«نوابت» در فلسفۀ فارابي و ابنباجه
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 -
کلید واژه: نوابت فيلسوف غير فيلسوف هويت غيريت,
چکیده مقاله :
نوابت (استعارهاي از انسانهاي منفرد) از جمله مفاهيمي است كه در فلسفۀ اسلامي کاربرد داشته است. هم فارابي و هم ابنباجه اين مفهوم را در فلسفۀ خود به كار بردهاند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل فلسفی در پی پاسخ به این سؤال هستیم که اصطلاح نوابت در آرای فارابی و ابنباجه، چه مصداقی دارد. یافتۀ مقاله حاکی از آن است که در تبيين هر دو فیلسوف، نوابت، انسانهايي منفرد هستند؛ اما مصداق نوابت براي يكي، فيلسوف و براي ديگري، غير فيلسوف است. نوآوری مقاله در طرح این نکته است که حسب نگاه فلسفی و اجتماعی مدرن، در یکجا بحث از نوابت به «غيریت» كشيده ميشود و در جاي ديگر، بحث به «هويت» ميانجامد. استفاده از این سنت فکری میتواند در بحثهای کنونی دربارۀ سیاست هویت و تمایز، افقهایی را پیش رو نهد.
Navabet (a metaphore of isolated humans) is among concepts that has applied in islamic philosophy. Both Farabi and Ebne baje has used this concept in their philosophy. In this paper, we want to answer this question that what reference, the expression of “navabet” has in Farabi’s Ebne baje ‘s views. This essay’s finding indicates that in both philosophers’ view, Navabet are isolated humans; but the reference of one view is philosopher and that of the other view is non-philosopher. The innovation of this essay is this point that in terms of modern philosophical and social view, the disscusion of Navabet diverts toward otherness in one orientation and in other orientation, this disscusion leads towards “identity”. The exploitation of this traditional thought aboat the politics, identity and distinction provides some horizons before us.