سیاست جهانیشده؛ ساختیابی مجدد سامان سیاسی در منظومة دولت بینالمللی شده
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 - علوم اقتصادی و اجتماعی
2 - دانشکده حقوق و علوم سیاسی
کلید واژه: دولت دولت بینالمللیشده پستمدرنیسم نظریه سیاست جهانیشده جهانیشدن,
چکیده مقاله :
دولت شکل گرفته در فضای مسلط نظام وستفالیایی، که در آن دولت قدرت فائقه داشت، در مواجهه با جهانیشدن و همچنین در قالب برداشت نظریة پست مدرنیسم دچار تحول و در برخی موارد از جمله گزاره های شهروندی و حقوق بین الملل مجبور به واگذاری قدرت خود شده است. جهانیشدن فرایندی است که سیاست را جهانی کرده و به شبکه ای شدن در دهکده ای جهانی و شکلگیری حوزة عمومی جدیدی انجامیده است که شهروندان آن فارغ از دخالت قدرتی که انحصار مشروع کاربرد زور را داشته باشد با هم در تعامل هستند. نظریة پستمدرنیسم نیز که به دولت به عنوان یکی از بازیگران حوزة تعریف شدة روابط بین الملل می نگرد و تلاش دارد از خرده نظام های فراموش شده اعادة وجود کند، به صورتبندی متفاوتی از عناصر شاکلة دولت جدید رهنمون میشود. این دولت جدید را ميتوان به دلیل پذیرش هنجارهای نهادینهزدایی شدة نظام بین الملل و ساختارزدایی شدن نظام متصلب وستفالیایی، دولت بین المللی شده نام نهاد. لذا فرضیة این پژوهش این است که نظریة پستمدرنیسم در روابط بینالملل و فرایند جهانی شدن در عرصة نظری، به شکل گیری گفتمان جدیدی در حوزة تکوین و قوام دولت بین المللی شده منجر گردیده است. در همین راستا سه خط بارز تغییر، شامل دولت غیر ملی شده، دولت غیردولتی شده و رژیم های سیاسی- اقتصادی نهادینه شده، شاخصهای تحول گفتمان دولت را از قالب وستفالیایی به دولت بین المللی شده، نشان میدهند.
The power of the state that was constituted under the dominant Westphalia system, and characterized by the it’s supreme power according to Hegelian tenets, has changed and decreased due to the globalization process in one hand, and the postmodernism theory in the other hand, especially regarding to the citizenship concept and international law. Globalization is such a process that globalizes politics and makes it as a network in a global village and shapes a new public sphere. In this new sphere the citizens are free from the intervention of the power possessing the sole legitimate use of power. Additionally the postmodern theory, that considers the state as one of the actors in the international relations and tries to reshape the forgotten sub-systems, form the new components of the new state. This new state is called globalized state because of the acceptance of deinstitutionalized norms in the international system and deconstruction of inflexible Westphalia system. Accordingly this article, s hypothesis is that, three lines of change, including the non-nationalized state, non stated state and politico-economic institutionalized regimes, all led to the transition of the state to the new form and content named as globalized state.