مفهوم خود و نسبت آن با عمل سیاسی در اندیشۀ «هانا آرنت» و «هربرت مارکوزه»
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظریمحمد عابدی اردکانی 1 , محمود علیپور 2
1 - دانشگاه یزد
2 - دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه: خود فاعل شناسا عمل سیاسی آرنت مارکوزه,
چکیده مقاله :
در ارتباط با مفهوم «خود»، آثار و نوشته های فراوان وجود دارد. با وجود این، یکی از تعاریف آن، به خصوص در تلقی مدرنیستی و پسامدرنیستی آن، به فضایی از استقلال و کنشگری خودمختار فاعل شناسا اشاره دارد؛ چنان که در پیشبرد خویش، «خودرانشی» و در عبارتی مانند «خودش کرد»، می توان این امر را مشاهده کرد. اساساً این تلقی از مفهوم خود در میان اندیشمندان سیاسی نیز به کرات مشاهده می شود. دو تن از این متفکران قرن بیستم که با این تلقی مطالبی را به رشته تحریر درآورده اند، «هانا آرنت» و «هربرت مارکوزه» هستند. از یکسو آرنت با مطرح کردنِ مفهومِ «تکثر انسانی»، به دنبال این ایده است که انسان ها را به عنوان «فاعل شناسا» و به عنوان موجودی متمایز و آزاد آشکار سازد. او نهایتاً این طریقه را با مفهوم «عمل» پیوند می دهد تا از این طریق، خودِ انسانی را به عنوان نقش دهندگان به نظام سیاسی معرفی کند. از طرف دیگر، هربرت مارکوزه قرار دارد که خصوصاً در کتاب «انسان تک ساحتی» به دنبال فعال ساختن انسانها به عنوان خودهای کنشگر و مستقل از چنگال یک نوع پیوستگی است که جامعۀ سرمایه داری ایجاد کرده است. از این رو تا وقتی این پیوستگی وجود دارد، عمل سیاسی نیز محدود است. اساساً وجه متمایز مفهوم-بندی خود در اندیشۀ آرنت و مارکوزه، با فلسفۀ سیاسی غالب پیش از خود در این است که فلسفۀ سیاسی پیشین، خود را به شدت وابسته به «قدرت»، «سلطۀ فناوری»، «تکنولوژی» و «رسانه» و از اصالت خویش دور ساخته است و این دو با پیوند مجدد سوژه با عمل سیاسیِ متکی به خویشتن، درصدد بازیابی مجدد کنشگری سوژه همت می گذارند.
In connection with concept the self, There is abundant writings and works. Nevertheless, one of the definitions of the Self, Especially in modernist and postmodernist attitude, refers to space of independent and autonomous activism of subject, as can be seen in the Phrase like Self-advancing, depend on themselves and did itself. Basically, the self concept among political thinkers is frequently observed. Two of the thinkers of the twentieth century that with this understanding of self have written, are Hannah Arendt and Herbert Marcuse. On one hand, by introducing the concept of "human diversity”, Arendt follows idea that introduce humans as self (subject) and reveal as distinct and free existent. And finally, this approach connects with the concept of action to introduce the human self as designator in the political system. On the other hand, is Herbert Marcuse that in One-Dimensional Man' book, is looking activation humans as active and independent selves from the grip of a kind of continuity that capitalist society has created. Therefore, as long as there is the continuity, Political action is also limited. Basically, common feature between Arendt and Marcuse can be noted to their efforts in activating the Human minds or selves and its connection to political activism. Fundamentally distinct concepts of self, in the Arendt and Marcuse thought, compared to the previous political philosophy, is that self in philosophy, is highly dependent on power, domination, Technology and Media. But these thinkers, with the connection of the subject to political action, attempt to renew subject, political activism.