م. | سوئیسی | حضور در مکه بهجهت ادای مناسک حج، 1814 م. همعصر دوران فتحعلیشاه قاجار | - سفرهای بورکهارت به سرزمینهای جزيرة العرب |
لوئی امیل دوهوسه | فرانسوی | قاجار (فتحعلیشاه) 1238-1236 ق. | - مجموعهای از نقاشیهای لوئی امیل دوهوسه |
جیمز بیلی فریزر 1856-1783 م. | انگلیسی | قاجار (فتحعلیشاه) ۱۲۶۹-۱۲۳۶ ق. (1821-۱۸36 م.) | - سفر زمستانی، از مرز ایران تا تهران و دیگر شهرها |
الکس بارنز 1841-1805 م. | انگلیسی | قاجار (فتحعلیشاه و محمدشاه) 1831م. به بعد | - سفر به ایران در عهد فتحعلیشاه قاجار |
سلطان محمد سیفالدوله | ایرانی | قاجار (فتحعلیشاه و محمدشاه) | - سفــــرنامه مکه |
بارون فئودور کورف | روسی | قاجار (اواخر دوره فتحعلیشاه و آغاز دوره محمدشاه) 1213 ش. (1835-1834 م.) | - شرح آداب و رسوم ایرانی، خصوصا مراسم ایام محرم |
اوژن فلاندن 1809-1889م. | فرانسوی | قاجار (محمدشاه) 1220 ش. (1839- ۱۸41 م.) | - اوژن فلاندن به ایران - ارائه تصاویر بسیاری از شهرها و مناظر ایران |
حاج علیخان اعتمادالسلطنه 1222 - 1285 ق. | ایرانی | قاجار (محمدشاه، ناصرالدینشاه) 1263ق. (1846 م.) | - سفــــرنامه حاج علیخان اعتمادالسلطنه |
لیدی مری شیل | انگلیسی | قاجار (اوایل دوره ناصرالدینشاه) 1853-1849 م. | - خاطرات لیدی شیل: همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه |
ژوزف آرتور دوگوبینو 1816-1882م. | فرانسوی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1858-1855 م. | - سه سال در آسیا، سفرنامه کنت دوگوبینو - دقت و علاقه ویژه در تنظیم و تحریر مشاهدات خود |
نیکولای ولادیمیروویچ خانیکوف | روسی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1275-1274ق. (1858-1859م.) | - گزارش سفر به بخش جنوبی آسیای مرکزی - نقشهبرداری و توصیف مبسوطی از شهر مشهد |
هینریش کارل بروگش 1894-1827 م. | آلمانی | قاجار (ناصرالدینشاه) اولین سفر: 1859 – 1860 م. دومین سفر: 1278 ق. (1861 م.) | - سفری به دربار سلطان صاحبقران - در سرزمین آفتاب |
علیرضا عضدالملک 1328-1238 ق. | ایرانی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1285 ق. سفر به عتبات | - سفرنامه عضدالملک به عتبات |
ناصرالدینشاه 1313-1247 ق. | ایرانی | قاجــــــــار 1287 ق. (1870 م.) | - سفــــرنامه ناصرالدینشاه به کربلا و نجف - سفــــرنامه ناصرالدینشاه به عتبات |
کلنل سی.ام مکگرگور 1887-1840 م. | انگلیسی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1870 م. | - شرح سفری به ایالت خراسان و شمالغربی افغانستان - ترسیم نقشه شهر مشهد |
کارلا سرنا 1884-1820 م. | ایتالیایی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1295-1294 ق. (1877 م.) | - آدمها و آئینها در ایران، سفرنامه مادام کارلا سرنا |
یوشیدا ماساهارو 1852-1921م. | ژاپنی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1298-1297 ق. | - سفــــرنامه یوشیدا ماساهارو - شرحی از تاریخ، فرهنگ و زندگی مردم ایران |
میرزا علیخان صفاءالسلطنه نائینی 1246 - 1318 ق. | ایرانی | قاجار (ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه) ۱۲۹۹- ۱۳۰۰ ق. | - گزارش کویر، سفرنامه صفاءالسلطنه نائینی (تحفه الفقرا) - حاوی اطلاعات دقیق و عمیق درباره تاریخ و جغرافیا |
ژان ديولافوا 1851- 1916 م. | فرانسوی | قاجار (ناصرالدینشاه) در سالهای 1881 م. و 1886-1884 م. | - ایران کلده و شوش |
سمیوئل گرین ویلر بنجامین 1914-1837 م. | آمریکایی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1885-1882 م. | - ایران و ایرانیان عصر ناصرالدینشاه |
میرزا محمدحسین فراهانی 1264 - ؟ ق. | ایرانی | قاجار (ناصرالدینشاه) | - شرح مناسک حج و توصیف بناها و آثار تاریخی - نگارش در طی 1302 - 1303 ق. برای ناصرالدین |
هانری بایندر 1855- ؟ م. | فرانسوی | قاجار (اواخر دوره ناصری) 1303ق. (1886-1894م.) | - هانری بایندر (كردستان، بينالنهرين و ايران) |
ادوارد گرانویل براون 1926-1862 م. | انگلیسی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1887 م. ورود به ایران | - یک سال در میان ایرانیان |
محمدعلی پیرزاده نائینی 1251 – 1321 ق. | ایرانی | قاجار (ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه) 1306-1304 ق. | - سفــــرنامه حاجی پیرزاده |
جورج ناتانیل کرزن 1859-1925م. | انگلیسی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1307 ق. (1889 م.) | - ایران و قضیه ایران |
لیدی دوراند 1913-1852 م. | انگلیسی | قاجار (اواخر دوره ناصری و اوایل دوره مظفری) 1316-1300 ق. (1894-1900 م.) | - سفر هیأت سرتیمور دوراند وزیر مختار انگلیس در ایران (سفری پاییزی در ایران باختری) - وضوح و سادگی در بیان مشاهدات |
جان ویشارد 1940-1863 م. | آمریکایی | قاجار (ناصرالدین شاه تا احمدشاه) 1910-1891 م. | - بیست سال در ایران |
چارلز ادوارد ییت 1940-1849 م. | انگلیسی | قاجار (ناصرالدینشاه) 1313-1310 ق. (1893-1896 م.) | - خراسان و سیستان: سفرنامه کلنل ییت به ایران و افغانستان - تشریح آداب و رسوم، خصوصا مراسمهای ایام محرم |
محمدعلی سدیدالسلطنه 1291 – 1360 ق. | ایرانی | قاجار (اواخر دوره ناصری و اوایل دوره مظفری) 1316-1314 ق. | - سدیدالسلطنه، التدقیق فی سیرالطریق - شرح مسافرت مؤلف از بندر بوشهر به ايران و عراق |
پیر لوتی 1850-1923م. | فرانسوی | قاجار (مظفرالدینشاه) 1901 م. | - بهسوی اصفهان - انتشار در سال ۱۹۰۴م. |
میرزا سراجالدینبن عبدالرئوف بخاری 1914-1877 م. | بخارایی | قاجار (مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه) 1281 ش. (1902 م.) 1288-1283 ش. (1904-1909 م.) | - تحف اهل بخارا |
شینجو سوزوکی 1873-1957م. | ژاپنی | قاجار (مظفرالدینشاه) 1323 ق. (1905-1906 م.) | - پیادهگردی راهب بودایی ژاپنی در شمال و شرق ایران |
سرپرسی مولزورث سایکس 1867-1945م. | انگلیسی | قاجار (ناصرالدینشاه تا احمدشاه) 1894 – 1913 م. بازدید از خراسان 1905-1913 م. | - ژنرال سرپرسی سایکس (ده هزار میل در ایران) |
اوژن اوبن 1863 – 1931م. | فرانسوی | قاجار (اواخر دوره مظفرالدینشاه) 1325-1324 ق. (1906-1907 م.) | - ایران امروز، ایران و بینالنهرین - سبک نگارش تا حدی رسمی و اداری |
هانری رنه دالمانی 1863-1950م. | فرانسوی | قاجار (مظفرالدینشاه و آغاز دوره محمدعلیشاه) 1907 م. | - از خراسان تا بختیاری |
کلود آنه (ژان شوپفر) 1868 – 1931م. | سوئیسی | قاجار (دوره مظفری و آغاز دوره محمدعلیشاه) 1325ق. (1907م.)؛ 1327ق. (1909 م.)؛ 1328ق. (1910 م.) | - گلهای سرخ اصفهان، ایران با اتومبیل |
فردریک چارلز ریچاردز 1878-1932م. | انگلیسی | پهلوی (سالهای آغازین) | - سفــــرنامه فرد ریچاردز |
هرمان نوردن 1880 - ؟ م. | آمریکایی (انگلیسیالاصل) | پهلوی (سالهای آغازین) | - زیر آسمان ایران |
چهارچوب نظری
اگرچه واژه شناخته شدهی «حریم» از قدیمالایام در علوم مختلف نظیر فقه و حقوق مورد استفاده قرارگرفته است، اما همچنان بهجهتِ مفهوم، هم در لغت و هم در اصطلاح، یک معنای مستقل و خاص را دنبال نمیکند و تعابیر متنوعی حولِ محور آن دیده میشود (بشیری و همکاران، 1389: 2). غرض از بیانِ مذکور آن است که در ابتدا یادآور شود در نوشتارِ حاضر، حریم «به فضای برونی چیزی گفته میشود که موضوع حرمت است» و سبب وجود اقداماتی خواهد شد که به تشخیص، تعیین و تحدید مکانی خاص انجامد (فلامکی، 1384: 39). بااستنادبر این مطلب، عنایت ویژه به مسئله حریمی «كه مانع تجاوز به حرمت يك موجوديت ميشود» (دفتر فنی معاونت حفظ احیاء، 1379: 27)، در حفاظت از «میراث مذهبی2» که بهواسطهی «حیات ذاتیِ3» خود از دیگر گونههای میراثی منفک میگردد (Wijesuriya, 2005: 31)؛ محرز میشود. در چنین رویکردی اولین نکتهای که میباید به آن پرداخته شود، چگونگی تأکید بر ضرورتِ حفاظت از حریم مکانهای مقدس است، که میتوان آن را به طُرقِ مختلف در میان آثار مطروحه جستجو و مشاهده نمود. بهطورنمونه تعدادی از سفرنامهنویسان به نهیِ اقدامات کالبدیِ انجامیافته در زمان بازدیدِ خود و مذمتِ بیتوجهی به حرمتِ این اماکن و تداخلِ فضاهای غیرمرتبط در محیطِ پیرامونِ آنها پرداختهاند؛ ازآنجمله توصیفِ وضعیتِ مسجدالحرام در ایامِ حج و تبدیل آن به بازاری بزرگ بود که به شرحِ گویندهی آن «بهقرارِمعلوم، مذموم {بوده} و نهی شرعی» (ابنجبیر، 1370: 228) داشته است. در نقطه مقابل، گروهی دیگر اشارههای مختصری بر اقدامات کالبدی در تعیینِ عرصه این اماکن داشتهاند، مانندِ «این حرم و صحن آن را دیواری احاطه کرده بود» _درارتباطبا حرمِ حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)_ (ماساهارو، 1373: 149-150) و یا «برج و باروئی که دورِ آرامگاهِ حضرت علی را محصور کرده است، مانع از آن شد که در قرنِ گذشته، وَهابیان مانند شهر بیدروپیکرِ کربلا، بتوانند بر مقدساتِ نجف نیز بیحرمتی کنند» (اوبن، 1362: 402).
جایگاه و نقشِ ارزشهای مذهبیِ جاری در فرهنگ بومی بهعنوان مؤلفهای اثرگذار بر حفاظت حریمِ ابنیه یادشده مورد دیگری است که دراینراستا از میانِ متون مستخرج گردید؛ فیالمثل آمده:
«چند مسجد از آجر پخته بنا شدهاند و عالیترین آن مساجد، مسجدِ شاهچراغ است که به واسطه عقیده مذهبی در حفظ آن بیشتر مراقبت شده است» (تاورنیه، 1363: 656).
و یا
«میگویند اهالی سختگیر قم مانع استعمال زغال سنگ در شهر مقدس خود میباشند، با این عنوان که مصرف آن فضای حرم حضرت فاطمه را دودآلود خواهد کرد» (کرزن، 1373: 618).
از دیگری مباحثی که دراینخصوص به ذهن متبادر میشود، رعایت آدابِ شکلیافته از بایدها و نبایدهایی بوده که هَنجارهای ورود به قلمرو ساحتِ قدسی را محصور و محدود میساخته و حتی گاه در نحوهی برخورد سایر موجودات نیز به رشته تحریر درآمده است. برایِنمونه به حضورِ کبوترانی بر فرازِ آسمانِ مسجدالحرام اشاره شده که نهتنها بر بامِ کعبه نمینشستند، بلکه بهنگامِ پرواز نیز از نزدیکی آن تغییر جهت میدادهاند (ابنبطوطه، 1376: 177-176؛ ابنجبیر، 1370: 135-136). درهمینارتباط اوبن4 که در اواخر دوره مظفری از نجف بازدید کوتاهی داشته است، حکایتی را نقل میکند مبنیبرآنکه «به سال ۱۷۴ ه. ق. روزی از روزها که هارونالرشید به شکار رفته بود، در تعقیب غزالی به صحرای نجف رسید. حیوان بهمجردِآنکه به قبرِ نامرئی نزدیک شد، اسبها و تازیهائی که آن را دنبال میکردند، برای آنکه به حریم چنین پناهگاهِ مقدسی تجاوز نشود، در فاصلهای ناگهان توقف کردند» (1362: 401). بیشک چنین نگاهِ حرمتآمیزی از سمتِ زائران و ساکنانِ بومی، بارها فراتر بوده است، آنگونهکه در ارتباط با حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) ذکر شده «هیچ مسلمانی از آنجا نمیگذرد مگر آنکه مراتبِ احترام و وفاداری خود را نسبتبه این مرقد نشان دهد» (سرنا، 1362: 204) و یا «وقتی که زائری بخواهد به مقبره داخل شود باید اسلحه را از خود دور کند و با پای برهنه از پلههای سنگ مرمر بالا برود و در عینِ ورود به مقبره تعظیم نماید» (دالمانی، 1335: 855). در مواردی حتی بهموجبِ حمل اسلحه به داخل این اماکن، اشارهای به پرداخت جرایم سنگین و یا محاکمههای سختی چون اعدام نیز شده است (اولئاریوس، 1385: 126).
ناگفته پیداست هنگامیکه مکانی مقدس شناخته میشود، غالباً قوانینی وضع میگردد تا از تقدسزدایی و بیحرمتی به آن جلوگیری شود و همین امر در نمونههایی به عدمِ دسترسی بازدیدکنندگان به بخشهایی از آنها میانجامد (دیگانس، 1392: 53)؛ که البته بستهبه دوره زمانی و تقدس مکانیِ بقعه متفاوت است. برای مثال این ممنوعیت در اوایل دوره قاجار لزوماً در تمامیِ اماکنِ مقدسه مرسوم نبوده و فیالمثل در بازهی زمانی حکومت فتحعلیشاه قاجار در ارتباط با مجموعهی رضوی، فقدان چنین ممنوعیتهایی (فریزر، 1364: 304)؛ مشاهده شده است. حالآنکه مجدداً از دوره ناصری بهبعد وضع به همان روالِ سابق برگشته و نقلِقولهایی در ارتباط با ممانعت از حضور سفرنامهنویسان غیرمسلمان به مجموعه رضوی (مکگرگور، 1366: 250؛ سایکس، 1336: 29 )، حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) (سرنا، 1362: 145؛ لوتی، 1372: 257؛ آنه، 1370: 202-201)، مجموعه شاهعبدالعظیم (براون، 1381: 189) و مجموعه کاظمین (بایندر، 1370: 352)؛ شاهدی بر آن ادعا است.
آنچه از فحوای توصیفاتِ فوق مستفاد میگردد، اثرگذاری مستقیم و یا حتی بیواسطهی کیفیتِ حرمتگذاری اماکنِ مقدسه مذکور بر «چگونگیهای شکلی و کمی یا مقداری و یا اندازهییِ این مکانها» (فلامکی، 1391، 265) است؛ که در ادامه بهاجمال به آنها پرداخته میشود.
عرصه، منطقه حائل و حوزه مقدس
بهمنظورِ دستیابی به چگونگی ساختار کالبدی حریم اماکن موردِ بحث، ابتدا تفصیلِ مشاهداتی که مقیاسهای مختلفِ حوزههای مکانیِ وابستهبه آنها را احصاء نموده است، تشریح میگردد. بورکهارت5 در مقیاسی فراگیر پس از بسطِ جغرافیای مدینه، محدودهای را با نام «منطقه حرام شهر» مطرح ساخته و خاطرنشان کرده است این حریم در گرداگرد شهر، «به مسافت دوازده میل6»، حوزه و محدودة مقدسی را شکل میدهد که باید همه مردم احترام آن را پاس داشته و از خونریزی، صید پرندگان و بریدن درختان خودداری نمایند (الخیاط، 1375: 156-157).
مسئله مزبور با ذکرِ جزئیات مفصلتر، به ابعاد وسیع تحتِ شرح محدوده پیرامونی حرم رضوی بهعنوانِ «محلهای مقدس» که با حصاری در دوره ناصری محصور بوده، معرفی و بِدینسان نگارش شده است:
«غنیترین بازارها، کاروانسراها، و مشهورترین حمامها و بالاخره مدرسههایی که از موقوفات بیشتری برخوردار است، در این بخش از شهر قرار دارند. در مرکز آن بقعه […]، در جنوب آن مسجد گوهرشاد قرار دارد، بقیه منطقه را منازل خصوصی و مؤسسههای عمومی مانند خستهخانهها، دارالايتامها و منازل خادمان و مدرسهها و ... فرا گرفته است. محله مقدس نوعی حکومت در حکومت است» (خانیکوف، 1375: 111-110).
پس از آن، توصیفِ «بست»ها و جلوخانها در مقیاسِ کوچکتری بهمیان آمده و اذعان گردیده «کلمه بست در ایران تحکم آمیزترین کلمات بشمار میرود و مفهوم آن، که فرمان دنیای مسلمان به دنیای غیر مسلمان است، یعنی از اینجا پا فراتر نگذارید» (ریچاردز، ١٣٤٣: 280-279)؛ لذا «در این نوع امکنه هیچکس حتی شاه هم نمیتواند متعرض جانی شود […] زیرا در چنین صورتی به امکنه مقدسه اهانت نمودهاند» (دالمانی، 1335: 40-39). کلود آنه4 در کتاب «اوراق ایرانی»، تمام محدودهی وابستهبه حرم را جزء قلمروی بست بهحساب آورده و عنوان میدارد «محله آرامگاه را بست یعنی پناهگاه مینامند و گرداگرد آن را زنجیرکشی کردهاند» (قصابیان، 1377: 230). چنین گفتارهایی از حرمتگذاریهای کالبدی در محوطه پیرامونی _که در پژوهش حاضر «منطقه حائل» نامیده میشود_ غالباً در ارتباط با اماکن متبرکه شهرهای مشهد (دالمانی، 1335: 622؛ عبدالرئوف بخاری، 1369: 164؛ بارنز، 1373: 59؛ ییت، 1365: 302؛ ریچاردز، ١٣٤٣: 281-280)، قم (سرنا، 1362: 145؛ دوراند، 1346: 31) و ری (لوتی، 1372: 261؛ شیل، 1368: 135) به ثبت رسیده است.
منظر قدسی
منظر مقدس بخش بیواسطهای از مناظر فرهنگی بشمار میرود، چنانکه فعالیتهای فرهنگی در دو بُعد ملموس و ناملموسِ جاری در ساحتِ قلمرو دینی، گونههای مختلفی از میراث مذهبی و جنبههای آن را نظام میبخشد (Kumar & Singh, 2017: 4). ازاینحیث منظر مقدس شهری را نمیتوان بیتوجه به چگونگی و نقش باشکوهی که اماکن مرتبط با آن در چشماندازِ شهر ایفا میکنند، بهدرستی ادراک نمود. بهعبارتدیگر این منظر نه فقط دربرگیرنده یک محدوده و فضای جغرافیایی است؛ بلکه بهعنوانِ یک زایشگر فرهنگی که نقش بسزایی در ثبت مکانهای شاخص با ارزشهای مذهبی و اجتماعی دارد، عمل میکند. برایناساس علیرغم آنکه در سیر حرکت از خارج شهر به طرف مکان مقدس، فضا به تدریج از درجة تقدس برخوردار میشود (کمیلی، 1398، 20)؛ اما نشانههای تفکیک مکانی فیمابین شهر و فضای پیرامون و خارج از آن، عملاً در زمرة عناصر منظر قدسی شهر محسوب میشود، برای مثال هوتم شیندلر5 در سفرنامه خراسان، ضمن اشاره به مکانی در محدوده شهر مشهد با نامِ «تپه سلام»، اذعان میدارد که «از این تپه، شهر مشهد با گنبد مقدس امام نمایان» (صفاءالسلطنه نائینی، 1366، 106) است.
آنچه گفته شد برای روشنکردن این مضمون است که اهمیت چشمانداز بقعة مقدس وابستگی شدیدی به مکان مشاهدهشونده، ویژگیهای کالبدی آن و تمامی عناصر پیشزمینه و پسزمینهای دارد که دورنمای آن منظر را دربرگرفته است (Gopalakrishnan and Tadepalli, 2014: 193). افزون بر این، از آنجهتکه بخش عمدة تقدس جاری در یک منظر، فراکالبدی است؛ لذا باید بدون وابستگی به ادراکهایی که تحتتأثیرِ حواس مادی شکل مییابند نیز قابل شهود و دریافت باشد (Niglio, 2018: 1).
باتکیهبر گفتارهای ثبتشدة سیاحان (جدول شماره 2)، منظر قدسی از ارکانِ اصلی شکلگیری نقشة ساختار ذهنی زائران بوده است؛ بهنحویکه مسیرهای اصلی در تصویر ذهنی آنها از مرکز تاریخی شهر که دربرگیرنده حرم و نواحی اطراف آن بوده آغاز میگردیده (کلانتری خلیلآباد و همکاران: 1393، 41) و اولین توصیفات خود را حتی پیش از رسیدن به آستانهی شهر، به چشماندازی که نمایانگر هویت مذهبی و زیارتی آن شهر بوده، اختصاص میداده است. حضور این ابنیه علاوهبرآنکه بهعنوان نماد و شاخصه شهری تلقی گردیده (تصویر شماره 1)، موجب «ارتقای ظرفیتهای معنوی و تأثیرات متقابل عملکردی، اجتماعی، کالبدی و... با بافت پیرامونی خود» شده است (میثاقی و روحانی قادیکلائی، 1393، 90). درهمآمیختگی با عناصرِ طبیعی، از دیگر مواردی است که حتی در محدوده عرصه و حریمِ درونی این اماکن قابل مشاهده بوده است، چنانکه فیالمثل آمده «دست طبیعت مقبره امامزاده صالح را به چناری عجیب آراسته و مزین کرده است که مورد ستایش تمام مردم ایران است و این واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت» (کورف، 1372: 214). (جدول شماره 2) و (تصویر شماره 2).
جدول شماره 2: توصیف منظر مقدس شهرهای زیارتی، به ترتیب زمان بازدید. مأخذ: تحلیل نگارندگان
متون و مضامین قرائتشده | گزارههای استخراجشده |
---|---|
از مسجد ذيالحُلَيفه تا «تا مزار حمزه و تا قُباء جزء منطقه حرم مدینه محسوب میشود. نخستین چیزی که از این فاصله به نظر میرسد مناره سپید بلند مسجد مدینه است» (ابنجبیر، 1370: 236). | مدینه - وضوح حوزه مقدس - نماد و شاخصه شهر |
گنبد مطهر «از فاصله بسیار دور قابل دیدن است» (الخیاط از بورکهارت، 1375: 153- 154). | |
«دو فرسخ مانده به شهر، گنبد مطهر عسکریین علیهمالسلام نمایان شد» (پیرزاده نائینی، 1342: 373). | سامراء - نماد و شاخصه شهر |
از فاصله دور گنبد عظیم زرینی را مشاهده نمودم. «گفته میشود چنانچه هوا صاف و بیغبار باشد این گنبد مقدس سه روز قبل از رسیدن زائرین راه به شهر نجف رویت میشود» (نوردن، 1356: 9). | نجف - نماد و شاخصه شهر |
«از دور محل ری را تشخیص دادم. «سپس شاهعبدالعظیم را دیدم که گنبد طلایی آن در وسط سبزیکاریهای زیبایی که این شهرک خوشمنظره را فراگرفته است میدرخشید» (دوگوبینو، 1383: 194). | ری
- نماد و شاخصه شهر - همپیوند با منظر طبیعی
|
گنبد طلایی زیارتگاه عبدالعظیم «از فواصل دور مخصوصاً در زیر اشعه خورشید میدرخشد و زائرین را به سوی خود میخواند» (بروگش، 1367، 193)؛ «نزدیک شدن به تهران را به ما نوید میداد» (ماساهارو، 1373: 155)؛ «چشم را خیره میکند» (بنجامین، 1363: 53-54) و «در مقابل دیدگان مسافری که از غرب به تهران نزدیک میشود، منظرهی بسیار جالب و زائدالوصفی پدید میآورد» (براون، 1381: 189). | |
«در پایین، در میان سبزیها و درختانی که از آبهای جاری از توچال سیراب میشوند، منارههای کاشیپوش و گنبد طلایی شاهزاده عبدالعظیم مشاهده میشود» (اوبن، 1362: 271). | |
«همهجا پر است از خانههای گلی یکنواخت […] اگر حرم امام رضا (ع) را که به منظره شهر جلوهای میبخشد، مستثنی کنیم چیزی به جز صف بلندی از دیوارهای گلی و چند درخت بلند، در طول خیابان مشاهده نمیشود» (مکگرگور ، 1366: 251-252). | مشهد
- متمایز از محیط پیرامونی - همپیوند با منظر طبیعی - نماد و شاخصه شهر |
«خیابانی که در آن قدم گذاشتیم عریض و زیبا بود و از وسط آن نهر آبی میگذشت که دو طرفش در زیر سایه درختان قرار داشت و گنبد باشکوه و منارههای طلاپوش حرم امام رضا (ع) چشمانداز انتهایی این خیابان را تشکیل میداد» (بارنز، 1373: 57). | |
«در نُه میلی مشهد، برفراز بلندی که به آن تپه سلام میگویند، رسیدیم. تپه سلام محلی است که مسافرانی که به قصد زیارت به مشهد میآیند، اولین منظره را از این شهر و گنبد طلای حضرت رضا در پیشرو میبینند» (ییت، 1365: 392). در واقع «به غیر از آستانه که گنبد طلایی و منارههای آن از دور قابل رؤیت است در شهر بنای قابل ملاحظه دیگری به چشم نمیخورد» (همان: 302). | |
«گنبد طلائی زیبای مشهد از دور مثل شعله آتش میدرخشید و ما را به وصول این شهر تاریخی نوید میداد» (سایکس، 1336: 29). | |
در حوالی مشهد «پس از عبور از باغهای محصور به دشتی رسیدیم و برای آخرین بار نظری به پشت انداختیم و گنبد آستانه را که با درخشندگی خاصی جلوهگری میکرد تماشا کردیم» (دالمانی، 1335، 644). | |
یکی از حکام «نزديك شهر بنای مجللی را به سفیر نشان داد که از دور بهترین و باشکوهترین ساختمان شهر مینمود» (فیگوئروا، 1363: 253). | قم
- متمایز از محیط پیرامونی - نماد و شاخصه شهر - همپیوند با منظر طبیعی |
«در ظاهر توانستیم از لای هوائی کدر نقطه درخشانی را ببینیم. این گنبد طلائی قم بود که از دور به مسافتی بعید دیده میشد» (فلاندن، 1356: 122). | |
«در دوردست بامهای مخروطی شکل مقابر شيوخ نمایان است و در طرف چپ، باغهای قشنگی مقبره حضرت فاطمه را احاطه کردهاند» (دیولافوا، 1371: 197). | |
«دورنمای قم به معنی واقعی کلمه از فاصله چند میلی» بهواسطه نمایان بودن گنبد زیارتگاه این شهر آشکار است (بروگش، 1374: 194). | |
«در پیچ هر کوچه دورنمای گنبد حضرت فاطمه (س) به نظر میرسد» (کرزن، 1373: 7). | |
«بنائی عظیم و گنبدی زراندود، نشانههایی از شهر است که از تمام جهات به چشم میخورد و به زائر مژده میدهد، که شهر نزديك است» (ویشارد، 1363: 132). | |
هنگام ظهر «در نقطهای بس دور جسم درخشندهای را در بالای افق مشاهده میکنیم. […] فردی با دست آن نقطه را نشان میدهد و میگوید «قم». پس «آن شیی نورانی حتما گنبد طلای مشهور است که در برابر آفتاب نیمروز میدرخشد و مانند فانوسی روشن است که آن را در وسط روز افروخته باشند تا کاروانهائی را که در بیابان راه میپویند، راهنمایی کند» (لوتی، 1372: 253). | |
از کاشان به قم «به پاسنگان رفتم و پس از طی مسافتی چند به قم رسیدم و از مشاهده گنبد طلای آن که از دور نمایان است لذت فوقالعادهای بردم» (سایکس، 1336: 189). | |
«همسفران خود را دیدم که در روی بام به نقاشی مقبره حضرت فاطمه که از دور نمایان بود اشتغال داشتند» (دالمانی، 1335: 1090). | |
«به رودخانهای رسیدیم که در آن سوی آن حرم مقدس، در پشت ساختمانهای کوتاهی که در کرانه رود بنا شده بود، قرار داشت» (آنه، 1370: 201). | |
«گنبد طلای باشکوه مرقد مطهر حضرت معصومه فرسنگها قبل از ورود به شهر نمایان است و رؤیت این گنبد حتی برای غیر مسلمانان حالتی توأم با احترام بوجود میآورد. زیارتکنندگان مسلمان به محض رؤیت گنبد مقدس سر سجده بر خاك مینهند» (نوردن، 1356: 125). | |
«بزرگترین گنبد در شیراز که از همه آنها بلند و کشیده است گنبد شاهچراغ است که در حوالی ارگ واقعشده است» (کرزن، 1373: 126). | شیراز - متمایز از محیط پیرامونی |
همجواریها و محیطِ پیرامونی
به طور قطع هربار موضوع حریمگذاری بر بنا یا محوطههای ارزشمند به میان میآید، در مرحله نخست توجه به خود بنا و یا مجموعههای معماری و شهری، و در کنار آن مکان یا گستره فراگیر مرتبطش، لازم و ضروری است (فلامکی، 1384: 57-58). البته باید یادآور شد که «منظور از محیطِ پیرامونی، محیط به مفهوم جامع آن که دربردارنده شاخصهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی طبیعی بوده، میباشد» (حکمتی، 1381، 261). تقدس یک مکان، تنها به جذابیت بنای خاصی وابسته نیست، بلکه میتواند با ارائهای نمادین به ظهور رسد. بنابراین، تقدس در داخل شهر اسلامی به شکل متمرکز و جداگانه ظاهر نمیشود، که میتواند بر تمامیت شهر گسترش یافته و ساختاری همگن سازد (Bianca, 2000: 33-35). برای مثال «این فضای والا و متعالی که در مکه واقع است، معرف نظامی از اصول و ارزشها و معیارهای مشخص و دقیق بوده که بر شهر مسکونی منطبق شده است» (بمات، 1369: 10). نقل صریح سفرنامهنویسان نیز حکایت از قداستی ذاتی داشته که دربرگیرنده تمامیتِ محدوده پیرامون این اماکن بوده و در طی سالهای متمادی بهواسطه فرهنگ مردمان آن ناحیه، به حیات خود ادامه داده است؛ بهنحویکه در ارتباط با حرم حضرت معصومه (س) ذکر شده «این حرمی که من نگاه بیتفاوت خود را بر گنبد زرین آن دوختهام قرنهاست برای ایرانیان زیارتگاه مقدسی شمرده میشود» (آنه، 1370: 201). چنین توصیفاتی در ارتباط با سایر اماکن به گونه دیگری نقل گردیده است و میتوان به عباراتی چون «کاظمین یکی از امکنه مقدسهای است که ایرانیان به زیارت آن میآیند» (بایندر، 1370: 352) و یا «کربلا نه فقط از برای ایرانیان زیارتگاه است بلکه زمینش را زمین مقدس و محترم میدانند» (فلاندن، 1356: 461)؛ اشاره داشت. علاوهبرآن، سخن از این قداست غالباً یادآور امنیتی است که از دیدگاه ساکنان و زائران در این اماکن وجود دارد: «هیچ مکان مقدسی برای تهرانیها، امنتر از مزار شاهعبدالعظیم نیست» (اوبن، 1362: 271). (جدول شماره 3) و (تصویر شماره 2)
جدول شماره 3: توصیف همجواریها و ساختار شهر مکان مقدس، به ترتیب زمان بازدید در هر شهر. مأخذ: تحلیل نگارندگان
گزارههای استخراجشده | متون و مضامین قرائتشده |
---|---|
مکه
- محاطشده بهواسطه کوهها - ارتفاع بلند خانهها - خانهها مشرف به حرم - پیوستگی بافت مسکونی با حرم - همپیوند با طبیعت - وجود فضاهای اقامتگاهی - ساختار شهر دارای نظم هندسی - شهر دارای حصار - حرم در مرکز شهر - بافت شهری متراکم | شهر مکه در میان کوهها واقع شده، بهطوریکه «گردبرگرد مسجدالحرام شهرست و کوچهها و بازارها» (قبادیانی، 1335: 86). |
«مکه شهری است که خداوند آن را در میان کوههایی که پیرامونش را گرفته است قرار داده است» (ابنجبیر ، 1370: 148). «تمام خانههای مکه بامهایی بلند دارند» (همان: 189). | |
«بامهای خانههای اطراف و پنجرههای آن خانهها مشرف بر حرم میباشد به طوری که ساکنین آنها همواره چشم بر خانه خدا دارند» و از بعضی در مخصوصی به حرم باز میشود (ابنبطوطه، 1376: 182). «کوه ابوقُبَیس مشرف بر مسجدالحرام و تمام نواحی دیگر مکه است و از فراز آن زیبایی و وسعت حرم و کعبه را به خوبی میتوان تماشا کرد» (همان: 186). | |
شهر توسط کوههای اطراف محصور گشته و فاقد سه حصاری است که در گذشته آن را احاطه کرده بودهاند. خانههایی با ارتفاعی درحدود سه طبقه، که بخش بخش عمدهای از خانهها بهجهت اسکان حجاج و پذیرایی ساخته شده است (الخیاط از بورکهارت، 1374: 142). | |
«بعضی از عمارات دو سمت شهر که متصل به مسجد است، پنجرهها رو به مسجد دارد. اکثر خانهها که در دامنه کوه و بلندیها واقع است، از مسجد نمایان است» (سیفالدوله، 1363: 130). | |
کوچه، بازار و ابنیههای این شهر، «بسیار منظم و معمور است. این شهر مقدس به سه باروی تودرتو محاط و محفوظ، و در وسطش حرم شریف واقع است» (اعتمادالسلطنه، 1379: 117). | |
شهر در میان درهای است و «خانههای آن از یک مرتبه الی چهار پنج مرتبه و کوچههای شارع آن که اغلب محل عبور است، وسیع و کوچههای دیگر بسیار تنگ است» (فراهانی، 1362: 195). | |
مدینه - شهر دارای حصار - خانهها دو طبقه - عدم قرارگیری حرم در مرکز شهر | شهر دارای برج و باروی مستحکمی بود، که نخستین بار در سال ۳۶۰ ق. بنا گردید. معمولا خانهها دو طبقه است. خیابان اصلی شهر از دروازه بهسویِ حرم میرود که در آن بیشترین تعداد مغازهها و فروشگاهها را میتوان یافت. حرم در بخش شرقی شهر قرار گرفته است (الخیاط از بورکهارت، 1375: 147-150). |
سامراء - محاط در حصار - بافت متراکم مسکونی - وجود بست و مفصل درجنبِ حرم | وارد قلعه شدیم و پس از عبور کوچههای تودرتو ازطریقِ یک محوطه که وسعت آن نسبتبه آن کوچهها نمایش یک میدان وسیع داشت وارد صحن مقدس شدیم (ناصرالدینشاه، 1362: 197). |
نجف
- بازار منتهی به حرم - همجواری با فضاهای آموزشی و مذهبی - همپیوند با طبیعت - شهر محاط در حصار - بافت فشرده و متراکم مسکونی - مکان مقدس، هسته اولیه شهر - حرم در مرکز شهر - حرم دارای حریم کالبدی - وجود بست و مفصل - پیوستگی بازار و زندگی شهری با حرم با رعایت سلسلهمراتب فضای - پیوستگی بافت مسکونی با حرم - عدم اشراف مستقیم خانهها به فضای داخلی حرم | «بعد از عبور از چند بازار به بازار عطاران رسیدیم که آخر آن بابِ حضرت است. «روبهروی مقبره، مدارس و زوایا و خانقاههایی قرار دارد که دایر و پُررونق میباشد» (ابنبطوطه، 1376: 219). |
«مرقد مطهر را در قصبهای که در جلگه وسیع و گسترده نجف است ساختهاند» (اوتر، 1363: 66). | |
اطراف شهر «به یک قلعه استوار که چهل برج دارد محاط است» (اعتمادالسلطنه، 1379: 122). | |
«از میان بازار به درب صحن مقدس آمدیم» (عضدالملک، 1370: 139). | |
قلعه شهر بسیار محکم است. داخل دروازه میدانی است که از آن «تا درب صحن مقدس راسته بازار وسیع مسقف است […] در انتهای بازار وارد صحن شدیم» (ناصرالدینشاه، 1362: 152-151). | |
نجف داری خانههایی دو مرتبه، حیاطها و کوچههای تنگ میباشد. بهعلتِاینکه در گذشته حصار نداشته، مورد هجوم واقع میشده است. در زمان فتحعلیشاه قاجار، حصاری دور شهر کشیده شد، که بسیار محکم و دارای سه دروازه است (پیرزاده، 1342: 345-344). | |
شهر منحصراً بهخاطرِ این مرقد که درست در قلب شهر و در انتهای بازار قرار دارد؛ بهوجود آمده است. «چهار در به داخل حیاط حرم راه دارد. در اصلی که به اسم در بازار معروف است، به میدان کوچکی باز میشود که پر از بساط صرافان، قهوهخانهها، و دکانها» است (اوبن، 1362: 402-403). | |
شهر دارای کوچههای باریك و پُرپیچوخم است. خانهها «به طوری فشرده درکنارِهم قرار داشتند که نشان میداد ساکنین سعی داشتهاند تاحدِّامکان خود را نزدیکتر به جوار اماکن متبرکه و مساجد سکنی دهند». یکی از منازل سه طبقه و نسبت به سایر خانهها خیلی مرتفع بهنظر میرسید. صبح روز بعد من از بام آن، به تماشای شهر پرداختم، گرچه حرم در همجواری بود اما دیواری بهشکل سنگر بر بام بنا شده بود که حتی مرا از انداختن نیمنگاهی به داخل صحن منع مینمود. اما گنبد و چهار مناره با درخشش چشمگیری پیشِروی من قرار داشتند (نوردن، 1356: 9-11). | |
کربلا
- بافت فشرده و متراکم مسکونی - بازار منتهی به حرم (بازار عنصر پیونددهنده حرمین) - خانهها با ارتفاعی نسبتاً بلند - ساماندهی بافت شهری پیشین در طرح توسعه - همجواری با دیگر آرامگاهها - پیوستگی بافت مسکونی با حرم - نشانههای حصار شهری در گذشته - توسعه و دگرگونی بافت پیرامون حرم در پاسخگویی به افزایش زوار - درنظرگرفتن حوزه مقدس و حیات شهری در طرح توسعه | «خانهها را روی هم ساختهاند». شهر دارای کوچههای تنگ است. برای زیارت حرم حضرت عباس (علیهالسلام) «یک راسته بازار تنگ بدی است، الى دَمِ صحن» (ناصرالدینشاه، 1372: 115). |
شهر در گذشته «یعنی تا بیست سال قبل» بسیار کوچک، تنگ و دارای خانههای سه و چهار طبقه بوده است. پس از وسعتدادن شهر کوچههای وسیع و مستقيم شکل گرفتهاند (پیرزاده نائینی، 1342: 321). فاصله بین دو صحن «بازار مسقف است ولی بازار تنگ است و در زیر دکاکین مقبره بعضی علما و سایر مردم است» (همان: 366-365). | |
وارد کربلا شده و در خانهای «قدیمالبناء که پنجاه قدم دور از حرم مطهر و قریب باب قبله واقع است»، اقامت کردیم (سدیدالسلطنه،1362: 324). | |
«شهر قدیم، سرتاسر تپه را فراگرفته است. خانهها بلند و کوچهها تنگ است. بازار میان دو بارگاه قرار دارد. سابق بر این دور شهر حصاری نیز بوده است که اینک دروازهای به نام دروازهی بغداد و آثاری از برج و بارو، از آن حصارها و دیوارها باقی است. در سال ۱۸۷5 م.، هجوم روزافزون زائران، ایجاد شهر جدیدی را در پای تپه مقدس ایجاب میکرد.» نقشه آن را با خیابانهای بزرگ و مستقیم عمودبرهم، و چندین ردیف رواق و غرفه در پیادهروها، طرح و تهیه گردیده است. «در این قسمت شهر، قهوهخانهها، کاروانسراها، جایگاههای دلیجان، مدرسهها، مسجد اهل تسنن و ساختمانهای دولتی نیز پیشبینی شده است» (اوبن، 1362: 386-385). | |
کاظمین - پیوستگی بافت مسکونی با حرم - دگرگونی بافت پیرامون حرم در جهت پاسخگویی به افزایش زائران و درنظرگرفتن حیات شهری در طرح توسعه و همپیوندی با طبیعت | برای زیارت «از کوچه بسیار تنگی که خاک غریبی داشت عبور افتاد» (ناصرالدینشاه، 1362: 125). |
«تعداد روزافزون زائران، بهتدریج کاظمین را بهصورتِ شهری کامل درآورد. رفتوآمد مکرر و دائمی زائران به کاظمین، موجب گردیده بازارها و کاروانسراهای شهر بهقدرِکافی توسعه یابند. اطراف ضریح را بازارها، خانهها، و کاروانسراهایی احاطه کردهاند. سرتاسر اطراف شهر نیز پر از باغهایی است» (اوبن، 1362: 372-370). | |
مشهد - درنظرگرفتن حیات شهری در طرح توسعه و همپیوندی با طبیعت - توسعه و دگرگونی بافت پیرامون - همجواری با فضاهای آموزشی، مذهبی و اقامتگاهی - همپیوندی با طبیعت | «سه خیابان در جهات مختلف از مقبره امام (ع) منشعب میشود که دوتای آنها وسیع، عريض و مشجر است» (بارنز، 1373: 59). |
«در هر دو خیابان مدرسهها و مساجد و کاروانسراهای بسیار عالی ساخته بودهاند. حال همان خود خیابانها باقی است و بعضی از سنگهای کنار نهرها و پارهای از درختهای چنار باقی است. عجب بنای ملوکانهای بوده است. پارهای از مدارس و مساجد و کاروانسراها هم برجاست» (سیفالدوله، 1363: 318). | |
«میان خیابانی که به صحن مرقد امام هشتم میرسید جویبار پاکیزهای روان بود، و در دو سوی آن ردیف درختان توت و بید بلند و کوتاه کاشته بودند» (سوزوکی، 1393: 64). | |
ری - همجواری با بازار و فضاهای تجاری - پیوستگی بافت مسکونی با حرم - همجواری با فضاهای خدماتی و عامالمنفعه | «در اطراف این مقبره مقدس دکانهای کوچک متعددیست» (دالمانی، 135: 1091). |
خانهای که اجاره کردیم «قریب بازارچه نزدیک حرم مطهر است» (سدیدالسلطنه، 1362: 175). | |
این زیارتگاه در عین حال گردشگاه مردم شهر نیز محسوب میشود و قصبه آن نیز «برای خود کاروانسراها، حمامها، و بازارهایی دارد» (سرنا، 1362: 204). | |
شیراز - حرم در مرکز شهر - اتصال حرمین بهواسطه بازار - بست بهعنوان منطقه حائل و مفصل در همجواری حرم | روضه و بقعه مباركه شاهچراغ در وسط شهر است، که در جنب آن «بقعه سید میرمحمد و از حياط صحن بقعه امامزاده تا صحن شاهچراغ بازار است و از شاهچراغ تا مسجد نو نیز بازار مستقیم است و صحن امامزاده و صحن حضرت شاهچراغ و بازارهای متصل به صحن کلا بست متظلمين است» (پیرزاده نائینی، 1342: 75-74). |
قم
- شهر محاط در حصار - همپیوند با طبیعت - همجواری با بازار - حرم در مرکز شهر - همجواری با آرامگاهها - پیوستگی بافت مسکونی با حرم - همجواری با مسجد | بخش عمده حصاری که در پیرامون شهر وجود داشته، تخریب شده است (براون، 1381: 199). |
در نزدیکی پل سنگی رودخانه، مقبرهای واقع شده است، که از طرف مردم مقدس شمرده میشود و زیارتگاه عمومی است (دلاواله، 1370: 435-436). | |
اهمیت شهر بهواسطه حضور آرامگاهیست که در وسط آن است (شاردن، 1336: 403). در پشت و کنار حرم، مزارات دیگر، محوطههای بسیار زیبا، عمارات بسیار تمیز و محفوظ و باغهای کموسعت فوقالعاده مصفایی مشاهده میشود. در سمت چپ نیز گورستان بزرگی واقع است (همان: 79). | |
«بازارها وسیع و در همهجا خانههایی با باغهای بزرگ بهنظر میرسد» (دوگوبینو، 1383: 190). | |
وارد بازارهای متعددی شده که آخرین آن منتهی به دروازهای میگشت که بعد از آن به يك پل سنگی بزرگ روی رودخانه قم رسیده و چاپارخانه نیز در همینجا واقع بود؛ که از بالای بام آن منظره شهر دیدنی بود، در وسط شهر، بیش از همه بنای آرامگاه حضرت معصومه و گنبد طلایی رنگ آن به چشم میخورد. […] قبور چند نفر از سلاطين قاجار و سلاطین سلسلههای قبل از قاجار در جوار» بارگاه است (بروگش، 1367: 538-539). | |
«چیزی که در تابستان و زمستان برای زوار حضرت معصومه (س) اسباب زحمت است، طی مسافت از مسجد امام حسن (ع) است تا آستانه مقدسه که تقریبا پانصد قدم میشود که یک طرف آن دكاكين […] است و يك طرف آن قبرستان است» (صفاءالسلطنه نائینی، 1366: 93). | |
«در پایین مقبره باغ مشجریست که منزلگاه متولیان مقبره است. چون از بیرون به این باغ نظری انداختیم خیابانهایی را دیدیم که باغ را به قسمتهایی تقسیم کرده است» (دالمانی، 1335: 857). | |
«در سمت راست خیابانی که به صحن مقدس منتهی میشد کوچهای قرار داشت که تا ساحل رودخانه ادامه مییافت. در اطراف این کوچه خانههای کوچک متعددی بنا شده بود که معمولا زائرانی که به زیارت» میآمدند در آنها اقامت میکردند (آنه، 1370: 203-202). |
بحث و تحلیل یافتهها
گزارههای استخراجشده از جدول (2) بیانگر آن است که مکان مقدس در طی دورههای بررسیشده، بهعنوان «نماد و شاخصه شهر زیارتی»، «متمایز از محیط پیرامونی» خود و «همپیوند با منظر طبیعی» شهر بوده است. به سخن سنجیدهتر و باتوجهبه درصدفراوانیهای گزارههای استخراجی نمودار (1)، یکی از مؤلفههای اثرگذار در ساختار کالبدی حریم بصری، بُعد مکانی مکانهای یادشده بوده، که بر قدرت، ایستایی و تمامیتِ آنها تأکید داشته و این امر مؤکد آن است که شاخصهای اماکن مذکور، ضامن بقاء و متمایزکننده آنها در شهرهای زیارتی از سایر مکانها بوده است (برمر، 1392، 32). مطلب دیگر آنکه اگرچه ظاهراً «مکان مقدس در یکپارچگی مکان، گسیختگیای به وجود میآورد» (الیاده، 1393، 31)، اما در عینحال ساختار و همجواریهای این ابنیه با استناد بر گزارههای استخراجشده جدول (3) و نمودار (1)، گویای «تفکیکناپذیری» و «انسجام یکپارچه» با آنها بوده که با رعایت «سلسلهمراتب فضایی» نسبتبه عرصه و حریم این مکانها، خود نقش بهسزایی در ادراکِ عینی و ذهنی مخاطبان، اعم از ساکنین، زائران و بازدیدکنندگان میگذاشته است. (تصویر شماره 3) و (شکل شماره 1).
نمودارشمارة 1: درصد فراوانی گزارههای استخراجشده از مضامین قرائتشده، مأخذ: نگارندگان.
نتیجهگیری
باتوجهبه مطالب پیشگفته در این پژوهش، مکان مقدس بهعنوانِ مرکز مذهبی ضمن خلقِ تمامیت، یکپارچگی و پیوستگی انکارناپذیر در حکم سازهای منسجم و نظامیافته با برپایی تقسیمات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و توزیع همگون بخشهای کارکردی در تعامل مستمر و کاملی با بافتِ شهر زیارتی عمل میکرده است. بنابراین مطابق آنچه در شکل (1) ملاحظه میگردد، محدوده و «ساختارِ کالبدی حریمِ» ابنیه مذکور با رعایت سلسلهمراتب، بهترتیب در سه مقیاسِ فضایی عرصه، منطقه حائل و حوزة مقدس قابل تشخیص و شناسایی بوده است. این شبکه بهعنوان گسترهای همپیوند و تفکیکناپذیر نقشِ بسزایی در انسجامِ بُقاع متبرکه با محیطِ بلافصلِ خود داشته است.
نکته دیگری که باید بر آن تأکید شود این است که آدابِ ظاهری و باطنی امرِ زیارت، رسوم و سنتهای جاری که پدیدآورنده و دربرگیرنده بخشِ بنیادین میراث ناملموسِ وابستهبه این اماکن بوده، همواره بهنوبهخود تأثیر شگرفی در چگونه نگریستن به مقوله حریم و تنظیم ضوابطِ آن در طی قرنهای پنجم تا چهاردهم ه.ق، گذاشته است. برایناساس چنین استنباط میگردد که «ساختارِ معنایی حریمِ» مکانهای یادشده تابعی از فرآیندهای مداوم و بهمپیوسته آیینی-مذهبی بوده و همواره با مدنظرقراردادن و عنایت بر دیگر مؤلفههای مستور و مشهود ارزشهای معنوی و ابعادِ کالبدی و فراکالبدی، ساماندهی میگشته است.
در خاتمه با استناد بر متون و تصاویری که در این نوشتار ارائه گردید، ذکر این مطلب سودمند مینماید که بر طبقِ نگرشِ اسلامی و خاصه تفکرِ شیعی، امرِ قدسی، امری تکوجهی که صرفاً دربرگیرنده کالبدِ حرمهای متبرکه متصور گردد، نبوده، که بالعکس بهطورِ متناوب احاطهکننده بخش پهناوری از شهر، منظرِ وابستهبه آن و جمیع مشخصههای ملموس و ناملموس منتسببه آنها تلقی گردیده است.
پینوشتها
1. طبق «قانون حمایت از مرمت و احیای بافتهای تاریخی-فرهنگی»، حریم بنا به «نواحی اطراف یک اثر فرهنگی، تاریخی، طبیعی ملی یا جهانی» اطلاق میگردد. این قانون که مشتمل بر هفده ماده و چهار تبصره است، در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در تاریخ 2/4/1398 تصویب و در تاریخ 12/4/1398 به تأیید شواری نگهبان رسید.
2. Religious Heritage
3. Inherent Livingness
4. Eugene Aubin
5. Burckhardt
6. 1 Mile = 1/61 km.
7. Claude Anet
8. Albert Houtum-Schindler
فهرست منابع
ابنبطوطه (1376)، سفرنامة ابنبطوطه، جلد اول، ترجمة محمدعلی موحد، چاپ سپهر نقش، تهران.
ابنجبیر، محمدبناحمد (1370)، سفرنامة ابنجبیر، ترجمة پرویز اتابکی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
اعتمادالسلطنه، علیخان (1379)، سفرنامة حاج علیخان اعتمادالسلطنه، بهاهتمامِ سیدعلی قاضیعسکر، نشر مشعر، تهران.
الخیاط، جعفر (1374)، «مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی (1)»، ترجمة محمدرضا فرهنگ، میقات حج، شماره 13، پاییز.
الخیاط، جعفر (1375)، «مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی (1)»، ترجمة محمدرضا فرهنگ، میقات حج، شماره 17، پاییز.
امیری، محمود (1384)، «حرم حضرت معصومه (س) از نگاه سفرنامهنویسان اروپایی»، وقف میراث جاویدان، شماره 52، زمستان.
آنه، کلود (1370)، سفرنامة کلودآنه (گلهای سرخ اصفهان: ایران با اتومبیل)، ترجمة فضلالله جلوه، نشر روایت، تهران.
اوبن، اوژن (1362)، ایران امروز، ایران و بین النهرین (سفرنامه و بررسیهای سفیر فرانسه در ایران)، ترجمة علی اصغر سعیدی، چاپ نقش جهان، اصفهان.
اوتر، ژان (1363)، سفرنامة ژان اوتر (عصر نادرشاه)، ترجمة علی قبادیانی. سازمان انتشارات جاویدان، تهران.
اولئاریوس، آدام (1358)، سفرنامة آدام اولئاریوس: ایران عصر صفوي از نگاه یک آلمانی، ترجمة احمد بهپور، ابتکار نو، تهران.
بارنز، آلکس (1373)، سفرنامة بارنز: سفر به ایران در عهد فتحعلیشاه قاجار، ترجمة حسن سلطانیفر، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. مشهد.
بایندر، هانری (1370)، سفرنامة هانری بایندر (كردستان، بينالنهرين و ايران)، ترجمة کرامتالله افسر. انتشارات فرهنگسرا، تهران.
براون، ادوارد گرانویل (1381)، یک سال در میان ایرانیان، ترجمة مانی صالحی علامه، اختران، تهران.
بروگش، هینریش (1367)، سفری به دربار سلطان صاحبقران، جلد اول، ترجمة حسین کردبچه، اطلاعات، تهران.
بروگش، هینریش (1374)، در سرزمین آفتاب (دومین سفرنامه هینریش بروگش، جلد اول، ترجمة مجید جلیلوند، نشر مرکز، تهران.
بشیری، عباس؛ براتی، علیاکبر و پوررحیم، مریم (1393)، شرایط فنی و ضوابط قانونی انواع حریم در حقوق کاربردی ایران، انتشارات جنگل (جاودانه)، تهران.
بمات، نجمالدین (1369)، شهر اسلامی، ترجمة محمدحسین حلیمی، منیژه اسلامبولچی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
بنجامین، س.ج.و. (1363)، ایران و ایرانیان عصر ناصرالدینشاه، ترجمة حسین کردبچه، سازمان انتشارات جاویدان، تهران.
بیلی فریزر، جیمز (1364)، سفرنامة فریزر (معروف به سفر زمستانی، از مرز ایران تا تهران و دیگر شهرهای ایران)، ترجمة منوچهر امیری. انتشارات توس، تهران.
پیرزاده نائینی، محمدعلی (1342)، سفرنامة حاجی پیرزاده، جلد اول، به کوشش فرمانفرمائیان، دانشگاه تهران، تهران.
تاورنیه، ژان باتیست (1363)، سفرنامة تاورنیه، ترجمة ابوتراب نوری، تصحیح حمید شیرانی، انتشارات کتابخانه سنائی، تهران.
حسینزاده شانهچی، حسن (1389)، «سهم سفرنامههای اروپایی در معرفی تشیع ایرانیان در غرب»، تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره 26، تابستان.
حکمتی، شیوا (1381)، «انتظام شکل-کارکرد زمینه تحقق معنا کیفیت فضایی رابطه شکل / زمینه در معماری»، رساله دکتری، استاد راهنما: مهدی حجت، دانشگاه تهران.
خانیکوف، نیکولای ولادیمیروویچ (1375)، سفرنامة خانیوکف: گزارش سفر به بخش جنوبی آسیای مرکزی، ترجمة اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
دالمانی، هانری رنه (1335)، سفرنامه از خراسان تا بختیاری؛ مشتمل بر طرز زندگی، آداب و رسوم، اوضاع اداری، اجتماعی، اقتصادی، فلاحتی و صنایع ایران از زمان قدیم تا پایان سلطنت قاجاریه، ترجمة علیمحمد فرهوشی، مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر، تهران.
دانشپور، سید عبدالهادی؛ بهزادفر، مصطفی و رضایی ندوشن، محمد (1396)، «سلسلهمراتب تشرف به اماکن مقدس در شهرهای تاریخی- مذهبی ایران نمونه موردی: شهر قم در دوران صفوی و قاجار»، شهر و معماری بومی، شمارة 6، پاییز و زمستان.
دفتر فنی معاونت حفظ و احیاء (1379)، مجموعة پژوهشهاي بنيادي دفتر فني (دفتر سوم: ویژگیهای تعيين حريم آثار تاريخي در ایران)، سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.
دلاواله، پیترو (1370)، سفرنامة پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)، ترجمه، شرح و حواشی از شعاعالدین شفاء، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران.
دوراند، سرتیمور (1364)، سفرنامة دوراند: سفر هیأت سرتی مور دوراند وزیر مختار انگلیس در ایران، ترجمة علیمحمد ساکی، انتشارات کتابفروشی محمدی، خرمآباد.
دوگوبینو، آرتور (1383)، سفرنامة کنت دوگوبینو: سه سال در آسیا، ترجمة عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر قطره، تهران.
دوهوسه، لویی امیل (1354)، سفری به ایران (مجموعهای از نقاشیهای لویی امیل دوهوسه از مناظر و مردم ایران 1238-1236)، ترجمۀ منوچهر فرمانفرمائیان، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
دیگانس، جاستین (1392)، «زیارت دینی و سکولار» در گردشگری، دین و سفرهای معنوی، ترجمۀ محمد قلیپور و احسان مجیدی فرد، جامعهشناسان، تهران.
ریچاردز، فرد (1379)، سفرنامة فرد ریچاردز، ترجمة مهیندخت صبا، انتشارات علمی فرهنگی، تهران.
سایکس، پرسی مولزورث (1336)، سفرنامة ژنرال سرپرسی سایکس (ده هزار میل در ایران)، ترجمة حسین سعادت نوری، انتشارات کتابخانة ابنسینا، تهران.
ستاریفرد، شهرام (1394)، «بررسی نقش مراكز مذهبی در افزایش سرزندگی شهرهای معاصر؛ مطالعه موردی: محدوده امامزاده صالح تجریش»، مدیریت شهری، شماره 40، پاییز.
سدیدالسلطنه مینابی بندرعباسی، محمدعلی خان (1362)، سفرنامة سدیدالسلطنه: التدقیق فی سیرالطریق، انتشارات بهنشر، تهران.
سرنا، کارلا (1362)، سفرنامة مادام کارلا سرنا: آدمها و آئینها در ایران، ترجمة علیاصغر سعیدی، چاپ نقشجهان، اصفهان.
سروقدی، محمدجعفر (1374)، «شهر قم در سفرنامهها و متون تاریخی»، وقف میراث جاویدان، شماره 10، تابستان.
سوزوکی، شینجو (1393)، سفرنامة شینجو سوزوکی: پیادهگردی راهب بودائی ژاپنی در شمال و شرق ایران، ترجمة هاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، انتشارات طهوری، تهران.
سیفالدوله، سلطان محمد (1363)، سفرنامة مکه، به تصحیح و تحشیه علیاکبر خداپرست، نشر نی، تهران.
شاردن، ژان (1336)، دائرةالمعارف تمدن ایران: سیاحتنامه شاردن (جلد سوم: روابط بینالمللی و جغرافیای تاریخی ایران)، ترجمة محمد عباسی، موسسة مطبوعاتی امیرکبیر، تهران.
شیل، لیدی مری (1368)، خاطرات لیدی شیل: همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدینشاه، ترجمة حسین ابوترابیان، نشر نو، تهران.
صادقی، محسن (1382)، «حضرت عبدالعظیم (ع) و شهرری در سفرنامهها»، آینه پژوهش، شمارة 80، خرداد و تیر.
صفاءالسلطنه نائینی، میرزا علیخان، (1366)، گزارش کویر: سفرنامة صفاءالسلطنه نائینی (تحفةالفقرا)، بهاهتمامِ محمد کلبن، انتشارات اطلاعات، تهران.
طیبی، سید محمد (1389)، «بست و بستنشینی در دوره قاجاریه (تا انقلاب مشروطه)»، نامة تاریخپژوهان، شماره 23، پاییز.
عبدالرئوف بخاری، میرزا سراجالدین (1369)، سفرنامة تحف اهل بخارا، انتشارات بوعلی، تهران.
عضدالملک، علیرضا (1370)، سفرنامة عضدالملک به عتبات، بهاهتمامِ حسن مرسلوند، موسسة پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران.
علیصوفی، علیرضا و زاور، علیاکبر (1391)، «سفر زیارتی حج در دوره قاجار بر مبنای سفرنامههای رجال دوره قاجاری»، تاریخ اسلام در آینة پژوهش، شماره 32، بهار و تابستان.
فاطمی، شیما سادات (1393)، «نگرشی بر اماکن مقدسه و متبرکه و آداب زیارت از نگاه سیاحان اروپایی دوره قاجار (1344 - 1210 ه ق).»، روزگاران، شمارة 12، تابستان.
فراهانی، محمدحسین (1362)، سفرنامة میرزا محمدحسین فراهانی، بهاهتمامِ مسعود گلزاری، انتشارات فردوسی، تهران.
فصیحی، سیمین و طیبی، صفورا (1394)، «بررسی حیات مذهبی شیراز عصر قاجار به روایت سفرنامههای اروپایی»، تاریخ پژوهی، شمارة 63، تابستان.
فلاح مهنه، فاطمه (1390)، «مزارات و مقابر ایران و عراق به روایت سفرنامههای اروپاییان از آغاز عصر صفوی تا پایان قاجار»، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: عبدالله همتی گلیان، دانشگاه فردوسی مشهد.
فلامکی، محمدمنصور (1391)، اصلها و خوانش معماری ایرانی، نشر فضا، تهران.
فلامکی، محمدمنصور (1384)، حریمگذاری بر ثروتهای فرهنگی ایران، نشر فضا، تهران.
فلاندن، اوژن (1356)، سفرنامة اوژن فلاندن به ایران، ترجمة حسین نور صادقی، انتشارات اشراقی، تهران.
فیگوئروا، دنگارسیا دسیلوا (1363)، سفرنامة دنگارسیا دسیلوا فیگوئروا: سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمة غلامرضا سمیعی، نشر نو، تهران.
قاضیها، فاطمه (1387)، «قم از نگاه ناصرالدینشاه و سیاحان فرنگی معاصر او»، گنجینة اسناد، شمارة 72، زمستان.
قبادیانی، ناصرخسرو (1335)، سفرنامه ابومعین حمیدالدین ناصربنخسرو قبادیانی مروزی، بهاهتمامِ محمد دبیر سیاقی، انتشارات کتابفروشی زوار، تهران.
قصابیان، محمدرضا (1377)، «تاریخچه بست و بستنشینی در مشهد.»، مشکوة، شمارة 60 و 61، پاییز و زمستان.
كلانتری خلیل آباد، حسین؛ مبینی، حسین و حقی، مهدی (1393)، «میزان انطباق ساختار اصلی شهر مشهد با تصویر ذهنی زائران»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شمارة 17، پاییز.
کرزن، جورج ناتانیل (1373)، ایران و قضیه ایران (جلد دوم)، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی وابستهبه وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران.
کمیلی، محمد (1398)، «تحلیل شاخص های ارزیابی پیادهراههای مذهبی حرم حضرت معصومه (س)»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 35، بهار.
کورف، بارون فئودور (1372)، سفرنامة بارون فئودور کورف (فوت فتحعلیشاه، به سلطنت رسیدن محمدمیرزا و سقوط قائم مقام)، ترجمة اسکندر ذبیحیان، انتشارات فکر روز، تهران.
لوتی، پیر (1372)، بهسوی اصفهان، ترجمة استاد بدرالدین کتابی، انتشارات اقبال، تهران.
ماساهارو، یوشیدا (1373)، سفرنامة یوشیدا ماساهارو، ترجمة هاشم رجبزاده، موسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
مدنیپور، علی (1387)، طراحی فضای شهری: نگرشی بر فرآیندی اجتماعی- مکانی، ترجمة فرهاد مرتضایی، شرکت پردازش و برنامهریزی شهری، تهران.
مکگرگور، کلنل سی.ام. (1366)، شرح سفری به ایالت خراسان و شمالغربی افغانستان (جلد اول)، ترجمة مجید مهدیزاده، آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی، مشهد.
میثاقی، سید محمود و روحانی قادیكلائی، محسن (1393)، «اصول سازماندهی فضایی بافتهای شهری برخوردار از عناصر شاخص مذهبی؛ مطالعه موردی: امامزاده عباس ساری و امامزاده اسماعیل قائمشهر»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 15، بهار.
ناصرالدینشاه (1362)، سفرنامة ناصرالدین شاه به کربلا و نجف، انتشارات کتابخانه ثنائی، تهران.
ناصرالدینشاه (1372)، شهریار جادهها: سفرنامه ناصرالدینشاه به عتبات، بهاهتمامِ محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، تهران.
نوایی، کامبیز، و حاجیقاسمی، کامبیز (1390)، خشت و خیال: شرح معماری اسلامی ایران، سروش: انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (دانشگاه شهید بهشتی)، تهران.
نوردن، هرمان (1356)، زیرآسمان ایران، ترجمة سیمین سمیعی، دانشگاه تهران، تهران.
ونگ، دیوید (1383)، «تحقیق تفسیری ـ تاریخی در معماری»، ترجمة مهرداد قیومی، صفه، شمارة 3 و 4، تهران.
ویشارد، ژان (1363)، بیست سال در ایران. ترجمة علی پیرنیا، موسسة انتشارات نوین، تهران.
الیاده، میرچا (1393)، مقدس و نامقدس، ترجمة نصرالله گنجی، سروش (انتشارات صدا و سیما)، تهران.
ییت، چارلز ادوارد (1365)، سفرنامة کلنل ییت به ایران و افغانستان، ترجمة مهرداد رهبری و قدرتالله روشنی، نشر یزدان، تهران.
Bianca, Stefano (2000), Urban form in the Arab world: Past and present, Vol. 46, vdf Hochschulverlag AG.
Burckhardt, John Lewis (1829), Travels in Arabia: Comprehending an account of those territories in Hedjaz which the Mohammedans regard as sacred, Vol. 1&2, Routledge, London.
Dieulafoy, Jane (1887), La Perse, la Chaldée et la Susiane: relation de voyage, Librairie Hachette. Paris.
Gopalakrishnan, P and Tadepalli, Srinivas (2014), Viewscape Assessment Framework for Protecting the Views of Sacred Monuments: Comparative Study of Srirangam and Thanjavur Religious Towns.
ICOMOS (2008), International Day for Monuments and Sites: Religious Heritage and Sacred Places, 18 April, http:// www.icomos.org/18thapril/2008/18_april_calendar_events.pdf (accessed January 25, 2016).
Kumar, Sarvesh and Singh, Rana PB (2017), “Ayodhya (India): a study of Ritual Landscapes”, Practicing Geographer, 71-84.
Levi, Daniel and Kocher, Sara (2011), “Cross-cultural perspectives toward historic sacred places”, Focus, 8(1). 22-26.
Niebuhr, Carsten (1780), Voyage en Arabie & en d'autres Pays circonvoisins, Vol. 2, chez SJ Baalde.
Niglio, Olimpia (2018) “Sacred Landscape for a Global Approach”, Almatourism Journal of Tourism, Culture and Territorial Development.
Snouck Hurgronje, Christiaan (1888), Bilder-Atlas zu Mekka, Martinus Nijhoff.
Wijesuriya, Gamini (2005), “The Past is in the Present”, In Conservation of living religious heritage, 30-43. ICCROM.
URL1: https://www.abdulazim.com.
URL2: https://www.architectural-review.com/essays/archive.
URL3: https://www.arquitecturayempresa.es/noticia/rehabilitacion-de-al-kadhimiya-por-dewan-architects.
Review of Semantic and Physical Structure of Sacred Places Inviolable Zone
(Based on Travel Literatures written at fifth to fourteen centuries A.H)
Abstract
In the Islamic attitude, chiefly Shiite thought, the sanctity and dignity of each element is dependent on the divine essence and it's believed that whatever having more attachment of that, it would be get high level of sacredness; such as sacred places of pilgrimage cities which had been respected during the centuries and had been the center of gathering worshipers and pilgrims. Unfortunately, nowadays, the lack of holistic recognition towards the concept of sacred places so called, Inviolable Zone (Ha’rim), had been led to surrounding area’s integrity disturbance and consequently, authenticity distortion of these monuments, sometimes by means of urban development and occasionally for facilitating of the pilgrimage itself. Undoubtedly, considering and reviewing related documents such as travel literatures even if in an overall format, would be at least a useful framework to thinking over current process on that way. In this regards' the research tries to find out and examine what comprehend all of that, and the main aim of this is accessing to the semantic and physical structure of inviolable zone of sacred places, so by relaying on interpretive-historical method with inductive approach, investigated the contexts, literature and illustrated images of 48 travel literatures, which have been written in Fifth to fourteenth centuries AH. It concludes that these places had been as “symbols and indication of pilgrimage city” which ever been “individual and unique in their surrounding area”, although with “integrated cohesion” to them, and interacting with residential, commercial and educational, etc. these have been using given their “spatial hierarchy” of unique urban system which they have been located in. The conclusion explained the respect and sanctity regarding both physical and metaphysical aspects with conservation of the whole tangible and intangible elements of this typology of religious heritage during of the time mention above. The physical structure of inviolable zone of those places could be divided in three scales: core zone, buffer zone and sacred precinct which shows that the holy shrines were not only a single monument in the city but the sacredness spread as a whole of the city. At the end it should be considered that traditions, rituals and religious values are effective in creating semantic structure of inviolable zone surrounding them.
Keyword: Religious Heritage, Sacred Place, Inviolable Zone, Core Zone, Buffer Zone.