تفكر روشنفكران عصر قاجار و امکان گذار از نظریۀ حکومت به دولت
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 -
کلید واژه: دولت روشنفکران خیر عمومی حقوق عامه شریعت,
چکیده مقاله :
در عالم قدیم، با توجه به مفروض بودن ماهیت دینی اجتماع سیاسی و نظم مطلوب، حکومت در کانون نظریه پردازی قرار داشت. با ورود اندیشه های متجددانه به عالم ایرانی در عصر قاجار، شاهد فروپاشی بداهت این باورها و ضرورت بازاندیشی در آنها هستیم. روشن فکران در عصر قاجار متصدی چنین امری بودند. آنها چه میزان در بازاندیشی این باورها موفق شدند؟ روشن فکران برای بازاندیشی در باورهای به میراث رسیده از عالم قدیم، با موانع عملی مواجه بودند. از این رو آنها به جای پرداختن به بنیان های اجتماع سیاسی و دولت، استعمال درست اختیار سیاسی را - همانند متفکران عالم قدیم - موضوع اصلی نظریه پردازی خود قرار دادند. ولی بازاندیشی دربارۀ ترتیبات سیاسی و نحوۀ کاربست اختیار سیاسی توسط حکومت، بدون دریافتی از ماهیت اجتماع سیاسی ممکن نبود. از این رو روشن فکران با پذیرش نظریه ای ضمنی دربارۀ اجتماع سیاسی و با بهرهگیری از دو شاخص «خیر عمومی» و «حقوق عامه»، به بازاندیشی در نظریۀ سلطنت و رابطۀ شریعت و نظم سیاسی پرداخته، نظریه جدیدی دربارۀ حکومت عرضه کردند. اما نتیجه این رویکرد، خلق تنش تدریجی میان باورهای قدیم و جدید از نظم سیاسی و پدیدار شدن نظریههای سیاسی نوسازی شده فقهی بود. این نظریات با وجود تلاش برای مقاومت در برابر تصورات جدید از نظم سیاسی، برای اولین بار ناچار شدند که ماهیت اجتماع سیاسی و نه خصوصیات حکمران مطلوب را موضوع دقت نظر خود قرار دهند. در نتیجه، پدیدار شدن تفکر روشن فکری توانست پرسش از ماهیت دولت و اجتماع سیاسی را در کانون نظریهپردازی سیاسی متفکران ایرانی قرار دهد و راه را برای گذار تدریجی از «الگوی حکومت محور» به «الگوی دولت محور» نظریه-پردازی سیاسی بگشاید.
In the ancient time, the government was at the center of theories, with consideration to the given religious nature of political community and desirable arrangement. By the entrance of modern thoughts into Iranian world in Qajar era, we witnessed the destruction of these beliefs and the need to rethink about them. The intellectuals were in charge of these affairs. How much they were successful in rethinking of these beliefs? The intellectuals faced with practical obstacles in the inherited beliefs from ancient time. So like the ancient thinkers, they set the right use of political authority as the main subject in their theories, Instead of addressing the foundations of political community and government. However,to rethink political orders and the application of political powers by the government was not possible without knowing about the nature of political community. So with reception of implicit theory about political community and by the use of “common good” and “general rights” by intellectuals, they rethought about dominion theory and the relation between religion and political order and stated a new theory about government. But the result was a gradual tension between the old beliefs and the new beliefs of political order and the appearance of juridical modern political theories. Although these theories tried to resist against new political order, But for the first time, instead of characteristics of an ideal ruler, they had to pay attention to the nature of political community. So the appearance of intellectual thought could put the query of government’s nature and political community in the center of political theories of Iran’s thinkers, and pave the way for gradual transition from "Government-oriented pattern" to the "State-oriented pattern" of political theories.